تنزیل نور


ساعت 11:47 صبح سه شنبه 87/11/29

شرح دعای مکارم الاخلاق(10 )

امام صادق (ع) مى‏فرمود که در گذشته پیرمرد مقدسى در بنى‏اسرائیل بود که خدا را عبادت مى‏نمود. در یکى از مواقع در بین اینکه به عبادت اشتغال داشت نگاه کرد و دید که دو کودک خروسى را گرفته‏اند و پر و بال او را مى‏کنند و خروس فریاد مى‏زند، ولى این پیرمرد عابد همچنان به عبادت خود ادامه داد، به این امر مهم توجه ننمود، و آن دو کودک را از این عمل ناروا منع نکرد. خداوند او را مجازات نمود و به زمین وحى فرستاد که این مرد پیر را در خود فرو ببر و زمین او را در خود فرو برد. 

از آنچه تا اینجا بیان شد روشن گردید که به موجب آیات و اخبار، اعمال صالحه در دنیا تا چه حد اهمیت دارد و چگونه مى‏تواند آدمى را در عرصه‏ى قیامت از عذاب و مهالک رهایى بخشد. 

اینک براى روشن شدن کلام امام سجاد (ع) باید توضیح داده شود که عمل حسن و احسن یا کار خوب و خوبتر چیست و چگونه مى‏توان آن را انجام داد. بى‏گمان اساسیترین شرط عمل خوب و عمل خوبتر خلوص نیت است و نیت خالص در حدیث امام صادق (ع) با جمله‏ى کوتاهى بیان شده است و فرموده:  و العمل الخالص الذى لا ترید ان یحمدک علیه احد الا الله تعالى. 

امام مى‏فرماید عمل خالص آن است که در انجام آن متوقع نباشى که احدى غیر از خدا ترا سپاس گوید و تحسین و تمجید نماید، پس اگر کسى در عبادت از همه‏ى مخلوق منقطع شود و فقط و فقط متوجه خدا باشد و براى اطاعت امر او عبادت نماید پروردگار، آن عمل خالص را مى‏پذیرد و به عمل کننده پاداش مى‏دهد. 

عن ابیجعفر علیه‏السلام قال: لا یکون العبد عابدا لله حق عبادته حتى ینقطع عن الخلق الیه فحینئذ یقول هذا خالص لى فیقبله بکرمه. 

امام باقر (ع) مى‏فرماید: بنده نمى‏تواند به شایستگى و چنانکه باید خداى را عبادت کند تا از جمیع مخلوق منقطع گردد و از همه‏ى مردم چشم‏پوشى نماید، در این موقع خداوند مى‏فرماید: این عمل، خالص براى من است و به منظور من انجام گرفته و من نیز به کرم خود آن را مى‏پذیرم و پاداش مى‏دهم. 

پس اگر مسلمانى نماز را به قصد قربت و براى اطاعت امر باریتعالى اقامه نماید در صورتى که انگیزه‏ى او در باطن، نیل به رحمت ابدى یا مصون ماندن از عذاب شدید قیامت باشد چنین عبادتى خوب و حسن است. اما اگر عبادت کننده به پاداش و کیفر الهى نظر نداشته و نماز را فقط براى شکرگزارى و تعظیم مقام الوهیت به پا داشته باشد این عبادت خوبتر و احسن است و اولیاى گرامى خداوند خواهان چنین خلوصى بودند و عبادتها را بدین منظور انجام مى‏دادند. نکته‏اى که لازم است مورد کمال توجه شنوندگان قرار گیرد و همواره آن را به خاطر داشته باشند این است که عمل خالصانه به جا آوردن مشکل است اما اصل عمل یا خلوص نیت در عمل را در طول ایام زندگانى و تا پایان عمر محافظت نمودن بسى مشکلتر. 

عن ابیعبدالله علیه‏السلام قال: الابقاء على العمل حتى یخلص اشد من العمل. 

امام مى‏فرماید: باقى نگاهداشتن عمل و ابقاى خلوص نیت از خود عمل مشکلتر است. چه بسا افرادى با نیت خالص نماز را آغاز  مى‏کنند و یک یا دو رکعت آن را با توجه به پروردگار مى‏خوانند، بین نماز شخص محترمى وارد مسجد مى‏شود که حسن نظر او نسبت به نمازگزار در جمیع شئون زندگى وى اثر مى‏گذارد. در این موقع او بر اذکار مستحب خود مى‏افزاید، طمانینه را اهمیت عملى مى‏دهد و خلاصه اینکه در چگونگى صلوه خود تغییراتى ایجاد مى‏نماید تا با این اعمال، توجه آن مرد محترم را به خوبى و پاکى خود جلب کند. این شخص نیمى از نماز را با خلوص نیت خوانده و نیم دگرش آلوده شده و جنبه‏ى ریا پیدا کرده، این مطلب است که امام صادق (ع) مى‏گوید: ادامه دادن خلوص نیت در عمل از خود عمل مشکلتر و سخت‏تر است. گاهى از اوقات، افراد، اعمال شایسته‏اى در ایام زندگى خود انجام مى‏دهند که اگر آن اعمال محفوظ بماند و از میان نرود سرمایه‏ى بسیار بزرگى براى روز قیامت خواهد بود. اما بدبختانه بسیارى از انسانها پس از آن اعمال نیک مرتکب گناهان بزرگى مى‏شوند که باعث حبط اعمال خوب آنان مى‏گردد و آن کارهاى پسندیده را از میان مى‏برد. اولیاى اسلام در پاره‏اى از مواقع این خطرات بزرگ را تذکر مى‏دادند و مسلمانان را از سقوط اعمالشان آگاه مى‏کردند. 

عن ابیجعفر علیه‏السلام قال: قال رسول الله صلى الله علیه و آله من قال «سبحان الله» غرس الله له بها شجره فى الجنه و من قال «الحمد لله غرس الله له بها شجره فى الجنه و من قال «لا اله الا الله» غرس الله له بها شجره فى الجنه و من قال «الله‏اکبر» غرس الله له بها شجره فى الجنه. فقال رجل من قریش: یا رسول الله! ان شجرنا فى الجنه لکثیر. قال نعم، و لکن ایاکم ان ترسلوا علیها نیرانا فتحرقوها. 

امام باقر از رسول اکرم صلى الله علیه و آله حدیث نموده است که فرمود: هر کس بگوید «سبحان الله» خدا براى او در بهشت درختى غرس مى‏کند، هر کس بگوید «الحمدلله» خداوند در بهشت براى او درختى مى‏نشاند، هر کس بگوید «لا اله الا الله» خداوند در بهشت براى او درختى غرس مى‏کند، هر کس بگوید «الله‏اکبر» خداوند در بهشت براى او درختى مى‏نشاند. در واقع رسول گرامى مى‏خواهد بفرماید: ذکر «سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر» آنقدر ارزشمند و گران قیمت است که هر جمله‏ى آن یعنى هر یک از اذکار چهارگانه‏ى آن مى‏تواند درختى را براى گوینده‏ى آن به امر الهى در بهشت غرس نماید. یکى از افراد قریش که در محضر حاضر بود عرض کرد یا رسول الله! پس درختان ما در بهشت بسیار است زیرا ما بسیار این ذکر را مى‏گوییم. حضرت فرمود: بلى بسیار است و لکن بپرهیزید از اینکه آتشى را از پى این اذکار بفرستید که آن درختها را به آتش بکشد و نابود کند. در اینجا امام باقر (ع) گفته‏ى رسول اکرم را بیان مى‏کند تا اینکه به مومنین بفهماند که ذکر خدا گفتن و تسبیح نمودن مهم است اما اگر ما از پس آن آتشى نفرستیم و نابودش ننماییم. 

معیار سعادت در آیین مقدس اسلام این است که آدمى با سعادت از مرز دنیا بگذرد و به عالم برزخ وارد شود. هر گاه کسى در طول زندگى خود اعمال صالحه‏اى با خلوص نیت انجام دهد و بتواند آنها را تا لحظه‏ى مرگ نگاهدارى کند و با خود به عالم بعد از حیاتش ببرد این فرد، انسانى سعادتمند است، اما اگر اعمال خوبى را با خلوص انجام داد ولى نتوانست آن را در باقیمانده‏ى ایام زندگى محافظت کند با همه‏ى آن اعمال نیک، بدبخت و تهیدست از دنیا  مى‏رود و در حالى به صحنه‏ى محشر وارد مى‏شود که فاقد اعمال شایسته و عوامل نجات‏بخش است. على (ع) این مطلب را در ضمن روایتى بیان نموده و به مردم فهمانده است که خطرات نابودکننده‏ى خلوص عمل بیش از خطراتى است که اصل عمل را تهدید مى‏کند. 

عن على علیه‏السلام قال: الدنیا کلها جهل الا مواقع العلم، و العلم کله حجه الا ما عمل به، و العمل کله ریاء الا ما کان مخلصا، و الاخلاص على خطر حتى ینظر العبد بما یختم له. 

امام امیرالمومنین مى‏فرماید: جمیع شئون دنیا براى ما مجهول و ناشناخته است الا مواضع و مواردى که به آنها عالم شده باشیم، تمام عملها بین ما و خداى براى خدا حجت است و با آن علم در قیامت با ما احتجاج مى‏کند، مگر آن علمى که بر طبق آن عمل شده باشد، و اعمال ما تماما ریا و خودنمایى است، مگر آنهایى که با خلوص نیت و پاکى ضمیر واقع شده باشد، پس از آن مى‏فرماید: اخلاص در عمل را خطرى بزرگ تهدید مى‏کند تا روزى که انسان ببیند که چگونه وضعش ختم مى‏شود و عمرش پایان مى‏پذیرد. 

