شرح دعای مکارم الاخلاق(58)
به نظر مىرسد با شرحى که معروض افتاد معناى جملهى اول از دو جملهى دعاى «مکارمالاخلاق» که موضوع بحث امروز است براى شنوندگان محترم روشن شده باشد. امام سجاد (ع) در پیشگاه خداوند عرض مىکند:
و اثیب من حرمنى بالبذل.
بار الها! توفیقم ده تا کسى را که مرا محروم نموده است از بخشش و بذل خویشتن برخوردار نمایم.
در جملهى دوم عرض مىکند:
و اکافى من قطعنى بالصله.
بار الها! موفقم بدار تا عمل کسى را که از من بریده و قطع رابطه نموده است با صله و تجدید رابطه مکافات نمایم.
دو دوست مسلمان که علاقه و ربطشان با هم بر اساس برادرى دینى بوده اگر روزى بر اثر آزردگى و رنجشخاطر از هم
کنارهگیرى کنند در روایات اسلامى، آن فاصله و کنارهگیرى، هجران خوانده شده و نباید جدایى آن دو نفر بیش از سه روز به طول انجامد. در جایى که دو مسلمان علاوه بر اخوت اسلامى رحم یکدگرند اگر روزى از هم جدا شوند و ترک مراوده نمایند، عمل این دو از نظر دینى به مراتب از جدایى دو برادر مسلمان غیر رحم مهمتر است و در منابع دینى، این جدایى به قطع رحم تعبیر شده و پیوند مجدد آن را صلهى رحم خواندهاند. امام سجاد علیهالسلام از هجران دو مسلمان با جملهى «و اجزى من هجرنى بالبر» نام برده و در سخنرانى قبل مخصوصا راجع به آن بحث شد و جملهاى که هماکنون موضوع سخن است: «و اکافى من قطعنى بالصله» ناظر به قطع رحم و صلهى رحم است. براى آنکه این موضوع نیز بخوبى روشن شود، قسمتى از روایات مربوط به رحم ذکر مىگردد:
عن النبى صلى الله علیه و آله قال: ابغض الاعمال الى الله الشرک بالله ثم قطیعه الرحم ثم الامر بالمنکر و النهى عن المعروف.
رسول اکرم صلى الله علیه و آله فرموده است: مبغوضترین اعمال نزد باریتعالى شرک به خداوند است، پس از آن قطع رحم است، و پس از آن نهى از خوبیها و امر به بدیها است.
از این روایت بخوبى روشن مىشود که قطع رحم تا چه حدود در پیشگاه خداوند مطرود و مبغوض است. مىدانیم که بزرگترین گناه در اسلام شرک به خداست، شرک، گناهى نابخشودنى است و مشرک، مشمول مغفرت باریتعالى واقع نمىشود. رسول گرامى، پس از گناه شرک از قطع رحم نام برده و خاطرنشان ساخته
است که قاطع رحم از مبغوضترین گناهکاران در پیشگاه الهى است و پس از قطع رحم گناه امر به منکر و نهى از معروف را بسیار مهم شمرده است زیرا چنین گناهکارى از موضع مخالفت صریح با خداوند سخن مىگوید: خدا به خوبیها امر نموده و او نهى مىکند، خداوند از بدیها نهى نموده و او امر مىنماید. مىتوان گفت این روایت به مسلمانان مىفهماند که گناه قطع رحم پس از شرک به خداوند و پیش از موضعگیرى در مقابل ذات اقدس الهى و اوامر و نواهى او بزرگترین گناه است و مسلمانان باید از آن بپرهیزند و دامن خویش را به چنین گناه بزرگى آلوده ننمایند. شاید بعضى تصور کنند که اگر رحم گناهکار باشد مىتوان با او قطع رابطه نمود. این تصورى است نادرست، نه تنها گناه مجوز قطع رحمیت نیست بلکه به موجب روایت، کفر هم قاطع رحم نمىشود و باید پیوند رحمیت همواره مورد توجه مسلمانان باشد.
قلت لابیعبدالله علیهالسلام: یکون لى القرابه على غیر امرى الهم على حق؟ قال نعم، حق الرحم لا یقطعه شىء و اذا کانوا على امرک کان لهم حقان: حق الرحم و حق الاسلام.
