سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تنزیل نور


ساعت 12:13 عصر دوشنبه 87/12/12

شرح دعای مکارم الاخلاق(165 )

بسم الله الرحمن الرحیم 

اللهم اختم بعفوک اجلى، و حقق فى رجاء رحمتک املى. 

 

حضرت زین‏العابدین علیه‏السلام در این قطعه از دعاى شریف «مکارم‏الاخلاق» دو درخواست از پیشگاه مقدس بارى تعالى مى‏نماید: اول، بار الها! عمر مرا با عفو و اغماضت به پایان رسان، دوم، بار الها! آرزوى مرا که امیدوارى به رحمت واسعه‏ى توست، برآورده ساز. 

به خواست خداوند توانا، این دو جمله‏ى دعا موضوع بحث و سخنرانى امروز است. 

جنین در شکم مادر براى زندگى دنیا ساخته مى‏شود. سعادت و کمال او در این است که تمام اعضا و جوارحش در رحم به سلامت ساخته شود و این صحت و سلامت ادامه یابد تا لحظه‏اى که شکم مادر را ترک مى‏گوید و به دنیا منتقل مى‏گردد. بشر نیز در شکم مادر روزگار براى زندگى جهان بعد از مرگ ساخته مى‏شود و سعادت و کمال وى در این است که تمام ابعاد وجودش در رحم روزگار به سلامت و شایستگى ساخته شود و این سلامت ادامه یابد تا لحظه‏اى که مرگ فرامى‏رسد، او را از رحم مادر روزگار بیرون مى‏برد و به جهان بعد از مرگ 

انتقالش مى‏دهد. معیار سلامت در هر دو ولادت، حسن عاقبت است، با این تفاوت که حسن عاقبت در ولادت از شکم مادر به معناى سلامت تکوینى است و حسن عاقبت در ولادت از مادر روزگار به معناى سلامت تشریعى است و این دو از جهات متعدد با یکدیگر تفاوت دارند و یکى از تفاوتهاى مهم و شایان ملاحظه این است که اگر جنین در شکم مادر کور یا کر یا افلیج یا با دیگر عیوب و نقایص طبیعى ساخته شود، نه تنها در رحم مادر قابل اصلاح نیست، بلکه پس از ولادت با همه‏ى پیشرفتهایى که در علوم پزشکى و جراحى نصیب بشر امروز گردیده، بسیارى از عیوب و نقایص مادرزادى درمان‏ناپذیر است. اما عیوب و نقایصى که در شکم مادر روزگار بر اثر فساد عقیده و اخلاق یا سوء گفتار و رفتار دامنگیر انسانها مى‏شود، قابل علاج و درمان است. یک فرد منحرف و گناهکار مى‏تواند با اصلاح معتقدات و خلقیات نادرستى که دارد یا با تغییر گفتار و رفتار ناپسندى که در پیش گرفته، خویشتن را عوض کند و عیوب اعتقادى و اخلاقى درونى یا گفتار و رفتار برونى خود را تغییر دهد و خویشتن را انسانى شایسته بسازد و با حسن عاقبت از دنیا برود و این در روایات اسلامى نمونه‏هایى دارد. على بن ابى‏حمزه مى‏گوید: دوستى داشتم از منشى‏هاى دولت بنى‏امیه بود. به من گفت: از امام صادق علیه‏السلام براى من اجازه بگیر که به محضرش شرفیاب شوم. استجازه نمودم، حضور امام (ع) آمد، سلام کرد و نشست. عرض کرد: فدایت شوم. من در دیوان آل‏امیه نویسنده بودم، از دنیاى آنان مال بسیار به دست آوردم، به حلال و حرامش توجه نداشتم. امام (ع) فرمود: اگر بنى‏امیه نویسندگانى نمى‏داشتند که براى آنان ذخایر مالى تهیه کنند و در میدان جنگ به نفع آنها پیکار نمایند و در جماعتشان حضور یابند، 

نمى‏توانستند حق ما را غصب نمایند، اگر مردم آنان را ترک مى‏گفتند، چیزى جز آنچه در دستشان بود، نمى‏داشتند. منشى بنى‏امیه گفت: آیا براى من راهى هست که از گرفتارى خلاص شوم؟ فرمود: اگر بگویم عمل مى‏کنى؟ عرض کرد: بلى. فرمود: باید تمام آنچه را که از دیوان بنى‏امیه به دست آورده‏اى ترک گویى، اموالى را که صاحبانش را مى‏شناسى به آنها برگردانى و اموالى را که صاحبانش را نمى‏شناسى صدقه بدهى، و اگر چنین کردى، من براى تو بهشت را ضمانت مى‏کنم. جوان مدتى فکر کرد و سپس گفت: به آنچه فرموده‏اى عمل خواهم کرد. 

