شرح دعای مکارم الاخلاق( 41)
بسم الله الرحمن الرحیم
و من عداوه الادنین الولایه، و من عقوق ذوى الارحام المبره، و من خذلان الاقربین النصره.
این سه جمله از دعاى «مکارمالاخلاق» به خواست خدا موضوع سخنرانى امروز است. امام علیهالسلام به پیشگاه خداوند عرض مىکند: بار الها! دشمنى نزدیکان را به دوستى و جدایى ارحام را به نیکى و پیوستگى و ترک یارى بستگان را به حمایت و نصرت تبدیل فرما.
پروردگار حکیم، نظام عالم را بر اساس علل و معالیل استوار فرموده و براى هر چیزى اسباب و وسایلى را قرار داده است. هر کس بخواهد به هدف مورد نظر خود دست یابد باید از مجرایى که مقدر است وارد شود تا به آن نایل گردد: کسى که رزق مىخواهد مجراى آن کشاورزى، دامدارى، و برخى اشجار میوه است. کسى که علم مىخواهد مجراى آن کتاب و کلاس و شنیدن درس استاد و بحث کردن با سایر محصلین است. و همچنین سایر امور.
عن ابیعبدالله علیهالسلام انه قال: ابى الله ان یجرى الاشیاء الا باسباب و جعل لکل شىء سببا و جعل لکل سبب شرحا و جعل لکل شرح علما. امام صادق (ع) فرموده: خداوند ابا دارد از اینکه امور جهان را به جریان اندازد مگر از راه وسایل و اسباب. آفریدگار حکیم براى هر چیزى وسیلهاى را خلق نموده و براى هر وسیلهاى شرح و توضیحى را مقرر داشته و براى هر شرحى علمى را تعیین نموده است.
بنابراین انسانهایى که خواهان تعالى و تکامل معنوى یا مادى هستند باید وسایل و اسباب کمال را در هر یک از امور بشناسند و از آن مجارى، فیض خدا را بخواهند. البته به هر نسبت که علم و آگاهى بشر به علل و معالیل افزایش یابد و بر طبق آنها عمل کند به همان نسبت پیروزى و موفقیتش بیشتر خواهد بود. امورى را که مربوط به هدایت الهى و فراگرفتن تعالیم دینى براى نیل به سعادت ابدى است باید از بیان پیمبر گرامى و ائمهى معصومین علیهمالسلام استفاده نمود و چیزهایى که مربوط به علل و عوامل مادى و دنیوى است، از قبیل فیزیک، شیمى، و رشتههاى فنى، و همچنین شناخت معادن مس و سرب و چگونگى تصفیه و بهرهبردارى از آنها براى ادارهى امور دنیوى مربوط به علوم طبیعى دانشگاهى و تدریس اساتید متخصص است. براى آنکه مطلب، هر چه بهتر، جهت شنوندگان محترم روشن شود و به اهمیت و ارزش اسباب و علل در نظام خلقت واقف گردند، لازم است در مضمون این روایت دقت کنند و از عنایت الهى به این سنت حکیمانه آگاهى یابند.
عن ابیعبدالله علیهالسلام قال: ان نبیا من الانبیاء مرض و قال: لا اتداوى حتى یکون الذى امرضنى هو الذى یشفینى. فاوحى الله عز و جل: لا اشفیک حتى تتداوى، فان الشفاء منى و الدواء منى. فجعل یتداوى فاتى الشفاء. امام صادق (ع) فرمود: یکى از پیمبران الهى بیمار شد. گفت: من مداوا نمىکنم تا آن کس که مرا مریض نموده، شفایم بخشد. خداوند به او وحى فرستاد: ترا شفا نمىدهم تا خود را مداوا نمایى، زیرا شفا از من است و دوا نیز از من و تو باید از وسیلهى من به شفایم دست یابى. آن پیمبر طبق دستور الهى عمل نمود و مداوا کرد و خداوند به او عافیت بخشید.
