تنزیل نور


ساعت 4:16 عصر سه شنبه 87/11/29

شرح دعای مکارم الاخلاق(27 )

بسم الله الرحمن الرحیم 

اللهم صل على محمد و آله، و متعنى بهدى صالح لا استبدل به. 

 این جمله از دعاى «مکارم‏الاخلاق» به خواست خدا موضوع سخنرانى امروز است. امام (ع) در پیشگاه الهى عرض مى‏کند: بار الها! بر محمد و آل محمد درود فرست و مرا از هدایتى شایسته و بر وفق صلاح، بهره‏مند فرما، هدایتى که آنقدر مفید و سعادت‏بخش باشد که من آن را با هیچ چیز عوض نکنم و بدلى به جاى آن انتخاب ننمایم. 

براى روشن شدن معناى سخن امام (ع) لازم است درباره‏ى دو کلمه که در این عبارت آمده بحث شود: یکى کلمه‏ى «هدایت» است و آن دیگر کلمه‏ى «صالح». تمام آفریده‏هاى جهان هستى عموما و انواع حیوانات روى کره‏ى زمین خصوصا از هدایت تکوینى ذات اقدس الهى برخوردارند و در پرتو آن هدایت حکیمانه است که هر موجودى مسیر صحیح خود را مى‏پیماید، و نظم حیرت‏زاى جهان بر اثر آن باقى و برقرار است. زنبور عسل، این موجود زنده‏ى کوچک و نافع، با هدایت تکوینى، زندگى جمعى خود را اداره مى‏کند، با هم کندو مى‏سازند، 

مقررات داخلى کندو را مى‏دانند و عملا رعایت مى‏نمایند. کارگران کندو از پى شیره‏ى گل مى‏روند، غذاى اعضاى کندو را ذخیره مى‏نمایند، اصول بهداشت در آن محیط کاملا رعایت مى‏شود، و اگر یکى از اعضاى کندو از برنامه‏ى خود تخلف کند مورد مواخذه و کیفر قرار مى‏گیرد. تمام انواع حیوانات براى تامین زندگى خود و فرزندان خویش از هدایت تکوینى برخوردارند و با همان هدایت، صلاح و فساد را مى‏شناسند و به زندگى خویشتن ادامه مى‏دهند. انسان نیز در بعد حیوانى داراى هدایت تکوینى است، معده و روده با هدایت تکوینى غذا را هضم و جذب مى‏نمایند، کبد با هدایت تکوینى کارهاى بهت‏آور خود را در بدن انجام مى‏دهد، رحم با هدایت تکوینى بچه مى‏سازد، اعصاب با هدایت تکوینى وظایف دقیق حس و حرکت را انجام مى‏دهند، و خلاصه، آدمى در جنبه‏ى حیوانى همانند دیگر حیوانات از هدایت تکوینى استفاده مى‏کند، ولى براى وظایف انسانى و شئون معنوى نیاز به هدایت تشریعى و قوانین موضوعه دارد و از این رو خداوند در هر زمان پیمبرانى را مبعوث فرموده تا مقررات الهى را که هدایت تشریعى ذات اقدس اوست به مردم بگویند و آنان را به اطاعت از آن قوانین سعادت‏بخش دعوت نمایند. پیروان مکتب پیمبران الهى و همچنین اکثریت قریب به اتفاق جامعه‏شناسان و دانشمندان بزرگ بشر وجود قوانین و مقررات موضوعه را براى حفظ نظم و تعیین حدود و حقوق افراد جامعه‏ى بشر ضرورى و لازم دانسته‏اند، فقط عده‏ى معدودى از غربیها قوانین موضوعه را در زندگى انسانها غیرضرورى شناخته و بعضى آن را با آزادى طبیعى ناسازگار خوانده‏اند. یکى گفته است: قانون اساسى آزادى طبیعى انسان را به نحو مرمت ناپذیرى ویران کرده است، دیگرى مى‏گفت که: طبیعت 

انسانى با فضیلت فطرى خود مى‏تواند بدون کمک قانون، نظم را نگه دارد، اگر هم قوانین ملغى شود عقل و خلق و خوى انسان به نحو بى‏سابقه و بى‏مانندى مى‏شکفد. دیگرى مى‏گفت: هیچ قانونى در نظر من جز قانون طبیعت خود من محترم نیست و حق همان چیزى است که فقط بر قانون اساسى خود من مبتنى باشد. 

