سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تنزیل نور


ساعت 4:23 عصر سه شنبه 87/11/29

شرح دعای مکارم الاخلاق( 31)

 بسم الله الرحمن الرحیم 

و نیه رشد لا اشک فیها 

 این قسمت از دعاى شریف «مکارم‏الاخلاق» به خواست خداوند موضوع سخنرانى امروز است، امام سجاد علیه‏السلام از پیشگاه باریتعالى درخواست مى‏کند که مرا از نیت صحیح و صوابى که از شک و تردید منزه باشد بهره‏مند فرما. 

محقق طوسى رضوان الله تعالى علیه در بعضى از رسایل خود راجع به نیت چنین گفته است: 

النیه هى القصد الى الفعل و هى واسطه بین العلم و العمل. اذ ما لم یعلم الشى‏ء لم یمکن قصده و ما لم یقصده لم یصدر عنه. 

نیت عبارت از قصد انجام کارى است و واسطه‏ى بین علم و عمل است، زیرا آدمى تا چیزى را نداند ممکن نیست که آن را قصد نماید و تا آن عمل را قصد نکند از وى صادر نمى‏شود. براى آنکه افراد، در خلال عمل دچار دودلى و تردید نشوند و با تشویش خاطر 

مواجه نگردند لازمست کار مورد نظر را قبلا بررسى کنند و تمام جهاتش را از دیدگاه علمى بسنجند. وقتى به درستى و صحت آن مطمئن گردیدند، نیت کنند و با تصمیم قاطع از پى انجامش بروند و این مطلب که عمل باید متکى به علم باشد و انسان در کارها آگاهانه وارد شود در روایات بسیارى از اولیاى گرامى اسلام رسیده است و در اینجا به بعضى از آن روایات اشاره مى‏شود. 

عن النبى صلى الله علیه و آله قال: من عمل على غیر علم کان من یفسد اکثر مما یصلح. 

رسول اکرم فرموده است: کسى که کارى را بدون علم و آگاهى انجام مى‏دهد فسادى که از آن کار ناشى مى‏گردد بیش از اصلاحى است که از آن به دست مى‏آید. 

عن على علیه‏السلام قال: یا کمیل! ما من حرکه الا و انت محتاج فیها الى معرفه. 

على (ع) به کمیل بن زیاد فرمود: هیچ حرکتى نیست مگر آنکه تو در انجام آن به معرفت و آگاهى نیاز دارى. 

عن ابیعبدالله علیه‏السلام قال: العامل على غیر بصیره کالسائر على غیر الطریق و لا یزیده سرعه السیر من الطریق الا بعدا. 

امام صادق (ع) فرموده: کسى که کارى را بدون بصیرت و علم انجام مى‏دهد همانند کسى است که در بیراهه قدم برمى‏دارد و هر قدر بر سرعت سیر خویش بیفزاید به همان نسبت از صراط مستقیم و راه واقعى دور مى‏شود. 

خلاصه، در آیین اسلام، علم و معرفت، آنقدر اهمیت دارد 

که پیشواى گرامى اسلام، رسول معظم، فرموده است: 

ان الله یطاع بالعلم و یعبد بالعلم و خیر الدنیا و الاخره مع العلم و شر الدنیا و الاخره مع الجهل. 

خداوند به وسیله‏ى علم پرستش مى‏شود، به وسیله‏ى علم مورد اطاعت قرار مى‏گیرد، خیر دنیا و آخرت در علم است و شر دنیا و آخرت در جهل. 

امام سجاد (ع) در این قسمت از دعاى «مکارم‏الاخلاق»، در پیشگاه الهى عرض مى‏کند: 

و نیه رشد لا اشک فیها. 

بار الها! مرا از نیت رشد بهره‏مند فرما که در آن دچار شک و تردید نشوم. 

یعنى نیتى که مسبوق به علم و بصیرت باشد، نیتى که بر وفق حق و صواب باشد، نیتى که از ضمیرى آگاه و خاطرى مطمئن سرچشمه گرفته باشد، و خلاصه، نیت پاک و مقدسى که مبرى و منزه از هر گونه شک و تردید باشد. چنین نیتى مى‏تواند عملى را بخوبى انجام دهد و آدمى را اسیر دودلى و تحیر ننماید. شک و تردید در جمیع شئون زندگى مایه‏ى ناراحتى و نگرانى است اما در امور دینى و ایمانى خطرش به مراتب بیشتر است و مى‏تواند موجب هلاکت و تباهى انسان گردد و در این باره روایات بسیارى از اولیاى گرامى اسلام رسیده است. 

عن على علیه‏السلام قال: علیک بلزوم الیقین و تجنب الشک فلیس للمرء شى‏ء اهلک لدینه من غلبه الشک على یقینه. 

امام (ع) فرموده است: بر تو باد به ملازمت یقین و دورى جستن از شک، چه آنکه هیچ چیزى براى نابود ساختن دین آدمى بدتر از شک و تردید نیست. 

