شرح دعای مکارم الاخلاق(80 )
امام صادق علیهالسلام ضمن حدیثى در مورد عیوب اخلاقى و گناهان، از قول حضرت مسیح ابن مریم (ع) نقل نموده که فرموده است:
انما الناس رجلان: مبتلى و معافى. فارحم المبتلى و اشکر الله على العافیه .
مردم دو گروهاند: یا به بیمارى گناه مبتلا هستند یا آنکه در سلامت و عافیتاند. مبتلایان به بیمارى گناه را مورد ترحم و دلسوزى قرار دهید و شکرگزار خداوند در عافیت و سلامت خود باشید.
حضرت مولىالموحدین امیرالمومنین على (ع) در یکى از خطبهها در مورد تعییر و سرزنش گناهکاران سخن گفته و ملامتکننده را از ابعاد مختلف محدود و محصور نموده است. به نظر مىرسد که اگر شنوندگان محترم در این گفتهى حکیمانه دقت کامل مبذول دارند هرگز مسئولیت خود را از یاد نمىبرند و به خویشتن اجازه نمىدهند مسلمانى را براى گناهى که مرتکب شده است مورد ملامت و تعییرش قرار دهند.
و انما ینبغى لاهل العصمه و المصنوع الیهم فى السلامه ان یرحموا اهل الذنوب و المعصیه و یکون الشکر هو الغالب علیهم و الحاجز لهم عنهم فکیف بالعائد الذى عاب اخاه و عیره ببلواه؟ اما ذکر موضع ستر الله علیه من ذنوبه مما هو اعظم من الذنب الذى عابه به و
کیف یذمه بذنب قد رکب مثله. فان لم یکن رکب ذلک الذنب بعینه فقد عصى الله فى ما سواه مما هو اعظم منه و ایم الله لئن لم یکن عصاه فى الکبیر و عصاه فى الصغیر، لجراته على عیب الناس اکبر.
بىگمان شایسته است براى کسانى که از گناه منزهاند یا بر اثر تفضل الهى سالم ماندهاند گناهکاران را مورد ترحم قرار دهند و شکر خداوند در سلامتشان از گناه، شاغل اغلب اوقاتشان باشد و همان شکرگزارى مانع آن شود که به معصیت گناهکاران بپردازند. چگونه یک فرد مسلمان از برادر خود عیب مىگیرد و او را در گناهش تعییر و ملامت مىنماید؟ آیا به یاد نمىآورد گناهانى را که خودش مرتکب شده و خداوند آنها را مستور داشته از گناه شخصى که مورد عیبگیریش قرار گرفته بزرگتر بوده است. چگونه مذمت مىکند او را در گناههایى که خودش آن را مرتکب شده است و اگر آن گناه را به عینه انجام نداده به گناه بزرگترى دست زده است. قسم به خدا اگر به معاصى کبیره آلوده نشده و معاصى صغیره داشته جرئت و جسارت او بر عیبگیرى از مردم بزرگتر از هر گناه کبیرهاى است که آدمى انجام مىدهد.
اگر مسلمانى به گناهى آلوده بود اما بعدا توبه نموده و آن را ترک گفته است، سرزنش چنین مسلمانى به مراتب سنگینتر از ملامت کسى است که آن گناه را مرتکب مىشود. چنین ملامتى علاوه بر مجازات اخروى زمینهساز رسوایى ملامتکننده در دار دنیاست.
عن النبى صلى الله علیه و آله: من عیر اخاه بذنب قد تاب منه لم
یمت حتى یعمله.
رسول اکرم (ص) فرموده: کسى که برادر خود را سرزنش کند به گناهى که از آن توبه نموده است نمىمیرد تا خودش آن گناه را مرتکب شود.
انگیزههاى مختلفى مىتواند آدمى را به تعییر دگران وادار نماید و زبان به سرزنش این و آن بگشاید. بعضى از انگیزهها نشانهى سوءنیت و ناپاکدلى است، بعضى از انگیزهها ناشى از عیب اخلاقى و غفلت از خویشتن است، بعضى ناشى از خامى فکر و بىمطالعه تلافى نمودن است، و بعضى ناشى از علل دیگر، و چون اولیاى دین در مقام تربیت مردم ضمن سخنان خود پارهاى از انگیزهها را خاطرنشان ساختهاند در اینجا بعضى از آن روایات ذکر مىشود:
عن ابىجعفر علیهالسلام قال: اقرب ما یکون العبد الى الکفر ان یواخى الرجل الرجل على الدین فیحصى علیه زلاته لیعیره بها یوما ما.
