شرح دعای مکارم الاخلاق(34 )
رسول اکرم فرمود: حضرت موسى بن عمران در نقطهاى نشسته بود. شیطان به سویش آمد. از وى پرسید: کدام گناه است که وقتى اولاد آدم مرتکب آن مىشود تو بر وى غلبه مىکنى؟ پاسخ داد: وقتى از اعمال خویش به عجب آید،کارهاى خوب خود را بسیار بشمرد و گناه خویشتن را ناچیز تلقى نماید.
یکى از خطرناکترین حالاتى که ممکن است دامنگیر انسان شود و موجب هلاکت و تباهى گردد این است که در یک مورد، هواى نفس و آرزوى دراز با هم بیامیزند و آدمى را براى نیل به هدف درونى به تلاش و کوشش وادار سازند.
عن النبى صلى الله علیه و آله: ان اخوف ما اخاف على امتى الهوى و طول الامل. اما الهوى فانه یصد عن الحق و اما طول الامل فینسى الاخره.
رسول گرامى فرمود: بزرگترین خوف من براى امتم هواى نفس و آرزوى دراز است. اما هواى نفس، آنان را از حق رویگردان مىکند و آرزوى دراز، آخرت را از یادشان مىبرد.
واضح است که در چنین موقعى میدان وسوسهى شیطان گسترده مىشود و چراگاه عمر آدمى براى او بسیار وسیع مىگردد و اگر به فرض در اعماق جان آن انسان اندیشهى گناه بیاید او را به امید توبه از آن فکر باز مىدارد و مانع را از سر راهش برطرف مىکند. على علیهالسلام دربارهى چنین انسان سیهروزى فرموده است: فان اجله مستور عنه و امله خادع له، و الشیطان موکل به، یزین له المعصیه لیرکبها، و یمنیه التوبه لیسوفها.
ساعت مرگ خود را نمىداند، آرزویش وى را فریب مىدهد، شیطان موکل بر اوست که گناه را در نظرش زیبا جلوه دهد تا آن را مرتکب شود و در آرزوى توبه نگاهش مىدارد تا آن را به تاخیر اندازد.
از جملهى وسایل موثر که شیطان براى انحراف مردم و آلوده ساختن آنان به گناهان بزرگ، از آن استفاده مىکند خشم و شهوت است و در این باره روایات زیادى از اولیاى اسلام رسیده است: عن على علیهالسلام قال: لیس لابلیس وهق اعظم من الغضب و النساء.
على (ع) فرموده است: شیطان هیچ دامى براى گمراه کردن مردم، مهمتر از خشم و شهوت ندارد.
خشم، در وجود آدمى به منزلهى نیروهاى دفاعى براى کشور است، همانطور که مامورین مسلح در مرزها حافظ استقلال و امنیت و مانع تجاوز بیگانگان هستند خشم نیز براى دفاع از بدن و جلوگیرى از تجاوز عناصر فاسد، مهیا و آماده است. اگر درندهاى یا گزندهاى یا راهزنى به آدمى حمله کند نیروى خشم تحریک مىشود و با قوت، آدمى را مهیاى دفاع مىکند و او را از خطر مصون مىدارد. بنابراین وجود خشم براى دفاع از حیات انسان و حفظ سلامت تن امرى مهم است، اگر نیروى خشم نابجا به کار برده شود همانند آن است که مرزداران سلاحهاى گرم خود را به روى یکدگر نشانه روند و در مقام قتل یکدیگر برآیند. اولیاى گرامى اسلام این خطر را خاطرنشان فرموده و به پیروان خود اعلام کردهاند: به هوش باشید، غضب را نابجا به کار نبرید، و موجبات سقوط و تباهى خویشتن را فراهم نیاورید.
عن ابیجعفر علیهالسلام قال: ان هذا الغضب جمره من الشیطان توقد فى قلب ابن آدم. امام باقر (ع) فرموده است: غضب آتشى از شیطان است که در دل فرزندان آدم مىافروزد و آنان را برافروخته مىکند.
عن على علیهالسلام قال: الغضب نار موقده. من کظمه اطفاها و من اطلقها کان اول محترق بها.
على (ع) فرموده است: غضب آتشى است افروخته. اگر کسى آن را در دل نگاه دارد و ظاهر نسازد آن را فرونشانده است و اگر آزادش بگذارد و زبانه کشد اول کسى که در آن مىسوزد شخص غضبکننده است.
