سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تنزیل نور


ساعت 1:40 عصر دوشنبه 87/12/12

شرح دعای مکارم الاخلاق( 177 )

بسم الله الرحمن الرحیم 

و آتنا فى الدنیا حسنه و فى الاخره حسنه و قنى برحمتک عذاب النار. 

این چند جمله، آخرین قسمت از دعاى شریف «مکارم‏الاخلاق» است. 

امام سجاد علیه‏السلام از پیشگاه مقدس بارى تعالى درخواست مى‏نماید: پروردگارا ! در دنیا به ما خوبى عطا فرما و در آخرت نیز به ما خوبى عطا فرما، و در ظل رحمتت مرا از عذاب دوزخ مصون و محفوظ دار.  به خواست خداوند توانا، این چند جمله، موضوع بحث و سخنرانى امروز است. 

قیام قیامت و برپا شدن روز جزا یکى از اساسى‏ترین ارکان اعتقادى و ایمانى در مکتب آسمانى پیمبران الهى است. تمام انبیا از آمدن چنین روزى خبر داده و انسانها را به مسئولیتشان در پیشگاه بارى تعالى متوجه نموده‏اند. در قرآن شریف آیات بسیارى است که مردم را از عالم آخرت و زنده شدن دوباره‏ى آنان و رسیدگى به حساب اعمالشان و ثواب و عقابى که در پى دارند، آگاه نموده و خاطرنشان  ساخته‏اند که شما بیهوده و لغو آفریده نشده‏اید.  افحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا لا ترجعون.  صآیا پنداشته‏اید که ما شما را لغو و بى‏حساب آفریده‏ایم و گمان دارید که به سوى ما بازنمى‏گردید؟ 

بدبختانه بشر در دنیا اسیر محسوسات و ملموسات است، هر چه را که مى‏شنود، مى‏خواهد ببیند یا آن را لمس نماید، لذا واقعیتهاى نامحسوس و حقایق پنهان را نفى مى‏کند یا لااقل با دودلى و تردید آن را تلقى مى‏نماید و امر معاد از این قبیل است. یکى از مشرکین قطعه‏ى کوچکى از استخوان پوسیده‏ى یک انسان مرده را حضور رسول اکرم (ص) مى‏برد و آن را با دو انگشت خود مى‏فشرد و نرم مى‏گردد، به آن مى‏دمد، در فضا پراکنده مى‏شود. سپس به حضرت عرض مى‏کند:  من یحیى العظام و هى رمیم. قل یحییها الذى انشاها اول مره.  این استخوان پوسیده را چه کسى زنده مى‏کند! بگو آن کس که اولین بار به وجودش آورده و به آن حیات بخشیده است. 

بشر به طور طبیعى در فکر کمال نامحدود است و اندیشه‏هاى بى‏نهایت در سر مى‏پرورد، هر قدر تحصیل علم کند و از دانشها آگاهى یابد، قانع نمى‏شود و مى‏خواهد به تمام دانستنیها واقف گردد، هر قدر مال و ثروت گرد آورد، سیر نمى‏شود و براى ثروت بیشتر تلاش مى‏کند. اگر به فرض روزى مالک تمام اموال کره‏ى زمین گردد، فکر مى‏کند آیا در اجرام سماوى معادن طلا و نقره وجود دارد یا نه، و اگر دارد چگونه مى‏تواند بر آنها دست یابد. آدمى به هر مرتبه، سلطه و قدرت پیدا کند، در جستجوى قدرت فزونتر در شعاع بیشتر است. آدمى به زندگى ابدى و 

پایدار فکر مى‏کند و در تمناى لذایذ نامحدود و پایان‏ناپذیر است. این تمایل فطرى که با سرشت انسانها آمیخته و در نهاد آدمیان نهفته است، آفریده‏ى پروردگار حکیم است. با توجه به اینکه در دنیاى محدود و زودگذر تمنیات نامحدود انسانها اقناع نمى‏گردد و با در نظر گرفتن این امر که آفریدگار حکیم عمل لغو نمى‏کند و تمنیات نامحدود انسانها بى‏حساب آفریده نشده است، این سئوال پیش مى‏آید که خواسته‏هاى بى‏نهایت آدمیان چگونه و در کجا اقناع مى‏شود. کلام کوتاه معلم بزرگ اسلام، حضرت مولى‏الموحدین على علیه‏السلام به این پرسش پاسخ مى‏گوید: 

لکل شیئى من الدنیا انقضاء و فناء و لکل شیئى من الاخره خلود و بقاء. 

