شرح دعای مکارم الاخلاق(76 )
امام سجاد (ع) در قطعهى دوم این قسمت از دعاى شریف «مکارمالاخلاق» که موضوع نیمهى آخر سخنرانى امروز است در پیشگاه خداوند عرض مىکند:
و سکون الریح: بار الها! مسلمانان را موفق بدار که در مقابل برادران دینى خود نرمخو و ملایم باشند و امواج قدرت و شدتى را که باید در مقابل کفار داشته باشند فرونشانند و آن را به آرامش و سکون آمیخته به مهر و محبت تبدیل کنند. علامهى بزرگ، مرحوم سید على خان، در کتاب ریاضالسالکین، شرح صحیفهى سجادیه، ذیل همین کلمه در دعاى «مکارمالاخلاق» دو احتمال را ذکر کرده است: در احتمال اول مىگوید: «و سکون الریح» کنایه عن الوقار. قال الزمخشرى فى الاساس: رجل ساکن الریح اى وقور: سکون ریح کنایه از وقار است و زمخشرى در کتاب اساس گفته: «مرد ساکن الریح» یعنى «شخص باوقار». «باد» سمبل سرعت حرکت است و ما هم در فارسى مىگوییم: من در جایى ایستاده بودم و فلانى مثل باد، با سرعت آمد و از مقابل من گذشت. کسى که با وقار حرکت مىکند گویى سرعت سیر، در وجودش آرام گرفته و به وقار و طمانینه مبدل شده است. به نظر مىرسد این احتمال در توضیح عبارت امام (ع) ضعیف باشد زیرا حضرت زینالعابدین (ع) در آغاز این قطعه از دعا در پیشگاه الهى درخواست بسط عدل نموده، سپس کظم غیظ و فرونشاندن آتش خشم،
پیوند اهل تفرق و اصلاح ذاتالبین، افشاى خوبیها و پوشاندن عیبها، نرمخویى و تواضع، و دیگر صفاتى از این قبیل را که بعدا توضیح داده خواهد شد تقاضا نموده است. به شرحى که به عرض رسید، وجود هر یک از این خواستهها در ابقاى عدل اجتماعى و پایدارى آن موثر است و صفات مخالف آنها یعنى برون افکندن غیظ و فروکش آتش خشم، ادامهى اختلاف و جداییها، پنهان داشتن خوبیها و افشاى عیبها، تندخویى و تکبر، به عدل اجتماعى زیان مىرساند و مردم را به گناهکارى و اعمال ضد عدل سوق مىدهد. جالب آنکه امام (ع) پیش از «سکون ریح» خواستار حسن سیرهى مسلمانان شده است. به شرحى که در همین سخنرانى توضیح داده شد، «حسن سیره» که اداى تمام فرائض و ترک همهى محرمات را در جمیع شئون فردى و اجتماعى در بر دارد پایهى بزرگ حفظ عدل است و سکون ریح که در کنار آن ذکر شده، اگر به معناى «وقار» باشد، با عدل اجتماعى تناسب ندارد زیرا اگر تمام مردم در راه رفتن مثل باد با سرعت حرکت کنند به عدل اجتماعى ضرر نمىزنند و اگر همهى آنان آرام و باوقار راه بروند عدل اجتماعى را تقویت و تایید نمىنمایند، بنابراین نباید معناى «سکون ریح» در دعاى امام به معناى «وقار» باشد، گرچه ممکن است گویندهى فصیحى سکون ریح را به مناسبتى در کلام خود بیاورد و مقصودش وقار و طمانینه باشد.
قرآن شریف براى آنکه مسلمانان را از خطر اختلاف و نزاع در مواقع جنگ و مقابله با دشمنان آگاه سازد کلمهى ریح را به کار برده و فرموده است:
و اطیعوا الله و رسوله و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم.
خداوند و رسول خدا را اطاعت نمایید، نزاع نکنید که دچار ضعف و ترس مىگردید و پیروزى و قدرتتان از میان مىرود.
راغب در مفردات مىگوید: و قد یستعار الریح للغلبه. گاهى کلمهى ریح را براى پیروزى و غلبه به استعاره مىآورند و سپس به آیهى مورد بحث استشهاد مىکند و مىگوید: «و تذهب ریحکم».
شیخ طبرسى در مجمعالبیان ذیل این آیهى شریفهى «و تذهب ریحکم» مىگوید: معناه: تذهب صولتکم و قوتکم و قال مجاهد: نصرتکم و قال الاخفش دولتکم و الریح هاهنا کنایه عن نفاذ الامر و جریانه على المراد، تقول العرب: هبت ریح فلان اذا جرى امره على ما یرید. معناى آیه این است که صولت و قدرتتان مىرود. مجاهد مىگوید: نصرتتان، و اخفش مىگوید: دولتتان. ریح در این آیه کنایه از نفوذ امر و جریان کار بر وفق مراد است. عرب این کلمه را وقتى به کار مىبرد که امور طبق ارادهى شخصى، جریان داشته باشد.
