شرح دعای مکارم الاخلاق(52)
جملهى دوم این قطعه از دعاى «مکارمالاخلاق» که موضوع قسمت دوم سخنرانى امروز است، حضرت سجاد (ع) به پیشگاه خداوند عرض مىکند: و متابعه من ارشدنى.
بار الها مرا موفق بدار تا از کسى که مرا به راه سعادت و رستگارى هدایت مىنماید پیروى کنم.
هدایت نمودن به راه خیر و صلاح عملى است بسیار شریف و مقدس و این کار در درجهى اول شایستهى ذات اقدس الهى است، چه او از نظر علم صلاح واقعى تمام موجودات را که خود آفریده است مىداند و از جهت راهنمایى چون منزه از بخل و عجز است، راه صلاح هر موجودى را آنطور که باید و شاید به وى ارائه مىنماید. هدایت انسان: خداوند در قرآن شریف راجع به هدایت انسان فرموده است: انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا.
ما راه صلاح و سعادت انسان را به وى ارائه نمودهایم، او آزاد است در اینکه شکرگزار نعمت هدایت ما باشد و از آن پیروى کند یا کفران کنندهى نعمت هدایت ما باشد و از آن اعراض نماید.
هدایت تمام عوامل هستى: موقعى که موسى و هارون براى دعوت فرعون آمدند پرسید: اى موسى! خداى شما دو نفر کیست؟ قال: ربنا الذى اعطى کل شىء خلقه ثم هدى.
موسى در پاسخ گفت: خداى ما کسى است که در مجموع جهان هستى آفریدههاى خود را به تمام آنچه لازمهى خلقتشان بوده مجهز ساخته و سپس همهى آنها را به راه صلاح و کمالشان هدایت فرموده است.
پیمبران الهى نیز با راهنمایى پروردگار، هادى مردماند. هو الذى ارسل رسوله بالهدى و دین الحق. این خداوند است که پیمبر خود را به منظور هدایت مردم و ارائهى دین حق مبعوث فرموده است.
على (ع) دربارهى هدایت رسول اکرم صلى الله علیه و آله فرموده است: و اقتدوا بهدى نبیکم فانه افضل الهدى و استنوا بسنته فانها اهدى السنن.
به هدایت پیمبرتان اقتدا نمایید که آن برترین هدایت است و پیرو سنت او باشید که در هدایت از تمام سنن کاملتر است.
ائمهى معصومین علیهمالسلام نیز هر یک در عصر خود هادى مردماند و راه صلاح را به آنان ارائه مىنمایند.
عن ابیجعفر علیهالسلام فى قول الله عز و جل: «انما انت منذر و لکل قوم هاد» فقال: رسول الله صلى الله علیه و آله المنذر و لکل زمان مناهاد یهدیهم الى ما جاء به نبى الله صلى الله علیه و آله و سلم.
قرآن شریف فرموده است: اى پیمبر! تو هشیاردهندهى مردمى و هر قومى را هادى و راهنمایى است.
امام باقر (ع) در تفسیر این آیه فرموده است: رسول گرامى انذار کننده است و در هر زمان از ما اهلبیت راهنمایى است که مردم را به آنچه رسول اکرم آورده است هدایت مىنماید.
عن على علیهالسلام قال: بنا اهتدیتم فى الظلماء.
در تیرگیها و ظلمتها به وسیلهى ما راه صلاح را شناختید و هدایت شدید. عقل نیز از عوامل موثر در هدایت مردم به راه صلاح و رستگارى است و در این باره روایات زیادى از اولیاى گرامى اسلام رسیده که در اینجا پارهاى از آنها ذکر مىشود. امام موسى بن جعفر علیهماالسلام ضمن حدیث مفصلى که مخاطب آن هشام بن حکم است، عقل را حجت باطنى خداوند خوانده و از آن در کنار حجج ظاهرى پروردگار نام برده است: یا هشام! ان لله على الناس حجتین: حجه ظاهره و حجه باطنه فاما الظاهره فالرسل و الانبیاء و الائمه، و اما الباطنه فالعقول.