على (ع) فرموده: براى تمام چیزهایى که از دنیاست، پایان و فناست و براى هر چیزى که از آخرت است، ابدیت و بقا. 

مادیون، مرگ انسان را همانند مرگ نبات و حیوان مى‏پندارند و آن را به معناى فنا و نابودى آدمى تصور مى‏کنند. ولى پیروان مکتب انبیا از نظر دینى و روحیون دانشمند از نظر علمى به بقاى روح عقیده دارند و مى‏گویند: با رویداد مرگ، بدن مى‏میرد، در خاک متلاشى مى‏شود و مواد تجزیه شده‏اش به مخزن طبیعت برمى‏گردد، ولى روحش باقى و جاودان است و با مردن بدن از میان نمى‏رود. على (ع) در این باره نیز چنین فرموده است: 

ایها الناس! انا خلقنا و ایاکم للبقاء لا للفناء و لکنکم من دار الى دار تنقلون. فتزودوا لما انتم صائرون الیه و خالدون فیه و السلام. 

اى مردم! ما و شما براى باقى ماندن آفریده شده‏ایم نه براى 

فانى شدن، لکن تغییر مکان مى‏دهید و از خانه‏اى به خانه‏ى دیگر انتقال مى‏یابید، پس، از این سراى گذران براى عالمى که رهسپار آن هستید و براى همیشه در آن مى‏مانید، توشه‏اى بردارید. 

بنابراین، تمنیات بى‏نهایت و نامحدود که در ضمیر بشر نهفته است، لغو آفریده نشده‏اند و طبق مکتب آسمانى پیمبران الهى، آن تمایلات و در عالم آخرت، که سراى جاودان است، اقناع خواهند شد. شکم مادر براى جنین عالمى است قبل از دار دنیا، و دنیا براى انسانها عالمى است قبل از عالم آخرت، اعضا و جوارح و همچنین قوا و نیروهایى که جنین براى زندگى دنیا لازم دارد، طبق نظام حکیمانه‏ى خلقت در رحم مادر به وى اعطا مى‏گردد. انسانها نیز در شکم مادر روزگار باید خود را به شایستگى بسازند و زمینه‏ى رفاه و آسایش خویشتن را براى زندگى ابدى عالم آخرت مهیا نمایند، و این معناى کلام على (ع) است که فرمود: از این دنیاى گذران براى عالم جاودان توشه‏اى بردارید. 

آدمى داراى دو بعد است: یکى بعد حیوانى و آن دیگر بعد انسانى. اگر بخواهد طبق کتاب آفرینش خود قدم بردارد، باید همواره متوجه هر دو بعد خویشتن باشد و به گونه‏اى عمل کند که قواى هر دو بعد را به کمال لایقشان برساند و این منطق حکیمانه‏ى اولیاى الهى در شرع مقدس اسلام است. 

عن الکاظم علیه‏السلام: لیس منا من ترک دنیاه لدینه او ترک دینه لدنیاه. 

در حدیث امام کاظم علیه‏السلام آمده است که فرمود: از ما 

نیست و به مکتب تربیتى ما بستگى ندارد آن کس که دنیاى خود را براى دین خویش ترک گوید یا آنکه دین خود را براى دنیاى خویشتن رها نماید. 

کسانى در دنیا از نیکیهاى این سرا و در آخرت از خوبیهاى آن سرا بهره‏مند مى‏شوند که در ایام زندگى و گذران دار تکلیف، براى هر دو جهان فعالیت مى‏کنند، یک قسمت عمرشان در کارهاى دنیوى و تامین معاش و جلب لذایذ مشروع صرف مى‏شود و قسمت دیگر در عبادات واجب و مستحب و سایر کارهایى که موجب رضاى بارى تعالى است. اینان از روش رسول اکرم (ص) و ائمه‏ى معصومین علیهم‏السلام پیروى مى‏نمایند، نه دنیا را براى دین ترک مى‏گویند و نه دین را براى دنیا از دست مى‏دهند. قرآن شریف درباره‏ى این گروهى که راه حق و صواب را مى‏پیمایند فرموده : 

و منهم من یقول: ربنا آتنا فى الدنیا حسنه و فى الاخره حسنه و قنا عذاب النار. 