افراد فاسد و گمراه کننده وقتى مى‏خواهند کسى را از صراط مستقیم منحرف نمایند و او را به راه باطل سوق دهند، اول با وسوسه‏هاى خائنانه یقینش را متزلزل مى‏کنند و گرفتار شک و تردیدش مى‏نمایند، سپس بذر تجرى را در ضمیرش مى‏افشانند و او را به راهى که خلاف حق و مصلحت است سوق مى‏دهند. حضرت آدم (ع) یقین داشت که خداوند او را از نزدیک شدن به شجره‏ى منهیه منع فرموده است، اما شیطان وقتى خواست او را اغفال کند و به کار ناروا وادارش نماید به وى گفت: درختى را که تو از آن اجتناب مى‏نمایى «شجره‏ى خلد» است و اگر از میوه‏ى آن بخورى همیشه در بهشت مى‏مانى و براى آنکه آدم و حوا را نسبت به گفته‏ى خود مطمئن نماید قسم یاد کرد و گفت: من خیرخواه شما دو نفر هستم. با این وسوسه‏ى شیطانى یقین آدم (ع) متزلزل گردید و دچار شک و تردید شد، از میوه‏ى ممنوع استفاده نمود و در نتیجه، از بهشت بیرون شد. على (ع) عمل دردناک آدم را در عبارتى کوتاه بیان فرموده: 

فباع الیقین بشکه، و العزیمه بوهنه، و استبدل بالجذل و جلا، و بالاغترار ندما. 

آدم (ع) یقین خود را با شک معامله کرد و تصمیم خویشتن را به سستى مبدل ساخت، فرح و شادیش با ترس معاوضه شد و پشیمانى جایگزین غرورش گردید. 

براى آنکه نیت رشد و مصون ماندن از شک، هر چه بهتر و بیشتر براى شنوندگان محترم روشن گردد در اینجا به طور نمونه، بحث و گفتگوهایى که بین منصور بن حازم و جمعى از مخالفین در مورد على (ع) و لزوم پیروى از آن حضرت رد و بدل گردیده است ذکر مى‏شود. منصور بن حازم از اصحاب امام صادق (ع) است. مشکل بزرگ در آن زمان براى اصحاب و دوستان آن حضرت مسئله‏ى امامت بود. شیعیان و دوستداران اهل بیت و گروه مخالفین در اصل ایمان به خدا و توحید و همچنین درباره‏ى رسالت رسول اکرم صلى الله علیه و آله متفق‏القول بودند و همه عقیده داشتند به اینکه قرآن شریف وحى حضرت رب‏العالمین است و به عنوان کتاب آسمانى اسلام نازل شده و مردم باید از آن تبعیت نمایند. همه مى‏دانستند که قرآن حاوى بعضى از مجملات است و براى اینکه آن مجملات تبیین شود و مسائلى که به طور عادى به دست مردم نمى‏آید واضح گردد، خداوند تبیین آیات را به عهده‏ى نبى اکرم گذارد: 

و انزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم. 

ما قرآن کریم را بر تو نازل نمودیم تا براى مردم آن را که بر آنها فروفرستاده‏ایم بیان کنى. 

منصور بن حازم این زمینه‏ى مورد قبول تمام مسلمین را پایگاه اساسى بحث خود قرار داد، با آنان سخنانى را رد و بدل نمود و موقعى که شرفیاب محضر امام صادق (ع) گردید خلاصه‏ى مطالب خود را به عرض مقدس آن حضرت رساند. 

قلت من عرف ان له ربا ینبغى له ان یعرف لذلک الرب رضا و سخطا 

و انه لا یعرف رضاه و سخطه الا بوحى او رسول فمن لم یاته الوحى فقد ینبغى له ان یطلب الرسل، فاذا لقیهم عرف انهم الحجه و ان لهم الطاعه المفترضه. 

گفتم: کسى که دانست او را خالق و مالکى است سزاوار است که بداند براى آن مالک خشنودى و خشمى است و اینکه خشنودى و خشمش شناخته نمى‏شود جز از راه وحى یا به وسیله‏ى فرستاده‏ى او. کسى که بر وى وحى مستقیما نازل نمى‏شود شایسته است که از پى رسولان خدا برود و موقعى که آنان را ملاقات مى‏کند از راه شواهد و دلایل متوجه مى‏شود که اینان حجت الهى هستند و اطاعتشان بر مردم واجب است. 

و قلت للناس: تعلمون ان رسول الله صلى الله علیه و آله کان هو الحجه من الله على خلقه؟ قالوا: بلى. قلت: فحین مضى رسول الله من کان الحجه على خلقه؟ فقالوا: القرآن. فنظرت فى القرآن فاذا هو یخاصم به المرجه و القدرى و الزندیق الذى لا یومن به حتى یغلب الرجال بخصومته فعرفت ان القرآن لا یکون حجه الا بقیم فما قال فیه من شى‏ء کان حقا. 