براى خداوند در بین مردم دو حجت است: یکى حجت آشکار و آن دیگر حجت نهان. اما حجت آشکار، پیمبران و انبیا و امامان هستند و اما حجت نهان عقلهاى مردم است.
عقل چراغى است فروزان و راهنمایى است روشنبین و مىتواند راه صلاح را از فساد و هدایت را از گمراهى تمیز دهد.
عن على علیهالسلام قال: کفاک من عقلک ما اوضح سبل غیک من رشدک. على (ع) فرموده: کافى است ترا از عقلت، که راههاى گمراهیت را از راههاى هدایتت روشن مىکند.
انسان عاقل پیش از آنکه به کارى دست بزند باید از نیروى خرد استفاده کند و با هدایت عقل خیر و شر آن کار را تمیز دهد سپس اقدام کند یا خوددارى نماید. نقش عقل در راهنمایى انسانها آنقدر مهم است که پیشواى گرامى اسلام به پیروان خویش توصیه فرموده که از عقل خود بخواهید تا در هر مورد، نیک و بد را بگوید و شما را به خیر و صلاح هدایت نماید.
عن النبى صلى الله علیه و آله: استرشدوا العقل ترشدوا و لا تعصوه فتندموا. پیغمبر اکرم فرموده است: از عقل بخواهید تا ارشادتان نماید و از دستورش سرپیچى نکنید که سرانجام پشیمان خواهید شد.
به موازات استفاده از عقل خود در مواقعى که لازم است از عقل دگران نیز استفاده کنید و به وسیلهى شور با عقلا بر نیروى درک خود بیفزایید، و این مطلب نیز در روایات اسلامى آمده است.
عن على علیهالسلام قال: من شاور ذوى العقول استضاء بانوار العقول. على (ع) فرموده: کسى که با خردمندان شور کند از نور عقلها خویشتن را روشن نموده است.
پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله با همان عبارتى که به مردم توصیه نموده است از عقل خود راهنمایى بخواهند در مورد استفاده از عقل افراد عاقل نیز همان عبارت را به کار برده است.
عن النبى صلى الله علیه و آله: استرشدوا العاقل ترشدوا و لا تعصوه فتندموا. رسول اکرم فرموده: از عاقل راهنمایى بخواهید تا به رشد و هدایت دست یابید و از راهنمایى او تخلف نکنید که با ندامت مواجه خواهید شد.
این حدیث شریف از پیغمبر گرامى اسلام محتواى جملهى دوم این قطعه از دعاى «مکارمالاخلاق» است که در سخنرانى امروز مورد بحث قرار گرفت. امام سجاد (ع) در پیشگاه خداوند عرض مىکند: و متابعه من ارشدنى. بار الها! مرا موفق بدار تا از کسى پیروى کنم که به خیر و صلاح ارشادم مىنماید.
