شرح دعای مکارم الاخلاق(176 )
از این آیه استفاده مىشود: کسانى که از ایمان واقعى برخوردارند، همواره مشمول رحمت بارى تعالى و دعاى فرشتگان هستند و بر اثر این فیض دائم پیوسته بر نورانیتشان افزوده مىشود. دربارهى معرفى بردباران و صلوه و رحمت پروردگار در مورد آنان، فرموده است:
و بشر الصابرین. الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انا لله و انا الیه راجعون. اولئک علیهم صلوات من ربهم و رحمه و اولئک
هم المهتدون.
صابرین کسانى هستند که وقتى مصیبتى دامنگیرشان شود، مىگویند: همهى ما مملوک خداوندیم و بازگشت همهى ما به سوى اوست. صلوات و رحمت بارى تعالى شامل حال آنهاست و اینان گروه هدایت یافتگاناند.
به طورى که ضمن بحث مذکور افتاد، در بعضى روایات، صلوات خداوند بر رسول اکرم (ص) و بر مومنین به «رحمت» تفسیر شده است. اما در آیهى مربوط به صابرین، صلوات و رحمت با هم آمده و در کنار یکدیگر ذکر شدهاند.
اولئک علیهم صلوات من ربهم و رحمه.
آیا صلوات و رحمت دو چیزند و مغایر با هم، یا آنکه هر دو یک حقیقتاند با تفاوت در مراتب و درجات، مانند تفاوت نور آفتاب با نور یک لامپ قوى است در نورافکن؟ صلوات رسول اکرم (ص) در یک آیه آمده و آن صلواتى است متناسب با مقام رفیع آن حضرت، و صلوات مومنین در آیهى دیگر آمده و آن نیز متناسب با درجات و مراتب ایمان آنان است. از این رو، امام سجاد (ع) در دعاى خود براى حضرت محمد و آلش، افضل صلوات را از پیشگاه الهى درخواست نموده است.
اللهم صل على محمد و آله کافضل ما صلیت على احد من خلقک قبله.
بار الها! رحمت فرست بر محمد و آلش، همانند برترین و بالاترین رحمتى که پیش از آن حضرت به یکى از بندگانت فرستادهاى.
دربارهى مومنین خداوند فرموده:
هو الذى یصلى علیکم و ملائکته.
خداوند است که بر شما رحمت مىفرستد و همچنین فرشتگانش.
رحمت به مومنین به اعتبار تفاوت درجات ایمانشان متفاوت است، ولى سخنى از صلوات افضل و برتر نیست. همچنین صلوات فرشتگان دربارهى رسول اکرم (ص) به معناى تزکیه و تنزیه است، ولى دربارهى مومنین به معناى دعا در پیشگاه الهى است. اما آیهى مربوط به صبر و صابرین از طرفى شامل صبرهاى جانکاه و طاقتفرساى رسول اکرم (ص)، على (ع)، صدیقهى اطهر (س)، و سایر ائمهى معصومین مىشود و از طرف دیگر، صبر افراد باایمان را که به مبدا و معاد معتقدند و براى خدا صبر مىکنند، در برمىگیرد. ولى مىدانیم صلوات خداوند بر صبر رسول معظم (ص) و عترت طاهرینش صلوات افضل و برتر است، ولى صلوات الهى دربارهى مومنین صابر به اعتبار تفاوت درجات ایمان و صبرشان متفاوت است، اما در صلوات آنان سخن از افضل و برتر نیست. شاید بتوان گفت اینکه در آیهى صبر، صلوات و رحمت با هم ذکر شده صلوات ناظر بر صبر بىنظیر پیمبر (ص) و عترتش باشد که افضل و برتر است و رحمت ناظر به اجر مومنین صابر باشد.
حضرت على بن الحسین علیهماالسلام در قطعهى دعاى مورد بحث امروز به پیشگاه الهى عرض مىکند:
اللهم صل على محمد و آله کافضل ما صلیت على احد من خلقک قبله و انت مصل على احد بعده.
بار الها! رحمت فرست بر محمد و آلش همانند برترین و بالاترین رحمت و صلواتى که پیش از آن حضرت بر یکى از بندگانت فرستادهاى و بعد از آن حضرت نیز صلوات افضل را بر یکى از بندگانت خواهى فرستاد.
این عبارت حاوى سه مطلب است: اول آنکه حضرت زینالعابدین (ع) صلوات افضل و برتر را براى محمد و آلش از خداوند درخواست مىنماید و دربارهى آن توضیح مختصرى داده شد. دوم عرض مىکند: بار الها! صلواتت بر رسول اکرم (ص) و آل طاهرینش همانند برترین صلواتى باشد که پیش از پیمبر اسلام (ص) بر یکى از بندگانت فرستادهاى. ما نمىدانیم که بارى تعالى قبل از پیشواى اسلام (ص) بر کدامین بندهى صالحش افضل صلوات را فرستاده است، ولى از روایاتى که ذیل آیهى
ان الله و ملائکته یصلون على النبى
در کتب تفاسیر و همچنین دیگر کتب حدیث آمده، مىتوان گفت: بندهى مشمول صلوات افضل و برتر، حضرت ابراهیم خلیل الرحمن (ع) است.
