تنزیل نور


ساعت 5:7 عصر چهارشنبه 87/11/30

شرح دعای مکارم الاخلاق(60)

اگر غیبت شده زنده است و از غیبتى که درباره‏ى او شده خبر ندارد و گمان مى‏رود که مراجعه به او براى رضایت دادن موجب عداوت مى‏شود و فتنه و فساد به بار مى‏آورد، غیبت‏کننده به وى مراجعه نمى‏کند و در عوض براى او بسیار استغفار مى‏کند و مکرر از پیشگاه الهى درخواست عفوش را مى‏نماید و همچنین اگر غیبت شده فرد بى‏گذشتى بود و غیبت‏کننده به وى مراجعه نمود و او مشمول عفوش قرار نداد، درباره او نیز باید زیاد استغفار کند و مکرر از خداوند برایش طلب عفو بنماید و این استغفارها در صفحه‏ى حسنات آن دو گروه ثبت مى‏شود، در قیامت به نجات آنان کمک مى‏کند و 

موجب مى‏گردد که غیبت‏شدگان نیز از غیبت‏کننده عفو و اغماض نمایند و او را مشمول بخشش خود قرار دهند. 

خلاصه، افراد باایمان که از دگران غیبت کرده‏اند و به عرضشان تجاوز نموده‏اند تا زنده هستند دین خود را با استرضاء یا استغفار تصفیه کنند که پیش از آنکه روز قیامت فرارسد و تصفیه‏ى حساب یا انتقال حسنات غیبت‏کننده به غیبت شده، یا انتقال سیئات غیبت شده به غیبت کننده انجام پذیرد. 

عن النبى صلى الله علیه و آله قال: من کانت لاخیه عنده مظلمه فى عرض او مال فلیتحللها منه من قبل ان یاتى یوم لیس هناک دینار و لا درهم، انما یوخذ من حسناته فان لم تکن له حسنات اخذ من سیئات صاحبه فزیدت على سیئاته. 

رسول اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: کسى که از برادرش نزد او مظلمه‏ى عرضى یا مالى است از صاحب حق حلالیت طلب کند پیش از آنکه روزى بیاید که درهم و دینارى در کار نیست و براى رضاى صاحب حق از حسنات غیبت کننده به غیبت شده داده مى‏شود و اگر حسنه ندارد از گناهان غیبت شده بر گناهان غیبت‏کننده افزوده مى‏گردد. 

براى آنکه افراد باایمان به گناه غیبت آلوده نشوند در مجالسى که معمولا نام اشخاص به میان مى‏آید و حضار به غیبت این و آن مى‏پردازند شرکت نکنند. اگر در مجلسى شرکت کردند و غیبت آغاز شد در صورتى که بتوانند آنان را از غیبت نهى نمایند و اگر نمى‏توانند سخن دگرى به میان آورند که رشته‏ى غیبت قطع شود و اگر 

این کار هم ناممکن است خود، مجلس غیبت را ترک گویند و از محیط گناه‏آلود خارج شوند. 

غیبتهایى که مجاز شناخته شده: در روایات اسلامى، بعضى از غیبتهاست که منع قانونى ندارد و غیبت کننده، اگر مرتکب آن شود مرتکب گناه نشده است. بعضى از غیبتهاست که براى حفظ اسلام راستین و آگاه‏سازى مسلمین و همچنین براى مبارزه با ظلم و حمایت از مظلوم باید انجام پذیرد و اگر در این قبیل مواقع خوددارى شود زیانهاى بزرگترى از زیان غیبت به بار مى‏آورد و جامعه را به راه سقوط و تباهى سوق مى‏دهد و در اینجا با استفاده از روایات و فتاوى بعضى از فقها به پاره‏اى از موارد اشاره مى‏شود. 

بعضى از افراد در پس پرده مرتکب معصیت مى‏شوند و در اطاق دربسته قمار مى‏زنند ، مشروب مى‏خورند، و مرتکب عمل منافى باعفت مى‏شوند. غیبت این قبیل گناهکاران ممنوع و پرده‏درى از آنان حرام است. اما کسانى که علنا مشروب مى‏خورند و مست در خیابانها به راه مى‏افتند یا علنا و در منظر مردم قمار مى‏زنند یا در خیابانها و رهگذرها با صداى بلند، فحش و دشنام مى‏گویند، غیبت اینان از آن گناهانى که متظاهرند معصیت نیست زیرا اینان با عمل خویش پرده‏ى احترام خود را دریده‏اند و موجبات هتک و توهین خویشتن را فراهم آورده‏اند. 

عن النبى صلى الله علیه و آله: من القى جلباب الحیاء من وجهه فلا غیبه له. 

