تنزیل نور


ساعت 5:3 عصر چهارشنبه 87/11/30

شرح دعای مکارم الاخلاق(56)

یکى از عوامل موثر و نافذ در هجران و جدایى دو دوست صمیمى از یکدیگر آزردگى و رنجش خاطر است و این حالت روحى مى‏تواند علل و دلایل متعددى داشته باشد و در روایات اخلاقى اسلام، بسیارى از آنها ذکر شده است ولى مهمترین عامل تیرگى ضمیر، تحقیر شخصیت رفیق و رعایت نکردن وظایف اخلاقى درباره‏ى اوست. بعضى به جاى آنکه از صفا و صمیمیت رفیق قدردانى کنند و مورد تکریم و احترامش قرار دهند درباره‏ى وى بى‏اعتنا مى‏شوند، حتى احترامى که درباره‏ى عادیترین افراد معمول مى‏دارند درباره‏ى او رعایت نمى‏نمایند، مثلا در مجلس وارد مى‏شود، به همه با گرمى دست مى‏دهد، و به رفیق صمیمى خود که شایسته است با گرمى بیشترى دست بدهد با سردى دست مى‏دهد یا اصلا دست نمى‏دهد. در مجلس جشن عقد ازدواج فرزند خود براى همه کارت دعوت مى‏فرستد، ولى براى رفیق صمیمى کارت نمى‏فرستد و به زبان مى‏گوید: شما هم در مجلس شرکت کن. این اعمال تحقیرآمیز و نظایر آن که به عنوان صفا و صمیمیت درباره‏ى رفیق انجام مى‏شود ناروا و برخلاف اخلاق حمیده است و اولیاى دین پیروان خود را از ارتکاب آن منع نموده‏اند. 

عن على علیه‏السلام قال: ایاک ان تهمل حق اخیک اتکالا على ما بینک و بینه فلیس لک باخ من اضعت حقه. 

على (ع) فرموده: بپرهیز از اینکه در رعایت حق برادرت به اتکاى صفا و صمیمیتى که بین شما وجود دارد اهمال نمایى، چه آنکه کسى که حق او را ضایع نموده‏اى برادر تو نیست. تضییع حق 

دوست صمیمى و آزرده ساختن او نشانه‏ى عجز و ناتوانى رفیق وظیفه ناشناس است و على (ع) در این باره فرموده است: 

اعجز الناس من عجز عن اکتساب الاخوان و اعجز منه من ضیع من ظفر به منهم. 

عاجزترین مردم کسى است که نتواند در جامعه براى خود دوستان و برادرانى را به دست آورد و عاجزتر از او کسى است که حق برادر به دست آمده را تضییع نماید، یعنى با این عمل ناروا پیوند دوستى را قطع کند. 

به طور کلى حقیر شمردن، مسخره کردن، شرمنده ساختن، اهانت نمودن، و هر عملى از این قبیل که به ارزش انسانى و شخصیت اجتماعى یک مسلمان آسیب مى‏رساند یا موجب جدایى دو رفیق متدین از یکدیگر مى‏شود در اسلام ممنوع شناخته شده و علماى حدیث روایات هر یک از این اعمال را در بابى جداگانه جمع‏آورى نموده و در کتابهاى خود آورده‏اند. امام سجاد (ع) در دعاى «مکارم‏الاخلاق» ضمن جمله‏ى مورد بحث امروز از هجران و جدایى نام برده و به پیشگاه خداوند عرض مى‏کند: 

و اجزى من هجرنى بالبر. 

بار الها! مرا موفق بدار تا عمل آن کس را که از من جدا شده و ترکم گفته است جزاى او را با خوبى و نیکوکارى بدهم. 

