تنزیل نور


ساعت 12:7 عصر سه شنبه 87/11/29

 شرح دعای مکارم الاخلاق(16 )

غنا نیز مانند فقر، درجات و مراتبى دارد، بعضى از آنها در روایات، ممدوح شناخته شده و بعضى از آنها مذموم. یکى از روایاتى که غنا را ممدوح شناخته این حدیث است که از رسول اکرم نقل شده:  نعم العون على تقوى الله الغنى. 

غنا براى پیمودن راه تقوا یار و مددکار خوبى است. 

عن ابیعبدالله علیه‏السلام قال: سلوا الله الغنى فى الدنیا و العافیه و فى الاخره المغفره و الجنه. 

امام صادق (ع) فرمود: از خدا در دنیا غنا و عافیت را بخواهید و در آخرت مغفرت و بهشت را. 

امام صادق (ع) فرموده است:  خمس من لم تکن فیه لم یتهنا بالعیش: الصحه و الامن و الغنى و القناعه و الانیس الموافق.  پنج چیز است که اگر کسى آنها را نداشته باشد عیش و  زندگى گوارا ندارد: سلامت تن، امنیت، غنا و تمکن، قناعت، و همسر موافق. 

غناى مذموم آن تمکن و ثروتى است که آدمى را به سرکشى و طغیان وادارد، غرور و مستى بیاورد، به مقدسات الهى بى‏اعتنا شود، و به بندگان تهیدست خدا تکبر بفروشد و خلاصه اینکه مسیر انسانى را از آدمى سلب کند. قرآن شریف در این باره مى‏فرماید:  کلا، ان الانسان لیطغى ان رآه استغنى. 

آدمى وقتى خود را مستغنى و بى‏نیاز ببیند و تمکن مالى در خویشتن بیابد به سرکشى و طغیان مى‏گراید. 

عن على علیه‏السلام قال: استعینوا بالله من سکره الغنى فان له سکره بعیده الافاقه.  على (ع) مى‏فرمود: از مستى غنا و ثروت به خدا پناه ببرید که مستى ثروت بسیار دیر برطرف مى‏شود. 

امام سجاد (ع) در جمله‏ى اولى که موضوع بحث امروز است از پیشگاه الهى درخواست غنا و تمکن مالى مى‏نماید، او از خدا غنا مى‏طلبد تا به خانواده‏هاى بى‏بضاعت کمک کند، غنا مى‏خواهد تا یتیمان بى‏سرپرست را کفالت نماید، تمکن مالى تقاضا مى‏کند تا در پرتو آن موجبات رضاى الهى را فراهم آورد، غنا مسئلت مى‏نماید تا به زندگى خانواده‏ى خود بهبود بخشد و گشایشى در گذران آنان فراهم آورد، و این مطلب از جمله‏ى دومى که امام (ع) بعد از درخواست غنا، از پیشگاه الهى مسئلت نموده است روشن مى‏شود:  و اوسع على فى رزقک.  بار الها! رزق خود را که به من عطا مى‏فرمایى وسیع گردان. 

در روایات اولیاى گرامى اسلام تاکید شده است که افراد غنى و متمکن در زندگى خانواده‏ى خود سختگیر نباشند و از تامین رفاه و آسایش آنان خوددارى ننمایند. 

عن على بن موسى الرضا علیه‏السلام قال: صاحب النعمه یجب علیه التوسعه عن عیاله.  حضرت رضا (ع) مى‏فرماید: بر صاحبان نعمت واجب است که بر عیالات خود توسعه دهند و به زندگى آنان گشایش بخشند. 

عن ابیحمزه قال، قال على بن الحسین علیه‏السلام: لان ادخل السوق و معى الدراهم ابتاع به لعیالى لحما و قد قرموا احب الى من ان اعتق نسمه. 

ابى‏حمزه مى‏گوید حضرت على بن الحسین مى‏فرمود: اگر من داخل بازار شوم و با من چند درهم پول باشد و به وسیله‏ى آن براى خانواده‏ى خود گوشت تهیه کنم که به آن نیاز بسیار دارند براى من این عمل محبوبتر است از اینکه بنده‏اى را آزاد نمایم. 

