خلاصه، ایام مهلت حضرت بارى تعالى براى کسانى که به او ایمان دارند بسیار مغتنم است و همهى آنان مىتوانند از این مهلت گرانقدر به نفع انسانیت و تعالى معنوى خویش استفاده نمایند.اما بهرهگیرى مردم به اعتبار تفاوت ایمان و چگونگى اعمالشان متفاوت است.بعضى براى جبران لغزشهاى گذشتهى خویش متوجه پروردگار مىشوند و با حال تضرع و زبان استغفار از پیشگاه او درخواست عفو و بخشش مىنمایند.بعضى که بالنسبه صحیحالعمل و درستکار بودهاند، به پیروى از اولیاى دین، هر روز مکرر استغفار مىکنند، ولى قسمت اعظم اوقات مهلتشان در مباحات و اعمالى که فاقد ارزش معنوى و روحانى است مىگذرد.اما امام سجاد (ع) در جملهى دعاى مورد بحث امروز، از پیشگاه خداوند درخواست مىنماید که موجباتى را فراهم آورد تا اوقات مهلتش در طاعت ذات اقدس الهى مصروف گردد. و استعملنى بطاعتک فى ایام المهله.
بار الها! در ایام عمر که مهلت خودسازى و نیل به کمال انسانى است، مرا به طاعت و فرمانبرى ذات اقدست وادار ساز.
در آغاز سخن به عرض رسید که «مهلت» در لغت عرب به معناى «مدارا و رفق» است و چون رفق از صفات حمیدهى انسان است و رعایت آن در روابط اجتماعى بسیار سودمند و مفید است، بر آن شدم که نیمهى اول بحث را به «مهلت» اختصاص دهم و در نیمهى دوم مطالبى را با استفاده از روایات دربارهى ارزش «مدارا» و آثار اجتماعى آن به عرض شنوندگان محترم برسانم.
عن النبى صلى الله علیه و آله قال: امرنى ربى بمداراه الناس کما امرنى باداء الفرائض.
رسول اکرم (ص) فرمود: پروردگارم مداراى با مردم را به من امر نمود، همانطور که به اداى فرایض مامورم فرمود. از این روایت استفاده مىشود که مداراى با مردم در تبلیغ اسلام همان اندازه مهم است که اداى فرایض اسلامى در قوام دین اهمیت دارد، با ترک واجبات، اسلام به ضعف مىگراید و با ترک مدارا، تبلیغ دین از پیشروى و گسترش بازمىماند.
و عنه صلى الله علیه و آله: ما وضع الرفق على شىء الا زانه و لا وضع الخرق على شىء الا شانه، فمن اعطى الرفق اعطى خیر الدنیا و الاخره، و من حرمه حرم خیر الدنیا و الاخره.
و نیز فرموده است: رفق و مدارا در چیزى قرار داده نمىشود، مگر آن را زینت مىدهد و خشونت و تندى بر چیزى قرار داده نمىشود، مگر آن را زشت مىکند، پس اگر به کسى رفق و مدارا عطا شود، خیر دنیا و آخرت به وى عطا شده است و کسى که از مدارا محروم باشد، از خیر دنیا و آخرت محروم خواهد بود. عن موسى الکاظم علیهالسلام قال: یا هشام! علیک بالرفق فان الرفق یمن و الخرق شوم.ان الرفق و البر و حسن الخلق یعمر الدیار و یزید فى الرزق. امام کاظم (ع) به هشام فرمود: بر تو باد به رفق و مدارا که رفق مبارک است و خشونت شوم.مدارا و نیکوکارى و حسن خلق، شهرها را آباد مىکند و ارزاق را افزایش مىدهد.
عن على علیهالسلام قال: الرفق ییسر الصعاب و یسهل شدید الاسباب. على (ع) فرموده: رفق و مدارا مشکلات را سهل مىکند و اسباب و وسایل سخت را آسان مىسازد.
مدارا نمودن و ارفاق کردن از صفات حمیده و خصال پسندیده است.تمام مسلمانان بالاخص کارمندان دولت اسلام و همچنین کسانى که در پارهاى از امور مرجع مردماند کوشش کنند تا خود را به این خلق شریف متخلق سازند و ضمنا بدانند که رسول گرامى اسلام (ص) از پیشگاه الهى درخواست نموده به مداراکنندگان ارفاق کند و به کسانى که سخت مىگیرند سختگیر باشد.
عن رسولالله صلى الله علیه و آله قال: الرفق راس الحکمه.اللهم من ولى شیئا من امور امتى فرفق بهم فارفق به و من شق علیهم فاشقق علیه. پیغمبر اکرم (ص) فرمود: مدارا و رفق سرآمد اعمال حکیمانه است.سپس در مقام دعا به پیشگاه الهى عرض کرد: بار الها! کسى که کارى از کارهاى امت مرا عهدهدار مىشود و به آنان ارفاق مىنماید، تو نیز به وى ارفاق نما، و آن کس که سخت مىگیرد و مردم را به مشقت مىاندازد تو نیز بر او سخت بگیر.
