سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تنزیل نور


ساعت 12:19 عصر دوشنبه 87/12/12

شرح دعای مکارم الاخلاق(169 )

بسم الله الرحمن الرحیم 

اللهم صل على محمد و آله، و نبهنى لذکرک فى اوقات الغفله. 

 

حضرت سیدالساجدین، زین‏العابدین علیه‏السلام، در این قطعه دعا، از پیشگاه الهى مى‏خواهد که بر محمد و آلش درود فرستد. سپس یک درخواست از ذات اقدس الهى مى‏نماید و عرض مى‏کند: بار الها! در مواقع غفلت به من آگاهى و توجه عطا فرما تا همواره به یاد تو باشم. 

به خواست خداوند توانا، این قسمت از دعاى شریف «مکارم‏الاخلاق» موضوع بحث و سخنرانى امروز است. در جمله‏ى دعاى امام (ع) دو کلمه آمده است که از نظر لغت باید روشن شود، یکى کلمه‏ى «غفلت» است و آن دیگر کلمه‏ى «ذکر». در نیمه‏ى اول سخنرانى پیرامون «غفلت» بحث مى‏شود و در نیمه‏ى دوم سخنرانى مطالبى راجع به «ذکر» تقدیم شنوندگان محترم مى‏گردد. راغب مى‏گوید: 

«الغفله» سهو یعترى الانسان من قله التحفظ و التیقظ. 

«غفلت» سهوى است که بر اثر قلت تحفظ و کمى بیداردلى 

بر انسان غلبه مى‏کند. 

در قرآن شریف و روایات اولیاى دین کلمه «غفلت» مکرر به کار رفته است، ولى همه‏ى غفلتها از نظر شرع و عقل یکسان نیستند، بعضى از غفلتها در امور دینى و تشریعى یا امور تکوینى و طبیعى روى مى‏دهد و انسان غافل سهوا قدمى برخلاف برمى‏دارد. در این قبیل مواقع، شخصى که بر اثر غفلت، تخلف نموده، نه استحقاق کیفر دارد و نه شایسته‏ى توبیخ است. این سهو، مستند به ساختمان طبیعى است که گاه آدمى دچار آن مى‏گردد. مثلا روزه‏دارى بسیار متدین از اول ماه رمضان به منظور اطاعت از امر الهى قصد روزه نموده و طبق وظیفه‏ى شرعى امساک مى‏کند، اما در یکى از روزها سهوا و بدون اینکه ماه رمضان در خاطرش باشد، غفلت نموده و آب خورده است. روزه‏ى وى با این عمل سهو باطل نمى‏شود و کفاره‏اى به عهده‏اش نمى‏آید. گاه یک فرد بر اثر بیمارى جهاز هاضمه نزد طبیب مى‏رود، او دستورهایى مى‏دهد، از آن جمله مى‏گوید حتما باید از میوه و سبزى خام پرهیز نمایى. مریض دستورهاى پزشک را به کار مى‏بندد، ولى در خلال ایام بیمارى یک بار دچار غفلت مى‏شود و قدرى میوه‏ى خام مى‏خورد. او در این عمل نمى‏خواسته از دستور طبیب معالج سر باز زند، بلکه بر اثر سهو طبیعى مرتکب تخلف گردیده است. ناگفته نماند سهو در انجام عملى، اثر وضعى آن عمل را از بین نمى‏برد، مریضى که به عوارض جهاز هاضمه مبتلاست و به دستور پزشک موظف است از خوردن میوه و سبزى خام اجتناب نماید، اگر سهوا قدرى میوه خورد، اثر بد آن به علت غفلت بیمار زایل نمى‏شود. در شرع اسلام نیز اگر کسى مال دیگرى را سهوا و به طور ناآگاه تلف نماید، چون سوء نیت نداشته، مرتکب گناه نشده است، ولى ضمان آن در جاى خود محفوظ است و باید قیمت آن مال 

تلف شده را بپردازد. گاهى کلمه‏ى غفلت در روایات به کار برده شده و مقصود، عدم توجه مسلمانان به محاسبه‏ى نفس خویشتن و تسامح در بررسى اعمال روزانه‏اى است که مرتکب شده‏اند. 

عن على علیه‏السلام قال: من حاسب نفسه ربح، و من غفل عنها خسر. 