کسى که از امام سجاد (ع) جدا مى‏شود و آن حضرت را ترک مى‏گوید قطعا به علت عدم رعایت وظایف اخلاقى از ناحیه‏ى امام نیست، چه آنکه او خود امام معصوم و مربى انسانهاست و هرگز 

مرتکب کوچکترین عمل خلاف اخلاق نمى‏شود تا دوست آن حضرت به استناد آن عمل ترک مراوده کند و رشته‏ى دوستى را قطع نماید. هجران کسانى از دوستان ائمه‏ى معصومین ممکن است براى آن بوده که امام به منظور رعایت تقیه و انجام وظیفه‏ى شرعى سخنى گفته یا عملى را انجام داده که به نظر آن دوست ناآگاه درست نیامده و بدون اینکه سوال کند و توضیح بخواهد با امام قطع رابطه نموده است و امام نیز در شرایط تقیه نمى‏توانسته نزد آن دوست برود و مطلب را توضیح دهد ، چه ممکن است بر اثر همان رفتن و توضیح دادن مفاسد تازه‏اى به بار آید. در بعضى از روایات آمده که گاهى چند نفر یک روز در فواصل کوتاهى یک سوال را از امام نموده‏اند و به هر یک پاسخى غیر از پاسخى که به آن دیگر داده گفته است. البته این عمل موجب شگفتى بعضى از دوستان ناآگاه مى‏شد و ممکن بود نسبت به امام دلسرد شوند و قطع رابطه نمایند. گاهى عمل امام براى بعضى شگفت‏آور بود و خواستار توضیح مى‏شدند و امام بیان مى‏فرمود. 

فى تقیه جعفر بن محمد علیهماالسلام بحیث افطر الصوم خوفا من ابى‏العباس و قال: ان صمت صمنا و ان افطرت افطرنا. فقیل له تفطر یوما من شهر رمضان فقال: اى والله افطر یوما من شهر رمضان احب الى من ان یضرب عنقى.  

در تقیه‏ى امام صادق (ع) است که از خوف ابوالعباس روزه را افطار کرد و به وى گفت اگر روزه بگیرى روزه مى‏گیریم و اگر افطار کنى افطار مى‏نماییم. به حضرت عرض شد: یک روز از ماه رمضان را افطار مى‏کنید؟ فرمود: آرى به خدا قسم، یک روز از ماه رمضان را 

افطار نمایم بهتر است از اینکه کشته شوم. 

ممکن است هجران و جدایى بعضى از دوستان امام سجاد از ترس گزارش مامورین دولت جبار به مراقبه و رفت و آمد او با امام سجاد باشد. البته در چنین وضعى نه امام مى‏تواند سر وقت دوست برود و نه دوست مى‏تواند به ملاقات امام بیاید. براى اینکه روابط دوستانه بکلى قطع نشود، حضرت سجاد (ع) به پیشگاه خدا عرض مى‏کند: بار الها! مرا موفق بدار تا کسى را که از من جدا شده و ترکم گفته است با بر و نیکوکارى پاداش دهم و از این راه دوستیش را تکریم نمایم. 

با عوامل رنجش چگونه برخورد نماییم؟ از آنچه معروض افتاد هجرانها و جداییهاى روا از ناروا تفکیک گردید، به علاوه روشن شد که گفتار و رفتار خلاف اخلاق یکى از عوامل مهم جدایى دو دوست صمیمى از یکدیگر است. اینک در آخرین قسمت سخنرانى امروز در باب این مطلب بحث مى‏شود که با علل و عوامل جدایى چگونه برخورد نماییم و چه کنیم که حتى‏المقدور کمتر تحت تاثیر عوامل هجران قرار گیریم تا رشته‏ى دوستیها به آسانى قطع نشود و زود دچار هجران و جدایى نشویم. براى نیل به این هدف مقدس لازم است خویشتن را به پاره‏اى از صفات حمیده و خلقیات پسندیده متخلق نماییم و حلم یا قدرت خویشتندارى یکى از آن صفات است، باید خود را طورى بسازیم که بتوانیم با نیروى حلم بر غضب چیره شویم، آن را مهار کنیم، و خویشتن را از انتقامجویى مصون داریم. 

کان على بن الحسین علیهماالسلام یقول: انه لیعجبنى الرجل ان یدرکه حلمه عند غضبه. 

امام سجاد (ع) مى‏فرمود: براى من مایه‏ى شگفتى است که وقتى مرد خشمگین مى‏گردد حلمش بتواند او را دریابد و از خطر مصون و محفوظش دارد. 

