سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تنزیل نور


ساعت 10:9 صبح سه شنبه 87/11/29

شرح دعای مکارم الاخلاق(3)

بسم الله الرحمن الرحیم 

اللهم صل على محمد و آله و بلغ بایمانى اکمل الایمان 

 امام سجاد (ع) در دعاى «مکارم‏الاخلاق» اولین درخواستى که پس از ذکر صلوات از پیشگاه خداوند مى‏نماید این است که مى‏گوید: بار الها! ایمان مرا به کاملترین مدارج آن برسان. در سخنرانى قبل توضیح داده شد که بعضى از آقایان « ایمان» را فقط عقیده‏ى قلبى مى‏دانند و اقرار به زبان و عمل به ارکان را از شرایط آن، و عده‏اى مى‏گویند «ایمان» مجموع اعتقاد قلبى و اقرار به زبان و عمل به جوارح است، و دلایل هر دو گروه به اختصار مذکور افتاد. در این سخنرانى نیز به خواست خدا موضوع بحث، همان جمله‏ى اول دعا پس از ذکر صلوات است و از دو نظر راجع به آن جمله بحث مى‏شود: یکى فرق بین «ایمان» و «اسلام» و آن دیگر، درجات ایمان. امام صادق (ع) رساله‏اى خطاب به اصحاب خود نوشته که در روضه‏ى کافى تمام آن نقل شده و ضمن آن این جمله آمده است. 

و اعلموا ان الاسلام هو التسلیم و التسلیم هو الاسلام فمن سلم فقد  اسلم و من لم یسلم فلا اسلام له. 

بدانید که اسلام عبارت از تسلیم است و تسلیم نیز اسلام است. کسى که از صمیم دل تسلیم خدا شود، اسلام واقعى دارد و آن کس که تسلیم نشود، داراى اسلام واقعى نیست. بنابراین اسلام پیش از ایمان، تسلیم ظاهرى است و ارزش معنوى ندارد. اما تسلیم بعد از ایمان یکى از بهترین و عالیترین نشانه‏هاى ایمان واقعى است و این هر دو کلمه‏ى اسلام و تسلیم در قرآن شریف آمده است. در یک جا خداوند مى‏فرماید:  قالت الاعراب آمنا قل لم تومنوا و لکن قولوا اسلمنا و لما یدخل الایمان فى قلوبکم.  اعراب مى‏آیند و به تو مى‏گویند: ما ایمان آورده‏ایم. به اینان بگو: ایمان نیاورده‏اید، بلکه بگویید اسلام آورده‏ایم، زیرا ایمان هنوز در قلوب شما راه نیافته است. 

این آیه راجع به گروه اول است. اما درباره‏ى گروه دوم، یعنى تسلیم بعد از ایمان، خداوند مى‏فرماید:  و من احسن دینا ممن اسلم وجهه لله و هو محسن. 

کدام مسلمانى دینش بهتر است از آن انسان شریفى که ذات خود را تسلیم بارى‏تعالى نموده و به تمام معنى مطیع حضرت حق است و در مقام عمل، محسن و نیکوکار. 

درباره‏ى تفاوت اسلام قبل از ایمان و تسلیم بعد از ایمان روایات بسیارى آمده ، از آن جمله این روایت است که امام 

صادق (ع) فرموده:  ان الاسلام قبل الایمان و علیه یتوارثون و یتناکحون و الایمان علیه یثابون.  مى‏فرماید: اسلام قبل از ایمان است و براساس اسلام، بین مردم مسلمان توارث برقرار مى‏شود و هر گروه وارث، اموال متوفى را ارث مى‏برد. و علاوه‏ى بر این بر اثر اسلام امر ازدواج واقع مى‏شود و به طور خلاصه ظواهر جامعه بر اساس اسلام مى‏گردد. اما در پایان حدیث مى‏فرماید:  و الایمان علیه یثابون. 

اما بر اثر ایمان واقعى و عقد قلبى و تسلیم بر اثر ایمان، ثواب الهى و اجر باریتعالى به آنان مى‏رسد. 

حدیث دگرى از امام صادق (ع) به این شرح رسیده است: 

الاسلام شهاده ان لا اله الا الله و التصدیق برسول الله صلى الله علیه و آله به حقنت الدماء و علیه جرت المناکح و المواریث. 

مى‏فرماید: اسلام شهادت دادن به توحید خدا و تصدیق رسول گرامى است و به وسیله‏ى این دو شهادت خونها محفوظ مى‏ماند، نکاح و ازدواج جریان پیدا مى‏کند و امر ارث بین متوفى و وراث برقرار مى‏گردد. 