مرحوم سید على خان نیز در احتمال دوم معناى کلام امام سجاد (ع) این آیه را آورده و سخن را چنین آغاز نموده است: و کثیرا ما یستعمل سکون الریح فى الذم مرادا بالریح «الدوله و الغلبه و النصره» و منه قوله تعالى: و تذهب ریحکم» اى دولتکم و صولتکم، استعیرت الریح للدوله من حیث انها فى تمشى امرها و نفاذه مشبهه بها فى هبوبها و جریانها: در بیشتر موارد «سکون ریح» در مورد مذموم و نامطلوب به کار برده مىشود، چه مراد از ریح، دولت و غلبه و نصرت است و کلام حضرت بارىتعالى که فرموده: و تذهب ریحکم، یعنى دولت و صولت شما. کلمهى «ریح» به استعاره
آورده شده، براى دولت، از این جهت که تمشى کارهاى دولت و نفوذ امرش، شبیه به باد است در وزیدن و جریان روان آن.
مدلول کلام آقاى سید على خان چنین مىشود: با توجه به اینکه ریح به معناى دولت و غلبه و نصرت است پس سکون ریح به معناى «از دست دادن دولت و غلبه» خواهد بود و در بیشتر موارد، سکون ریح در امر مذموم و نامطلوب به کار برده مىشود. به فرمودهى ایشان باید گفت: اینکه امام سجاد (ع) در دعاى «مکارمالاخلاق» «سکونالریح» را در مورد امرى پسندیده و ممدوح به کار برده ، از موارد نادر و کمنظیر است.
به شرحى که مذکور افتاد، کلمهى «ریح» در مفردات و مجمعالبیان و ریاضالسالکین به طور استعاره براى چند معنى به کار برده شده: غلبه، صولت، قدرت، نصرت، و دولت. ممکن است نظیر این کلمات در کتب دیگران نیز آمده باشد. جملهى «تذهب ریحکم» که خداوند در قرآن شریف فرموده، و همچنین «و سکون الریح» که امام سجاد (ع) در دعاى «مکارمالاخلاق» آورده، هر دو به یک معنى است با این تفاوت که مخاطب حضرت بارىتعالى در قرآن شریف، مسلمانان مجاهدند که در جبههى جنگ با کفار و مشرکین، پیکار مىنمایند و براى خدا جهاد مىکنند. به آنان مىفرماید: نزاع نکنید، بذر اختلاف و پراکندگى نیفشانید که دچار ضعف و ترس خواهید شد و در نتیجه، صولت و قدرت اسلامى شما از میان مىرود. منظور امام سجاد (ع) در دعاى «مکارمالاخلاق» از عبارت «و سکون الریح» دعا نمودن دربارهى مسلمانان است، از خدا مىخواهد که آنان را موفق بدارد در حین صلح و آرامش، موقعى که در کوچه و بازار یا در مسجد و خانه یکدیگر را ملاقات مىنمایند در کمال صفا و آرامش باشند، امواج قدرتى را که در مقابل کفار و مشرکین از خود بروز مىدادند فرونشانند و در مقابل
برادران دینى خویش چهرهى صولت و غلبه به خود نگیرند و با آرامش و سکون، آنان را ملاقات نمایند. پس «ریح» در هر دو مورد به معناى قدرت و صولت است. آشکار ساختن امواج غلبه و پیروزى در مقابل کفار و مشرکین در حین جنگ است، سکون ریح و فرونشاندن امواج قدرت و صولت، با برادران ایمانى در وضع عادى و معاشرتهاى معمولى است و این تفاوت در چگونگى مواجهه و کیفیت برخورد، در قرآن شریف آمده است:
محمد رسولالله و الذین معه اشداء على الکفار رحماء بینهم.
حضرت محمد صلى الله علیه و آله فرستادهى خداوند است و کسانى که با او هستند در مقابل کفار شدید و سختگیرند و نسبت به برادران دینى و ایمانى خود بسیار مشفق و مهربان.
یا ایها الذین آمنوا من یرتد منکم عن دینه فسوف یاتى الله بقوم یحبهم و یحبونه اذله على المومنین اعزه على الکافرین.
ذل به کسر ذال به معناى رحمت و رفق است، و ذل به ضم ذال به معناى پستى و خوارى. خداوند مىفرماید: اى کسانى که ایمان آوردهاید! اگر مرتد شوید و دین الهى را ترک گویید طولى نمىکشد که خداوند مردمى را جایگزین شما مىکند که او دوستدار آنان است و آنان نیز دوستداران خدا. در مقابل مومنین، نرمخو و مهرباناند و نسبت به کفار با غلظت و شدت برخورد مىنمایند.
عبدالله ابن عباس که در صدر اسلام از افراد عادل و عارف به تعالیم قرآن شریف و دین خدا بود دربارهى این گروه مردم باایمان چنین مىگوید:
تراهم للمومنین کالولد لوالده و کالعبد و سیده و هم فى الغلظه على
الکافرین کالاسد على فریسته.