عن ابن عباس رضى الله عنه قال: قال النبى صلى الله علیه و آله: من دخل السوق فاشترى تحفه فحملها على عیاله کان کحامل صدقه الى قوم محاریف و لیبدء بالاناث قبل الذکور فانه من فرح ابنته فکانما اعتق رقبه من ولد اسمعیل. 

عبدالله بن عباس مى‏گوید، رسول اکرم مى‏فرمود: هر کس داخل بازار شود و تحفه‏اى، مثلا میوه‏اى، بخرد و آن را براى خانواده‏ى خود بیاورد همانند صدقه‏اى است که انسانى براى جمعیت محتاجى  ببرد و سپس مى‏فرمود وقتى وارد منزل مى‏شود اول، پیش از پسر بچه‏ها، از دختربچه‏ها شروع کند و تحفه را به آنها بدهد. بعد از آن فرموده هر کس دختر خود را در منزل شاد کند همانند این است که بنده‏اى را از فرزندان اسمعیل آزاد کرده باشد. 

خلاصه اینکه اگر کسى قدرت مالى دارد و بخواهد پیوستگى خود را با مکتب اسلام و تعالیم قرآن شریف محفوظ بدارد حتما باید زندگى عائله‏ى خود را توسعه دهد و آنان را در تنگنا و مضیقه نگذارد و رسول اکرم در این باره فرموده است:  لیس منا من وسع علیه ثم قتر على عیاله. 

پیغمبر اکرم مى‏فرمود: کسى که وسعت مالى دارد و داراى تمکن است ولى بر خانواده‏ى خود سخت بگیرد و آنان را از زندگى مرفه محروم دارد از ما نیست و به ما بستگى ندارد. 

امام سجاد (ع) در جمله‏ى اول دعا که موضوع بحث امروز است از خداوند درخواست غنا و تمکن مالى دارد. در جمله‏ى دوم از توسعه‏ى رزق سخن مى‏گوید و شاید تمناى غنا را براى رفاه اهل‏بیت خویش خواسته است. در جمله‏ى سوم عرض مى‏کند:  و لا تفتنى بالنظر. 

بار الها! با توجه و التفات به اموالى که در دست ثروتمندان است مرا مورد آزمایش و امتحان قرار مده. 

دعاى سوم امام (ع) ناظر به غناى نفس و بى‏اعتنایى به دارایى و اموال سرمایه‏داران و مال‏اندوزان دنیاست و این همان چیزى است که خداوند در قرآن شریف به پیمبر گرامى فرموده و او را  مخاطب ساخته است: 

و لا تمدن عینیک الى ما متعنا به ازواجا منهم زهره الحیوه الدنیا لنفتنهم فیه و رزق ربک خیر و ابقى. 

اى رسول معظم! چشمان خود را به اموال و زینتهاى دنیوى که به اصناف کفار اعطا نموده‏ام مگشاى که این ثروت و سرمایه را به منظور آزمایش و امتحانشان داده‏ام. و رزق و روزى پروردگارت که براى اهل ایمان مقرر گردیده به مراتب بهتر و عالیتر است و همواره باقى و برقرار خواهد بود. 

در ذیل این آیه حدیثى از رسول اکرم است که فرموده:  من اتبع بصره بما فى ایدى الناس طال همه و لم یشف غیظه.  کسى که چشم خود را براى نگاه کردن به اموال و ثروت دگران بگشاید اندوهش طولانى خواهد بود و غیظ و غضبش هرگز شفا نمى‏یابد. 

طبع بشر حریص و فزون‏طلب است، هر قدر ثروت بیندوزد و مال گرد آورد حرص و طمعش بیشتر مى‏شود، همواره در باطن با خود به جنگ و ستیز است، از نظر دارایى، احساس کمبود مى‏کند و سرانجام با ناکامى از دنیا مى‏رود مگر آنکه خود را اصلاح کند و عنان حرص را به دست عقل واقع‏بین و مال‏اندیش بسپارد و خویشتن را از سرکشى و طغیان آن برهاند. 