گاهى حس خودخواهى و خودپسندى اعمال بسیار پاک و مقدس ما را آلوده مى‏کند و آنچنان ما را به راه بدبختى سوق مى‏دهد که به جاى دریافت پاداش از آن کارهاى نیک دچار عذاب و کیفر مى‏شویم. حدیثى در کتاب شریف کافى از امام باقر (ع) نقل شده که بسیار آموزنده و راهنماست و اگر انسان مراقبت کند که آلوده نشود و این حدیث را عملا به کار بندد نفع زیادى عایدش مى‏گردد و به شنوندگان محترم توصیه مى‏نمایم که همگى در این حدیث دقت  فرمایند و ابعاد آن را بسنجند تا از مسیر حق منحرف نگردند، لکن قبل از ذکر این حدیث باید مثلى آورده شود که زمینه‏ى فهم حدیث گردد:  فرض بفرمایید عده‏اى از متدینین در مسجدى در ساعات نماز شرکت مى‏نمایند و اقامه‏ى جماعت مى‏کنند و یکدگر را هم بخوبى مى‏شناسند. یکى از آن نمازگزاران مرد کاسب شریف صحیح‏العملى بوده که هم به نیکى عبادت کرده و هم خوب کسب مى‏نمود و دامنش به گناهان مالى آلوده نبود. این مرد اتفاقا دچار سکته مى‏شود، فلج مى‏گردد، به گوشه‏ى منزل مى‏افتد، چندین ماه بر بیمارى او مى‏گذرد، سرمایه‏ى کسبش را براى مداوا و تامین مخارج زندگى صرف مى‏کند، بیماریش درمان نمى‏شود، سرمایه‏اش از دست مى‏رود، مغازه‏اش را مى‏فروشد و تهیدست و بدبخت در گوشه‏ى خانه مى‏افتد، دو سالى از این پیشامد مى‏گذرد. شبى بعد از نماز مغرب یک نفر در کنار مسلمانى نشسته با او صحبت مى‏کند و مى‏پرسد که خبر از فلانى دارى؟ مى‏گوید نه، مدتى است او را ندیده‏ام و دیگر به مسجد نمى‏آید، آیا به سفر رفته؟ جواب مى‏دهد خیر، او بر اثر عارضه‏ى سکته فلج شده و به گوشه‏ى منزل افتاده، تمام هستیش از دست رفته و الان براى نان یومیه‏ى خودش و اهل‏بیتش معطل است. شنونده تکان مى‏خورد، بسیار متاثر مى‏شود که چطور این مرد محترم به این وضع رقت‏بار دچار شده، تصمیم مى‏گیرد که محرمانه و بدون اطلاع احدى نیمه‏شب به خانه‏ى او برود و کمک قابل ملاحظه‏اى به او بنماید تا جایى که حتى خودش را به آن شخص بیمار یا افراد خانواده‏ى او معرفى ننماید. شبى حرکت مى‏کند، مقدارى جنس و مبلغى قابل ملاحظه پول نقد با خود برمى‏دارد، عبایى به سر مى‏کشد، نیمه‏شب به در خانه‏ى او مى‏رود، در مى‏زند، اهل بیتش به دم درمى‏آید، آن مقدار جنس و آن  مبلغ را مى‏دهد و در را مى‏بندد. زن در را باز مى‏کند که شما کیستید، او به سرعت مى‏گذرد و مى‏رود. این سرمایه‏ى بزرگ، با این همه خلوص، واقعا مى‏تواند براى او نجات‏بخش باشد زیرا هم احسان کرده و هم خود را معرفى ننموده و احسانش با نیت پاک و خلوص و صمیمیت بوده است. اما بدبختانه بعد از گذشتن مدتى یک پیشامد حادى مى‏شود که این مرد تمام آنچه از اجر اخروى را که در این عمل ذخیره کرده بود از دست مى‏دهد، مثلا سه ماه مى‏گذرد، روزى در بازار یا در مسجدى کسى با این مرد خدمتگزار که نیمه‏شب به در خانه‏ى آن دوست سکته زده رفته صحبت مى‏کند و به او مى‏گوید: آیا خبر دارى که آن مرد کاسب بزرگوار متدین محترم دچار سکته شده و فلج گشته و به گوشه‏ى منزل افتاده و کسى به سراغ او نمى‏رود، آیا شما خبر دارید. این مرد مى‏گوید: بلى خبر دارم و به سراغش رفته‏ام. باز یک ماه مى‏گذرد کسى دیگر در جایى دگر به او مى‏گوید که آیا از آن مرد محترم خبر دارى که فلج شده و در گوشه‏ى منزل است؟ این مرد باز مى‏گوید: بلى خبر دارم، به دیدارش رفته‏ام، کمک کرده‏ام، و نیمه‏ى شب هم به سراغش رفته‏ام. این چند جمله را مى‏گوید و تمام پاداش آن عمل بر باد مى‏رود و استحقاق کیفر پیدا مى‏کند. 

اینک حدیث را با دقت بشنوید:  عن ابیجعفر علیه‏السلام انه قال: الابقاء على العمل اشد من العمل. قال یصل الرجل بصله و ینفق نفقه لله وحده لا شریک له فکتب له سرا ثم یذکرها فتمحى و تکتب له علانیه. ثم یذکرها فتمحى و تکتب له ریاء. 

امام باقر (ع) مى‏فرماید که ابقا بر عمل نیک مشکلتر از خود عمل است. راوى مى‏گوید پرسیدم: مراد از ابقا بر عمل چیست و چگونه است. امام مى‏فرماید: یک انسان مسلمان که محرمانه به دیدار یک مسلمان مى‏رود و براى خدا و به قصد خالص پروردگار به او انفاق مى‏کند و مساعدت مى‏نماید، این عمل او چون مخفیانه بوده به عنوان یک عبادت سرى در نامه‏ى عملش نوشته مى‏شود و عبادت سرى اجر بسیار بسیار بزرگ دارد. چندى نمى‏گذرد، این مرد انفاق‏کننده از خدمت و انفاق خود نام مى‏برد و به دگرى مى‏گوید: من از آن شخص دیدار کردم و به او رسیدگى نمودم. در نتیجه‏ى این اظهار، جنبه‏ى سرى بودن عمل از میان مى‏رود و به جاى آن، علانیه نوشته مى‏شود. بعدا چندى نمى‏گذرد که باز با دگرى صحبت مى‏کند که من نیمه‏شب براى رسیدگى به او به در منزل او رفتم و سرى هم رفتم، پرده‏ى او را مى‏درد، آبروى او را مى‏برد، فتکتب له ریاء: به جاى عمل خالصانه‏ى سرى عمل ریاى علنى براى او نوشته مى‏شود و عمل ریا، کیفر و مجازات دارد. 

از مجموع بحث این سخنرانى این نتیجه به دست آمد که انجام دادن عمل حسن و عمل احسن با خلوص نیت مشکل و تا لحظه‏ى مرگ آن را نگاهدارى نمودن مشکلتر است. توفیق افراد با ایمان در این امر مهم تنها با استمداد از ذات اقدس الهى ممکن و میسر است. امام سجاد (ع) در جمله‏اى از دعاى «مکارم‏الاخلاق» که موضوع بحث این سخنرانى بود این درخواست را از پیشگاه الهى نموده است:  و بعملى الى احسن الاعمال  بار الها عمل مرا به بهترین و نیکوترین اعمال منتهى فرما.  این عبارت کوتاه براى پیروان آن حضرت درسى آموزنده و  شایان کمال توجه است و آنان باید همانند امام سجاد براى بهترین عمل، از خدا استنصار نمایند و از ذات اقدسش یارى طلب کنند، چه با یارى او مى‏توان کارهاى نیک را با خلوص انجام داد و تا پایان عمر از آنها محافظت نمود. 

  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: تنزیل نور

    نوشته های دیگران ( )

    ساعت 11:46 صبح سه شنبه 87/11/29

     شرح دعای مکارم الاخلاق( 9)

    بسم الله الرحمن الرحیم 

    و انته بنیتى الى احسن النیات و بعملى الى احسن الاعمال 

     

    امام سجاد علیه‏السلام در دعاى «مکارم الاخلاق» از پیشگاه الهى درخواست مى‏کند: خداوندا! نیت مرا به بهترین نیتها منتهى بفرما و عمل مرا نیز به بهترین اعمال پایان ده. درباره‏ى «نیت» و خصوصیات مربوط به آن در سخنرانى قبل مطالبى تقدیم شنوندگان گردید. به خواست خداوند موضوع سخنرانى امروز، درباره‏ى عمل است، امام سجاد (ع) از خداى تعالى مى‏خواهد که عملش به بهترین اعمال پایان یابد. از این جمله که امام درباره‏ى احسن الاعمال مى‏گوید روشن مى‏شود که اعمال مردم همانند نیتهایشان، از نظر ارزش معنوى، درجات و مراتبى دارد و امام (ع) از پروردگار درخواست مى‏کند که عملش بهترین و عالیترین اعمال باشد. در این مورد باید توجه داشت که اولا موضوع بحث «عمل نیک» است، لکن در خلال بحث، این سخن نیز به میان خواهد آمد که اعمال نیکى که به بدى منتهى مى‏شود و ارزش خود را از دست مى‏دهد چگونه است. اولین مطلبى 

    که باید درباره‏ى «عمل خوب» معروض گردد آن است که عمل باید با سنت اسلام و برنامه‏ى شرع مقدس منطبق باشد و اگر از نظر نیت، از نظر گفتار، و از نظر حرکات جوارح با شرع و سنت منطبق نباشد اصولا آن را نمى‏توان «عمل نیک» نامید. حدیثى از رسول مکرم روایت شده که این مطلب را به خوبى روشن مى‏کند: 

    قال رسول الله صلى الله علیه و آله: لا یقبل قول الا بالعمل و لا یقبل قول و عمل الا بنیه و لا یقبل قول و عمل و نیه الا باصابه السنه. 