رسول اکرم فرموده است: کسى که پرده‏ى حیا را از چهره‏ى خود 

بیفکند و در مقابل مردم بدون احساس شرمسارى مرتکب گناه شود براى او غیبتى نیست. 

بدعت‏گذارى در دین- بدعت عبارت است از چیزى که در کتاب و سنت نیامده و جزء دین خدا نیست. اگر کسى بخواهد آن را به حساب دین بگذارد و مسلمانان را به انجام آن وادار سازد، غیبت بدعت‏گذار در گناهى که مرتکب شده نه تنها حرام نیست بلکه به موجب روایات، باید مسلمانان از وى تبرى بجویند، بدعت‏گذار را به بدى یاد کنند، در مجامع و مجالس از وى سخن بگویند، و مورد ملامتش قرار دهند تا نتواند به دین خدا آسیب برساند و مسلمانان را از صراط مستقیم، منحرف نماید. 

عن النبى صلى الله علیه و آله قال: اذا رایتم اهل الریب و البدع من بعدى فاظهروا البرائه منهم و اکثروا من سبهم و القول فیهم و الوقیعه و بارزوهم کیلا یطمعوا فى الفساد بالاسلام و یحذرهم الناس و لا یتعلمون من بدعهم یکتب الله لکم بذلک الحسنات و یرفع لکم به الدرجات فى الاخره. 

رسول اکرم فرموده: وقتى بعد از من اهل ریب و بدعت را دیدید علنا از آنان تبرى بجویید، به بدى یادشان کنید، در سخنان خود مورد ملامتشان قرار دهید، به رنج و دهشتشان بیندازید تا آنکه به فساد در اسلام طمع نکنند، لازم است مردم از آنان حذر نمایند و از بدعتشان چیزى نیاموزند. خداوند این رفتارتان را در صفحه‏ى حسنات شما ثبت مى‏کند و درجات شما را بالا مى‏برد. 

از جمله مواردى که غیبت جایز است، شکایت کسى است 

که حقش تضییع شده و براى احقاق حق به محکمه‏ى قضا مى‏رود و از تعدى متجاوز شکایت مى‏کند و قاضى شرع که مقام صالح دادرسى است آن غیبت را استماع مى‏نماید ، نه شاکى مرتکب گناه غیبت شده و نه قاضى غیبت حرام استماع نموده است. 

عن النبى صلى الله علیه و آله: لى الواجد یحل عقوبته. 

کسى که قدرت مالى دارد ولى در اداى دین واجب خود تعلل مى‏ورزد و بناحق آن را به تعویق مى‏اندازد با این عمل، غیبت و کیفر خود را حلال مى‏نماید. 

شهادت شهودى که در محکمه‏ى قضا براى اداى شهادت خوانده مى‏شوند غیبت است از کسى که علیه او شهادت مى‏دهند. غیبت اینان همانند غیبت صاحب حق در طرح دعوى و استماع قاضى شرع در شنیدن غیبت، شرعا جایز و بلامانع است، چه آنکه هدف این غیبت احقاق حق و اقامه‏ى عدل است و با تحقق این هدف بزرگ جامعه به سعادت مى‏رسد و از سقوط و تباهى مصون مى‏ماند. 

از مواردى که غیبت نمودن گناه نیست، جواب دادن به مشورت یک مسلمان است. جوانى به خواستگارى دخترى مى‏آید، پدر دختر او را نمى‏شناسد، و از اخلاق و رفتارش آگاهى ندارد، نزد کسى مى‏رود که پسر را خوب مى‏شناسد، به او مى‏گوید: آیا صلاح مى‏دانى با این پسر وصلت نمایم، دخترم را به همسریش درآورم؟ شخص آگاه به شرط حسن نیت و بدون شائبه‏ى دشمنى و حسد، مى‏تواند آنچه را که از پسر مى‏داند و در امر ازدواج موثر است به پدر بگوید، اگر پسر در پنهان مشروب مى‏خورد، یا معتاد به مواد مخدر 

است، اگر با افراد فاسد رفیق است و با آنان رفت و آمد مى‏نماید، اگر پرونده‏ى گناهى دارد و تحت تعقیب است، یا اعمال دیگرى از این قبیل، به پدر بگوید و نگذارد دختر جوانى دچار سیه‏روزى و بدبختى شود. 

از آنچه مذکور افتاد قسمتهاى اساسى مربوط به غیبت که دانستن آنها براى عموم مردم لازم است به عرض شنوندگان محترم رسید. امید است همه‏ى آنها را به خاطر بسپارند و در عمل، مورد استفاده قرار دهند. امام سجاد (ع) در جمله‏ى دعاى «مکارم‏الاخلاق» که موضوع سخنرانى و بحث امروز است، به پیشگاه خداوند عرض مى‏کند: 

و اخالف من اغتابنى الى حسن الذکر. 

