شرح دعای مکارم الاخلاق(166 )
امام سجاد (ع) در جملهى دوم دعاى مورد بحث امروز، از خداوند درخواست مىکند:
و حقق فى رجاء رحمتک املى.
بار الها! آرزوى مرا که امیدوارى به رحمت واسعهى توست، برآورده ساز.
خوف و رجاء یا بیم و امید، دو عامل مهم عقلانى است که چرخهاى اجتماع را مىگردانند و زندگى مردم را در شئون مختلف اداره مىکنند و هر کارى که فاقد یکى از این دو عامل باشد، اختلال و بىنظمى در آن آشکار مىگردد و براى روشن شدن مطلب، چند مثال ساده به اختصار ذکر مىشود. محصل باید به فراگرفتن دانش و نیل به مدارج علمى امیدوار باشد تا به مدرسه برود، و باید از بیسوادى و عقب افتادگى بترسد تا مباحثه و مطالعه را ترک نگوید. مریض باید به درمان خویش امیدوار باشد تا به مطب پزشک برود و باید از مزمن شدن بیمارى بترسد تا از خوردن غذاها و میوههاى مضر پرهیز نماید. کشاورز باید به برداشت محصول امیدوار باشد تا بذر موجود خود را در خاک بیفشاند و باید از آفتهاى گوناگون بترسد تا مراقبتهاى لازم را معمول
دارد. بازرگان باید به نفع تجارت امیدوار باشد تا نقد خود را به کشور صادرکننده بفرستد و درخواست کالا نماید، باید از خطرات و زیانهاى گوناگون بترسد تا متاع خود را بیمه کند. در اسلام نیز افراد باایمان باید در زمینهى پاداش و کیفر الهى همواره بین خوف و رجاء باشند، نه هرگز خویشتن را مایوس از رحمت الهى بدانند و نه خود را از مکر بارى تعالى در ایمنى پندارند که این هر دو از گناهان کبیره است.
قرآن شریف دربارهى یاس از رحمت الهى مىفرماید:
و من یقنط من رحمه ربه الا الضالون.
جز گمراهان کیست که از رحمت پروردگار خود ناامید و مایوس است؟
قال على علیهالسلام لرجل اخرجه الخوف الى القنوط لکثره ذنوبه: ایا هذا! یاسک من رحمه الله اعظم من ذنوبک.
على (ع) به مردى که بسیارى گناه او مایهى یاسش از عفو و رحمت پروردگار شده بود فرمود: اى مرد! ناامیدیت از رحمت خداوند بزرگتر از گناهانى است که مرتکب شدهاى.
قرآن کریم دربارهى ایمنى از مکر و عذاب خداوند فرموده است:
فلا یامن مکر الله الا القوم الخاسرون.
جز مردمان زیانکار، هیچ کس خویشتن را از مکر الهى ایمن نمىداند.
در روایات ائمهى معصومین علیهمالسلام راجع به خوف و رجاء از جهات متعدد تذکراتى داده شده که پیروان اسلام آنها را رعایت نمایند. یکى از آن تذکرات، حفظ موازنه و تعادل بین خوف و رجاء
است به طورى که هیچ یک از آن دو فزونتر از دیگرى نباشد.
عن على علیهالسلام قال: خیر الاعمال اعتدال الرجاء و الخوف.
على (ع) فرموده: بهترین اعمال، نگاهدارى نمودن اعتدال بین رجاء و خوف است.
عن ابیجعفر علیهالسلام قال: انه لیس من عبد مومن الا و فى قلبه نوران: نور خیفه و نور رجاء. لو وزن هذا لم یزد على هذا و لو وزن هذا لم یزد على هذا.
امام باقر (ع) فرمود: هیچ بندهى مومنى نیست جز آنکه در قلبش دو نور است: نور خوف و نور رجاء، و اگر این دو نور توزین شوند، وزن هیچ یک بر دیگرى زیادتر نیست.
یکى دیگر از تذکرات اولیاى دین دربارهى خوف و رجاء، توجه داشتن به اثر روانى هر یک از آن دو در ضمیر آدمى است.
عن ابیعبدالله علیهالسلام قال: ارج الله تعالى رجاء لا یجرئک على معصیته و خف الله تعالى خوفا لا یویسک عن رحمته.
امام صادق (ع) فرمود: امیدت به رحمت خداوند در حدى باشد که تو را در معصیت جرى و جسور نکند، و ترست از خداوند به حدى باشد که تو را از رحمت الهى مایوس و ناامید ننماید.
