شرح دعای مکارم الاخلاق(60)
اگر غیبت شده زنده است و از غیبتى که دربارهى او شده خبر ندارد و گمان مىرود که مراجعه به او براى رضایت دادن موجب عداوت مىشود و فتنه و فساد به بار مىآورد، غیبتکننده به وى مراجعه نمىکند و در عوض براى او بسیار استغفار مىکند و مکرر از پیشگاه الهى درخواست عفوش را مىنماید و همچنین اگر غیبت شده فرد بىگذشتى بود و غیبتکننده به وى مراجعه نمود و او مشمول عفوش قرار نداد، درباره او نیز باید زیاد استغفار کند و مکرر از خداوند برایش طلب عفو بنماید و این استغفارها در صفحهى حسنات آن دو گروه ثبت مىشود، در قیامت به نجات آنان کمک مىکند و
موجب مىگردد که غیبتشدگان نیز از غیبتکننده عفو و اغماض نمایند و او را مشمول بخشش خود قرار دهند.
خلاصه، افراد باایمان که از دگران غیبت کردهاند و به عرضشان تجاوز نمودهاند تا زنده هستند دین خود را با استرضاء یا استغفار تصفیه کنند که پیش از آنکه روز قیامت فرارسد و تصفیهى حساب یا انتقال حسنات غیبتکننده به غیبت شده، یا انتقال سیئات غیبت شده به غیبت کننده انجام پذیرد.
عن النبى صلى الله علیه و آله قال: من کانت لاخیه عنده مظلمه فى عرض او مال فلیتحللها منه من قبل ان یاتى یوم لیس هناک دینار و لا درهم، انما یوخذ من حسناته فان لم تکن له حسنات اخذ من سیئات صاحبه فزیدت على سیئاته.
رسول اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: کسى که از برادرش نزد او مظلمهى عرضى یا مالى است از صاحب حق حلالیت طلب کند پیش از آنکه روزى بیاید که درهم و دینارى در کار نیست و براى رضاى صاحب حق از حسنات غیبت کننده به غیبت شده داده مىشود و اگر حسنه ندارد از گناهان غیبت شده بر گناهان غیبتکننده افزوده مىگردد.
براى آنکه افراد باایمان به گناه غیبت آلوده نشوند در مجالسى که معمولا نام اشخاص به میان مىآید و حضار به غیبت این و آن مىپردازند شرکت نکنند. اگر در مجلسى شرکت کردند و غیبت آغاز شد در صورتى که بتوانند آنان را از غیبت نهى نمایند و اگر نمىتوانند سخن دگرى به میان آورند که رشتهى غیبت قطع شود و اگر
این کار هم ناممکن است خود، مجلس غیبت را ترک گویند و از محیط گناهآلود خارج شوند.
غیبتهایى که مجاز شناخته شده: در روایات اسلامى، بعضى از غیبتهاست که منع قانونى ندارد و غیبت کننده، اگر مرتکب آن شود مرتکب گناه نشده است. بعضى از غیبتهاست که براى حفظ اسلام راستین و آگاهسازى مسلمین و همچنین براى مبارزه با ظلم و حمایت از مظلوم باید انجام پذیرد و اگر در این قبیل مواقع خوددارى شود زیانهاى بزرگترى از زیان غیبت به بار مىآورد و جامعه را به راه سقوط و تباهى سوق مىدهد و در اینجا با استفاده از روایات و فتاوى بعضى از فقها به پارهاى از موارد اشاره مىشود.
بعضى از افراد در پس پرده مرتکب معصیت مىشوند و در اطاق دربسته قمار مىزنند ، مشروب مىخورند، و مرتکب عمل منافى باعفت مىشوند. غیبت این قبیل گناهکاران ممنوع و پردهدرى از آنان حرام است. اما کسانى که علنا مشروب مىخورند و مست در خیابانها به راه مىافتند یا علنا و در منظر مردم قمار مىزنند یا در خیابانها و رهگذرها با صداى بلند، فحش و دشنام مىگویند، غیبت اینان از آن گناهانى که متظاهرند معصیت نیست زیرا اینان با عمل خویش پردهى احترام خود را دریدهاند و موجبات هتک و توهین خویشتن را فراهم آوردهاند.
