تنزیل نور


ساعت 4:47 عصر چهارشنبه 87/11/30

شرح دعای مکارم الاخلاق(46 )

دومین راه استنصار مظلوم استفاده از دستگاه قضایى و مقام دادرسى قاضى و برخوردار شدن از حکومت یعنى قدرت اجرایى مملکت است. مظلوم براى دفع ظلم باید از نیروى قضا و قوه‏ى اجرایى نیز استفاده کند و ستم را از خود بگرداند. سومین راه دفع ظلم و کوتاه کردن دست ظالم استفاده و استنصار از افکار عمومى است. در آیین مقدس اسلام، این مهم مورد کمال توجه قرار دارد و به موجب روایات بسیارى که از اولیاى گرامى اسلام رسیده، مردم مسلمان موظف‏اند از مظلوم حمایت کنند و دعوت او را در کمک خواهى براى دفع ظالم اجابت نمایند. على (ع) ضمن وصیتنامه‏ى خود به حضرت حسن و  حضرت حسین علیهماالسلام دستور داده است:  کونا للظالم خصما و للمظلوم عونا. 

فرزندان من! شما دشمن ظالم و ستمکار و یار و مددکار مظلوم و ستمدیده باشید. 

عن النبى صلى الله علیه و آله قال: یقول الله عز و جل، و عزتى و جلالى لا نتقمن من الظالم فى عاجله و آجله و لا نتقمن ممن رآى مظلوما فقدر ان ینصره فلم ینصره.  در حدیث رسول اکرم است که خداوند مى‏گوید: به عزت و جلالم قسم که از ظالم در دنیا و آخرت انتقام مى‏گیرم و همچنین از کسى که مظلومى را ببیند و قادر باشد که به وى کمک کند و یارى ننماید. 

استفاده از افکار عمومى براى دفع ظلم به هر شکلى که باشد مفید و ثمربخش است و گاهى رسول گرامى براى نجات از ستم دستور خاصى را به فردى داده و نتیجه‏بخش شده است. 

عن ابیجعفر علیه‏السلام قال: جاء رجل الى النبى صلى الله علیه و آله فشکى الیه اذى جاره. فقال له رسول الله (ص): اصبر. ثم اتاه ثانیه. فقال له النبى (ص): اصبر. ثم عاد الیه فشکاه ثالثه. فقال النبى (ص) للرجل الذى شکا: اذا کان عند رواح الناس الى الجمعه فاخرج متاعک الى الطریق یراه من یروح الى الجمعه فاذا سالوک فاخبرهم. قال: ففعل. فاتاه جاره الموذى. فقال له: رد متاعک و لک الله على ان لا اعود. 

امام باقر (ع) فرمود: مردى حضور پیغمبر گرامى اسلام آمد و از  همسایه‏ى خود شکایت کرد. حضرت به وى فرمود صبر کن. پس از چند روز دوباره آمد، حضرت به او فرمود صبر کن. رفت و دفعه‏ى سوم آمد و شکایت خود را تجدید نمود. حضرت به او فرمود روز جمعه، موقعى که مردم براى اقامه‏ى نماز جمعه به مسجد مى‏روند اثاث خانه‏ات را از منزل بیرون بیاور و کنار معبر انباشه کن به گونه‏اى که مردم ببینند. وقتى از تو علت این کار را پرسیدند جریان خود را با همسایه نقل کن و در واقع به وى فرمود از افکار عمومى استفاده نما. مرد شاکى این دستور را انجام داد و همسایه‏ى آزاردهنده از این وضع به ضرر خود احساس خطر نمود، نزد او آمد و درخواست کرد که اثاثش را به داخل منزل ببرد و به این وضع پایان بخشد و گفت براى تو با خدا عهد مى‏بندم کارهاى گذشته را تکرار ننمایم.  نتیجه آنکه اسلام به مسلمانان دستور داده است که در مقابل ظلم ظالم بى‏تفاوت نمانند و براى دفع ستم و کوتاه کردن دست ستمکار از هر طریقى که ممکن است استفاده کنند و با بیدادگر مبارزه نمایند. امام سجاد (ع) در جمله‏ى اول این قطعه از دعاى «مکارم‏الاخلاق» که موضوع قسمتى از سخنرانى امروز است به پیشگاه خدا عرض مى‏کند: «و اجعلنى یدا على من ظلمنى» بار الها مرا دست نیرومند و توانا قرار ده که با تمام وجود با آن کس که به من ظلم نموده است مبارزه کنم و ظلمش را دفع نمایم.  امام سجاد (ع) در جمله‏ى دوم دعا که موضوع قسمتى از سخنرانى امروز است به پیشگاه خدا عرض مى‏کند:  و لسانا على من خاصمنى. 