قال ابن ابى‏حمزه: فرجع الفتى معنا الى الکوفه. فما ترک شیئا على وجه الارض الا خرج منه حتى ثیابه التى کانت على بدنه. قال فقسمنا له قسمه و اشترینا له ثیابا و بعثنا له بنفقه. قال فما اتى علیه اشهر قلائل حتى مرض فکنا نعوده. قال فدخلت علیه یوما و هو فى الثیاب. ففتح عینیه ثم قال یا على! و فى لى و الله صاحبک. ثم مات. فولینا امره، فخرجت حتى دخلت على ابیعبدالله علیه‏السلام فلما نظر الى قال یا على! وفینا و الله لصاحبک. قال فقلت صدقت جعلت فداک، هکذا قال لى و الله عند موته. 

على بن ابى‏حمزه مى‏گوید: جوان با ما به کوفه برگشت، از تمام دارایى خود دست کشید حتى لباسى را که در برداشت، و طبق دستور امام (ع) عمل نمود. ما که با جوان سابقه‏ى دوستى داشتیم بین خود پولى جمع نمودیم و براى او لباس خریدیم و مصارف یومیه‏اش را نیز عهده‏دار شدیم. چند ماهى بیشتر طول نکشید که مریض شد. به 

 

عیادتش مى‏رفتیم. روزى رفتم که لحظات آخر را مى‏گذراند، چشم باز کرد و مرا دید، گفت: اى على! به خدا قسم، مولایت به وعده‏ى خود وفا کرد. این جمله را گفت و از دنیا رفت. 

 

ایت به وعده‏ى خود وفا کرد. این جمله را گفت و از دنیا رفت. 

على بن ابى‏حمزه مى‏گوید: کار کفن و دفنش را انجام دادیم. سپس من از کوفه خارج شدم. موقعى که حضور امام صادق (ع) رسیدم تا مرا دید به من فرمود: اى على! ما وعده‏اى را که به رفیقت داده بودیم، وفا کردیم. عرض کردم: بلى فدایت شوم، به خدا قسم او موقع مرگ خود همین مطلب را به من گفت. 

منشى بنى‏امیه مدتها در شکم مادر روزگار از صراط مستقیم منحرف بود، افکار و اعمالش مسیر باطل را مى‏پیمود. با دستور امام صادق (ع) به راه حق گرایش یافت و در نتیجه با حسن عاقبت از دنیا رفت. برخلاف افکار و اعمال منشى بنى‏امیه، کسانى بوده‏اند که در رحم مادر روزگار سالهاى دراز با اعمال شایسته راه سعادت را طى مى‏کردند، اما در پایان کار از صراط مستقیم به انحراف گراییده و با سوء عاقبت از دنیا رفته‏اند. شبى امیرالمومنین علیه‏السلام از مسجد کوفه بیرون آمد که به منزل برود. یک چهارم شب سپرى گردیده و کمیل بن زیاد با آن حضرت بود. بین راه از در منزل مردى گذر کردند که در آن وقت شب با صدایى گرم و حزن‏آور قرآن مى‏خواند و این آیه‏ى شریفه را تلاوت مى‏نمود: 

امن هو قانت آناء اللیل. 

