تنزیل نور


ساعت 11:56 صبح سه شنبه 87/11/29

شرح دعای مکارم الاخلاق(14 )

قال ابوذر رضى الله عنه قال لى رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم: الا اعلمک بعمل خفیف على البدن ثقیل فى المیزان. قلت بلى یا رسول الله. قال: هو الصمت و حسن الخلق و ترک ما لا یعنیک. 

رسول اکرم صلى الله علیه و آله به ابوذر غفارى فرمود: آیا نمى‏خواهى ترا عملى تعلیم کنم و آگاه سازم که بر بدنت خفیف است و ثقل و سنگینى ندارد اما در میزان عملت در قیامت بسیار وزین و سنگین است؟ ابوذر گفت: بلى یا رسول الله، بفرمایید. گفت: آن عملى که در قیامت وزین و سنگین است یکى صمت و سکوت است و یکى حسن خلق است و دیگر آنکه سخن گفتن را در چیزى که مورد ابتلا و احتیاج تو نیست ترک کنى. 

موعظه‏ى لقمان به فرزندش که در حدیث امام صادق (ع) مذکور افتاد حاوى چهار مطلب است که در قیامت، مورد سوال قرار مى‏گیرد: اول آنکه جوانیت را چگونه نابود ساختى، دوم آنکه عمرت را در چه راه فانى نمودى. شخصى که سخن مى‏گوید عمر خود را مصرف مى‏کند و این سرمایه‏ى گرانقدر را به جریان مى‏اندازد. اگر سخنش صحیح و مرضى خداوند باشد یا نفع دنیوى عایدش مى‏گردد یا نفع  اخروى. اگر سخنان لغو و بیهوده باشد، عمرش مصروف مى‏گردد و از سرمایه‏ى عمرش کاسته مى‏شود اما به هیچوجه نفعى نمى‏برد و در قیامت، مورد سوال قرار مى‏گیرد که چرا سخنانى اینچنین گفتى و سرمایه‏ى عمر را بیهوده بر باد دادى. نکته‏ى قابل ملاحظه این است که سخنان لغو و بیهوده نه تنها عمر گوینده را تضییع مى‏کند، بلکه عمر شنونده نیز به هدر مى‏رود و او هم ضرر مى‏کند. بدبختانه در بعضى از مواقع سخنان غیرضرورى یا سوالات بى‏فایده منجر به گناه مى‏شود و گوینده و شنونده اغلب در معرض آلودگى قرار مى‏گیرند و استحقاق کیفر مى‏یابند، مثلا در ماه مبارک رمضان کسى از دیگرى مى‏پرسد: روزه‏دارى یا نه؟ این از سوالاتى بسیار بى‏فایده و لغو است، ولى زیانبار. اگر شخص مورد سوال، به علت بیمارى روزه ندارد و نمى‏خواهد بیمارى خود را به زبان بیاورد و به کسى بگوید، یا باید در پاسخ سائل، دروغ بگوید و جواب دهد: روزه دارم. اگر بگوید بیمارم و روزه ندارم آن سائل مى‏پرسد: چه بیمارى باعث شده است که روزه را افطار کرده‏اى؟ آن مرد نمى‏خواهد بیمارى خود را بگوید، شاید تند شود و بگوید: به تو مربوط نیست. این جمله، او را تحقیر مى‏کند و سوال کننده را شرمنده مى‏سازد. و اگر روزه دارد و نمى‏خواهد ریاکارى و خودنمایى کند، اگر بگوید روزه دارم جنبه‏ى ریا پیدا مى‏کند، اگر به او پاسخ ندهد و اعتنا نکند او را تحقیر نموده است، و در هر حال، سخنان بیهوده مشکلاتى به بار مى‏آورد و گاهى مستلزم گناه مى‏گردد و به فرموده‏ى امام صادق (ع) تمام این حرفها که مصرف کننده‏ى عمر است در قیامت، مورد سوال واقع مى‏شود و از او مى‏پرسند: چرا عمرت را در مجارى باطل و سخنان لغو مصرف نموده‏اى. 

