تنزیل نور


ساعت 4:35 عصر پنج شنبه 87/12/8

شرح دعای مکارم الاخلاق(83 )

 

بسم الله الرحمن الرحیم 

و استقلال الخیر و ان کثر من قولى و فعلى و استکثار الشر و ان قل من قولى و فعلى. 

 

امام سجاد علیه‏السلام در این دو قطعه دعا به پیشگاه خداوند عرض مى‏کند: بار الها! موفقم بدار تا کارهاى خوبى را که قولا و عملا انجام مى‏دهم کم بشمرم، هر چند بسیار باشد و بدیهایى را که با زبان و عمل از من صادر مى‏شود بزرگ بشمرم، هر چند ناچیز باشد. به خواست خداوند این دو جمله از دعاى شریف «مکارم‏الاخلاق» موضوع بحث و سخنرانى امروز خواهد بود. راغب در معناى «خیر» چنین مى‏گوید: الخیر ما یرغب فیه الکل کالعقل مثلا و العدل و الفضل، «خیر» آن چیزى است که تمام انسانها به آن رغبت و علاقه دارند مانند عقل و عدل و فضل. عقل خیر است و افاضه‏کننده‏ى آن ذات اقدس الهى است، اما عدل و فضل خیرى است که ممکن است به افاضه‏ى خدا باشد و ممکن است بشر با اراده و اختیار خود آن را انجام دهد. امام سجاد (ع) در عبارت دعا از خیرى نام برده که آن را با زبان و عمل انجام مى‏دهد و چنین خیرى مى‏تواند واجبات دینى و اعمال خوبى باشد که مکلف آنها را براى خدا بجا مى‏آورد و مى‏تواند 

کارهاى نیکى باشد که شخص مسلمان طبق تادیب دینى و بر اساس کرامت نفس و بزرگوارى طبع با زبان و عمل، آنها را به نفع مردم انجام مى‏دهد و دعاى امام سجاد (ع) مى‏تواند حاوى این هر دو معنى باشد. اولیاى گرامى اسلام همواره تذکر مى‏دادند و مسلمانان را به این نکته‏ى اساسى متوجه مى‏نمودند که بشر هر قدر در راه بندگى و اطاعت خداوند مجاهده و کوشش نماید قادر نیست حق بندگى او را ادا کند و مراتب عبودیت خود را آنطور که باید و شاید ابراز نماید. از این رو به موازات عباداتى که مردم انجام مى‏دهند لازم است به تقصیر و نارسایى خود در پیشگاه مقدس الهى اعتراف نمایند و این مطلب در خلال روایات بسیارى خاطرنشان گردیده است. 

عن ابى‏الحسن موسى علیه‏السلام قال لبعض ولده یا بنى! علیک بالجد لا تخرجن نفسک من حد التقصیر فى عباده الله عز و جل و طاعته فان الله تعالى لا یعبد حق عبادته. 

حضرت موسى بن جعفر علیهماالسلام به بعضى از فرزندان خود فرمود: بر تو باد به جد و کوشش، و خویشتن را از حد تقصیر در عبادت و اطاعت حضرت بارى‏تعالى خارج مدان زیرا خداوند آنطور که شایسته و سزاوار اوست عبادت نمى‏شود. 

عن النبى صلى الله علیه و آله قال: قال الله عز و جل: لا یتکل العاملون على اعمالهم التى یعملون بها لثوابى فانهم لو اجتهدوا و اتعبوا انفسهم اعمارهم فى عبادتى کانوا مقصرین غیر بالغین فى عبادتهم کنه عبادتى فیما یطلبون من کرامتى. 

از رسول اکرم (ص) است که خداوند فرموده: کسانى که اهل عمل 

و عبادت‏اند براى نیل به عدل و پاداش من به اعمال خود اتکا ننمایند زیرا اینان هر قدر خود را به تعب اندازند و در تمام عمر عبادت کنند باز هم مقصرند و اعمالشان نارسا و کوتاه است و با عبادتى که انجام مى‏دهند به کنه عبادتم نمى‏رسند و براى نیل به کرامت من شایستگى ندارند. 

عن ابى عبدالله علیه‏السلام قال: علیک بالجد و لا تخرجن نفسک من حد التقصیر فى عباده الله تعالى و طاعته فان الله عز و جل لا یعبد حق عبادته. 

