شرح دعای مکارم الاخلاق(53)
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل على محمد و آله، و سددنى لان اعارض من غشنى بالنصح این جمله از دعاى شریف «مکارمالاخلاق» به خواست باریتعالى موضوع سخنرانى امروز است. امام سجاد علیهالسلام پس از درود بر محمد و آلش به پیشگاه خداوند عرض مىکند: بار الها! مرا به راه صواب تایید کن تا با کسى که فریبم داده و به من خیانت نموده است با لطف و خیرخواهى مقابله نمایم.
در این عبارت دو کلمه است که باید مورد بررسى قرار گیرد تا معناى کلام امام سجاد (ع) روشن شود: یکى کلمهى «غش» است و آن دیگر کلمه «نصح». غش به معناى ناخالص و مشوب است و نصح به معناى خالص و غیر مشوب. غش و نصح در لغت عرب معانى متعددى دارند:
غشه اظهر له خلاف ما اضمره، زین له غیر المصلحه، خدعه و خانه.
غش نمودن با دیگرى به معناى ظاهر نمودن چیزى است
خلاف آنچه پنهان نموده است، غش به معناى زینت نمودن و زیبا جلوه دادن چیزى است که خلاف مصلحت مىباشد، غش به معناى خدعه و خیانت است.
نصحه وعده، اخلص له الموده. الناصح الخالص من العسل و غیره، ناصح الجیب اى نقى القلب لا غش فیه.
او را نصیحت کرد یعنى موعظه نمود، یعنى مودت خود را دربارهى او خالص ساخت. ناصح به معناى خالص است، عسل خالص باشد یا غیر عسل. به کسى که قلب پاک و خالى از غش دارد مىگویند «ناصح الجیب».
این جمله که مورد بحث امروز است و چند جمله که بعد از آن در کلام امام سجاد (ع) آمده از سجایاى انسانى و کرایم اخلاق است. باید توجه داشت که به کار بردن کرامت خلق و گذشتهاى بزرگ انسانى جنبهى فردى و خصوصى دارد و شامل گناهان عمومى و جرمهاى اجتماعى نمىشود، به عبارت دیگر، کرامت اخلاق در اسلام عبارت از این است که اگر فردى نسبت به فرد دیگر ستم نمود و به حق او تجاوز کرد شخصى که مورد ستم واقع شده از نظر قانون مىتواند او را تعقیب کند و کیفر دهد، ولى اگر شخص متجاوز لایق عفو و اغماض باشد و بر اثر گذشت و چشمپوشى ممکن است اصلاح شود او را مىبخشد و با کرامت خوب از وى مىگذارد. در همین جملهى مورد بحث، امام (ع) عرض مىکند: بار الها! مرا موفق بدار تا با کسى که به شخص من ستم نموده و فریبم داده است از راه نصیحت و خیرخواهى با وى مقابله نمایم.
براى آنکه مطلب دعاى امام (ع) هر چه بهتر و بیشتر روشن شود و بدانیم کدام غش است که جنبهى خصوصى دارد و دعاى امام
سجاد (ع) شامل آن مىشود و کدام غش است که مشمول دعاى امام سجاد نیست، لازم است عین احادیثى که در آنها از «غش» نام برده شده ذکر شود تا بدانیم دعاى امام ناظر به کدام غشى است که مىشود با لطف و خیرخواهى با آن مقابله نمود و کدام غشى است که دعاى امام سجاد آن را در بر نمىگیرد و نمىتوان با لطف و اندرز از آن چشمپوشى کرد. معاملات و داد و ستد از جمله امورى است که در روایات اولیاى دین کلمهى «غش» دربارهى آنها به کار برده شده است.
عن النبى صلى الله علیه و آله: من غش مسلما فى شراء او بیع فلیس منا و یحشر یوم القیامه مع الیهود لانهم اغش الخلق للمسلمین.
رسول اکرم فرموده است: کسى که با مسلمانى در خرید یا فروش خیانت نماید و تقلب کند از ما نیست و در قیامت با یهودیان محشور مىگردد زیرا یهودیها نسبت به مسلمانان خائنترین خلقاند.
و عنه صلى الله علیه و آله: نهى عن شوب اللبن بالماء اذا ارید به البیع لانه یکون غشا.
و نیز از آن حضرت حدیث شده است که فرمود: شیر را وقتى براى معامله عرضه مىکنید با آب مخلوط ننمایید، زیرا این کار غش در معامله است.
قال رسول الله صلى الله علیه و آله لرجل یبیع التمر: یا فلان! اما علمت انه لیس من المسلمین من غشهم.
رسول اکرم (ص) به مردى که خرما مىفروخت فرمود: فلانى! آیا نمىدانى از مسلمانان نیست کسى که در معامله با آنان
خیانت نماید.