حدیث دیگرى از نبى اکرم صلى الله علیه و آله است که قبلا ایمان را معنى مى‏کند و سپس اسلام قبل الایمان را: 

عن النبى صلى الله علیه و آله قال: الایمان ما و قرته القلوب و  صدقته الاعمال و الاسلام ما جرى به اللسان و حلت به المناکحه. 

رسول گرامى فرموده است: ایمان عبارت از آن است که دلها آن را با تعظیم و تکریم فراگیرد و اعمال مردم آن را گواهى دهد و اسلام آن است که جارى شود به لسان و بر اثر آن ازدواج روا و حلال گردد. 

ممکن است کسى سوال کند آنانکه ایمان واقعى و قلبى به دین خدا نداشتند چرا اسلام آوردند و از چه رو در مقابل مسلمین تسلیم شدند؟ در پاسخ مى‏توان گفت که تسلیم این گروه ممکن است دو علت داشته باشد. یکى ترس و آن دیگر طمع. ترس از این نظر که اگر در صف مشرکین و کفار باقى بمانند ممکن است جنگى پیش آید و ناچار شوند در جبهه به نفع کفار شرکت کنند و بر اثر حملات قوى و نیرومند سربازان اسلام کشته شوند و یا اسیر گردند. اما طمع از آن جهت که مى‏دیدند دولت اسلام مستقر گردیده و ریشه‏ى اسلام تثبیت شده است. رسول گرامى مملکت به وجود آورده و بیت‏المال ایجاد کرده است، پیروان پیغمبر درآمدها و منافعى در این دولت دارند، گاهى از بیت‏المال استفاده مى‏کنند و زمانى از غنایم جنگ بهره مى‏برند و بعضى از اوقات عایدات دگر دارند. اگر اینان بروند و به ظاهر قبول اسلام کنند، پیمبر گرامى، اسلام آنان را مى‏پذیرد و در صف مسلمین قرار مى‏گیرند و از منافع و درآمدهایى که عاید مسلمانان مى‏گردد بهره‏مند مى‏شوند. اینان به ظاهر مسلمان بودند و در باطن دشمن اسلام و مسلمین. قرآن این گروه را به منافق تعبیر فرموده و یک سوره به نام «منافقین» آورده است. این گروه در ظاهر، وقتى به مسلمانان  مى‏رسیدند مى‏گفتند: ما علاقه‏مند به شما هستیم و ایمان آورده‏ایم:  و اذا لقوا الذین آمنوا قالوا آمنا و اذا خلوا الى شیاطینهم قالوا انا معکم انما نحن مستهزئون. 

اما وقتى با شیاطین و هم عقیده‏هاى خود خلوت مى‏کردند، به آنان مى‏گفتند: ما همچنان با شما هستیم و مسلمانان را مسخره مى‏کنیم. 

نتیجه آنکه اولین تفاوت بین ایمان و اسلام آن است که مومنین اولا داراى عقد قلبى و اطمینان خاطرند و در مقام دوم، اطمینان خاطر خود و عقیده‏ى واقعى خویش را به زبان مى‏آورند. اما منافقین عقد قلبى ندارند، به اسلام و کتاب خدا باطنا معتقد نیستند، بلکه به منظور جلب منفعت یا دفع ضرر آمده و به ظاهر قبول اسلام کرده‏اند تا از قتل و اسارت در جبهه‏ى جنگ مصون بمانند و از منافع بیت‏المال و غنایم بهره‏مند گردند. اما تفاوت دوم: در مکتب پیمبران الهى مومن واقعى کسى است که به تمام آنچه از طرف باریتعالى بر آن پیمبر نازل شده است ایمان بیاورد، باور نماید، و عملا بر طبق آنها رفتار کند. اما گاهى اتفاق مى‏افتاد که بعضى از افراد در مقابل پیغمبر خودشان اینچنین نبودند و به تمام ما انزل الله باور نمى‏آوردند یا عمل نمى‏کردند، بعضى را مى‏پذیرفتند و قسمتى را رد مى‏کردند. قرآن شریف این مطلب را در دو مورد ذکر کرده است: یکى در کارهاى ناروا و عهدشکنیهایى که بنى‏اسرائیل نموده بودند و تعدى و تجاوزهایى که داشتند آورده و فرموده است:  افتومنون ببعض الکتاب و تکفرون ببعض.  آیا به قسمتى از کتاب الهى ایمان مى‏آورید و به بعض دیگر کافر مى‏شوید و اعراض مى‏نمایید؟ 

درباره‏ى مسلمانان اخلالگر و آنانکه مى‏خواهند بین مردم ایجاد فساد کنند فرموده است:  و یقولون نومن ببعض و نکفر ببعض و یریدون ان یتخذوا بین ذلک سبیلا. 

