تنزیل نور


ساعت 4:59 عصر چهارشنبه 87/11/30

شرح دعای مکارم الاخلاق(53)

بسم الله الرحمن الرحیم 

اللهم صل على محمد و آله، و سددنى لان اعارض من غشنى بالنصح                                                 این جمله از دعاى شریف «مکارم‏الاخلاق» به خواست باریتعالى موضوع سخنرانى امروز است. امام سجاد علیه‏السلام پس از درود بر محمد و آلش به پیشگاه خداوند عرض مى‏کند: بار الها! مرا به راه صواب تایید کن تا با کسى که فریبم داده و به من خیانت نموده است با لطف و خیرخواهى مقابله نمایم. 

در این عبارت دو کلمه است که باید مورد بررسى قرار گیرد تا معناى کلام امام سجاد (ع) روشن شود: یکى کلمه‏ى «غش» است و آن دیگر کلمه «نصح». غش به معناى ناخالص و مشوب است و نصح به معناى خالص و غیر مشوب. غش و نصح در لغت عرب معانى متعددى دارند: 

غشه اظهر له خلاف ما اضمره، زین له غیر المصلحه، خدعه و خانه. 

غش نمودن با دیگرى به معناى ظاهر نمودن چیزى است 

خلاف آنچه پنهان نموده است، غش به معناى زینت نمودن و زیبا جلوه دادن چیزى است که خلاف مصلحت مى‏باشد، غش به معناى خدعه و خیانت است. 

نصحه وعده، اخلص له الموده. الناصح الخالص من العسل و غیره، ناصح الجیب اى نقى القلب لا غش فیه. 

او را نصیحت کرد یعنى موعظه نمود، یعنى مودت خود را درباره‏ى او خالص ساخت. ناصح به معناى خالص است، عسل خالص باشد یا غیر عسل. به کسى که قلب پاک و خالى از غش دارد مى‏گویند «ناصح الجیب». 

این جمله که مورد بحث امروز است و چند جمله که بعد از آن در کلام امام سجاد (ع) آمده از سجایاى انسانى و کرایم اخلاق است. باید توجه داشت که به کار بردن کرامت خلق و گذشتهاى بزرگ انسانى جنبه‏ى فردى و خصوصى دارد و شامل گناهان عمومى و جرمهاى اجتماعى نمى‏شود، به عبارت دیگر، کرامت اخلاق در اسلام عبارت از این است که اگر فردى نسبت به فرد دیگر ستم نمود و به حق او تجاوز کرد شخصى که مورد ستم واقع شده از نظر قانون مى‏تواند او را تعقیب کند و کیفر دهد، ولى اگر شخص متجاوز لایق عفو و اغماض باشد و بر اثر گذشت و چشم‏پوشى ممکن است اصلاح شود او را مى‏بخشد و با کرامت خوب از وى مى‏گذارد. در همین جمله‏ى مورد بحث، امام (ع) عرض مى‏کند: بار الها! مرا موفق بدار تا با کسى که به شخص من ستم نموده و فریبم داده است از راه نصیحت و خیرخواهى با وى مقابله نمایم. 

براى آنکه مطلب دعاى امام (ع) هر چه بهتر و بیشتر روشن شود و بدانیم کدام غش است که جنبه‏ى خصوصى دارد و دعاى امام 

سجاد (ع) شامل آن مى‏شود و کدام غش است که مشمول دعاى امام سجاد نیست، لازم است عین احادیثى که در آنها از «غش» نام برده شده ذکر شود تا بدانیم دعاى امام ناظر به کدام غشى است که مى‏شود با لطف و خیرخواهى با آن مقابله نمود و کدام غشى است که دعاى امام سجاد آن را در بر نمى‏گیرد و نمى‏توان با لطف و اندرز از آن چشم‏پوشى کرد. معاملات و داد و ستد از جمله امورى است که در روایات اولیاى دین کلمه‏ى «غش» درباره‏ى آنها به کار برده شده است. 

عن النبى صلى الله علیه و آله: من غش مسلما فى شراء او بیع فلیس منا و یحشر یوم القیامه مع الیهود لانهم اغش الخلق للمسلمین. 

رسول اکرم فرموده است: کسى که با مسلمانى در خرید یا فروش خیانت نماید و تقلب کند از ما نیست و در قیامت با یهودیان محشور مى‏گردد زیرا یهودیها نسبت به مسلمانان خائنترین خلق‏اند. 

و عنه صلى الله علیه و آله: نهى عن شوب اللبن بالماء اذا ارید به البیع لانه یکون غشا. 

و نیز از آن حضرت حدیث شده است که فرمود: شیر را وقتى براى معامله عرضه مى‏کنید با آب مخلوط ننمایید، زیرا این کار غش در معامله است. 