    سخنى پذیرفته نمى‏شود مگر با عمل، و عمل و سخنى قبول نمى‏شود مگر با نیت، و سخن و عمل و نیتى مقبول نیست مگر آنکه منطبق با سنت باشد. 

    بنابراین انجام عمل نیک در آیین مقدس اسلام باید هم به زبان باشد، هم به بدن، و هم به نیت، و تمامى این سه قسمت باید منطبق با برنامه‏ى شرع اسلام و تعالیم مقدس رسول اکرم انجام گیرد. قرآن شریف فرموده است: 

    الذى خلق الموت و الحیات لیبلوکم ایکم احسن عملا. 

    خداوند مرگ و حیات را آفریده است براى اینکه شما را آزمایش کند تا معلوم شود کدامیک از شما عملتان بهتر است. 

    امام صادق (ع) در ذیل این آیه مى‏فرماید:  لیس یعنى اکثر عملا لکن اصوبکم عملا. 

    خداوند که در این آیه مى‏فرماید «احسن عملا» حجم و مقدار عمل، منظور نیست، بلکه مراد این است که خدا شما را بیازماید تا معلوم شود کردار کدامیک از شما به صواب و واقعیت و اصابت با  حقیقت نزدیکتر است. چه بسیارند مردمى که حجم عملشان زیاد است و معرفتشان کم و آشناییشان به سنن اسلام بسیار قلیل، بسیار عمل مى‏کنند اما ارزش کم عایدشان مى‏شود و منفعت کمتر نصیبشان مى‏گردد. برعکس، بعضى از مردم، حجم عملشان کم است و فرایض و سننشان محدود، لکن چون داراى ایمان واقعى و نیت خالص و واقف به موازین شرع مقدس‏اند عمل قلیلشان بسیار ارزنده و گرانبهاست. باید بدانیم که سرمایه‏ى مردم در قیامت همان اعمالشان مى‏باشد، آن اعمال خوب و پسندیده و مقدس. 

    امام هادى (ع) فرموده است:  الناس باموالهم فى الدنیا و باعمالهم فى الاخره. 

    حضرت امام على النقى (ع) مى‏فرماید: در دنیا مردم را با سرمایه‏ى مالى آنان مى‏سنجند، اما در قیامت با اعمال خوب و شریفشان سنجیده مى‏شوند. افراد باید در دنیا به گونه‏اى قدم بردارند که بتوانند از آن کارهاى نیک و شریفى که در اینجا انجام مى‏دهند در آخرت مستفید و بهره‏مند گردند. 

    عن على علیه‏السلام قال لرجل ساله ان یعظه فقال (ع): لا تکن ممن یرجو الاخره بغیر العمل. 

    مردى از على (ع) درخواست نمود که او را موعظه کند. امام (ع) در مقام اندرز دادن به او فرمود: از آن مردمى مباش که امید به پیروزى و سعادت در آخرت داشته باشند بدون اینکه در دنیا اعمال صالحه‏اى انجام دهند.  براى اینکه ارزش عمل، هر چه بهتر و عالیتر در نظر  شنوندگان محترم روشن شود و توجه فرمایند که در زندگى چگونه قدم برمى‏دارند و با چه کیفیتى عمر شریف خود را مى‏گذرانند روایتى از رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم ذکر مى‏شود:  ان لاحدکم ثلاثه اخلاء: منهم من یمتعه بما ساله فذلک ماله، و منهم خلیل ینطلق معه حتى یلج القبر و لا یعطیه شیئا و لا یصحبه بعد ذلک فاولئک قریبه، و منهم خلیل یقول: و الله انا ذاهب معک حیث ذهبت و لست مفارقک فذلک عمله ان کان خیرا و ان کان شرا. 

    رسول معظم فرموده: براى هر یک از شما سه دوست وجود دارد: یکى آن دوستى که ترا از خواهشهایت بهره‏مند مى‏سازد و خواسته‏هاى ترا جامه‏ى تحقق مى‏پوشد و آن دوست، دارایى توست، دوست دیگر آن است که با تو همقدم و همراه است تا هنگامى که به خانه‏ى قبر وارد شوى و پس از دفن از تو جدا مى‏شود، نه به تو چیزى مى‏دهد و نه با تو مصاحبت مى‏نماید و آن اقرباى تو مى‏باشند. اما دوست سوم همراه انسان مى‏ماند و آن رفیقى است که عمل ماست. حضرت مى‏فرماید: عمل مى‏گوید به خدا قسم! هر جا بروى من با تو مى‏آیم و هرگز از تو جدا نمى‏شوم، خواه عمل خوب و خیر باشد و خواه فعل شر و ناپسند. 

    بنابراین اعمال ما در دنیا از ما صادر مى‏شود ولى از ما جدا نمى‏شود، در عالم برزخ همراه ماست، در عالم قیامت با ماست. همان اعمال است که اگر خوب باشد ما را به بهشت سعادت مى‏برد و اگر بد باشد ما را به جهنم مى‏راند و به عذاب سنگین قیامت معذب  مى‏سازد. سخن خوب گفتن و حرف صحیح زدن آسان است، همه مى‏توانند به یکدیگر توصیه کنند که: راست بگویید و درستکار باشید و عدالت نمایید، حقوق مردم را حفظ کنید، حق همسایگان را رعایت نمایید، و از این قبیل سخنان که گفتارهاى طیب و طاهر و پاک است. اما این حرفها زمانى از گوینده‏ى آن ارزش دارد که رفتار او با سخنش منطبق باشد و اگر برخلاف آن باشد نه تنها آن سخن ارزش معنوى ندارد، بلکه گاهى آن گفتار که عمل با آن مخالف است زمینه‏ى عذاب آدمى را فراهم مى‏کند. یکى از امتیازات بزرگ رسول اکرم و ائمه‏ى معصومین علیهم‏السلام همین بود که زمانى که حرف مى‏زدند خودشان به آن عمل مى‏کردند. على (ع) در حدیثى مى‏فرماید: من بزرگتر از آنم که چیزى را بگویم و خودم قبلا بر طبق آن رفتار ننموده باشم. در این مورد در قرآن شریف آیه‏اى است:  الیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه. 

    کلم طیب به سوى خدا صعود مى‏کند، سخنان پاکیزه و طاهر در درجه‏ى اول کلمه‏ى طیبه‏ى توحید است، این کلمه به سوى خدا صعود مى‏کند، اما صعود دهنده‏ى آن اعمال صالحه‏ى توحیدى است. اگر کسى به زبان «لا اله الا الله» بگوید و به توحید تکلم نماید اما در مقام عمل، مشرکانه رفتار کند عمل او برخلاف قول اوست و این عمل مشرکانه نمى‏تواند آن کلمه‏ى طیبه را به سوى خدا صعود دهد و مورد قبول باریتعالى گرداند. غیر از «لا اله الا الله» همگى سخنان نیک، اندرزهاى بجا، تذکرات لازم، امر به معروف و نهى از منکر، همه و همه کلم طیب مى‏باشند و هر یک کلمه‏اى مقدس و پاک است، اما  این کلمات نیک باید با عمل گوینده منطبق باشد تا اعمال گوینده، آن کلمات مقدس را به سوى حق تعالى بالا ببرد و مورد قبول ذات اقدس الهى بنماید، و اگر برخلاف باشد، آن کلمه‏ى طیبه نمى‏تواند به آن مقام مقدس خود برسد. در این باره روایتى از امام باقر (ع) است که فرمود:  قال رسول الله صلى الله علیه و آله: ان لکل قول مصداقا من عمل یصدقه او یکذبه. فاذا قال ابن آدم و صدق قوله بعمله رفع قوله بعمله الى الله تعالى عز و جل، و اذا قال و خالف عمله قوله رد قوله على عمل خبیث و هوى به فى النار. 

    رسول اکرم فرموده است: براى هر قولى و گفته‏اى مصداقى از عمل است که آن قول را تصدیق مى‏کند یا تکذیب مى‏نماید. اگر فرزند آدم سخنى بگوید و گفتار او در رفتار او مصدق شود و عملش با گفته‏اش منطبق باشد، قول او به وسیله‏ى عملش بالا مى‏رود و به پیشگاه الهى مى‏رسد، ولى اگر سخنى بگوید و گفته‏ى او برخلاف عملش باشد، گفتارش رد مى‏شود و عمل خبیث و آلوده‏ى او در آتش سرنگونش مى‏گرداند. بنابراین، عمل داراى اهمیت فوق‏العاده است، تنها گفتن، و به سخن خوب تکلم کردن براى گوینده‏ى آن نتیجه‏ى معنوى ندارد. مطلبى که در این مورد از حدیث استنباط مى‏شود مدلول آیه‏اى از قرآن شریف است. خدا مى‏فرماید:  الیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه. 