کمیل در باطن، عمل او را بسیار نیکو تلقى نمود و به شگفت آمد، بدون اینکه سخنى بگوید. ناگاه على (ع) متوجه او شد و فرمود: 

آهنگ این مرد تو را به شگفت نیاورد، او جهنمى است و عن‏قریب تو را از وضعش آگاه خواهم ساخت. کمیل سخت متحیر شد، از این جهت که اولا اندیشه‏ى درونش براى امام (ع) مکشوف و مشهود است و ثانیا اینکه با قاطعیت مى‏فرماید که این قارى قرآن جهنمى است. طولى نکشید، جنگ خوارج پیش آمد. عده‏اى با پیروى از اندیشه‏ى باطل خود به ضلالت گرایش یافتند و مقابل امام معصوم (ع) قیام نمودند و کشته شدند. على (ع) بین سرهاى جدا شده‏ى آنان عبور مى‏کرد و شمشیر در دست داشت. کمیل بن زیاد با آن حضرت بود. 

فوضع راس السیف على راس من تلک الرووس و قال یا کمیل «امن هو قانت آناء اللیل»، اى هو ذلک الشخص الذى کان یقرء القرآن فى تلک اللیله. فاعجبک حاله. 

نیش شمشیر را بر یکى از سرهاى جدا شده گذارد و متوجه کمیل گردید و آیه‏ى «امن هو قانت آناء اللیل» را قرائت کرد و فرمود: اى کمیل! صاحب این سر شخصى است که در آن شب قرآن مى‏خواند و تو از حسن حالش به شگفت آمده بودى. 

آدمى در طول عمر، یعنى ایامى که دوران رحم مادر روزگار را مى‏گذراند، همواره در تحول و دگرگونى است، نه به حسن عاقبت درستکاران مى‏توان مطمئن بود و نه به سوء عاقبت گناهکاران و این از جمله وصایاى امیرالمومنین (ع) به فرزندش حضرت حسین علیهماالسلام است. 

اى بنى! لا تویس مذنبا فکم من عاکف على ذنبه ختم له بخیر و کم من مقبل على عمله مفسد فى آخر عمره صائر الى النار، نعوذ 

بالله منها. 

اى فرزند! هیچ گناهکارى را نومید و مایوس منما، چه بسیار افرادى که همواره گرد گناهان مى‏گشتند و عمرشان به خیر و خوبى پایان یافت، و چه بسیار افرادى به اعمال خوب روى‏آور بودند و در آخر عمر به فساد گرایش یافتند و جهنمى شدند. پناه مى‏بریم به خداوند از آتشى که در پایان عمر دامنگیر مى‏شود. 

کسانى که احساس مى‏کنند قسمت مهمى از عمرشان سپرى گردیده و مى‏خواهند وصیت کنند، لازم است توجه کامل خود را به این امر معطوف دارند که همه‏ى وصایا و سفارشهایشان بر اساس عدل و داد باشد و حقوق صاحبان حق را طبق موازین شرع مقدس در وصیتهاى کتبى یا شفاهى خود رعایت نمایند، و این امر آنقدر مهم است که وصیت جائرانه از گناهان کبیره شناخته شده است. 

الحیف فى الوصیه من الکبائر. 

جور و ستم در وصیت، یکى از معاصى بزرگ است. 

وصیت ظالمانه و وصیت عادلانه مى‏تواند در سوء عاقبت یا حسن عاقبت وصیت کننده اثر بگذارد و این محتواى حدیثى است از پیشواى بزرگ اسلام (ص): 

عن النبى صلى الله علیه و آله: ان الرجل لیعمل بعمل اهل الجنه سبعین سنه فیحیف فى وصیته فیختم له بعمل اهل النار. و ان الرجل لیعمل بعمل اهل النار سبعین سنه فیعدل فى وصیته فیختم له بعمل اهل الجنه. 

رسول اکرم (ص) فرمود: یک فرد هفتاد سال همانند بهشتیان 

عمل مى‏نماید. بعد، در وصیت خود نسبت به حقوق دگران جور و ظلم مى‏کند و پایان کارش به عمل اهل جهنم ختم مى‏شود، و یک فرد هفتاد سال رفتار جهنمى داشته، ولى در وصیت خود به حق و عدالت سفارش مى‏نماید و کارش به عمل اهل بهشت پایان مى‏یابد. 