مىبینى اینان را که در حضور مومنین همانند فرزندى در مقابل پدر یا بردهاى در مقابل مولاى خود هستند، اما در غلظت و شدت نسبت به کفار، همانند شیرى در مقابل شکار خویشتناند.
دربارهى عطوفت و رحمت مسلمین نسبت به یکدیگر و آمیزشهاى محبتآمیز آنان با هم علاوه بر آیاتى که در قرآن شریف آمده و بعضى از آنها مذکور افتاد روایات زیادى نیز از اولیاى گرامى اسلام رسیده که در اینجا پارهاى از آنها ذکر مىشود:
عن النبى صلى الله علیه و آله قال: و الذى نفسى بیده لا یضع الله الرحمه الا على رحیم. قالوا یا رسولالله کلنا رحیم. قال: لیس الرحیم الذى یرحم نفسه و اهله خاصه و لکن الذى یرحم المسلمین.
رسول اکرم (ص) فرمود: قسم به کسى که جان من در قبضهى قدرت اوست خداوند رحمت خود را قرار نمىدهد مگر بر کسى که او خود اهل رحمت و عطوفت باشد. عرض کردند یا رسولالله! همهى ما داراى رحمت و رافتیم. فرمود: رحیم آن کس نیست که خود و اهلبیت خود را به رحمت اختصاص دهد بلکه شایستهى رحمت الهى کسى است که نسبت به عموم مسلمین اعمال رحمت و عطوفت نماید.
عن ابى عبدالله علیهالسلام قال: یحق على المسلمین الاجتهاد فى التواصل و التعاون على التعاطف و المواسات لاهل الحاجه و تعاطف بعضهم على بعض حتى تکونوا کما امرکم الله عز و جل «رحماء بینهم» متراحمین على ما مضى علیه معشر الانصار على عهد رسولالله.
امام صادق (ع) فرمود: سزاوار است مسلمین در راه اتصال با
یکدیگر مجاهده کنند و نسبت به اهل حاجت، اعمال عطوفت و مواسات نمایند تا آنچنان باشید که خداوند امر فرموده است، عطوفت نمایید آنچنان که جمعیت انصار در عهد رسول گرامى عمل کردند.
نتیجه آنکه خداوند در آیهى شریفه فرموده است:
و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم.
مسلمانان را از تنازع در میدانهاى جنگ برحذر داشته و خاطرنشان فرموده است که اختلاف در این مواقع حساس، شما را دچار ضعف و ترس مىنماید و بدون اینکه خودتان بخواهید به طور ناآگاه، قدرت و سلطهى مسلمانى شما را از میان مىبرد و دچار ضعف و شکست خواهید شد.
اما امام سجاد (ع) در دعاى «مکارمالاخلاق» از پیشگاه خداوند براى مسلمانان درخواست مىکند: «و سکون الریح»، بار الها! مسلمانان را موفق بدار که با اراده و عمد در مقابل برادران ایمانى خود امواج قدرت و غلبه را فرونشانند و با سکون ریح و از بین بردن حالت صولت با آنان برخورد کنند و بدین وسیله رشتهى محبت و مودتشان هر چه بیشتر محکم گردد.
با توجه به آنچه مذکور افتاد، روشن شد که سکون ریح ناپسند و مذموم در جایى است که مسلمانان بر اثر نزاع و اختلاف، قدرت مسلمانى و نصرت دینى خود را از دست بدهند و خویشتن را گرفتار تجاوز و تعدى کفار و مشرکین بنمایند و موجبات خوارى و ذلت خود را فراهم آورند، اما سکون ریح پسندیده و ممدوح که از کرایم اخلاق و سجایاى حمیده است و امام سجاد (ع) آن را براى مسلمانان از پیشگاه خداوند درخواست نموده فرونشاندن امواج قدرت و غلبه در مواجههى برادران دینى و ایمانى با
یکدیگر است، باید کیفیت برخورد و چگونگى ملاقات اینان با هم بر اساس سکون و رفق آمیخته به محبت باشد تا هر چه بیشتر بهم نزدیکتر شوند و به پیروزى زیادترى در اعلاى حق و نشر تعالیم اسلام دست یابند. جالب آنکه به هر نسبت آمیزش مسلمانان با هم، آمیخته به رفق و سکون ریح باشد و منزه از ابراز قدرت و صولت، به همان نسبت عدل و دادگرى در سطح وسیعترى گسترش مىیابد و از ثبات و استوارى فزونترى برخوردار مىگردد. بر عکس اگر مواجهه و برخورد برادران دینى با یکدیگر رنگ تفوقطلبى و برترىجویى داشته باشد و افراد با چهرهى صولت و قدرت با هم ملاقات نمایند، به همان نسبت دلسردى و بىمهرى که سرآغاز اختلاف است، افزایش مىیابد و دادگسترى و عدل اجتماعى به ضعف و تزلزل مىگراید.