راوى مىگوید: به امام صادق (ع) عرض کردم: کسانى با من قرابت رحمى دارند اما با من هم عقیده نیستند، آیا براى آنان به عهدهام حقى است؟ فرمود: بلى. حق رحمیت را چیزى قطع نمىکند و اگر با تو هم عقیده باشند براى آنان دو حق است: یکى حق رحمیت و آن دیگر حق اسلام.
افراد متدین و مسلمان از گناه و کفر ارحام خود در باطن
خویش بیزارند و ممکن است در مواقع مقتضى آن را هم به زبان بیاورند، ولى حق رحمیت را طبق وظیفهى دینى همواره باید رعایت کنند و قطع رحم ننمایند. صلهى رحم پیوند خانواده را محکم مىکند، مانع بروز تیرگى و کدورت مىشود، و در پرتو صلهى رحم مسئلهى تعاون و همیارى شکوفا مىگردد. اگر تمام اعضاى خانواده مسلمان باشند صلهى رحم آنان را متحد مىکند و اتحادشان وحدت اسلامى را تقویت مىنماید، و اگر بعضى از افراد خانواده غیر مسلمان باشد، صلهى رحم و روابط خانوادگى ممکن است در روحیهى آنان موثر واقع شود، نگذارد با دشمنان دین به ضرر مسلمین همکارى نمایند و احیانا به نفع آنان جاسوسى کنند. صلهى رحم در عمران و آبادى بلاد اثر مىگذارد، موجب گشایشهاى اقتصادى مىشود، افراد را به راه فضایل اخلاق سوق مىدهد، جود و سخا به بار مىآورد، و خلاصه، صلهى رحم و حسن برخورد افراد یک خانواده با هم فواید و آثار بسیارى دارد و این مطلب ضمن روایات متعددى در تعالیم اسلام خاطرنشان گردیده است.
عن النبى صلى الله علیه و آله: صله الرحم تعمر الدیار و تزید فى الاعمار و ان کان اهلها غیر اخیار.
رسول اکرم فرموده است: صلهى رحم شهرها را آباد مىکند و عمرهاى مردم را افزایش مىدهد، اگر چه اهل آن بلاد از اخیار و خوبان نباشند.
عن ابیعبدالله علیهالسلام قال: صله الارحام تحسن الخلق و تسمح الکف و تطیب النفس و تزید فى الرزق و تنسى فى الاجل.
امام صادق (ع) فرمود: صلهى رحم موجب حسن خلق مىشود، دست را در بخشندگى و عطا باز مىکند، مایهى پاکدلى و صفاى ضمیر مىگردد، رزق را افزایش مىدهد، و مرگ آدمى را به تاخیر مىاندازد. عن ابیجعفر علیهالسلام قال: صله الارحام تزکى الاعمال و تدفع البلوى و تنمى الاموال و تنسى له فى عمره و توسع له فى رزقه و تحبب له فى اهل بیته. فلیتق الله و لیصل رحمه.
امام باقر (ع) فرمود: صلهى ارحام موجب پاکى اعمال مىشود، بلایا را دفع مىکند، مایهى نمو مال مىگردد، مرگ را به تاخیر مىاندازد، رزق را توسعه مىدهد، صله کننده را در خانواده محبوب مىسازد. باید آدمى از خدا پروا نماید و حتما صلهى رحم کند.
صلهى رحم از اعمالى است که علاوه بر فواید دنیوى و نتایج مادى، آثار مهمى در عالم آخرت دارد و صله کننده در قیامت از آن آثار برخوردار مىگردد.
عن النبى صلى الله علیه و آله قال: بر الوالدین و صله الرحم یهون الحساب ثم تلا صلى الله علیه و آله هذه الایه: و الذین یصلون ما امر الله به ان یوصل و یخشون ربهم و یخافون سوء الحساب.
رسول اکرم فرمود: نیکى به والدین و صلهى رحم حساب را در قیامت، آسان مىکند. سپس آیهاى از قرآن شریف تلاوت نمود که ترجمهاش این است: افراد بصیر در دین آناناند که وصل مىکنند آن را که خداوند به وصلش امر فرموده و از سختى حساب قیامت بیم دارند.
اگر کسى از بستگانتان با شما قطع مراوده نموده شما به
ملاقاتش بروید و صلهى رحم نمایید و براى آنکه بدانید ارزش عمل شما در پیشگاه خداوند تا چه حد اهمیت دارد به محتواى این روایت دقت نمایید:
عن على بن الحسین علیهماالسلام قال: ما من خطوه احب الى الله عز و جل من خطوتین: خطوه یسد بها المومن صفا فى الله و خطوه الى ذى رحم قاطع.