بار الها! مرا در مقابل کسى که با من بحث خصومت‏آمیز مى‏نماید زبانى گویا قرار ده.  کسى که مى‏خواهد به سلامت و سعادت زندگى کند و از مزاحمتهاى ناشى از دشمنى مردم مصون باشد باید مراقبت نماید که حتى‏المقدور موجبات خصومت دگران را نسبت به خودش فراهم نیاورد و در قلوب مردم کینه و دشمنى ایجاد ننماید و این امر به قدرى مهم است که رسول گرامى صلى الله علیه و آله مى‏فرمود:  ما عهد الى جبرئیل علیه‏السلام فى شى‏ء ما عهد الى فى معاداه الرجال. 

جبرئیل امین (ع) مرا به هیچ تعهدى همانند تعهد اجتناب از دشمنى مردان مقید ننمود.  قال امیرالمومنین علیه‏السلام لبنیه یا بنى! ایاکم و معاداه الرجال فانهم لا یخلون من ضربین: من عاقل یمکر بکم او جاهل یعجل علیکم.  على (ع) به فرزندان خود فرمود: از دشمنى مردان پرهیز نمایید که اینان از دو قسم خارج نیستند، یا عاقل‏اند و براى اعمال دشمنى خود بر ضرر شما نقشه مى‏کشند یا جاهل‏اند و با شتاب، دشمنى خود را اعمال مى‏نمایند و به شما آزار مى‏دهند.  یکى از عوامل ایجاد دشمنى و عداوت، بحثهاى علمى است که آمیخته به مراء و خصومت باشد. اسلام چنین بحثى را ناروا و ممنوع شناخته و در کتب اخبار، علماى حدیث، باب مخصوصى را براى آن روایات باز نموده‏اند و در کتب اخلاق نیز درباره‏ى آفات زبان فصل مخصوصى به آن اختصاص داده شده است و در اینجا به پاره‏اى از آن روایات اشاره مى‏شود:  عن على علیه‏السلام قال: المراء بذر الشر. 

على (ع) فرموده است: مراء و خصومت، بذرى است که در دلها افشانده مى‏شود و محصول آن شر و فساد است. 

عن ابیعبدالله علیه‏السلام قال: ایاکم و الخصومه فانها تشغل القلب و تورث النفاق و تکسب الضغائن.  امام صادق (ع) فرموده: از دشمنى و خصومت بپرهیزید که خصومت دل را به خود مشغول مى‏کند، نفاق و دورویى به وجود مى‏آورد و مایه‏ى حقد و کینه مى‏گردد. 

پیشواى اسلام به نبوت مبعوث گردید و مامور تبلیغ دین خدا شد. پروردگار به او دستور داد:  ادع الى سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتى هى احسن.  مردم را به دین الهى و آیین پروردگارت دعوت کن از سه راه: اول، با مقالات حکیمانه، دوم با مواعظ و اندرزهاى نیکو، سوم با مباحثه و جدل ولى جدل باید به گونه‏اى خوب و نیکو باشد و به مراء و خصومت آلوده نگردد. 

نمونه‏ى جدل نیکو در قرآن شریف ذکر شده است. کسانى از مشرکین و منکرین معاد حضور نبى گرامى آمدند. یکى از آنان قطعه‏ى کوچک استخوان پوسیده‏ى مرده‏اى را در دست گرفت و در حضور پیشواى اسلام آن را با دو انگشت خود فشرد و به صورت پودرى درآمد. سپس در آن دمید و ذرات آن در فضا پراکنده گردید. پس از آن به حضرت عرض کرد: 

من یحیى العظام و هى رمیم.  چه کسى این استخوان پوسیده را دوباره زنده مى‏کند؟  دستور آمد:  قل یحییها الذى انشاها اول مره. 

