شرح دعای مکارم الاخلاق(78 )
کرامت نفس اسماعیل بن احمد مدلول کلام على علیهالسلام است که فرموده:
العفو زکوه الظفر و السلو عوضک ممن غدر.
عفو و بخشش، زکات پیروزى و ظفر است، از یاد بردن و به دست فراموشى سپردن، تلافى نمودن مکر و غدر است.
از آنچه مذکور افتاد روشن شد که خلق خوب و حسن معاشرت با مردم در اسلام مورد کمال توجه است و در قیامت، صاحبان اخلاق حمیده مشمول رحمت و عنایت خاص حضرت بارىتعالى هستند. امام سجاد (ع) در قطعهى اول این قسمت از دعاى «مکارمالاخلاق» به پیشگاه خدا عرض مىکند:
و طیب المخالقه: بار الها! مسلمانان را موفق بدار که با خلق خوب و خوى پسندیده با یکدیگر معاشرت نمایند، و در قطعهى دوم این قسمت از دعا که موضوع نیمهى آخر سخنرانى امروز است عرض مىکند:
و السبق الى الفضیله: بار الها! مسلمانان را موفق بدار که در انجام فضایل اعمال و کارهاى خوب سبقت جویند.
فضیلت به معناى درجهى بلند و عالى برترى است و این کلمه در مورد اعمالى به کار برده مىشود که از نظر ارزش و اهمیت داراى مقام رفیعى باشند و در روایات ، نمونههایى از آنها ذکر شده است.
عن النبى صلى الله علیه و آله: اذا جمع الخلائق یوم القیامه نادى مناد: این اهل الفضل؟ فیقوم اناس و هم یسیر. فینطلقون سراعا الى الجنه. فتلقاهم الملائکه. فیقولون انا نراکم سراعا الى الجنه. فیقولون: نحن اهل الفضل، فیقولون کنا اذا ظلمنا غفرنا و اذا اسیىء الینا عفونا و اذا جهل علینا حلمنا. فیقال لهم: ادخلوا الجنه، فنعم اجر العاملین.
رسول اکرم (ص) فرمود: وقتى جمیع خلائق در قیامت گرد آمدند منادى ندا مىدهد: کجا هستند اهل فضل؟ عدهى قلیلى برمىخیزند و با سرعت راه بهشت را در پیش مىگیرند. فرشتگان آنان را ملاقات مىنمایند و مىگویند: شما را مىبینیم که با سرعت به بهشت مىروید. مىگویند: ما اهل فضلیم، وقتى به ما ظلم مىشد مىبخشیدیم، وقتى نسبت به ما بدى مىشد عفو مىکردیم، و وقتى با ما جاهلانه عمل مىکردند حلم مىنمودیم. به آنان گفته مىشود: داخل بهشت شوید که براى عاملین فضیلت پاداش خوب مقرر است.
این سه مطلب که در حدیث ذکر شده و اهل فضل عامل آن بودهاند از مکارم اخلاق است و به کار بستن اخلاق کریمه مستلزم واپس زدن غرایز و تمایلات حیوانى است ، و این کارى است بس مشکل
ولى موجب نجات و مایهى سعادت است.
عن على علیهالسلام قال: الارتقاء الى الفضائل صعب منج.
على (ع) فرموده: نیل به اوج فضایل، سخت و دشوار است اما نجاتبخش و مفید.
سبقت گرفتن در فضیلت به معناى محترم شمردن فرصت است. «فرصت» در لغت یعنى «نوبت». مثالى که براى همه روشن و قابل فهم است، چراغ سبز و قرمز راهنمایى در چهارراهها است. وقتى چراغ پیش روى راننده سبز مىشود نوبت حرکت اوست، باید از این فرصت استفاده کند و پیش از آنکه چراغ سبز قرمز شود از چهارراه بگذرد، اگر سستى کند و چراغ قرمز به حرکت او پیشى گیرد فرصتى را از دست داده است. جهانى که در آن زندگى مىکنیم عالم وسایل و اسباب است، افراد عاقل در تمام مواقع براى نیل به خوبیها و فضایل، مراقب شرایط مساعدند، به محض آنکه فرصت به دست آوردند فورا اقدام مىکنند، پیش از آنکه مانع فرارسد و از توفیق بازمانند.
عن النبى صلى الله علیه و آله قال: من فتح له باب من الخیر فلینتهزه فانه لا یدرى متى یغلق.
رسول اکرم (ص) فرموده: هر کس به رویش در رحمتى گشوده شد البته آن را مغتنم بشمرد زیرا نمىداند آن در چه وقت به رویش بسته مىشود و از نیل به خیر محروم مىگردد.