مخالفین قوانین موضوعه این قبیل سخنان را گفته‏اند ولى نظریه‏ى آنان از دیدگاه علمى دانشمندان و همچنین از جهت ضرورت اجتماعى، غیر قابل اعتنا تلقى شده است. نه تنها براى نظم زندگى اجتماعى انسان قوانین و مقررات موضوعه لازم است بلکه براى حسن اجراى قانون نیز وجود حکومت ضرورى است، باید در مملکت قدرتى وجود داشته باشد که بر اعمال مردم نظارت کند، اگر مشاهده نمود کسى از مرز قانونى خود فراتر رفته و به حقوق دگران تجاوز نموده است، آن قدرت مداخله نماید، متجاوز را به مرز خود برگرداند و او را به تناسب تخلفش کیفر نماید، و این مطلب نیز در روایات اولیاى اسلام آمده که در اینجا بعضى از آن احادیث ذکر مى‏شود: 

عن على بن موسى الرضا علیهما السلام قال: انا لا نجد فرقه من الفرق و لا مله من الملل بقوا و عاشوا الا بقیم و رئیس و لما لا بدلهم منه فى امر الدین و الدنیا. 

حضرت على بن موسى الرضا علیهماالسلام فرموده: ما در طول تاریخ بشر طایفه‏اى از طوایف بشرى و ملتى از ملل جهان نمى‏یابیم که باقى و پایدار مانده و به زندگى اجتماعى خویش ادامه داده باشند مگر آنکه داراى حکومت و سرپرستى بوده‏اند و از ناحیه‏ى آن سرپرست ضروریات دینى و دنیوى آنان که مربوط به شان 

حکومت بوده تامین گردیده است. 

عن على علیه‏السلام قال: و انه لا بد للناس من امیر بر او فاجر. 

على (ع) فرموده: جوامع بشرى ناگزیرند از اینکه امیر و فرمانروایى داشته باشند، خواه آن فرمانروا شخصى صالح و نیکوکار باشد، خواه ناصالح و بدکار. 

عن ابیعبدالله علیه‏السلام قال: لا یستغنى اهل کل بلد عن ثلاثه یفزع الیهم فى امر دنیاهم و آخرتهم، فان عدموا ذلک کانوا همجا: فقیه عالم ورع و امیر خیر مطاع و طبیب بصیر ثقه. 

امام صادق (ع) فرموده: تمام جوامع بشرى به سه گروه نیاز دارند و براى تنظیم دنیا و آخرت خویش باید از آنان یارى بخواهند: اول به فقیهى احتیاج دارند که از علم آگاهى داشته و همچنین از ورع و تقوا برخوردار باشد، دوم به فرمانروا و حکومتى نیاز دارند که خیرخواه جامعه باشد و مردم اوامرش را مورد اطاعت و اجرا قرار دهند. سوم به طبیبى نیازمندند که در امر پزشکى بصیر و آگاه بوده و به علاوه مورد وثوق و اطمینان مردم باشد. 

وجود حکومت، هر چند جائر باشد، موجب نظم و آرامش اجتماع است و نبودن حکومت، مایه‏ى فتنه و فساد. 

عن النبى صلى الله علیه و آله قال: الامام الجائر خیر من الفتنه فکل لا خیر فیه. 

رسول اکرم فرموده: پیشوا و زمامدار جائر و ستمکار بهتر از فتنه و فساد است گرچه این هر دو فاقد خیر و خوبى هستند. 

حضرت رضا (ع) درباره‏ى حکومت اسلامى و وجود اولوالامر به 

منظور مراقبت در اجراى تعالیم الهى و قوانین اسلامى چنین فرموده است: 

ان الخلق لما وقفوا على حد محدود و امروا ان لا یتعدوا ذلک الحد لما فیه من فسادهم لم یکن یثبت ذلک و لا یقوم الا بان یجعل علیهم فیه امینا یمنعهم من التعدى و الدخول فیما حظر علیهم لانه لو لم یکن ذلک لکان احد لا یترک لذته و منفعته بفساد غیره فجعل علیهم قیما یمنعهم من الفساد و یقیم فیهم الحدود و الاحکام. 