بعضى از مضامین و جملات دعاى شریف «مکارمالاخلاق» براى کسانى که به مبدا و معاد ایمان دارند درس دینى است، خلوص نیت را در شان توحید و یکتاپرستى مهم مىشمرند، براى تقوا و پاکى ضمیر ارزش الهى قائلاند و مىخواهند خویشتن را طبق دستور امام سجاد (ع) بسازند و به تعالى معنوى و سعادت ابدى نایل آیند، اما پارهاى از مضامین این دعا براى تمام مردم از الهى و مادى، مسلمان و غیرمسلمان که خواهان زندگى خوب و اطمینان بخشاند درس انسانیت و ارشاد است و راهنماى خیر و مصلحت، همه مىتوانند از آن دستورها استفاده کنند و مطالبى را که امام سجاد (ع) فرموده و از پیشگاه الهى براى خود درخواست کرده است آنان نیز به کار بندند و از نتایج آن بهرهمند شوند. از جمله مضامینى که جنبهى انسانى و عقلانى دارد و براى تمام مردم جهان مفید و ثمربخش است، دو جملهى این قطعه از دعاى «مکارمالاخلاق» است که امروز موضوع سخنرانى قرار گرفت. بىگمان در طول تاریخ براى اشخاص فهمیده و دانا بسیار اتفاق افتاده است که افراد عاقل در مواقعى به خیر و صلاحشان سخنانى گفته و راهنماییهایى نمودهاند و آنان پس از مطالعه و دقت به صحت آن پى برده و عملا به کار بستهاند و از خطر و زیانى که در مخالفت با آن ممکن بود دامنگیرشان شود مصون ماندهاند، و در اینجا به طور شاهد یک مورد ذکر مىشود. در هندوستان شاهى بود قوى و مقتدر، در منطقهى وسیع و آبادى حکومت مىکرد و مردم زیادى جمعیت کشور او بودند. شاه به جمع مال و اندوختن ثروت علاقهى شدید داشت، اموال زیادى در خزاین خود گرد آورده بود و همواره در ازدیاد آن مىکوشید. وزیرى داشت کاردان و عاقل، او از عمل شاه ناراضى و متاثر بود و براى آینده احساس خطر مىنمود، روش او را نادرست و خلاف مصلحت مىدانست، مکرر گفته بود که شاه اموال خود را از خزاین بیرون بیاورد و در راه رفاه مردم و براى رفع نقائص مملکت و به منظور تقویت ارتش به کار گیرد، مىگفت: از مال نمىتوان مرد ساخت ولى از مرد مىتوان مال بسیار اندوخت. شاه از گفتههاى مکرر وزیر رنجیدهخاطر شده بود اما به زبان نمىآورد. یکى از روزها که وزیر براى قانع کردن شاه و تحقق بخشیدن به گفتههاى خود اصرار بسیار نمود، شاه دستور داد ظرف عسلى آوردند و نزد وزیر به زمین گذاردند. طولى نکشید که مگس زیادى گرد انگبین جمع شد. وزیر آن منظره را مشاهده نمود، سپس اجازهى مرخصى خواست و گفت: مقصود شاه این بود که به من بفهماند زر و پول نقد همانند عسل است، مردم با عرضهى آن جمع مىشوند همانطور که مگسان به طرف عسل هجوم مىبرند. وزیر از حضور شاه رفت، منتظر ماند تا شب آمد و تاریکى همه جا را فراگرفت. وزیر به خادمش گفت ظرف عسلى را بردارد و با آن بیاید. وزیر به دربار آمد و پیام داد کار مهمى دارد و اجازهى حضور مىخواهد. شاه اجازه داد، وزیر وارد شد و به مستخدم خود گفت: ظرف عسل را مقابلش به زمین بگذارد. ظرف عسل را گذاشت ولى چون شب بود و تاریک مگسى نیامد. آنگاه وزیر به شاه گفت: مردم با عرضهى زر وقتى جمع مىشوند که به موقع زر را به آنان بدهى، مانند مگسان که روز گرد انگبین جمع مىشوند، اما چون وقت بگذرد کسى به زر اعتنا نمىکند، همانطور که مگس در شب به طرف انگبین نمىآید. شاه سخت تحت تاثیر عمل
وزیر و گفتهى وى قرار گرفت، او را تحسین نمود و تمجیدش کرد و به علاوه به وى جایزه داد. سپس درهاى خزاین را گشود، اموال را بیرون آورد، صرف عمران و آبادى کشور، آسایش و رفاه مردم، و تقویت ارتش و تامین هر چه بهتر زندگى ارتشیان نمود، و در نتیجه شاه از عزت و محبوبیت زیادى برخوردار گردید.
این پیروزى و موفقیت از آن جهت نصیب شد که شاه به ارشاد و هدایت وزیر عاقل خود گوش فراداد، لجاجت نکرد، و عملا آن را به کار بست. اگر از راهنمایى وزیر سرباز مىزد و اموال را همچنان در خزاین نگاهدارى مىنمود طولى نمىکشید که بر اثر اقتصاد ناموزون مملکت دچار ویرانى و مردم گرفتار مضیقهى مالى مىشدند و قهرا این رویداد عوارض ندامت بارى را پدید مىآورد و این عمل خود از مصادیق حدیث شریف رسول اکرم است که مذکور افتاد:
استرشد و العاقل ترشدوا و لا تعصوه فتندموا. از عاقل، راهنمایى و ارشاد بخواهید تا هدایت شوید و از دستورش سرپیچى ننمایید که پشیمان خواهید شد.