ناگفته نماند اینکه در روایات آمده که «خداوند ابا دارد از اینکه امور جهان را جز از راه وسایل و اسباب به جریان اندازد» بدین معنى نیست که آفریدگار توانا خویشتن را نیز در چارچوب علل و اسبابى که خود آنها را آفریده است زندانى نموده و دیگر قادر نیست که بدون وسیله و اسباب کارى انجام دهد، بلکه خداوند به مشیت حکیمانهى خود این نظم و ترتیب را برقرار فرمود تا افراد از راه وسایل و مقررات تعیین شده به هدفهاى خویش دست یابند، اما خود حضرت باریتعالى در این اسباب محصور نیست و اگر در موردى بخواهد مىتواند به طور سببسوزى و بدون وسیله و اسباب عادى به ارادهى خود جامهى تحقق بپوشاند و هدف خود را ایجاد نماید و کلمهى «ابا» که در حدیث آمده حاکى از همین مطلب است، مثلا اگر یک نفر بگوید: فلان تاجر بزرگ ابا دارد معاملات خود را بدون واسطه انجام دهد، از کلمهى «ابا» استفاده مىشود که این تصمیم جنبهى عمومیت دارد و باید در معاملات او واسطه در کار باشد نه آنکه تاجر نمىتواند بدون واسطه معامله کند، بلکه او آزاد است و اگر در موردى اراده نماید مىتواند بدون مداخلهى واسطه چیزى را بخرد یا بفروشد. خداوند نیز ابا دارد از اینکه امور جهان را بدون اسباب به جریان اندازد، اما اگر در موردى اراده فرماید مىتواند خارج از مقررات و اسباب عادى، آن را که خواسته است ایجاد نماید و این مطلب به صریح قرآن شریف مکررا به وقوع پیوسته است. ارادهى خداوند در نظام خلقت این است که بچهى چهارپایان به وسیلهى آمیزش نر و ماده تشکیل شود و متولد گردد، اما در مورد ناقهى صالح این قانون را عملا بر هم زد و اراده فرمود که شترى را از سینهى سنگ بزرگى به درآورده و آن را معجزهى نبوت حضرت صالح قرار دهد. همچنین در مورد موسى بن عمران قانون تکوین مار را برهم زد و عصاى او را که چوب خشکى بود در یک لحظه به اژدهایى بزرگ تبدیل نمود و چیزهایى را که ساحران به صورت مار جلوه داده بودند بلعید و در لحظهى دیگر آن اژدها را با دست موسى بن عمران به صورت عصا درآورد. نتیجه آنکه دنیا عالم علل و اسباب است و دعاى ما در پیشگاه الهى به معناى نادیده گرفتن وسایل و اسباب نیست، بلکه موظفیم در مواردى که وسایل در اختیار ماست مانند پزشک و دارو، به موازات دعا، وسایل و اسباب را نیز مهیا نماییم و در جایى که وسیله در اختیار ما نیست چون باریتعالى امر به دعا نموده و وعدهى استجابت داده است، اگر دعاى ما مقبول درگاه الهى افتد وسیلهى آن را نیز خود به لطف و رحمتش فراهم مىآورد. و این مطلب در خلال بحث راجع به سه جمله از دعاى «مکارمالاخلاق» که موضوع سخنرانى امروز است روشن خواهد شد. امام سجاد (ع) در جملهى اول این قسمت از دعا به پیشگاه باریتعالى عرض مىکند: و من عداوه الادنین الولایه. بار الها! دشمنى نزدیکان را به دوستى مبدل فرما.