عن کعب بن عجره قال: لما نزلت هذه الایه قلنا یا رسولالله! هذا السلام علیک قد عرفناه، فکیف الصلوه علیک؟ قال قولوا: اللهم صل على محمد و آل محمد کما صلیت على ابراهیم و آل ابراهیم انک حمید مجید و بارک على محمد و آل محمد کما بارکت على ابراهیم و آل ابراهیم انک حمید مجید.
کعب بن عجره مىگوید: وقى آیهى مذکور بر رسول اکرم (ص)
نازل شد، به حضرت عرض کردیم: ما سلام گفتن بر شما را دانستیم، چگونه بر شما صلوات بفرستیم؟ فرمود: بگویید: بار الها! درود فرست بر محمد و آلش، همچنان که درود فرستادى بر ابراهیم و آل ابراهیم که تو ستایش شدهى با مجد و عظمتى، بار الها! کرامت خود را ادامه بده بر محمد و آلش، همانطور که ادامه دادى بر ابراهیم خلیل و آلش که تو حمید و مجیدى.
عن النبى صلى الله علیه و آله قال قولوا: صل على محمد و على آل محمد کما صلیت على ابراهیم و على آل ابراهیم فى العالمین انک حمید مجید.
رسول اکرم (ص) به درخواستکنندگان تعلیم صلوات فرمود: بگویید: بار الها! درود فرست بر محمد و بر آلش همانطور که درود فرستادى بر ابراهیم و بر آل ابراهیم در عالم که تو حمید و مجیدى.
ابراهیم خلیل علیهالسلام، آن موحد عالى قدر و ثابت قدم بود که در راه اطاعت اوامر الهى به تمام مصائب و مشکلات تن داد، آماده شد فرزند خود اسمعیل را به امر او قربانى کند، براى مبارزه با بتپرستى و بتپرستان در فرصت مناسب به بتخانه رفت و بتها را در هم شکست و بر اثر این کار، مشرکین آنچنان خشمگین شدند که تصمیم گرفتند ابراهیم را در آتش بسوزانند و آن حضرت براى خدا آمادهى آن خطر عظیم گردید، حتى براى نجات خویش از یارى جبرئیل امین چشم پوشید، فقط به فیض بارى تعالى متوجه بود و سرانجام، قادر متعال نجاتش داد. این انسان الهى و عالى قدر با خدمات بزرگ و پرارزشى که در راه اعلاى حق انجام داده بود، شایستهى آن شد که
مشمول افضل صلوات الهى گردد.
حضرت زینالعابدین (ع) از خداوند چنین صلواتى را که پیش از نبى اکرم اسلام (ص) نصیب ابراهیم خلیل (ع) گردیده، براى حضرت محمد و آلش درخواست نمود، صلواتى اینچنین بعد از نبى اکرم (ص) شایستهى امیرالمومنین (ع) و صدیقهى اطهر (س) و سایر ائمهى معصومین علیهمالسلام است. نمىدانیم در طول قرون و اعصار آیا کسى بعد از پیمبر اسلام (ص) و معصومین علیهمالسلام آمده یا خواهد آمد که شایستهى افضل صلوات الهى باشد یا نه؟
از مجموع آنچه به عرض رسید، معناى صلوات خداوند و صلوات فرشتگان و چگونگى صلوات مومنین بر حضرت محمد و آلش روشن شد. اما ضمن سخنرانى دو روایت از امام صادق و امام کاظم علیهماالسلام مذکور افتاد که صلوات مومنین به دعا تفسیر شده است. البته مردم باایمان به نسبت درجات فهم و درکشان دربارهى آن حضرت دعا مىکنند، ولى ابناثیر در نهایه مضمونى را ذکر نموده که بالنسبه جالب توجه است و در اینجا تقدیم شنوندگان مىگردد.
فاما قولنا «اللهم صل على محمد» فمعناه: عظمه فى الدنیا باعلاء ذکره و اظهار دعوته و ابقاء شریعته، و فى الاخره بتشفیعه فى امته و تضعیف اجره و مثوبته.
معناى صلوه ما دربارهى حضرت محمد (ص) این است که دعا مىکنیم: پروردگارا! با رفعت نام و نشر دعوت و پایدارى شریعت پیمبر اسلام در دنیا و با قبول شفاعت او در امت و مضاعف ساختن اجر و ثوابش در آخرت، او را بزرگ و باعظمت فرما.
در جملهى آخر آیهى صلوه بر نبى اکرم (ص) امر به تسلیم شده است.
عن ابیعبدالله علیهالسلام: و اما قوله عز و جل «و سلموا تسلیما»، فانه یعنى التسلیم له فیما ورد عنه.