حضرت زینالعابدین (ع) فرموده: هیچ قدمى نزد باریتعالى از دو قدم محبوبتر نیست: اول آن قدمى که شخص باایمان برمىدارد تا صف نظامیان اسلام را در جبههى جنگ محکم کند و راه نفوذ دشمن را سد نماید، دوم، قدمى که در راه ملاقات رحم برمىدارد، رحمى که از او قطع علاقه نموده و رشتهى مراوده را بریده است.
امام سجاد (ع) در جملهى دوم دعاى «مکارمالاخلاق» که موضوع آخرین قسمت سخنرانى امروز است به پیشگاه خداوند عرض مىکند:
و اکافى من قطعنى بالصله.
بار الها! مرا موفق بدار تا بتوانم عمل آن کس را که از من بریده و قطع رحم نموده است با صله و تجدید پیوند مکافات نمایم.
ائمهى معصومین علیهمالسلام مراقب صلهى رحم بودند و این وظیفهى دینى را به شکلهاى مختلف انجام مىدادند. رحمى که قطع علاقه مىنمود سر وقتش مىرفتند و با ملاقات او تجدید مراوده مىنمودند، رحمى که قطع علاقه نکرده، ولى گرفتارى دارد مشکلش را حل مىکردند و از گرفتارى نجاتش مىدادند، رحمى را که
برخلاف اخلاق و ادب عمل کرده و دربارهى امام به کار ناروا دست زده است به گونهى مناسبى مورد مهر و محبت قرار مىدادند و از وى حمایت مىنمودند و در اینجا براى نمونه به بعضى از موارد اشاره مىشود:
حسن بن على، ملقب به افطس یا محمد بن عبدالله معروف به نفس زکیه بر ضد حکومت منصور دوانقى قیام نمودند. پس از زد و خوردهایى نفس زکیه کشته شد و حسن افطس مختفى گردید. چندى جریان بدین منوال گذشت. موقعى امام صادق (ع) به عراق آمد و با منصور دوانقى ملاقاتى دست داد. امام (ع) از فرصت استفاده نمود و براى نجات رحم خود از گرفتارى به منصور دوانقى فرمود:
ترید ان تسدى الى رسول الله صلى الله علیه و آله یدا؟ قال نعم یا اباعبدالله. قال: تعفو عن ابنه الحسن بن على، فعفا عنه.
آیا میل دارى با انجام عمل خیرى دربارهى یکى از فرزندان رسول اکرم راهى به روى خود بگشایى؟ عرض کرد: بلى. فرمود: فرزند آن حضرت، حسن بن على را مورد عفو قرار بده. منصور دوانقى پذیرفت و عفوش نمود.
توصیهى به موقع امام صادق (ع) به منصور دوانقى صلهى رحمى بود بسیار ارزنده و مهم و موجب شد حسن افطس که با امام رحمیت نزدیک داشت از گرفتارى رهایى یابد.
کنت عند ابیعبدالله جعفر بن محمد علیهماالسلام حین حضرته الوفاه و اغمى علیه. فلما افاق قال: اعطوا الحسن بن على الحسین، و هو الافطس، سبعین دینارا و اعطوا فلانا کذا و کذا. فقلت اتعطى رجلا
حمل علیک بالشفره یرید ان یقتلک. قال: ترید ان لا اکون من الذین قال الله عز و جل: الذین یصلون ما امر الله به ان یوصل و یخشون ربهم و یخافون سوء الحساب.
راوى مىگوید: در ساعات آخر زندگى امام صادق (ع) در کنار بسترش بودم. حضرت لحظهاى از حال رفت. وقتى به حال آمد فرمود: به حسن بن على ملقب به افطس یعنى همان شخصى که امام به منصور دوانقى دربارهاش توصیه نموده بود فرمود هفتاد دینار بدهید و دربارهى شخص دیگرى که نامش در حدیث نیامده نیز توصیهى مالى فرمود. راوى مىگوید: به حضرت عرض کردم: آیا دربارهى مردى وصیت مىنمایى که موقعى با کارد مورد حملهات قرار داد و مىخواست شما را به قتل برساند؟ امام آیهاى از قرآن شریف دربارهى صلهى رحم خواند و فرمود: مىخواهى این آیه شامل من نشود و از گروهى نباشم که امر الهى را دربارهى رحم به کار بسته و قاطع رحم را صله نموده است؟