    سخن پاک و طیب نزد خدا مى‏رود و به سوى او صعود مى‏کند، اما آن چیزى که آن را بالا مى‏برد و موجب رفعت آن مى‏شود  عمل گوینده‏ى سخن است، اگر عمل، همانند سخن، پاک باشد آن سخن را به مقام رفیع بالا مى‏برد و اگر برخلاف گفته باشد آن گفته به پیشگاه بارى‏تعالى عرضه نخواهد شد. مى‏گوید باید راست گفت ولى عملا دروغ مى‏گوید، نباید به مردم تهمت زد و نباید از مسلمانان غیبت کرد اما خودش عملا تهمت مى‏زند و غیبت مى‏کند. این نصایح و تذکرات سودمند چون با عملش منطبق نیست، پیغمبر مى‏فرماید آن گفته با عمل برمى‏گردد و در آتش دوزخ سرنگون مى‏شود. تذکر نکته‏اى در اینجا به موقع است و امید مى‏رود که مورد توجه شنوندگان محترم قرار گیرد. اعمال صالحه مرضى حضرت باریتعالى است و مایه‏ى محبوبیت عامل آن نزد خداوند مى‏گردد لکن باید توجه داشت که گاهى انسان عمل صالحى را انجام مى‏دهد ولى عمل شایسته‏ترى که نزد خدا محبوبیت بیشترى دارد پیش مى‏آید، افراد باایمان و متوجه بهتر است که آن عمل صالح را موقتا ترک گویند و از پى انجام کارى که نزد خدا محبوبتر است بروند و سپس به ادامه‏ى عمل صالح خود برگردند. چند روایت با تعبیرات مختلف آمده که اگر فردى در حال طواف است و در بین طواف، مسلمانى نیاز به کمک شخص طواف‏کننده دارد و براى استمداد از او به نزد وى مى‏آید و در حین طواف، از او تمناى کمک فورى نماید، در چنین موردى امام علیه‏السلام مکررا دستور داده که طواف کننده طواف را ترک کند و از پى قضاء حاجت آن برادر مسلمان برود زیرا قضاء حاجت او نزد خدا محبوبتر و اجرش از پاداش آن عمل صالح بیشتر است، بعد از آنکه مشکل مسلمان را حل کرد و او را دلشاد نمود برگردد و به طواف خود ادامه دهد. در اینجا روایتى از على بن الحسین زین‏العابدین (ع) است که شاید مقصود از آن همین باشد:  عن ابیحمزه عن على بن الحسین علیهماالسلام قال: کان یقول ان احبکم الى الله عز و جل احسنکم عملا و ان اعظمکم عندالله عملا اعظمکم فیما عندالله رغبه. 

    امام سجاد (ع) مى‏فرماید: محبوبترین شما نزد خداوند کسانى هستند که عملشان نیکوتر و رفتارشان پسندیده‏تر است، اما بدانید که اعظم شما در نزد خدا در مقام عمل و بزرگترین شما در پیشگاه الهى کسانى هستند که نسبت به عملى بیشتر مراقبت مى‏کنند که در نزد خدا مورد رغبت بیشتر است و خدا به آن اهمیت زیادتر مى‏دهد. 

    بنابراین در مثالى که در مورد شخص طواف‏کننده و مسلمانى دیگر که از او استمداد مى‏کند ذکر شد، چون رفع هم و غم او نزد خداوند از ادامه‏ى طواف بالاتر است، مى‏توان گفت که اگر طواف را ترک کند و از پى برآوردن حاجت آن مسلمان برود کار بزرگترى انجام داده و توانسته است رضاى بیشترى را از خداوند نسبت به خود جلب نماید. ناگفته نماند که اگر امر مهمترى پیش آمد و آن را نادیده گرفت و به آن اعتنا ننمود ممکن است عمل خوب او هم مطرود پروردگار شود و دچار سقوط گردد. روایتى از امام صادق (ع) نقل شده که مربوط به یکى از عباد بنى‏اسرائیل در دوران قبل از اسلام است، آن حضرت مى‏فرماید:  کان رجل شیخ ناسک یعبد الله فى بنى‏اسرائیل فبینا هو یصلى و هو فى عبادته اذ بصر بغلامین صبیین قد اخذا دیکا و هما ینتفان ریشه فاقبل على ما هو فیه من العباده و لم ینههما عن ذلک فاوحى الله تعالى الى الارض ان سیخى بعبدى فساخت به الارض. 



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: تنزیل نور

    نوشته های دیگران ( )

    ساعت 11:44 صبح سه شنبه 87/11/29

    شرح دعای مکارم الاخلاق(8 )

    از آنچه معروض افتاد معنى نیت خوب و خوبتر یا نیت حسن و احسن روشن شد. در اینجا به موقع است که براى مزید آگاهى شنوندگان محترم، این مطلب تذکر داده شود که بعضى از علماى عامه و خاصه مى‏گویند عبادت صحیح و خالص آن است که فقط براى خداوند باشد و بس و جز اطاعت حضرت بارى انگیزه‏ى دگرى در آن نباشد، بنابراین اگر عبادت به منظور دست یافتن به بهشت جاودان یا مصون ماندن از عذاب الهى باشد آن عبادت صحیح نیست و طبق موازین انجام نگرفته است. بیشتر علماى محقق و اسلام‏شناس این نظریه را نادرست و غیر قابل اعتنا تلقى نموده‏اند. علامه‏ى بزرگ و فقیه عالى‏مقام مرحوم آیت الله محمدمهدى نراقى در کتاب جامع السعادات در رد این قول چنین مى‏گوید:  و لا تصغ الى قول من ذهب الى بطلان العباده اذا قصد بفعلها الثواب او الخلاص من العقاب زعما منه ان هذا القصد مناف للاخلاص الذى هو اراده وجه الله وحده و ان من قصد ذلک انما قصد جلب النفع الى نفسه و دفع الضرر عنها لا وجه الله سبحانه فان هذا قول من لا معرفه له بحقائق التکالیف و مراتب الناس فیها بل و لا معرفه له بمعنى النیه و حقیقتها. 

    گوش فرا نده به گفته‏ى آن کس که گمان دارد اگر عبادت به قصد جلب ثواب یا خلاص از عقاب انجام شود باطل است و آن را با اخلاص ناسازگار مى‏داند. این قول کسى است که عارف به حقایق تکالیف و مراتب و درجات مردم نیست، بلکه معناى نیت و حقیقت آن را هم نمى‏داند. سپس در بیان تفاوت مردم در شناخت تکالیف و انجام عبادات بدون امید به ثواب و خوف از عذاب چنین مى‏گوید:  و اکثر الناس تتعذر منهم العباده ابتغاء لوجه الله و تقربا الیه لانهم لا یعرفون من الله تعالى الا المرجو و المخوف و غایه مرتبتهم ان یتذکروا النار و یحذروا انفسهم عقابها و یتذکروا الجنه و یرغبوا انفسهم ثوابها قلما یفهم العباده على نیه اجلال الله تعالى لاستحقاقه الطاعه و العبودیه فضلا عمن یتعاطاها و لو کلف لکان تکلیفا بما لا یطاق. 

    بیشتر مردم از اینکه خدا را لوجه الله و براى تقرب به او عبادت کنند معذورند، زیرا اینان از خداوند آن را که مى‏دانند امید به رحمت و ترس از عذاب اوست و بالاترین مرتبه‏ى اطاعت و عبادت آنان این است که متذکر آتش دوزخ شوند و نفس خود را از عقاب آن برحذر دارند و به یاد بهشت جاودان باشند و نفس خویش را براى نیل به آن ترغیب نمایند. مردم مسلمان به استثناى عده‏ى معدودى از اولیاى بزرگ خدا معنى عبادت را به نیت اجلال الهى و به قصد طاعت و عبودیتش نمى‏فهمند، چه رسد به آنکه در مقام عمل، آن را انجام دهند و اگر این قبیل افراد را به چنین تکلیفى مکلف نمایند، تکلیف فوق توان و طاقت به عهده‏ى آنان گذارده شده است. 

    امید به ثواب روز جزا و ترس از عذاب شدید قیامت که در  قرآن شریف مکرر و با عبارات مختلف خاطرنشان گردیده، بزرگترین محرک مسلمانان در اطاعت از اوامر الهى و اجتناب از منهیات باریتعالى بوده و هست و نیتى اینچنین از نظر علمى منافى با خلوص و قصد قربت نیست و از نظر روایات مورد تایید ائمه‏ى معصومین علیهم‏السلام است و در اینجا در مورد هر دو قسمت بحث مى‏شود. 

    قسمت اول: مسلمانى براى خواندن نمازهاى قضا شده‏ى متوفى اجیر مى‏شود، مبلغى را از فرزند او دریافت مى‏نماید که نمازهاى فوت شده‏ى او را بخواند. آیا از اجیر با توجه به اجرتى که دریافت مى‏کند قصد قربت متمشى است و مى‏تواند نمازها را براى خدا انجام دهد؟ آقایان فقها به این پرسش پاسخهایى داده‏اند و مرحوم سید اعلى الله مقامه در کتاب عروه‏الوثقى در بحث صلوه استیجارى پس از ذکر پاره‏اى از آن جوابها چنین مى‏گوید:  و لکن التحقیق ان اخذ الاجره داع بداعى القربه کما فى صلوه الحاجه و صلوه الاستسقاء حیث ان الحاجه و نزول المطر داعیان الى الصلوه مع القربه. 

    تحقیق در مطلب این است که گرفتن اجرت براى نمازهاى قضا شده‏ى متوفى داعى نمازگزار است براى داعى قربت همانند نماز حاجت و نماز استسقاء از این نظر که حاجت صاحب حاجت و باریدن باران محرک نمازگزار بوده و نمازها را به قصد قربت انجام داده است. 