بار الها! موفقم بدار تا برخلاف روش آن کس که از من غیبت نموده و به بدى یادم کرده است قدم بردارم و او را به خوبى و نیکى یاد نمایم. 

کسى که از امام معصوم غیبت مى‏نماید و حضرتش را به بدى یاد مى‏کند یا امام را نمى‏شناسد و به مقام رفیع آن حضرت در پیشگاه الهى وقوف ندارد یا گرفتار سوءنیت و آلودگى ضمیر است و باید خود را اصلاح کند نه آنکه به ناروا زبان بگشاید و از امام غیبت نماید. در مورد هجران و جدایى دو مسلمان از یکدیگر، به شرحى که در بحث هجران توضیح داده شد، اسلام تاکید نموده که هر چه زودتر جدایى دو مسلمان به وصل مبدل گردد و هجران، پایان پذیرد و خاطرنشان ساخته است که هر یک از دو طرف براى آشتى از دیگرى سبقت بگیرد اجر بزرگتر نصیب او خواهد بود، اما غیبت نمودن همانند هجران نیست و غیبت کننده که مرتکب گناه شده اگر بخواهد خود را 

از معصیت مبرا نماید باید نزد غیبت شده برود، و از او رضایت بخواهد و غیبت شده با کرامت نفس و بزرگوارى او را ببخشد، اما اگر غیبت شده بخواهد پیشدستى کند و نزد غیبت کننده برود و رضایت خاطر خود را به وى اعلام نماید، نه تنها کار صحیحى انجام نشده، بلکه ممکن است غیبت کننده در عمل نارواى خود جرى‏تر شود و بگوید تو استحقاق غیبت داشتى و من در عمل خود مرتکب گناهى نشده‏ام و به رضاى تو نیاز ندارم. در این صورت شخص غیبت شده با هتک و توهین جدیدى مواجه خواهد شد. از این رو امام براى رضایت دادن نباید نزد غیبت کننده برود. اگر غیبت کننده به خطاى خود واقف گردد و بداند که باید نزد امام سجاد برود، از حضرت عذر بخواهد، و طلب عفو و بخشش بنماید بزرگوارى و کرامت اخلاق امام قطعا شامل او مى‏شود و در همان لحظات اول عذرخواهى او را مى‏بخشد، چه آنکه قبول عذر، برنامه‏ى عمل امام سجاد بود و حتى این برنامه را در خلال مواعظ و نصایح خویش به فرزند بزرگوارش امام باقر علیه‏السلام تذکر داده و فرموده است: 

ان شتمک رجل عن یمینک ثم تحول الى یسارک و اعتذر الیک فاقبل عذره. 

فرزند عزیز! اگر مردى از طرف راست تو دشنامت داد و بلافاصله به طرف چپت برگشت و عذرخواهى نمود، عذرش را بپذیر و از او بگذر. 

حضرت على بن الحسین علیهماالسلام در مکتب قرآن شریف، معلم مکارم اخلاق و سجایاى انسانى است. او مى‏خواهد در 

مقام امامت، مردم را انسان بسازد و به کرایم اخلاق متخلقشان نماید و خود در رعایت سجایاى انسانى از دگران شایسته‏تر است. اگر کسى از او غیبت کند و حضرتش را به بدى یاد نماید بر اساس بزرگوارى و کرامت اخلاق، خود را موظف مى‏داند که واکنشى متناسب از خویشتن نشان بدهد و با اعمال اخلاق کریمه دین انسانى خود را ادا نماید. 

عن على علیه‏السلام قال: الکریم یرى مکارم افعاله دینا علیه یقضیه. 

على (ع) فرموده: انسان کریم مکارم افعال خود را دینى براى خویشتن مى‏داند که باید آن را ادا نماید. 

اگر غیبت‏کننده براى عذرخواهى و رضایت طلبى نزد امام بیاید، حضرت سجاد (ع) فورا از دستور اخلاقى «و اعف عمن ظلمک» استفاده مى‏کند، با بزرگوارى و بدون کمترین منت او را مى‏بخشد و مشمول عفو خود قرار مى‏دهد و مطلب غیبت در این موضع پایان مى‏یابد. اگر غیبت‏کننده نیاید و درخواست عفو ننماید امام سجاد طبق وظیفه‏ى انسانى و مکارم اخلاق اسلامى نمى‏تواند در مقابل غیبت او منفعل بماند و باید عکس‏العملى که شایسته‏ى مقام انسان و متناسب با وضع موجود باشد از خود نشان بدهد. از این رو در جمله‏ى مورد بحث امروز براى انجام عمل اخلاقى و انسانى متناسب از پیشگاه خداوند درخواست موفقیت نموده عرض مى‏کند: 

و اخالف من اغتابنى الى حسن الذکر. 

