تنزیل نور


ساعت 12:15 عصر سه شنبه 87/11/29

شرح دعای مکارم الاخلاق( 19)

 بسم الله الرحمن الرحیم 

و عبدنى لک و لا تفسد عبادتى بالعجب 

 به خواست خداوند این دو جمله از دعاى «مکارم‏الاخلاق» موضوع سخنرانى امروز است. امام سجاد (ع) در پیشگاه الهى عرض مى‏کند: بار الها! مرا به عبودیت و ذلت در مقابل ذات مقدست وادار ساز و عبادتم را بر اثر عجب فاسد منما. 

دو کلمه است که در قرآن شریف براى بندگى و پرستش حضرت باریتعالى به کار برده شده: یکى «عبودیت» است و آن دیگر «سجده»، و هر دو کلمه در لغت به معناى تذلل است. راغب در مفردات قرآن مى‏گوید:  «العبودیه اظهار التذلل و العباده ابلغ منها لانها غایه التذلل». 

یعنى عبودیت به معناى اظهار ذلت است، ولى «عبادت» این مطلب را از «عبودیت» بهتر مى‏رساند، زیرا عبادت حاکى از آن نهایت درجه‏ى تذلل است و این تذلل نهایى، فقط و فقط شایسته‏ى ذات  اقدس الهى است براى آنکه او آفریدگار و مالک واقعى تمام عوامل هستى است و همه‏ى موجودات در پیشگاه مقدسش بندگى دارند. 

قرآن شریف فرموده:  ان کل من فى السماوات و الارض الا اتى الرحمن عبدا. 

هیچیک از موجودات سماوى و ارضى نیست مگر آنکه عبودیت خالق را پذیرفته و خود را مخلوق و مسخر ذات اقدس او مى‏داند. 

سجده نیز به معناى تذلل است. راغب مى‏گوید: 

«و جعل ذلک عباره عن التذلل لله و عبادته». 

این «سجده» که در لغت به معناى تذلل است، براى خدا عبادت قرار داده شده که مردم به عنوان عبودیت در مقابل ذات مقدس او ابراز ذلت و خوارى بنمایند، و از این رو سجده منحصر به ذات مقدس حق است، زیرا سجده نیز حاکى از تذلل نهایى است و جز براى خداوند خالق شایسته نیست. 

سئل ابوعبدالله علیه‏السلام: ایصلح السجود لغیر الله تعالى؟ قال: لا. قیل: فکیف امر الله الملائکه بالسجود لادم؟ فقال: ان من سجد بامر الله فقد سجد لله فکان سجوده لله اذ کان عن امر الله تعالى. 

از امام صادق (ع) سوال شد: آیا سجده براى غیر خدا جایز و شایسته است؟ فرمود: نه. عرض شد: چگونه خداوند ملائکه را امر به سجده‏ى آدم فرمود؟ پاسخ داد که: اگر کسى به امر خدا سجده کند خدا را سجده کرده، بنابراین سجده‏ى ملائکه براى خدا بود، زیرا ناشى از امر باریتعالى بود. راغب مى‏گوید: سجده‏ى خداوند دو قسم است: 

 

یکى سجده‏ى تسخیرى است و آن دیگر سجده‏ى اختیارى. اما سجده‏ى تسخیرى آن است که خداوند در قرآن فرموده: 

و لله یسجد من فى السموات و الارض. 

تمام موجودات ارضى و سماوى خداى را سجده مى‏کنند و همچنین فرموده:  و النجم و الشجر یسجدان.  گیاهان و درختان نیز براى خدا سجده مى‏کنند. 

این سجده قهرى و تسخیرى و اضطرارى است و نهایت تذلل جمیع مخلوقات در مقابل خالق است. 

اما سجده‏ى اختیارى آن است که افراد باایمان در زمین انجام مى‏دهند و این سجده است که استحقاق پاداش دارد و نزد حضرت باریتعالى داراى ارزش عبادت است . در آیه‏ى دگرى، خداوند از سجده‏ى تسخیرى جمیع موجودات سخن گفته و در آخر آیه از سجده‏ى اختیارى انسان نام برده است، با این تفاوت که سجده‏ى تسخیرى موجودات ارضى و سماوى شامل تمام آفریده‏هاى خداوند است، ولى سجده‏ى اختیارى انسانها عمومى و همگانى نیست و فرموده: بسیارى سجده مى‏کنند و بسیارى هم مستوجب عذاب الهى هستند. 

الم تر ان الله یسجد له من فى السموات و من فى الارض و الشمس و القمر و النجوم و الجبال و الشجر و الدواب و کثیر من الناس و کثیر حق علیه العذاب. 