    براى روشن شدن مطلب لازم است راجع به این دو مثال توضیح مختصرى داده شود. جوانى را در نظر بگیرید که سخت بیمار است. مادر متدینش مى‏خواهد براى شفاى او در پیشگاه خدا دعا کند. وضو مى‏گیرد، دو رکعت نماز حاجت به قصد قربت مى‏خواند،  سپس تمناى خود را به حضرت باریتعالى عرض مى‏کند و شفاى فرزند را از خدا مى‏خواهد. این مادر نماز حاجت را به قصد قربت خوانده است، اما محرک او در خواندن نماز، شفاى فرزند بیمارش بوده و اگر فرزندش مریض نمى‏بود نماز حاجت نمى‏خواند. آیا انگیزه‏ى شفاى بیمار با قصد قربت در نماز حاجت منافات دارد؟ هرگز. در محیطى خشکسالى مى‏شود، باران نمى‏آید و اهالى از جهات متعدد در مضیقه واقع مى‏شوند و تنها راه نجات خود را نماز استسقا و دعا در پیشگاه الهى مى‏دانند. تمام مردم از زن و مرد، صغیر و کبیر، پیر و جوان، با پاى برهنه راه صحرا در پیش مى‏گیرند، حتى مادران اطفال شیرخوار را با خود مى‏آورند، در بیابان اجتماع مى‏کنند و در کمال خضوع و تذلل با قصد قربت نماز استسقا مى‏خوانند و از درگاه خدا باران رحمت طلب مى‏کنند. نماز اینان به قصد قربت واقع شده و در کمال خلوص تحقق یافته، ولى محرکشان در این عبادت طلب باران بوده و اگر خشکسالى نمى‏بود هرگز با این وضع به بیابان نمى‏آمدند و نماز استسقا نمى‏خواندند. آیا انگیزه‏ى طلب باران با نیت قربت و خلوص در نماز استسقا منافات دارد؟ هرگز. مرحوم سید مى‏خواهد بفرماید که اجرت گرفتن اجیر براى خواندن نمازهاى قضا شده‏ى متوفى نظیر نماز حاجت مادر براى شفاى فرزند و نماز استسقا براى طلب باران داعى بر داعى است و با قصد قربت منافات ندارد. آیا به انگیزه‏ى شفاى بیمار و دیگر حوائج مشروع دنیوى مى‏توان با قصد قربت نماز حاجت خواند؟ آیا براى رهایى از عذاب خشکسالى و نیل به باران رحمت مى‏توان نماز استسقا خواند؟ ولى فرایض یومیه را به قصد قربت و به منظور اطاعت امر الهى به انگیزه‏ى رسیدن به بهشت و رحمت الهى و رهایى از عذاب شدید قیامت نمى‏توان خواند؟ و اگر  خوانده شود عبادت باطل است؟ پس این همه آیات وعده و وعید در قرآن شریف براى چیست؟ و چرا خداوند اینقدر در کتاب آسمانى از بشارت و انذار سخن گفته است؟ قرآن شریف درباره‏ى زکریا و همسر و حضرت یحیى فرزندش فرموده است:  انهم کانوا یسارعون فى الخیرات و یدعوننا رغبا و رهبا و کانوا لنا خاشعین. 

    اینان در انجام خوبیها و خیرات، جدى و سریع بودند و ما را از روى بیم و امید با خشوع و تذلل مى‏خواندند و بدین وسیله انجام وظیفه مى‏نمودند. 

    در آیه‏ى دیگر مى‏فرماید:  و ادعوه خوفا و طمعا ان رحمت الله قریب من المحسنین.  خدا را از روى خوف و از روى طمع بخوانید، خوف از عذاب و طمع در رحمت، چه آنکه رحمت پروردگار به گروه نیکوکاران و مردمانى که عمل صالح انجام مى‏دهند نزدیک است. 

    تفوه به بطلان عبادت با قصد قربت و به انگیزه‏ى نیل به بهشت و رهایى از دوزخ مایه‏ى یاس و دلسردى مسلمانان از انجام بسیارى از اعمال نیک و فعالیتهاى اسلامى است و باید از گفتن چنین سخن غیرعلمى و خلاف واقع خوددارى نمود و موجبات یاس و نومیدى مسلمانان را فراهم نیاورد. نتیجه آنکه از نظر علمى انجام عبادت به انگیزه‏ى پاداش قیامت و نجات از کیفر الهى با نیت اطاعت و قصد قربت منافات ندارد و به فرموده‏ى سید اعلى الله مقامه همانند نماز حاجت و صلوه استسقا داعى بر داعى است. از نظر روایات پیشوایان  دین علیهم‏السلام نیز انجام عبادت به قصد قربت و براى دستیابى به جنت و خلاص از عذاب الهى صحیح و مشروع است و در اینجا سه روایت را که مضامینشان با مختصر تفاوت شبیه به هم است ذکر مى‏کنیم و سومین را با نقل متن حدیث ترجمه مى‏کنیم و مختصر توضیحى درباره‏ى آن مى‏دهیم. حدیث اول از على (ع) در نهج‏البلاغه (کلمه‏ى 237) است. حدیث دوم از حضرت حسین بن على علیهماالسلام در کتاب تحف‏العقول (صفحه‏ى 246) است، و حدیث سوم از امام صادق (ع) است که به این مضمون آمده:  عن ابیعبدالله علیه‏السلام قال: ان العباد ثلاثه: قوم عبدوا الله عز و جل خوفا فتلک عباده العبید، و قوم عبدوا الله تبارک و تعالى طلب الثواب فتلک عباده الاجراء، و قوم عبدوا الله عز و جل حبا له فتلک عباده الاحرار و هى افضل العباده. 

    امام (ع) مى‏فرماید: عبادت‏کنندگان حضرت باریتعالى سه گروه‏اند: گروهى خدا را از ترس عذاب بندگى مى‏کنند، این عبادت بردگان است که اطاعتشان از ترس کیفر مولى است. گروهى خدا را به منظور دستیابى به پاداش، عبادت مى‏کنند و این، عبادت اجیران و مزدبگیران است. و گروهى خدا را به انگیزه‏ى محبت و دوستى باریتعالى عبادت مى‏کنند و این، عبادت آزادگان و برترین و بالاترین عبادات است. 

    ملاحظه مى‏شود که امام علیه‏السلام عبادت گروه اول و گروه دوم را عبادت خوانده و در ردیف عبادت گروه سوم ذکر فرموده است ولى عبادت گروه سوم را که به انگیزه‏ى محبت و دوستى خداوند انجام  داده‏اند بهترین و برترین بندگى معرفى نموده و عباد این عبادت را گروه آزادگان و احرار خوانده است. تردید نیست که بندگى گروه سوم آنقدر عالى و رفیع است که نمى‏توان عبادت آنان را با عبودیت گروههاى اول و دوم مقایسه نمود، ولى با اینکه بندگى گروه سوم در عالیترین مراتب بندگى و عبودیت قرار دارد امام (ع) عبادت گروههاى اول و دوم را باطل تلقى نفرموده و عمل آنان را مشرکانه نخوانده است. به موجب این روایت و روایات دگرى نظایر اینها که در کتب حدیث آمده اگر کسى به قصد قربت و با نیت اطاعت امر باریتعالى به انگیزه‏ى رسیدن به بهشت یا رهایى از دوزخ خدا را عبادت کند و نماز بخواند عبادتى صحیح و مشروع انجام داده است. 

    از آنچه معروض گردید روشن شد که نیتهاى مردم در عباداتى که انجام مى‏دهند متفاوت است و ارزش عبادت هر فردى به تناسب ارزش نیت اوست. 

    عن النبى صلى الله علیه و آله و سلم قال: انما الاعمال بالنیات و لکل امرى‏ء ما نوى. 

    رسول اکرم فرموده است: اعمال مردم تابع نیتهاى آنان است و نصیب هر فرد از عملى که انجام داده آن چیزى است که در نظر داشته است. ناگفته نماند که نه تنها عبادات مردم تابع نیتهاى آنان است بلکه اعمال عادى و روزمره‏ى افراد با تصمیمى که محرک آنان شده و به فعالیتشان وادار نموده سنجیده مى‏شود. 

    مر على النبى صلى الله علیه و آله رجل فراى اصحاب رسول الله من جلده و نشاطه فقالوا یا رسول الله لو کان هذا فى سبیل الله. فقال صلى  الله علیه و آله: ان کان خرج یسعى على ولده صغارا فهو فى سبیل الله و ان کان خرج یسعى على ابویه شیخین کبیرین فهو فى سبیل الله و ان کان خرج یسعى على نفسه یحبها فهو فى سبیل الله و ان کان خرج یسعى على نفسه یحبها فهو فى سبیل الله و ان کان خرج یسعى ریاء و مفاخره فهو فى سبیل الشیطان. 

    مردى بر رسول اکرم گذر کرد. اصحاب آن حضرت او را مردى فعال و قوى یافتند، به حضرت عرض کردند: چه خوب بود این شخص، نیرو و نشاطى را که دارد در راه خدا مصرف مى‏نمود و براى او فعالیت مى‏کرد. حضرت در پاسخ فرمود: اگر سعى و عمل او براى فرزندان صغیرش باشد کار او در راه خداوند است، اگر سعى و عمل او براى پدر و مادر پیرش باشد کار او در راه خداوند است، اگر سعى و عملش براى تامین زندگى شرافتمندانه و آبرومند خودش باشد کارش براى خداوند است. اما اگر کار و کوشش مى‏نماید و انگیزه‏ى او در عمل ریاکاریى و فخر نمودن بر دگران باشد کار او براى شیطان است. 

    ملاحظه مى‏فرمایید که نیت مردم نه فقط در عباداتشان موثر است، بلکه در کارهاى عادى و اعمالى هم که در جامعه انجام مى‏دهند نیز اثر دارد و با تفاوت نیت، ارزش معنوى عمل متفاوت مى‏گردد، و در قیامت که روز پاداش و کیفر است اعمال هر فرد بر اساس نیتى که در دنیا داشته و بر طبق آن عمل نموده است محاسبه مى‏شود. 

    عن النبى صلى الله علیه و آله: یحشر الناس على نیاتهم.  پیغمبر فرموده است: مردم، در قیامت، بر طبق نیاتشان محشور  مى‏شوند. 

    از مجموع آنچه بیان شد این نتیجه به دست آمد که نیتهاى خوب و مرضى خداوند، چه در عبادات و چه در امور عادى زندگى، درجات و مراتبى دارد و امام سجاد علیه‏السلام از پیشگاه الهى درخواست مى‏کند: 

    و انته بنیتى الى احسن النیات. 

