شرح دعای مکارم الاخلاق(29 )
بسم الله الرحمن الرحیم
و طریقه حق لا ازیغ عنها
این قسمت از دعاى «مکارمالاخلاق» به خواست خداوند موضوع سخنرانى امروز است. امام (ع) به پیشگاه باریتعالى عرض مىکند: بار الها! مرا آنچنان از راه حق بهرهمند و مستفید فرما که هرگز آن را ترک نگویم و به انحراف نگرایم.
راه حق که در دعاى امام سجاد علیهالسلام آمده، همان صراط مستقیمى است که در آیات و روایات، مکرر از آن نام برده شده است. صراط مستقیم دو شاخه دارد: یکى شاخهى هدایت تکوینى باریتعالى که تمام موجودات ارضى و سماوى از آن برخوردارند، و آن دیگر شاخهى هدایت تشریعى خداوند که توسط پیمبران الهى براى انسانها فرستاده شده است. هدایت تکوینى که صراط مستقیم جمیع موجودات است و به جبر اجرا مىشود راه تعالى و تکامل همهى آنهاست و خداوند در قرآن شریف ضمن یکى از آیات، هدایت تکوینى جنبندگان را ذکر نموده و فرموده است:
ما من دابه الا هو آخذ بناصیتها. ان ربى على صراط مستقیم.
هیچ حیوان و جنبندهاى نیست مگر آنکه آفرینندهى توانا مالک و صاحب اختیار آن است و بر آن قاهر و غالب است و خداوند در تدبیر و ادارهى امور آنها بر صراط مستقیم است و کمترین اعوجاج و انحرافى در برنامهى ذات اقدس او نیست.
هدایت تشریعى نیز صراط مستقیم آدمیان و راه تعالى و تکامل آنان است، با این تفاوت که بشر به مشیت حکیمانهى باریتعالى مختار آفریده شده و در قبول و رد آیین الهى آزاد است:
فمن شاء فلیومن و من شاء فلیکفر.
هر که مىخواهد دعوت پیمبر را اجابت کند و به او ایمان بیاورد و هر که مىخواهد از آن اعراض کند و به کفر گرایش یابد.
ماموریت پیشواى بزرگ اسلام آن بود که دین حق را به قوم خود ابلاغ کند، آیین باریتعالى را که صراط مستقیم است به مردم ارائه نماید و از آنان بخواهد که از راهش پیروى کنند و موجبات رستگارى و سعادت خویش را فراهم آورند.
و ان هذا صراطى مستقیما فاتبعوه و لا تتبعوا السبل فتفرق بکم عن سبیله.
این صراط مستقیم من است، از آن تبعیت کنید و پیرو راههاى باطل نباشید که نتیجهاش پراکندگى و بازماندن از راه حق و حقیقت است.
ممکن است براى بعضى از شنوندگان این سوال پیش آید که حضرت على بن الحسین علیهماالسلام مطیع بىقید و شرط اوامر الهى است و همواره راه حق و صراط مستقیم را مىپیماید، چطور در دعاى
«مکارمالاخلاق» از خداوند درخواست مىکند که مرا از راه حق متمتع و بهرهمند نما. از این سوال مهمتر آن است که تمام ائمهى معصومین علیهمالسلام در شبانهروز چندین بار نماز واجب و مستحب مىخواندند و در ضمن سورهى حمد مکرر مىگفتند:
اهدنا الصراط المستقیم.
خدایا! ما را به راه راست هدایت فرما.
مگر ائمهى طاهرین در راه حق و صراط مستقیم نبودند که از پیشگاه الهى آن را درخواست داشتند؟ پاسخ این پرسش در بعضى از روایات آمده است، و در اینجا براى روشن شدن مطلب دو روایت ذکر مىشود. امام حسن عسکرى (ع) از آبا و پدران گرامى خود، از على ابن ابیطالب علیهالسلام حدیث نموده است که فرمود:
فى قوله «اهدنا الصراط المستقیم» قال: ادم لنا توفیقک الذى به اطعناک فیما مضى ایامنا حتى نطیعک کذلک فى مستقبل اعمالنا.
در معناى «اهدنا الصراط المستقیم» فرمود: بار الها! توفیق خود را براى ما مستدام بدار که توفیقى که در پرتو آن ترا در ایام گذشته اطاعت نمودیم با همان توفیق در آیندهى عمرمان نیز ترا مطیع و فرمانبر باشیم.
قال جعفر بن محمد الصادق علیهالسلام فى قوله عز و جل «اهدنا الصراط المستقیم» قال، یقول: ارشدنا الى الصراط المستقیم، ارشدنا للزوم الطریق المودى الى محبتک، و المبلغ الى دینک، و المانع من ان نتبع اهواءنا فنعطب او ناخذ بارائنا فنهلک.