به اینان بگو: خداوند توانایى که از اول آن را به وجود آورده و حیات بخشیده، او این استخوان را زنده مى‏کند و دوباره به آن حیات مى‏بخشد.  و هو بکل خلق علیم.  و آن خداوند به تمام و بر جمیع آفریده‏ها آگاهى دارد. 

این رد و بدل سخن بین مشرکان و رسول گرامى جدلى است پسندیده و نیکو، از طرفى حاوى پاسخ محکم و دلیل قانع کننده است و از طرفى دیگر مبرى و منزه از مراء و خصومت. پیمبر گرامى اسلام به هدایت مردم شوق زیاد داشت و تمام نیروى خود را در آن راه به کار مى‏برد و خداوند ضمن آیه‏اى در قرآن شریف فرموده است:  حریص علیکم.  پیشواى اسلام به هدایت شما حریص است. 

ائمه‏ى معصومین علیهم‏السلام نیز همانند رسول اکرم به راهنمایى مردم علاقه‏ى شدید داشتند، ولى همواره مراقب بودند که در بحثهاى علمى، سخنانشان به مراء نیالاید و رنگ خصومت به خود نگیرد، از این رو در مقابل اشخاص مختلف روشهاى متفاوت داشتند، اگر مى‏دیدند بحث کننده مرد لجوجى است و مقصودش درک حقیقت  نیست بلکه مى‏خواهد با امام بحث کند تا از این راه خود را در جامعه بنمایاند و خویشتن را بین مردم، عالم و خبیر معرفى نماید، با چنین شخصى بحث نمى‏کردند و اوقات گرانقدر خود را در راهى که نارواست صرف نمى‏نمودند.  روى ان رجلا قال للحسین بن على بن ابیطالب علیهماالسلام: اجلس حتى نتناظر فى الدین. فقال: یا هذا! انا بصیر بالدین، مکشوف على هداى، فان کنت جاهلا بدینک فاذهب فاطلبه. مالى و للمماراه و ان الشیطان لیوسوس للرجل و یناجیه و یقول ناظر الناس فى الدین لئلا یظنوبک العجز و الجهل.  روایت شده است که مردى به حضرت حسین بن على علیهماالسلام عرض کرد: بنشینید تا در مطالب دینى مناظره و مباحثه نماییم. حضرت در پاسخ به وى فرمود: من به دینم آگاهى دارم و حقیقت بر من روشن است و شما اگر به دینت جاهلى برو آن را طلب کن. سپس حضرت با خود سخن مى‏گفت و مى‏فرمود: مرا با ممارات چکار است؟ مرا با بحثهاى خصومت‏انگیز چه کار است؟ این شیطان است که وسوسه مى‏کند و مى‏گوید در دین خدا با مردم مناظره کن تا درباره‏ى تو گمان ناتوانى و نادانى نبرند.  اگر در موردى احساس لجاج عناد نمى‏شد و امید مى‏رفت که مذاکرات دینى نتیجه‏بخش باشد و موجب هدایت بحث‏کننده شود، مناظره را پذیرا مى‏شدند ولى از پیشگاه خدا درخواست مى‏نمودند که باریتعالى زبانشان را هر چه بیشتر گویا و بیانشان را هر چه زیادتر نافذ نماید تا با کسى که در خلال بحثش رنگ  خشونت به خود مى‏گیرد پیروز شوند و بدون اینکه کلام به مراء و لجاج منتهى گردد بر وى غلبه کنند و او را هدایت نمایند، و جمله‏ى دوم این قطعه از دعاى « مکارم‏الاخلاق» که موضوع قسمتى از سخنرانى امروز است به این مطلب نظر دارد:  و لسانا على من خاصمنى.  بار الها! مرا زبانى گویا قرار ده تا در مقابل کسى که با من خصمانه سخن مى‏گوید پیروز گردم، خصومتش را فرونشانم، در بحث قانعش کنم و به راه رستگارى و سعادت رهبریش نمایم. 