به آنان گفتم: مى‏دانید که رسول گرامى حجت خدا بر مردم بود؟ گفتند: بلى. گفتم: موقعى که آن حضرت از دنیا رفت حجت الهى بر مردم کیست؟ پاسخ دادند: قرآن شریف. من در قرآن نظر نمودم، دیدم آن کتابى است که فرقه‏ى گمراه مرجئه و گروه قدرى و حتى افراد زندیق که اصلا ایمان ندارند به آن استدلال مى‏کنند تا در بحث خود بر خصم خویش غلبه نمایند و او را شکست دهند. با توجه 

به این نکته دانستم که قرآن شریف به تنهایى حجت خدا نیست، مگر آنکه در کنار قرآن قیمى باشد عالم و آگاه به تمام دقایق و رموز آن تا هر چه درباره‏ى آن آیات بگوید بر وفق حق و مطابق با واقع باشد. 

فقلت لهم: من قیم القرآن؟ فقالوا: ابن مسعود قد کان یعلم، و عمر یعلم و حذیفه یعلم. قلت: کله؟ قالوا: لا. فلم اجد احدا یقال انه یعرف ذلک کله الا علیا علیه‏السلام. و اذا کان الشى‏ء بین القوم فقال هذا لا ادرى و قال هذا لا ادرى و قال هذا لا ادرى و قال هذا انا ادرى فاشهد ان علیا (ع) کان قیم القرآن و کانت طاعته مفترضه و کان الحجه على الناس بعد رسول الله صلى الله علیه و آله و ان ما قال فى القرآن فهو حق. فقال: رحمک الله. 

از آنان پرسیدم: قیم قرآن کیست؟ گفتند: ابن مسعود قرآن را مى‏داند، عمر مى‏داند، حذیفه مى‏داند. گفتم: اینان تمام قرآن را مى‏دانند؟ در پاسخ گفتند: نه. پس نمى‏یابم احدى را که درباره‏اش گفته شود: تمام قرآن را مى‏داند جز حضرت على بن ابیطالب علیه‏السلام. پس اگر چیزى مبتلا به مردم شود ابن مسعود بگوید نمى‏دانم، عمر بگوید نمى‏دانم، حذیفه بگوید نمى‏دانم، و على (ع) بگوید مى‏دانم، شهادت مى‏دهم که امیرالمومنین على (ع) قیم قرآن است و طاعتش بر مردم واجب، و او بعد از رسول اکرم، حجت خداوند بر مردم است و آنچه درباره‏ى قرآن بگوید حق است. امام صادق (ع) سخنان او را شنید و تایید فرمود و درباره‏اش دعا کرد و فرمود: خداوندت ترا مشمول رحمت و عنایت خودش قرار دهد. 



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: تنزیل نور

    نوشته های دیگران ( )

    خانه
    وررود به مدیریت
    پست الکترونیک
    مشخصات من
     RSS 
     Atom 

    :: بازدید امروز ::
    54
    :: بازدید دیروز ::
    82
    :: کل بازدیدها ::
    188711

    :: درباره من ::

    تنزیل نور

    تنزیل نور
    دراین وبلاگ مطالبی در مورد قران ،دین اسلام وائمه اطهار(ع) ارائه خواهد شد.

    :: لینک به وبلاگ ::

    تنزیل نور

    ::پیوندهای روزانه ::

    :: دسته بندی یادداشت ها::

    تفسیر[2] . ابن غضائرى[2] . ابو الحسن[2] . امام حسن عسگری علیه السلام[2] . شعرانی[2] . شیخ صدوق[2] . مجمع البیان[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شعبان . آشتی . محدث نوری . محمد تقی فلسفی . مشایخ . مظلوم . مقاوم . مولامان و صاحبمان . نعمات . شکر . صاحب الزمان . صبر وفرج . صله رحم . صهیونیست . غزه . فضیلت ماه‏های سه گانه . قدر شناسی . گذشت . متن . متن رساله حقوق امام سجاد (ع) . امام رضا . امام سجاد (ع) . انقلاب . بستگان . ترجمه . اختلاف . الطاف خدا . الْمُحَرِّفینَ . ثنای الهی . جمعه . حدیث . حدیث پیامبر(ص) . حضرت بقیةاللَّه . حق آزاد کننده و آزاد شده . حق اذانگو . حق الله . حق اندرزخواه و اندرزگو . حق بدهکار . حق برادر . حق پا . حق پیشنماز . حق پیشوا . حق چشم . حق دارایى . حق دانش آموز . حق رعیت . حق زبان . حق زکات . حق زیردست . حق سائل ومسؤول . حق سالخورده وخردسال . حق شریک . حق شکم . حق طرفت که بر تو ادعایىدارد . حق طرفت که تو براوادعایى دارى . حق عورت . حق فرزند . حق قربانى‏ . حق کافران . حق گوش . حق مادر . حق مشورت کننده و شونده . حق ندیم . حق نمازوروزه‏ . حق نیکى کننده . حق همسایه‏ . حق همکیش . حق همنشین . حمد . خطبه غدیر . دست کاری . دعاى مکارم الاخلاق . دعای مکارم الاخلاق . رجب . رساله حقوق . رمضان . رهبرمعظم انقلاب . سیار . شب .

    :: آرشیو ::

    پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
    دوازده معصوم علیهم السلام
    آذر 1387
    دی 1387

    :: خبرنامه وبلاگ ::

     

    :: موسیقی ::