عن النبى صلى الله علیه و آله: من القى جلباب الحیاء من وجهه فلا غیبه له.
رسول اکرم فرموده است: کسى که پردهى حیا را از چهرهى خود
بیفکند و در مقابل مردم بدون احساس شرمسارى مرتکب گناه شود براى او غیبتى نیست.
بدعتگذارى در دین- بدعت عبارت است از چیزى که در کتاب و سنت نیامده و جزء دین خدا نیست. اگر کسى بخواهد آن را به حساب دین بگذارد و مسلمانان را به انجام آن وادار سازد، غیبت بدعتگذار در گناهى که مرتکب شده نه تنها حرام نیست بلکه به موجب روایات، باید مسلمانان از وى تبرى بجویند، بدعتگذار را به بدى یاد کنند، در مجامع و مجالس از وى سخن بگویند، و مورد ملامتش قرار دهند تا نتواند به دین خدا آسیب برساند و مسلمانان را از صراط مستقیم، منحرف نماید.
عن النبى صلى الله علیه و آله قال: اذا رایتم اهل الریب و البدع من بعدى فاظهروا البرائه منهم و اکثروا من سبهم و القول فیهم و الوقیعه و بارزوهم کیلا یطمعوا فى الفساد بالاسلام و یحذرهم الناس و لا یتعلمون من بدعهم یکتب الله لکم بذلک الحسنات و یرفع لکم به الدرجات فى الاخره.
رسول اکرم فرموده: وقتى بعد از من اهل ریب و بدعت را دیدید علنا از آنان تبرى بجویید، به بدى یادشان کنید، در سخنان خود مورد ملامتشان قرار دهید، به رنج و دهشتشان بیندازید تا آنکه به فساد در اسلام طمع نکنند، لازم است مردم از آنان حذر نمایند و از بدعتشان چیزى نیاموزند. خداوند این رفتارتان را در صفحهى حسنات شما ثبت مىکند و درجات شما را بالا مىبرد.
از جمله مواردى که غیبت جایز است، شکایت کسى است
که حقش تضییع شده و براى احقاق حق به محکمهى قضا مىرود و از تعدى متجاوز شکایت مىکند و قاضى شرع که مقام صالح دادرسى است آن غیبت را استماع مىنماید ، نه شاکى مرتکب گناه غیبت شده و نه قاضى غیبت حرام استماع نموده است.
عن النبى صلى الله علیه و آله: لى الواجد یحل عقوبته.
کسى که قدرت مالى دارد ولى در اداى دین واجب خود تعلل مىورزد و بناحق آن را به تعویق مىاندازد با این عمل، غیبت و کیفر خود را حلال مىنماید.
شهادت شهودى که در محکمهى قضا براى اداى شهادت خوانده مىشوند غیبت است از کسى که علیه او شهادت مىدهند. غیبت اینان همانند غیبت صاحب حق در طرح دعوى و استماع قاضى شرع در شنیدن غیبت، شرعا جایز و بلامانع است، چه آنکه هدف این غیبت احقاق حق و اقامهى عدل است و با تحقق این هدف بزرگ جامعه به سعادت مىرسد و از سقوط و تباهى مصون مىماند.
