تنزیل نور


ساعت 5:6 عصر چهارشنبه 87/11/30

شرح دعای مکارم الاخلاق(59)

بسم الله الرحمن الرحیم 

و اخالف من اغتابنى الى حسن الذکر. 

 با عنایت حضرت باریتعالى این جمله از دعاى شریف «مکارم‏الاخلاق» موضوع بحث و سخنرانى امروز است. امام سجاد علیه‏السلام در پیشگاه خداوند عرض مى‏کند: بار الها! موفقم بدار تا برخلاف روش آن کس که از من غیبت نموده و به بدى یادم کرده است قدم بردارم و او را به خوبى و نیکى یاد کنم. 

براى آنکه محبت و برادرى که عامل موثر پیشرفت اسلام و مسلمین بود در جامعه پایدار بماند و مسلمانان همواره نسبت به یکدیگر دوست و علاقه‏مند باشند قانونگذار اسلام تمام عواملى را که مى‏تواند موجبات تفرق و جدایى مردم را از یکدیگر فراهم آورد ممنوع شناخته و پیروان این دین شریف را از آن برحذر داشته است و غیبت یکى از آن عوامل است. قرآن شریف در این باره فرموده است: 

و لا یغتب بعضکم بعضا ایحب احدکم ان یاکل لحم اخیه میتا فکرهتموه. 

از یکدیگر غیبت منمایید، آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت بدن برادر مرده‏ى خود را بخورد؟ 

ملاحظه مى‏کنید، در اسلام و در قرآن غیبت کردن به خوردن گوشت بدن برادر مرده تنظیر شده است. 

عن جعفر بن محمد علیهماالسلام انه سئل عما یرویه الناس عن رسول الله صلى الله علیه و آله انه قال: ان الله یبغض اهل البیت اللحمیین. قال جعفر بن محمد. لیس هو کما یظنون من اکل اللحم المباح اکله، الذى کان رسول الله (ص) یاکله و یحبه، انما ذلک من اللحم الذى قال الله عز و جل: ایحب احدکم ان یاکل لحم اخیه میتا، یعنى بالغیبه و الوقیعه فیه. 

از امام صادق (ع) سوال شد راجع به روایتى که مردم از رسول گرامى حدیث مى‏کنند که فرموده: خداوند، دشمن دارد اهل بیتى را که گوشتخوارند. امام صادق (ع) فرمود: معنى این حدیث آن نیست که تصور کرده‏اند، مراد خوردن گوشت مباحى باشد که خود رسول اکرم از آن مى‏خورد و آن را دوست مى‏داشت، مقصود از این گوشت که در روایت آمده آن است که در آیه‏ى غیبت در قرآن شریف ذکر شده و غیبت نمودن برادر مسلمان به خوردن گوشت بدن برادر مرده تنظیر گردیده است. 

نظر به اینکه در شرع مقدس اسلام «غیبت» از گناهان بزرگ شناخته شده و بیش و کم مبتلا به عموم مردم است، این بحث به شرح و بسط آن اختصاص یافته و به قدر ممکن راجع به ابعاد مختلفش توضیح داده مى‏شود و در آغاز لازم است اولا غیبت را بشناسیم و ثانیا 

بدانیم آیا غیبت فقط به زبان آوردن چیزى است که غیبت شده از گفتن آن ناراضى است و کراهت دارد یا با غیر زبان نیز این گناه تحقق مى‏یابد. اینک اصل غیبت: 

غیبت عبارت از این است که دیگرى را به صفتى یاد کنید که اگر خبر گفته‏ى شما به او برسد با کراهت و بى‏میلى آن را تلقى مى‏نماید، خواه این گفته درباره‏ى نقائص ساختمان طبیعى او باشد یا راجع به اخلاق و گفتار و رفتار دینى و دنیویش سخن گفته باشید، و این مفاد کلام پیشواى بزرگ اسلام درباره‏ى غیبت است: 

عن النبى صلى الله علیه و آله قال: هل تدرون ما الغیبه؟ قالوا الله و رسوله اعلم. قال ذکرک اخاک بما یکره. قیل له: ارایت ان کان فى اخى ما اقول؟ قال: ان کان فیه ما تقول فقد اغتبته و ان لم یکن فیه فقد بهته. 

رسول اکرم فرمود: آیا مى‏دانید غیبت چیست؟ گفتند: خداوند و رسول خدا آگاه‏اند. فرمود غیبت عبارت از این است که برادرت را به چیزى که از آن کراهت دارد یاد کنى. عرض کردند: اگر چه آن صفت در او باشد؟ فرمود: اگر سخنى بگویى که در او هست غیبت است و اگر چیزى بگویى که در وى نباشد به او بهتان زده‏اى و نسبت دروغ داده‏اى. 