    بار الها! نیت مرا به بهترین و برترین مدارج نیتها منتهى کن، یعنى آن را به عالیترین درجات نیت برسان و مرا از مزایاى آن برخوردار بفرما. 

  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: تنزیل نور

    نوشته های دیگران ( )

    ساعت 11:42 صبح سه شنبه 87/11/29

    شرح دعای مکارم الاخلاق(7 )

    بسم الله الرحمن الرحیم 

    و انته بنیتى الى احسن النیات 

    امام سجاد (ع) در سومین جمله‏ى دعاى «مکارم الاخلاق» بعد از ذکر صلوات عرض مى‏کند: بار الها! نیت مرا به بهترین و پاکترین نیات منتهى کن. به خواست خداوند موضوع این سخنرانى، بحث درباره‏ى نیت است. نیت در شرع مقدس اسلام اهمیت بسیار دارد و خوب و بد آن مورد توجه شارع مقدس است و مردم را درباره‏ى آن دو آگاه فرموده است. مجمع البحرین مى‏گوید:  النیه هى القصد و العزم على الفعل. 

    نیت عبارت از قصد و تصمیم است که آدمى براى انجام عملى در باطن اتخاذ مى‏کند و بر طبق آن عمل مى‏نماید. نیت آنقدر مهم است که ارزش اعمال مردم بر وفق نیتى است که دارند، اگر قصدشان خوب و عالى باشد عمل ارزنده و پرقیمت است و اگر نیتشان آلوده و پلید باشد عمل ارزش معنوى ندارد و مى‏تواند منشا  کیفر شود. در این باره روایات متعددى رسیده است که به طور نمونه به بعضى از آنها اشاره مى‏شود: روایت اول حدیثى است از جابر بن عبدالله انصارى که مى‏گوید:  سمعت رسول الله یقول: رجلان فى الاجر سواء، رجل مسلم اعطاه الله ما لا یعمل فیه بطاعه الله و رجل فقیر یقول اللهم لو شئت رزقتنى ما رزقت اخى فاعمل فیه بطاعه الله. 

    پیمبر گرامى فرموده است: دو مرد در اجر و پاداش با یکدگر مساوى هستند، یکى آن مرد مسلمى که خداوند به او ثروت عطا کرده و او ثروت خود را در راه طاعت باریتعالى به کار مى‏برد و مصرف مى‏نماید، و مرد فقیرى که مال ندارد و مى‏گوید، بار الها اگر بخواهى به من رزق عنایت کنى و مال بدهى همانند آنچه به برادر دینیم دادى من هم، مانند آن برادرم، به طاعت تو عمل مى‏کنم. 

    پیمبر اسلام مى‏فرماید: این دو نفر در اجر مساوى هستند، با آنکه اولى نیت خوب کرده و مال داده و دومى فقیر بوده و فقط قصد و اراده‏ى طاعت خدا را، در صورت تمکن و ثروت، داشته است. 

    در حدیث دیگرى از پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله آمده است که فرموده:  انما الاعمال بالنیات و لکل امرى‏ء ما نوى فمن غزا ابتغاء ما عندالله عز و جل فقد وقع اجره على الله عز و جل و من غزا یرید عرض الدنیا او نوى عقالا لم یکن له الا ما نوى. 

    درباره‏ى غزوه و جنگ، رسول اکرم، مردم را به ارزش نیت و قصد آنان متوجه مى‏کند و مى‏فرماید: اعمال مردم تابع نیتهاى آنان  است، و هر انسانى آن را که قصد کرده است به دست مى‏آورد. بعد مى‏گوید: کسى که به جنگ مى‏رود و در صحنه‏ى پیکار جهاد وارد مى‏شود و قصد او خداوند است، یعنى براى اعلاى حق جنگ مى‏کند اجر او بر عهده‏ى خداست. اما کسى که به غزوه و جهاد مى‏رود ولى اراده‏ى او اموال دنیوى و متاعهاى زندگى است،  لم یکن له الا ما نوى  چیزى جز آنچه را که نیت کرده نصیبش نمى‏شود. 

    امام سجاد (ع) عرض مى‏کند: بار الها! نیت مرا به بهترین نیتها منتهى بفرما. از این جمله‏ى امام روشن مى‏شود که «نیت» همانند ایمان و همانند یقین داراى مراتب و درجات است و امام (ع) بهترین آن را از پیشگاه الهى درخواست مى‏نماید. براى اینکه درجات نیت روشن شود، مثلى را در مورد عبادت ذکر مى‏کنیم. گاهى قصد آدمى در عبادت زشت و پلید است، گاهى تصمیم انسان در عبادت خوب و درست است، و گاهى نیت آدمى در عبادت خوبتر و عالیتر یعنى بهترین نیت است. اما نیت آلوده و پلید در عبادت همانند بندگى ریاکاران است. کسى که بخواهد عبادت صحیح انجام دهد باید آن را براى خدا و به قصد قربت به عمل آورد، اما اگر یک نفر براى جلب توجه مردم و نفوذ در افکار آنان و براى اینکه مردم درباره‏ى او بگویند مرد خوبى است، ریاکارانه عبادت مى‏کند و در باطن کمترین توجهى به خدا ندارد و تمام توجه او به مردم و جلب قلوب آنان است، این نیت در شرع مقدس بسیار پلید است. رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم به مردم مى‏فرمود:  فاتقوا الله و اجتنبوا الریا فانه شرک بالله ان المرائى یدعى یوم القیامه باربعه اسماء: یا کافر، یا فاجر، یا غادر، یا خاسر! حبط عملک و  بطل اجرک. 

    پیشواى گرامى اسلام به مردم مى‏فرماید: از خدا بترسید و از ریا اجتناب نمایید که ریا شرک به خداوند است. ریاکار در قیامت به چهار نام خوانده مى‏شود: اى کافر، اى فاجر، اى مکار، اى زیانکار! عملت حبط شد و از میان رفت و اجرت باطل شد و در مقابل عباداتى که به ریا انجام داده‏اى امروز پاداشى ندارى. 

    در اسلام نه تنها ریا در عبادت موجب انحراف از صراط مستقیم و مایه‏ى بدبختى است، بلکه ریاکارى در غیر عبادات نیز مذموم و ناپسند است. در حدیث آمده است که رسول اکرم مى‏فرمود: کسى که خانه‏اى را به منظور ریاکارى و به رخ مردم کشیدن بنا نماید، همان خانه در قیامت به صورت طوق آتشى به گردنش افکنده مى‏شود و با همان طوق به جهنم مى‏رود، مگر آنکه قبل از مرگ توبه کند و آن لکه‏ى تاریک را از صفحه‏ى اعمال خود بزداید و از میان ببرد. 

    قیل یا رسول الله! کیف یبنى ریاء و سمعه: قال یبنى فضلا على ما یکفیه استطاله منه على جیرانه و مباهاه لاخوانه.  عرض شد یا رسول الله! چگونه خانه‏ى ریا مى‏سازد؟ فرمود: خانه مى‏سازد بیش از نیازمندى و احتیاج خود و هدفش در این کار آن است که در مقابل همسایگان بلندپروازى کند و به برادران دینى خود فخر فروشى نماید. 

    نتیجه آنکه نیت ریا در تمام موارد مذموم است و در امر عبادت مذمومتر، کسى که براى جلب توجه مردم نماز بخواند، کسى که براى جاه و نفوذ در افکار دگران به حج بیت الله برود، و خلاصه  کسى که انگیزه‏اش در عبادت یکى از شئون مادى و دنیوى باشد، عبادتش باطل و عملش مشرکانه است، قرآن شریف در این باره فرموده:  فمن کان یرجو لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا و لا یشرک بعباده ربه احدا.  کسى که مى‏خواهد خدا را ملاقات کند در حالى که پروردگار از او راضى و خشنود باشد باید در دوران زندگى و در ایام حیات، اعمال صالحه انجام دهد و در امر عبادت، براى خدا شریکى قرار ندهد. 

    نیت خوب و نیت خوبتر یا نیت حسن و نیت احسن را با توجه به انگیزه‏ى عبادات مومنین عادى، که اکثریت جامعه‏ى مسلمین از آنان تشکیل یافته است، و انگیزه‏ى عبادات اولیاى بزرگوار الهى، که در هر عصر و زمان عده‏ى معدودى بوده و هستند، مى‏توان تشخیص داد. یک فرد مسلمان عادى که به خداوند آفریدگار و نبوت پیغمبر گرامى اسلام و روز جزا ایمان واقعى دارد، قرآن شریف را وحى خدا مى‏داند و به تمام محتویات آن مومن و معتقد است در کتاب خدا دقت مى‏کند و مى‏بیند که خداوند در آیات بسیارى به افراد مومن و صاحبان اعمال صالحه وعده‏ى بهشت جاودان داده و از آن جمله فرموده است:  و بشر الذین آمنوا و عملوا الصالحات ان لهم جنات.  اى پیغمبر گرامى! به افرادى که ایمان آورده و داراى اعمال صالحه‏اند مژده بده که در قیامت از جنات و رحمتهاى بزرگ خداوند برخوردارند. 

    همچنین مى‏بیند که در مواقع و موارد متعددى خداوند از گناهکاران سخن گفته و به آنان وعده‏ى عذاب قطعى داده، عذابى بسیار شدید، از آن جمله فرموده است:  فان لم تفعلوا و لن تفعلوا فاتقوا النار التى و قودها الناس و الحجاره.  به این مردم بگو: اگر فرمان نمى‏برید و نخواهید برد از عذابى بترسید و از آتشى بپرهیزید، آتشى که آتشگیره‏ى آن مردم و سنگ است. 

