شرح دعای مکارم الاخلاق(23 )
بسم الله الرحمن الرحیم
و هب لى معالى الاخلاق و اعصمنى من الفخر
به خواست خداوند این دو جمله از دعاى شریف «مکارمالاخلاق» موضوع سخنرانى امروز است. امام سجاد (ع) از پیشگاه خداوند درخواست مىکند: بار الها! به من معالى اخلاق عطا فرما و از اینکه بین مردم به دارا بودن مکارم اخلاق مباهات و افتخار نمایم مصون و محفوظم بدار.
معالى اخلاق که مورد تمناى حضرت على بن الحسین علیهماالسلام است از سجایاى انسانى و ملکات بسیار عالى است که خداوند دوست دارد انسانها به آن خلقیات متخلق شوند و از راه آن ملکات پسندیده به مدارج کمال انسانى نایل گردند.
عن النبى صلى الله علیه و آله: ان الله یحب معالى الاخلاق و یکره سفسافها.
رسول گرامى فرموده: خداوند دوستدار معالى اخلاق است و
از فرومایگى و خلقیات پست بیزار.
معالى اخلاق به معناى مکارم اخلاق است و دعایى که از صحیفهى سجادیه مورد بحث ماست به همان اسم نامگذارى شده، زیرا حاوى بسیارى از خلقیات رفیع و سجایاى عالى انسانى و کرایم اخلاق است و اگر کسى آنها را به درستى فراگیرد و متخلق به آن اخلاقیات شود. داراى مکارم اخلاق و سجایاى انسانى است. در روایات اولیاى اسلام، مکارم اخلاق در کنار محاسن اخلاق ذکر مىشود و این هر دو مایهى خشنودى و رضاى حضرت باریتعالى است و نبى مکرم اسلام مبعوث گردیده تا محاسن اخلاق و مکارم آن را در جامعه پیاده کند، پیروان خود را به هر دو گروه اخلاقى متخلق سازد، و خصوصیات هر دو قسمت را به مردم بیاموزد و به آنان برترى و امتیاز مکارم اخلاق بر محاسن اخلاق را بفهماند.
عن على بن الحسین علیهماالسلام قال: قال رسول الله صلى الله علیه و آله: بعثت بمکارم الاخلاق و محاسنها.
امام سجاد (ع) از رسول اکرم حدیث نموده که فرموده است: من از طرف باریتعالى براى مکارم اخلاق و محاسن آن مبعوث شدهام.
روایت دگرى در کتب عامه و خاصه از نبى اکرم نقل شده که در آن روایت، فقط از مکارم اخلاق نام برده و بدین وسیله مردم را به قدر و منزلت آن خلق شریف متوجه نموده است.
عن النبى صلى الله علیه و آله انه قال: انما بعثت لا تمم مکارم الاخلاق.
رسول اکرم فرموده: من از طرف خداوند مبعوث شدهام تا مکارم اخلاق را، که جزء برنامهى انبیاى سلف بوده، تتمیم و تکمیل نمایم.
براى اینکه بحث ما روشن شود لازم است که در آغاز، محاسن اخلاق و مکارم اخلاق را بشناسیم و به تفاوت این دو گروه خلق پى ببریم و بدانیم که براى چه مکارم اخلاق بر محاسن اخلاق تقدم دارد و ارزش انسانى مکارم اخلاق به مراتب بالاتر از محاسن اخلاق است. براى بیان تفاوت محاسن اخلاق و مکارم آن از دو روایت استفاده مىکنیم و آن دو را از نظر معنوى و ارزش روحانى بررسى مىنماییم و در خلال بررسى این دو روایت برترى و امتیاز مکارم اخلاق بر محاسن اخلاق روشن مىشود.
قلت لابى عبدالله علیهالسلام: ما حد حسن الخلق؟ قال: تلین جانبک و تطیب کلامک و تلقى اخاک ببشر حسن.
راوى حدیث مىگوید به امام صادق (ع) عرض کردم: حد حسن خلق چیست؟ فرمود: با مردم به نرمى و گرمى برخورد کنى، پاک و منزه و در کمال ادب سخن بگویى، و در مواجهه با برادرانت متبسم و گشادهروى باشى.