سجده نمودن بسیارى از مردم و سجده نکردن بسیارى دیگر از آنان بر اثر آزادى و اختیارى است که آفریدگار توانا به انسانها اعطا  فرموده است. بشر به قضاى خداوند، مختار خلق شده و داراى آزادى عمل است. براى اینکه راه عبودیت را بدرستى طى کند، یکتاپرست و موحد باشد، کورکورانه از پى عقاید باطل و خرافى آباء خود نرود و به انحراف اعتقادى، اخلاقى، و عملى گرایش نیابد، پروردگار، در هر عصر و زمان پیمبرانى را فرستاده تا آنان را از قید و بند اسارتهاى گوناگون آزاد سازند و موجبات تعالى و تکاملشان را فراهم آورند. 

على (ع) درباره‏ى هدف بعثت رسول گرامى اسلام و آزادسازى همه‏جانبه‏ى مردم چنین فرموده است: 

ان الله تبارک و تعالى بعث محمدا صلى الله علیه و آله بالحق لیخرج عباده من عباده عباده الى عبادته و من عهود عباده الى عهوده و من طاعه عباده الى طاعته و من ولایه عباده الى ولایته. 

خداوند رسول گرامى را بحق مبعوث فرمود تا مردم را از پرستش مخلوق به عبادت خالق هدایت کند و از تعهدات ظالمانه و ناروا در مقابل بندگان به عهد و پیمان خداوند ملتزم نماید و از اطاعت و فرمانبرى مخلوق به طاعت خالقشان وادار سازد و از ولایت و سلطه‏ى بندگان خدا پذیراى ولایت و سلطه‏ى الهى نماید . 

بعضى از مردم، عقلهاى خود را به کار انداخته حق را از باطل تمیز دادند و در کمال آزادى و اختیار، دین حق را قبول نمودند و بتهایى را که تا دیروز معبودشان بود با دست خود شکستند و آزادانه راه توحید و پرستش آفریدگار یکتاى جهان را در پیش گرفتند، و گروهى به نداى عقل توجه ننمودند، راه باطل پدران را ادامه دادند، بندهاى خرافات را از دست و پاى خود نگشودند، و سرانجام به  پست‏ترین منازل انحطاط و تباهى سقوط کردند و براى همیشه سیه‏روز و بدبخت ماندند. اولیاى بزرگ الهى و بندگان واقعى خداوند با آنکه همواره در صراط مستقیم و عبودیت باریتعالى قدم برمى‏دارند و بالاترین مراتب تذلل خود را در پیشگاه او ابراز مى‏نمایند به این حد قانع نیستند و براى آنکه در این راه سعادت‏بخش موفقیت بیشترى به دست آورند و نزد خداوند به مقام رفیعترى نایل گردند همواره در فکر ازدیاد بندگى و تذلل‏اند و بر همین اساس، امام سجاد (ع) در جمله‏ى اول دعایى که موضوع سخنرانى امروز است در مقابل مناجات عرض مى‏کند:  «و عبدنى لک». 

علامه‏ى بزرگ و ادیب عالى‏قدر سید على‏خان در کتاب ریاض السالکین ذیل جمله‏ى «و عبدنى لک» مى‏گوید: «اى ذللنى». یعنى بار خدایا! مرا در پیشگاه مقدس خود، ذلیل قرار ده. شاید بتوان در تفصیل و توضیح جمله‏ى «و عبدنى لک» این احتمال را ذکر نمود که امام سجاد (ع) مى‏خواهد در پیشگاه خدا عرض کند: بار الها! همانطور که بر ابراهیم خلیل منت گذاردى و درباره‏اش فرمودى:  و اتخذ الله ابراهیم خلیلا. 

و فرمودى: خداوند، ابراهیم را خلیل خود گرفت و او را به دوستى خویش برگزید، بر على بن الحسین نیز منت بگذار، مرا بنده‏ى خود بگیر و به این عزت و افتخار سربلندم فرما. 

از جهت لغت مى‏توان این احتمال را از جمله‏ى «و عبدنى لک» بخوبى استفاده نمود. راغب در مفردات قرآن مى‏گوید: 

«و عبدت فلانا اذا اتخذته عبدا» 

موقعى که شخصى را به بندگى خود بگیرى مى‏گویى «عبدت فلانا» یعنى فلانى را بنده‏ى خود گرفتم. 

سپس راغب از قرآن شریف شاهد مى‏آورد و سخن حضرت موسى را ذکر مى‏کند که به فرعون گفت:  و تلک نعمه تمنها على ان عبدت بنى‏اسرائیل. 