اینان مى‏گویند: ما به پاره‏اى از آنچه خداوند بر پیمبر نازل فرموده است ایمان داریم و به قسمتهاى دگرى ایمان نداریم و به آنها کافریم. این گروه مى‏خواهند براى خود راه مخصوصى را باز کنند و آنچه از آیات قرآن و تعالیم الهى را که مطابق خواسته‏هاى آنهاست بپذیرند و آنچه را که میل ندارند رد کنند. 

این گروه قبل از اسلام بوده و در صدر اسلام هم بوده‏اند و اکنون نیز وجود دارند. اینان در شان اجتماعى و براى مبارزه با پاره‏اى از کارهاى ناروا هر چه را که در قرآن و روایات بر طبق خواهشهاى نفسانى خود بیابند از آنها سخن مى‏گویند و راجع به آنها با مردم حرف مى‏زنند، مثلا روایت مى‏گوید:  من اکرم غنیا لغناه ذهب ثلثا دینه. 

اگر کسى سرمایه‏دارى را براى ثروتش احترام کند دو قسمت از سه قسمت دینش رفته است. 

این جمله را مى‏گویند و درباره‏ى آن بحث مى‏کنند بدین منظور که قدرت زر و زور را درهم بشکنند، یا وقتى آن روایت را که حسین بن على علیهماالسلام در مقابل لشکر حر خواند:  من راى سلطانا جائرا. 



¤ نویسنده: تنزیل نور

نوشته های دیگران ( )

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 
 Atom 

:: بازدید امروز ::
18
:: بازدید دیروز ::
14
:: کل بازدیدها ::
186003

:: درباره من ::

تنزیل نور

تنزیل نور
دراین وبلاگ مطالبی در مورد قران ،دین اسلام وائمه اطهار(ع) ارائه خواهد شد.

:: لینک به وبلاگ ::

تنزیل نور

::پیوندهای روزانه ::

:: دسته بندی یادداشت ها::

تفسیر[2] . ابن غضائرى[2] . ابو الحسن[2] . امام حسن عسگری علیه السلام[2] . شعرانی[2] . شیخ صدوق[2] . مجمع البیان[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شعبان . آشتی . محدث نوری . محمد تقی فلسفی . مشایخ . مظلوم . مقاوم . مولامان و صاحبمان . نعمات . شکر . صاحب الزمان . صبر وفرج . صله رحم . صهیونیست . غزه . فضیلت ماه‏های سه گانه . قدر شناسی . گذشت . متن . متن رساله حقوق امام سجاد (ع) . امام رضا . امام سجاد (ع) . انقلاب . بستگان . ترجمه . اختلاف . الطاف خدا . الْمُحَرِّفینَ . ثنای الهی . جمعه . حدیث . حدیث پیامبر(ص) . حضرت بقیةاللَّه . حق آزاد کننده و آزاد شده . حق اذانگو . حق الله . حق اندرزخواه و اندرزگو . حق بدهکار . حق برادر . حق پا . حق پیشنماز . حق پیشوا . حق چشم . حق دارایى . حق دانش آموز . حق رعیت . حق زبان . حق زکات . حق زیردست . حق سائل ومسؤول . حق سالخورده وخردسال . حق شریک . حق شکم . حق طرفت که بر تو ادعایىدارد . حق طرفت که تو براوادعایى دارى . حق عورت . حق فرزند . حق قربانى‏ . حق کافران . حق گوش . حق مادر . حق مشورت کننده و شونده . حق ندیم . حق نمازوروزه‏ . حق نیکى کننده . حق همسایه‏ . حق همکیش . حق همنشین . حمد . خطبه غدیر . دست کاری . دعاى مکارم الاخلاق . دعای مکارم الاخلاق . رجب . رساله حقوق . رمضان . رهبرمعظم انقلاب . سیار . شب .

:: آرشیو ::

پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
دوازده معصوم علیهم السلام
آذر 1387
دی 1387

:: خبرنامه وبلاگ ::

 

:: موسیقی ::