به موقع است این نکته تذکر داده شود که پیروى از ارشاد و هدایت افراد عاقل و خیرخواه امرى است بس مهم و براى دست یافتن به این هدف مقدس باید از دعاى حضرت على ابن الحسین علیهماالسلام درس بگیریم و از پروردگار بزرگ بخواهیم که ما را به پیروى از خیرخواهان عاقل موفق و موید بدارد. امام سجاد (ع) در جملهى دوم این قطعه از دعا به پیشگاه خداوند عرض مىکند: و متابعه من ارشدنى.
بار الها! موفقم بدار که از کسى که مرا به راه خیر و صلاح ارشاد مىنماید پیروى کنم.
توفیق باریتعالى اگر شامل حال شود آدمى به آسانى از ارشاد و هدایت خیرخواهان عاقل پیروى مىکند و به سعادت نایل مىگردد. ولى مهم این است که از توفیق الهى کسانى منتفع مىشوند که داراى تقواى فکرى و آزادى خرد باشند، آنانکه عقل خود را اسیر لجاج و عناد، تعصب و تقلید، هوىپرستى و خودخواهى، و دیگر عوامل اسارت نمودهاند، لایق توفیق الهى نیستند و نمىتوانند از ارشاد افراد عاقل و خیرخواه آنطور که باید استفاده نمایند. قرآن شریف کتاب هدایت انسانها است: ان هذا القرآن یهدى للتى هى اقوم. این کتاب آسمانى، مردم را به استوارترین راه سعادت هدایت مىنماید.
ولى از هدایت قرآن کسانى بهرهمند مىشوند که عقلشان متقى و منزه از اوصاف جاهلانه باشد. در ابتداى قرآن شریف خاطرنشان گردیده:
هدى للمتقین. این کتاب راهنماى افراد باتقواست.
ذیل این آیه، متقین معرفى شدهاند: الذین یتقون الموبقات و یتقون تسلیط السفه على انفسهم. متقین کسانى هستند که از گناه و نافرمانى باریتعالى که
فرار از عبودیت و دور افتادن از رحمت اوست پرهیز مىنمایند و همچنین پرهیز مىکنند از اینکه نادانى و سفاهت بر عقلشان چیره شود و از درک حقایق بازمانند.
بنابراین کسانى که بندهى هواى نفس و تمنیات حیوانى خود هستند، کسانى که در پرستش بت و دیگر معبودهاى ساختگى عقل را واپس مىزنند و از پدران نادان خویش تقلید مىنمایند و خلاصه، آنانکه از تقواى خرد و آزادى فکر بىبهرهاند و عقل خود را در محیط ظلمانى و تعصب و لجاج زندانى نمودهاند، شایستهى توفیق الهى نیستند و نمىتوانند از ارشاد افراد عاقل و خیرخواه برخوردار گردند. از این رو قسمتى از سرمایهى عمرشان در اعمال جاهلانه و خلاف مصلحت مصروف مىگردد و به علاوه از پى هر عملى ناروا که مرتکب مىشوند گرفتار افسوس و ندامت آن هستند. این قبیل افراد نادان در ادوار بعثت پیغمبران گذشته بسیار بودهاند و گفتههاى عاقلانهى فرستادگان خدا را با سخنان سفیهانه و هذیان مانند پاسخ مىگفتند و ارشادشان را به باد مسخره مىگرفتند. تعالیم حکیمانهى شعیب پیغمبر و پاسخهاى مردم آن عصر که در قرآن شریف (سورهى هود، از آیهى 84 به بعد) آمده، نمونهى آن گفتگوهاست و شنوندگان محترم براى آگاهى از آن تعالیم و پاسخها مىتوانند به کتب تفسیر مراجعه فرمایند.