وقتى مردم در حد و مرز معینى توقف داده شدند و امر شد که از حد تعیین شده فراتر نروند زیرا تجاوز از حد مقرر به فساد و تباهى آنان مى‏انجامد، این امر حیاتى، یعنى رعایت حدود تثبیت نمى‏شد و قوانین برپا نمى‏گردید مگر آنکه امینى بر مردم گمارده شود که از تعدى و تجاوزشان بازدارد و نگذارد در منطقه‏ى ممنوعه وارد شوند، چه اگر این کار تحقق نمى‏یافت هیچکس به طور طبیعى حاضر نبود لذت و سود خویشتن را به رعایت زیان و فساد دگران ترک گوید. از این رو حضرت باریتعالى به آنان سرپرستى قرار داد که مانع فسادشان گردد و حدود الهى را که قوانین کیفرى شرع مقدس است در مورد بزهکاران به موقع اجرا بگذارد. 

اگر آفریدگار حکیم، انسانها را خودکفا و بى‏نیاز از قوانین تشریعى و حکومت مجرى قانون خلق کرده بود، حتما آنان را در زندگى به حال خودشان وامى‏گذارد و هرگز پیمبران را مبعوث نمى‏نمود و کتب سماوى را، که حاوى قوانین تشریعى است، نازل نمى‏فرمود، و براى نظارت در حسن اجراى آن قوانین، انبیا را مامور نمى‏ساخت. 

ارسال رسل و فروفرستادن کتب آسمانى از طرف خالق حکیم، خود دلیل واضحى بر نیاز انسانها به قوانین تشریعى و حکومت مجرى قانون است. 

در جمله‏اى که از دعاى «مکارم‏الاخلاق» موضوع سخنرانى امروز است، امام سجاد (ع) از هداى صالح سخن گفته و از پیشگاه الهى درخواست نموده که او را از آن هدایت بهره‏مند نماید. براى اینکه هداى صالح که محتواى قوانین تشریعى خداوند است واضح گردد لازم است قبلا درباره‏ى منشا و سرچشمه‏ى قوانین بشرى به اختصار صحبت شود. از روزگاران گذشته تا امروز سرچشمه‏ى قوانین و مقررات در بعضى از جوامع بشرى آداب و رسومى بوده که از نسلهاى قبل به نسلهاى بعد منتقل شده و در نسل کنونى به جاى مانده است. در هر عصر، مردم بر طبق آن رسوم عمل مى‏کردند و معیار «خوب» در نظر آنان مطابقت با آن آداب بوده و «بد» ناهماهنگى با آن. در این قبیل جوامع ممکن است قسمت مهمى از آن رسوم به صلاح زندگى مادى مردم باشد، اما قسمتى از آن که بر اثر جهل و نادانى پایه‏گذارى گردیده و مردم گرفتار آن شده‏اند قطعا ناروا و مذموم است، مثل زنده به گور کردن نوزادان دختر که در عصر جاهلیت معمول بوده. مردم آن عصر طبق رسوم عادى اجتماعى، این عمل زشت را پذیرفته بودند، اما این عمل از نظر انسانى و وجدانى عملى ظالمانه و ناروا و از نظر اجتماعى بر هم زدن موازنه و تعادل وجود مرد و زن در اجتماع است و این هر دو، ضرر و زیان بزرگ دربردارد. بنابراین مقررات ناشى از آداب و رسوم جاهلانه نمى‏تواند آدمى را از هداى صالح و راهنمایى سعادت‏بخش برخوردار نماید. 