گویى مرد خرمافروش مقدارى خرماى خوب و مرغوب را روى خرماهاى نامرغوب چیده تا مشترى جمع شود ولى موقع توزین و تحویل از قسم نامرغوب به مشترى مىدهد. بدبختانه در عصر ما نیز بعضى از مسلمانان اینچنین عمل مىکنند و موقع بستهبندى میوه براى عرضه کردن چند دانه از مرکبات یا سیب مرغوب یا چند خوشهى انگور خوب را روى بار مىگذارند و نامرغوبها را زیر بار پنهان مىکنند و به فرمودهى رسول گرامى با این عمل خویشتن را از صف مسلمین جدا مىنمایند.
انى سمعت رسول الله صلى الله علیه و آله یقول: لا یحل لاحد یبیع شیئا الا بین ما فیه و لا یحل لمن علم ذلک الا بینه.
راوى مىگوید از رسول گرامى شنیدم که فرمود: حلال نیست براى احدى چیزى را بفروشد مگر آنکه نقائصش را بیان کند و همچنین براى کسى که به عیوب آن متاع واقف گردیده، حلال نیست بدون بیان نقائص معامله نماید.
مثلا اگر فرشى رفو شده یا بید خورده است، فرش فروش باید در موقع معامله به مشترى بگوید و او را از نقائص متاع آگاه سازد. همچنین خریدار آگاه شده اگر بخواهد بعدا آن را به دگرى بفروشد، باید عیوب فرش را بیان نماید تا آگاهانه معامله شود. در گذشته که معاملات با سکههاى طلا و نقره انجام مىشد کسانى خیانت مىکردند و سکههایى با فلزات غیرطلا و نقره به صورت پول رایج مىساختند و با پولهاى واقعى مخلوط مىنمودند و معامله مىکردند.
افرادى که پول تقلبى را تشخیص مىدادند آنها را از پول واقعى جدا مىساختند. امروزه هم که بجاى مسکوک طلا و نقره اسکناس در جریان است کسانى دست به تقلب مىزنند و اسکناسهاى داخلى یا خارجى را مىسازند و به جاى پول واقعى به دست مردم مىدهند. اگر کسى جنسى فروخت و در مقابل به او اسکناس تقلبى دادند و بعدا فهمید حق ندارد با آن پول ساختگى چیز بخرد که این عمل، خیانت و غش در معامله است.
عن موسى بن بکر قال: کنا عند ابىالحسن علیهالسلام فاذا دنانیر مصبوبه بین یدیه. فنظر الى دینار فاخذ بیده ثم قطعه بنصفین ثم قال لى: القه فى البالوعه حتى لا یباع شیئى فیه غش.
موسى بن بکر مىگوید: در حضور حضرت ابا الحسن علیهماالسلام بودیم. چند دینار مقابل حضرت روى زمین ریخته بود. به یکى از آنها با دقت نظر کرد و متوجه شد که تقلبى است. حضرت آن را برداشت و با فشار انگشت نصف نمود، سپس به من فرمود: این را ببر در چاه فاضلاب بینداز تا با آن معاملهاى نشود که در آن غش و خیانت صورت گیرد.
یکى دیگر از مواردى که در روایات کلمهى «غش» به کار برده شده، دربارهى کسى است که در مشورت خیانت مىکند و به مشورت کننده راه خلاف مصلحت را ارائه مىنماید.
عن على علیهالسلام قال: من غش المسلمین فى مشوره فقد برئت منه.
على (ع) فرموده است: کسى که با مسلمانان غش در مشورت
نماید و به آنان خیانت کند من از او برى و بیزارم.
خیانت در مشورت دروغ گفتن است و دروغگویى عملى است غیر وجدانى و خلاف فطرت و اگر کسى این روش نادرست را در پیش گیرد تدریجا به انحراف فکرى دچار مىشود و از واقعبینى و مالاندیشى باز مىماند.
عن على علیهالسلام قال: من غش مستشیره سلب تدبیره.
على (ع) فرموده: کسى که با مشورتکنندهى خود غش و خیانت نماید تدبیر و مالاندیشى از وى سلب مىشود.
به موقع است در اینجا تذکر داده شود که گاهى انسان به انجام کارى که خلاف مصلحت اوست علاقهى بسیار دارد. براى شناخت صلاح و فساد با انسان عاقل و خیرخواهى شور مىکند ولى در باطن میل دارد که او نظر موافق بدهد تا هر چه زودتر اقدام نماید و به تمایل درونى خویش جامهى تحقق بپوشاند، ولى آن انسان خیرخواه و عاقل از روى کمال خلوص و پاکدلى مىگوید: مصلحت نیست. این پاسخ صریح و بر وفق مصلحت در ذائقهى مشورتکننده تلخ و ناگوار مىآید، ولى باید با آن تلخى بسازد و سعادت خود را از دست ندهد.
عن على علیهالسلام قال: مراره النصح انفع من حلاوه الغش.
على (ع) فرموده: ناگوارى خیر و صلاح نافعتر از شیرینى غش و خیانت است.
