سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تنزیل نور


ساعت 4:13 عصر سه شنبه 87/11/29

شرح دعای مکارم الاخلاق(26 )

راغب مى‏گوید: 

«و العزیز الذى یقهر و لا یقهر» 

عزیز کسى است که مقهور و مغلوب مى‏کند اما خودش مقهور و مغلوب نمى‏گردد. 

او آفریدگار تمام جهان هستى و مالک واقعى همه‏ى عوالم وجود است، موجودات، آفریده‏ى او هستند و به جبر تکوینى مغلوب و مقهور او. افراد باایمان که خود را بنده و مخلوق او مى‏شناسند فقط او را مى‏پرستند و خود را ذلیل و مقهور او مى‏دانند و بس، و مقابل غیر خدا تن به ذلت و پستى نمى‏دهند و هرگز مقهور و مغلوب نمى‏شوند. اما در عز ظاهرى لازم نیست که شخص داراى عزت داراى رفعت روح و کرامت نفس باشد، ممکن است کسى از جهتى مورد عزت مردم واقع شود و عملا او را تکریم و احترام نمایند اما از نظر روحى زبون و فرومایه باشد و براى نیل به تمایلات نفسانى خویش و ارضاى غرایز به 

ذلت تن دهد و پستى را بپذیرد و ارزش انسانى خود را از دست بدهد. 

4. افراد باایمان و عزیزالنفس همواره از خدا درخواست دارند که در زمینه‏ى عزت نفس دچار کجروى نشوند و به ذلت و زبونى گرایش نیابند زیرا عزت نفس مایه‏ى تحکیم انسانیت و تقویت مکارم اخلاق است، و برعکس، ذلت و زبونى، شخصیت انسان را تضعیف مى‏کند و آدمى را به پستى و فرومایگى سوق مى‏دهد. اما در زمینه‏ى عزت ظاهرى، مطلب به عکس است. امام سجاد (ع) در پیشگاه الهى عرض مى‏کند: 

و لا تحدث لى عزا ظاهرا الا احدثت لى ذله باطنه عند نفسى بقدرها. 

بار الها! براى من عزت و احترام آشکارى را در جامعه پدید نیاور جز آنکه در ضمیرم به اندازه‏ى عز ظاهرى ذلت باطنى پدید آورى و مرا پیش خودم به همان مقدار خوار نمایى. 

5. در عزت باطنى، شخص عزیزالنفس، خویشتن را عزیز مى‏دارد و بزرگوارى خود را حفظ مى‏کند، اما عزیز ظاهرى اختیار احترام و تکریمش در دست مردم است، ممکن است روزى فرا رسد که روش مخالفت در پیش گیرند و عزیز امروز را مورد تحقیر و اهانت قرار دهند. 

6. انگیزه‏ى افرادى که از پى عز باطنى و کرامت نفس مى‏روند احیاى انسانیت است ، اینان مى‏خواهند در دنیا بزرگوار زندگى کنند، انسان آزاد باشند، و به بردگى هوى و شهوات خود تن در ندهند، زبان به چاپلوسى و تملق این و آن نگشایند، و خود را ذلیل و خوار نسازند. اما کسانى که افراد را به ظاهر مورد عز و تکریم قرار مى‏دهند ممکن است به انگیزه‏ى طمع یا ترس چنین کنند، یا عامل 

دیگرى از علل مادى، آنان را به این کار واداشته باشد. در هر صورت این دو قسم عزت از نظر ارزش بسیار متفاوت‏اند. 

امام سجاد (ع) پس از درخواست عز باطنى و کرامت نفس، به پیشگاه خداوند عرض مى‏کند: 

و لا تبتلینى بالکبر. 

بار الها! به من عزت نفس و کرامت روح عطا فرما، اما به بیمارى کبر مبتلایم منما. 