بعضى از مسلمانان که واقع‏گرا و وظیفه‏شناس هستند، مى‏گویند: بار الها! در دنیا به ما خوبى عطا فرما و در آخرت نیز از خوبى برخوردارمان نما و ما را از آتش دوزخ مصون و محفوظ دار. 

گروه دیگرى از مسلمانان هستند که به روز جزا عقیده دارند و از ثواب و عقاب الهى سخن مى‏گویند، اما به قدرى مجذوب دنیا و علایق آن شده‏اند که براى خود فرصتى باقى نگذارده‏اند تا به وظایف دینى عمل کنند و براى آخرت خویش ذخیره‏اى تهیه نمایند. قرآن شریف در چند مورد از این گروه نام برده و بى‏نصیبى آنان را از 

حسنات آخرت خاطرنشان فرموده است. 

فمن الناس من یقول ربنا آتنا فى الدنیا و ما له فى الاخره من خلاق. 

بعضى از مردم تنگ نظرند که فقط از بارى تعالى درخواست متاع دنیا دارند و اینان در آخرت فاقد سرمایه‏ى فضیلت و کمال‏اند. 

و من کان یرید حرث الدنیا نوته منها و ماله فى الاخره من نصیب. 

کسى که در دنیا تمام توجهش معطوف به امور مادى و منافع دنیوى است، ما خواسته‏ى مادیش را به وى اعطا مى‏نماییم، اما او در قیامت از ذخایر نجات‏بخش معنوى بهره‏اى نخواهد داشت. 

خلاصه، اسلام دینى است بر وفق فطرت و آیین خلقت، برنامه‏اش جمع بین تمایلات حیوانى و تعالى انسانى است. اگر کسى هر یک از این دو بعد را نادیده انگارد، برخلاف فطرت عمل کرده و از نظام خلقت سر باز زده است. هم اکنون در دار دنیا گروهى هستند به نام مرتاضین هند که با اراده و اختیار خود به سختترین ریاضتها تن مى‏دهند، از خانه و زندگى، از زن و فرزند، و از لباس خوب و تغذیه‏ى صحیح چشم مى‏پوشند و به گفته‏ى شاعر به جاى غذاى کامل به یک بادام قانعند: 

دل عاشق به پیغامى بسازد 

ریاضت کش به بادامى بسازد 

این همه مشقتها را براى آن تحمل مى‏کنند که با سرکوب نمودن بعد حیوانى خویش به تعالى معنوى و کمال انسانى نایل گردند. در آیین کلیسا نیز مردان راهب و زنان جوان تارک دنیا بسیارند که مسیر عادى زندگى را ترک گفته، ازدواج را که یکى از سنن متقن آفرینش است 

عملى پلید تلقى نموده و از انجام آن خوددارى مى‏کنند و ترک دنیا را وسیله‏ى نیل به عالى‏ترین مدارج سعادت انسانى خود مى‏پندارند. بعضى از مردان و زنان مسلمان نیز گاهى به فکر رهبانیت مى‏افتادند و به منظور دست یافتن به تعالى معنوى و کمال روحانى، اندیشه‏ى ترک لذایذ دنیا در ضمیرشان پدید مى‏آمد و چون افکار خود را با رسول اکرم (ص) یا یکى از ائمه‏ى معصومین علیهم‏السلام در میان مى‏گذاردند، اولیاى دین آنان را از چنین عملى جدا منع مى‏نمودند و برحذر مى‏داشتند. 