امام صادق (ع) فرموده: بر تو باد به سعى و کوشش و هرگز نفس خود را از حد تقصیر در عبادت و طاعت بیرون مبر چه آنکه حق عبادت حضرت بارى‏تعالى هرگز ادا نشده است. 

نه فقط انسانها قادر نیستند حق بندگى خداوند را ادا کنند و آنطور که شایسته و سزاوار است او را عبادت و اطاعت نمایند بلکه فرشتگان نیز با آنکه از غرایز حیوانى و شهوات نفسانى منزه و مبرا هستند از بندگى و عبودیتى که شایسته‏ى مقام مقدس ربوبى است عاجز و ناتوان‏اند. على علیه‏السلام در وصف فرشتگان از این نظر چنین فرموده است: 

و انهم على مکانهم منک و منزلتهم عندک و استجماع اهوائهم فیک و کثره طاعتهم لک و قله غفلتهم عن امرک لو عاینوا کنه ما خفى علیهم منک لحقروا اعمالهم و لزرو على انفسهم و لعرفوا انهم لم یعبدوک حق عبادتک و لم یطیعوک حق طاعتک. 

فرشتگان با مکانتشان از تو، منزلتشان نزد تو، و تجمع تمایلاتشان در تو، و بسیارى اطاعتشان براى تو، و کمى غفلتشان از فرمان تو، اگر ببینند باطن آنچه را که از تو بر آنان پنهان است اعمال 

خود را ناچیز مى‏شمرند و آنها را بر خود عیب مى‏گیرند و مى‏فهمند که حق بندگى را در پیشگاه مقدست انجام نداده‏اند و آنطور که باید تو را اطاعت ننموده‏اند. 

افراد باایمان عبادت و اطاعت خود را در پیشگاه الهى هر قدر بسیار باشد کم و کوچک مى‏شمرند و همچنین تخلفات و معاصى خویش را هر قدر هم کوچک باشد بزرگ به حساب مى‏آورند و با توجه به اینکه معرفت افراد باایمان و درک معنوى آنان متفاوت است، کوچک شمردن طاعت و بزرگ شمردن معصیت در نظر آنان نیز متفاوت خواهد بود. 

سال اعرابى علیا علیه‏السلام عن درجات المحبین ما هى. قال ادنى درجاتهم من استصغر طاعته و استعظم ذنبه و هو یظن ان لیس فى الدارین ماخوذ غیره فغشى علیه الاعرابى فلما افاق قال هل درجه اعلى منها؟ قال نعم، سبعون درجه. 

یک مرد اعرابى از على (ع) پرسید: درجات محبین چیست؟ حضرت فرمود: پایینترین درجه براى کسى است که طاعت خود را کوچک تلقى کند و معصیت خود را بزرگ ببیند و چنین گمان داشته باشد که در دنیا و آخرت هیچ کس جز او مورد موآخذه‏ى حضرت بارى‏تعالى نیست. مرد اعرابى از شنیدن این کلام بیهوش شد. چون به هوش آمد از حضرت پرسید: آیا درجه‏اى از این بالاتر هم وجود دارد؟ فرمود: بلى، هفتاد درجه. 

با در نظر گرفتن روایاتى که معروض افتاد، معلوم شد افراد باایمان حتى اولیاى بزرگ خداوند و همچنین فرشتگان الهى قادر نیستند حق بندگى خداوند را آنطور که شایسته است بجا آورند و به نسبت 

معرفتى که دارند عبادتها و اطاعتهاى خویشتن را کوچک و کوچکتر مى‏شمرند و اعتراف دارند که: ما عبدناک حق عبادتک. 

