تنزیل نور


ساعت 1:17 عصر چهارشنبه 87/12/7

شرح دعای مکارم الاخلاق(81 )

بسم الله الرحمن الرحیم 

و الافضال على غیر المستحق و القول بالحق و ان عز. 

 

خواسته‏ى حضرت على بن الحسین علیهماالسلام در این قطعه از دعاى شریف «مکارم‏الاخلاق» این است که مسلمانان احسان ابتدایى را به کسانى که استحقاق و اهلیت ندارند ترک گویند، همچنین دعا مى‏کند که مسلمانان همواره سخن حق بگویند، هر چند مشقت‏بار و سنگین باشد. با عنایت خداوند بزرگ این دو خواسته‏ى امام سجاد (ع) موضوع سخنرانى امروز است. «افضال» به معناى «احسان ابتدایى» است و شامل تمام عطایاى مالى و گذشتهاى اخلاقى، حتى عفو و اغماض ولى خون از قصاص قاتل نیز مى‏گردد. هدف امام سجاد (ع) در این قطعه از دعا جلب توجه مسلمانان به این نکته است که احسان ابتدایى عملى است بسیار پسندیده و ماجور به شرط آنکه در جاى شایسته واقع شود و اشخاصى که استحقاق و اهلیت دارند مشمول آن قرار گیرند، و لازم است افراد متدین از احسان بى‏مورد و نابجا خوددارى کنند، چه ممکن است این عمل در مواقعى گناهانى را ببار آورد و منشاء پاره‏اى از مفاسد و اختلالات گردد و در اینجا براى روشن 

 

شدن مطلب، بعضى از موارد، توضیح داده مى‏شود. یک نفر با چهره‏ى غمگین و زبانى التماس‏آمیز به مسلمانى مراجعه مى‏کند و مى‏گوید من و زن و فرزندان خردسالم امشب غذا نداریم و باید گرسنه به سر بریم، احسان کن، تفضل نما، و نیاز امشب ما را برطرف ساز. دروغ مى‏گوید و استحقاق ندارد. او فردى است متمکن و مصارف بیش از یک سال خود و زن و فرزند خویش را پول نقد در اختیار دارد. ولى شخص مسلمان روى عواطف اسلامى گفته‏ى او را باور مى‏کند و به قدر کافى به وى کمک مى‏نماید. اگر مى‏دانست دروغ مى‏گوید و استحقاق ندارد هرگز چیزى به وى نمى‏داد. گرچه کمک او بى‏مورد و نابجا بوده ولى این قبیل پرداختها که در موارد محدود و معدود انجام مى‏شود فساد اجتماعى به بار نمى‏آورد و چون پرداخت‏کننده به انگیزه‏ى انسانى و به قصد نوعدوستى به این کار دست زده است از جهت روانى و معنوى بى‏بهره نخواهد بود و این نکته در حدیث آمده است: 

عن النبى صلى الله علیه و آله قال: اصطنع الخیر الى من هو اهله و الى من لیس باهله، فان اصبت اهله فهو اهله و ان لم تصب اهله فانت من اهله. 

رسول اکرم (ص) فرموده است: نیکى کن به کسى که اهل نیکى است و به کسى که اهل آن نیست، اگر خیر و نیکیت به فرد شایسته‏ى نیکى رسید تو درک واقع نموده‏اى و اگر نیکیت به اهلش نرسید تو با عمل نیکى که انجام داده‏اى اهلیت کار نیک را به دست آورده‏اى. 

اندازه‏گیرى مصارف مالى در هر مورد از جمله شرائط اساسى در اهلیت و استحقاق است. اگر کسى به عنوان عمل خیر در صرف مال، 

زیاده‏روى کند و بیش از اندازه پرداخت نماید به اسراف گراییده و مشمول دعاى امام سجاد (ع) است و باید آن را ترک گوید، نه تنها در مورد مال بلکه در سایر خلقیات حمیده نیز اندازه‏گیرى لازم است و اگر در حد و اندازه رعایت نشود، فضیلت به رذیلت مبدل مى‏گردد و امام عسکرى علیه‏السلام ضمن حدیثى چند مورد را بیان فرموده است: 

ان للسخاء مقدارا فان زاد فهو سرف و للحزم مقدارا فان زاد علیه فهو جبن و للاقتصاد مقدارا فان زاد علیه فهو بخل و للشجاعه مقدارا فان زاد علیه فهو تهور. 