در جمله‏ى سوم این قطعه از دعاى «مکارم‏الاخلاق»، امام سجاد (ع) به پیشگاه خداوند عرض مى‏کند:  و ظفرا بمن عاندنى.  بار الها مرا نسبت به کسى که درباره‏ى من عناد مى‏ورزد پیروزمندى قرار ده. 

«معاند» در لغت عرب به کسى گفته مى‏شود که حق را شناخته و حقیقت امر را دانسته ولى با اراده و عمد، آن را رد مى‏کند و آگاهانه حق را نفى مى‏نماید و از آن روى مى‏گرداند. نفى حق با علم به آن مى‏تواند از علل و عوامل متعددى سرچشمه بگیرد، گاه حب مال و مقام، گاه براى اظهار قدرت و نیرومندى، گاه در بحثهاى علمى به منظور برترى‏جویى و تفوق‏طلبى، و گاه از علل دیگر ناشى از غریزه‏ى حب ذات یا سایر غرایز. 

عن على علیه‏السلام قال: الحق اوسع الاشیاء فى التواصف و اضیقها فى التناصف.  على (ع) فرموده: حق از نظر توصیف، میدان وسیعى براى گفتن و نوشتن دارد اما در مقام عمل، آدمى را سخت در مضیقه و تنگناى مى‏گذارد.  حق یکى از اسماء خداوند است و اهل حق کسانى هستند که بى قید و شرط از امر الهى پیروى مى‏کنند، اگر چه به کار بستن امر او مخالف هواى نفس و تمنیات آنان باشد. کسى که مطیع هواى نفس خویشتن است و به امر الهى اعتنا ندارد او پیرو باطل و بنده‏ى هوى است، اگر چه نام خدا را بسیار به زبان بیاورد. افتخار پیروى حق در درجه‏ى اول براى انبیاى الهى است و سپس براى کسانى است که پیرو انبیا هستند، قدم به جاى قدم آنان مى‏گذارند و تعالیمشان را عملا به کار مى‏بندند. 

عن على علیه‏السلام قال: اشبه الناس بانبیاء الله اقولهم للحق و اصبرهم على العمل به.  على (ع) فرموده است: شبیه‏ترین مردم به پیمبران خدا کسانى هستند که سخن حق بیشتر مى‏گویند و در عمل به حق بردبارترند.  «حق» در لغت عرب به معانى متعدد به کار برده مى‏شود: «حق» به معناى «عدل»، به معناى «امر واقعى»، به معناى «یقین»، به معناى «ملک و مال» و دیگر معانى از این قبیل است. چه بسیار اتفاق مى‏افتد که حکمى موافق عدل و حق اما برخلاف میل و خواهش نفسانى ما صادر مى‏شود و ما از آن ناراضى و آزرده خاطریم و براى ما سنگین و تلخ مى‏آید، اما اگر اهل حق باشیم باید آن آزردگى را تحمل کنیم و عدل را اجرا نماییم که خدا خشنود مى‏شود و آن آزردگى را به گونه‏اى جبران مى‏فرماید. 

عن مولانا الصادق علیه‏السلام، انه استفتاه رجل من اهل الجبل فافتاه بخلاف ما یحب. فرآى ابوعبدالله علیه‏السلام الکراهه فیه. فقال یا هذا اصبر على الحق فانه لم یصبر احد قط لحق الا عوضه الله ما هو خیر له. 

روایتى از امام صادق (ع) است که مردى از اهل جبل درباره‏ى امرى از آن حضرت استفتا نمود، حضرت فتوا داد، اما آن فتوا برخلاف میل او بود و امام (ع) در چهره‏ى او نارضایى دید. حضرت به وى فرمود: در برابر حق صابر باش که هیچکس حق را تحمل نمى‏کند مگر آنکه خداوند عوض بهترى به وى اعطا مى‏فرماید. وجدان فطرى اخلاقى هر انسانى متمایل به حق و انصاف است و مخالف باطل و خلاف انصاف. از این رو اهل حق و انصاف فطرتا محبوب مردم‏اند و از اهل باطل و غیر منصف انزجار فطرى دارند. 

عن ابیمحمد علیه‏السلام قال: ما ترک الحق عزیز الا ذل و لا اخذ به ذلیل الا عز.  امام مجتبى (ع) فرموده است: هیچ عزیزى حق را ترک نگفت مگر آنکه ذلیل شد، و هیچ ذلیلى از حق طرفدارى ننمود مگر آنکه به عز و آبرومندى نایل آمد. 