بار الها! موفقم بدار تا بر خلاف روش آن کس که از من 

غیبت نموده و به بدى یادم کرده است قدم بردارم و او را به خوبى و نیکى یاد نمایم. 

جالب آنکه صاحبان مکارم اخلاق به کار بستن سجایاى انسانى و گذشتهاى معنوى را مایه‏ى تعالى روح و کمال نفس خود مى‏دانند و در این کار نه از مردم توقع تحسین و تمجید دارند و نه از آنان انتظار اجر و پاداش، بلکه در باطن مسرورند از اینکه اولا وظیفه‏ى انسانى خود را شناخته‏اند و ثانیا در انجام آن وظیفه‏ى مقدس توفیق یافته و اقدام نموده‏اند و این اندیشه بلند و گرانمایه، مدیون کلام مقدس على علیه‏السلام است: 

اعلم ان کل مکرمه تاتیها او صنیعه صنعتها الى احد من الخلق فانما اکرمت بها نفسک و زینت بها عرضک و لا تطلبن من غیرک شکر ما صنعت الى نفسک. 

بدان هر عمل کریمانه‏اى که انجام مى‏دهى و هر کار مهمى را که درباره‏ى یکى از مردم بجا مى‏آورى با آن عمل بزرگ، خودت را اکرام مى‏کنى و شرف انسانیت را به آن زینت مى‏دهى پس از غیر خودت شکر کار خوبى را که براى خود انجام داده‏اى طلب منما. 

ممکن است حسن ذکر امام سجاد از کسى که مرتکب غیبتش شده وسیله‏ى اصلاح اخلاق وى گردد و به راه پاکى و انسانى گرایش یابد ولى هدف امام سجاد از حسن ذکر غیبت کننده احیاى مکارم اخلاق و تحقق بخشیدن کمال انسانى است. البته پیروان آن حضرت مى‏توانند این درس انسانیت را از امام سجاد بیاموزند و اگر کسى از آنان غیبت نمود با حسن ذکر، عمل او را تلافى نمایند و یک قدم در راه انسانیت پیشروى کنند. 



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: تنزیل نور

    نوشته های دیگران ( )

    خانه
    وررود به مدیریت
    پست الکترونیک
    مشخصات من
     RSS 
     Atom 

    :: بازدید امروز ::
    94
    :: بازدید دیروز ::
    31
    :: کل بازدیدها ::
    188091

    :: درباره من ::

    تنزیل نور

    تنزیل نور
    دراین وبلاگ مطالبی در مورد قران ،دین اسلام وائمه اطهار(ع) ارائه خواهد شد.

    :: لینک به وبلاگ ::

    تنزیل نور

    ::پیوندهای روزانه ::

    :: دسته بندی یادداشت ها::

    تفسیر[2] . ابن غضائرى[2] . ابو الحسن[2] . امام حسن عسگری علیه السلام[2] . شعرانی[2] . شیخ صدوق[2] . مجمع البیان[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شعبان . آشتی . محدث نوری . محمد تقی فلسفی . مشایخ . مظلوم . مقاوم . مولامان و صاحبمان . نعمات . شکر . صاحب الزمان . صبر وفرج . صله رحم . صهیونیست . غزه . فضیلت ماه‏های سه گانه . قدر شناسی . گذشت . متن . متن رساله حقوق امام سجاد (ع) . امام رضا . امام سجاد (ع) . انقلاب . بستگان . ترجمه . اختلاف . الطاف خدا . الْمُحَرِّفینَ . ثنای الهی . جمعه . حدیث . حدیث پیامبر(ص) . حضرت بقیةاللَّه . حق آزاد کننده و آزاد شده . حق اذانگو . حق الله . حق اندرزخواه و اندرزگو . حق بدهکار . حق برادر . حق پا . حق پیشنماز . حق پیشوا . حق چشم . حق دارایى . حق دانش آموز . حق رعیت . حق زبان . حق زکات . حق زیردست . حق سائل ومسؤول . حق سالخورده وخردسال . حق شریک . حق شکم . حق طرفت که بر تو ادعایىدارد . حق طرفت که تو براوادعایى دارى . حق عورت . حق فرزند . حق قربانى‏ . حق کافران . حق گوش . حق مادر . حق مشورت کننده و شونده . حق ندیم . حق نمازوروزه‏ . حق نیکى کننده . حق همسایه‏ . حق همکیش . حق همنشین . حمد . خطبه غدیر . دست کاری . دعاى مکارم الاخلاق . دعای مکارم الاخلاق . رجب . رساله حقوق . رمضان . رهبرمعظم انقلاب . سیار . شب .

    :: آرشیو ::

    پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
    دوازده معصوم علیهم السلام
    آذر 1387
    دی 1387

    :: خبرنامه وبلاگ ::

     

    :: موسیقی ::