قال رسول الله صلى الله علیه و آله لرجل یبیع التمر: یا فلان! اما علمت انه لیس من المسلمین من غشهم. 

رسول اکرم (ص) به مردى که خرما مى‏فروخت فرمود: فلانى! آیا نمى‏دانى از مسلمانان نیست کسى که در معامله با آنان 

خیانت نماید. 

گویى مرد خرمافروش مقدارى خرماى خوب و مرغوب را روى خرماهاى نامرغوب چیده تا مشترى جمع شود ولى موقع توزین و تحویل از قسم نامرغوب به مشترى مى‏دهد. بدبختانه در عصر ما نیز بعضى از مسلمانان اینچنین عمل مى‏کنند و موقع بسته‏بندى میوه براى عرضه کردن چند دانه از مرکبات یا سیب مرغوب یا چند خوشه‏ى انگور خوب را روى بار مى‏گذارند و نامرغوبها را زیر بار پنهان مى‏کنند و به فرموده‏ى رسول گرامى با این عمل خویشتن را از صف مسلمین جدا مى‏نمایند. 

انى سمعت رسول الله صلى الله علیه و آله یقول: لا یحل لاحد یبیع شیئا الا بین ما فیه و لا یحل لمن علم ذلک الا بینه. 

راوى مى‏گوید از رسول گرامى شنیدم که فرمود: حلال نیست براى احدى چیزى را بفروشد مگر آنکه نقائصش را بیان کند و همچنین براى کسى که به عیوب آن متاع واقف گردیده، حلال نیست بدون بیان نقائص معامله نماید. 

مثلا اگر فرشى رفو شده یا بید خورده است، فرش فروش باید در موقع معامله به مشترى بگوید و او را از نقائص متاع آگاه سازد. همچنین خریدار آگاه شده اگر بخواهد بعدا آن را به دگرى بفروشد، باید عیوب فرش را بیان نماید تا آگاهانه معامله شود. در گذشته که معاملات با سکه‏هاى طلا و نقره انجام مى‏شد کسانى خیانت مى‏کردند و سکه‏هایى با فلزات غیرطلا و نقره به صورت پول رایج مى‏ساختند و با پولهاى واقعى مخلوط مى‏نمودند و معامله مى‏کردند. 

افرادى که پول تقلبى را تشخیص مى‏دادند آنها را از پول واقعى جدا مى‏ساختند. امروزه هم که بجاى مسکوک طلا و نقره اسکناس در جریان است کسانى دست به تقلب مى‏زنند و اسکناسهاى داخلى یا خارجى را مى‏سازند و به جاى پول واقعى به دست مردم مى‏دهند. اگر کسى جنسى فروخت و در مقابل به او اسکناس تقلبى دادند و بعدا فهمید حق ندارد با آن پول ساختگى چیز بخرد که این عمل، خیانت و غش در معامله است. 

عن موسى بن بکر قال: کنا عند ابى‏الحسن علیه‏السلام فاذا دنانیر مصبوبه بین یدیه. فنظر الى دینار فاخذ بیده ثم قطعه بنصفین ثم قال لى: القه فى البالوعه حتى لا یباع شیئى فیه غش. 

موسى بن بکر مى‏گوید: در حضور حضرت ابا الحسن علیهماالسلام بودیم. چند دینار مقابل حضرت روى زمین ریخته بود. به یکى از آنها با دقت نظر کرد و متوجه شد که تقلبى است. حضرت آن را برداشت و با فشار انگشت نصف نمود، سپس به من فرمود: این را ببر در چاه فاضلاب بینداز تا با آن معامله‏اى نشود که در آن غش و خیانت صورت گیرد. 

یکى دیگر از مواردى که در روایات کلمه‏ى «غش» به کار برده شده، درباره‏ى کسى است که در مشورت خیانت مى‏کند و به مشورت کننده راه خلاف مصلحت را ارائه مى‏نماید. 

عن على علیه‏السلام قال: من غش المسلمین فى مشوره فقد برئت منه. 

على (ع) فرموده است: کسى که با مسلمانان غش در مشورت 

نماید و به آنان خیانت کند من از او برى و بیزارم. 

خیانت در مشورت دروغ گفتن است و دروغگویى عملى است غیر وجدانى و خلاف فطرت و اگر کسى این روش نادرست را در پیش گیرد تدریجا به انحراف فکرى دچار مى‏شود و از واقع‏بینى و مال‏اندیشى باز مى‏ماند. 

عن على علیه‏السلام قال: من غش مستشیره سلب تدبیره. 