بدبختانه بعضى از افراد در بحثهاى علمى یا مناظرات دینى یا امور مالى یا دیگر مسائل عناد مى‏کنند، تسلیم حق نمى‏شوند، و مى‏خواهند گفته‏ى باطل خود را بر طرف مقابل خویش تحمیل کنند و سخن حق او را درهم بشکنند. امام سجاد (ع) در جمله‏ى سوم این قطعه از دعاى «مکارم‏الاخلاق» که آخرین قسمت سخنرانى امروز است به  پیشگاه خدا عرض مى‏کند:  و ظفرا بمن عاندنى.  بار الها! مرا نسبت به کسى که درباره‏ام عناد مى‏ورزد و اگر چه حق را شناخته است با آن مخالفت مى‏نماید و از آن روى مى‏گرداند، پیروزمندى قرار ده. 

به طورى که در قرآن شریف و روایات اسلامى آمده است در تمام قرون و اعصار، پیمبران الهى و ائمه‏ى معصومین علیهم‏السلام با معاندین مواجه بوده‏اند و خداوند در بحث و مناظره آنان را با منطقى قوى پیروز نموده است، با این تفاوت که بعضى از معاندین پس از بحث، تسلیم شده و به حق اعتراف نمودند و بعضى همچنان به لجاج و عناد خویش ادامه دادند. 



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: تنزیل نور

    نوشته های دیگران ( )

    خانه
    وررود به مدیریت
    پست الکترونیک
    مشخصات من
     RSS 
     Atom 

    :: بازدید امروز ::
    74
    :: بازدید دیروز ::
    31
    :: کل بازدیدها ::
    188071

    :: درباره من ::

    تنزیل نور

    تنزیل نور
    دراین وبلاگ مطالبی در مورد قران ،دین اسلام وائمه اطهار(ع) ارائه خواهد شد.

    :: لینک به وبلاگ ::

    تنزیل نور

    ::پیوندهای روزانه ::

    :: دسته بندی یادداشت ها::

    تفسیر[2] . ابن غضائرى[2] . ابو الحسن[2] . امام حسن عسگری علیه السلام[2] . شعرانی[2] . شیخ صدوق[2] . مجمع البیان[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شعبان . آشتی . محدث نوری . محمد تقی فلسفی . مشایخ . مظلوم . مقاوم . مولامان و صاحبمان . نعمات . شکر . صاحب الزمان . صبر وفرج . صله رحم . صهیونیست . غزه . فضیلت ماه‏های سه گانه . قدر شناسی . گذشت . متن . متن رساله حقوق امام سجاد (ع) . امام رضا . امام سجاد (ع) . انقلاب . بستگان . ترجمه . اختلاف . الطاف خدا . الْمُحَرِّفینَ . ثنای الهی . جمعه . حدیث . حدیث پیامبر(ص) . حضرت بقیةاللَّه . حق آزاد کننده و آزاد شده . حق اذانگو . حق الله . حق اندرزخواه و اندرزگو . حق بدهکار . حق برادر . حق پا . حق پیشنماز . حق پیشوا . حق چشم . حق دارایى . حق دانش آموز . حق رعیت . حق زبان . حق زکات . حق زیردست . حق سائل ومسؤول . حق سالخورده وخردسال . حق شریک . حق شکم . حق طرفت که بر تو ادعایىدارد . حق طرفت که تو براوادعایى دارى . حق عورت . حق فرزند . حق قربانى‏ . حق کافران . حق گوش . حق مادر . حق مشورت کننده و شونده . حق ندیم . حق نمازوروزه‏ . حق نیکى کننده . حق همسایه‏ . حق همکیش . حق همنشین . حمد . خطبه غدیر . دست کاری . دعاى مکارم الاخلاق . دعای مکارم الاخلاق . رجب . رساله حقوق . رمضان . رهبرمعظم انقلاب . سیار . شب .

    :: آرشیو ::

    پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
    دوازده معصوم علیهم السلام
    آذر 1387
    دی 1387

    :: خبرنامه وبلاگ ::

     

    :: موسیقی ::