شرح دعای مکارم الاخلاق( 175 )
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل على محمد و آله کافضل ما صلیت على احد من خلقک قبله، و انت مصل على احد بعده. حضرت على بن الحسین علیهماالسلام در این قطعه از دعاى شریف «مکارمالاخلاق» به پیشگاه خداوند عرض مىکند: بار الها! درود فرست بر محمد و آلش همانند بهترین و برترین درودى که فرستادهاى به یکى از بندگانت قبل از آن حضرت و درود خواهى فرستاد بر کسى بعد از آن حضرت.
به خواست خداوند توانا، این قسمت از دعا موضوع بحث و سخنرانى امروز است.
در آغاز لازم است معناى «صلوه» از نظر لغت روشن گردد تا معناى کلام امام (ع ) براى شنوندگان محترم تبیین شود. ابناثیر مىگوید: قد تکرر فیه ذکر الصلوه و الصلوات و هى العباده المخصوصه و اصلها فى اللغه الدعاء فسمیت ببعض اجزائها و قیل ان اصلها فى اللغه التعظیم و سمیت العباده المخصوصه صلوه لما فیها من تعظیم الرب تعالى. مکرر کلمهى «صلوه» و «صلوات» در قرآن کریم آمده و آن در شرع مقدس نام عبادتى است مخصوص. اصل «صلوه» در لغت به معناى دعاست و چون نماز، حاوى دعاست، مجموع این عبادت به نام جزئى از آن خوانده شده است. بعضى گفتهاند اصل «صلوه» در لغت به معناى تعظیم است و این عبادت از آن جهت «صلوه» نامیده شده که تعظیم حضرت بارى تعالى را در بردارد. در بعضى از آیات و روایات، کلمهى «صلوه» به کار رفته و «دعاء» که معناى لغوى آن است، اراده شده: خذ من اموالهم صدقه تطهرهم و تزکیهم بها و صل علیهم ان صلوتک سکن لهم و الله سمیع علیم. اى رسول معظم! از مال مسلمانان زکوه دریافت کن تا بدین وسیله نفوسشان را از دلبستگى و اسارت مال پاک و پاکیزه نمایى و دربارهى آنان به خیر و برکت دعا کن که دعاى تو موجب آرامش ضمیر و تسکین خاطر آنان است و خداوند شنوا و داناست. عن النبى صلى الله علیه و آله قال: اذا دعى احدکم الى طعام فلیجب و ان کان صائما فلیصل. رسول اکرم (ص) فرمود: وقتى یکى از شما دعوت شد به طعامى، اجابت نماید و اگر روزهدار بود، براى اهل منزل دعا کند.
قرآن شریف راجع به رسول اکرم (ص) در یک آیه از صلوه خداوند و صلوه ملائکه و صلوه مومنین در کنار هم نام برده و فرموده است: ان الله و ملائکته یصلون على النبى، یا ایها الذین آمنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما. خداوند و فرشتگان او بر نبى اکرم (ص) درود مىفرستند، اى کسانى که ایمان آوردهاید! شماها نیز بر آن حضرت درود بفرستید و سلام نمایید. در بعضى از روایات، معناى «صلوه خداوند، صلوه ملائکه، و صلوه مومنین» توضیح داده شده است. عن ابن ابیحمزه عن ابیه قال: سالت اباعبدالله علیهالسلام عن قول الله عز و جل: «ان الله و ملائکته یصلون على النبى، یا ایها الذین آمنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما». فقال: الصلوه من الله عز و جل «رحمه» و من الملائکه «تزکیه» و من الناس «دعاء». و اما قوله عز و جل: «و سلموا تسلیما» فانه یعنى التسلیم له فیما ورد عنه. ابن ابىحمزه از پدرش نقل نموده که از امام صادق (ع) معناى آیهى مذکور را سئوال نمودم. فرمود: صلوه خداوند بر پیمبر «رحمت» است و صلوه فرشتگان «تزکیه نبى اکرم» است و صلوه مومنین «دعا بر آن حضرت» است، و اما جملهى «و سلموا تسلیما» به معناى تسلیم بودن در مقابل پیشواى اسلام نسبت به آنچه از آن حضرت رسیده، است.
عن ابنالمغیره قال: قلت لابى الحسن علیهالسلام ما معنى «صلوه الله و صلوه ملائکته و صلوه المومنین»؟ قال: «صلوه الله» رحمه من الله، و «صلوه ملائکته» تزکیه منهم له، و «صلوه المومنین» دعاء منهم له.
ابنمغیره مىگوید: به حضرت موسى الکاظم (ع) عرض کردم: معناى صلوه خداوند و صلوه فرشتگان و صلوه مومنین چیست؟ فرمود:
«صلوه خداوند» رحمت است، و «صلوه فرشتگان» تنزیهى است از آنان نسبت به آن حضرت، و «صلوه مومنین» دعاى آنهاست دربارهى پیمبر گرامى (ص).