على (ع) فرموده: کسى که حساب نفس خود را برسد، سود مى‏برد و اگر از نفس خود غافل شود، زیان مى‏بیند. 

و عنه علیه‏السلام قال: دوام الغفله تعمى البصیره. 

و نیز فرموده است: غفلت همیشگى، چشم بصیرت آدمى را نابینا مى‏کند. 

از جمله‏ى وظایفى که پیروان اسلام براى خودسازى و اصلاح نفس خویش به عهده دارند، این است که همه روزه با دقت به حساب خود برسند و نیک و بدهاى آن روز را با دقت بررسى نمایند. 

عن موسى الکاظم علیه‏السلام انه قال: یا هشام! لیس منا من لم یحاسب نفسه فى کل یوم فان عمل حسنه استزاد منه و ان عمل سیئه استغفر الله منه و تاب. 

حضرت موسى بن جعفر علیهماالسلام به هشام فرموده: از ما نیست کسى که هر روز به حساب نفس خود نرسد، اگر کار خوب انجام داده در افزایش آن بکوشد و اگر مرتکب گناه شده، توبه کند و از پیشگاه بارى تعالى طلب مغفرت نماید. 

کسانى که در دار دنیا، یعنى جهان تکلیف، زیست مى‏کنند مى‏توانند با اراده و اختیار خویش به حساب خود برسند، حقوق 

صاحبان حق را بپردازند، از گناهانى که مرتکب شده‏اند استغفار کنند، و با این عمل قطعا بار سنگین قیامتشان سبک مى‏شود و زمینه‏ى نجاتشان فراهم مى‏آید. اولیاى گرامى اسلام با منطقى پدرانه، این مهم را به پیروان خود توصیه نموده‏اند. 

عن النبى صلى الله علیه و آله قال: حاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا وزنوها قبل ان توزنوا. 

رسول اکرم (ص) فرموده: در دنیا به حساب خود برسید، پیش از آنکه در قیامت به حسابتان برسند. خویشتن را از جهت اعمالى که مرتکب شده‏اید بسنجید، قبل از آنکه مورد سنجش قرار گیرید. 

اگر در این جهان به حساب خود برسیم، به نفع فرداى خویش قدمى برداشته‏ایم و اگر از محاسبه غافل باشیم تا آنکه مرگ فرارسد، دار تکلیف سپرى مى‏گردد و عوالم بعد از مرگ آغاز مى‏شود، آنجا عمل در کار نیست، فقط عالم حساب است و محکمه‏ى قضاء. 

عن على علیه‏السلام قال: ان الیوم عمل و لا حساب و غدا حساب و لا عمل. 

امروز براى مردم روز عمل است نه روز حساب، و فردا براى آنان روز حساب است نه روز عمل. 

محمد بن مسلم زهرى از افراد تحصیلکرده و عالم بود. او در عصر حضرت زین‏العابدین (ع) مى‏زیست. بدبختانه مجذوب دستگاه حکومت بنى‏امیه گردید و عمال ظالم حکومت از وجودش به نفع خود و به ضرر اسلام استفاده‏ى بسیار نمودند. حضرت زین‏العابدین (ع) به امید اینکه او را به خود آورد و از غفلتش برهاند، نامه‏ى مفصل و مبسوطى به 

وى نوشت و در ضمن او را به خطاهایى که مرتکب مى‏شود، آگاهى داد. در آغاز نوشته‏ى خود مرقوم فرمود: 

فانظر اى رجل تکون غدا اذا وقفت بین یدى الله عز و جل فسالک عن نعمه علیک کیف رعیتها و عن حججه علیک کیف قضیتها و لا تحسبن الله قابلا منک بالتعذیر و لا راضیا منک بالتقصیر. 

با چشم دل در خودت نظر کن که فرداى قیامت چه شخصى خواهى بود، موقعى که در پیشگاه الهى حاضر مى‏شوى، از نعمتهایى که به تو داده سئوال مى‏کند چگونه رعایت نمودى، از حجتهایى که بر تو دارد سئوال مى‏کند چگونه قضاوت کردى، گمان مبر بارى تعالى از تو عذرى را بپذیرد و با اعتراف به تقصیر از تو راضى گردد. 