اگر حلم ندارد و نمى‏تواند بدون تکلف خویشتندار باشد به حلم تظاهر کند و با تصنع خود را حلیم و بردبار وانمود نماید تا این خلق شریف تدریجا ملکه‏ى نفسانى او گردد و بتواند بدون تصنع حلم نماید. 

عن على علیه‏السلام قال: ان لم تکن حلیما فتحلم فانه قل من تشبه بقوم الا او شک ان یکون منهم. 

على (ع) فرموده: اگر حلیم و بردبار نیستى تظاهر به حلم کن و خود را همانند افرادى بساز که خویشتندارند، چه آنکه کم یافت مى‏شود کسى که خود را همانند قومى بسازد جز آنکه خیلى زود همانند آنها مى‏شود. 

یکى دیگر از صفات پسندیده که مى‏تواند از تاثیر علل هجران بکاهد و نگذارد رشته‏ى محبت دوستان به آسانى گسسته شود، تغافل است. تغافل عبارت از این است که آدمى چیزى را بداند و از آن آگاه باشد و روى مصلحت، خود را غافل و بى‏خبر نشان بدهد و با اراده و عمد به گونه‏اى رفتار کند که بیننده تصور کند از آن بى‏خبر است. اتخاذ چنین روشى در حسن معاشرت با مردم و خوب زندگى کردن بسیار مفید و ثمربخش است. 

عن ابیعبدالله علیه‏السلام قال: صلاح حال التعایش و التعاشر ملا مکیال ثلثاه فطنه و ثلثه تغافل. 

امام صادق (ع) فرموده: صلاح زندگى و آمیزش با مردم پرى پیمانه‏اى است که دو سوم آن تفطن و آگاهى و یک سوم آن تغافل و نادیده گرفتن است. 

تغافل و خویشتن را ناآگاه جلوه دادن در مواردى که مصلحت است آنقدر در اخلاق اسلام مهم تلقى شده که افراد باایمان نمى‏توانند آن را نادیده انگارند و از کنار آن بى‏توجه بگذرند. 

عن النبى صلى الله علیه و آله و سلم قال: المومن نصفه تغافل. 

رسول اکرم فرموده: نیمى از رفتار و گفتار مومن مبتنى بر تغافل است. 

از جمله مواردى که به مصلحت است شخص باایمان تغافل کند و خویشتن را ناآگاه بنمایاند، در زمینه‏ى پاره‏اى از اعمال خلاف اخلاق رفیق متشرع و مومن است، چه تغافل در این قبیل موارد نمى‏گذارد رشته‏ى مودت بریده شود و پیوند دوستى دو مسلمان از هم جدا گردد و در نتیجه روابط گرم دو رفیق صمیمى به سردى و کدورت گرایش یابد. جایى که رفیق عاقل و مصلحت‏اندیش مى‏تواند با تغافل روابط دوستانه‏ى برادر دینى خود را حفظ کند و مانع هجران و جدایى وى گردد، اما از انجام این وظیفه خوددارى نماید و به جاى تغافل، لغزش اخلاقى رفیق خود را به رخش بکشد و او را مورد توبیخ و مواخذه قرار دهد و سرانجام با قهر و دلتنگى از هم جدا شوند، با این عمل ناروا مرتکب اشتباهى بزرگ گردیده و براى اینکه بداند چه کرده است باید به روایتى که از امام صادق (ع) حدیث شده است گوش فرادارد و با عذرخواهى از رفیق جدا شده این لکه را از صفحه‏ى 

اعمال خویش بزداید. 

سمعت اباعبدالله علیه‏السلام یقول: لا یفترق رجلان على الهجران الا استوجب احدهما البرائه و اللعنه و ربما استحق ذلک کلاهما. فقیل له هذا الظالم فما بال المظلوم؟ قال: لانه لا یدعو اخاه الى صلته و لا یتعامس له عن کلامه. 