امام صادق (ع) فرمود: گوینده از خدا مىخواهد که ما را به
صراط مستقیم، هدایت نما، ما را ملازم راهى قرار ده که منجر به محبت و دوستى تو مىشود، دین ترا به ما ابلاغ مىنماید، و مانع آن است که از هواى نفسمان پیروى کنیم و معذب شویم یا به راى خود عمل نماییم و تباه و هلاک گردیم.
از این دو روایت، پاسخ آن پرسش روشن مىشود. افراد باایمان با آنکه در صراط مستقیماند همه روزه از پیشگاه خدا درخواست مىکنند که: بار الها! ما را به راه مستقیم هدایت فرما و توفیق خود را نسبت به ما مستدام بدار، یعنى همانطور که در گذشته با عنایت معنوى تو صراط هدایت را پیمودیم همچنین موفقمان بدار که در آینده نیز از حمایتت بهرهمند باشیم و فیضت هرگز از ما منقطع نشود.
براى آنکه مطلب هر چه بهتر روشن گردد ذکر مثلى در اینجا به موقع است. لامپ براى آنکه روشن شود نیازمند به نیروگاه برق است، باید از آن کارخانه نیروى برق دریافت کند تا روشن شود، ولى این نیاز بدان معنى نیست که وقتى روشن شد احتیاجش پایان مىیابد، بلکه لامپ براى روشن شدن و روشن ماندن، هر لحظه نیازمند نیروى برق جدید است و براى آنکه روشن بماند باید فیض نیروگاه، علىالدوام، به او برسد و اگر یک لحظه برق نرسد لامپ خاموش مىشود. آدمى با نور هدایت باریتعالى رهرو صراط مستقیم مىشود، ولى این نور باید دوام یابد و اگر این فیض منقطع گردد انسان از هدایت صراط مستقیم، محروم مىشود و نمىتواند به سوى کمال و سعادت رهسپار گردد. بنابراین انسان باایمان و متوجه به دقایق امر باید هر لحظه از خدا بخواهد که فیضش را از او قطع نکند و عنایتش را از وى برنگیرد تا بتواند همچنان صراط مستقیم را بپیماید تا به کمال لایق خود برسد.
در یک روایت «صراط مستقیم» به معناى دیگرى تفسیر شده و با توجه به این تفسیر، «اهدنا الصراط المستقیم» را باید به معناى متناسب آن بیان نمود.
روى عن الصادق علیهالسلام، قال: ان الصوره الانسانیه هى الطریق المستقیم الى کل خیر، و الجسر الممدود بین الجنه و النار.
از امام صادق (ع) روایت شده که: صورت انسانیت، همان راه مستقیم براى نیل به هر خیر و خوبى است و همان صورت انسانى پلى است کشیده شده بین بهشت و دوزخ.
بنابر حدیث امام صادق (ع) کسى که مىگوید: «اهدنا الصراط المستقیم» مقصودش این است که: بار الها! مرا از حمایت و رحمت وسیع خود برخوردار فرما و موفقم بدار که همواره، اعمالم و اخلاقم انسانى باشد و از طریق انسانیت منحرف نشوم و به خلق و خوى حیوانات و درندگان نگرایم، که بر اثر آن گرایش صورت انسانى از کفم برود و رخسار حیوانات و درندگان به خود بگیرم. با توجه به این حدیث معلوم مىشود که حیوانات و درندگان انساننما در این جهان بسیارند و اولیاى الهى با چشم واقع بین خود آنان را مشاهده مىکنند و گاهى اجازه مىدهند که دگران نیز آنها را با چهرهى غیرانسانى ببینند.
امام سجاد (ع) به مکه مشرف شده بود. در عرفات، مردم بسیارى گرد آمده بودند. حضرت از زهرى پرسید به نظرت عدد اینها چقدر است. او عدد زیادى را حدس زد و گفت: این همه براى اداى فریضهى حج آمدهاند. امام (ع) فرمود:
یا زهرى! ما اکثر الضجیج و اقل الحجیج!
چقدر هیاهو و فریاد زیاد است و حج کننده کم! زهرى از سخن امام به شگفت آمد. حضرت فرمود:
یا زهرى! ادن الى وجهک. فادناه الیه. فمسح بیده وجهه. ثم قال: انظر. فنظر الى الناس. قال الزهرى: فرایت اولئک الخلق کلهم قرده الا قلیلا.
امام (ع) به زهرى فرمود: صورتت را نزدیک من بیاور. نزدیک آورد. امام (ع) دستى به صورتش کشید، سپس فرمود: نگاه کن، زهرى به مردم نظر افکند، مىگوید: مردم را به صورت میمون دیدم مگر عدهى قلیلى از آنان را.