دوستى و دشمنى افراد با یکدیگر علل و عوامل متعددى دارد و دوستان و دشمنان، حب و بغضهاى درونى خویش را با واکنشهاى گوناگون از قبیل مدح و ذم، تصدیق و تکذیب، و گاهى با اعمال شدیدتر ابراز مىدارند. بسیارى از افراد نیز همانند امام سجاد (ع) از پیشگاه الهى درخواست مىکنند که دشمنى نزدیکان را به دوستى مبدل فرماید. با توجه به شرحى که معروض افتاد، دنیا عالم علل و اسباب است و براى آنکه دعا به استجابت برسد باید اسباب و علل دوستى به موازات دعا فراهم آید تا خواستهى دعاکننده در پیشگاه الهى مقبول افتد و مورد استجابت واقع شود، پیش از آنکه علل و عوامل دوستى مورد بحث قرار گیرد قسمتى از حدیث امام صادق (ع) را که براى یکى از دوستان خود بیان نموده و در توضیح این جمله از دعاى امام سجاد (ع) مفید است، به عرض شنوندگان محترم مىرساند: عن ابیجعفر علیهالسلام فى وصیته لجابر بن یزید الجعفى قال: یا جابر! اوصیک بخمس: ان ظلمت فلا تظلم، و ان خانوک فلا تخن، و ان کذبت فلا تغضب، و ان مدحت فلا تفرح، و ان ذممت فلا تجزع، و فکر فیما قیل فیک فان عرفت من نفسک ما قیل فیک فسقوطک من عین الله جل و عز عند غضبک من الحق اعظم علیک مصیبه مما خفت من سقوطک من اعین الناس و ان کنت على خلاف ما قیل فیک فثواب اکتسبته من غیر ان یتعب بدنک. امام باقر (ع) به جابر جعفى فرمود: پنج چیز را به تو سفارش مىکنم: اگر مورد ستم واقع شدى ستم مکن، اگر دگران به تو خیانت نمودند تو خیانت منما، اگر تکذیب کردند خشمگین مشو، اگر تمجیدت نمودند شادى مکن، و اگر مذمتت کردند بیتابى منما و به چیزى فکر کن که دربارهات گفتهاند، اگر گفتههاى دگران را در خویشتن یافتى و به صفات بدى متصف بودى، پس وقوف تو در پیشگاه الهى بر اثر خشمى که از شنیدن سخن حق نشان دادى مصیبتش سنگینتر از وقوف تو در اجتماع است، و اگر آنچه را از بدى که دربارهات گفتهاند در تو نیست به اجرى از خداوند نایل شدهاى بدون آنکه براى دست یافتن به آن اجر، بدنت به تعب افتاده باشد.
کسى که دعا مىکند و از خدا مىخواهد که دشمنى نزدیکانش را به دوستى مبدل سازد باید از توصیهى امام باقر (ع) به جابر جعفى استفاده نماید و فکر کند آیا دشمنى وى با من بر حق است یا ناحق و در مواقعى که او مرا مذمت نموده یا تکذیب کرده، بجا بوده است یا نابجا، خلاصه منشا دشمنى او را مورد بررسى و دقت قرار دهد، اگر دعاکننده در مواقعى او را تحقیر نموده و کوچک شمرده است یا دربارهى او کلمات زشت و زننده گفته و مورد اهانتش قرار داده است یا در غیابش از او بدگویى نموده و کسانى این خبر را دادهاند و این قبیل امور منشا عداوت او گردیده، براى اینکه دعایش مستجاب شود و دشمنى او به دوستى مبدل گردد باید حتما رفتار و گفتار خویش را تغییر دهد و روش خصمانه را ترک گوید و به یاد داشته باشد که دنیا عالم علل و اسباب است و چون ترک عوامل دشمنى و به کار بستن وسایل و انگیزههاى دوستى در اختیار اوست باید به موازات دعا اعمال خود را اصلاح کند و رفتار و گفتارش به گونهاى باشد که مایهى محبت و دوستى گردد.
على علیهالسلام قال: ثلاث یوجبن المحبه: حسن الخلق و حسن الرفق و التواضع. على (ع) فرموده: سه چیز است که موجب محبت و دوستى مىشود: یکى حسن خلق، آن دیگر مدارا نمودن صحیح و شایسته، و سوم تواضع و فروتنى.
