شرح دعای مکارم الاخلاق(45 )
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل على محمد و آله، و اجعلنى یدا على من ظلمنى، و لسانا على من خاصمنى، و ظفرا بمن عاندنى
بار الها بر محمد و آلش درود فرست و مرا آنچنان قرار ده که بر کسى که به من ستم مىکند دستى نیرومند باشم، و بر آنکه با من خصومت مىکند زباشنى گویا، و بر کسى که به من عناد مىورزد پیروز باشم.
به خواست خداوند سه جملهاى که در این قطعه از دعاى شریف «مکارمالاخلاق» بعد از ذکر صلوات آمده، در سخنرانى امروز توضیح داده خواهد شد.
امام سجاد (ع) در جملهى اول به پیشگاه خداوند عرض مىکند: و اجعلنى یدا على من ظلمنى. بار الها مرا آنچنان قرار ده که بر کسى که به من ستم مىکند دستى نیرومند باشم.
دشمنان دین حق و مخالفین تعالیم قرآن شریف، در گذشته، بر ضد اسلام، تبلیغاتى مىنمودند و در افکار جوانان سمپاشیهایى مىکردند تا آنان را از گرایش به آیین الهى بازدارند. از آن جمله مىگفتند: دین تریاک جامعه است و آن را براى تخدیر افکار مردم ساختهاند، و مثال مىآوردند که در اسلام اکیدا دستور داده شده که مردم صابر و بردبار باشند، یعنى ظلم ظالم را تحمل کنند و به اذیت و آزار ستمکاران تن دردهند که خداوند افراد صابر را دوست دارد. از این سخن نتیجه مىگرفتند که دین، مردم را به ذلت و زبونى و توسرى خوردن از زورگویان دعوت مىکند و آنان را به تحمل آزار و اذیت متجاوزین تشویق مىنماید. مىگوید: اگر در دنیا ظلمها را پذیرا شدید و عکسالعملى از خود نشان ندادید در قیامت پاداش بزرگ خواهید داشت، و به استناد این سخن خلاف واقع مىگفتند دینى که مردم را ذلیل و توسرىخور بار بیاورد قابل پیروى نیست و باید هر چه زودتر آن را ترک گفت. براى آنکه شنوندگان محترم به بطلان این سخن واقف شوند و بدانند که این گفته تهمتى بیش نیست، لازم است معناى صبر را بدانیم و موارد اعمال آن را که از اولیاى گرامى اسلام رسیده است بشناسیم تا حقیقت آن طور که هست آشکار گردد و بطلان کلام معاندین واضح شود.
صبر به معناى مالکیت نفس و قدرت خویشتندارى است و على (ع) آن را به شجاعت تعبیر نموده و فرموده است: الصبر شجاعه. صبر و بردبارى رمز پیروزى و راه کامیابى و موفقیت است. کدام محصل بدون تحمل صبر و خویشتندارى در شنیدن درس استاد و مطالعهى کتاب و تمرینهاى لازم مىتواند مدارج علم را بپیماید و به کمالى که شایستهى آن است برسد، کدام کشاورز و باغدار بدون تحمل مشقت شخم و آبیارى و بدون زحمت پیوند و سمپاشى مىتواند محصول خوب به دست آورد و موجبات رفاه خود را در زندگى فراهم سازد. هر کس در هر کارى که عهدهدار است باید صابر باشد، زحمت کار را تحمل نماید، و با رنجها و ناراحتیهاى آن بسازد تا به هدفى که دارد نایل گردد.
نابرده رنج گنج میسر نمىشود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
عن حفص بن غیاث قال: قال ابوعبدالله علیهالسلام: علیک بالصبر فى جمیع امورک فان الله عز و جل بعث محمدا صلى الله علیه و آله فامره بالصبر و الرفق فقال: و اصبر على ما یقولون و اهجرهم هجرا جمیلا.