دعاى صیانت از کبر و بیمارى خودبزرگ‏بینى، پس از عزت نفس از این جهت است که آدمى وقتى داراى کرامت نفس شد و به ارزش انسانى خویش واقف گردید شئون مادى و علائق دنیوى در نظرش کم ارج مى‏آید، به آنها بى‏اعتنا مى‏شود و خود را بزرگتر از آن مى‏داند که طوق اسارت دنیا را به گردن افکند و براى دست یافتن به تمنیات حیوانى و ارضاى غرایز، مرتکب گناه گردد و ارزش انسانى خود را تنزل دهد. اولیاى گرامى اسلام، علو همت و بزرگى روح افراد عزیزالنفس را در خلال روایات بیان نموده و نتیجه و اثر کرامت نفس را خاطرنشان ساخته‏اند. 

عن على علیه‏السلام قال: من کرمت علیه نفسه هانت علیه شهوته. 

کسى که از کرامت نفس برخوردار مى‏گردد شهوات نفسانى در نظرش خوار و ناچیز مى‏آید. 

عن على بن الحسین علیهماالسلام قال: من کرمت علیه نفسه هانت علیه الدنیا. 

امام سجاد (ع) مى‏فرمود: کسى که به بزرگوارى و کرامت 

نفس و شخصیت روحانى نایل آمده است، دنیا و امور دنیوى در نزد او حقیر و ناچیز است. 

قال امیرالمومنین علیه‏السلام: من کرمت علیه نفسه لم یهنها بالمعصیه. 

آن کس که به بزرگى و کرامت نفس خود باور آورده هرگز آن را با پلیدى گناه، پست و مرهون نمى‏کند. 

ملاحظه مى‏فرمایید که عزت نفس و بزرگوارى معنوى، آدمى را به گونه‏اى مى‏سازد که پیرامون معصیت نمى‏گردد، به شهوات حیوانى و تمایلات نفسانى بى‏اعتنا مى‏شود و دنیا را با دیده‏ى پستى و تحقیر مى‏نگرد. اگر چنین انسانى در راه عزت نفس زیاده‏روى کند و به افراط گرایش یابد ممکن است رفته رفته مردم را نیز کوچک شمارد، نسبت به افراد جامعه بى‏اعتنا شود، و آنان را در موقع مراجعه و برخورد با دیده‏ى تکبر و تحقیر بنگرد. از این رو امام سجاد (ع) پس از درخواست عزت نفس متوجه خطر بزرگ تکبر مى‏شود و از پیشگاه باریتعالى درخواست مى‏کند که خدایا! در زمینه‏ى عزت نفس مرا به کبر و خودبزرگ‏بینى مبتلا منما. اما خطر عز ظاهرى و تکریم آشکار مردم اغفال شدن و گول خوردن است، یعنى انسانى که مورد تکریم مردم قرار مى‏گیرد ممکن است دچار اشتباه شود، عز و احترام آنان را امرى پایدار و دائمى تلقى نماید و گمان کند که وضع همیشه به همین منوال خواهد بود و بر اساس آن تصور ناصحیح دچار بلندپروازى شود، حد و ارزش خود را فراموش نماید و بر اثر این غفلت در معاشرت با مردم رفتار نادرستى در پیش گیرد. امام سجاد (ع) براى 

 

مصون ماندن از این خطر درخواست مى‏کند: بار الها! براى من هرگز عز آشکارى را پدید نیاور جز آنکه به اندازه‏ى همان عز و احترام ظاهرى، مرا در نفس خودم ذلیل و خوار نمایى تا موازنه و تعادل درون و برونم را حفظ کنم، حد واقعى خود را از یاد نبرم و روز احترام مردم، از مرز وظیفه‏شناسى و اخلاق تجاوز ننمایم. اگر در ایام عز آشکار، ذلت درونى تحقق نیابد و آن موازنه و تعادل سودمند برقرار نگردد روزى که مردم از اطراف عزیز ظاهرى پراکنده مى‏شوند او در نفس خود گرفتار پستى و خوارى مى‏گردد، خویشتن را حقیر و کوچک مى‏یابد، در این موقع خطر فساد اخلاق و اعمال، او را تهدید مى‏کند، ممکن است به کارهاى ناروا دست بزند و مردم از شر او در مضیقه و عذاب قرار گیرند. 