على (ع) فرموده: کسى که با مشورت‏کننده‏ى خود غش و خیانت نماید تدبیر و مال‏اندیشى از وى سلب مى‏شود. 

به موقع است در اینجا تذکر داده شود که گاهى انسان به انجام کارى که خلاف مصلحت اوست علاقه‏ى بسیار دارد. براى شناخت صلاح و فساد با انسان عاقل و خیرخواهى شور مى‏کند ولى در باطن میل دارد که او نظر موافق بدهد تا هر چه زودتر اقدام نماید و به تمایل درونى خویش جامه‏ى تحقق بپوشاند، ولى آن انسان خیرخواه و عاقل از روى کمال خلوص و پاکدلى مى‏گوید: مصلحت نیست. این پاسخ صریح و بر وفق مصلحت در ذائقه‏ى مشورت‏کننده تلخ و ناگوار مى‏آید، ولى باید با آن تلخى بسازد و سعادت خود را از دست ندهد. 

عن على علیه‏السلام قال: مراره النصح انفع من حلاوه الغش. 

على (ع) فرموده: ناگوارى خیر و صلاح نافعتر از شیرینى غش و خیانت است. 

از آنچه مذکور افتاد این نتیجه به دست آمد که در روایات اسلامى، کلمه‏ى «غش» و کلمه‏ى «نصح» در معاملات و داد و ستدها و همچنین در مشورتها مکرر به کار برده شده است. امام سجاد (ع) در 

این جمله از دعاى «مکارم الاخلاق» که موضوع سخنرانى امروز است به غشها و نصحهایى از این قبیل نظر دارد و کرامت خلق را در مواردى اینچنین اعمال مى‏فرماید. امام (ع) در پیشگاه خدا عرض مى‏کند: 

و سددنى لان اعارض من غشنى بالنصح. 

بار الها! مرا به راه صواب تایید کن تا با کسى که فریبم داده و به من غش و خیانت نموده است با نصح و خیرخواهى مقابله نمایم. 

مثلا اگر امام از کسى جنسى خریده است که در آن نقائص و عیوبى وجود داشته، ولى فروشنده آنها را توضیح نداده و غش در معامله نموده است، امام مى‏تواند به عنوان خیار عیب متاع را برگرداند و معامله را فسخ نماید، مى‏تواند به فروشنده مراجعه کند و مابه‏التفاوت را بگیرد، مى‏تواند نزد او برود، به سرش فریاد بزند و از اینکه عیوب متاع را نگفته و در معامله خیانت نموده است توبیخش نماید، ولى امام از حقوق قانونى خود استفاده نمى‏کند، بلکه از روى بزرگوارى و کرامت خلق با گشاده‏رویى نزد فروشنده مى‏رود و در کمال خلوص و خیرخواهى او را موعظه مى‏کند و به وى مى‏گوید: در معاملات از غش و خیانت بپرهیز، دامن انسانیت را آلوده مکن و خویشتن را در پیشگاه الهى شرمنده نساز. او را با این اخلاق انسانى متنبه مى‏کند، از کارهاى ناروایش باز مى‏دارد و به راه صلاح و سعادت هدایتش مى‏نماید. 

درخواست امام سجاد (ع) از پیشگاه الهى در این جمله از دعاى «مکارم‏الاخلاق» آن است که در تمام خیانتهاى فردى و غشهاى خصوصى مورد تاییدش قرار دهد تا با کسانى که به او خیانت و غش مى‏نمایند به نصح و خیرخواهى مقابله کند و عمل آنان را با اندرزهاى حکیمانه‏ى خود تلافى نماید. غشها و خیانتهایى که فرد 

نسبت به فرد انجام مى‏دهد و روایات آن مذکور افتاد مشمول دعاى امام سجاد (ع) است. ولى در روایات اسلامى از غشها و خیانتهاى دیگرى نام برده شده که دعاى امام سجاد (ع) شاملشان نمى‏شود و نمى‏توان با نصح و خیرخواهى با آنها مقابله نمود مانند خیانت به خدا و غش در عبادت، خیانت به پیمبر و امام، خیانت به جامعه‏ى مسلمین، و همچنین خیانت به دین مردم و غش و خیانت آدمى به نفس خودش. براى توضیح و تعیین این قسم خیانتها باقیمانده‏ى وقت سخنرانى به آنها اختصاص داده مى‏شود و روایات رسیده در این باره مورد بحث قرار مى‏گیرد. 

عن النبى صلى الله علیه و آله قال: ثلاث لا یغل علیهن قلب امرء مسلم: اخلاص العمل لله و النصیحه لائمه المسلمین و اللزوم لجماعتهم. 

رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم در مسجد خیف خطبه خواند و ضمن بیانات خود فرمود: سه چیز است که قلب شخص مسلمان باید نسبت به آنها منزه از غش باشد: اول آنکه اعمال دینى را با خلوص نیت و عارى از هر شائبه‏اى انجام دهد، دوم آنکه نسبت به پیشوایان دین و ائمه‏ى مسلمین مودت و محبت خالصانه داشته باشد، سوم آنکه از جمعیت مسلمین جدا نشود، وحدتشان را حفظ کند و موجبات تفرق و پراکندگى آنان را فراهم نیاورد. 

اخلاص عمل براى خدا روح عبادت و حقیقت پرستش اوست. عمل خالص در اسلام این است که شخص مکلف، عبادت را فقط براى خدا و به منظور اطاعت امر او انجام دهد و نیت پاک 

خود را با هیچ غشى آلوده ننماید. 

عن النبى صلى الله علیه و آله قال: لیس فى الصلوه قیامک و قعودک انما الصلوه اخلاصک و ان ترید بها وجه الله تعالى. 

رسول اکرم فرموده است: نماز، قیام و قعودت نیست بلکه نماز، اخلاص تو است براى خدا و اینکه قصدت در انجام عمل نماز فقط اطاعت امر الهى باشد و بس. 

و عنه صلى الله علیه و آله: ان لکل حق حقیقه و ما بلغ عبد حقیقه الاخلاص حتى لا یحب ان یحمد على شى‏ء من عمل لله. 

رسول اکرم صلى الله علیه و آله فرموده: براى هر حقى حقیقتى است و بنده به حقیقت اخلاص نایل نمى‏گردد تا به آنجا برسد که دوست نداشته باشد در کارى که براى خدا انجام داده کسى از او تمجید کند. 

عبادت خدا را براى غیر خدا و به منظور جلب توجه دیگران انجام دادن ریاکارى و غش در عبادت است و روایات اسلام ریاى در عبادت را شرک به خدا شناخته است. 



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: تنزیل نور

    نوشته های دیگران ( )

    خانه
    وررود به مدیریت
    پست الکترونیک
    مشخصات من
     RSS 
     Atom 

    :: بازدید امروز ::
    73
    :: بازدید دیروز ::
    31
    :: کل بازدیدها ::
    188070

    :: درباره من ::

    تنزیل نور

    تنزیل نور
    دراین وبلاگ مطالبی در مورد قران ،دین اسلام وائمه اطهار(ع) ارائه خواهد شد.

    :: لینک به وبلاگ ::

    تنزیل نور

    ::پیوندهای روزانه ::

    :: دسته بندی یادداشت ها::

    تفسیر[2] . ابن غضائرى[2] . ابو الحسن[2] . امام حسن عسگری علیه السلام[2] . شعرانی[2] . شیخ صدوق[2] . مجمع البیان[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شعبان . آشتی . محدث نوری . محمد تقی فلسفی . مشایخ . مظلوم . مقاوم . مولامان و صاحبمان . نعمات . شکر . صاحب الزمان . صبر وفرج . صله رحم . صهیونیست . غزه . فضیلت ماه‏های سه گانه . قدر شناسی . گذشت . متن . متن رساله حقوق امام سجاد (ع) . امام رضا . امام سجاد (ع) . انقلاب . بستگان . ترجمه . اختلاف . الطاف خدا . الْمُحَرِّفینَ . ثنای الهی . جمعه . حدیث . حدیث پیامبر(ص) . حضرت بقیةاللَّه . حق آزاد کننده و آزاد شده . حق اذانگو . حق الله . حق اندرزخواه و اندرزگو . حق بدهکار . حق برادر . حق پا . حق پیشنماز . حق پیشوا . حق چشم . حق دارایى . حق دانش آموز . حق رعیت . حق زبان . حق زکات . حق زیردست . حق سائل ومسؤول . حق سالخورده وخردسال . حق شریک . حق شکم . حق طرفت که بر تو ادعایىدارد . حق طرفت که تو براوادعایى دارى . حق عورت . حق فرزند . حق قربانى‏ . حق کافران . حق گوش . حق مادر . حق مشورت کننده و شونده . حق ندیم . حق نمازوروزه‏ . حق نیکى کننده . حق همسایه‏ . حق همکیش . حق همنشین . حمد . خطبه غدیر . دست کاری . دعاى مکارم الاخلاق . دعای مکارم الاخلاق . رجب . رساله حقوق . رمضان . رهبرمعظم انقلاب . سیار . شب .

    :: آرشیو ::

    پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
    دوازده معصوم علیهم السلام
    آذر 1387
    دی 1387

    :: خبرنامه وبلاگ ::

     

    :: موسیقی ::