شرح دعای مکارم الاخلاق(82 )
با توضیحى که به عرض رسید معناى قطعهى اول کلام امام سجاد (ع) در این قسمت از دعاى «مکارمالاخلاق» روشن شد. خواستهى حضرت زینالعابدین از پیشگاه خداوند این است که مسلمانان احسان ابتدایى خویش را در مورد کسانى که استحقاق و اهلیت ندارند ترک گویند و از انجام چنین معروفى خوددارى نمایند. احسان ابتدایى نابجا در مورد افراد غیر مستحق از طرفى به فرمودهى على (ع) ظلم به معروف است و از طرف دیگر ظلم به مردم، زیرا عدل زمانى اجرا مىشود و جامعه از فواید آن برخوردار مىگردد که عوامل ضد عدل سرکوب گردند، عناصر ستمگر مورد حمایت قرار نگیرند، و کسانى آگاهانه یا ناآگاه راه بیدادگرى آنان را هموار نسازند. مثلا اگر جنایتکارى بر اثر قتل بىگناهى محکوم به اعدام گردیده است کسانى به حمایت او قیام نکنند و به گمان آنکه با شفاعت خویش معروفى را انجام دهند، از ولى خون، عفو قاتل را نخواهند و موجبات آزادیش را فراهم نیاورند چه آنکه آزاد ساختن جنایتکار بىباک به خطر انداختن حیات جامعه و برهم زدن امنیت فکرى و آرامش خاطر مردم است.
ترحم بر پلنگ تیز دندان
ستمکارى بود بر گوسفندان
از این رو امام سجاد (ع) ترک احسان ابتدایى را به افراد نااهل و غیر مستحق در زمینهى بسط عدل به پیشگاه خداوند عرض نموده و از مسلمانان ترک آن را خواسته است.
در قطعهى دوم این قسمت از دعاى شریف «مکارمالاخلاق» که موضوع نیمهى آخر سخنرانى امروز است، امام سجاد (ع) به پیشگاه خداوند عرض مىکند:
و القول بالحق و ان عز، بار الها! مسلمانان را موفق بدار که همواره سخن حق بگویند اگر چه آن سخن براى آنان سنگین و موجب مشقت باشد.
«حق» در لغت عرب به معانى متعددى آمده است، گاهى «حق» گفته مىشود به معناى «عدل» در مقابل ظلم، گاهى «حق» گفته مىشود به معناى «صحیح و صواب» در مقابل باطل و ناصواب، گاهى «حق» گفته مىشود به معناى «واقع و نفسالامر» در مقابل ناحق و غیرواقعى، و در کلام امام سجاد (ع) این سه معنى راه دارد و مسلمانان باید در سخنان خود همیشه و همه جا این سه مطلب را رعایت نمایند، اگر چه مشقتبار و سنگین باشد. سنگینى قول حق گاهى از این جهت است که عدل در کلام به ضرر ما یا به ضرر بستگان مورد علاقهى ما تمام مىشود، و گاهى از این جهت است که بر وفق عدل سخن گفتن به نفع کسانى است که بغض و کینهى ما را در دل دارند. در هر دو صورت، گفتن حق سنگین و مشقتبار است، اما ارزش حق و عدل در اسلام به قدرى مهم است که باید سختى و مشقت آن را تحمل نمود و هرگز در راه ظلم و ناحق قدم نگذارد. قرآن شریف در زمینهى عدل، این هر دو مشقت را در دو آیه مورد توجه قرار داده و به مسلمانان خاطرنشان ساخته است که هیچ یک از این دو مشقت موجب نشود که عدل و حق را ترک گویید و به باطل و نادرستى گرایش یابید.
یا ایها الذین آمنوا کونوا قوامین بالقسط شهداء لله و لو على انفسکم او الوالدین و الاقربین.
اى اهل ایمان! بپا دارید عدل را و همواره گواهان حق باشید هر چند بپا داشتن عدل و گواهى حق به ضرر خودتان یا والدین و نزدیکانتان باشد.