امام صادق (ع) فرموده: اما قول حضرت بارى تعالى که فرموده است: «و سلموا تسلیما»، در این جمله خداوند اراده فرموده تسلیم نبى معظم باشید در تمام آنچه از حضرتش به شما رسیده است.
تسلیم شدن و سر طاعت فرود آوردن به صور مختلف قابل تصور است، از آنجمله گاهى لشکر شکست خورده و مغلوبى در مقابل لشکر نیرومند که ظالم و متجاوز است سر تسلیم فرود مىآورد و ناچار زورگوییهاى لشکر غالب را تحمل مىنماید. این تسلیم مصداق شعر شاعر است:
در کف شیر نر خونخوارهاى
غیر تسلیم و رضا کو چارهاى
گاهى تسلیم بر اساس عقل و علم و بر وفق حق و مصلحت است، مانند تسلیم شدن مریض در مقابل طبیب عالم و مورد اعتماد که رشتهى تخصصش بیمارى همان مریض است و از نظر علمى و تجربى به تمام نکات و دقایق بیمارى وى وقوف و آگاهى دارد. آن مریض بىقید و شرط و با اراده و اختیار خود، تسلیم طبیب عالم مىشود تا در پرتو دستورهاى صحیح و بموقع او، صحت و سلامت خود را اعاده دهد. بعضى روایات تسلیم مردم را در مقابل تعالیم دینى و سعادتآفرین حضرت بارى تعالى، همانند تسلیم مریض در مقابل طبیب خواندهاند:
عن النبى صلى الله علیه و آله قال: یا عباد الله! انتم کالمرضى و رب
العالمین کالطبیب فصلاح المرضى فى ما یعلمه الطبیب و تدبیره به لا فى ما یشتهیه المریض و یقترحه. الا فسلموا لله امره تکونوا من الفائزین.
رسول اکرم (ص) فرمود: اى بندگان خدا! شما همانند مرضى هستید و پروردگار عالمیان مانند طبیب، خیر و صلاح مرضى در آن چیزى است که طبیب مىداند و تدبیر خود را براى درمان بیمار بر آن استوار مىسازد نه آن چیزى که مریض میل دارد و آن را براى خود انتخاب مىکند، پس آگاهانه تسلیم امر الهى شوید تا به پیروزى نایل گردید.
تسلیم واقعى بیمار در مقابل پزشک متخصص و مورد اعتماد، از باور درونى وى سرچشمه مىگیرد و سپس آن باور موجب تسلیم مىشود و از پى تسلیم شدن، دستورهاى طبیب را با دقت به کار مىبندد و خود در آن دستورها اظهار عقیده نمىکند و سخنى برخلاف نمىگوید. مسلمان واقعى نیز در مقابل اوامر بارى تعالى تسلیم بىقید و شرط است و دستورهاى خداوند عالم و عادل و حکیم را بىچون و چرا اجرا مىنماید و بر اثر آن به سعادت واقعى نایل مىگردد. على (ع) منازل و مراحل روحى و عملى مسلمان راستین را در شان دین بیان نموده است:
قال امیرالمومنین علیهالسلام لانسبن الاسلام نسبه لا ینسبها احد قبلى و لا ینسبه احد بعدى الا بمثل ذلک: ان الاسلام هو التسلیم، و التسلیم هو الیقین، و الیقین هو التصدیق، و التصدیق هو الاقرار، و الاقرار هو العمل، و العمل هو الاداء. ان المومن لم یاخذ دینه عن رایه
و لکن اتاه من ربه فاخذه.
امیرالمومنین (ع) فرمود: منتسب مىکنم اسلام را به نسبتى که احدى قبل از من و بعد از من منتسب نکرده و نمىکند آن را مگر اینچنین: اسلام عبارت از تسلیم است، و تسلیم عبارت از یقین است، و یقین تصدیق است، و تصدیق اقرار است، و اقرار عمل است، و عمل اداى تکلیف. شخص با ایمان، دین خود را از راى خویش نمىگیرد، بلکه دینش از طرف بارى تعالى آمده و او آن را فراگرفته است.
حضرت على بن موسى الرضا علیهماالسلام راجع به تسلیم فرد باایمان در مقابل حق تعالى و مداخله ندادن نظر و اندیشهى شخصى خود چنین فرموده است:
اعلموا ان راس طاعه الله سبحانه التسلیم لما عقلنا و ما لم نعقل.
بدانید که عالىترین مراتب اطاعت خداوند، تسلیم در مقابل اوامر اوست، خواه عقل ما آن را درک کند یا درک ننماید.
به شرحى که توضیح داده شد، حضرت زینالعابدین علیهالسلام در قطعهى دعاى مورد بحث امروز، به پیشگاه خداوند عرض مىکند:
اللهم صل على محمد و آله کافضل ما صلیت على احد من خلقک قبله و انت مصل على احد بعده.
بار الها! درود فرست بر محمد و آلش همانند بهترین و برترین درودى که پیش از آن حضرت بر یکى از بندگان صالحت فرستادهاى یا بعد از آن حضرت نیز بر یکى از بندگانت خواهى فرستاد.