شرح دعای مکارم الاخلاق(59)
بسم الله الرحمن الرحیم
و اخالف من اغتابنى الى حسن الذکر.
با عنایت حضرت باریتعالى این جمله از دعاى شریف «مکارمالاخلاق» موضوع بحث و سخنرانى امروز است. امام سجاد علیهالسلام در پیشگاه خداوند عرض مىکند: بار الها! موفقم بدار تا برخلاف روش آن کس که از من غیبت نموده و به بدى یادم کرده است قدم بردارم و او را به خوبى و نیکى یاد کنم.
براى آنکه محبت و برادرى که عامل موثر پیشرفت اسلام و مسلمین بود در جامعه پایدار بماند و مسلمانان همواره نسبت به یکدیگر دوست و علاقهمند باشند قانونگذار اسلام تمام عواملى را که مىتواند موجبات تفرق و جدایى مردم را از یکدیگر فراهم آورد ممنوع شناخته و پیروان این دین شریف را از آن برحذر داشته است و غیبت یکى از آن عوامل است. قرآن شریف در این باره فرموده است:
و لا یغتب بعضکم بعضا ایحب احدکم ان یاکل لحم اخیه میتا فکرهتموه.
از یکدیگر غیبت منمایید، آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت بدن برادر مردهى خود را بخورد؟
ملاحظه مىکنید، در اسلام و در قرآن غیبت کردن به خوردن گوشت بدن برادر مرده تنظیر شده است.
عن جعفر بن محمد علیهماالسلام انه سئل عما یرویه الناس عن رسول الله صلى الله علیه و آله انه قال: ان الله یبغض اهل البیت اللحمیین. قال جعفر بن محمد. لیس هو کما یظنون من اکل اللحم المباح اکله، الذى کان رسول الله (ص) یاکله و یحبه، انما ذلک من اللحم الذى قال الله عز و جل: ایحب احدکم ان یاکل لحم اخیه میتا، یعنى بالغیبه و الوقیعه فیه.
از امام صادق (ع) سوال شد راجع به روایتى که مردم از رسول گرامى حدیث مىکنند که فرموده: خداوند، دشمن دارد اهل بیتى را که گوشتخوارند. امام صادق (ع) فرمود: معنى این حدیث آن نیست که تصور کردهاند، مراد خوردن گوشت مباحى باشد که خود رسول اکرم از آن مىخورد و آن را دوست مىداشت، مقصود از این گوشت که در روایت آمده آن است که در آیهى غیبت در قرآن شریف ذکر شده و غیبت نمودن برادر مسلمان به خوردن گوشت بدن برادر مرده تنظیر گردیده است.
نظر به اینکه در شرع مقدس اسلام «غیبت» از گناهان بزرگ شناخته شده و بیش و کم مبتلا به عموم مردم است، این بحث به شرح و بسط آن اختصاص یافته و به قدر ممکن راجع به ابعاد مختلفش توضیح داده مىشود و در آغاز لازم است اولا غیبت را بشناسیم و ثانیا
بدانیم آیا غیبت فقط به زبان آوردن چیزى است که غیبت شده از گفتن آن ناراضى است و کراهت دارد یا با غیر زبان نیز این گناه تحقق مىیابد. اینک اصل غیبت:
غیبت عبارت از این است که دیگرى را به صفتى یاد کنید که اگر خبر گفتهى شما به او برسد با کراهت و بىمیلى آن را تلقى مىنماید، خواه این گفته دربارهى نقائص ساختمان طبیعى او باشد یا راجع به اخلاق و گفتار و رفتار دینى و دنیویش سخن گفته باشید، و این مفاد کلام پیشواى بزرگ اسلام دربارهى غیبت است:
عن النبى صلى الله علیه و آله قال: هل تدرون ما الغیبه؟ قالوا الله و رسوله اعلم. قال ذکرک اخاک بما یکره. قیل له: ارایت ان کان فى اخى ما اقول؟ قال: ان کان فیه ما تقول فقد اغتبته و ان لم یکن فیه فقد بهته.
رسول اکرم فرمود: آیا مىدانید غیبت چیست؟ گفتند: خداوند و رسول خدا آگاهاند. فرمود غیبت عبارت از این است که برادرت را به چیزى که از آن کراهت دارد یاد کنى. عرض کردند: اگر چه آن صفت در او باشد؟ فرمود: اگر سخنى بگویى که در او هست غیبت است و اگر چیزى بگویى که در وى نباشد به او بهتان زدهاى و نسبت دروغ دادهاى.
باید توجه داشت که غیبت فقط با گفتن به زبان نیست، بلکه با اشارهى چشم و ابرو، یا دست و پا، و یا دیگر وسایلى که از صفتى حکایت مىکند که صاحب آن صفت از آن کراهت دارد آن نیز غیبت است، و در این باره روایاتى آمده. از عایشه روایت شده است:
دخلت علینا امراه فلما ولت او مات بیدى انها قصیره. فقال صلى الله علیه و آله: اغتبتها.