عن على علیه‏السلام انه قال: جاء عثمان بن مظعون الى رسول‏الله صلى الله علیه و آله فقال یا رسول‏الله قد غلبنى حدیث النفس و لم احدث شیئا حتى استامرتک. قال بم حدثتک نفسک یا عثمان؟ قال: هممت ان اسیح فى الارض. قال: فلا تسح فیها فان سیاحه امتى المساجد. قال: هممت ان احرم اللحم على نفسى. فقال: لا تفعل فانى لاشتهیه و آکله. و لو سالت الله ان یطعمنیه کل یوم لفعل. قال: هممت ان اجب نفسى. قال: یا عثمان! لیس منا من فعل ذلک بنفسه و لا باحد. ان و جاء امتى الصیام. قال: و هممت ان احرم خوله على نفسى، یعنى امراته. قال: لا تفعل یا عثمان! 

عثمان بن مظعون یکى از مسلمانان ثابت قدم و از اصحاب بزرگوار رسول اکرم (ص) بود. على علیه‏السلام فرمود: عثمان بن مظعون حضور پیمبر اکرم (ص) آمد، عرض کرد: یا رسول‏الله! افکارى در ضمیرم پدید آمده، اما قدمى برنداشته‏ام تا شرفیاب شوم و استجازه نمایم. حضرت فرمود: نفست با تو چه مى‏گوید؟ عرض کرد: به فکرم آمده که زن و فرزند را ترک گویم، از خانه و زندگى چشم بپوشم، به 

جهانگردى و به سیر و سیاحت بروم. حضرت فرمود: چنین مکن، سیاحت امت من در مساجد است. عرض کرد: مى‏خواهم خوردن گوشت را بر خود تحریم کنم. فرمود: چنین مکن، من به گوشت تمایل دارم و مى‏خورم، اگر از خداوند بخواهم هر روز گوشت را طعام من قرار دهد، دعایم را مستجاب مى‏فرماید. عرض کرد: یا رسول‏الله! مى‏خواهم عضو خود را ناقص کنم تا فاقد تمایل جنسى شوم. فرمود: عثمان! از ما نیست و به مکتب ما بستگى ندارد کسى که چنین عملى را درباره‏ى خود یا دیگرى انجام دهد و بى‏میلى امت من در عمل جنسى باید از راه روزه گرفتن باشد. عرض کرد: مى‏خواهم آمیزش با همسر خود را بر خویشتن تحریم نمایم. فرمود: چنین مکن. 

علاء بن زیاد از اصحاب على علیه‏السلام بود. به حضرت از برادرش عاصم بن زیاد شکایت کرد که عبایى در بر کرده و تارک دنیا شده است. فرمود: او را نزد من آورید. وقتى به حضورش شرفیاب شد: 

قال: یا عدى نفسه! لقد استهام بک الخبیث، اما رحمت اهلک و ولدک؟ اترى الله احل لک الطیبات و هو یکره ان تاخذها؟ انت اهون على الله من ذلک. قال: یا امیرالمومنین! هذا انت فى خشونه ملبسک و جشوبه ماکلک. قال: ویحک، انى لست کانت، ان الله تعالى فرض على ائمه العدل ان یقدروا انفسهم بضعفه الناس کیلا یتبیغ بالفقیر فقره. 

فرمود: اى دشمنک نفس خود! شیطان سرگردانت نموده است، چرا به زن و فرزندت ترحم ننمودى؟ به نظرت اینکه خداوند چیزهاى پاکیزه را بر تو حلال نموده، کراهت دارد که تو از آنها 

بهره‏مند شوى؟ تو حقیرتر از آن هستى که درباره‏ى خداوند چنین بیندیشى. عاصم عرض کرد: اى امیرالمومنین! شما خود لباسى زبر در بر دارى و نانى سخت و خشک مى‏خورى. حضرت فرمود: من مانند تو نیستم. خداوند مقرر داشته که پیشوایان عدل، زندگى خود را با ضعفاى جامعه اندازه‏گیرى کنند تا فقر فقیر موجب تهییجش نشود. 

عاصم بن زیاد تصور کرده بود اگر چگونگى زندگى خود را با وضع زندگى امام (ع) تطبیق دهد، راه تعالى را پیموده است. حضرت با کمال صراحت عمل او را ناصحیح خواند و به وى فهماند که امام عادل (ع) به امر بارى تعالى وظیفه‏ى خاصى را به عهده دارد، باید زندگى خود را با زندگى تهیدستان تطبیق دهد تا فقر در ضمیر فقرا موجب تهییج نشود. 

و فى الخبر: لا رهبانیه و لا تبتل فى الاسلام. 