بر ما منت مى‏گذارى که بنى‏اسرائیل را به بندگى و بردگى خود گرفتى؟ 

به عبارت روشنتر خداوند را دوست داشتن براى بندگان باایمان مایه‏ى سربلندى و افتخار است، ولى از آن مهمتر این است که خداوند نیز بنده‏ى باایمان را به دوستى خود برگزیند و او را خلیل خویش قرار دهد و این افتخار بصریح قرآن شریف، نصیب ابراهیم خلیل گردید. همچنین، افراد باایمان به بندگى خداوند مباهات مى‏کنند و از اینکه طوق بندگى غیر خدا را به گردن نگرفته و اسیر آن نشده‏اند مسرورند. البته بندگى خداوند به آدمى قدر و قیمت مى‏بخشد و به وى عز و بزرگى مى‏دهد، ولى مهمتر از بندگى خدا این است که باریتعالى عبودیت بنده را بپذیرد و او را بنده‏ى خود بگیرد. جمله‏ى «و عبدنى لک» که در دعاى امام سجاد (ع) آمده ممکن است ناظر به این مهم باشد و امام (ع) مى‏خواهد عرض کند: بار الها! من بندگى و عبودیت را در پیشگاه مقدست وظیفه‏ى قطعى خود مى‏دانم و تا آنجا که بتوانم عمل مى‏کنم ولى از تو مى‏خواهم که بر من منت بگذارى، مشمول تفضلت قرار دهى، تذللم را بپذیرى و مرا به عبودیت و بندگى  خودت بگیرى. 

خلاصه اینکه ماموریت پیمبران الهى آن بود که مردم را به خداى یگانه دعوت کنند و آنان را به اطاعت و فرمانبرى از او که مایه‏ى سعادت ابدى و راه تعالى و تکامل است وادار سازند. اما مردم، آزاد آفریده شده‏اند و در قبول و رد دعوت پیمبران مختار بودند، بعضى به خدا ایمان مى‏آوردند و اطاعتش را پذیرا مى‏شدند و بعضى دیگر از ایمان به خدا سرپیچى مى‏نمودند و هواى نفس خویش را معبود و مطاع خود مى‏ساختند و اوامرش را به کار مى‏بستند. قرآن شریف درباره‏ى این گروه منحرف فرموده است:  ارایت من اتخذ الهه هواه.  اى پیمبر گرامى! آیا آن مردم بدبخت را دیده‏اى که به هواى نفس خود گرایش یافته، او را معبود خود ساخته، و بى‏قید و شرط، اطاعتش مى‏نماید؟ 

راه نجات از هواپرستى، خداپرستى است و راه سرپیچى از اطاعت هوى فرمانبرى از اوامر الهى است. به هر نسبت که افراد خداپرست، ایمانشان قویتر باشد به همان نسبت بر هواى نفس خود که شیطان درونى آنان است غلبه مى‏کنند و از اطاعتش سرباز مى‏زنند. اولیاى بزرگ الهى با نیروى ایمان، هواى نفس را مهار مى‏کردند، از سرکشى و طغیانش جلوگیرى مى‏نمودند و با تمام وجود، اوامر خدا را بى‏قید و شرط به کار مى‏بستند و همواره از مصونیت ایمانى برخوردار بودند. 

عن النبى صلى الله علیه و آله قال: ما منکم من احد الا و له شیطان 

قالوا: و انت یا رسول الله؟ قال: و انا الا ان الله عز و جل اعاننى علیه فاسلم فلا یامرنى الا بخیر. 

نبى اکرم مى‏فرمود: هیچیک از شما نیست الا اینکه شیطانى دارد. کسى گفت: یا رسول الله! آیا شما هم شیطانى دارید؟ فرمود: من هم، الا اینکه خداوند مرا یارى نموده و شیطان من تسلیم من شده و مرا امر نمى‏کند مگر به خیر و خوبى. 

اما ایمان افراد عادى درجات و مراتب متفاوتى دارد و هر فردى به قدر نیروى ایمانى که واجد است مى‏تواند با هواى نفس خویش مبارزه کند و خود را از شر آن دشمن بزرگ مصون و محفوظ دارد. پیشواى بزرگ اسلام و ائمه‏ى معصومین علیهم‏السلام براى آنکه پیروان خود را از خطر هواى نفس آگاه سازند و از پیروى آن دشمن بزرگ برحذر دارند مکرر در این باره تذکر داده و سخنانشان در کتب روایات آمده است:  دخل على رسول الله صلى الله علیه و آله رجل اسمه مجاشع، فقال: یا رسول الله! کیف الطریق الى معرفه الحق؟ فقال: معرفه النفس. فقال یا رسول الله! فکیف الطریق الى موافقه الحق؟ قال: مخالفه النفس. فقال یا رسول الله! فکیف الطریق الى رضاء الحق؟ قال: سخط النفس. فقال یا رسول الله! فکیف الطریق الى وصل الحق؟ قال: هجره النفس. فقال یا رسول الله! فکیف الطریق الى طاعه الحق؟ قال: عصیان النفس. فقال یا رسول الله! فکیف الطریق الى ذکر الحق؟ قال: نسیان النفس. فقال یا رسول الله! فکیف الطریق الى قرب الحق؟ قال التباعد من النفس. فقال یا رسول الله! فکیف 