عن ابى الحسن الثالث علیه‏السلام قال: من هانت علیه نفسه فلا تامن شره. 

امام هادى (ع) فرموده است: کسى که در باطن، گرفتار خوارى و حقارت نفس است از شر او ایمن نیستى و خویشتن را از کارهاى نارواى وى مصون و محفوظ مدان. 

کسانى که در پرتو مجاهده و کوشش به عز باطنى و شرافت روحى نایل شده‏اند، خویشتن را انسان واقعى ساخته‏اند، و از کرامت نفس و معالى اخلاق برخوردار گردیده‏اند، خدمت به مردم را وظیفه‏ى خود مى‏دانند و بدون منت، کارهاى بزرگى را انجام مى‏دهند و اعمال پرارج خویشتن را به حساب عز انسانى و شرافت نفس مى‏گذارند و این درسى است که مولى الموحدین، على ابن ابیطالب، آن انسان 

بزرگ، به پیروان خود آموخته است. 

ان مکرمه صنعتها الى احد من الناس انما اکرمت بها نفسک و زینت بها عرضک، فلا تطلب من غیرک شکر ما صنعت الى نفسک. 

کار نیکى را که نسبت به یکى از افراد مردم انجام مى‏دهى بى‏گمان، خود را اکرام نموده‏اى و با آن کار پسندیده شرافت نفس خویش را زینت بخشیده‏اى، پس شکر عمل نیکت را که درباره‏ى خودت انجام داده‏اى از غیر خودت طلب منما. 

تعالى روح و کرامت خلق افراد شریف‏النفس آنچنان در ضمیرشان اثر نیکو مى‏گذارد و روحیه‏ى آنان را تغییر مى‏دهد که طرز تفکرشان با اندیشه‏ى افراد عادى تفاوت بسیار دارد. اینان خدمتگزارى به مردم را از دیدگاه مخصوص به خود مى‏نگرند و بر وفق نگرشى که دارند عمل مى‏کنند. 

عن على علیه‏السلام قال: الکریم یرى مکارم افعاله دینا علیه یقضیه. 

على (ع) فرموده: شخص کریم، کرایم اعمال خود را همانند دینى مى‏داند که بر ذمه‏ى اوست و باید آن را ادا نماید. 

عز و محبوبیت ظاهرى که بر اثر علل و رویدادهایى نصیب انسان مى‏شود از نعمتهاى خداوند است، کسى که از آن نعمت برخوردار مى‏گردد هر چند مدتش کوتاه باشد باید از آن نعمت قدرشناسى کند و به وظیفه‏ى دینى و عقلى خود عمل نماید، توجه کند که این نعمت همانند دیگر نعمتهاى دنیا موقت و زودگذر است، از 

ابتدا باید به فکر زوال آن نعمت باشد، از خداوند بخواهد که معادل عز ظاهرى، او را پیش نفس خودش کوچک و ذلیل نماید تا به موازات عز ظاهرى ذلت باطنى را در خود احساس کند و این دو به موازات یکدیگر در وجودش استقرار یابند، چنین عزى که در کنارش احساس ذلت است مایه‏ى غرور نمى‏شود و همواره به خاطر دارد که ممکن است با یک تحول کوچک وضع دگرگون گردد و عز ظاهرى به ذلت باطنى مبدل شود. 

اى دل از پست و بلند روزگار اندیشه کن 

در برومندى ز قحط برگ و بار اندیشه کن 

از نسیمى دفتر ایام بر هم مى‏خورد 

از ورق گردانى لیل و نهار اندیشه کن 

علاوه بر دعا باید عقل را به کار اندازد، مال‏اندیش و روشن‏بین باشد، از نیروى خرد، آنطور که باید، استفاده کند، و با راهنمایى آن خط مشى خود را در ایام عز ظاهرى ترسیم نماید. 

عن على علیه‏السلام قال: کفاک من عقلک ما اوضح لک سبل غیک من رشدک. 