سخاوت اندازه‏اى دارد و اگر از آن حد بگذرد اسراف است، حزم و احتیاط اندازه‏اى دارد و اگر از حدش بگذرد ترس است، اقتصاد و میانه‏روى حدى دارد و اگر از آن حد تجاوز نماید بخل است، شجاعت اندازه‏اى دارد و اگر از آن اندازه بگذرد تهور است. 

عن على علیه‏السلام قال: من کان له مال فایاکم و الفساد، فان اعطاءه فى غیر حقه تبذیر و اسراف. 

على (ع) فرموده است: کسى که مال دارد از فساد بپرهیزد که اعطاى مال در غیر مورد حقش تبذیر و اسراف خواهد بود. 

مهمتر از امر مال و صرف نابجا و بى‏مورد آن عفو و اغماضهایى است که در زمینه‏ى مکارم اخلاق انجام مى‏شود. از جمله بخشیدن کسى است که به شما ستم نموده است: «العفو عمن ظلمک». این عفو و اغماض بسیار ممدوح و پسندیده است به شرط آنکه فرد مورد عفو، استحقاق و شایستگى داشته باشد، از عفو و اغماض حقشناسى کند، خویشتن را اصلاح نماید، و مراقب باشد که از آن پس دگران مورد تعدیش قرار 

نگیرند. اما اگر شخصى که به شما ظلم کرده پست و فرومایه باشد، عفو و بخشش را به ضعف شما و قدرت خودش تفسیر مى‏نماید، و از آن پس بر تجرى خویش مى‏افزاید، چنین عفوى ناپسند و مذموم است، و در مجلد اول، سخنرانى دوازدهم، بعضى از روایات اسلامى در این باره ذکر شده است. على (ع) سوءتاثیر کرامت خلق را در فرومایگان و افراد لئیم و پست با عبارتى کوتاه بیان فرموده است: 

الکرامه یفسد من اللئیم بقدر ما یصلح من الکریم. 

کرامت خلق و گذشت بزرگواران در افراد فرومایه و لئیم همان قدر اثر منفى مى‏گذارد و فساد به بار مى‏آورد که در وجود افراد کریم اثر مثبت دارد و مایه‏ى اصلاح مى‏گردد. 

افراد بزرگوار و کریم‏النفس پیش از آنکه ظالم خود را مورد عفو قرار دهند لازم است به گونه‏اى او را بیازمایند یا از چگونگى اندیشه و افکارش تحقیق نمایند، اگر لایق است از وى بگذرند و اگر استحقاق و اهلیت نداشت زمینه‏ى مجازاتش را فراهم آورند تا بر اثر عفو نابجا و بى‏مورد، ستمکارى را آزاد نگذارند و مردم را به ظلمهاى تازه‏اى گرفتار ننمایند. جالب آنکه اگر افراد کریم‏النفس شخص ظالمى را ببخشند که شایسته‏ى عفو و اغماض بوده، علاوه بر عز دنیوى و محبوبیت نزد مردم، در قیامت نیز از فیض رحمت بارى‏تعالى به پاداش عفوى که در دنیا نموده‏اند برخوردار مى‏گردند، اما اگر کسى را مورد عفو قرار دهند که استحقاق و شایستگى نداشته است در دنیا عزى نصیبشان نمى‏شود و در آخرت نیز از رحمت خداوند بهره‏اى نخواهند داشت. 