با توجه به محتواى روایات، روشن مى‏شود که وضع مردم در شکم مادر روزگار همواره در تحول و دگرگونى است، ممکن است افرادى صحیح العمل و درستکار بر اثر یک انحراف اصولى و اساسى با سوء عاقبت بمیرند و افراد نادرست و بدکار بر اثر یک قدم اساسى در صراط مستقیم با حسن عاقبت از دنیا بروند. انسانى که باایمان است و به روز جزا و صواب و عقاب الهى یقین دارد، باید از سوء عاقبت خود بترسد و همواره مراقب افکار و اعمال خویشتن باشد. انسان تا زنده است، از عالم غیب بى‏خبر است و از حسن عاقبت یا سوء عاقبت خویش ناآگاه، چون مرگ فرارسد و پرده‏ى غیب بالا رود، متوجه مى‏گردد که بهشتى است یا جهنمى. 

عن على علیه‏السلام قال: و ما بین احدکم و بین الجنه او النار الا الموت ان ینزل به. 

على (ع) فرموده: بین هر یک از شما با بهشت یا دوزخ فاصله‏اى جز مرگ نیست. 

عن النبى صلى الله علیه و آله قال: لایزال المومن خائفا من سوء العاقبه، لا یتیقن الوصول الى رضوان الله حتى یکون وقت نزع روحه و ظهور ملک الموت له. 

پیمبر اکرم (ص) فرمود: افراد باایمان همواره از بدى عاقبت 

خویشتن خائف‏اند و به رضا و خشنودى کامل بارى تعالى یقین ندارند تا موقع قبض روحشان فرا رسد و فرشته‏ى مرگ در برابرشان ظاهر گردد. 

ما تا زمانى که در این جهان زندگى مى‏کنیم، از عاقبت خوب یا بد خویش ناآگاه و بى‏خبریم. مسلمانى که به حسن عاقبت علاقه‏ى جدى دارد، موظف است از فرصت عمر ، یعنى از سرمایه‏ى گرانقدر دار تکلیف استفاده کند و با اطاعت از اوامر الهى و اجتناب از منهیات او، خود را به شایستگى بسازد تا در معرض حسن عاقبت قرار گیرد و حیاتش به پاکى و نیکى پایان یابد. ضمنا خطر سوء عاقبت را از یاد نبرد، متوجه باشد که دنیا دگرگونى و تحول بسیار دارد، ممکن است بر اثر معاشرتهاى بد یا خواندن کتابهاى مضر یا علاقه‏ى بیش از حد به شهوت و تمنیات نفسانى یا دیگر عوامل، از صراط مستقیم منحرف گردد، به عقاید باطل یا اعمال آلوده و بد گرایش یابد و موجبات سوء عاقبت خود را فراهم آورد. در نظر اولیاى گرامى اسلام، چگونگى پایان یافتن عمل آدمى، معیار سعادت و شقاوت است. 

عن ابیعبدالله علیه‏السلام قال: ان حقیقه السعاده ان یختم للمرء عمله بالسعاده و ان حقیقه الشقاء ان یختم للمرء عمله بالشقاء. 

امام صادق (ع) فرمود: سعادت حقیقى پایان یافتن عمل آدمى است به سعادت، و شقاوت واقعى نیز پایان یافتن عمل است به شقاوت. 

مردان بزرگ الهى همواره در اندیشه‏ى حسن عاقبت بودند و با زبان حال و قال از پیشگاه بارى تعالى آن را تمنى مى‏کردند. حضرت یوسف صدیق، آن مرد بزرگوار و باعظمتى است که در ایام عمر با 

حوادث سخت و رویدادهاى توانفرسا مواجه گردید و براى رضاى بارى تعالى صبر کرد. او در مقام شکرگزارى، از نعمتهاى ظاهرى و معنوى که خداوند به وى اعطا نموده نام مى‏برد، سپس از پیشگاه پروردگار توانا درخواست حسن عاقبت نموده عرض مى‏کند: 

انت ولیى فى الدنیا و الاخره توفنى مسلما و الحقنى بالصالحین. 

بار الها! تو ولى و صاحب اختیار من در دنیا و آخرتى. از ذات اقدست مى‏خواهم که روحم را در حالى قبض کنى و مرا بمیرانى که بنده‏ى مطیع و فرمانبر بى‏قید و شرط تو باشم و به گروه صلحا و پاکان ملحقم فرمایى. 