امام سجاد (ع) در جمله‏ى دعاى «مکارم‏الاخلاق» که موضوع سخنرانى امروز است، به پیشگاه خداوند عرض مى‏کند: و استقلال الخیر و ان کثر من قولى و فعلى. اگر مقصود حضرت زین‏العابدین (ع) از کلمه‏ى «خیر» که در این عبارت آمده بندگى و اطاعت باشد معناى سخن امام آن مى‏شود که: بار الها! موفقم بدار تا عباداتى را که با زبان و عمل در پیشگاه مقدست انجام داده‏ام، گرچه بسیار باشد، آن را قلیل و کم بشمرم. در این صورت، مدلول دعاى امام یک امر توحیدى و اعتقادى است و مفاد آن اعتراف به این مهم است که: پروردگارا! بندگانت با سعى و مجاهده‏ى بسیار قادر نیستند حق بندگیت را ادا کنند و عباداتى را که شایسته‏ى مقام مقدس توست انجام دهند. اگر مقصود حضرت زین‏العابدین (ع) از کلمه‏ى «خیر» که در جمله‏ى دعا آمده نیکى و احسان به مردم با زبان و عمل باشد، همچنان لازم است احسان‏کننده عمل خیر خود را هر چند بزرگ باشد کوچک بشمرد، زیرا بزرگ به حساب آوردن آن اولا براى دریافت‏کننده‏ى احسان ناگوار و سنگین خواهد بود و ثانیا از بزرگ وانمود کردن احسان استشمام منت‏گذارى مى‏شود و این کار، مرضى خداوند و اولیاى گرامى اسلام نیست. در اینجا براى روشن شدن ارزش خیر و انواع نیکیها و همچنین کوچک شمردن آنها روایاتى را به عرض شنوندگان محترم مى‏رساند: 

قال رجل للنبى صلى الله علیه و آله: احب ان اکون خیر الناس. فقال: خیر الناس من ینفع الناس و کن نافعا لهم. 

 

مردى به رسول اکرم (ص) عرض کرد: دوست دارم بهترین مردم باشم. فرمود: بهترین مردم کسى است که نفعش عاید مردم گردد، پس تو کوشش کن که وجودت براى مردم نافع باشد. 

عن على علیه‏السلام قال: علیکم باعمال الخیر فبادروها و لا یکن غیرکم احق بها منکم. 

على (ع) فرموده: بر شما باد به مبادرت در اعمال خیر و چنان نشود که دیگر اقوام و ملل بر شما پیشى گیرند و در کار خیر از شما شایسته‏تر باشند. 

در روایات اسلامى اعمال نیک با زبان و کار، به عناوین مختلفى از قبیل «ایثار»، «مواسات»، «ادخال سرور»، «عمل معروف»، «خیر» و «احسان» آمده است. 

قیل یا رسول‏الله! اى الناس احب الیک؟ قال: انفع الناس بالناس. قیل یا رسول‏الله! فاى الاعمال افضل؟ قال: ادخال السرور على المومن. قیل: و ما سرور المومن؟ قال: اشباع جوعته و تنفیس کربته و قضاء دینه و من مشى مع اخیه فى حاجه کان کصیام شهر و اعتکافه و من مشى مع مظلوم یعینه ثبت الله قدمه یوم تزل الاقدام. 

به رسول اکرم (ص) عرض شد: کدامین مردم نزد شما محبوبترند؟ فرمود: آنانکه وجودشان براى مردم نافعتر است. عرض شد: کدام عمل افضل و برتر است؟ فرمود: دل مومن را شاد کردن. عرض شد: سرور مومن در چیست؟ فرمود: گرسنگیش را با غذا برطرف نمودن، غصه و اندوهش را گشودن، دینش را ادا کردن. سپس فرمود: هر کس براى حاجت برادرش با او برود اجرش همانند یک ماه روزه گرفتن و 

اعتکاف نمودن است. کسى که به منظور اعانت با مظلومى برود خداوند در روزى که قدمهاى مردم لرزان است قدم او را ثابت نگاه مى‏دارد. 

در مکتب آسمانى اسلام برآوردن حاجات، حل مشکلات، حمایت از مظلومان، و خلاصه، هر نوع خدمتى به مردم با مال و جاه، زبان و قلم، به هر وسیله و هر شکل که باشد، رحمتى است که از طرف حضرت بارى‏تعالى شامل حال خدمتگزاران مى‏شود. شایسته است افراد نیکوکار از این فرصت پرارزش استفاده کنند، مشکل گرفتاران را حل نمایند، و خویشتن را از رحمت و فیض الهى بهره‏مند سازند و این مدلول بسیارى از روایات اهل‏بیت علیهم‏السلام است. 