عن ابى عبدالله علیه‏السلام قال: یا مفضل! اذا اردت ان تعلم الى خیر 

یصیر الرجل ام الى شر انظر این یضع معروفه فان کان یضع معروفه عند اهله فاعلم انه یصیر الى خیر و ان کان یضع معروفه عند غیر اهله فاعلم انه لیس له فى الاخره من خلاق. 

امام صادق (ع) فرمود: اى مفضل! اگر خواستى بدانى گردش کار یک مرد به خیر است یا به شر، ببین عمل خوب و معروف خود را کجا و در چه موردى قرار مى‏دهد، اگر آن را در مورد افراد شایسته و اهل معروف قرار مى‏دهد بدان که در خیر و خوبى است و اگر معروف خود را در مورد افراد نااهل به کار مى‏برد بدان که در آخرت براى او نصیبى نخواهد بود. 

در اسلام براى کسى که عمدا انسانى را به قتل مى‏رساند مجازات اعدام مقرر گردیده است. قاضى شرع در محکمه‏ى قضا تمام ابعاد جرم و شرایط قتل عمد را بررسى مى‏کند، موقعى که قتل را مشمول قانون قصاص تشخیص داد حکم اعدام صادر مى‏کند و قاتل را براى قصاص در اختیار ولى خون قرار مى‏دهد. ممکن است کشتن قاتل براى بازماندگان مقتول موجب تسلى خاطر گردد ولى به صریح قرآن شریف جعل قانون قصاص براى حفظ حیات مردم و به منظور عبرت گرفتن اهل شرارت و عناصر ناراحت است تا فکر قتل در سر نپرورند و دست خود را به خون بیگناهان نیالایند. 

و لکم فى القصاص حیوه یا اولى الالباب لعلکم تتقون. 

اى خردمندان! حیات جامعه در قصاص است تا جنایتکاران از قانون اعدام عبرت بگیرند و از ریختن خون بیگناهان پرهیز نمایند. 

نکته‏ى جالب توجه در قانون قصاص اسلام این است که اولا، اجراى حکم اعدام در عهده‏ى دولت نیست بلکه پس از صدور حکم قصاص، 

قاتل در اختیار ولى خون قرار داده مى‏شود و اوست که مى‏تواند حکم قصاص را درباره‏ى قاتل اجرا نماید. ثانیا، ولى خون ملزم نیست حتما قاتل را اعدام کند بلکه مى‏تواند او را ببخشد، مى‏تواند دیه‏ى مقتول را بگیرد و آزادش نماید، و مى‏تواند او را اعدام کند. مى‏دانیم افرادى که مرتکب قتل مى‏شوند و محکوم به اعدام مى‏گردند از نظر روحیه و طرز تفکر متفاوت‏اند، بعضى در کشتن افراد و ریختن خون بى‏گناه جسور و بى‏باک‏اند، نه تنها از قتل نفس، متاثر و متالم نمى‏گردند بلکه از عمل جنایى خود احساس خشنودى و رضایت خاطر مى‏نمایند. اما بعضى علاوه بر اینکه در اندیشه‏ى قتل بى‏گناه نیستند و فکر جنایت در سر نمى‏پرورند از شنیدن خبر قتل بى‏گناه ناراحت و نگران مى‏شوند و از اینکه ناروا خونى به زمین ریخته شده افسرده‏دل و آزرده‏خاطرند. نمى‏توان گفت این دو قاتل از نظر ارتکاب جرم و تهدید حیات جامعه یکسانند. قاتل اول فردى است آدمکش و جنایتکار، وجود او حیات انسانها را تهدید مى‏کند و مردم با بودن او احساس ایمنى نمى‏نمایند و اگر موقعى بر اثر قتل بى‏گناه در محکمه محکوم به اعدام گردد، جامعه قتل او را استقبال مى‏کند و با اعدام او از پریشان فکرى رهایى مى‏یابد. اما قاتل دوم جنایتکار نیست، او در یک لحظه تحت تاثیر خشم شدید قرار گرفته، خود را نگه نداشته، و بر اثر شدت هیجان، تلفنى که در کنار دستش بوده برداشته و با شدت بر سر طرف خشم خود کوبیده و او بر اثر این ضربه کشته شده است. فایده‏ى آزادى قانونى ولى خون از این نظر بسیار مهم و شایان ملاحظه است، او از طرفى با اختیارى که دارد مى‏تواند قاتل جنایتکار را اعدام کند، او را از میان ببرد، و با این عمل حیات مردم را از ناامنى و خطر برهاند، و از طرف دیگر مى‏تواند قاتلى را که بر اثر خشم موقت مرتکب قتل گردیده و در محکمه‏ى قضاى 