رسول اکرم (ص) در آستانه‏ى ماه مبارک رمضان خطبه‏اى خواند و مردم را در آن ماه به وظایفشان متوجه نمود. ضمن سخن به مناسبتى از حادثه‏ى دردناک قتل امیرالمومنین (ع) که در ماه رمضان روى مى‏دهد با دیده‏ى اشک‏آلود خبر داد. على (ع) خبر قتل خود را بسیار عادى و بدون کوچکترین عکس‏العملى تلقى نمود، ولى از حسن عاقبت خود پرسید. عرض کرد: یا رسول‏الله! 

و ذلک فى سلامه من دینى؟ قال صلى الله علیه و آله: فى سلامه من دینک. 

آیا این حادثه در سلامت دین من روى مى‏دهد؟ نبى اکرم (ص) فرمود: در سلامت دینت کشته مى‏شوى. 

حضرت على بن الحسین علیهماالسلام در جمله‏ى اول دعا که موضوع بحث امروز است، به پیشگاه الهى عرض مى‏کند: 

اللهم اختم بعفوک اجلى. 

بار الها! به من حسن عاقبت کرامت کن و عمرم را با عفو و اغماضت به پایان برسان. 

نتیجه آنکه حسن عاقبت براى افراد باایمانى که به روز جزا و ثواب و عقاب الهى یقین دارند، بسیار مهم است و معمولا در طول زندگى هر وقت مرگ را به خاطر مى‏آورند از سوء عاقبت خود نگران مى‏شوند و از درگاه بارى تعالى در دل یا به زبان، درخواست حسن عاقبت مى‏نمایند. 



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: تنزیل نور

    نوشته های دیگران ( )

    خانه
    وررود به مدیریت
    پست الکترونیک
    مشخصات من
     RSS 
     Atom 

    :: بازدید امروز ::
    28
    :: بازدید دیروز ::
    15
    :: کل بازدیدها ::
    186047

    :: درباره من ::

    تنزیل نور

    تنزیل نور
    دراین وبلاگ مطالبی در مورد قران ،دین اسلام وائمه اطهار(ع) ارائه خواهد شد.

    :: لینک به وبلاگ ::

    تنزیل نور

    ::پیوندهای روزانه ::

    :: دسته بندی یادداشت ها::

    تفسیر[2] . ابن غضائرى[2] . ابو الحسن[2] . امام حسن عسگری علیه السلام[2] . شعرانی[2] . شیخ صدوق[2] . مجمع البیان[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شعبان . آشتی . محدث نوری . محمد تقی فلسفی . مشایخ . مظلوم . مقاوم . مولامان و صاحبمان . نعمات . شکر . صاحب الزمان . صبر وفرج . صله رحم . صهیونیست . غزه . فضیلت ماه‏های سه گانه . قدر شناسی . گذشت . متن . متن رساله حقوق امام سجاد (ع) . امام رضا . امام سجاد (ع) . انقلاب . بستگان . ترجمه . اختلاف . الطاف خدا . الْمُحَرِّفینَ . ثنای الهی . جمعه . حدیث . حدیث پیامبر(ص) . حضرت بقیةاللَّه . حق آزاد کننده و آزاد شده . حق اذانگو . حق الله . حق اندرزخواه و اندرزگو . حق بدهکار . حق برادر . حق پا . حق پیشنماز . حق پیشوا . حق چشم . حق دارایى . حق دانش آموز . حق رعیت . حق زبان . حق زکات . حق زیردست . حق سائل ومسؤول . حق سالخورده وخردسال . حق شریک . حق شکم . حق طرفت که بر تو ادعایىدارد . حق طرفت که تو براوادعایى دارى . حق عورت . حق فرزند . حق قربانى‏ . حق کافران . حق گوش . حق مادر . حق مشورت کننده و شونده . حق ندیم . حق نمازوروزه‏ . حق نیکى کننده . حق همسایه‏ . حق همکیش . حق همنشین . حمد . خطبه غدیر . دست کاری . دعاى مکارم الاخلاق . دعای مکارم الاخلاق . رجب . رساله حقوق . رمضان . رهبرمعظم انقلاب . سیار . شب .

    :: آرشیو ::

    پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
    دوازده معصوم علیهم السلام
    آذر 1387
    دی 1387

    :: خبرنامه وبلاگ ::

     

    :: موسیقی ::