    این فرد با ایمان براى اطاعت امر الهى و انجام وظیفه‏ى عبودیت و بندگى نماز مى‏خواند اما انگیزه‏ى او در نماز و اطاعت، نیل به بهشت جاودانى است که خداوند وعده فرموده و مومنین را به آن بشارت داده است و همچنین این انسان با ایمان از منهیات الهى پرهیز مى‏کند و به منظور اطاعت فرمان او پیرامون گناه نمى‏گردد و انگیزه‏ى او در این عمل آن است که از عذاب شدید الهى مصون بماند و گرفتار مصائب و بلایاى جانکاه قیامت نشود. نیت این فرد مسلمان خوب و حسن است و عملى را که انجام داده صحیح و طبق موازین شرع مقدس است. اما نیت بهتر و قصد نیکوتر آن اراده‏ى خالصى است که ائمه‏ى معصومین علیهم‏السلام و اولیاى گرامى الهى در دل دارند. انگیزه‏ى آنان در اطاعت باریتعالى نیل به پاداش قیامت یا مصون ماندن از عذاب روز جزا نیست، بلکه آنان خدا را براى خدا عبادت مى‏کنند و منشا چنین بندگى، ایمان کامل و معرفت بسیار رفیع نسبت به ذات مقدس پروردگار است. على (ع) در این باره در پیشگاه الهى عرض مى‏کند:  الهى ما عبدتک خوفا من نارک و لا طمعا فى جنتک لکن وجدتک اهلا للعباده فعبدتک. 

    خدایا! عبادت و بندگى من نه براى ترس از آتش توست و نه به منظور نیل به بهشت جاودان است، بلکه ترا شایسته‏ى عبادت دانستم از این رو ترا بندگى نمودم. 



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: تنزیل نور

    نوشته های دیگران ( )

    ساعت 11:40 صبح سه شنبه 87/11/29

    شرح دعای مکارم الاخلاق( 6)

    کسى که رسول خدا را اطاعت کند بى‏گمان خدا را اطاعت نموده است، اطاعت از پیغمبر اطاعت از اراده‏ى الهى است و اطاعت از اراده‏ى الهى موجب نیل به کمال ایمان است و این همان است که امام کاظم (ع) فرموده:  و الثالث ان تعرف ما اراد منک. 

    سومین علمى که بشر باید بشناسد و بداند این است که عارف شود که خداوند آفریدگار از خلقت او چه اراده فرموده است. قرآن شریف که هم‏اکنون در دست ماست حاوى اراده‏هاى الهى در شئون مختلف براى سعادت بشر و نیل به کمال انسانیت است. اما لازم است نکته‏اى همواره مورد توجه باشد و آن نکته این است که پروردگار عالم اراده‏ى خود را به صورت آیاتى فرستاده که بیان پیغمبر لازم بود آنها را توضیح دهد، فرموده:  اقیموا الصلوه.  اما نماز چیست؟  آتوا الزکوه.  چقدر زکوه داده شود؟  و از چه چیزهایى زکوه پرداخت گردد، و امثال آن. و لذا در قرآن شریف، خداوند به پیغمبرش فرموده است:  و انزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم.  ما قرآن را بر تو نازل نمودیم تا آنچه را که خداوند به منظور  تبیین اراده‏ى خود، بر مردم فروفرستاده است براى آنان بیان کنى و توضیح دهى. 

    در حیات پیشواى گرامى اسلام، مبین کتاب وحى، شخص رسول اکرم صلى الله علیه و آله بود. براى اینکه بعد از آن حضرت حجت بر مردم تمام باشد و مسلمانان در شناخت اراده‏ى الهى دچار حیرت نشوند، به موجب روایات بسیارى که تمام علماى عامه و خاصه، با مختصر تفاوتى در عبارت، از آن حضرت نقل نموده و در کتب خود آورده‏اند تبیین کتاب وحى را به عهده‏ى اهل‏بیت معظم خود، که عالم به دقایق دستورهاى الهى هستند، گذارد و مردم را متوجه آنان نمود. از جمله‏ى آن احادیث، این روایت شریف است:  عن النبى صلى الله علیه و آله قال: انى مخلف فیکم الثقلین: کتاب الله و عترتى اهل بیتى لن تضلوا ما تمسکتم بهما و انهما لن یفترقا حتى یردا على الحوض.  من دو امانت سنگین را بین شما به جاى مى‏گذارم: یکى کتاب خداست و آن دیگر عترتم یعنى اهل بیتم، مادامى که به این دو متمسکید از گمراهى مصونید و این دو از هم جدا نمى‏شوند تا در کنار حوض به من وارد گردند. 

    شناخت اراده‏ى الهى در خلقت بشر، علم سوم است که در حدیث امام کاظم (ع) ذکر شده. اگر کسى اراده‏ى باریتعالى را از راه قرآن شریف که وحى الهى است تشخیص دهد و بر طبق آن عمل نماید به ایمان کامل نایل مى‏گردد، ولى باید هوشیار بود و توجه داشت، چه هواى نفس در هر انسانى دشمنى است بسیار قوى و خطرناک،  آدمى را از صراط مستقیم منحرف مى‏کند، نه تنها راه کمال ایمان را به روى انسان مى‏بندد، بلکه ممکن است ایمان را برباید و آدمى را بى‏دین سازد. جمله‏ى چهارم حدیث امام کاظم (ع) ناظر به همین مطلب است که فرموده:  و الرابع ان تعرف ما یخرجک من دینک. 

    چهارمین علمى که آموختن آن ضرورت دارد این است که بدانى چه چیز ترا از دین خدا خارج مى‏سازد. 

    از آنچه مذکور افتاد، قسمت اول بحث این سخنرانى راجع به راه نیل به کمال ایمان بود و این مطلب روشن شد. قسمت دوم بحث، درباره‏ى قدر و منزلت «یقین» در دین مقدس اسلام است. امام سجاد (ع) در پیشگاه الهى عرض مى‏کند:  و اجعل یقینى افضل الیقین.  بار الها! یقین مرا از برترین و بالاترین یقینها قرار ده.  در اسلام روایات بسیار درباره‏ى قدر و قیمت یقین رسیده است که در این بحث پاره‏اى از آنها ذکر مى‏شود. 

    کان امیرالمومنین علیه‏السلام یقول: و اسالوا الله الیقین و ارغبوا الیه فى العاقبه و خیر ما دار فى القلب الیقین. 

    على (ع) مى‏فرمود: از خدا «یقین» را بخواهید و راغب باشید که پرونده‏ى زندگى شما با یقین بسته شود و بهترین سرمایه‏ى معنوى که در قلب دوران دارد یقین است. راغب در معناى «یقین» مى‏گوید:  الیقین من صفه العلم و هو سکون الفهم مع ثبات الحکم.  یقین از صفات علم است و آن عبارت است از اینکه دل  آدمى و فهم انسان آرامش و سکون پیدا کند با توجه به اینکه حکم مورد یقین ثابت و محقق است. 

    عن النبى صلى الله علیه و آله: خیر ما القى فى القلب الیقین.  رسول اکرم فرموده است: بهترین ذخیره و سرمایه‏اى که در قلب افکنده مى‏شود «یقین» و اطمینان خاطر است. 

    عن جابر الجعفى عن ابیعبدالله علیه‏السلام انه قال: یا اخا جعفى: ان الیقین افضل من الایمان و ما من شى‏ء اعز من الیقین.  امام صادق (ع) به جابر جعفى فرموده است: جابر! یقین از ایمان برتر و بالاتر است و چیزى گرانقدرتر و ارزشمندتر از یقین نیست. به قدرى یقین در پیشگاه الهى اهمیت دارد که در حدیث دگرى آمده:  اذا اراد الله بعبد خیرا فقهه فى الدین و الهمه الیقین. 

    وقتى خدا به بنده‏اى اراده‏ى نیکى کند و بخواهد او را مشمول خیر و رحمت خود قرار دهد، اولا او را دین‏شناس مى‏کند و به مقررات اسلامى آگاه مى‏نماید، و ثانیا یقین را به او الهام مى‏کند و دل او را از این نعمت مهم برخوردار مى‏سازد. در روایات متعدد آمده است که یقین از ایمان مقام رفیعتر و بالاترى دارد. به همین جهت امام سجاد (ع) در دعاى «مکارم الاخلاق» صحیفه، اول از پروردگار درخواست مى‏کند: بار الها! ایمان مرا به کاملترین مدارج ایمان برسان و سپس مى‏گوید: بار الها! یقین مرا از بهترین یقینها قرار ده. اینکه یقین را بعد از ایمان آورده مبین این است که یقین تقاضاى بالاترى  است و اخبار هم مى‏گوید: یقین از ایمان بالاتر است. در اینجا ممکن است این سوال پیش آید: با اینکه ایمان حالت باور معنوى و قطع قلبى است که در آن تردید وجود ندارد، پس چطور یقین از آن بالاتر است، مگر حالت روانى ایمان با یقین چه تفاوت دارد. در پاسخ مى‏توان گفت: زمینه‏ى این مطلب در سخن ابراهیم خلیل در قرآن شریف آمده است.  ابراهیم گفت:  رب ارنى کیف تحیى الموتى.  پروردگارا به من بنمایان که چگونه مرده را زنده مى‏کنى.  خطاب آمد:  او لم تومن؟.  آیا به احیاء موتى از ناحیه‏ى من ایمان ندارى؟  قال بلى.  گفت بلى، ایمان دارم.  و لکن لیطمئن قلبى.  اما مى‏خواهم اطمینان خاطر پیدا کنم. 