اسلامى به اعدام محکوم شده و اما وجودش براى حیات جامعه زیان ندارد مورد عفو و اغماضش قرار دهد، او را ببخشد، و آزادش نماید. خداوند در آیه‏ى قصاص «اولوالالباب» را مخاطب ساخته و فرموده است: در قانون قصاص، حیات جامعه مورد نظر است. شاید از خطاب به عقلا و خردمندان ناظر به آزادى قانونى اولیاى خون در اعدام قاتل یا عفو و اغماض از قتل او باشد، گویى خداوند تشخیص مصلحت قصاص یا عفو قاتل را به عهده‏ى عقلاى هر محل گذارده تا مراقب تصمیمهاى اولیاى خون باشند و مصلحت محیط را به آنان القا نمایند، در موردى که جنایتکار خطرناک محکوم به اعدام گردیده ممکن است دوستان قاتل که خود عناصر فاسدى هستند اطراف ولى خون را بگیرند، با خواهش یا تطمیع یا تهدید از او بخواهند که جنایتکار را ببخشد و از اعدامش چشم‏پوشى نماید. عقلا باید پیشدستى کنند، ولى خون را به خطر عفو قاتل متوجه نمایند، و به او بگویند: مبادا او را ببخشى و اگر به چنین امر خطایى دست زدى و او را مورد عفوش قرار دادى و آزاد کردى همه‏ى مردم از تو ناراضى مى‏شوند و چون با عملت خیانت پیشه‏اى را بر مردم مسلط ساخته‏اى مورد خشم شدید آنان قرار مى‏گیرى و از این پس زندگانى براى تو در این محیط سخت و سنگین خواهد بود، حتما باید او را اعدام کنى. اگر محکوم به مرگ عنصر بى‏خطرى است و بر اثر خشم یا غفلت مرتکب قتل گردیده، از ولى خون بخواهند تا او را ببخشد و بدین وسیله در دنیا مهر و عواطف مردم را به خویشتن جلب کند و در آخرت نیز خود را مشمول فیض و رحمت حضرت بارى‏تعالى بنماید. 

امام سجاد (ع) براى نجات یک انسان که جنایتکار نبوده و ناخواسته مرتکب قتل گردید حداکثر مجاهده را معمول فرمود تا ولى  خون او را بخشید و از اعدام رهایى یافت. براى آنکه شنوندگان محترم بدانند نجات انسانى که جنایتکار نیست و بر اثر پیشامدى مرتکب قتل گردیده تا چه حد از نظر اولیاى گرامى اسلام اهمیت و ارزش دارد در اینجا قسمتى از متن حدیث را که مورد شاهد است به عرض مى‏رساند: 

قال ابومحمد الحسن العسکرى علیه‏السلام ان رجلا جاء الى على ابن الحسین علیهماالسلام برجل یزعم انه قاتل ابیه فاعترف، فاوجب علیه القصاص و ساله ان یعفو عنه لیعظم الله ثوابه. فکان نفسه لم تطب بذلک. فقال على بن الحسین علیهماالسلام للمدعى للدم الولى المستحق للقصاص: ان کنت تذکر لهذا الرجل علیک فضلا فهب له هذه الجنایه و اغفر له هذا الذنب. قال: یابن رسول‏الله له على حق و لکن لم یبلغ ان اعفو له عن قتل والدى. قال: فترید ماذا؟ قال: ارید القود. فان اراد لحقه على ان اصالحه على الدیه صالحته و عفوت عنه. فقال على بن الحسین فماذا حقه علیک؟ قال: یابن رسول‏الله: لقننى توحید الله و نبوه محمد رسول‏الله و امامه على و الائمه. فقال على بن الحسین علیهماالسلام: فهذا لا یفى بدم ابیک؟ بلى و الله، هذا یفى بدماء اهل الارض. 