از مواردى که غیبت نمودن گناه نیست، جواب دادن به مشورت یک مسلمان است. جوانى به خواستگارى دخترى مىآید، پدر دختر او را نمىشناسد، و از اخلاق و رفتارش آگاهى ندارد، نزد کسى مىرود که پسر را خوب مىشناسد، به او مىگوید: آیا صلاح مىدانى با این پسر وصلت نمایم، دخترم را به همسریش درآورم؟ شخص آگاه به شرط حسن نیت و بدون شائبهى دشمنى و حسد، مىتواند آنچه را که از پسر مىداند و در امر ازدواج موثر است به پدر بگوید، اگر پسر در پنهان مشروب مىخورد، یا معتاد به مواد مخدر
است، اگر با افراد فاسد رفیق است و با آنان رفت و آمد مىنماید، اگر پروندهى گناهى دارد و تحت تعقیب است، یا اعمال دیگرى از این قبیل، به پدر بگوید و نگذارد دختر جوانى دچار سیهروزى و بدبختى شود.
از آنچه مذکور افتاد قسمتهاى اساسى مربوط به غیبت که دانستن آنها براى عموم مردم لازم است به عرض شنوندگان محترم رسید. امید است همهى آنها را به خاطر بسپارند و در عمل، مورد استفاده قرار دهند. امام سجاد (ع) در جملهى دعاى «مکارمالاخلاق» که موضوع سخنرانى و بحث امروز است، به پیشگاه خداوند عرض مىکند:
و اخالف من اغتابنى الى حسن الذکر.
بار الها! موفقم بدار تا برخلاف روش آن کس که از من غیبت نموده و به بدى یادم کرده است قدم بردارم و او را به خوبى و نیکى یاد نمایم.
کسى که از امام معصوم غیبت مىنماید و حضرتش را به بدى یاد مىکند یا امام را نمىشناسد و به مقام رفیع آن حضرت در پیشگاه الهى وقوف ندارد یا گرفتار سوءنیت و آلودگى ضمیر است و باید خود را اصلاح کند نه آنکه به ناروا زبان بگشاید و از امام غیبت نماید. در مورد هجران و جدایى دو مسلمان از یکدیگر، به شرحى که در بحث هجران توضیح داده شد، اسلام تاکید نموده که هر چه زودتر جدایى دو مسلمان به وصل مبدل گردد و هجران، پایان پذیرد و خاطرنشان ساخته است که هر یک از دو طرف براى آشتى از دیگرى سبقت بگیرد اجر بزرگتر نصیب او خواهد بود، اما غیبت نمودن همانند هجران نیست و غیبت کننده که مرتکب گناه شده اگر بخواهد خود را
از معصیت مبرا نماید باید نزد غیبت شده برود، و از او رضایت بخواهد و غیبت شده با کرامت نفس و بزرگوارى او را ببخشد، اما اگر غیبت شده بخواهد پیشدستى کند و نزد غیبت کننده برود و رضایت خاطر خود را به وى اعلام نماید، نه تنها کار صحیحى انجام نشده، بلکه ممکن است غیبت کننده در عمل نارواى خود جرىتر شود و بگوید تو استحقاق غیبت داشتى و من در عمل خود مرتکب گناهى نشدهام و به رضاى تو نیاز ندارم. در این صورت شخص غیبت شده با هتک و توهین جدیدى مواجه خواهد شد. از این رو امام براى رضایت دادن نباید نزد غیبت کننده برود. اگر غیبت کننده به خطاى خود واقف گردد و بداند که باید نزد امام سجاد برود، از حضرت عذر بخواهد، و طلب عفو و بخشش بنماید بزرگوارى و کرامت اخلاق امام قطعا شامل او مىشود و در همان لحظات اول عذرخواهى او را مىبخشد، چه آنکه قبول عذر، برنامهى عمل امام سجاد بود و حتى این برنامه را در خلال مواعظ و نصایح خویش به فرزند بزرگوارش امام باقر علیهالسلام تذکر داده و فرموده است:
ان شتمک رجل عن یمینک ثم تحول الى یسارک و اعتذر الیک فاقبل عذره.
فرزند عزیز! اگر مردى از طرف راست تو دشنامت داد و بلافاصله به طرف چپت برگشت و عذرخواهى نمود، عذرش را بپذیر و از او بگذر.