و فى وصیه له علیهالسلام لعبد الله بن العباس عند استخلافه ایاه على البصره: ایاک و الغضب فانه طیره من الشیطان.
از جملهى وصایاى على (ع) به عبدالله بن عباس موقعى که او را مامور بصره نموده بود این بود که فرمود: بپرهیز از غضب براى اینکه غضب سبک سرى از ناحیهى شیطان است.
کسى که مىخواهد از خطرات غضب مصون بماند باید در قدم اول به وسیلهى سجیهى حلم، خود را پرورش دهد و خویشتن را به آن خلق پسندیده متخلق سازد و تا وقتى آن صفت از ملکات نفسانیش نشده متظاهر به حلم شود و خود را مانند افراد حلیم بنمایاند.
عن ابیعبدالله علیهالسلام قال: اذا لم تکن حلیما فتحلم. امام صادق (ع) فرمود: اگر حلیم و بردبار نیستى با تکلف، خود را به حلم وادار ساز.
اولیاى گرامى اسلام مانند پدرى مهربان همواره مراقب کارهاى دوستان و پیروان خود بودند و در مواقع لازم آنان را به وظایفشان متوجه مىکردند.
عن جابر قال: سمع امیرالمومنین علیهالسلام رجلا یشتم قنبرا و قد رام قنبر ان یرد علیه. فناداه امیرالمومنین (ع) مهلا یا قنبر! دع شاتمک، بها ترضى الرحمن و تسخط الشیطان و تعاقب عدوک فو الذى فلق الحب و برا النسمه ما ارضى المومن ربه بمثل الحلم و لا اسخط الشیطان بمثل الصمت و لا عوقب الاحمق بمثل السکوت.
جابر مىگوید: على (ع) شنید که مردى به قنبر بد گفت. قنبر خواست گفتهى او را پاسخ دهد. امام (ع) به قنبر ندا داد که آرام باش. بدگوى خود را با خوارى رها کن که با این عمل، خدا را راضى مىکنى، شیطان را به غضب مىآورى و دشمنت را مجازات مىنمایى، قسم به خدایى که حبه را شکافته و بشر را آفریده است مومن نمىتواند با هیچ عملى همانند حلم، خداى را خشنود کند و مانند سکوت، شیطان را خشمگین نماید و مانند خاموشى، شخص احمق را کیفر دهد.
علاوه بر حلم و خویشتندارى، انسان خشمگین براى مصون ماندن از عوارض غضب مىتواند محیط خشم را ترک گوید و از مجلسى که در آن سخنان تند رد و بدل مىگردد بیرون رود یا آنکه وضع و هیئت خود را تغییر دهد: اگر ایستاده است بنشیند، اگر نشسته است به پا خیزد یا موقع افروختگى، دست و صورت خود را با آب سرد بشوید، و خلاصه، با کارهایى از این قبیل، خود را از دام شیطان دور نگاه دارد.
شهوت نیز همانند غضب دام بزرگ شیطان است و مىتواند آدمى را به ناپاکى و انحراف سوق دهد و موجب سقوطش گردد. براى مصون ماندن از این خطر باید مرد و زن اجنبى با یکدیگر خلوت نکنند و خویشتن را در معرض گناه قرار ندهند.
عن النبى صلى الله علیه و آله: لا یخلون رجل بامراه الا کان ثالثهما الشیطان. رسول اکرم فرموده: هیچ مردى با زن اجنبى خلوت نمىکند مگر آنکه سومى آن دو شیطان است.
و عنه صلى الله علیه و آله: من کان یومن بالله و الیوم الاخر فلا یبیت فى موضع یسمع نفسه امراه لیست له بمحرمه. و نیز رسول اکرم فرموده است: کسى که به خدا و روز جزا ایمان دارد شب را در جایى نمىخوابد که صداى نفس کشیدن او را زن نامحرم بشنود.
خلاصه، شهوت و غضب دو دام بزرگ است که شیطان براى گرفتار ساختن انسانها و گمراه کردن آنان در اختیار دارد. افراد، هر قدر باایمان باشند در خطر این دو قرار دارند و براى رهایى از آنها باید مراقبت کنند که با زن اجنبیه خلوت ننمایند و اگر در محیط خشم واقع شدند فورا آن را ترک گویند و از آن مجلس خارج شوند.