راوى حدیث مى‏گوید: از امام صادق (ع) شنیدم که مى‏فرمود: دو مسلمان با دلتنگى و هجران از هم جدا نمى‏شوند جز آنکه یکى از آن دو استحقاق دارد که هم مورد تبرى و بیزارى واقع شود و هم مورد لعنت و چه بسا هر دو شایسته تبرى و لعن هستند. به حضرت عرض شد: یابن رسول الله! ظالم به علت ظلمش استحقاق تبرى و لعن دارد، مظلوم براى چه؟ حضرت در پاسخ فرمود: براى آنکه مظلوم برادر خود را به آشتى و تجدید پیوند دوستى نخوانده و از گفته‏هاى او تغافل ننموده است. 

امیدوارم عموم شنوندگان محترم از آقایان و بانوان، نوجوانان و جوانان، میانسالان و کهنسالان، و خلاصه تمام افرادى که این بحث را شنیدند در سخنان پیمبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله و همچنین در روایات ائمه‏ى معصومین علیهم‏السلام که در این بحث ذکر شد دقت کامل مبذول دارند، به مسئولیت خود توجه نمایند و هرگز غافل نشوند که هجران و جدایى دو مسلمان از هم علاوه بر اینکه منافى با محبت دینى و برادرى اسلامى است مى‏تواند در دنیا عوارضى تلخ و ناگوار و احیانا رویدادهایى به دنبال آورد. 

 

 



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: تنزیل نور

    نوشته های دیگران ( )

    خانه
    وررود به مدیریت
    پست الکترونیک
    مشخصات من
     RSS 
     Atom 

    :: بازدید امروز ::
    69
    :: بازدید دیروز ::
    31
    :: کل بازدیدها ::
    188066

    :: درباره من ::

    تنزیل نور

    تنزیل نور
    دراین وبلاگ مطالبی در مورد قران ،دین اسلام وائمه اطهار(ع) ارائه خواهد شد.

    :: لینک به وبلاگ ::

    تنزیل نور

    ::پیوندهای روزانه ::

    :: دسته بندی یادداشت ها::

    تفسیر[2] . ابن غضائرى[2] . ابو الحسن[2] . امام حسن عسگری علیه السلام[2] . شعرانی[2] . شیخ صدوق[2] . مجمع البیان[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شعبان . آشتی . محدث نوری . محمد تقی فلسفی . مشایخ . مظلوم . مقاوم . مولامان و صاحبمان . نعمات . شکر . صاحب الزمان . صبر وفرج . صله رحم . صهیونیست . غزه . فضیلت ماه‏های سه گانه . قدر شناسی . گذشت . متن . متن رساله حقوق امام سجاد (ع) . امام رضا . امام سجاد (ع) . انقلاب . بستگان . ترجمه . اختلاف . الطاف خدا . الْمُحَرِّفینَ . ثنای الهی . جمعه . حدیث . حدیث پیامبر(ص) . حضرت بقیةاللَّه . حق آزاد کننده و آزاد شده . حق اذانگو . حق الله . حق اندرزخواه و اندرزگو . حق بدهکار . حق برادر . حق پا . حق پیشنماز . حق پیشوا . حق چشم . حق دارایى . حق دانش آموز . حق رعیت . حق زبان . حق زکات . حق زیردست . حق سائل ومسؤول . حق سالخورده وخردسال . حق شریک . حق شکم . حق طرفت که بر تو ادعایىدارد . حق طرفت که تو براوادعایى دارى . حق عورت . حق فرزند . حق قربانى‏ . حق کافران . حق گوش . حق مادر . حق مشورت کننده و شونده . حق ندیم . حق نمازوروزه‏ . حق نیکى کننده . حق همسایه‏ . حق همکیش . حق همنشین . حمد . خطبه غدیر . دست کاری . دعاى مکارم الاخلاق . دعای مکارم الاخلاق . رجب . رساله حقوق . رمضان . رهبرمعظم انقلاب . سیار . شب .

    :: آرشیو ::

    پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
    دوازده معصوم علیهم السلام
    آذر 1387
    دی 1387

    :: خبرنامه وبلاگ ::

     

    :: موسیقی ::