شکى رجل الى ابیعبدالله علیه‏السلام انه یطلب فیصیب و لا یقنع و تنازعه نفسه الى ما هو اکثر منه و قال علمنى شیئا انتفع به. فقال ابوعبدالله (ع): ان کان ما یکفیک یغنیک فادنى ما فیها یغنیک و ان  کان ما یکفیک لا یغنیک فکل ما فیها لا یغنیک.  مردى به شکایت نزد امام صادق (ع) آمد، عرض کرد: من از پى مال مى‏روم و آن را به دست مى‏آورم اما از درآمد خویش قانع نمى‏شوم و همواره با نفس خود درجنگم و از آن بیشتر مى‏خواهد، عرض کرد به من چیزى بیاموزید که از آن منتفع شوم، یعنى درمانم نمایید. حضرت فرمود: اگر آن مقدار درآمد که امر ترا کفایت مى‏کند بى‏نیازت مى‏سازد چیز جزئى از مال دنیا ترا غنى مى‏نماید و اگر درآمدى براى تو کافى است و بى‏نیازت نمى‏کند تمام آنچه در دنیاست بى‏نیازت نخواهد نمود. 

در واقع، امام (ع) مى‏خواهد بفرماید: اگر مایلى از جنگ درونى خلاص شوى و از شر حرص رهایى یابى هدف خود را از کسب مال، اداره‏ى زندگى شرافتمندانه قرار ده، در این صورت، مال قلیلى ترا غنى و بى‏نیاز مى‏سازد و کفاف زندگیت را مى‏نماید، اما اگر هدفت در کسب مال، ثروت‏اندوزى و سرمایه‏دارى باشد تمام اموال جهان براى تو کافى نیست و هرگز از جنگ داخلى و سرکشى حرص، آزاد نخواهى شد. بنابراین علاج این حالت روانى در اختیار خود انسان است و شخص حریص باید تمرین کند و عقل خود را به قضاوت بیاورد و بگوید: چرا من اینقدر مى‏دوم و براى چه تا این اندازه در گردآورى مال مى‏کوشم و بدون اینکه نفعى ببرم باید آنها را بگذارم و بگذرم. وقتى توطین نفس نمود و خود را به عمل ناروا و غیرعاقلانه‏ى خویش متوجه ساخت مى‏تواند بر هواى نفس خود و حرص خویش غلبه کند و خود را از آن بلا و بدبختى برهاند، و این حالت، 

در منطق اخبار و روایات، غناى نفس است. 

عن النبى صلى الله علیه و آله: لیس الغنى من کثره العرض و لکن الغنى من النفس.  رسول اکرم مى‏فرمود: غنا و بى‏نیازى از کثرت اموال دنیوى نیست، بلکه از بى‏نیازى نفس است و باید روح آدمى احساس بى‏نیازى کند و از دنیا آن را بخواهد که محترمانه صرف زندگیش شود. 

عن على علیه‏السلام قال: الغنى الاکبر الیاس عما فى ایدى الناس. 

على (ع) فرموده است: غناى بزرگ و بى‏نیازى مهم، ناامیدى و یاس از آن چیزهایى است که در دست مردم است، یعنى بى‏اعتنایى و عدم توجه به اموال ثروتمندان و هستى افراد متمکن. کسى که داراى این حالت نفسانى باشد او در واقع غنى بزرگ اجتماع است، یعنى به اموال ثروتمندان بزرگ و سرمایه‏داران مهم اعتنا ندارد. 

ابى‏بصیر مى‏گوید از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود: عثمان به وسیله‏ى دو نفر از غلامان خود دویست دینار طلا براى ابوذر فرستاد و گفت: نزد او ببرید و سلام مرا به وى برسانید و بگویید: این دویست دینار است که عثمان براى شما فرستاده که نیاز خود را برطرف نمایى و حوایج خویشتن را تامین کنى. 

فقال ابوذر: هل اعطى احدا من المسلمین مثل ما اعطانى؟ قالا لا. قال انما انا رجل من المسلمین یسعنى ما یسع المسلمین. قالا له: انه  یقول هذا من صلب مالى و بالله الذى لا اله الا هو ما خالطها حرام و لا بعثت بها الیک الا من حلال. فقال: لا حاجه لى فیها و قد اصبحت یومى هذا و انا من اغنى الناس. فقالا له: عافاک الله و اصلحک، ما نرى فى بیتک قلیلا و لا کثیرا مما یستمتع به. فقال: بلى تحت هذا الاکاف الذى ترون رغیفا شعیر قد اتى علیهما ایامه. 