الطریق الى انس الحق؟ قال الوحشه من النفس. فقال یا رسول الله! فکیف الطریق الى ذلک؟ قال الاستعانه بالحق على النفس. 

مردى به نام مجاشع حضور رسول اکرم آمد، عرض کرد یا رسول الله! راه معرفت حق چیست؟ در پاسخ فرمود: معرفت نفس. عرض کرد راه جلب موافقت حق چیست؟ فرمود: مخالفت نفس. عرض کرد راه رسیدن به رضاى خدا چیست؟ فرمود: نارضایى نفس. عرض کرد راه رسیدن به حق چیست؟ فرمود: جدا شدن از نفس. عرض کرد راه اطاعت از خدا چیست؟ فرمود: سرپیچى از اطاعت نفس. عرض کرد راه به یاد حق بودن چیست؟ فرمود: فراموش کردن نفس. عرض کرد راه نزدیک شدن به خدا چیست؟ فرمود: دور شدن از نفس. عرض کرد راه انس گرفتن با خدا چیست؟ فرمود: وحشت داشتن از نفس. عرض کرد راه رسیدن به آنچه دستور دادى چیست؟ فرمود: یارى خواستن از خداوند براى پیروز شدن بر نفس. 



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: تنزیل نور

    نوشته های دیگران ( )

    خانه
    وررود به مدیریت
    پست الکترونیک
    مشخصات من
     RSS 
     Atom 

    :: بازدید امروز ::
    85
    :: بازدید دیروز ::
    31
    :: کل بازدیدها ::
    188082

    :: درباره من ::

    تنزیل نور

    تنزیل نور
    دراین وبلاگ مطالبی در مورد قران ،دین اسلام وائمه اطهار(ع) ارائه خواهد شد.

    :: لینک به وبلاگ ::

    تنزیل نور

    ::پیوندهای روزانه ::

    :: دسته بندی یادداشت ها::

    تفسیر[2] . ابن غضائرى[2] . ابو الحسن[2] . امام حسن عسگری علیه السلام[2] . شعرانی[2] . شیخ صدوق[2] . مجمع البیان[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شعبان . آشتی . محدث نوری . محمد تقی فلسفی . مشایخ . مظلوم . مقاوم . مولامان و صاحبمان . نعمات . شکر . صاحب الزمان . صبر وفرج . صله رحم . صهیونیست . غزه . فضیلت ماه‏های سه گانه . قدر شناسی . گذشت . متن . متن رساله حقوق امام سجاد (ع) . امام رضا . امام سجاد (ع) . انقلاب . بستگان . ترجمه . اختلاف . الطاف خدا . الْمُحَرِّفینَ . ثنای الهی . جمعه . حدیث . حدیث پیامبر(ص) . حضرت بقیةاللَّه . حق آزاد کننده و آزاد شده . حق اذانگو . حق الله . حق اندرزخواه و اندرزگو . حق بدهکار . حق برادر . حق پا . حق پیشنماز . حق پیشوا . حق چشم . حق دارایى . حق دانش آموز . حق رعیت . حق زبان . حق زکات . حق زیردست . حق سائل ومسؤول . حق سالخورده وخردسال . حق شریک . حق شکم . حق طرفت که بر تو ادعایىدارد . حق طرفت که تو براوادعایى دارى . حق عورت . حق فرزند . حق قربانى‏ . حق کافران . حق گوش . حق مادر . حق مشورت کننده و شونده . حق ندیم . حق نمازوروزه‏ . حق نیکى کننده . حق همسایه‏ . حق همکیش . حق همنشین . حمد . خطبه غدیر . دست کاری . دعاى مکارم الاخلاق . دعای مکارم الاخلاق . رجب . رساله حقوق . رمضان . رهبرمعظم انقلاب . سیار . شب .

    :: آرشیو ::

    پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
    دوازده معصوم علیهم السلام
    آذر 1387
    دی 1387

    :: خبرنامه وبلاگ ::

     

    :: موسیقی ::