عن اسمعیل بن عمار الصیرفى قال: قلت لابى‏عبدالله علیه‏السلام جعلت فداک، المومن رحمه على المومن؟ قال نعم. قلت و کیف ذاک؟ قال ایما مومن اتى اخاه فى حاجه فانما ذلک رحمه من الله ساقها الیه و سببها له. فان قضى حاجته کان قد قبل الرحمه بقبولها و ان رده عن حاجته فهو یقدر على قضائها فانما رد عن نفسه رحمه من الله جل و عز ساقها الیه و سببها له و ذخر الله عز و جل تلک الرحمه الى یوم القیامه حتى یکون المردود عن حاجته هو الحاکم فیها، ان شاء صرفها الى نفسه و ان شاء صرفها الى غیره. یا اسماعیل! فاذا کان یوم القیامه و هو الحاکم فى رحمه من الله قد شرعت له فالى من ترى یصرفها؟ قلت لا اظن یصرفها عن نفسه. قال لا تظن و لکن استیقن فانه لن یردها عن نفسه. 

اسماعیل بن عمار صیرفى حضور امام صادق (ع) شرفیاب شد. عرض کرد: فدایت شوم، آیا مومن براى مومن رحمت است؟ فرمود: 

بلى. عرض کردم: این چگونه است؟ فرمود: هر مومنى براى حاجتى نزد برادر مومن خود مى‏آید این آمدن، رحمتى است از طرف بارى‏تعالى که به سوى او سوق داده شده و صاحب حاجت مسبب آن بوده است. اگر شخص مورد مراجعه حاجت او را برآورد با عمل خود، رحمت الهى را قبول نموده است و اگر حاجت او را برنیاورد با آنکه قدرت برآوردن داشته رحمت الهى را از خود گردانده است. خداوند این رحمت را تا قیامت ذخیره مى‏کند و در آن روز شخصى را که حاجتش برآورده نشده بر آن رحمت حاکم مى‏گرداند، اگر بخواهد آن را به خودش اختصاص مى‏دهد و اگر بخواهد به دیگرى برگذار مى‏کند. سپس امام (ع) از اسماعیل پرسید: به نظر تو آن رحمت الهى را به چه کسى وامى‏گذارد؟ اسماعیل عرض کرد: گمان نمى‏کنم آن رحمت را از خود بگرداند. فرمود: گمان نکن بلکه یقین داشته باش که آن را به کسى جز خودش وانمى‏گذارد. 

گاهى فرد باایمان براى حاجت خود به برادر دینیش مراجعه مى‏کند. او با نفوذ کلام و محبوبیتى که در جامعه دارد مى‏تواند مشکل او را به آسانى حل کند و با گفتن کلمه‏اى حاجتش را برآورده سازد. اگر چنین کند، به فرموده‏ى امام صادق (ع) با این عمل خیر، خویشتن را از رحمت الهى، که صاحب حاجت، آن را با خود آورده است برخوردار مى‏سازد. 

قال رسول‏الله صلى الله علیه و آله: و الذى نفسى بیده ما انفق الناس من نفقه احب من قول الخیر. 

رسول اکرم (ص) فرموده: قسم به کسى که جانم در قبضه‏ى قدرت اوست، مردم هیچ ارفاقى نکرده‏اند که محبوبتر از سخن خیر باشد. 

کسانى که در قلوب مردم پایگاه معنوى دارند و از جاه و محبوبیت بهره‏مندند باید از این نعمت همانند دیگر نعمتها به نفع مردم استفاده کنند و حوایجشان را برآورده سازند، غافل نباشند از اینکه خداوند در قیامت از صاحبان جاه همانند مالداران پرسش مى‏کند و آنان را مورد مواخذه قرار مى‏دهد. 

عن النبى صلى الله علیه و آله قال: ان الله تعالى لیسال العبد فى جاهه کما یسال فى ماله فیقول یا عبدى! رزقتک جاها فهل اعنت به مظلوما او اغثت به ملهوفا. 

رسول اکرم (ص) فرمود: در قیامت خداوند از جاه بنده‏ى خود مى‏پرسد، همانطور که از مالش. مى‏گوید به تو جاه دادم، آیا با نعمت جاه، مظلومى را مورد حمایت قرار دادى یا مصیبت‏زده‏اى را یارى نمودى؟ 

خلاصه اگر کلمه‏ى «خیر» که در دعاى امام سجاد (ع) آمده «و استقلال الخیر و ان کثر من قولى و فعلى» نیکى و احسان قولى و عملى با مال و جاه و دیگر عوامل باشد معناى کلام امام، آن مى‏شود که عرض مى‏کند: بار الها! موفقم بدار خیر و احسانى را که با زبان و عمل انجام مى‏دهم هر قدر بزرگ باشد آن را کوچک بشمرم. 