محاسبه‏ى نفس به معناى فروافکندن پرده‏ى غفلت است، محاسبه‏ى نفس به معناى از خوب و بد گفتار و رفتار خویش آگاه شدن است، محاسبه‏ى نفس پرونده‏ى اعمال آدمى را در پیش رویش مى‏گشاید، از گناهان و لغزشهایى که مرتکب شده است آگاهش مى‏سازد و او را وامى‏دارد تا با استغفار از خالق و استرضاى از مخلوق، لکه‏هاى تیره را از صفحه‏ى اعمال خود بزداید و بار مسئولیت خویش را سبک کند. این موفقیت بزرگ نصیب کسانى مى‏شود که محاسبه‏ى نفس را جدى بگیرند و با تصمیم قاطع به تصفیه‏ى حسابها همت گمارند. 

عن على علیه‏السلام قال: جاهد نفسک و حاسبها محاسبه الشریک شریکه و طالبها بحقوق الله مطالبه الخصم خصمه فان اسعد الناس من انتدب لمحاسبه نفسه. 

على (ع) فرموده: با نفس خود جهاد کن و حساب او را 

رسیدگى نما، همانند شریکى که به حساب شریک خود مى‏رسد و حقوق خداوند را آنچنان از وى مطالبه کن که دشمن از دشمن طلب مى‏کند. چه آنکه سعادتمندترین مردم کسى است که پذیراى محاسبه‏ى نفس باشد. 

ائمه‏ى معصومین علیهم‏السلام از اینکه عده‏ى زیادى از مسلمانان به حساب نفس خود رسیدگى نمى‏کنند و ایام عمر را به غفلت مى‏گذرانند، متاثرند و افسوس مى‏خورند. بعضى از آن بزرگواران در ایام حیات خود مراتب آزردگى خاطر خویشتن را به زبان مى‏آوردند و دعا مى‏کردند که اینان پس از مرگ از عمل خود دچار ندامت نشوند. على (ع) ضمن یکى از خطبه‏هاى خود، چنین فرموده است: 

فیالها حسره على کل ذى غفله ان یکون عمره علیه حجه و ان تودیه ایامه الى الشقوه. نسال الله سبحانه ان یجعلنا و ایاکم ممن لا تبطره نعمه و لا تقصر به عن طاعه ربه غایه و لا تحل به بعد الموت ندامه و لا کابه. 

افسوس بر هر انسان غافلى که عمرش بر او حجت باشد و ایام زندگیش بر وى منجر به شقاوت گردد. از پیشگاه خداوند مى‏خواهیم که ما و شما را از کسانى قرار ندهد که نعمت الهى آنان را به کفران و طغیان کشانده، هدف باطلش وى را به تقصیر در طاعت واداشته و بر اثر این اعمال نادرست، پس از مرگ به پشیمانى و اندوه دچار شده است. 

خلاصه، غفلت از محاسبه‏ى نفس در دار دنیا ممکن است بسیارى از مسلمانان را در روز حساب قیامت با مشکلات بزرگى مواجه 

نماید و آنان را در معرض عذاب سنگین الهى قرار دهد. غفلت بسیار مهم و خطرناک که موجب کفر به خداوند و عذاب عظیم قیامت مى‏شود، غافل ماندن از آیات الهى و بى‏اعتنایى به دلایل و شواهد توحید است. موقعى که تمام توجه یک انسان به زندگى دنیا و امور مادى معطوف مى‏گردد، خود را فراموش مى‏کند، انسانیت خویش را از یاد مى‏برد، به نداى عقل، به دعوت معرفت فطرى، و به قضاوت عادلانه‏ى وجدان اخلاقى که ودایع الهى و سرمایه‏هاى ارزشمند انسانى هستند بى‏اعتنا مى‏شود، آیات خدا را که راه نیل به توحید است دقت نمى‏کند، و سرانجام این غفلتها موجب کفر او مى‏شود و زمینه‏ى عذاب شدید قیامتش را فراهم مى‏آورد. 

ان الذین لایرجون لقاءنا و رضوا بالحیوه الدنیا و اطمانوا بها و الذین هم عن آیاتنا غافلون. اولئک ماویهم النار بما کانوا یکسبون. 