حضرت على بن الحسین علیهماالسلام در مکتب قرآن شریف، معلم مکارم اخلاق و سجایاى انسانى است. او مىخواهد در
مقام امامت، مردم را انسان بسازد و به کرایم اخلاق متخلقشان نماید و خود در رعایت سجایاى انسانى از دگران شایستهتر است. اگر کسى از او غیبت کند و حضرتش را به بدى یاد نماید بر اساس بزرگوارى و کرامت اخلاق، خود را موظف مىداند که واکنشى متناسب از خویشتن نشان بدهد و با اعمال اخلاق کریمه دین انسانى خود را ادا نماید.
عن على علیهالسلام قال: الکریم یرى مکارم افعاله دینا علیه یقضیه.
على (ع) فرموده: انسان کریم مکارم افعال خود را دینى براى خویشتن مىداند که باید آن را ادا نماید.
اگر غیبتکننده براى عذرخواهى و رضایت طلبى نزد امام بیاید، حضرت سجاد (ع) فورا از دستور اخلاقى «و اعف عمن ظلمک» استفاده مىکند، با بزرگوارى و بدون کمترین منت او را مىبخشد و مشمول عفو خود قرار مىدهد و مطلب غیبت در این موضع پایان مىیابد. اگر غیبتکننده نیاید و درخواست عفو ننماید امام سجاد طبق وظیفهى انسانى و مکارم اخلاق اسلامى نمىتواند در مقابل غیبت او منفعل بماند و باید عکسالعملى که شایستهى مقام انسان و متناسب با وضع موجود باشد از خود نشان بدهد. از این رو در جملهى مورد بحث امروز براى انجام عمل اخلاقى و انسانى متناسب از پیشگاه خداوند درخواست موفقیت نموده عرض مىکند:
و اخالف من اغتابنى الى حسن الذکر.
بار الها! موفقم بدار تا بر خلاف روش آن کس که از من
غیبت نموده و به بدى یادم کرده است قدم بردارم و او را به خوبى و نیکى یاد نمایم.
جالب آنکه صاحبان مکارم اخلاق به کار بستن سجایاى انسانى و گذشتهاى معنوى را مایهى تعالى روح و کمال نفس خود مىدانند و در این کار نه از مردم توقع تحسین و تمجید دارند و نه از آنان انتظار اجر و پاداش، بلکه در باطن مسرورند از اینکه اولا وظیفهى انسانى خود را شناختهاند و ثانیا در انجام آن وظیفهى مقدس توفیق یافته و اقدام نمودهاند و این اندیشه بلند و گرانمایه، مدیون کلام مقدس على علیهالسلام است:
اعلم ان کل مکرمه تاتیها او صنیعه صنعتها الى احد من الخلق فانما اکرمت بها نفسک و زینت بها عرضک و لا تطلبن من غیرک شکر ما صنعت الى نفسک.
بدان هر عمل کریمانهاى که انجام مىدهى و هر کار مهمى را که دربارهى یکى از مردم بجا مىآورى با آن عمل بزرگ، خودت را اکرام مىکنى و شرف انسانیت را به آن زینت مىدهى پس از غیر خودت شکر کار خوبى را که براى خود انجام دادهاى طلب منما.
ممکن است حسن ذکر امام سجاد از کسى که مرتکب غیبتش شده وسیلهى اصلاح اخلاق وى گردد و به راه پاکى و انسانى گرایش یابد ولى هدف امام سجاد از حسن ذکر غیبت کننده احیاى مکارم اخلاق و تحقق بخشیدن کمال انسانى است. البته پیروان آن حضرت مىتوانند این درس انسانیت را از امام سجاد بیاموزند و اگر کسى از آنان غیبت نمود با حسن ذکر، عمل او را تلافى نمایند و یک قدم در راه انسانیت پیشروى کنند.