سومین سوالى که در قیامت مى‏شود و در حدیث امام صادق (ع) آمده راجع به «مال» است. از او مى‏پرسند: مالى را که به دست آوردى از چه مجرا بوده و آن را از چه طریق کسب کرده‏اى؟ 

چهارم مى‏پرسند: مال به دست آورده را چگونه صرف نموده و با آن چه عملى انجام داده‏اى؟ این دو مطلب هم، به نوبه‏ى خود، بسیار مهم است و افراد متدین باید کاملا درباره‏ى آن دقیق باشند. فردى که براى اداره‏ى زندگى و حفظ آبروى خود و تامین مصارف زن و فرزند دنبال تهیه‏ى مال مى‏رود عملش مقدس است و اسلام به آن اهمیت داده و حتى در بعضى از روایات آمده که: انسانى که براى زن و فرزندش زحمت مى‏کشد همانند مجاهدى است که در راه خدا شمشیر مى‏زند، اما اگر فردى لاابالى و گناهکار از پى تحصیل مال مى‏رود و باک ندارد که مال حلال باشد، حرام باشد، براى خودنمایى برود یا براى سوزاندن دل مردم، این انسانى که در امر مال، بى‏باک است رسول اکرم درباره‏ى او به ابوذر غفارى فرموده است:  یا اباذر! من لم یبال من این اکتسب المال لم یبال الله عز و جل من این ادخله النار. 

اى اباذر! کسى که باک ندارد که از چه راه کسب مال کند و مقید به حلال و حرام آن نیست، خدا هم باک ندارد که او را از چه درى وارد جهنم نماید. 

صرف مال نیز مانند کسب مال، در قیامت، از مواد مورد پرسش خداوند است. مال به دست مى‏آورد اما گاهى آن را در راه قمار صرف مى‏کند، در راه مشروب خرج مى‏نماید، گاه‏گاهى به  صورت میهمانى صرف تبذیر نعمتهاى خدا مى‏کند، اسراف مى‏نماید، در محیطى که افراد گرسنه بسیار است این مقدار غذاى زاید را در زباله و خاکروبه‏ها مى‏ریزد و این عمل موجب تحریک دشمنى و عداوت مى‏شود و بر اثر دشمنى، ماده‏ى فساد اجتماعى تحقق مى‏یابد و گاهى حوادثى مرگبار دامنگیر جامعه مى‏گردد. در قرآن شریف آمده است:  و لا تطیعوا امر المسرفین. الذین یفسدون فى الارض و لا یصلحون. 

خداوند، مسلمانان را از پیروى اسرافگران برحذر داشته و فرموده است از اینان اطاعت ننمایید که این گروه افسادگرند، جامعه را به هم مى‏ریزند و در راه صلاح مردم قدمى برنمى‏دارند. 

جمله‏ى دوم این قسمت از دعاى «مکارم‏الاخلاق» پس از ذکر صلوات، از خدا مى‏خواهد که مرا به کارهایى وادار نما که فرداى قیامت از من سوال خواهى نمود و نمونه‏هایى از آن قبیل کارها مذکور افتاد. 

حضرت زین‏العابدین (ع) در جمله‏ى سوم دعا، که آخرین قسمت بحث امروز است، به پیشگاه الهى عرض مى‏کند:  و استفرغ ایامى فیما خلقتنى له. 

بار الها! توان و نیروى مرا در طول ایام زندگى به راهى قرار ده که مرا براى آن آفریده‏اى. 

در قرآن شریف آمده است:  ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون.  خداوند مى‏فرماید: من جن و انس را نیافریده‏ام مگر براى  عبادت. 

اگر کلمه‏ى عبادت به معناى وسیعى که در آیات و اخبار آمده روشن گردد هدف خداوند از خلقت انسان به خوبى واضح مى‏شود. عبادت، در قرآن شریف، گاهى به معناى پرستش آمده است و گاه به معناى اطاعت. یک جا از قول ابراهیم خلیل مى‏فرماید:  اتعبدون ما تنحتون. 

آیا بتهایى را که خود تراشیده‏اید پرستش مى‏نمایید؟ 

در جایى دیگر به معناى اطاعت آمده است:  الم اعهد الیکم یا بنى‏آدم ان لا تعبدوا الشیطان انه لکم عدو مبین. 

اى اولاد آدم! آیا با شما پیمان نبستم که شیطان را اطاعت نکنید زیرا او دشمن آشکار شماست؟ 

در روایات اولیاى گرامى اسلام نیز در بعضى از مواقع عبادت به معناى پرستش آمده است مانند اخبارى که درباره‏ى بت‏پرستى رسیده یا درباره‏ى ریاکارى افراد. در این مقام، اهل‏بیت رسول اکرم هدفشان پرستشهاى نابجاست. اما درباره‏ى عبادت بت، اخبار بسیار است، حتى علاوه بر اینکه خود عبادت مى‏کردند فرزندان را در مقابل بت قربانى مى‏نمودند. و اما درباره‏ى ریا هم اخبار بسیار دارد، کسى که نماز مى‏خواند و تنها توجهش جلب قلوب مردم و بهره‏مندى از مقاصد مادى است او خدا را نمى‏پرستد، مردم را مى‏پرستد یا منافع مادى خود را، اما درباره‏ى اینکه عبادت به معناى «اطاعت» به کار برده شده، آن هم در روایات بسیار است. 