زنى بر ما وارد شد. وقتى روى گرداند که برود من با دستم اشاره نمودم که او کوتاه قد است. رسول اکرم به من فرمود: با این عمل از او غیبت نمودى.
جرم غیبت در روایات اسلامى بسیار مهم معرفى شده و اولیاى دین از ابعاد مختلف آن سخن گفتهاند که در اینجا بعضى از آن روایات ذکر مىشود:
عن النبى صلى الله علیه و آله: من اغتاب مومنا فکانما قتل نفسا متعمدا.
رسول اکرم فرموده: هر کس از مومنى غیبت نماید همانند این است که عمدا کسى را کشته باشد.
عن النبى صلى الله علیه و آله قال لابىذر: ایاک و الغیبه فان الغیبه اشد من الزنا. قال قلت یا رسول الله! و لم ذاک؟ قال: ان الرجل یزنى و یتوب فیتوب الله علیه، و ان صاحب الغیبه لا یغفر له حتى یغفر له صاحبه.
رسول اکرم به ابىذر غفارى فرمود: بپرهیز از غیبت که گناه غیبت شدیدتر از گناه زناست. عرض کرد یا رسول الله! چرا چنین است؟ فرمود: زناکار از گناه خود توبه مىکند و خداوند او را مىآمرزد و غیبتکننده از گناه خود توبه مىکند ولى بخشیده نمىشود تا آنکه غیبت شده از او راضى گردد و او را ببخشد.
یکى از نتایج زیانبار غیبت این است که عبادات و طاعات
غیبت کننده بر اثر غیبت، مقبول درگاه باریتعالى نمىشود، مگر آنکه شخص غیبت شده او را مورد عفو و بخشش خود قرار دهد.
عن النبى صلى الله علیه و آله قال: من اغتاب مسلما او مسلمه لن یقبل الله تعالى صلاته و لا صیامه اربعین یوما و لیله الا ان یغفر له صاحبه.
رسول اکرم فرمود: اگر کسى از مرد یا زن مسلمانى غیبت کند خداوند چهل روز نماز و روزهى او را قبول نمىکند مگر آنکه صاحب غیبت او را ببخشد.
ناگفته نماند در جایى که غیبت با زبان و از راه سخن باشد شنوندهى غیبت نیز مرتکب گناه غیبت شده و عبادت او هم تا چهل روز مقبول درگاه باریتعالى نخواهد بود و این مطلب نیز در حدیث آمده است:
عن النبى صلى الله علیه و آله: المستمع احد المغتابین.
رسول اکرم فرمود: کسى که غیبت را استماع مىکند یکى از دو غیبتکننده به حساب مىآید.
گرفتارى و مصیبت بزرگ براى غیبتکنندگان در عرصهى قیامت است. در موقعى که سرنوشت قطعى افراد با رسیدگى به پروندهى اعمالشان روشن مىشود و غیبتکنندگان در آن روز به ضرر و زیان غیبتهایى که در دنیا نمودهاند واقف مىگردند و از عمل خویش سخت نادم مىشوند و در آن موقع ندامت سودى نخواهد داشت.
عن النبى صلى الله علیه و آله: یوتى باحد یوم القیامه یوقف بین یدى الله عز و جل و یدفع الیه کتابه. فلا یرى حسناته فیقول: الهى! لیس
هذا کتابى، فانى لا ارى فیها طاعتى. فیقال له: ان ربک لا یضل و لا ینسى، ذهب عملک باغتیاب الناس ثم یوتى بآخر و یدفع الیه کتابه. فیرى فیها طاعات کثیره. فیقول: الهى! ما هذا کتابى فانى ما عملت هذه الطاعات فیقال: لان فلانا اغتابک، فدفعت حسناته الیک.
رسول اکرم مىفرمود: شخصى را در قیامت مىآورند و او را در محکمهى عدل الهى متوقف مىکنند و نامهى عملش را به دستش مىدهند. مشاهده مىکند حسناتى را که در دنیا انجام داده در نامهى عملش نمىبیند. عرض مىکند بار الها! این کتاب عمل من نیست چه آنکه در این کتاب حسنات خود را نمىبینم. به او گفته مىشود: خداوندت منزه از خطا و فراموشى است، اعمال خوبت بر اثر غیبت مردم از میان رفت. شخص دگرى را در محضر الهى مىآورند و نامهى عملش را به وى مىدهند. در آن نامه طاعات بسیار مىبیند. عرض مىکند بار الها! این نامهى عمل من نیست و من در دنیا چنین اعمالى را انجام ندادهام. به او گفته مىشود: فلانى از تو غیبت نموده و حسنات او به نامهى عمل تو منتقل شده و در حساب تو آمده است.