    از این جمله‏ى ابراهیم استفاده مى‏شود که یقین و اطمینان خاطر هر دو در یک مرحله در روان انسان است، صاحبان یقین اطمینان دارند و صاحبان اطمینان خاطر یقین دارند و در قرآن شریف هم وقتى درباره‏ى مومنین صحبت مى‏کند مى‏فرماید:  و بشر الذین آمنوا و عملوا الصالحات ان لهم جنات.  اى پیغمبر گرامى! مژده بده به آنان که ایمان آورده‏اند و  اعمال صالحه داشته‏اند که براى آنان جنات و بهشتهایى آماده و مهیاست، اما وقتى درباره‏ى صاحبان اطمینان سخن مى‏گوید مى‏فرماید:  یا ایتها النفس المطمئنه. ارجعى الى ربک راضیه مرضیه. فادخلى فى عبادى. و ادخلى جنتى.  اى صاحبان نفس مطمئن و اى کسانى که واجد مقام مقدس یقین هستید! برگردید به سوى خدا و رجوع کنید به حضرت آفریدگار، در حالى که شما از خدا راضى هستید و خدا هم از شما خشنود است، سپس مى‏فرماید اى گروه مطمئن! در عباد من وارد شوید یعنى در گروه بندگان عالیمقام که مراقب تمام دقایق و وظایف عملى خود بوده‏اند.  فادخلى فى عبادى و ادخلى جنتى.  و به علاوه‏ى آنکه در گروه عباد خالص وارد مى‏شوید به بهشت من وارد شوید. 

    بنابراین مومنین داراى عمل صالح به بهشت مى‏روند اما آن کسانى که نفس مطمئن دارند به بهشت خدا مى‏روند. تمام بهشتها متعلق به خداست، اما اینکه بهشت افراد مطمئن را به خود منتسب مى‏کند، این نمونه و نشانه‏ى مقام عالیتر و بالاتر است، مثل قضیه‏ى شهدا، تمام مردم بعد از مرگ در عالم برزخ زنده‏اند، اما درباره‏ى شهیدان مى‏فرماید: گمان نکنید که شهیدان مرده‏اند. 

    بل احیاء عند ربهم یرزقون.  اینان زنده‏اند و نزد خدایشان روزى دارند.  نزد خداى خود روزى داشتن غیر از زنده بودن مطلق و روزى داشتن است. 

    عن صفوان قال سالت ابا الحسن الرضا علیه‏السلام عن قول الله لابراهیم علیه‏السلام «او لم تومن. قال بلى و لکن لیطمئن قلبى» اکان فى قلبه شک؟ قال لا، و لکنه اراد من الله الزیاده فى یقینه. 

    صفوان از امام اباالحسن الرضا (ع) سوال مى‏کند از سخنى که خداوند به ابراهیم گفت: آیا ایمان ندارى؟ و ابراهیم گفت: ایمان دارم و لکن مى‏خواهم قلبم مطمئن شود. امام رضا (ع) در تفسیر این جمله مى‏فرماید: ابراهیم مى‏خواست بر یقینش افزوده شود و اطمینانش بیشتر گردد. 

    مى‏توان گفت «یقین» آن تسلیم بى قید و شرط است که بعد از ایمان واقعى در ضمیر افراد مومن پدیدار مى‏گردد. این تسلیم مقدس همان است که ابراهیم و اسماعیل واجد آن بودند و قرآن شریف درباره‏ى آن دو فرموده است:  فلما اسلما و تله للجبین.  یعنى وقتى بر اثر اطمینان خاطر و یقین معنوى، ابراهیم و اسماعیل دانستند که امر قربانى از طرف باریتعالى است، هر دو سر فرود آوردند و تسلیم امر الهى شدند. 

    در حدیثى از على (ع) آمده است که آن حضرت نیز «یقین» را به تسلیم واقعى معنى کرده و فرموده است:  ان الاسلام هو التسلیم و التسلیم هو الیقین.  على (ع) مى‏فرماید: اسلام عبارت از تسلیم است و تسلیم  همان یقین واقعى و اطمینان خاطرى است که در ضمیر مسلمانان راستین پدید مى‏آید. 

    در ابتداى سوره‏ى بقره خداوند مى‏فرماید:  و الذین یومنون بما انزل الیک و ما انزل من قبلک و بالاخره هم یوقنون.  مومنین راستین کسانى هستند که به تمام آنچه از طرف پروردگار عالم بر تو نازل شده است ایمان دارند و همچنین به آنچه قبل از تو بر دیگر پیمبران نازل شده مومن و معتقدند، و بعد درباره‏ى آخرت مى‏فرماید:  و بالاخره هم یوقنون.  این افراد با ایمان به آخرت یقین و اطمینان قلبى دارند. 

    ملاحظه مى‏کنید که خداوند، امر معاد را با یقین آورده است براى اینکه بزرگترین عامل موثر در بازداشتن مردم از گناه و واداشتن آنان به اطاعت اوامر الهى همان یقین به معاد و مطمئن بودن به پاداش و کیفر الهى در روز حشر است. این حالت است که اگر در دنیا براى کسى پدید آمد تمام اعمالش منظم مى‏گردد و کوچکترین تخلفى از امر باریتعالى نمى‏نماید، این حالت معنوى و مقدس است که اگر براى کسى حاصل شود سرمایه‏هاى خوب خود را در راه خدا انفاق مى‏کند براى اینکه به مقام سعادت و بر برسد. در قرآن شریف فرموده:  لن تنالوا البر حتى تنفقوا مما تحبون.  هرگز به مقام بر و نیکوکارى نمى‏رسید تا وقتى که انفاق  کنید در راه خدا آن چیزهایى را که خود به آنها علاقه دارید و دوستدار آنها هستید. انجام چنین عمل مقدسى ناشى از یقین درونى و اطمینان خاطر است.  على (ع) فرموده:  من ایقن بالخلف جاد بالعطیه.  اگر کسى به روز جزا یقین داشته باشد از اموال و دارایى خود آنچه بهتر و عالیتر است در راه رضاى باریتعالى به مردم عطا مى‏کند. نه تنها مال بلکه از جان خویش که به مراتب عزیزتر از مال است چشم مى‏پوشد و با کمال خلوص و صمیمیت آنرا در راه اعلاى حق فدا مى‏کند. سرمایه‏ى پرارج یقین به قدرى ارزشمند و گرانقدر است که در هر زمان عده‏ى معدودى از مومنین واجد آن بوده‏اند. 

    عن ابى‏الحسن علیه‏السلام قال: و ما قسم فى الناس شى‏ء اقل من الیقین.  حضرت ابى‏الحسن (ع) مى‏فرماید: هیچ چیزى کمتر از یقین به ایمان، بین مردم تقسیم نشده است، یعنى اهل یقین در هر عصر و زمان عده‏ى معدودى بوده و هستند و بیشتر مردم از این نعمت بزرگ برخوردار نگردیده‏اند. 

    از آنچه مذکور افتاد قسمت دوم بحث این سخنرانى، یعنى قدر و منزلت یقین در اسلام، روشن شد و امام سجاد (ع) در پیشگاه الهى عرض نموده است:  و اجعل یقینى افضل الیقین. 

    بار الها! یقین مرا از گروه یقین برتر و افضل قرار بده و در این فیض بزرگ مرا مشمول عنایات خود بفرما.

     



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: تنزیل نور

    نوشته های دیگران ( )

    <   <<   31   32   33   34   35   >>   >

    خانه
    وررود به مدیریت
    پست الکترونیک
    مشخصات من
     RSS 
     Atom 

    :: بازدید امروز ::
    47
    :: بازدید دیروز ::
    95
    :: کل بازدیدها ::
    188139

    :: درباره من ::

    تنزیل نور

    تنزیل نور
    دراین وبلاگ مطالبی در مورد قران ،دین اسلام وائمه اطهار(ع) ارائه خواهد شد.

    :: لینک به وبلاگ ::

    تنزیل نور

    ::پیوندهای روزانه ::

    :: دسته بندی یادداشت ها::

    تفسیر[2] . ابن غضائرى[2] . ابو الحسن[2] . امام حسن عسگری علیه السلام[2] . شعرانی[2] . شیخ صدوق[2] . مجمع البیان[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شعبان . آشتی . محدث نوری . محمد تقی فلسفی . مشایخ . مظلوم . مقاوم . مولامان و صاحبمان . نعمات . شکر . صاحب الزمان . صبر وفرج . صله رحم . صهیونیست . غزه . فضیلت ماه‏های سه گانه . قدر شناسی . گذشت . متن . متن رساله حقوق امام سجاد (ع) . امام رضا . امام سجاد (ع) . انقلاب . بستگان . ترجمه . اختلاف . الطاف خدا . الْمُحَرِّفینَ . ثنای الهی . جمعه . حدیث . حدیث پیامبر(ص) . حضرت بقیةاللَّه . حق آزاد کننده و آزاد شده . حق اذانگو . حق الله . حق اندرزخواه و اندرزگو . حق بدهکار . حق برادر . حق پا . حق پیشنماز . حق پیشوا . حق چشم . حق دارایى . حق دانش آموز . حق رعیت . حق زبان . حق زکات . حق زیردست . حق سائل ومسؤول . حق سالخورده وخردسال . حق شریک . حق شکم . حق طرفت که بر تو ادعایىدارد . حق طرفت که تو براوادعایى دارى . حق عورت . حق فرزند . حق قربانى‏ . حق کافران . حق گوش . حق مادر . حق مشورت کننده و شونده . حق ندیم . حق نمازوروزه‏ . حق نیکى کننده . حق همسایه‏ . حق همکیش . حق همنشین . حمد . خطبه غدیر . دست کاری . دعاى مکارم الاخلاق . دعای مکارم الاخلاق . رجب . رساله حقوق . رمضان . رهبرمعظم انقلاب . سیار . شب .

    :: آرشیو ::

    پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
    دوازده معصوم علیهم السلام
    آذر 1387
    دی 1387

    :: خبرنامه وبلاگ ::

     

    :: موسیقی ::