عن على علیه‏السلام قال: سمعت رسول الله صلى الله علیه و آله  یقول: من اطاع مخلوقا فى غیر طاعه الله جل و عز فقد کفر و اتخذ الها من دون الله. 

على (ع) مى‏فرمود، من از پیمبر گرامى شنیده‏ام که مى‏فرمود: هر کس مخلوقى را در غیر طاعت الهى اطاعت کند بدون تردید کافر شده و اله یا معبودى غیر خدا را براى خود برگزیده است. 

در حدیث دیگر: 

عن ابیعبدالله علیه‏السلام قال: من اطاع رجلا فى معصیه فقد عبده. 

اگر انسانى مردى را در یکى از گناهان اطاعت کند بى‏تردید آن مرد، معبود واقع شده و اطاعت کننده او را بندگى نموده است. 

خداوند در قرآن شریف درباره‏ى بعضى از کسانى که على‏الظاهر ایمان مى‏آورند آیه‏اى آورده که این است:  و ما یومن اکثرهم بالله الا و هم مشرکون.  بیشتر این مردم، بظاهر ایمان نمى‏آورند الا اینکه در واقع مشرک‏اند. 

در ذیل این آیه، امام صادق (ع) در دو حدیث دو بیان دارد: 

بیان اول این است که مى‏فرماید:  یطیع الشیطان من حیث لا یعلم فیشرک به. 

شیطان را به طور ناآگاه اطاعت مى‏کند و بر اثر این اطاعت، به خدا شرک مى‏آورد. 

در حدیث دیگر باز در بیان این آیه مى‏فرماید:  شرک طاعه و لیس شرک عباده. 

شرکى که در این آیه آمده است شرک طاعت است نه شرک عبادت. 

از آنچه مذکور افتاد روشن شد که کلمه‏ى عبادت، به موجب آیات و اخبار، گاهى به معناى پرستش است و زمانى به معناى اطاعت. وقتى خدا در قرآن مى‏فرماید:  ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون. 

من جن و انس را نیافریده‏ام مگر براى عبادت، یعنى براى اینکه خدا را بپرستند و بى‏قید و شرط، از او اطاعت نمایند و بس. پس عبادت حاوى این دو معنى شد و در آیه‏ى دیگر مى‏فرماید:  و ان اعبدونى هذا صراط مستقیم. 

مرا عبادت کنید که عبادت من صراط مستقیم و راه صلاح و فلاح و رستگارى است. 

پس ما مى‏توانیم بگوییم که خداوند انسان را نیافریده و جنیان را خلق نکرده، مگر براى پیمودن صراط مستقیم، خواه صراط مستقیم از نظر عبادت خدا باشد و خواه از نظر اطاعت باریتعالى. پیمودن صراط مستقیم، مایه‏ى تعالى و تکامل است، وسیله‏ى آشکار شدن کمالات معنوى و استعدادهاى درونى است، پیمودن صراط مستقیم، آدمى را به اعلى علیین مى‏برد: 

طیران مرغ دیدى توز پایبند شهوت    بدرآى تا ببینى طیران آدمیت 

رسد آدمى به جایى که به جز خدا نبیند   بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت 

قرآن مى‏فرماید:  لقد خلقنا الانسان فى احسن تقویم. 

ما انسان را در بهترین سازمان آفریده‏ایم. 

و اگر این سازمان قابل و لایق، در راه صراط مستقیم به کار افتد حتما به عالیترین مقام، به اعلى علین مى‏رسد، اما اگر از صراط مستقیم، منحرف گردد و به کجروى گرایش یابد، زبان از صراط مستقیم خارج شود، قلم و قدم بیرون رود، آدمى از نظر گفتار و رفتار منحرف گردد، و خلاصه، صحبت از عبادت غیر خدا و اطاعت غیر باریتعالى به میان بیاید در نتیجه، مصداق آن جمله‏ى بعد از آیه مى‏شود:  ثم رددناه اسفل سافلین. 

به پست‏ترین وضعیت و بدترین جریان، سقوط مى‏کند و راه نابودى و تباهى را در پیش مى‏گیرد. 