حفص بن غیاث حدیث مفصلى دربارهى صبر از امام صادق (ع) نقل نموده از آن جمله فرموده است: اى حفص! در تمام کارهایت صابر و بردبار باش، خداوند حضرت محمد صلى الله علیه و آله را به رسالت مبعوث فرمود و به او دستور صبر و مدارا داد. فرمود: در مقابل گفتههاى مخالفان بردبارى نماید و از آنان به گونهاى خوب و نیکو دورى گزیند.
سپس در این حدیث، امام صادق (ع) آیات متعددى را که خداوند به موجب آنها به پیمبرش دستور صبر داده ذکر نموده و در پایان حدیث از پیروزى و غلبهى آن حضرت بر مشرکان و دشمنان یاد نموده است.
صبر و ظفر هر دو دوستان قدیماند بر اثر صبر نوبت ظفر آید
عن على علیهالسلام قال: لا یعدم الصبور الظفر و ان طال به الزمان.
على (ع) فرموده: انسان صبور و بردبار فاقد پیروزى و ظفر نمىشود اگر چه مدت صبرش به درازا بکشد. براى آنکه هدف اسلام در امر به صبر و تحمل شناخته شود، لازم است بدانیم که در کجا و در چه مورد اولیاى گرامى اسلام، پیروان خود را امر به صبر و بردبارى نموده و این وظیفهى سنگین را بر عهدهى آنان گذاردهاند، و با روشن شدن موارد صبر، هدف و مقصود از آن روشن مىگردد.
عن على علیهالسلام قال: الصبر اما صبر على المصیبه او على الطاعه او عن المعصیه، و هذا القسم الثالث اعلى درجه من القسمین الاولین.
على (ع) فرموده: صبر و بردبارى یا صبر در مصیبت است یا صبر بر طاعت است و یا صبر از معصیت، و درجهى این سومین قسم صبر، از دو درجهى اول برتر و بالاتر است.
براى یک فرد باایمان، مصیبت پیش مىآید: فرزند جوانش بر اثر تصادف با ماشین کشته مىشود، مزرعه و باغش که تمام سرمایهى زندگى اوست بر اثر سیل از میان مىرود و تهیدست مىگردد، و از این قبیل مصائب و بلایا، چون باایمان است براى خدا صبر مىکند و بىتابى و جزع نمىنماید، و این معناى صبر در مصیبت است.
شخص باایمان براى اطاعت از دستورات باریتعالى به زحمتهاى تکالیف دینى تن مىدهد، سختى روزه را تحمل مىکند و امساک مىنماید، با مشکلات فرایض یومیه مىسازد و آنها را انجام مىدهد، فشار درونى پرداخت حقوق الهى از خمس و زکات و دیگر پرداختهاى مالى را تحمل مىنماید و دین شرعى خود را ادا مىکند، و این صبر بر طاعت است که دومین قسم صبر است که امام (ع) فرموده.
شخص باایمان در مقابل پول ربا یا رشوه یا دیگر پولهاى غیر مشروع واقع مىشود ، با آنکه نیاز شدید دارد براى خدا صبر مىکند و آن پولها را نمىگیرد، جوان باایمان در شرایط عمل منافى با عفت قرار مىگیرد، با آنکه از نظر غریزهى جنسى تمایل بسیار شدید دارد، اما براى رضاى خدا خویشتن را نگاه مىدارد و دامن پاک خود را به بىعفتى آلوده نمىکند، و این قسم صبر، بردبارى و صبر در مقابل گناه است و مردان باایمان به آن توجه بسیار دارند. به فرمودهى على (ع)، درجهى این قسم صبر از دو قسم اول برتر و مهمتر است. آن کس که واجد ایمان قوى و داراى مالکیت نفس است در زمینهى مصیبت و اطاعت و معصیت، براى جلب رضاى باریتعالى صبر مىکند و خویشتن را با نیروى ایمان نگاه مىدارد ، چنین انسانى به فرمودهى امام صادق (ع) از نعمت حریت برخوردار است، بنده و مطیع بىقید و شرط خداوند است و از بندگى غیر خداوند آزاد.