امام باقر (ع) فرمود: نزدیکترین عمل یک بنده به کفر این است که مردى با مردى به نام دین طرح دوستى بریزد و هدفش این باشد که لغزشهاى او را شماره کند و به ذهن بسپارد براى اینکه روزى او را از راه آن لغزشها مورد سرزنش و ملامت قرار دهد، البته چنین تعییر و ملامتى حاکى از خبث سریره و فکر خائن کسى است که از اول به نام دین براى نیل به این هدف پلید وارد شده و آن مرد را اغفال کرده است.
عن النبى صلى الله علیه و آله قال: کفى بالمرء عیبا ان یبصر من الناس ما یعمى منه عن نفسه، و ان یعیر الناس بما لا یستطیع ترکه،
و ان یوذى جلیسه بما لا یعنیه.
رسول اکرم (ص) فرمود: براى عیب یک انسان کافى است که نقائص و عیوبى را در مردم ببیند که در خودش وجود دارد ولى از دیدن آنها نابیناست، سرزنش کند مردم را به چیزى که خودش مبتلاست و قادر نیست آن را ترک گوید، و اینکه همنشین خود را آزار دهد به سخنانى که بىثمر است و به دانستن آنها نیازى نیست.
تعییر و ملامت انسانى که خود به نقائص مورد سرزنش گرفتار است عیب اخلاقى تعییرکننده و نشانهى جهل او به عیب خویشتن است.
عن ابى عبدالله علیهالسلام قال: اذا وقع بینک و بین اخیک هنه فلا تعیره بذنب.
امام صادق (ع) فرمود: اگر بین تو و برادرت چیزى پیش آمد و رویداد نامطلوبى واقع شد او را به گناهش مورد ملامت قرار مده، یعنى از عمل تلافىجویانهى بىمطالعه خوددارى کن.
هر کشورى که قانون بر آن حکومت مىکند اگر کسى مرتکب جرم شود باید طبق موازین و مقررات مجازات گردد و به کیفر قانونى برسد. در چنین جامعهاى تعییر و ملامت مایهى دشمنى و عداوت، و موجب تجرى مردم در گناه و معصیت است. از این رو اسلام در زمینهى جرایم از کیفر قانونى سخن گفته و اجازه نداده است مجرم مورد ملامت و سرزنش قرار گیرد.
عن النبى صلى الله علیه و آله قال: اذا زنت خادم احدکم فلیجلدها الحد و لا یعیرها.
رسول اکرم (ص) فرمود: اگر خدمتگزار یکى از شما زنا داد باید حد
شرعى بر وى جارى شود نه اینکه مورد ملامت و تعییر قرار گیرد.
از آنچه معروض افتاد روشن شد که تعییر نمودن و سرزنش کردن مسلمان براى گناهى که مرتکب شده است در اسلام مذموم و ناپسند است و پیروان قرآن شریف باید مراقبت کنند که به این خصلت مذموم و بد آلوده نشوند و برادران خود را با ملامت نیازارند، ضمنا متوجه باشند که در روایات اسلامى خاطرنشان گردیده است که سرزنشکنندگان از کیفر الهى در دنیا و آخرت مصون نخواهند بود.
عن ابى عبدالله علیهالسلام قال: من انب مومنا انبه الله فى الدنیا و الاخره.
امام صادق (ع) فرمود: کسى که مومنى را تعییر و سرزنش نماید خداوند او را در دنیا و آخرت مورد ملامت خود قرار خواهد داد.
امام سجاد (ع) در این قطعه از دعاى شریف «مکارمالاخلاق» به پیشگاه بارىتعالى عرض مىکند:
و ترک التعییر، بار الها! مسلمانان را موفق بدار که تعییر و ملامت را ترک گویند و براى گناهى که مرتکب شدهاند لب به سرزنش یکدیگر نگشایند.