درباره‏ى کوچک شمردن عمل خیر روایات بسیارى رسیده است، از آن جمله این حدیث شریف است: 

عن الرضا علیه‏السلام قال: لا یتم المعروف الا بثلاث خصال: تعجیله و تصغیره و ستره. فاذا عجلته هناته و اذا صغرته عظمته و اذا سترته اتممته. 

حضرت رضا (ع) فرموده: عمل معروف، تتمیم و تکمیل  نمى‏شود مگر با سه وصف: زود انجام دادن، کوچک شمردن، و پنهان داشتن. با عجله در کار خیر آن را گوارا مى‏سازى، با کوچک شمردنش آن را بزرگ مى‏نمایى، و با پنهان داشتن آن را تتمیم نموده‏اى. 

ائمه‏ى معصومین علیهم‏السلام با کرامت نفس و طبع بلندى که داشتند نه تنها خدمتهاى بزرگ خود را که نسبت به مردم مى‏نمودند کوچک مى‏شمردند بلکه در پاره‏اى از مواقع عذر مى‏خواستند. شخص عربى وارد مدینه شد، از اهالى پرسید کریمترین مرد در این شهر کیست؟ او را به حضرت حسین بن على علیهماالسلام راهنمایى نمودند. شرفیاب محضر مبارکش شد. سه شعر گفت که شعر سومش از مراتب معرفت او به تعالیم حیاتبخش اسلام و ارزش خدمتهاى رسول گرامى (ص) و على (ع) حکایت مى‏کرد. 

لو لا الذى کان من اوائلکم، کانت علینا الجحیم منطبقه. 

اگر جد و پدر بزرگوارت نمى‏بودند، جایگاه همه‏ى ما در دوزخ بود.



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: تنزیل نور

    نوشته های دیگران ( )

    خانه
    وررود به مدیریت
    پست الکترونیک
    مشخصات من
     RSS 
     Atom 

    :: بازدید امروز ::
    28
    :: بازدید دیروز ::
    95
    :: کل بازدیدها ::
    188120

    :: درباره من ::

    تنزیل نور

    تنزیل نور
    دراین وبلاگ مطالبی در مورد قران ،دین اسلام وائمه اطهار(ع) ارائه خواهد شد.

    :: لینک به وبلاگ ::

    تنزیل نور

    ::پیوندهای روزانه ::

    :: دسته بندی یادداشت ها::

    تفسیر[2] . ابن غضائرى[2] . ابو الحسن[2] . امام حسن عسگری علیه السلام[2] . شعرانی[2] . شیخ صدوق[2] . مجمع البیان[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شعبان . آشتی . محدث نوری . محمد تقی فلسفی . مشایخ . مظلوم . مقاوم . مولامان و صاحبمان . نعمات . شکر . صاحب الزمان . صبر وفرج . صله رحم . صهیونیست . غزه . فضیلت ماه‏های سه گانه . قدر شناسی . گذشت . متن . متن رساله حقوق امام سجاد (ع) . امام رضا . امام سجاد (ع) . انقلاب . بستگان . ترجمه . اختلاف . الطاف خدا . الْمُحَرِّفینَ . ثنای الهی . جمعه . حدیث . حدیث پیامبر(ص) . حضرت بقیةاللَّه . حق آزاد کننده و آزاد شده . حق اذانگو . حق الله . حق اندرزخواه و اندرزگو . حق بدهکار . حق برادر . حق پا . حق پیشنماز . حق پیشوا . حق چشم . حق دارایى . حق دانش آموز . حق رعیت . حق زبان . حق زکات . حق زیردست . حق سائل ومسؤول . حق سالخورده وخردسال . حق شریک . حق شکم . حق طرفت که بر تو ادعایىدارد . حق طرفت که تو براوادعایى دارى . حق عورت . حق فرزند . حق قربانى‏ . حق کافران . حق گوش . حق مادر . حق مشورت کننده و شونده . حق ندیم . حق نمازوروزه‏ . حق نیکى کننده . حق همسایه‏ . حق همکیش . حق همنشین . حمد . خطبه غدیر . دست کاری . دعاى مکارم الاخلاق . دعای مکارم الاخلاق . رجب . رساله حقوق . رمضان . رهبرمعظم انقلاب . سیار . شب .

    :: آرشیو ::

    پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
    دوازده معصوم علیهم السلام
    آذر 1387
    دی 1387

    :: خبرنامه وبلاگ ::

     

    :: موسیقی ::