آنانکه به لقاى خداوند و بازگشت به سوى او عقیده ندارند، فقط به زندگى دنیا خشنود و مطمئن‏اند و همچنین کسانى که از آیات الهى غافل‏اند به کیفر اعمالى که مرتکب شده‏اند، جایگاهشان در قیامت، آتش دوزخ خواهد بود. 

خداوند در قرآن شریف از بعضى غفلتهاى گمراه کننده‏ى مردم نام برده و آنها را به خود منتسب نموده است. براى آنکه از این آیات و دیگر آیاتى راجع به هدایت و ضلالت برداشت جبر نشود، در اینجا به مناسبت بحث غفلت، پس از ذکر مقدمه‏اى، نکته‏ى انتساب آن غفلتها به خداوند توضیح داده مى‏شود. 

مالک واقعى تمام موجودات عوالم هستى، آفریدگار جهان 

است و همچنین مالک واقعى تمام قوانین و سنن تکوینى که بر نظام جهان حکومت مى‏کند، ذات اقدس الهى است. این خداوند است که از طرفى محتویات کره‏ى زمین را مسخر و مقهور انسان ساخته تا از آنها بهره‏بردارى کند و از طرف دیگر قوانین و سنن مربوط به آنها را نیز مسخر انسان ساخته تا با هوش و استعداد خویش از آن قوانین به نفع خود استفاده نماید و این هر دو امر در دو آیه از قرآن شریف آمده است: 

الله الذى سخر لکم البحر لتجرى الفلک فیه بامره. 

خداوند است که دریا را مقهور و مطیع شما ساخته تا کشتى به فرمانش در آن حرکت کند. 

و سخر لکم الفلک لتجرى فى البحر بامره. 

خداوند است که کشتى را مسخر و مقهور شما ساخته تا به امر او دریا را بپیماید. 

اگر کسى سئوال کند: دریا از آفریده‏هاى بارى تعالى است و خداوند آن را به گونه‏اى خلق فرموده که مسخر و مطیع بشر باشد و مردم بتوانند در آن کشتى برانند، اما کشتى ساخته و پرداخته‏ى مهندس است، چرا خداوند تسخیر آن را همانند تسخیر دریا به خود منتسب نموده است؟ پاسخ این پرسش آن است که آفریدگار جهان از طرفى در زمین قوه‏ى جاذبه قرار داده که هر جسمى در جو آن واقع شود، به خود جذب کند و از طرف دیگر قوانین و مقررات خاصى براى دریا وضع نموده که اگر مهندسى با در نظر گرفتن آن قوانین، کشتى بسازد و مصنوع خود را با آن مقررات تکوینى تطبیق دهد، جاذبه‏ى زمین نتواند آن را به خود جذب کند و به عمق دریا فرو برد. بنابراین، حرکت کشتى در اقیانوس 

مستند به قوانین تکوینى بارى تعالى است. از این رو، خداوند تسخیر کشتى را در دریا به نفع انسانها مستند به خود نموده است. ایمان آوردن و کافر شدن مردم در اختیار خود مردم است همانطور که ساختن کشتى مستند به عمل مهندس است . اینکه خداوند در قرآن شریف مکرر هدایت و ضلالت انسانها را مستند به مشیت خود نموده، همانند تسخیر کشتى در بحر پیمایى است که به خود نسبت داده است. بشر طبعا حس کاوش دارد، مى‏خواهد بداند بنیانگذار عالم کیست. خداوند، عقل را که راهنماى واقع‏بین است به وى اعطا نموده تا با نور او راه را از بیراهه بشناسد. آدمى به جستجو مى‏رود، متوجه مى‏شود عده‏اى مى‏گویند جهان پدیده‏اى است طبیعى و به طور تصادف و اتفاق به وجود آمده است. این سخن را به عقل عرضه مى‏کند و نظر مى‏خواهد. عقل مى‏گوید: جهان و تمام محتویات آن بر اساس محاسبه‏ى علمى و طرح حکیمانه‏اى ایجاد شده‏اند و محال است که طبیعت کور و بى‏شعور بتواند چنین نظام حکیمانه‏اى را به وجود آورد. قطعا آفریدگار جهان خالقى است عالم و قادر و حکیم، او با اراده‏ى تواناى خود این جهان را خلق نموده و نظام منظمى را بر آن حاکم ساخته است. پس آن کس که ایمان آورده، خویشتن را با موازین عقل که به منزله‏ى قانون تکوینى بارى تعالى است منطبق نموده و آن کس که به کفر گرایش یافته، از انطباق خود با قضاوت عقل، که حجت بارى تعالى است، سر باز زده است و این هر دو قسمت در یک آیه از قرآن شریف آمده است: 

و ما کان لنفس ان تومن الا باذن الله و یجعل الرجس على الذین لا یعقلون. 