حضرت امام حسن عسکرى (ع) فرمود: مردى حضور على بن الحسین علیهماالسلام شرفیاب شد و شخصى را با خود آورده بود که گمان داشت او پدرش را کشته است. متهم در محضر امام به قتلى که مرتکب شده بود اعتراف نمود و با اقرار صریحش لزوم قانونى قصاص تحقق یافت. از مشاهده‏ى وضع قاتل و اعترافش براى امام روشن شد که او مرد جنایتکارى نیست. از فرزند مقتول که ولى خون بود خواست او را ببخشد تا مشمول اجر بزرگ بارى‏تعالى واقع شود اما دل جوان به این عفو راضى نبود. امام فرمود: اگر به یاد مى‏آورى که او بر تو حقى دارد 

به احترام آن حق از او بگذر و آزادش نما. عرض کرد: یابن رسول‏الله! به من حقى دارد ولى ارزش آن حق به قدرى نیست که از خون پدرم بگذرم. فرمود: پس مى‏خواهى چه کنى؟ گفت: مى‏خواهم قصاص کنم، اما اگر او مایل باشد حاضرم به احترام حقى که به من دارد قتل او را با دیه صلح کنم و آزادش نمایم. امام پرسید: حق او بر تو چیست؟ عرض کرد: او توحید خدا را و نبوت حضرت محمد صلى الله علیه و آله را و امامت على (ع) و دیگر ائمه را به من آموخت. حضرت فرمود: آیا اینها که به تو یاد داده به قدر خون پدرت نمى‏ارزد؟ قسم به خدا، آموخته‏هاى او به قدر خون تمام مردم روى زمین ارزش دارد. 

قال على بن الحسین للقاتل: افتجعل لى ثواب تلقینک له حتى ابذل لک الدیه فتنجوبها من القتل؟ قال: یابن رسول‏الله! انا محتاج الیها و انت مستغن عنها فان ذنوبى عظیمه و ذنبى الى هذا المقتول ایضا بینى و بینه لابینى و بین ولیه هذا. قال على ابن الحسین علیهماالسلام: فتستسلم للقتل احب الیک من نزولک عن هذا التلقین. قال: بلى یا ابن رسول‏الله. 

امام سجاد (ع) به قاتل فرمود: آیا حاضرى ثواب آموزش توحید و نبوت و امامتى را که به این شخص آموخته‏اى به من برگذار نمایى تا دیه‏ى خون پدر او را بدهم و تو از قتل نجات پیدا کنى؟ عرض کرد: یابن رسول‏الله! من نیازمند آمرزش خود هستم و تو نیاز ندارى، چون که گناهان من بزرگ است و گناهى که در قتل مرتکب شده‏ام بین من و مقتول است نه بین من و این مرد که ولى خون است. حضرت سجاد (ع) فرمود: پس در نظر تو تسلیم شدن براى قتل محبوبتر از این  است که ثواب آموزشت را از دست بدهى؟ عرض کرد: بلى یابن رسول‏الله. 