عن على علیهالسلام قال: من الخرق المعاجله قبل الامکان و الاناه بعد الفرصه.
على (ع) فرموده: از اعمالى که حاکى از جهل و ضعف عقل
است تعجیل در کار پیش از فرارسیدن شرایط امکانش و سستى و مسامحه پس از رسیدن فرصت و موقعش.
جوانا ره طاعت امروز گیر
که فردا نیاید جوانى ز پیر
قضا روزگارى ز من درربود
که هر روزش از پى شب قدر بود
من آن روز را قدر نشناختم
بدانستم اکنون که درباختم
سبقت در فضیلت که امام سجاد (ع) از پیشگاه خداوند براى مسلمانان درخواست نموده، استفاده از تمام فرصتهاى خوب و سعادتبخش است. خداوند در قرآن شریف فرموده:
فاستبقوا الخیرات، از شرایط مساعد استفاده کنید و در انجام کارهاى خیر سبقت بگیرید، پیش از آنکه فرصت مناسب را از دست بدهید و از کار نیک محروم بمانید.
گاهى سبقت در فضیلت به معناى پیشى گرفتن افراد است از یکدیگر، مثلا اگر در مجلسى با حضور جمع، عمل حاوى خیر و فضیلت عرضه شود، اگر کسانى در انجامش سبقت گیرند و زودتر از دگران داوطلب آن کار خیر شوند، آنان نیز مصداق دعاى امام سجاد علیهالسلاماند. این سبقت مقدس را در صدر اسلام کسانى به دست آوردند که زودتر از دگران دعوت پیشواى بزرگ اسلام را اجابت نمودند و پیش از این و آن به شرف اسلام مشرف گردیدند. خداوند در قرآن شریف این گروه را تخصیص به ذکر داده و از اینکه در آن شرایط سخت و اختناقآمیز اظهار از خود گذشتگى نموده و آیین الهى را پذیرا شدهاند مورد تقدیرشان قرار داده و مراتب خشنودى و رضایت خویش را نسبت به آنان ابراز فرموده است، و همچنین خاطرنشان ساخته که آنان نیز از ذات اقدس الهى رضایت دارند:
و السابقون الاولون من المهاجرین و الانصار و الذین اتبعوهم باحسان رضى الله عنهم و رضوا عنه.
البته سبقت مهاجرین و انصار در قبول اسلام و پیروى از رسول اکرم (ص) نسبى است، بعضى از آنان بر بعضى دیگر تقدم داشتند ولى آن کس که در قبول امر الهى داراى سبقت مطلق است و کسى بر او تقدم ندارد حضرت مولىالموحدین على بن ابیطالب (ع) است، او و حضرت خدیجه زمانى اسلام را پذیرا شدند و دعوت نبى اکرم را اجابت نمودند که هیچ یک از مردان و زنان مکه به اسلام گرایش نداشتند و ایمان نیاورده بودند. این دو نفر از جنس مرد و زن، امت اسلام را در آن زمان بنیان نهادند و از رسول خدا پیروى مىنمودند و دین حق را عملا به رهبرى پیغمبر اسلام برپا مىداشتند. ایاس از جدش عفیف نقل نموده که گفت: من تاجرى بودم و در ایام حج به منى آمدم، عباس بن عبدالمطلب نیز مرد تاجرى بود، نزد وى آمده بودم، از او چیزى بخرم و به او چیزى بفروشم. در این موقع مردى از خیمهاى خارج شد، براى نماز به طرف کعبه ایستاد، سپس زنى بیرون آمد، او نیز براى نماز ایستاد، پس از آن نوجوانى خارج شد، او هم به نماز ایستاد. به عباس بن عبدالمطلب گفتم: این چه دینى است که آن را نمىشناسم.
فقال: هذا محمد بن عبدالله یزعم ان الله ارسله و ان کنوز کسرى و قیصر یستفتح علیه، و هذه امراته خدیجه بنت خویلد آمنت به، و هذا الغلام ابن عمه على بن ابیطالب.
گفت: این مرد محمد بن عبدالله است که گمان دارد خداوند او را مبعوث به رسالت فرموده است و گنجهاى کسرى و قیصر را براى او مىگشاید، و این زن، خدیجهى بنت خویلد همسر اوست که به وى
ایمان آورده و این نوجوان پسر عمش على بن ابیطالب است.
پیمبر بزرگوار و حقشناس، سبقت خدیجه را در اسلام و خدمات آن بانوى بزرگ را به دین حق همواره به خاطر داشت و از او به احترام یاد مىنمود.