این روایت، مرزى براى حسن اخلاق بیان مىکند. البته این مطلب که در حدیث آمده به منزلهى نمونهاى است از حسن اخلاق. اگر یک نفر انسانى واجد این سه مرحله باشد یا علاوه بر آن سه صفت داراى صفات اخلاقى خوب باشد، در برخورد با مردم سبقت سلام بگیرد، دست بدهد، دندانش مسواک زده باشد، لباسش پاکیزه باشد،
به عیادت مرضى برود، تشییع جنازه بنماید، مصیبتزدگان را تسلیت بدهد، مسافران را ملاقات کند، و دیگر اعمالى نظایر اینها، تمام این کارها از محاسن اخلاق است و همهى این افعال، مورد تایید شرع مقدس مىباشد، و رسول اکرم یک قسمت از ماموریت اخلاقیش مربوط به همین امور بود. اما اگر سوال شود: آیا این صفاتى که مذکور افتاد دلیل بر انسانیت است؟ آیا این صفات نشانهى شرف انسانى است؟ پاسخ این پرسش منفى است. چه بسیار مردمى هستند که علىالظاهر داراى تمام این صفات مىباشند و واقعا داراى خلقیات پسندیدهاند، اما این ظاهر فریبا، باطنى زهرآلود و ظالم دارد و درونى متجاوز به حقوق مردم، به مال مردم، به عرض و شرف مردم، به قول آن گوینده که مىگوید:
ظاهرش چون گور کافر پر حلل
باطنش قهر خدا عز و جل
بنابراین محاسن اخلاق، بسیار خوب است اما دلیل بر شرافت انسانى و کرامت نفسانى نیست.
دربارهى مکارم اخلاق از رسول گرامى و ائمهى معصومین علیهمالسلام روایات بسیارى آمده و در هر روایت، چند نشانه از مکارم اخلاق بیان نمودهاند که در اینجا به یکى از آن روایات اکتفا مىشود. حضرت صادق (ع) به ابن جندب فرمود:
یابن جندب! صل من قطعک و اعط من حرمک و احسن الى من اساء الیک و سلم على من سبک و انصف من خاصمک و اعف عمن ظلمک.
امام (ع) به ابن جندب فرمود: بپیوند با کسى که از تو بریده،
عطا کن به کسى که ترا محروم نموده، نیکى کن دربارهى آن کس که به تو بدى کرده، سلام کن به کسى که ترا دشنام داده، انصاف ده در مورد آن کس که با تو خصومت نموده، و ببخش کسى را که به تو ستم کرده است.
ملاحظه مىکنید که بین مکارماخلاق با محاسن اخلاق چقدر فاصله است و چه اندازه مکارم اخلاق داراى رفعت و عظمت است. ما اگر بخواهیم «محاسن اخلاق» را به فارسى ترجمه کنیم باید بگوییم: «خوى خوب و پسندیده»، اما اگر بخواهیم «مکارم اخلاق» را به فارسى برگردانیم باید بگوییم «بزرگوارى و کرامت نفس» و این دو با هم فاصلهى بسیار دارند. بزرگى با بزرگوارى فرق دارد. کسى که در ادارهاى داراى مقامى رفیع است مىگویند بزرگ است، کسى که از جهت سن بیشتر عمر کرده مىگویند بزرگ و بزرگتر است، کسى که داراى ثروت و املاکى است ممکن است مردم او را بزرگ بدانند، ولى مکارم اخلاق به این معنى نیست، مکارم اخلاق به معناى بزرگوارى نفس و طبع بلند است. ممکن است کسى از نظر مقام خیلى پایین باشد ولى داراى بزرگوارى نفس باشد، ممکن است کسى تمکن مالى نداشته باشد اما داراى رفعت نفس باشد. بنابراین مکارم اخلاق یعنى «کرامت نفس»، «بزرگوارى روح» و رفعت مقام معنوى یک انسان که در پرتو آن مىتواند گذشتهاى بسیار داشته باشد. آنچه در اخبار ائمهى معصومین علیهمالسلام دربارهى بیان «محاسن اخلاق» و «مکارم اخلاق» آمده، ذکر مصداق است، یعنى مورد بیان مىکند، اما من در کتب اخبار برنخوردهام که ببینم معیارى براى «محاسن اخلاق» و «مکارم اخلاق» ذکر شده باشد و انسان بتواند با آن معیار تمامى محاسن اخلاق را بشناسد و همگى «مکارم اخلاق»
را تشخیص دهد. شاید در تعریف «محاسن اخلاق» بتوان گفت: آن قسم خلق و خویى که در شرع مقدس، ممدوح شناخته شده و با غرایز حیوانى و تمایلات نفسانى هماهنگ است، یا لااقل با آنها تضادى ندارد «حسن خلق» است، و در تعریف مکارم اخلاق گفته شود: آن قسم خلقیات عالى و رفیعى که اگر کسى بخواهد انجام دهد یا باید با هواى نفس خود و کشش غرایز حیوانى خویش بجنگد و در جهت مخالف آنها قدم بردارد، یا لااقل باید نداى آنها را نادیده انگارد، نسبت به آن بىاعتنا باشد، و از پى صفت انسانى و کمال معنوى خود برود، تا به درجاتى از مکارم اخلاق ارتقا یابد. صفاتى را که امام (ع) دربارهى محاسن اخلاق بیان نموده با غرایز حیوانى و تمایلات نفسانى هماهنگ است. آدمى به کشش حب ذات میل دارد که محبوب مردم باشد و با علاقهمندى با وى برخورد نمایند. اگر به نرمى و گرمى با آنان مواجه گردد، مودب و پاک سخن بگوید، و با قیافهى گشاده و چهرهى متبسم با آنان برخورد کند موجب عز و محبوبیتش مىگردد و هر انسانى روى حب ذات به عز و محبوبیت علاقه دارد و نمىخواهد مورد تنفر و انزجار دگران باشد. خلاصه اینکه این سه صفت که در حدیث آمده و دیگر صفاتى که از محاسن اخلاق است بر وفق تمایل طبیعى و خواهش نفسانى انسان است.