در حدیث آمده که رهبانیت و تبتل در اسلام نیست. 

مجمع‏البحرین پس از ذکر حدیث مى‏گوید: 

اراد بالتبتل الانقطاع عن الدنیا و ترک النکاح. 

مراد از «تبتل» منقطع شدن از دنیا و ترک زناشویى است. 

ان امراه سالت اباجعفر علیه‏السلام: فقالت: اصلحک الله، انى متبتله. فقال لها: و ما التبتل عندک؟ قالت: لا ارید التزویج ابدا. قال: و لم؟ قال: التمس فى ذلک الفضل. فقال: انصرفى، فلو کان فى ذلک فضل لکانت فاطمه علیهاالسلام احق به منک، انه لیس احد یسبقها الى الفضل. 

زنى به محضر امام باقر (ع) شرفیاب شد. پس از دعا درباره‏ى آن 

حضرت، عرض کرد: من متبتله هستم. فرمود: مرادت از تبتل چیست؟ گفت: اراده‏ام این است که هرگز ازدواج ننمایم. فرمود: براى چه؟ پاسخ داد: مى‏خواهم از راه این عمل به فضل و برترى دست یابم. حضرت فرمود: از این تصمیمت منصرف شو، اگر در این کار فضیلتى وجود مى‏داشت، براى نیل به آن حضرت فاطمه علیهاالسلام از تو شایسته‏تر بود، بى‏گمان احدى در فضیلت بر او پیشى ندارد. 



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: تنزیل نور

    نوشته های دیگران ( )

    خانه
    وررود به مدیریت
    پست الکترونیک
    مشخصات من
     RSS 
     Atom 

    :: بازدید امروز ::
    27
    :: بازدید دیروز ::
    15
    :: کل بازدیدها ::
    186046

    :: درباره من ::

    تنزیل نور

    تنزیل نور
    دراین وبلاگ مطالبی در مورد قران ،دین اسلام وائمه اطهار(ع) ارائه خواهد شد.

    :: لینک به وبلاگ ::

    تنزیل نور

    ::پیوندهای روزانه ::

    :: دسته بندی یادداشت ها::

    تفسیر[2] . ابن غضائرى[2] . ابو الحسن[2] . امام حسن عسگری علیه السلام[2] . شعرانی[2] . شیخ صدوق[2] . مجمع البیان[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شعبان . آشتی . محدث نوری . محمد تقی فلسفی . مشایخ . مظلوم . مقاوم . مولامان و صاحبمان . نعمات . شکر . صاحب الزمان . صبر وفرج . صله رحم . صهیونیست . غزه . فضیلت ماه‏های سه گانه . قدر شناسی . گذشت . متن . متن رساله حقوق امام سجاد (ع) . امام رضا . امام سجاد (ع) . انقلاب . بستگان . ترجمه . اختلاف . الطاف خدا . الْمُحَرِّفینَ . ثنای الهی . جمعه . حدیث . حدیث پیامبر(ص) . حضرت بقیةاللَّه . حق آزاد کننده و آزاد شده . حق اذانگو . حق الله . حق اندرزخواه و اندرزگو . حق بدهکار . حق برادر . حق پا . حق پیشنماز . حق پیشوا . حق چشم . حق دارایى . حق دانش آموز . حق رعیت . حق زبان . حق زکات . حق زیردست . حق سائل ومسؤول . حق سالخورده وخردسال . حق شریک . حق شکم . حق طرفت که بر تو ادعایىدارد . حق طرفت که تو براوادعایى دارى . حق عورت . حق فرزند . حق قربانى‏ . حق کافران . حق گوش . حق مادر . حق مشورت کننده و شونده . حق ندیم . حق نمازوروزه‏ . حق نیکى کننده . حق همسایه‏ . حق همکیش . حق همنشین . حمد . خطبه غدیر . دست کاری . دعاى مکارم الاخلاق . دعای مکارم الاخلاق . رجب . رساله حقوق . رمضان . رهبرمعظم انقلاب . سیار . شب .

    :: آرشیو ::

    پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
    دوازده معصوم علیهم السلام
    آذر 1387
    دی 1387

    :: خبرنامه وبلاگ ::

     

    :: موسیقی ::