عن ابىبصیر قال: سمعت اباعبدالله علیهالسلام یقول: ان الحر حر على جمیع احواله، ان نابت نائبه صبر لها، و ان تداکت علیه المصائب لم تکسره، و ان اسر و قهر و استبدل بالیسر عسرا کما کان یوسف الصدیق الامین صلوات الله علیه لم یضرر حریته ان استعبد و قهر و اسر و لم تضرره ظلمه الجب و وحشته و ما ناله ان من الله علیه فجعل الجبار العاتى له عبدا بعد اذ کان له مالکا.
ابىبصیر مىگوید، از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود: انسان آزاد در تمام احوال، آزاد است، اگر با یک مصیبت مواجه شود صبر مىکند، و اگر مورد هجوم مصائب قرار گیرد در هم شکسته نمىشود، اگر چه اسیر و مقهور گردد و زندگى سهل و آسانش به مشقت و زحمت تبدیل شود، همانطور که تاریکى چاه و بردگى و مقهور شدن، به آزادگى یوسف صدیق امین آسیب نرساند و سرانجام بر اثر صبر و شکیبایى، خداوند بر وى منت نهاد و جبار متکبر مصر را پس از آنکه مالک و صاحب اختیار وى بود بندهى او قرار داد.
از آنچه معروض افتاد این نتیجه به دست آمد که معناى صبر، شجاعت و قوت نفس است، معناى صبر، مالکیت اراده و حفظ خویشتندارى است، صبر، رمز موفقیت براى تمام کسانى است که مىخواهند در رشتههاى علمى یا عملى پیروز گردند و کامروا شوند، خلاصه اینکه صبر یکى از مهمترین وسایل براى پیمودن مدارج کمال مادى و معنوى است، کسانى که صبر را در اسلام به تحمل ستم ستمکاران و ظلم و بیدادگرى معنى مىکردند، کسانى که بردبارى را تن دادن به ذلت و سکوت در مقابل متجاوزین تفسیر مىنمودند خیانتى بزرگ و غیر قابل اغماض مرتکب شدند ، هدفشان در این عمل خائنانه گمراه ساختن مسلمانان و منحرف نمودن نسل جوان باایمان بود. خوشبختانه انقلاب اسلامى عملا به آنان پاسخ کوبنده داد و جوانان مسلمان با صبر و بردبارى در راهپیمایىهاى شهرها و مقابله با مسلسلها و همچنین در میدانهاى جنگ تحمیلى و تحمل زخمها و رنجها، صبر را که رمز موفقیت است تفسیر نمودند و به پیروزى نایل آمدند.
با شرح و تفصیلى که ذکر شد معناى صبر در اسلام واضح گردید. اینک براى روشن شدن جملهى اول این قطعه از دعاى «مکارمالاخلاق» که در کلام امام سجاد (ع) آمده: و اجعلنى یدا على من ظلمنى.
لازم است بدانیم اسلام دربارهى ظلم چه گفته و دربارهى کسى که مورد ظلم واقع مىشود چه دستورى داده و چه وظیفهاى را بر عهدهى وى گذارده است. اما دربارهى ظلم، آیات و روایات بسیارى رسیده و عوارض و آثار دنیوى و اخروى آن خاطرنشان گردیده است و در اینجا فقط یک روایت در این باره ذکر مىشود: عن النبى صلى الله علیه و آله: بین الجنه و العبد سبع عقاب اهونها الموت. قال انس قلت: یا رسولالله! فما اصعبها؟ قال الوقوف بین یدى الله عز و جل اذا تعلق المظلومون بالظالمین.