باید توجه داشت که غیبت فقط با گفتن به زبان نیست، بلکه با اشاره‏ى چشم و ابرو، یا دست و پا، و یا دیگر وسایلى که از صفتى حکایت مى‏کند که صاحب آن صفت از آن کراهت دارد آن نیز غیبت است، و در این باره روایاتى آمده. از عایشه روایت شده است: 

دخلت علینا امراه فلما ولت او مات بیدى انها قصیره. فقال صلى الله علیه و آله: اغتبتها. 

زنى بر ما وارد شد. وقتى روى گرداند که برود من با دستم اشاره نمودم که او کوتاه قد است. رسول اکرم به من فرمود: با این عمل از او غیبت نمودى. 

جرم غیبت در روایات اسلامى بسیار مهم معرفى شده و اولیاى دین از ابعاد مختلف آن سخن گفته‏اند که در اینجا بعضى از آن روایات ذکر مى‏شود: 

عن النبى صلى الله علیه و آله: من اغتاب مومنا فکانما قتل نفسا متعمدا. 

رسول اکرم فرموده: هر کس از مومنى غیبت نماید همانند این است که عمدا کسى را کشته باشد. 

عن النبى صلى الله علیه و آله قال لابى‏ذر: ایاک و الغیبه فان الغیبه اشد من الزنا. قال قلت یا رسول الله! و لم ذاک؟ قال: ان الرجل یزنى و یتوب فیتوب الله علیه، و ان صاحب الغیبه لا یغفر له حتى یغفر له صاحبه. 

رسول اکرم به ابى‏ذر غفارى فرمود: بپرهیز از غیبت که گناه غیبت شدیدتر از گناه زناست. عرض کرد یا رسول الله! چرا چنین است؟ فرمود: زناکار از گناه خود توبه مى‏کند و خداوند او را مى‏آمرزد و غیبت‏کننده از گناه خود توبه مى‏کند ولى بخشیده نمى‏شود تا آنکه غیبت شده از او راضى گردد و او را ببخشد. 

یکى از نتایج زیانبار غیبت این است که عبادات و طاعات 

غیبت کننده بر اثر غیبت، مقبول درگاه باریتعالى نمى‏شود، مگر آنکه شخص غیبت شده او را مورد عفو و بخشش خود قرار دهد. 

عن النبى صلى الله علیه و آله قال: من اغتاب مسلما او مسلمه لن یقبل الله تعالى صلاته و لا صیامه اربعین یوما و لیله الا ان یغفر له صاحبه. 

رسول اکرم فرمود: اگر کسى از مرد یا زن مسلمانى غیبت کند خداوند چهل روز نماز و روزه‏ى او را قبول نمى‏کند مگر آنکه صاحب غیبت او را ببخشد. 

ناگفته نماند در جایى که غیبت با زبان و از راه سخن باشد شنونده‏ى غیبت نیز مرتکب گناه غیبت شده و عبادت او هم تا چهل روز مقبول درگاه باریتعالى نخواهد بود و این مطلب نیز در حدیث آمده است: 

عن النبى صلى الله علیه و آله: المستمع احد المغتابین. 

رسول اکرم فرمود: کسى که غیبت را استماع مى‏کند یکى از دو غیبت‏کننده به حساب مى‏آید. 

گرفتارى و مصیبت بزرگ براى غیبت‏کنندگان در عرصه‏ى قیامت است. در موقعى که سرنوشت قطعى افراد با رسیدگى به پرونده‏ى اعمالشان روشن مى‏شود و غیبت‏کنندگان در آن روز به ضرر و زیان غیبتهایى که در دنیا نموده‏اند واقف مى‏گردند و از عمل خویش سخت نادم مى‏شوند و در آن موقع ندامت سودى نخواهد داشت. 

عن النبى صلى الله علیه و آله: یوتى باحد یوم القیامه یوقف بین یدى الله عز و جل و یدفع الیه کتابه. فلا یرى حسناته فیقول: الهى! لیس 

هذا کتابى، فانى لا ارى فیها طاعتى. فیقال له: ان ربک لا یضل و لا ینسى، ذهب عملک باغتیاب الناس ثم یوتى بآخر و یدفع الیه کتابه. فیرى فیها طاعات کثیره. فیقول: الهى! ما هذا کتابى فانى ما عملت هذه الطاعات فیقال: لان فلانا اغتابک، فدفعت حسناته الیک. 