عن ابیعبدالله علیهالسلام قال: ان الله تعالى رفیق یحب الرفق و یعطى على الرفق ما لا یعطى على العنف. امام صادق (ع) فرمود: خداوند به بندگان مدارا مىکند و مداراکنندگان را دوست دارد، به عمل آمیخته به رفق و مدارا پاداش مىدهد که به کار فاقد مدارا آن اجر را اعطا نمىنماید.
روایاتى که دربارهى رفق و مدارا مذکور افتاد، ناظر به شان اخلاقى اسلام و حسن معاشرت اجتماعى مسلمین با یکدیگر است.ولى مقررات قانونى اسلام در پارهاى موارد مدارا نمودن و مهلت دادن را به عنوان حکم دینى در برنامهى قضاى اسلام آورده و قضات شرع مکلفاند آن ارفاق را رعایت نمایند.مدیونى که تمکن مالى دارد و مىتواند دین عاجل خود را بپردازد، اگر از پرداخت خوددارى نماید، دائن مىتواند از قاضى شرع زندانى شدنش را درخواست کند.اما در موردى که مدیون معسر و تهیدست است و قادر نیست دین خود را پرداخت کند، دائن مکلف است با او مدارا کند و به وى مهلت بدهد تا متمکن شود و بدهى خویش را پرداخت نماید و این حکم در صریح قرآن شریف آمده است. و ان کان ذو عسره فنظره الى میسره و ان تصدقوا خیر لکم ان کنتم تعلمون.
در صورتى که مدیون شما در عسر است و نمىتواند دین خویش را بپردازد، به او مهلت دهید تا مالى به دست آورد و اگر در اوقات تهیدستى طلب خود را به نام صدقه به او ببخشید، براى شما بهتر است اگر به عمق عمل شریف و مقدس خود آگاه باشید.
در اسلام به موازات وضع قوانین عادلانه براى ادارهى امور اجتماع، از معنویات و ایمان مردم نیز در حل مشکلات مستضعفین استفاده شده است.اولیاى گرامى اسلام، مسلمانان را به رحمت واسعهى الهى امیدوار مىساختند و به گذشتهاى مالى نسبت به تهیدستان تشویق مىنمودند.با مهلت گرفتن یا چشمپوشى از اصل طلب، خاطر پریشان مدیون بینوا را آرام مىساختند. عن الصادق علیهالسلام قال: صعد رسولالله صلى الله علیه و آله المنبر ذات یوم.فحمد الله و اثنى علیه و صلى على انبیائه ثم قال: ایها الناس! لیبلغ الشاهد منکم الغائب، الا ومن انظر منکم معسرا کان له على الله فى کل یوم صدقه بمثل ماله حتى یستوفیه. امام صادق (ع) فرمود: روزى رسول اکرم صلى الله علیه و آله منبر رفت.خداى را حمد و ثنا گفت و بر پیمبران او درود فرستاد.سپس فرمود: حاضرین به غائبین ابلاغ کنند: آگاه باشید هر کسى معسرى را که قدرت پرداخت بدهى خود را ندارد مهلت دهد، خداوند هر روز به مقدار طلبى که دارد، به او اجر صدقه مىدهد تا وقتى طلب خویش را دریافت نماید.
در حدیث دیگر آمده که رسول اکرم (ص) دو نفر را دید که یکى دیگرى را گرفته و رها نمىکند.حضرت نزدیک آمد و از وضعشان سئوال نمود.یکى از آن دو گفت: از این مرد طلب دارم، مطالبه مىکنم.حضرت به آن دیگرى توجه فرمود که چه مىگوید.
فقال الاخر یا نبى الله! له على حق و انا معسر و لا و الله ما عندى.فقال رسولالله صلى الله علیه و آله: من اراد ان یظله الله من فوح جهنم یوم لاظل الا ظله فلینظر معسرا او لیدع له.فقال الرجل عند ذلک: قد وهبت لک ثلثا و اخرتک بثلث الى سنه و تعطینى ثلثا.فقال النبى (ص): ما احسن هذا. آن دیگرى گفت: اى نبى خدا! او بر من حق دارد، اما من معسرم، به خدا قسم چیزى ندارم.حضرت فرمود: اگر کسى بخواهد خداوند در قیامت او را از حرارت شدید دوزخ در سایهى خود قرار دهد روزى که جز سایهى او سایهاى نیست، معسرى را مهلت دهد یا از طلب خود بگذرد.در این موقع طلبکار گفت: من یک سوم طلبم را به تو بخشیدم و یک سوم را تا یک سال مهلت مىدهم و یک سوم را به من بپرداز.رسول اکرم (ص) فرمود: چه عمل خوبى را انجام داد!