یا ایها الذین آمنوا کونوا قوامین لله شهداء بالقسط و لا یجر منکم شنان قوم على الا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوى.
اى کسانى که ایمان آوردهاید! در راه خدا پایدار و استوار باشید و به حق و عدل گواهى دهید، مراقبت نمایید که عداوت و بغض گروهى شما را وادار نکند که دربارهى آنان عدل را ترک گویید. عدالت کنید که عدل از هر عمل خوبى به تقوى نزدیکتر است.
رعایت حق و عدالت آدمى را با ناراحتیها و مشکلات مواجه مىسازد ولى طالبان حق و عدل مشکلات آن را که مایهى تعالى معنوى و سعادت انسانى است تحمل مىکنند و در دنیا از عز و محبوبیت اجتماعى برخوردار مىگردند و در قیامت از رحمت نامحدود خداوند بهرهمند مىشوند.
عن ابىمحمد الحسن العسکرى علیهالسلام قال: ما ترک الحق عزیز الا ذل و لا اخذ به ذلیل الا عز.
امام عسکرى (ع) فرموده است: هیچ عزیزى حق را ترک نگفته جز آنکه ذلیل و خوار شده است و هیچ ذلیلى حق را اخذ ننموده، جز آنکه به عز و بزرگى رسیده است.
عن ابىجعفر علیهالسلام قال: لما حضرت ابى على بن الحسین علیهالسلام الوفاه ضمنى الى صدره ثم قال: اى بنى! اوصیک بما اوصانى ابى حین حضرته الوفاه و بما ذکر ان اباه علیهالسلام اوصاه به. اى بنى! اصبر على الحق و ان کان مرا.
امام باقر (ع) فرمود: پدرم حضرت زینالعابدین موقعى که مرگش فرارسیده بود مرا به سینه چسباند و به من فرمود: تو را وصیت مىکنم به چیزى که پدرم موقع مرگ به من وصیت نمود و فرمود پدرم این وصیت را به من فرموده است: براى حق بردبار و صابر باش اگر چه تلخ و ناگوار باشد.
اولیاى گرامى اسلام براى آنکه پیروان خود را به صراط مستقیم
حق سوق دهند و آنان را از گرایش به راه باطل بازدارند با تعبیرهاى مختلف در این باره سخن گفته و مسئولیت الهى خود را به بهترین وجه انجام دادهاند.
عن على علیهالسلام قال: اصبر على مراره الحق و ایاک ان تنخدع لحلاوه الباطل.
على (ع) فرموده: با تلخى حق بساز و سختى آن را تحمل کن، بپرهیز از اینکه شیرینى باطل، اغفالت کند و راه حق را ترک گویى و براى همیشه بدبخت و سیهروز شوى.
بعضى از افراد، قسمتى از عمر خویش را در انجام کار باطل گذرانده و با پیمودن آن راه، زندگى بالنسبه راحت و مرفهى به دست آوردهاند. اگر به این روش ناروا و خلاف حق تا آخر عمر ادامه دهد، سرانجام با سوء عاقبت و وجدانى ناراحت مىمیرد و در پیشگاه الهى شرمنده و معذب خواهد بود، و اگر بخواهد از آن راه برگردد به سختى و زحمت دچار مىشود و زندگى راحت را از کف مىدهد. على (ع) به چنین انسانى فرموده است:
عودک الى الحق و ان تعتب خیر من راحتک مع لزوم الباطل.
على (ع) فرموده: برگشتت به حق اگر چه مستلزم رنج و تعب باشد بهتر از این است که راحت زندگى کنى و همچنان ملازم اعمال باطل و ناروا باشى.
بحق سخن گفتن و طبق حق عمل نمودن همیشه و همه جا مطلوب شرع مقدس و مایهى جلب رحمت حضرت بارىتعالى است ولى در بعضى از مواقع گفتن یک کلمهى حق در مقابل قدرتمندى ستمگر که حیات بىگناهى را حفظ مىکند یا ستمى را از مردمى مىگرداند بسیار
ارزنده و مهم است و پیشواى بزرگ اسلام آن را برترین جهاد خوانده است.