رسول اکرم مى‏فرمود: شخصى را در قیامت مى‏آورند و او را در محکمه‏ى عدل الهى متوقف مى‏کنند و نامه‏ى عملش را به دستش مى‏دهند. مشاهده مى‏کند حسناتى را که در دنیا انجام داده در نامه‏ى عملش نمى‏بیند. عرض مى‏کند بار الها! این کتاب عمل من نیست چه آنکه در این کتاب حسنات خود را نمى‏بینم. به او گفته مى‏شود: خداوندت منزه از خطا و فراموشى است، اعمال خوبت بر اثر غیبت مردم از میان رفت. شخص دگرى را در محضر الهى مى‏آورند و نامه‏ى عملش را به وى مى‏دهند. در آن نامه طاعات بسیار مى‏بیند. عرض مى‏کند بار الها! این نامه‏ى عمل من نیست و من در دنیا چنین اعمالى را انجام نداده‏ام. به او گفته مى‏شود: فلانى از تو غیبت نموده و حسنات او به نامه‏ى عمل تو منتقل شده و در حساب تو آمده است. 

چقدر براى آدمى دردناک و رنج‏آور است که ببیند اعمالى را در دنیا انجام داده و امیدوار بوده که در روز جزا آن اعمال موجب نجاتش گردد، اینک به دگرى منتقل شده براى آنکه در دنیا از او غیبت نموده است. علل و عواملى که موجب غیبت کردن مردم از یکدیگر مى‏شود متعدد است، گاهى حسد، آدمى را به غیبت وامى‏دارد زیرا محسود که از عز و بزرگى یا محبوبیت اجتماعى 

برخوردار است حسود بر او رشک مى‏برد و براى آنکه ناراحتى درونى خویشتن را تسکین بخشد زبان به غیبت او مى‏گشاید تا او را در جامعه موهون کند و ارزش او را از میان ببرد. گاهى خشم و حس انتقامجویى آدمى را به غیبت وامى‏دارد، گاهى محیط مجلس انس زمینه را براى غیبت این و آن فراهم مى‏آورد، و گاه کسى خود داراى عیوب و نقائصى است و براى اینکه وانمود نماید که این نقائص منحصر به او نیست از نقائص دگران سخن مى‏گوید و عیب آنان را نشر مى‏دهد، و على علیه‏السلام درباره‏ى این گروه فرموده است: 

ذوو العیوب یحبون اشاعه معایب الناس لیتسع لهم العذر فى معایبهم. 

کسانى که داراى عیوبى هستند دوست دارند که عیوب دگران را شایع نمایند تا عذر عیوب خودشان وسعت یابد. 

کسانى که زبان به غیبت دیگران مى‏گشایند باید بدانند که غیبت کردن آنان از دیگران موجب مى‏شود که غیبت‏شدگان تحریک شوند تا عیوب آنان را به دست آورند و غیبتشان را با غیبت تلافى نمایند. 

عن ابیعبدالله علیه‏السلام قال: لا تغتب فتغتب و لا تحفر لاخیک حفره فتقع فیها. 

امام صادق (ع) فرموده: غیبت مکن که در معرض غیبت قرار مى‏گیرى و براى برادرت گودالى حفر مکن که خودت در آن فرومى‏افتى. 

عن على علیه‏السلام قال: ایاک ان تجعل مرکبک لسانک فى غیبه 

اخوانک او تقول ما یصیر علیک حجه و فى الاساءه الیک عله. 

بپرهیز از اینکه زبانت را در غیبت نمودن برادرانت مرکب خود قرار دهى یا آنکه چیزى بگویى که بر ضررت حجت باشد یا در بدى نسبت به تو علت. 

اگر کسى به خطر بزرگى که از گناه غیبت در دنیا و آخرت دامنگیر غیبت‏کننده مى‏شود متوجه گردد و تصمیم بگیرد که از این پس پیرامون آن گناه بزرگ نگردد چه کند که غیبتهاى گذشته‏اش تصفیه شود و لکه‏هاى آن گناه از نامه‏ى عملش محو گردد. مى‏دانیم که در گناه غیبت دو حق وجود دارد: یکى حق خالق و آن دیگر، حق مخلوق. نسبت به حق خالق و گناهى که مرتکب شده است باید توبه کند و خداوند مهربان کسانى را که از گناه خود نادم و پشیمان مى‏شوند و از صمیم قلب توبه مى‏کنند و به خدا باز مى‏گردند مشمول عفو خود قرار مى‏دهد و آنان را مى‏آمرزد. اما نسبت به حق مخلوق یعنى آن کس که مورد غیبت واقع شده: اگر از دنیا رفته یا در جایى سکونت دارد که به او دسترسى نیست غیبت‏کننده مى‏تواند براى حل مشکل خود براى او زیاد استغفار کند و مکرر در مکرر از خداوند براى وى طلب آمرزش نماید. این استغفارها در نامه‏ى حسنات غیبت شده ثبت مى‏شود و موجب مى‏گردد که در قیامت رضاى او جلب شود و غیبت‏کننده را مورد عفو و اغماض قرار دهد. اگر غیبت شده زنده است و غیبت کننده به وى دسترسى دارد، در صورتى که او انسان بزرگوار و با گذشتى است اگر نزد او برود و با شرمندگى از وى عذر بخواهد و بگوید: بد کردم، مرا ببخش و او مى‏بخشد، باید نزد وى برود و 