هر فردى به طور طبیعى خویشتن را دوست دارد و به غریزهى حب ذات به خود علاقمند است. هتک و تحقیر را تحمل نمىکند و آن را اهانت به شخصیت خود تلقى مىنماید و تا آنجا که قدرت دارد براى دفاع از عرض خود مىکوشد. تعییر و سرزنش که خود عمل موهنى است احساس ملامت شده را تحریک مىکند، برافروخته مىگردد، مهیاى مقابله مىشود، زبان به اهانت تعییرکننده مىگشاید، تعییرکننده نیز پاسخ مىگوید و در نتیجه بین آن دو، سخنان تند و موهنى رد و بدل مىگردد و
ممکن است در پارهاى از مواقع، وضع و محاذات طرفین به قدرى شدید شود که دامنهى کلام به دروغگویى و افترا منتهى گردد و احیانا به زد و خورد منجر شود و مایهى بروز مفاسدى سنگین و غیر قابل جبران گردد. اولیاى گرامى اسلام براى اینکه جامعه را از زیانهاى ناشى از سرزنش مصون دارند و از اختلاف و پراکندگى جلوگیرى نمایند به مسلمانان دستور دادهاند که همیشه و همه جا از سرزنش مسلمانان بپرهیزند و خویشتن را به این گناه آلوده ننمایند. اگر در موردى مسلمانى این وظیفهى اخلاقى را رعایت ننمود و برادر دینى خود را مورد تعییر و ملامت قرار داد به مسلمان ملامتشده توصیه نمودهاند که عمل نارواى او را با ملامت تلافى ننماید و زمینهى تشاجر را فراهم نسازد، بلکه کار نادرست او را نادیده انگارد و بىتفاوت از کنارش بگذرد و بدین وسیله خویشتن را مشمول پاداش بارىتعالى بنماید.
قال اعرابى لرسولالله صلى الله علیه و آله: اوصنى. فقال: علیک بتقوى الله، فان امرو عیرک بشىء یعلمه فیک فلا تعیره بشىء تعلمه فیه، یکن و باله علیه و اجره لک.
عربى بادیهنشین به رسول اکرم (ص) عرض کرد: به من سفارشى بفرمایید. حضرت فرمود: بر تو باد به تقوى، پس اگر کسى تو را به چیزى که مىدانست در تو وجود دارد ملامت نمود تو او را به چیزى که مىدانى در وى هست سرزنش منما. با رعایت این کار، وبال سرزنش براى او خواهد بود و پاداش الهى براى تو.
اگر مسلمانان به دستور اسلام توجه کنند و در زمینهى گناه از ملامت یکدیگر خوددارى نمایند و گناهکاران فقط مورد مجازات قانونى قرار گیرند بعید نیست شرمندگى مجازات تا حدى گناهکاران را به خود
آورد و گناه تقلیل یابد. اگر ملامت یکدیگر را به کلى ترک نگویند و گاه به گاه زبان به سرزنش اهل معصیت بگشایند بیش و کم اثر بد در جامعه مىگذارد و به نسبت مىتواند موجب فساد اخلاقى و اجتماعى گردد، اما اگر سرزنش گناهکار در جامعه رنگ خلق عادى به خود بگیرد و افراد در ملامت این و آن به زیادهروى گرایش یابند رفته رفته پردهى حیاى اجتماعى دریده مىشود، قبح گناه از میان مىرود، معصیت صورت عادى به خود مىگیرد. از آن پس گناهکاران نه تنها از ملامت این و آن شرمنده نمىشوند و احساس انفعال نمىنمایند بلکه تکرار در ملامت موجب جرئت و جسارت مىگردد و با لجاجت و خودسرى بیشترى به کارهاى نامشروع خویش ادامه مىدهند و بدین وسیله موجبات بدبختى خود و سیهروزى جامعه را فراهم مىآورند.
عن على علیهالسلام قال: الافراط فى الملامه یشب نیران اللجاج.
على (ع) فرموده: زیادهروى در ملامت و سرزنش، آتش لجاج را مشتعل مىسازد و افراد را با عناد بیشترى به کارهاى نادرستشان وامىدارد.