این عده که در عرفات بودند به ظاهر در صف مسلمین قرار داشتند و صراط مستقیم اسلام را مىپیمودند اما فاقد اخلاق اسلام و سجایاى انسانى بودند، از این رو صورت انسانى نداشتند. موقعى که امام، پردهى طبیعت را عقب زد و چشم زهرى را واقعبین ساخت حقیقت امر آشکار گردید و شکل واقعى آنان مشهود شد. بنابراین با توجه به روایت امام صادق (ع) معناى «اهدنا الصراط المستقیم» براى کسانى که راه راست را از خدا درخواست مىکنند این است که مىگویند: بار الها! ما را موفق بدار که واجد اخلاق اسلامى و سجایاى انسانى شویم، ما را آنچنان هدایت فرما که در دنیا انسان باشیم، انسان زیست کنیم، انسان بمیریم، و در قیامت به صورت انسان که صراط مستقیم توست محشور گردیم.
کلام امام سجاد (ع) موضوع سخنرانى امروز، حاوى دو قسمت
است: یکى بهرهمندى از راه حق، و آن دیگر منحرف نشدن از آن راه. امام (ع) در متن دعا عرض مىکند:
و طریقه حق لا ازیغ عنها: بار الها! مرا از راه حق بهرهمند فرما بگونهاى که آن را هرگز ترک نگویم و استقامت خود را از دست ندهم.
از آنچه مذکور افتاد قسمت اول کلام امام سجاد (ع) دربارهى درخواست بهرهمندى از طریق حق و صراط مستقیم تا اندازهاى براى شنوندگان محترم روشن شد و اینک قسمت دوم کلام امام (ع):
راغب در مفردات مىگوید:
«الزیغ المیل عن الاستقامه»
«زیغ» عبارت از این است که آدمى در راه مستقیم به راست یا چپ متمایل شود و به انحراف گرایش یابد. شناخت صراط مستقیم و تمیز راه حق از باطل یک مطلب است و پیمودن راه حق با استقامت و ثبات، مطلب دیگر. سعادت و رستگارى براى کسانى است که هر دو جهت را رعایت نمایند، از طرفى براى شناختن راه حق مجاهده کنند و سعى لازم را مبذول دارند و از طرف دیگر در پیمودن راه حق دودل و مردد نشوند و با پایدارى و استقامت آن را طى نمایند. براى شناخت راه حق باید از نیروى عقل استفاده کرد، لجاج و عناد، تعصب و تصلب، و خودخواهى و بلندپروازى، و دیگر عواملى را که حجاب واقعبینى و سد راه نیل به سعادت است ترک گفت و آزادانه از پى درک حقیقت رفت. براى پیمودن صراط مستقیم باید خود را مهیاى مصائب و مشکلات نمود، رنجها و مشقتهایى که در این
راه دامنگیر مىشود متحمل شد و با صبر و بردبارى به راه حق ادامه داد. کسانى که واجد این مزایا و صفاتاند و در راه حق قدم برمىدارند سرانجام خودشان برستگارى مىرسند و دگران را نیز به صلاح و سعادت مىرسانند. در صدر اسلام، افرادى پاکدل و بىغرض وقتى از دعوت رسول گرامى آگاهى مىیافتند حضورش شرفیاب مىشدند تا سخنان آن حضرت را بشنوند و با عقل خود بسنجند، اگر آن را بر وفق واقع یافتند و قانع شدند ایمان بیاورند و به اطاعت حضرتش همت گمارند. مشرکین که از دعوت آن حضرت بسیار خشمگین و ناراحت بودند وقتى از اسلام بعضى از افراد عادى آگاه مىشدند براى ارعاب دگران او را در مقابل چشم مردم شکنجه مىدادند و به شدت زجر و آزارش مىنمودند تا دوباره به بتپرستى برگردد و عقیدهى قبلى خود را دنبال نماید. ولى آن مسلمانان واقعى که راه حق را یافته بودند از شکنجه و ایذاء، عقیدهى خود را ترک نمىگفتند و در پیمودن صراط مستقیم متزلزل نمىشدند و همچنان با پایدارى و ثبات به راه خود ادامه مىدادند. از جملهى افرادى که به جرم مسلمان شدن مورد شکنجه و آزار سخت قرار گرفت و از عقیده و ایمان خود دست نکشید بلال بن ریاح است. او مردى بود باایمان و ثابت قدم و پس از آنکه اسلام به پیروزى رسید رسول گرامى، اذان گفتن و اعلام وقت را به وى محول فرمود و مردم با شنیدن صداى بلال به مسجد مىآمدند و اقامهى جماعت مىنمودند و این منصب از افتخارات بلال بود. امیه بن خلف، شکنجهى بلال را به عهده داشت. در نیمهى روز و شدت گرمى هوا دستور مىداد بلال را مىآوردند.