على (ع) فرموده است: عقل واقع‏نگر که راههاى هدایت و ضلالت را در مسیرت روشن مى‏کند و حق را به تو ارائه مى‏نماید ترا کفایت مى‏کند. 

عقل به عزیز ظاهرى مى‏گوید در ایام عزت، هر قدر مى‏توانى نسبت به مردم متواضع باش و با فروتنى بذر دوستى و محبت در دل آنان بیفشان، عقل مى‏گوید از فرصت محبوبیت استفاده کن، به مردم 

احسان نما، حوایجشان را برآور، مشکلاتشان را حل کن، و موجبات آسایش فکر و رفاه آنان را فراهم بنما. عقل مدبر و مال‏اندیش مى‏گوید اگر خدمتى براى مردم انجام دادى به رخشان مکش، منت بر سرشان مگذار، آبروى آنان را مبر، و با این کار ناروا عمل خود را باطل منما، و خلاصه، عزیز ظاهرى باید با دلالت و راهنمایى عقل روشن‏بین قدم بردارد تا در آینده دچار ندامت نشود. 

عن على علیه‏السلام قال: ادل شى‏ء على غزاره العقل حسن التدبیر. 

على (ع) فرموده است: بهترین دلیل بر روشن‏بینى عقل، تدبیر و مال‏اندیشى است. 

  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: تنزیل نور

    نوشته های دیگران ( )

    خانه
    وررود به مدیریت
    پست الکترونیک
    مشخصات من
     RSS 
     Atom 

    :: بازدید امروز ::
    32
    :: بازدید دیروز ::
    113
    :: کل بازدیدها ::
    190332

    :: درباره من ::

    تنزیل نور

    تنزیل نور
    دراین وبلاگ مطالبی در مورد قران ،دین اسلام وائمه اطهار(ع) ارائه خواهد شد.

    :: لینک به وبلاگ ::

    تنزیل نور

    ::پیوندهای روزانه ::

    :: دسته بندی یادداشت ها::

    تفسیر[2] . ابن غضائرى[2] . ابو الحسن[2] . امام حسن عسگری علیه السلام[2] . شعرانی[2] . شیخ صدوق[2] . مجمع البیان[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شعبان . آشتی . محدث نوری . محمد تقی فلسفی . مشایخ . مظلوم . مقاوم . مولامان و صاحبمان . نعمات . شکر . صاحب الزمان . صبر وفرج . صله رحم . صهیونیست . غزه . فضیلت ماه‏های سه گانه . قدر شناسی . گذشت . متن . متن رساله حقوق امام سجاد (ع) . امام رضا . امام سجاد (ع) . انقلاب . بستگان . ترجمه . اختلاف . الطاف خدا . الْمُحَرِّفینَ . ثنای الهی . جمعه . حدیث . حدیث پیامبر(ص) . حضرت بقیةاللَّه . حق آزاد کننده و آزاد شده . حق اذانگو . حق الله . حق اندرزخواه و اندرزگو . حق بدهکار . حق برادر . حق پا . حق پیشنماز . حق پیشوا . حق چشم . حق دارایى . حق دانش آموز . حق رعیت . حق زبان . حق زکات . حق زیردست . حق سائل ومسؤول . حق سالخورده وخردسال . حق شریک . حق شکم . حق طرفت که بر تو ادعایىدارد . حق طرفت که تو براوادعایى دارى . حق عورت . حق فرزند . حق قربانى‏ . حق کافران . حق گوش . حق مادر . حق مشورت کننده و شونده . حق ندیم . حق نمازوروزه‏ . حق نیکى کننده . حق همسایه‏ . حق همکیش . حق همنشین . حمد . خطبه غدیر . دست کاری . دعاى مکارم الاخلاق . دعای مکارم الاخلاق . رجب . رساله حقوق . رمضان . رهبرمعظم انقلاب . سیار . شب .

    :: آرشیو ::

    پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
    دوازده معصوم علیهم السلام
    آذر 1387
    دی 1387

    :: خبرنامه وبلاگ ::

     

    :: موسیقی ::