اما «مکارم اخلاق» در نقطهى مقابل غرایز و هواى نفس قرار دارد و آدمى به طور طبیعى مایل نیست آنطور عمل کند بلکه مىخواهد در جهت مخالف مکارم اخلاق قدم بردارد. مثلا اگر کسى در خیابان با شدت به شما تنه زد و عمدا مورد اهانت و تحقیرتان قرار داد غریزهى انتقامجویى مىگوید: باید عمل او را تلافى کرد و اهانت او را با اهانت پاسخ داد، اما امام صادق (ع) در مقام بیان کرامت
خلق مىفرماید:
و اعف عمن ظلمک.
بزرگوار باش، انسان و با فضیلت باش، از لغزش او بگذر و عمل نارواى او را مورد عفو و اغماض خود قرار ده، و این عمل بر خلاف طبیعت آدمى و تمایل نفسانى است. اگر روزى به مبلغى نیازمند شدى که اگر آن مبلغ به تو نرسد آبرویت در خطر است، نزد یکى از دوستانت مىروى و مىگویى: من الان به دو هزار تومان پول نقد نیاز دارم، اگر دارى به من قرض بده، یک ماه دیگر به تو باز مىدهم. او دسته چک خود را درمىآورد و نگاه مىکند ولى به تقاضاى تو اعتنا نمىنماید، مىگوید: چند برابر آنچه تو مىخواهى موجودى دارم اما نمىدهم و ترا مایوس مىکند و تو ناچار از راهى دگر آن مبلغ را تهیه مىکنى و آبروى خود را محفوظ مىدارى. یک سال نمىگذرد که همان شخص به مبلغى نیاز پیدا مىکند و نزد شما مىآید، از شما تقاضاى کمک مىکند و شما دارید. اگر بخواهى همانند او دسته چکت را درآورى و بگویى: چندین برابر دارم اما نمىدهم، شما پیروى از روش مکارم اخلاق و سجایاى انسانى نکردهاى. امام (ع) در بیان وظیفهى شما در چنین موقع مىفرماید:
و اعط من حرمک.
شما به آن آدمى که ترا محروم کرد عطا کن، یعنى با کمال گشادهرویى و با میل تمام، مبلغ درخواستى او را به او قرض بده و نداى انتقامجویى حیوانى را در باطن سرکوب کن و او را مقضىالمرام از پى حل مشکلش روانه نما.
اگر روزى در رهگذر با شخص بىتربیتى برخورد نمودى و او به شما فحش داد و با سرعت از کنار شما گذشت مبادا فکر
انتقامجویى در سر بپرورى و بخواهى در اولین فرصت، دشنام او را با دشنام دادن تلافى نمایى که این کار برخلاف مکارم اخلاق و شرافت نفس است، بلکه باید مراقبت کنى تا عمل بد او را با عمل خوب خود پاسخ گویى و به فرمودهى امام صادق (ع):
و سلم على من سبک.
در اولین بار که با او برخورد مىکنى سلامش کن و کار زشت او را با کار زیباى خود پاسخ ده و او با مشاهدهى عمل انسانى و کرامت نفس شما از کار زشت خود سرافکنده و خجلتزده خواهد شد.