ابوذر گفت: آیا به هیچیک از مسلمانان چنین مبلغى را داده است؟ گفتند: نه. ابوذر گفت: من یکى از مسلمانانم، گشایشى که براى من است باید براى همه‏ى مسلمین باشد. به ابوذر گفتند که عثمان این مبلغ را از مال شخصى خود فرستاده و قسم یاد کرده است که من آن را به حرام نیالوده‏ام و براى شما جز حلال نفرستاده‏ام. ابوذر گفت: من احتیاجى به این پول ندارم و امروز صبح نموده‏ام و از غنى‏ترین مردمم. غلامان گفتند: خداوندت عافیت بخشد، ما که در اطاق شما کم یا زیاد چیزى که از آن بهره‏مند شوى نمى‏بینیم.  گفت: زیرا این پالان، سفره‏ى من است و در آن دو قرصه‏ى نان جوین دارم، به این پول محتاج نیستم و به خدا قسم هرگز آن را نمى‏گیرم. 

امام جواد (ع) هم در موضوع غناى نفس و بى‏نیازى روح، چنین فرموده است:  الغنى قله تمنیک و الرضا بما یکفیک و الفقر شره النفس و شده القنوط.  مى‏فرماید: غنا عبارت از کمى تمنیات درونى و راضى بودن به همان چیزى است که زندگى انسان را کفایت کند. فقر نفسانى عبارت از حدت و شدت نومیدى از لیاقت خود و یاس از اموالى است  که در دست مردم است. 

در عصر جاهلیت، ثروتمندى و تمکن مالى داراى ارزش انسانى بود و مردم تصور مى‏کردند که افراد مالدار، گروه برتر و ممتاز اجتماع‏اند و عقیده داشتند که امور مهم مردم، خواه جنبه‏ى معنوى داشته باشد و خواه جنبه‏ى مادى، باید به این گروه سپرده شود و آنان عهده‏دار گردند و تا آنجا به این پندار باطل معتقد بودند که وقتى وحى الهى بر رسول گرامى نازل شد و آن حضرت به رسالت مبعوث گردید لب به اعتراض گشودند. 

و قالوا لولا نزل هذا القرآن على رجل من القریتین عظیم.  گفتند: اگر خداوند اراده فرموده است که پیمبرى از جانب خود بین مردم بفرستد چرا این ماموریت مهم را به ولید بن مغیره، مالدار نامى مکه محول نفرمود یا آنکه چرا عروه بن مسعود ثقفى ثروتمند مشهور طائف را براى این کار ماموریت نداد و این امر مهم را به عهده‏ى شخصى سپرد که در کودکى یتیم بوده و در بزرگسالى تهیدست و بى‏بضاعت است. اینان چنان در اشتباه بودند که گمان مى‏کردند معیار صلاحیت رهبرى و نمایندگى باریتعالى بین مردم، تمکن مالى و سرمایه‏دارى آن کسى است که خداوند، او را به رسالت انتخاب مى‏نماید، و این خود نمونه‏ى روشنى است از اینکه چقدر در آن مردم، سرمایه‏دارى و ثروت مهم بوده و تا چه اندازه، تمکن در نظر آنان جلوه داشته و معیار احراز شخصیت و مقام بوده است. گردآورى مال، براى مردم عصر جاهلیت، آنقدر ارزشمند و گرانبها بود که تا دم مرگ از پى آن بودند و براى آن تلاش مى‏نمودند. 

قرآن شریف در این باره فرموده است:  الهاکم التکاثر، حتى زرتم المقابر. 