قال الصادق علیهالسلام: ان رجلا جاء الى عیسى بن مریم فقال له یا روح الله ! انى زنیت فطهرنى. فامر عیسى (ع) ان ینادى فى الناس لا یبقى احد الا خرج بتطهیر فلان. فلما اجتمع و اجتمعوا و صار الرجل فى الحفره. نادى الرجل فى الحفره لا یحدنى من لله تعالى فى جنبه حد. فانصرف الناس کلهم الا یحیى و عیسى. علیهماالسلام فدنا منه یحیى، فقال له: یا مذنب! عظنى. فقال له: لا تخلین بین نفسک و بین هواها فتردى. قال: زدنى. قال لا تعیرن خاطئا بخطیئته. قال، زدنى. قال: لا تغضب. قال: حسبى. امام صادق (ع) فرمود: مردى حضور حضرت مسیح آمد و عرض کرد: مرتکب زنا شدهام، مرا تطهیر کن. عیسى دستور داد که اعلام کنند تا تمام مردم در تطهیر گناهکار حضور یابند. وقتى همه جمع شدند و گناهکار در حفرهى اجراى حق قرار گرفت به صداى بلند گفت: کسى که خودش باید مورد حد الهى واقع شود نباید در حد من شرکت کند. همهى مردم رفتند، فقط حضرت مسیح ماند و یحیى. در این موقع یحیى کنار حفره، نزد مرد مجرم آمد و گفت: اى گناهکار! مرا موعظه کن. مرد گفت: خودت را با هواى نفست آزاد مگذار که سقوط خواهى کرد. یحیى گفت: موعظهى دیگر بگو. گفت: گناهکار را در گناهش مورد ملامت قرار مده. یحیى گفت: باز هم موعظه کن. مرد گفت: از به کار بردن خشم خوددارى نما. یحیى گفت: موعظهات مرا کافى است.
در این حدیث چند نکته است که باید مورد کمال توجه شنوندگان محترم واقع شود: اول آنکه یحیى به مرد مجرم خطاب کرد، اى گناهکار! مرا موعظه کن. یحیى نمىخواست از این جهت که آن مرد مرتکب گناه شده به وى اهانت نماید، بلکه مىخواست بگوید که تو آنقدر باایمانى که خودت آمدهاى و نزد مسیح به گناه پنهانت اعتراف نمودهاى تا بر تو اجراى حد کند. از تو مىخواهم مرا از بعد گناه کردن یک فرد باایمان آگاه سازى و موعظه کنى. مرد در پاسخ گفت: خودت را با هواى نفست آزاد مگذار که مثل من سقوط خواهى کرد. در جملهى دوم که مجرم به یحیى مىگوید: گناهکار را براى گناهش ملامت مکن، یعنى با من که دچار لغزش شدهام و با زن بیگانه خلوت نمودهام و مرتکب بىعفتى گشتهام با زبان ملامت سخن مگو، بلکه بر من متاثر باش که چنین گرفتارى برایم پیش آمد. سوم آنکه مرد گناهکار شهوت و غضب را در کنار هم آورده و به یحیى اعلام مىکند: خطر شهوت و خطر غضب را همواره مورد توجه قرار بده و هرگز از این دو مهم، غافل و بىخبر مباش. حضرت یحیى (ع) مردى است الهى و از پیمبران حضرت باریتعالى، او با آنکه همواره پاک و منزه زیست نموده از مرد گناهکار درخواست موعظه مىکند تا خویشتن را مورد مطالعهى دقیق قرار دهد و اگر نقطهى ضعفى در خود یافت آن را اصلاح نماید. گویى یحیى همیشه در این فکر بوده و از هر فرصتى براى خودسازى استفاده مىنمود. ضمن حدیث مفصلى از حضرت على بن موسى الرضا علیهماالسلام است که یحیى شیطان را دید و از دامهاى او که براى گمراه نمودن مردم به کار مىبرد سوال کرد و در پایان حدیث چنین آمده است: قال یحیى علیهالسلام: فهل ظفرت بى ساعه قط؟ قال: لا، و لکن فیک خصله تعجبنى. قال یحیى: فما هى؟ قال: انت رجل اکول. فاذا اکلت و بشمت فیمنعک ذلک من بعض صلوتک و صیامک باللیل. قال یحیى (ع): فانى اعطى الله عهدا الا اشبع من الطعام حتى القاه. قال له ابلیس: و انا اعطى فى الله عهدا الا انصح مسلما حتى القاه.