رسول اکرم فرمود: هفت عذاب بین بهشت و بنده است و آسانترین آنها مرگ است. انس بن مالک مىگوید به حضرت عرض کردم: یا رسول الله! سختترین آنها کدام است؟ فرمود: وقوف در حضور باریتعالى موقعى که ستمدیدگان براى احقاق حق، با ستمگران درگیر مىشوند.
دربارهى کسانى که مورد ستم واقع شدهاند نیز آیات و اخبار زیاد است و در اینجا پارهاى از آنها به سمع شنوندگان محترم مىرسد. قرآن شریف در سورهى شورى ضمن چند آیه علائمى را براى مردم باایمان ذکر نموده، از آن جمله فرموده است: و الذین اذا اصابهم البغى هم ینتصرون. مردمان باایمان کسانى هستند که وقتى مورد اصابت ستم
واقع مىشوند دفاع مىکنند و براى کوتاه کردن دست ظالم استنصار مىنمایند.
اولین راه مقابله با ظالم و مبارزه با ظلم به کار گرفتن نیروهاى دفاعى است که خداوند حکیم در وجود همهى انسانها به ودیعه گذارده تا در مواقع لازم از خود دفاع نمایند و خویشتن را از شر حیوانات گزنده یا درنده یا ستمکار بدتر از حیوان مصون و محفوظ بدارند و این اولین استنصار براى دفع ظلم و ظالم است . امام (ع) در جملهى اول دعا مىگوید:
و اجعلنى یدا على من ظلمنى. «ید» به معناى قدرت و قوت است، «ید» به معناى غلبه و پیروزى است. امام در پیشگاه خداوند عرض مىکند: بار الها! مرا آنچنان قرار ده تا بر کسى که بر من ستم مىکند و نسبت به من تعدى مىنماید دستى نیرومند باشم. جالب آنکه امام (ع) نمىگوید «و اجعل لى یدا»: بار الها! مرا دست قوى قرار ده، بلکه مىگوید «واجعلنى یدا»: بار الها! مرا دست توانا قرار ده، یعنى وضعم را به گونهاى مقرر فرما که خودم دست باشم تا بتوانم با تمام وجود با کسى که به من ظلم نموده مبارزه کنم و شر او را از خود بگردانم.
این عبارت در کمال صراحت وظیفهى مسلمانان را در مقابله با ظالم بیان مىکند و به آنان مىفهماند که انسان مسلمان موظف است تا جایى که قدرت دارد به ظلم تن درندهد و در مقابل ظالم زبون و پست نباشد بلکه باید حتما با او مبارزه کند و در مقابلش بایستد و تمام توان خود را براى دفع او به کار گیرد، اگر بر ظالم غلبه کرد ظلم او را از میان برده و خویشتن را از تعرضش رهایى بخشیده است و اگر نتوانست بر ظالم غلبه کند و مظلوم باقى ماند او در مقابل پروردگار ماجور است، براى اینکه وظیفهى خود را بخوبى انجام داده است. اما اگر ستمکش در مقابل ستمکار عکسالعمل نشان ندهد و ضربات او را با ذلت و سرافکندگى تحمل نماید او منظلم است و در قیامت، منظلم همانند ظالم مورد مواخذه و پرسش قرار مىگیرد، زیرا منظلم بر جرئت و جسارت ظالم مىافزاید، راه ستمگرى را بر وى هموار مىسازد، و در واقع با عمل نارواى خویش ظالم را در اعمال ظالمانهى خود تشویق و ترغیب مىنماید.
تا کاخ ستم برپاست بنیان ستم برجاست پیوسته روا بر ماست ناکامى و ناشادى
گر داد همى خواهى بیداد مکش ور نه بیداد کند ظالم چون تن به ستم دادى
شاعر دگرى مىگوید: تا چند چه یخ فسرده بودن در آب چه موش مرده بودن مىباش چه خار حلقه بر گوش تا خرمن گل کشى در آغوش
سستى خلل درونى آرد بیداد کشى زبونى آرد