فزون طلبى و تکثیر ثروت در نظر شما آنقدر اهمیت دارد و شما را از خدا و سجایاى انسانى غافل نموده که تا زمان فرارسیدن مرگ و دیدن قبر، از پى آن تلاش و کوشش مى‏نمایید و در گردآورى آن همت مى‏گمارید. ثروتمندان، بر اثر غرور مال، مردم تهیدست را به باد مسخره مى‏گرفتند و حتى در زمان قیام رسول اکرم مومنین را استهزا مى‏نمودند و به آنان طعنه مى‏زدند و این عمل ناروا را بر اثر داشتن ثروت، انجام مى‏دادند. قرآن شریف درباره‏ى این گروه فرموده است:  ویل لکل همزه لمزه، الذى جمع مالا و عدده.  واى بر آن مردم عیبجو و غیبت‏کننده که با همز و لمز و با طعن و مسخره نسبت به مردم تعدى مى‏نمودند و براى اینکه ثروتمندند دچار غرور شده و گمان مى‏کنند که ثروت موجب حیات ابدى آنان مى‏گردد و اینان را براى همیشه نگه مى‏دارد. اسلام افکار مردم را در مورد ثروت دگرگون ساخت و به آنان فهماند که مال براى گذران زندگى و رفع نیازمندى است نه مایه‏ى افتخار و مباهات و ضمنا خاطرنشان ساخت که خداوند مردم را به وسیله‏ى مال امتحان مى‏کند، مراقب باشید که تمکن مالى حجاب نفستان نشود و شما را از یاد خداوند و انجام وظایف دینى باز ندارد که نه تنها مالدارى، امتحان خداوند است بلکه مال دگران را با دیده‏ى تمنى نگریستن نیز امتحان است و مردان الهى خود را از آن برکنار مى‏دارند. امام سجاد (ع) در جمله‏ى سوم دعا، که مورد بحث امروز است به پیشگاه الهى عرض 

مى‏کند:  و لا تفتنى بالنظر. 

پروردگارا! مرا با نگاه کردن به اموال دگران و چشم دوختن به ثروت آنان مورد آزمایش و امتحان قرار مده.

 



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: تنزیل نور

    نوشته های دیگران ( )

    خانه
    وررود به مدیریت
    پست الکترونیک
    مشخصات من
     RSS 
     Atom 

    :: بازدید امروز ::
    82
    :: بازدید دیروز ::
    31
    :: کل بازدیدها ::
    188079

    :: درباره من ::

    تنزیل نور

    تنزیل نور
    دراین وبلاگ مطالبی در مورد قران ،دین اسلام وائمه اطهار(ع) ارائه خواهد شد.

    :: لینک به وبلاگ ::

    تنزیل نور

    ::پیوندهای روزانه ::

    :: دسته بندی یادداشت ها::

    تفسیر[2] . ابن غضائرى[2] . ابو الحسن[2] . امام حسن عسگری علیه السلام[2] . شعرانی[2] . شیخ صدوق[2] . مجمع البیان[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شعبان . آشتی . محدث نوری . محمد تقی فلسفی . مشایخ . مظلوم . مقاوم . مولامان و صاحبمان . نعمات . شکر . صاحب الزمان . صبر وفرج . صله رحم . صهیونیست . غزه . فضیلت ماه‏های سه گانه . قدر شناسی . گذشت . متن . متن رساله حقوق امام سجاد (ع) . امام رضا . امام سجاد (ع) . انقلاب . بستگان . ترجمه . اختلاف . الطاف خدا . الْمُحَرِّفینَ . ثنای الهی . جمعه . حدیث . حدیث پیامبر(ص) . حضرت بقیةاللَّه . حق آزاد کننده و آزاد شده . حق اذانگو . حق الله . حق اندرزخواه و اندرزگو . حق بدهکار . حق برادر . حق پا . حق پیشنماز . حق پیشوا . حق چشم . حق دارایى . حق دانش آموز . حق رعیت . حق زبان . حق زکات . حق زیردست . حق سائل ومسؤول . حق سالخورده وخردسال . حق شریک . حق شکم . حق طرفت که بر تو ادعایىدارد . حق طرفت که تو براوادعایى دارى . حق عورت . حق فرزند . حق قربانى‏ . حق کافران . حق گوش . حق مادر . حق مشورت کننده و شونده . حق ندیم . حق نمازوروزه‏ . حق نیکى کننده . حق همسایه‏ . حق همکیش . حق همنشین . حمد . خطبه غدیر . دست کاری . دعاى مکارم الاخلاق . دعای مکارم الاخلاق . رجب . رساله حقوق . رمضان . رهبرمعظم انقلاب . سیار . شب .

    :: آرشیو ::

    پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
    دوازده معصوم علیهم السلام
    آذر 1387
    دی 1387

    :: خبرنامه وبلاگ ::

     

    :: موسیقی ::