در کشورهایى که با رژیم استبدادى و حکومت فردى اداره 

مى‏شوند شخص مستبد با زور و قدرت، مردم را اسیر گرفته و ظالمانه بر آنان حکومت مى‏کند، مقررات جارى مملکت عبارت از تصمیمات خودسرانه‏اى است که فرد مستبد طبق نظر شخصى اتخاذ نموده و از مردم خواسته است آن را به نام قانون بپذیرند و به موقع اجرا بگذارند. محیط استبدادى به مراتب بدتر از محیطى است که طبق آداب و رسوم در آن عمل مى‏شود زیرا در شرایط استبداد، گاهى با کوچکترین مستمسک حیات شخص در معرض خطر قرار مى‏گیرد و به زندگیش خاتمه داده مى‏شود یا مانند یک حیوان با زنجیرش مى‏بندند و در زندان آنقدر مى‏ماند تا بمیرد، و در هر حال، این قبیل قوانین هم هرگز براى جامعه سعادت‏بخش نخواهد بود و نمى‏تواند «هداى صالح» به بار آورد. 

سرانجام، مردم جهان از ستمهاى زمامداران مستبد و حکومتهاى خودکامه به جان آمدند، انقلابها کردند، کشته‏ها دادند، تا مردم کشورها یکى پس از دیگرى به آزادى نایل گردیدند و حکومت مردم بر مردم را پایه‏گذارى کردند. چنین حکومتى آرزوى تمام مردم جهان است و دیر یا زود همه‏ى مردم به آن نایل خواهند شد. در جوامعى که دموکراسى حاکم است، منشا قدرت، مردم‏اند و اختیار عزل و نصب حکام و زمامداران در دست آنان است، مردم‏اند که مى‏توانند اشخاص را بر کرسى قدرت مستقر نمایند و مردم‏اند که مى‏توانند آنان را از کرسى قدرت به زیر آورند. بدون تردید، حکومت مردم بر مردم از نظر آزادى و ارزشهاى انسانى داراى مقام رفیعى است و نمى‏توان آن را با حکومتهاى استبدادى مقایسه نمود ولى این بدان معنى نیست که دموکراسى از جمیع عیوب و نقائص منزه است، بلکه در آن نیز کمبودهایى وجود دارد و افراد فهمیده و دانا از آن کمبودها رنج 

مى‏برند. با توجه به اینکه در حکومت آزاد معیار پیروزى نامزدها اکثریت آراست، این نتیجه به دست مى‏آید که معلومات و اطلاعات اقلیت تحصیلکرده در گزینش افراد شایسته و لایق نقش موثر و اختصاصى نخواهد داشت. نقص دیگر حکومت آزاد این است که نمایندگان مردم، موظف‏اند همواره در وضع قوانین، توجه خود را به خواسته‏هاى اکثریت معطوف دارند و به تمایلات آنان جامه‏ى قانون بپوشانند، هر چند خواسته‏ى اکثریت بر وفق مصلحت و به خیر و سعادت مردم نباشد. مى‏دانیم که خواسته‏ى انسانها همیشه و همه جا با صلاح و سعادت آنان منطبق و هماهنگ نیست، گاهى جامعه مانند فرد تحت تاثیر غرایز نیرومند قرار مى‏گیرد، دچار هوى‏پرستى مى‏شود، از واقع بینى و مصلحت اندیشى باز مى‏ماند، به گمراهى و انحراف گرایش مى‏یابد و خواستار چیزى مى‏شود که براى او مضر و زیانبار است. اگر نمایندگان مجلس قانونگذارى تحت تاثیر تمایلات خلاف مصلحت اکثریت قرار گیرند و خواسته‏ى نارواى آنان را به صورت قانون تصویب نمایند و دولت به اجراى آن مکلف گردد طولى نمى‏کشد که عوارض شوم آن بروز مى‏کند و مردم با نتایج زیانبار و احیانا خطرات جبران ناپذیرش مواجه مى‏گردند. این قبیل قوانین در کشورهاى غرب نمونه‏هایى دارد و عوارض شومى به بار آورده و در اینجا براى مزید اطلاع شنوندگان به بعضى از آنها اشاره مى‏شود: 

در آخر کتاب حکومتى به دست مردم که اداره‏ى مهاجرت و تابعیت دادگسترى ایالات متحده‏ى آمریکا تهیه نموده و به زبانهاى متعدد ترجمه و توزیع شده است، فصل مخصوصى تحت عنوان «مواد اصلاحى قانون اساسى» باز شده که در آن فصل موارد اصلاح قانون اساسى آمریکا بیان گردیده است، از آن جمله درباره‏ى نوشابه‏هاى 

الکلى چنین آمده است: ماده‏ى 18، بند 1: یک سال پس از تصویب این ماده تولید و فروش و حمل مشروبات مسکره در داخله و ورود آنها به کشور و صدور آنها از ایالات متحده و کلیه‏ى مناطق و سرزمینهایى که تحت حاکمیت ایالات متحده‏ى آمریکاست، به منظور شرب ممنوع خواهد بود. 