یحیى (ع) از شیطان پرسید: آیا شده است که ساعتى بر من تسلط یابى؟ پاسخ داد: نه، ولى به یحیى گفت: در شما خصلتى است که مایهى اعجاب من است. یحیى پرسید: آن خصلت چیست؟ شیطان گفت: شما مردى هستى پرخوراک، موقعى که افطار مىکنى و غذاى سنگین مىخورى تغذیهاى اینچنین باعث مىشود که پارهاى از نمازهاى مستحب شبانه را انجام ندهى و از آن باز مانى. یحیى گفت: من با خدا عهد مىبندم که از این پس غذاى سیر نخورم تا خدا را ملاقات نمایم. شیطان گفت: من نیز با خدا عهد مىبندم که هرگز مسلمانى را نصیحت نکنم تا خدا را ملاقات نمایم.
نتیجه آنکه: عمرهاى مردم باایمان چراگاه شیطان است، او همواره سعى دارد از راهى که ممکن است فرزندان آدم را اغفال نماید و آنان را به عصیان وادار سازد.
عن النبى صلى الله علیه و آله: ان ابلیس رضى منکم بالمحقرات. رسول اکرم فرموده است: شیطان از گناهان شما خشنود مىشود هر چند آنها معاصى صغیره باشند.
خداوند مهربان، در مقابل وسوسههاى شیطان در توبه و استغفار را به روى مردم گشوده و به آنان وعدهى عفو و مغفرت داده است تا گناهکاران هرگز مایوس نشوند و خویشتن را از فیض باریتعالى بىنصیب نپندارند.
قل یا عبادى الذین اسرفوا على انفسهم لا تقنطوا من رحمه الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا انه هو الغفور الرحیم.
پیمبر گرامى! به مردم بگو: اى بندگانى که بر نفس خود اسراف نموده و بر خویشتن ستم کرده و مرتکب گناه شدهاید هرگز از رحمت باریتعالى مایوس نباشید که او بخشندهى مهربان است.
عن على علیهالسلام قال: الذنوب الداء و الدواء الاستغفار و الشفاء ان لا تعود. على (ع) فرموده است: گناهان بیمارى و دواى آن استغفار و طلب عفو از پیشگاه باریتعالى است و نشانهى شفا یافتن گناهکاران این است که دوباره پیرامون آن معصیت نگردند و مرتکب نشوند.
امام سجاد (ع) در این قسمت از دعاى «مکارمالاخلاق» موضوع سخنرانى امروز، از خداوند عمرى را طلب مىکند که لباس خدمت در اطاعت باریتعالى باشد، اما اگر عمرش چراگاه شیطان شود عرض مىکند: بار الها آن عمر را از من بگیر و به حیاتم پایان بخش پیش از آنکه خشم شدیدت متوجهم شود و غضبت بر من استوار گردد.
در پایان بحث لازم است این نکته تذکر داده شود که امام سجاد و تمام ائمهى طاهرین علیهمالسلام در پناه باریتعالى از گناه، مصون و محفوظند و به صریح قرآن شریف، شیطان بر این بندگان واقعى خداوند سلطه ندارد.
ان عبادى لیس لک علیهم سلطان.
پیروان آن حضرت باید از این جملهى امام که ضمن دعاى «مکارمالاخلاق» آمده استفاده کنند و مراقب باشند که عمرشان چراگاه شیطان نشود و اگر مرتکب گناه شدند هر چه زودتر استغفار کنند، از پیشگاه باریتعالى طلب عفو و بخشش نمایند و آن لکهى تیره را از صفحهى اعمال خویش بزدایند که اگر توبه نکنند و در فکر توبه نباشند و همچنان به گناه و ناپاکى ادامه دهند در صف کسانى قرار مىگیرند که اسیر بیباکى و تجرى شدیدند و به معصیت خداوند متعال اصرار دارند .
عن ابیجعفر علیهالسلام قال: الاصرار ان یذنب العبد و لا یستغفر و لا یحدث نفسه بالتوبه فذلک الاصرار.
امام باقر (ع) فرموده: اصرار در معصیت عبارت از این است که بندهاى گناه کند و از خداوند طلب عفو و بخشش ننماید و در دل نیز به فکر توبه نباشد، چنین شخصى مصر در گناه است.
خشم شدید خداوند متوجه اینان است و غضب باریتعالى بر این قبیل افراد بىباک، استوار خواهد بود.