حضرت على بن موسى الرضا علیهماالسلام در مجلس مامون حاضر بود و جماعتى از علماى عراق و خراسان نیز حضور داشتند. مامون متوجه علماى مجلس شد و از آنان سئوال کرد دربارهى این آیه:
ثم اورثنا الکتاب الذین اصطفینا من عبادنا.
مراد خداوند از گزیدگانى که در این آیه فرموده، کیاناند؟ علماى محضر گفتند: مراد بارى تعالى تمام امت اسلام است. مامون از امام رضا (ع) سئوال کرد. حضرت فرمود: من گفتهى اینان را نمىگویم، ارادهى خداوند در این آیه «عترت طاهره» است، و سپس توضیح داد. آنگاه در مجلس، بحث عترت و آل طرح شد و امام ( ع) با ذکر آیاتى متعدد، مبسوطا در این باره توضیح داد که بیانات امام (ع) در صفحات متعدد کتاب ذکر شده است. حضرت در خلال بیانات خود آیهى:
ان الله و ملائکته یصلون على النبى
را قرائت نمود و از پى آن، حدیثى را نقل فرمود:
قالوا یا رسولالله! قد عرفنا التسلیم علیک، فکیف الصلوه علیک؟ فقال تقولون: اللهم صل على محمد و آله کما صلیت على ابراهیم و على آل ابراهیم، انک حمید مجید، فهل بینکم، معاشر الناس!، فى هذا خلاف؟ فقالوا: لا. فقال المامون: هذا مما لا خلاف فیه اصلا و علیه اجماع الامه.
جمعى شرفیاب محضر حضرت شده، عرض کردند: سلام بر
شما را دانستیم، صلوات بر شما چگونه است؟ فرمود: مىگویید: بار الها! درود فرست بر محمد و آل محمد همانطور که درود فرستادى بر ابراهیم و بر آل ابراهیم، چه تو ستایش شدهى با عظمتى. آنگاه حضرت فرمود: آیا بین شما و مردم در چگونگى این صلوات اختلافى وجود دارد؟ عرض کردند: نه. سپس مامون گفت: این صلوات از جمله امورى است که اصلا در آن اختلافى نیست و مجمع علیه امت است.
قال المامون: فهل عندک فى الال شىء اوضح من هذا فى القرآن؟ فقال ابوالحسن علیهالسلام: نعم. اخبرونى عن قول الله عز و جل: «یس، و القرآن الحکیم، انک لمن المرسلین، على صراط مستقیم.- فما عنى بقوله «یس»؟ قالت العلماء: یس، محمد صلى الله علیه و آله و سلم. لم یشک فیه احد. قال ابوالحسن علیهالسلام: فان الله عز و جل اعطى محمدا و آل محمد من ذلک فضلا لا یبلغ احد که وصفه الا من عقله و ذلک ان الله عز و جل لم یسلم على احد الا على الانبیاء صلوات الله علیهم. فقال تبارک و تعالى: سلام على نوح فى العالمین، و قال: سلام على ابراهیم، و قال: سلام على موسى و هارون، و لم یقل: سلام على آل نوح، و لم یقل: سلام على آل ابراهیم، و لا قال: سلام على آل موسى و هارون، و قال عز و جل: سلام على آل یس، یعنى: آل محمد صلوات الله علیهم. فقال المامون: لقد علمت ان فى معدن النبوه شرح هذا و بیانه.
مامون به امام (ع) عرض کرد: آیا نزد شما در قرآن راجع به «آل» چیزى واضحتر از آنچه فرمودید وجود دارد؟ حضرت فرمود: بلى. به من بگویید خداوند از کلمهى «یس» که در قرآن شریف آورده، چه
شخصى را قصد نموده است؟ علما گفتند: حضرت محمد صلى الله علیه و آله مقصود است و احدى در آن شک ندارد. امام (ع) فرمود: خداوند از این کلمه به محمد و آلش فضلى را اعطا فرموده که احدى به عمق آن اعطا واقف نمىشود، مگر کسى که تعقل نماید. سپس توضیح داد که حضرت بارى تعالى بر کسى سلام ننموده، مگر بر پیمبران، فرموده: سلام بر نوح، سلام بر ابراهیم، سلام بر موسى و هارون، و نفرموده: سلام بر آل نوح، سلام بر آل ابراهیم، سلام بر آل موسى و هارون، ولى فرموده است: «سلام على آل یس» یعنى آل محمد صلوات الله علیهم. مامون گفت: دانستم که شرح این نکته و بیان آن در معدن نبوت است.
آن عده از علماى عراق و خراسان که در مجلس مامون بودند، به اتفاق گفتند: مقصود خداوند از «یس»، حضرت محمد (ص) است و «آل یس» را که حضرت رضا به «آل محمد» (ص) تفسیر نمود، مورد قبولشان واقع شد، و این شرح در نظر مامون که خود مرد تحصیلکرده و عالمى بود، بسى مهم تلقى گردید و آن را بیانى از معدن نبوت خواند. اما پیش از حضرت على بن موسى الرضا، حضرت امیرالمومنین علیهماالسلام این مطلب را دربارهى «یس» و «آل یس» فرموده بود:
عن على علیهالسلام قال: سمى الله تعالى النبى علیهالسلام فى القرآن سبعه اسماء: محمد و احمد و طه و یس و المزمل و المدثر و عبدالله.