یکى دیگر از تذکراتى که در روایات راجع به خوف و رجاء داده شده، اجتناب از بیمها و امیدهاى بىمورد و نابجاست و اولیاى دین به پیروان خود توصیه نمودهاند که خویشتن را از این قبیل خوف و رجاء زیانبار و مضر برکنار نگاه دارند. امام باقر (ع) به جابر جعفى فرمود:
ایاک و الرجاء الکاذب فانه یوقعک فى الخوف الصادق.
بپرهیز از امید غیرواقعى و کاذب که تو را در خوف واقعى و صادق قرار خواهد داد.
براى روشن شدن امید صادق و کاذب، مثالى را در امر مادى و دنیوى به عرض شنوندگان محترم مىرساند تا با آن مثال، امید صادق و کاذب در شان معنوى و اخروى نیز روشن گردد.
شخصى را در نظر بگیرید که مالک قطعه زمینى است بیاض، ولى از نظر طبیعى واجد تمام شرایط کشاورزى است. اگر مالک زمین بخواهد آن را به مزرعه تبدیل کند به امید آنکه از محصولش بهرهمند گردد، باید تصمیم قاطع بگیرد، خود را مهیا نماید که برنامهى کشاورزى را زیر نظر فرد یا افراد متخصص پیاده کند و روشهاى علمى و عملى فلاحت را طبق دستورشان به کار بندد، قدم به قدم پیشروى کند تا زمین بیاض به مزرعهاى سبز و خرم مبدل گردد. دستور مىدهند شخم بزند، خاک را زیر و رو کند، و زمین را براى پرورش محصول مهیا سازد، باید بذر خوب و سالم تهیه نماید. موقعى که دستور مىدهند بر زمین بیفشاند، مراقب آبیارى باشد، و هر زمان به قدر لزوم زمین را مشروب نماید، موانع رشد گیاه را برطرف کند، علفهاى هرزه را بکند، و بوتههاى خار و خاشاک و سنگهایى را که مزاحم رشد نباتاند جمعآورى نماید. اگر مالک زمین به تمام دستورها عمل نمود، حق دارد متوقع برداشت محصول باشد و با اعمالى که انجام داده، امیدش برآورده شود و این معناى رجاء صادق است. اما اگر بذرى کامل یا ناقص افشاند و زمین را به حال خود واگذارد، نه آبیارى کرد تا حیات
نبات محفوظ بماند، نه گیاههاى مضر و خار و خاشاکها را جمعآورى نمود که زمینهى رشد گیاه فراهم آید، در صورتى که صاحب زمین با کارهاى نادرست خود متوقع برداشت محصول و بهرهگیرى از زمین باشد، توقعش بىمورد و نابجاست، و این معناى رجاء کاذب است. مالک زمین از فقر و تهیدستى، از گرسنگى خود و خانوادهى خویش سخت خائف بود و امید داشت از محصول زمین خوفش برطرف گردد و تمنایش برآورده شود، ولى این رجاء کاذب و امیدوارى بىمورد او را در خوف صادق، یعنى فقر و گرسنگى قرار داد. با توجه به اینکه گفته شده «دنیا مزرعهى آخرت است.» مثال زراعت دنیوى صاحب زمین را به صورتى مناسب با عالم آخرت به عرض شنوندگان محترم مىرساند. دل آدمى از نظر تخلق به مکارم اخلاق و سجایاى انسانى، همانند زمینى است که واجد تمام شرایط طبیعى براى کشاورزى است. صاحب زمین اگر بخواهد ملک خود را احیا کند و آباد نماید، به طورى که اشاره شد باید مصمم شود و طبق برنامههاى کشاورزى و با دستور افراد متخصص اقدام نماید. صاحبان قلب نیز اگر بخواهند دل مردهى خویش را به حیات انسانى زنده کنند و از مزایاى آن برخوردار گردند، باید طبق برنامهى الهى و دستور رسول معظم (ص) عمل کنند و با تعالیم حیاتبخش اسلام، آن را زنده نگاه دارند. قرآن شریف در این باره فرموده:
یا ایها الذین آمنوا استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم.
اى کسانى که ایمان آوردهاید! دعوت خدا و رسولش را اجابت کنید وقتى شما را به چیزى مىخوانند که احیائتان مىکند و از
زندگى انسانى بهرهمندتان مىسازد.
اولین برنامهى احیاى زمین که مذکور افتاد، شخم زدن و از میان بردن تصلب خاکهاى متراکم است، و اولین برنامه براى احیاى قلوب، آزاد ساختن آنها از تصلبها و تعصبهاى جاهلانه است، چه آنکه اشخاص لجوج تا وقتى که پاىبند تقلیدهاى جاهلانهى پدران نادان خویش هستند، هدایت را نمىپذیرند و راه سعادت را قبول نمىکنند.