بند 2: به کنگره و به هر یک از ایالات متحده‏ى آمریکا مشترکا اختیار داده مى‏شود که به وسیله‏ى وضع قوانین مقتضى، مقررات این ماده را به موقع اجرا بگذارند. 

قطعا قانون منع تهیه و توزیع نوشابه‏هاى الکلى و همچنین منع ورود آنها از خارج به نفع ملت آمریکا بود، ولى این قانون بر قشر وسیع مشروبخوار گران آمد، لب به اعتراض گشودند و سرانجام، فشار موکلین موجب شد که قانونگذاران، ماده‏ى 18 قانون اساسى را با تصویب ماده‏ى 21 الغا نمایند. 

ماده‏ى 21، بند 1: ماده‏ى 18 قانون اساسى ایالات متحده‏ى آمریکا بدین وسیله ملغى شود. 



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: تنزیل نور

    نوشته های دیگران ( )

    خانه
    وررود به مدیریت
    پست الکترونیک
    مشخصات من
     RSS 
     Atom 

    :: بازدید امروز ::
    4
    :: بازدید دیروز ::
    95
    :: کل بازدیدها ::
    188096

    :: درباره من ::

    تنزیل نور

    تنزیل نور
    دراین وبلاگ مطالبی در مورد قران ،دین اسلام وائمه اطهار(ع) ارائه خواهد شد.

    :: لینک به وبلاگ ::

    تنزیل نور

    ::پیوندهای روزانه ::

    :: دسته بندی یادداشت ها::

    تفسیر[2] . ابن غضائرى[2] . ابو الحسن[2] . امام حسن عسگری علیه السلام[2] . شعرانی[2] . شیخ صدوق[2] . مجمع البیان[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شعبان . آشتی . محدث نوری . محمد تقی فلسفی . مشایخ . مظلوم . مقاوم . مولامان و صاحبمان . نعمات . شکر . صاحب الزمان . صبر وفرج . صله رحم . صهیونیست . غزه . فضیلت ماه‏های سه گانه . قدر شناسی . گذشت . متن . متن رساله حقوق امام سجاد (ع) . امام رضا . امام سجاد (ع) . انقلاب . بستگان . ترجمه . اختلاف . الطاف خدا . الْمُحَرِّفینَ . ثنای الهی . جمعه . حدیث . حدیث پیامبر(ص) . حضرت بقیةاللَّه . حق آزاد کننده و آزاد شده . حق اذانگو . حق الله . حق اندرزخواه و اندرزگو . حق بدهکار . حق برادر . حق پا . حق پیشنماز . حق پیشوا . حق چشم . حق دارایى . حق دانش آموز . حق رعیت . حق زبان . حق زکات . حق زیردست . حق سائل ومسؤول . حق سالخورده وخردسال . حق شریک . حق شکم . حق طرفت که بر تو ادعایىدارد . حق طرفت که تو براوادعایى دارى . حق عورت . حق فرزند . حق قربانى‏ . حق کافران . حق گوش . حق مادر . حق مشورت کننده و شونده . حق ندیم . حق نمازوروزه‏ . حق نیکى کننده . حق همسایه‏ . حق همکیش . حق همنشین . حمد . خطبه غدیر . دست کاری . دعاى مکارم الاخلاق . دعای مکارم الاخلاق . رجب . رساله حقوق . رمضان . رهبرمعظم انقلاب . سیار . شب .

    :: آرشیو ::

    پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
    دوازده معصوم علیهم السلام
    آذر 1387
    دی 1387

    :: خبرنامه وبلاگ ::

     

    :: موسیقی ::