على (ع) فرمود: خداوند، نبى اکرم را در قرآن شریف به هفت اسم نامیده و آن اسماء را در متن حدیث بیان نمود:
عن على علیهالسلام فى قوله عز و جل: «سلام على آل یس» قال: یس محمد صلى الله علیه و آله و نحن آل یس.
على (ع) در بیان کلام الهى «سلام على آل یس» فرمود: حضرت محمد (ص)، یس است و ما آل یس.
عن ابنعباس فى قوله عز و جل: «سلام على آل یس» قال: على آل محمد علیهمالسلام.
ابنعباس در تفسیر آیهى «سلام على آل یس» گفته است: مراد آل محمد علیهمالسلاماند.
در تفاسیر خاصه و عامه راجع به معناى «یس» علاوه بر نام حضرت محمد صلى الله علیه و آله، کلمات دیگرى ذکر شده: «یا انسان»، «یا رجل»، و در تفسیر تبیان و مجمعالبیان آمده:
و قیل معناه: «یا سید الاولین و الاخرین».
به هر صورت، مقصود از «یس» نبى اکرم (ص) است با هر لغتى که بگوییم و شاهد روشن آن، کلمات بعد از یس است. خداوند مىفرماید:
یس. و القرآن الحکیم. انک لمن المرسلین. على صراط مستقیم.
قسم به قرآن کریم، که تو از رسولان الهى هستى. بر صراط مستقیم.
مخاطب در آیه، پیمبر گرامى اسلام (ص) است و دعوتش بر راه حق و صواب.
عن ابیعبدالله علیهالسلام قال: «یس» اسم رسولالله صلى الله علیه و آله و الدلیل على ذلک قوله: «انک لمن المرسلین. على صراط
مستقیم.»
امام صادق (ع) فرمود: «یس» اسم پیغمبر اکرم (ص) است و دلیل این سخن در کلام بعد خداوند آمده که: «تو از جملهى پیمبران هستى. و به مردم راه واضح و مستقیم را ارائه مىنمایى.»
مامون و عدهاى از علما و رجال دولت عباسى در باطن مخالف على بن موسى الرضا (ع) بودند و کوشش داشتند تا از سخنان آن حضرت خردهاى بگیرند و آن را برملا کنند. اما امام (ع) در مجلس مامون با حضور علما، آیه را «آل یس» قرائت نمود و فرمود: مقصود، آل رسول اکرم (ص) است، نه تنها کسى در مجلس اعتراض ننمود، بلکه مامون آن بیان را از معدن نبوت خواند. ولى بعد از آنکه بغضها نسبت به اهلبیت افزایش یافت، قرائت «ال یاسین» شایع شد و قرآنها را «ال یاسین» نوشتند و قرائت «آل یاسین» و معنى واقعیش را نادیده گرفتند و حتى دربارهى آن سخنانى ساختند، از آن جمله زمخشرى گفت:
و من قرا على «آل یاسین» فعلى ان «یاسین» اسم ابىالیاس اضیف الیه الال.
کسى که «آل یاسین» قرائت نموده، بر این اساس است که «یاسین» نام پدر الیاس است که بر آن کلمهى «آل» افزوده شده است.
به آقاى زمخشرى باید گفت که ابنعباس خود از مفسرین قرآن و از کسانى است که بعضى از قراء، قرائت خود را بر وى عرضه نموده و از او روایت کردهاند، «آل یاسین» خوانده و گفته: مقصود، آل محمد (ص) است.
قال ابنعباس: «آل یاسین» آل محمد صلى الله علیه و آله و «یاسین» اسم من اسمائه.
ابنعباس گفته: «آل یاسین» آل محمد (ص) است و «یاسین» یکى از اسماء رسول اکرم (ص) مىباشد.
اینک به اصل بحث که صلوه حضرت بارى تعالى و ملائکه است، بر مىگردیم. قرآن شریف دربارهى رسول اکرم (ص) فرمود: ان الله و ملائکته یصلون على النبى. خداوند به پیمبرش رحمت مىفرستد و فرشتگان او را تنزیه مىکنند.
و دربارهى مومنین فرموده است: هو الذى یصلى علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمات الى النور و کان بالمومنین رحیما. خداوند، اهل ایمان را مخاطب ساخته و فرموده: اوست که بر شما رحمت مىفرستد و فرشتگانش دربارهى شما دعا مىکنند تا از تیرگیها و ظلمات جهل بیرونتان برند و به محیط نورانى علم و آگاهى منتقلتان نمایند که خداوند نسبت به اهل ایمان مهربان است.