از آنچه مذکور افتاد این نتیجه به دست آمد که در روایات اسلامى، کلمهى «غش» و کلمهى «نصح» در معاملات و داد و ستدها و همچنین در مشورتها مکرر به کار برده شده است. امام سجاد (ع) در
این جمله از دعاى «مکارم الاخلاق» که موضوع سخنرانى امروز است به غشها و نصحهایى از این قبیل نظر دارد و کرامت خلق را در مواردى اینچنین اعمال مىفرماید. امام (ع) در پیشگاه خدا عرض مىکند:
و سددنى لان اعارض من غشنى بالنصح.
بار الها! مرا به راه صواب تایید کن تا با کسى که فریبم داده و به من غش و خیانت نموده است با نصح و خیرخواهى مقابله نمایم.
مثلا اگر امام از کسى جنسى خریده است که در آن نقائص و عیوبى وجود داشته، ولى فروشنده آنها را توضیح نداده و غش در معامله نموده است، امام مىتواند به عنوان خیار عیب متاع را برگرداند و معامله را فسخ نماید، مىتواند به فروشنده مراجعه کند و مابهالتفاوت را بگیرد، مىتواند نزد او برود، به سرش فریاد بزند و از اینکه عیوب متاع را نگفته و در معامله خیانت نموده است توبیخش نماید، ولى امام از حقوق قانونى خود استفاده نمىکند، بلکه از روى بزرگوارى و کرامت خلق با گشادهرویى نزد فروشنده مىرود و در کمال خلوص و خیرخواهى او را موعظه مىکند و به وى مىگوید: در معاملات از غش و خیانت بپرهیز، دامن انسانیت را آلوده مکن و خویشتن را در پیشگاه الهى شرمنده نساز. او را با این اخلاق انسانى متنبه مىکند، از کارهاى ناروایش باز مىدارد و به راه صلاح و سعادت هدایتش مىنماید.
درخواست امام سجاد (ع) از پیشگاه الهى در این جمله از دعاى «مکارمالاخلاق» آن است که در تمام خیانتهاى فردى و غشهاى خصوصى مورد تاییدش قرار دهد تا با کسانى که به او خیانت و غش مىنمایند به نصح و خیرخواهى مقابله کند و عمل آنان را با اندرزهاى حکیمانهى خود تلافى نماید. غشها و خیانتهایى که فرد
نسبت به فرد انجام مىدهد و روایات آن مذکور افتاد مشمول دعاى امام سجاد (ع) است. ولى در روایات اسلامى از غشها و خیانتهاى دیگرى نام برده شده که دعاى امام سجاد (ع) شاملشان نمىشود و نمىتوان با نصح و خیرخواهى با آنها مقابله نمود مانند خیانت به خدا و غش در عبادت، خیانت به پیمبر و امام، خیانت به جامعهى مسلمین، و همچنین خیانت به دین مردم و غش و خیانت آدمى به نفس خودش. براى توضیح و تعیین این قسم خیانتها باقیماندهى وقت سخنرانى به آنها اختصاص داده مىشود و روایات رسیده در این باره مورد بحث قرار مىگیرد.
عن النبى صلى الله علیه و آله قال: ثلاث لا یغل علیهن قلب امرء مسلم: اخلاص العمل لله و النصیحه لائمه المسلمین و اللزوم لجماعتهم.
رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم در مسجد خیف خطبه خواند و ضمن بیانات خود فرمود: سه چیز است که قلب شخص مسلمان باید نسبت به آنها منزه از غش باشد: اول آنکه اعمال دینى را با خلوص نیت و عارى از هر شائبهاى انجام دهد، دوم آنکه نسبت به پیشوایان دین و ائمهى مسلمین مودت و محبت خالصانه داشته باشد، سوم آنکه از جمعیت مسلمین جدا نشود، وحدتشان را حفظ کند و موجبات تفرق و پراکندگى آنان را فراهم نیاورد.
اخلاص عمل براى خدا روح عبادت و حقیقت پرستش اوست. عمل خالص در اسلام این است که شخص مکلف، عبادت را فقط براى خدا و به منظور اطاعت امر او انجام دهد و نیت پاک
خود را با هیچ غشى آلوده ننماید.
عن النبى صلى الله علیه و آله قال: لیس فى الصلوه قیامک و قعودک انما الصلوه اخلاصک و ان ترید بها وجه الله تعالى.
رسول اکرم فرموده است: نماز، قیام و قعودت نیست بلکه نماز، اخلاص تو است براى خدا و اینکه قصدت در انجام عمل نماز فقط اطاعت امر الهى باشد و بس.
و عنه صلى الله علیه و آله: ان لکل حق حقیقه و ما بلغ عبد حقیقه الاخلاص حتى لا یحب ان یحمد على شىء من عمل لله.
رسول اکرم صلى الله علیه و آله فرموده: براى هر حقى حقیقتى است و بنده به حقیقت اخلاص نایل نمىگردد تا به آنجا برسد که دوست نداشته باشد در کارى که براى خدا انجام داده کسى از او تمجید کند.
عبادت خدا را براى غیر خدا و به منظور جلب توجه دیگران انجام دادن ریاکارى و غش در عبادت است و روایات اسلام ریاى در عبادت را شرک به خدا شناخته است.