عن على علیهالسلام قال: ذکر النبى صلى الله علیه و آله خدیجه یوما و هو عند نسائه و بکى. فقالت عایشه: ما یبکیک على عجوز حمراء من عجائز بنىاسد؟ فقال: صدقتنى اذ کذبتم و آمنتنى اذ کفرتم و ولدت لى اذ عقمتم. قالت عایشه: فما زلت اتقرب الى رسولالله صلى الله علیه و آله بذکرها.
على علیهالسلام فرموده: روزى رسول اکرم (ص) نزد زنانش از خدیجه نام برد و گریست. عایشه گفت: چه چیز موجب شد گریه کنى بر پیرهزن سرخرویى از پیرهزنان بنىاسد؟ حضرت فرمود: او زمانى نبوت مرا تصدیق کرد که شما تکذیب مىکردید، او زمانى به من ایمان آورد که شما کافر بودید، او براى من روزى فرزند آورد که شما عقیم بودید. عایشه مىگوید: وقتى حمایت پیمبر اسلام را نسبت به خدیجه دانستم، از آن پس با نام خدیجه به رسول اکرم تقرب مىجستم.
خداوند در قرآن شریف تمام کسانى را که با سبقت نسبى به اسلام گرایش یافته و به نبى اکرم ایمان آوردهاند مورد تکریم و احترام قرار داده است و این تکریم عمومى، على (ع) را نیز شامل مىشود. ولى همانطور که قبلا اشاره شد امیرالمومنین در پذیرش اسلام داراى سبقت مطلق است و کسى از جنس مردان قبل از او اسلام نیاورده است، بنابراین سبقت افتخارآمیز على (ع) در قبول اسلام بىنظیر است. امام
مجتبى علیهالسلام بر منبر با حضور معاویه و جمعى از مردم ضمن سخنرانى مبسوطى این دو برترى و مزیت را با استشهاد از آیات قرآن شریف براى پدر بزرگوارش بیان نموده و در اینجا دو قطعهى کوچک که از آن سخنرانى مورد استشهاد است به عرض مىرسد:
الى ان بعث الله محمدا و انزل علیه کتابه ثم امره بالدعاء الى الله عز و جل فکان ابى علیهالسلام اول من استجاب الله تعالى و لرسوله و اول من آمن و صدق الله و رسوله و قد قال الله تعالى فى المنزل على نبیه المرسل: افمن کان على بینه من ربه و یتلوه شاهد منه، فرسول الله صلى الله علیه و آله الذى على بینه من ربه و ابى الذى یتلوه و هو شاهد منه.- تا آنکه خداوند حضرت محمد صلى الله علیه و آله را به رسالت مبعوث فرمود و قرآن شریف را بر وى فروفرستاد سپس به او ماموریت داد که مردم را به خداوند بخواند. پدر من اول کسى بود که دعوت خدا و رسولش را اجابت نمود و اول کسى بود که ایمان آورد و خدا و پیغمبر را تصدیق نمود. سپس آیهاى از قرآن شریف قرائت کرد و توضیح داد که پیمبر گرامى کسى است که از خداوند دلیلى روشن دارد، یعنى قرآن شریف ، و على (ع) براى او شاهدى صادق.
و السابقون السابقون اولئک المقربون، فکان ابى سابق السابقون الى الله عز و جل و الى رسوله و کما ان الله عز و جل فضل السابقین على المتخلفین و المتاخرین کذلک فضل اسبق السابقین على السابقین.
پس از آنکه حضرت مجتبى آیهى و السابقون را قرائت نمود،
فرمود: پدرم سابق سابقین در ایمان به خدا و رسول خداست، پس همانطور که خداوند سابقین را بر متخلفین و متاخرین فضیلت داده، همچنین اسبق سابقین را بر سابقین برترى و مزیت بخشیده است.
نتیجه آنکه امام سجاد (ع) در قطعهى دوم این قسمت از دعاى شریف «مکارمالاخلاق» از پیشگاه الهى درخواست نموده:
و السبق الى الفضیله: بار الها! مسلمانان را موفق بدار که در فضیلت سبقت جویند و هر چه زودتر آن را انجام دهند، پیشى گرفتن در فضیلت از عوامل مهم حفظ عدل اجتماعى است، چه آنکه عدل، خود از بهترین فضیلتهاست. کسانى که در فضیلت سبقت مىگیرند قطعا در اقامهى عدل، روش سبقت را به کار مىبندند و براى تحقق بخشیدن به عدل اجتماعى هیچ فرصتى را از دست نمىدهند و با مسامحه و سستى، خویشتن را از توفیق بزرگ الهى محروم نمىسازند.