هیچ یک از نفوس بشر جز به اذن خداوند ایمان نمى‏آورد و پلیدى کفر براى کسانى است که عقل خود را به کار نمى‏بندد و از نیروى خرد بهره نمى‏گیرند. 

در این آیه، در مقابل اذن خداوند، به کار نگرفتن عقل آمده است و این بدان معنى است که هر کس روش خود را با عقل، که حجت الهى است، منطبق کند به اذن تکوینى خداوند ایمان مى‏آورد و هر کس به نداى عقل اعتنا نکند و از هدایتش پیروى ننماید، جعل تکوینى بارى تعالى درباره‏ى وى پلیدى نفس و کفر و بى‏ایمانى خواهد بود. استناد ایمان و کفر مردم به مشیت بارى تعالى که در قرآن شریف مکرر آمده، بدین معنى است و این خود حاکى از آزادى کامل بشر در قبول ایمان یا قبول کفر است. قرآن کریم از زبان اهل ایمان مى‏گوید: ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا. 

بار الها! پس از آنکه به صراط مستقیم هدایتمان فرمودى، دلهاى ما را به کجروى و انحراف سوق مده. 



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: تنزیل نور

    نوشته های دیگران ( )

    خانه
    وررود به مدیریت
    پست الکترونیک
    مشخصات من
     RSS 
     Atom 

    :: بازدید امروز ::
    38
    :: بازدید دیروز ::
    15
    :: کل بازدیدها ::
    186057

    :: درباره من ::

    تنزیل نور

    تنزیل نور
    دراین وبلاگ مطالبی در مورد قران ،دین اسلام وائمه اطهار(ع) ارائه خواهد شد.

    :: لینک به وبلاگ ::

    تنزیل نور

    ::پیوندهای روزانه ::

    :: دسته بندی یادداشت ها::

    تفسیر[2] . ابن غضائرى[2] . ابو الحسن[2] . امام حسن عسگری علیه السلام[2] . شعرانی[2] . شیخ صدوق[2] . مجمع البیان[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شعبان . آشتی . محدث نوری . محمد تقی فلسفی . مشایخ . مظلوم . مقاوم . مولامان و صاحبمان . نعمات . شکر . صاحب الزمان . صبر وفرج . صله رحم . صهیونیست . غزه . فضیلت ماه‏های سه گانه . قدر شناسی . گذشت . متن . متن رساله حقوق امام سجاد (ع) . امام رضا . امام سجاد (ع) . انقلاب . بستگان . ترجمه . اختلاف . الطاف خدا . الْمُحَرِّفینَ . ثنای الهی . جمعه . حدیث . حدیث پیامبر(ص) . حضرت بقیةاللَّه . حق آزاد کننده و آزاد شده . حق اذانگو . حق الله . حق اندرزخواه و اندرزگو . حق بدهکار . حق برادر . حق پا . حق پیشنماز . حق پیشوا . حق چشم . حق دارایى . حق دانش آموز . حق رعیت . حق زبان . حق زکات . حق زیردست . حق سائل ومسؤول . حق سالخورده وخردسال . حق شریک . حق شکم . حق طرفت که بر تو ادعایىدارد . حق طرفت که تو براوادعایى دارى . حق عورت . حق فرزند . حق قربانى‏ . حق کافران . حق گوش . حق مادر . حق مشورت کننده و شونده . حق ندیم . حق نمازوروزه‏ . حق نیکى کننده . حق همسایه‏ . حق همکیش . حق همنشین . حمد . خطبه غدیر . دست کاری . دعاى مکارم الاخلاق . دعای مکارم الاخلاق . رجب . رساله حقوق . رمضان . رهبرمعظم انقلاب . سیار . شب .

    :: آرشیو ::

    پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
    دوازده معصوم علیهم السلام
    آذر 1387
    دی 1387

    :: خبرنامه وبلاگ ::

     

    :: موسیقی ::