چقدر براى آدمى دردناک و رنجآور است که ببیند اعمالى را در دنیا انجام داده و امیدوار بوده که در روز جزا آن اعمال موجب نجاتش گردد، اینک به دگرى منتقل شده براى آنکه در دنیا از او غیبت نموده است. علل و عواملى که موجب غیبت کردن مردم از یکدیگر مىشود متعدد است، گاهى حسد، آدمى را به غیبت وامىدارد زیرا محسود که از عز و بزرگى یا محبوبیت اجتماعى
برخوردار است حسود بر او رشک مىبرد و براى آنکه ناراحتى درونى خویشتن را تسکین بخشد زبان به غیبت او مىگشاید تا او را در جامعه موهون کند و ارزش او را از میان ببرد. گاهى خشم و حس انتقامجویى آدمى را به غیبت وامىدارد، گاهى محیط مجلس انس زمینه را براى غیبت این و آن فراهم مىآورد، و گاه کسى خود داراى عیوب و نقائصى است و براى اینکه وانمود نماید که این نقائص منحصر به او نیست از نقائص دگران سخن مىگوید و عیب آنان را نشر مىدهد، و على علیهالسلام دربارهى این گروه فرموده است:
ذوو العیوب یحبون اشاعه معایب الناس لیتسع لهم العذر فى معایبهم.
کسانى که داراى عیوبى هستند دوست دارند که عیوب دگران را شایع نمایند تا عذر عیوب خودشان وسعت یابد.
کسانى که زبان به غیبت دیگران مىگشایند باید بدانند که غیبت کردن آنان از دیگران موجب مىشود که غیبتشدگان تحریک شوند تا عیوب آنان را به دست آورند و غیبتشان را با غیبت تلافى نمایند.
عن ابیعبدالله علیهالسلام قال: لا تغتب فتغتب و لا تحفر لاخیک حفره فتقع فیها.
امام صادق (ع) فرموده: غیبت مکن که در معرض غیبت قرار مىگیرى و براى برادرت گودالى حفر مکن که خودت در آن فرومىافتى.
عن على علیهالسلام قال: ایاک ان تجعل مرکبک لسانک فى غیبه
اخوانک او تقول ما یصیر علیک حجه و فى الاساءه الیک عله.
بپرهیز از اینکه زبانت را در غیبت نمودن برادرانت مرکب خود قرار دهى یا آنکه چیزى بگویى که بر ضررت حجت باشد یا در بدى نسبت به تو علت.
اگر کسى به خطر بزرگى که از گناه غیبت در دنیا و آخرت دامنگیر غیبتکننده مىشود متوجه گردد و تصمیم بگیرد که از این پس پیرامون آن گناه بزرگ نگردد چه کند که غیبتهاى گذشتهاش تصفیه شود و لکههاى آن گناه از نامهى عملش محو گردد. مىدانیم که در گناه غیبت دو حق وجود دارد: یکى حق خالق و آن دیگر، حق مخلوق. نسبت به حق خالق و گناهى که مرتکب شده است باید توبه کند و خداوند مهربان کسانى را که از گناه خود نادم و پشیمان مىشوند و از صمیم قلب توبه مىکنند و به خدا باز مىگردند مشمول عفو خود قرار مىدهد و آنان را مىآمرزد. اما نسبت به حق مخلوق یعنى آن کس که مورد غیبت واقع شده: اگر از دنیا رفته یا در جایى سکونت دارد که به او دسترسى نیست غیبتکننده مىتواند براى حل مشکل خود براى او زیاد استغفار کند و مکرر در مکرر از خداوند براى وى طلب آمرزش نماید. این استغفارها در نامهى حسنات غیبت شده ثبت مىشود و موجب مىگردد که در قیامت رضاى او جلب شود و غیبتکننده را مورد عفو و اغماض قرار دهد. اگر غیبت شده زنده است و غیبت کننده به وى دسترسى دارد، در صورتى که او انسان بزرگوار و با گذشتى است اگر نزد او برود و با شرمندگى از وى عذر بخواهد و بگوید: بد کردم، مرا ببخش و او مىبخشد، باید نزد وى برود و
درخواست عفو و اغماض بنماید و لازم است غیبت شده نیز از این فرصت استفادهى معنوى کند و غیبتکننده را مشمول عفو خود قرار دهد زیرا این عمل، او را لایق شمول عفو الهى مىنماید. قرآن شریف دربارهى این گروه افراد لایق و باایمان مىفرماید:
و لیعفوا و لیصفحوا، الا تحبون ان یغفر الله لکم.
افراد باایمان البته عفو و اغماض مىنمایند، آیا دوست ندارید که خداوند هم شما را ببخشد و مشمول عفو خود قرار دهد؟
على علیهالسلام در این باره فرموده:
عجبت لمن یرجو فضل من فوقه کیف یحرم من دونه.
على (ع) مىفرماید: تعجب مىکنم از کسى که خود به فضل و عنایت آفریدگار خویش، یعنى ذات اقدس الهى، آن قادرى که فوق همهى بندگان است، امید دارد چگونه مادون خود را محروم مىکند و از لغزش او نمىگذرد.