درخواست عفو و اغماض بنماید و لازم است غیبت شده نیز از این فرصت استفاده‏ى معنوى کند و غیبت‏کننده را مشمول عفو خود قرار دهد زیرا این عمل، او را لایق شمول عفو الهى مى‏نماید. قرآن شریف درباره‏ى این گروه افراد لایق و باایمان مى‏فرماید: 

و لیعفوا و لیصفحوا، الا تحبون ان یغفر الله لکم. 

افراد باایمان البته عفو و اغماض مى‏نمایند، آیا دوست ندارید که خداوند هم شما را ببخشد و مشمول عفو خود قرار دهد؟ 

على علیه‏السلام در این باره فرموده: 

عجبت لمن یرجو فضل من فوقه کیف یحرم من دونه. 

على (ع) مى‏فرماید: تعجب مى‏کنم از کسى که خود به فضل و عنایت آفریدگار خویش، یعنى ذات اقدس الهى، آن قادرى که فوق همه‏ى بندگان است، امید دارد چگونه مادون خود را محروم مى‏کند و از لغزش او نمى‏گذرد. 

  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: تنزیل نور

    نوشته های دیگران ( )

    خانه
    وررود به مدیریت
    پست الکترونیک
    مشخصات من
     RSS 
     Atom 

    :: بازدید امروز ::
    75
    :: بازدید دیروز ::
    31
    :: کل بازدیدها ::
    188072

    :: درباره من ::

    تنزیل نور

    تنزیل نور
    دراین وبلاگ مطالبی در مورد قران ،دین اسلام وائمه اطهار(ع) ارائه خواهد شد.

    :: لینک به وبلاگ ::

    تنزیل نور

    ::پیوندهای روزانه ::

    :: دسته بندی یادداشت ها::

    تفسیر[2] . ابن غضائرى[2] . ابو الحسن[2] . امام حسن عسگری علیه السلام[2] . شعرانی[2] . شیخ صدوق[2] . مجمع البیان[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شعبان . آشتی . محدث نوری . محمد تقی فلسفی . مشایخ . مظلوم . مقاوم . مولامان و صاحبمان . نعمات . شکر . صاحب الزمان . صبر وفرج . صله رحم . صهیونیست . غزه . فضیلت ماه‏های سه گانه . قدر شناسی . گذشت . متن . متن رساله حقوق امام سجاد (ع) . امام رضا . امام سجاد (ع) . انقلاب . بستگان . ترجمه . اختلاف . الطاف خدا . الْمُحَرِّفینَ . ثنای الهی . جمعه . حدیث . حدیث پیامبر(ص) . حضرت بقیةاللَّه . حق آزاد کننده و آزاد شده . حق اذانگو . حق الله . حق اندرزخواه و اندرزگو . حق بدهکار . حق برادر . حق پا . حق پیشنماز . حق پیشوا . حق چشم . حق دارایى . حق دانش آموز . حق رعیت . حق زبان . حق زکات . حق زیردست . حق سائل ومسؤول . حق سالخورده وخردسال . حق شریک . حق شکم . حق طرفت که بر تو ادعایىدارد . حق طرفت که تو براوادعایى دارى . حق عورت . حق فرزند . حق قربانى‏ . حق کافران . حق گوش . حق مادر . حق مشورت کننده و شونده . حق ندیم . حق نمازوروزه‏ . حق نیکى کننده . حق همسایه‏ . حق همکیش . حق همنشین . حمد . خطبه غدیر . دست کاری . دعاى مکارم الاخلاق . دعای مکارم الاخلاق . رجب . رساله حقوق . رمضان . رهبرمعظم انقلاب . سیار . شب .

    :: آرشیو ::

    پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
    دوازده معصوم علیهم السلام
    آذر 1387
    دی 1387

    :: خبرنامه وبلاگ ::

     

    :: موسیقی ::