اگر دشمنى وى نابجا و خلاف حق بوده و دعا کننده در تمام مواقع با رعایت اصول اخلاق و ادب با وى برخورد مىنموده است، در این صورت او از نظر تامین وسایل و اسباب دوستى، وظیفه و تکلیفى به عهده ندارد و اصلاح دشمن فقط به تحول قلب اوست و این امر مهم به ذات اقدس الهى اختصاص دارد، اوست که مىتواند نیت را تغییر دهد و دلها را از مسیرى که مىروند بگرداند، اگر خداوند اراده نماید و دل او را متحول سازد دعا مستجاب مىشود و محبت جایگزین دشمنى مىگردد و اگر در او تحولى ایجاد ننماید به فرمودهى امام باقر (ع) دعا کننده بدون تحمل رنج و تعب بدنى از اجر باریتعالى برخوردار مىگردد. این قبیل عناصر منحرف که بىجهت نسبت به وظیفهشناسان و بردباران دشمنى دارند بیش و کم در جوامع بشرى وجود داشته و دارند. على (ع) دربارهى اینان فرموده است: عاده الاشرار معاداه الاخیار. دشمنى با اخیار و پاکان از جملهى عادات مذموم و ناپسند اشرار و بدخواهان است.
امام سجاد (ع) خود مربى انسانها بود و تمام وظایف اخلاق و ادب را در مورد همهى افراد رعایت مىفرمود و دشمنى بعضى از نزدیکان ناشى از سوء برخورد نبوده است، اینکه در مقام دعا عرض مىکند: و من عداوه الادنین الولایه. بار الها! دشمنى نزدیکان را به دوستى مبدل نما، ممکن است ناظر به دشمنانى باشد که نسبت به آن حضرت در اشتباه بوده و سوءنیتى نداشتهاند و از خدا مىخواهد که اشتباه را از صفحهى خاطرشان بزداید و آنان را واقعبین کند تا دشمنى نابجا و بىموردشان مبدل به دوستى گردد یا ناظر به دشمنى بدخواهان و اشرار است که على (ع) دربارهى آنان فرموده است: عداوت اشرار با پاکان از عادات مذموم و ناپسند این گروه است. امام سجاد (ع) از مقلب القلوب مىخواهد که در ضمیر اینان تحولى به وجود آورد تا دوستى و محبت نسبت به آن حضرت جایگزین دشمنى و عداوت گردد.
در جملهى دوم این قسمت از دعاى «مکارمالاخلاق» که موضوع سخنرانى امروز است، امام (ع) در پیشگاه خدا عرض مىکند: و من عقوق ذوى الارحام المبره. بار الها! جدایى از ارحام را به نیکى و پیوستگى مبدل فرما.
از جملهى امورى که در تعالیم اسلام مورد تاکید قرار گرفته و رعایت آن اکیدا به جامعهى مسلمین توصیه شده مسئلهى «صلهى رحم» است، و در این باره آیات متعدد و روایات بسیارى رسیده که در اینجا پارهاى از آنها ذکر مىشود: عن النبى صلى الله علیه و آله: اوصى الشاهد من امتى و الغائب منهم و من فى اصلاب الرجال و ارحام النساء الى یوم القیامه ان یصل الرحم و ان کانت منه على مسیره السنه فان ذلک من الدین. رسول اکرم صلى الله علیه و آله به امت خود، فرموده است آنانکه حاضرند و آنانکه غایباند و آنانکه از اصلاب مردان و ارحام زنان تا روز قیامت به دنیا مىآیند سفارش مىکنم که صلهى رحم نمایند، اگر چه فاصلهى آنان تا ارحامشان به قدر یک سال مسافرت با کاروان باشد، چه آنکه صلهى رحم یکى از مسائل مهم دین است.