برنامهى دوم احیاى زمین، افشاندن بذر خوب و سالم است، و برنامهى دوم احیاى دلها نیز افشاندن بذر توحید و یکتاپرستى و نابود ساختن ریشههاى شرک است.
برنامهى سوم احیاى زمین، آبیارى صحیح و بموقع طبق دستور متخصص کشاورزى است. با آبیارى صحیح، بذر در زمین شکفته مىشود، به صورت گیاه ضعیفى از زمین بیرون مىزند، تدریجا تبدیل به ساقه و خوشه مىگردد و رزق صاحب زمین را تامین مىنماید. اطاعت از اوامر الهى و اداى فرایض و نوافل براى تقویت بذر توحید به منزلهى آبیارى است، هر قدر صاحبدل اطاعتش بیشتر باشد، بذر ایمانش شکوفاتر مىشود و بهرهاش فزونتر مىگردد. در امر کشاورزى، صاحب زمین به موازات آبیارى و تقویت بذر، موظف است علفهاى هرزه و خار و خاشاکهایى را که سد راه رشد گیاه است از مزرعه بیرون بریزد، صاحبدل نیز براى حیات انسانى و نیل به تعالى و سعادت واقعى باید به موازات اطاعت از فرمان بارى تعالى، گناهانى را که به منزلهى علفهاى زیانبار و خار و خاشاک مضر است ترک گوید و از آنها اجتناب نماید و به وسیلهى پرهیز از معصیت، زمینهى تعالى و تکامل قلب را به شایستگى فراهم سازد. کسى که از صمیم قلب به خدا ایمان مىآورد و با اداى فرایض و نوافل، توحید را در دل تقویت مىکند و به موازات اطاعت
اوامر الهى از منهیاتش نیز اجتناب مىنماید، چنین انسانى یک مسلمان واقعى است و حق دارد به رحمت الهى و بهشت جاودان امیدوار باشد و این رجاء صادق است. اما کسى که در دل بذر توحید افشانده و به خداوند ایمان آورده، ولى ایمانى ضعیف و مستودع و بر اثر ضعف ایمان آلودگى بسیار دارد، فرایض و منهیات الهى را با دیدهى تحقیر مىنگرد، اغلب فرایض را ترک مىگوید و در ارتکاب گناهان بىباک است، اگر چنین انسانى در امید و آرزوى بهشت باشد، مىتوان گفت رجاء کاذب در سر مىپرورد و توقعش نابجا و بىمورد است.
عن ابیعبدالله علیهالسلام قال: علیکم بالورع فانه لا ینال ما عند الله الا بالورع.
امام صادق (ع) فرمود: بر شما باد به ورع و کف نفس از معاصى، زیرا آنچه از نعمت و رحمت نزد بارى تعالى است، جز با ورع و تقوى به دست نمىآید.
امام سجاد علیهالسلام در جملهى دوم دعاى مورد بحث امروز، عرض مىکند:
و حقق فى رجاء رحمتک املى.
بار الها! آرزوى مرا که امیدوارى به رحمت واسعهى توست، برآورده ساز.
اطاعت از اوامر الهى و پرهیز از منهیاتش، انجام وظیفهى مخلوق است در پیشگاه خالق، و آن کس که به وظیفه عمل مىکند، حق مطالبهى پاداش ندارد، اما کسى که از وظیفه سر باز مىزند و از اداى
تکلیف تخلف مىنماید، استحقاق کیفر دارد. امام سجاد (ع) بندهى فرمانبر حضرت بارى تعالى است، تمام اوامر و نواهى او را به عنوان یک عبد مطیع به کار مىبندد و به خود حق نمىدهد که مطالبهى پاداش نماید، ولى به فضل و رحمت خداوند کریم امیدوار است و آرزو دارد او را مشمول عنایات خود قرار دهد و از نعمتهاى بىحد و حصر خویش برخوردارش سازد و این معناى جملهى دوم دعاى امام (ع) است:
و حقق فى رجاء رحمتک املى.
بار الها! آرزوى مرا که امیدوارى به رحمت واسعهى توست، برآورده ساز.
حضرت على بن الحسین علیهماالسلام در یکى از دعاها این مطلب را با تعبیر دیگرى ذکر نموده که اجر پاکان و نیکان ناشى از تفضل و رحمت خداوند است و کیفر گناهکاران مستند به دادگرى و عدل اوست.
بسم الله الذى لا ارجو الا فضله و لا اخشى الا عدله.
به نام خداوندى که امید ندارم مگر به فضل او و خوف و خشیتى ندارم، مگر از عدل او.