طلبکارى که به مقروض تهیدست خود فشار مىآورد و از او مطالبهى طلب مىکند، نفعى عایدش نمىشود، فقط مىتواند با عمل نارواى خود او را در جامعه تحقیر کند و آبرویش را ببرد.ولى اگر طبق دستور شرع مقدس طلب خود را به او ببخشد یا لااقل به وى فشار نیاورد، به موجب روایات، گناهان بخشنده یا مهلت دهنده در قیامت مشمول عفو الهى مىشود و از عذاب خداوند رهایى مىیابد. عن النبى صلى الله علیه و آله انه قال: حوسب رجل ممن کان قبلکم فلم یجد له من الخیر شىء الا انه کان رجلا موسرا و کان یخالط الناس و کان یامر غلمانه ان یتجاوزوا عن المعسر.فقال الله تبارک و تعالى: نحن احق بذلک منه، تجاوزوا عنه. رسول اکرم (ص) فرمود: مردى قبل از شما مورد محاسبهى بارى تعالى قرار گرفت.حسابرسان در کارهایش عمل خیرى نیافتند جز آنکه او شخص متمکنى بود و با مردم آمیزش معاملاتى داشت، به تحصیلداران خود که طلبهاى او را وصول مىنمودند دستور داده بود که اگر بین مدیونهاى من کسى را یافتید که معسر است و قدرت پرداخت ندارد، از او بگذرید و مطالبهى طلب ننمایید.خداوند در موقع رسیدگى به حساب وى فرمود: من از او به گذشت شایستهترم، از وى بگذرید. حذیفهى یمانى دربارهى ارفاق با مدیون معسر مطلبى را به این مضمون از رسول اکرم (ص) شنیده و به زبان خود نقل کرده است: اذا کان یوم القیامه یوتى بعبد فیقول: اللهم انى لا اعلم فى حیاتى عملا غیر انک و هبتنى فى الدنیا مالا فکنت اعین به الفقراء.فاذا لم یکن عندهم ما یقضون به لم اعسر علیهم.فیقول الله تبارک و تعالى: انا اولى باعانتک، فانک ملهوف فتجاوزوا عن عبدى.قال ابومسعود الانصارى: اشهد ان حذیفه سمع هذا من رسولالله صلى الله علیه و آله. چون روز قیامت فرارسد، بندهاى را به محکمهى عدل الهى مىآورند.عرض مىکند: بار الها! من از زندگى دنیا عمل خوبى براى خود نمىدانم جز آنکه تو به من مال اعطا فرمودى و من به افراد بىبضاعت قرض مىدادم و چون موقع پرداخت فرامىرسید، اگر متوجه مىشدم قدرت مالى ندارند و نمىتوانند دین خویش را ادا کنند، به آنان فشار نمىآوردم.خداوند مىفرماید: من به کمک و یاریت اولى هستم، تو مال از دست داده و شایستهى حمایتى، از بندهى من بگذرید.ابومسعود انصارى مىگوید: شهادت مىدهم که حذیفه این سخنان را از رسول اکرم (ص) شنیده است. نتیجه آنکه خداوند در دنیا به بندگان خود ارفاق نموده و مهلت داده است تا در پرتو سعى و عمل، موجباتى را فراهم آورند که به سعادت ابدى و کمال واقعى نایل آیند.در تعالیم اخلاقى اسلام مداراى با مردم از صفات حمیده شناخته شده است و به شرحى که توضیح داده شد، اولیاى گرامى دین ضمن روایات متعددى، اکیدا آن را به پیروان خود توصیه نمودهاند.ولى دربارهى مهلت دادن به مومنى که مدیون است و معسر و همچنین راجع به بخشیدن دین او، در احادیث اهلبیت علیهمالسلام تاکید بسیار شده و این عمل از نظر اولیاى الهى آنقدر مهم است که مىتواند عامل خود را در عرصهى قیامت مشمول رحمت بارى تعالى نماید، به طورى که گناهانش بخشیده شود و از عذاب الهى رهایى یابد.شنوندگان محترم این مهم را به خاطر بسپارند که اگر مرد باایمان معسرى مدیون آنهاست، به وى مهلت بدهند، یا از طلب خود چشم بپوشند و بپرهیزند از اینکه در حضور مردم مورد اهانتش قرار دهند و موجبات ایذاء و تحقیرش را فراهم آورند و این روایت را همواره به خاطر داشته باشند: عن هشام بن سالم قال سمعت اباعبدالله علیهالسلام یقول: قال الله عز و جل: لیاذن بحرب منى من اذى عبدى المومن ولیامن غضبى من اکرم عبدى المومن. هشام بن سالم مىگوید: شنیدم که حضرت صادق (ع) مىگفت که خداوند فرموده: البته به من اعلان جنگ نموده آن کس که بندهى مومن مرا اذیت کند و البته از غضب من در ایمنى است کسى که بندهى مومن مرا اکرام نماید.