خلاصه امام سجاد (ع) با ولى خون سخنانى فرمود: سرانجام راضى شد که قاتل را مورد عفو قرار دهد و از قتلش درگذرد. از این روایت به خوبى روشن مى‏شود که اگر کسى جنایتکار نیست و مرتکب قتل گردیده اما وجود او حیات جامعه را در خطر قرار نمى‏دهد شایسته است عقلا و خیرخواهان در نجات او همت گمارند و به پیروى از امام سجاد (ع) آنقدر کوشش کنند تا حیات انسانى را که بر اثر رویدادى مرتکب قتل گردیده و از عمل خود سخت پشیمان شده است، حفظ نمایند. چنین انسانى استحقاق افضال و احسان دارد، شایسته است درباره‏اش جدیت شود تا از قتل رهایى یابد، قطعا کسانى که در این امر مداخله مى‏کنند و جدیت مى‏نمایند و همچنین ولى خون که قاتل را مى‏بخشد در پیشگاه خداوند از اجر بسیار بزرگ برخوردار خواهند بود. اما وساطت براى نجات جنایتکار و عفو انسان قاتلى که از کشتن مردم خشنود مى‏شود و با بقاى او حیات جامعه در خطر قرار مى‏گیرد و از مردم سلب امنیت مى‏شود بسیار ناپسند و مذموم است و چنین عملى در نظر حضرت مولى‏الموحدین على علیه‏السلام ستم کردن به معروف شناخته شده است: 

عن على علیه‏السلام قال: ظلم المعروف من وضعه فى غیر اهله. 

على (ع) فرموده: به معروف و عمل خیر ستم کرده است کسى که آن را نابجا و در مورد غیر اهلش اعمال نماید. 



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: تنزیل نور

    نوشته های دیگران ( )

    خانه
    وررود به مدیریت
    پست الکترونیک
    مشخصات من
     RSS 
     Atom 

    :: بازدید امروز ::
    20
    :: بازدید دیروز ::
    95
    :: کل بازدیدها ::
    188112

    :: درباره من ::

    تنزیل نور

    تنزیل نور
    دراین وبلاگ مطالبی در مورد قران ،دین اسلام وائمه اطهار(ع) ارائه خواهد شد.

    :: لینک به وبلاگ ::

    تنزیل نور

    ::پیوندهای روزانه ::

    :: دسته بندی یادداشت ها::

    تفسیر[2] . ابن غضائرى[2] . ابو الحسن[2] . امام حسن عسگری علیه السلام[2] . شعرانی[2] . شیخ صدوق[2] . مجمع البیان[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شعبان . آشتی . محدث نوری . محمد تقی فلسفی . مشایخ . مظلوم . مقاوم . مولامان و صاحبمان . نعمات . شکر . صاحب الزمان . صبر وفرج . صله رحم . صهیونیست . غزه . فضیلت ماه‏های سه گانه . قدر شناسی . گذشت . متن . متن رساله حقوق امام سجاد (ع) . امام رضا . امام سجاد (ع) . انقلاب . بستگان . ترجمه . اختلاف . الطاف خدا . الْمُحَرِّفینَ . ثنای الهی . جمعه . حدیث . حدیث پیامبر(ص) . حضرت بقیةاللَّه . حق آزاد کننده و آزاد شده . حق اذانگو . حق الله . حق اندرزخواه و اندرزگو . حق بدهکار . حق برادر . حق پا . حق پیشنماز . حق پیشوا . حق چشم . حق دارایى . حق دانش آموز . حق رعیت . حق زبان . حق زکات . حق زیردست . حق سائل ومسؤول . حق سالخورده وخردسال . حق شریک . حق شکم . حق طرفت که بر تو ادعایىدارد . حق طرفت که تو براوادعایى دارى . حق عورت . حق فرزند . حق قربانى‏ . حق کافران . حق گوش . حق مادر . حق مشورت کننده و شونده . حق ندیم . حق نمازوروزه‏ . حق نیکى کننده . حق همسایه‏ . حق همکیش . حق همنشین . حمد . خطبه غدیر . دست کاری . دعاى مکارم الاخلاق . دعای مکارم الاخلاق . رجب . رساله حقوق . رمضان . رهبرمعظم انقلاب . سیار . شب .

    :: آرشیو ::

    پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
    دوازده معصوم علیهم السلام
    آذر 1387
    دی 1387

    :: خبرنامه وبلاگ ::

     

    :: موسیقی ::