عن النبى صلى الله علیه و آله: ان افضل الجهاد کلمه حق عند سلطان جائر.
رسول اکرم (ص) فرموده: بالاترین جهاد گفتن کلمهى حق نزد سلطان ستمکار است.
شرط اصلى عمل نمودن بر وفق حق، شناختن حق و تمیز آن از باطل است. در پارهاى از مواقع جامعه بر اثر حوادث و رویدادهاى سنگینى دچار اختلاف شدید مىگردد و حق و باطل آنچنان به هم مىآمیزد که شناخت روا از ناروا، حتى براى افراد پاکدل و منظمى که با خلوص علاقمند به اقامهى حق و عدلاند، مشکل مىشود و در گزینش خط مشى خود دچار حیرت مىگردند. ممکن است کسانى تصور کنند در این قبیل مواقع راهى را که اکثریت در پیش گرفته و مىپیماید صحیح و بر حق است و باید به آنان پیوست، بعضى ممکن است تحت تاثیر افرادى قرار گیرند که بین مردم قدر و منزلتى رفیع دارند و گمان کنند پیروى از افراد نامى و مشهور، راه نیل به حق و عدالت و مایهى وصول به رستگارى و سعادت است، اما باید این مطلب روشن باشد که هیچ یک از این دو راه معیار وصول به حق و عدل و رهایى از باطل و ظلم نیست. در چنین موقع خطیرى هر فردى باید وظیفهى خویش را انجام دهد، به مسئولیت شخصى خود بیندیشد، عقل خود را به کار گیرد، از پى کاوش و تحقیق برود، و سعى خود را آنطور که باید مبذول دارد تا حق را بشناسد، راه خود را تمیز دهد، و براى جلب رضاى خداوند آن راه واقعى را بپیماید.
براى آنکه آدمى بتواند با مجاهده و کوشش و از راه به کار
بستن عقل، حق و باطل را بشناسد، روا را از ناروا تمیز دهد و صراط مستقیم رستگارى و سعادت را بیابد، باید در اولین مرحله، عقل را از تمام قید و بندهاى اسارت که سد راه واقعبینى است، آزاد سازد و اندیشههاى تعصب و تصلب، لجاج و عناد، دوستى و دشمنى، تفوقطلبى و برترىجویى، خودخواهى و هوىپرستى و دیگر فکرهایى همانند اینها را از صفحهى خاطر بزداید، آزاد تعقل کند و فقط در جستجوى حق باشد. در مرحلهى دوم از خداوند استمداد نماید که مجاهدهاش خالصانه و پاک باشد تا از هدایت حضرت بارىتعالى بهرهمند گردد.
خداوند در قرآن شریف فرموده:
و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا.
هر کس در راه ما مجاهده نماید، او را از هدایت خود برخوردار مىسازیم.
اگر او با خلوص و براى نیل به حق و حقیقت مجاهده نماید قطعا خداوند وعدهى خود را دربارهى او عملى مىنماید و هدایتش مىکند. در مرحلهى سوم وقتى حق را شناخت، بدون چون و چرا از آن پیروى کند، هر چند برخلاف میلش باشد، چه آنکه پیروى از حق، اطاعت از خداوند است و افراد مطیع حق مشمول فیض او خواهند بود.
عن على علیهالسلام قال: ان افضل الناس عند الله من کان العمل بالحق احب الیه و ان نقصه و کرثه من الباطل و ان جر فائده و زاده.
على علیهالسلام فرموده: برتر از همهى مردم نزد بارىتعالى کسى
است که عمل به حق، نزد او محبوبتر از باطل باشد. اگر چه عمل به حق مایهى نقص و اندوه وى گردد و عمل به باطل موجب جلب منفعت و افزایش موقع او شود.