پس امام سجاد (ع) که در جمله‏ى سوم بحث امروز عرض مى‏کند: و استفرغ ایامى فیما خلقتنى له، معناى کلامش این است: 

بار الها! در تمام ایام عمر توان مرا در صراط مستقیم خودت به کار بر، یعنى در عبادتت، زیرا عبادت خدا و اطاعت از او صراط مستقیم الهى است و صراط مستقیم خدا راهى است که اگر انسانى آن را درست بپیماید به تمام کمالات انسانى نایل مى‏شود و هدفى که خدا در خلقت انسان داشته در وجود آن انسان تحقق مى‏یابد. هدف خداوند در آفرینش انسان، تعالى و تکامل این موجود، در ظل اطاعت بى‏قید و شرط از ذات اقدس الهى است. 

آدمى داراى دو بعد است: یکى بعد حیوانى و آن دیگر، بعد انسانى و ملکوتى. اما در بعد حیوانى داراى شهوت و غضب و حب  ذات است و حب اولاد و حب مقام و انتقامجویى و نظایر اینهاست که مربوط به غرایز حیوانى مى‏باشند و باید با اندازه‏گیرى صحیح به طورى که متناسب با شان انسان باشد اقناع گردد. اما در بعد انسانى داراى عقل و وجدان اخلاقى و آزادى عمل و نطق و تعالى نامحدود و تمایل به کمال بى‏اندازه است. این بعد که شان انسانى است باید وسیله‏ى اطاعت از باریتعالى، بندگى خداوند، کسب علم براى رسیدن به حق و حقیقت و نیل به مقام هدایت و دیگر امور انسانى مصروف گردد. اگر انسانى هدف حیوانى خود را با اندازه‏گیرى ارضا نمود و اهداف انسانى را هم طبق اوامر الهى اجرا کرد، این شخص به مقام انسانیت یعنى به مقام هدف خلقت رسیده، ولى اگر از مرز حیوانیت قدمى فراتر ننهاد و تمام توجه او در زندگى به شهوات بهیمى بود و هدف الهى را از خلقت انسان در خود نادیده گرفت، قدم به قدم به سوى سقوط و تباهى پیش مى‏رود و راه شقاوت و بدبختى را مى‏پیماید و سرانجام از دار دنیا مى‏رود و به عذاب ابدى و کیفر سرمدى دچار خواهد شد. 



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: تنزیل نور

    نوشته های دیگران ( )

    خانه
    وررود به مدیریت
    پست الکترونیک
    مشخصات من
     RSS 
     Atom 

    :: بازدید امروز ::
    14
    :: بازدید دیروز ::
    95
    :: کل بازدیدها ::
    188106

    :: درباره من ::

    تنزیل نور

    تنزیل نور
    دراین وبلاگ مطالبی در مورد قران ،دین اسلام وائمه اطهار(ع) ارائه خواهد شد.

    :: لینک به وبلاگ ::

    تنزیل نور

    ::پیوندهای روزانه ::

    :: دسته بندی یادداشت ها::

    تفسیر[2] . ابن غضائرى[2] . ابو الحسن[2] . امام حسن عسگری علیه السلام[2] . شعرانی[2] . شیخ صدوق[2] . مجمع البیان[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شعبان . آشتی . محدث نوری . محمد تقی فلسفی . مشایخ . مظلوم . مقاوم . مولامان و صاحبمان . نعمات . شکر . صاحب الزمان . صبر وفرج . صله رحم . صهیونیست . غزه . فضیلت ماه‏های سه گانه . قدر شناسی . گذشت . متن . متن رساله حقوق امام سجاد (ع) . امام رضا . امام سجاد (ع) . انقلاب . بستگان . ترجمه . اختلاف . الطاف خدا . الْمُحَرِّفینَ . ثنای الهی . جمعه . حدیث . حدیث پیامبر(ص) . حضرت بقیةاللَّه . حق آزاد کننده و آزاد شده . حق اذانگو . حق الله . حق اندرزخواه و اندرزگو . حق بدهکار . حق برادر . حق پا . حق پیشنماز . حق پیشوا . حق چشم . حق دارایى . حق دانش آموز . حق رعیت . حق زبان . حق زکات . حق زیردست . حق سائل ومسؤول . حق سالخورده وخردسال . حق شریک . حق شکم . حق طرفت که بر تو ادعایىدارد . حق طرفت که تو براوادعایى دارى . حق عورت . حق فرزند . حق قربانى‏ . حق کافران . حق گوش . حق مادر . حق مشورت کننده و شونده . حق ندیم . حق نمازوروزه‏ . حق نیکى کننده . حق همسایه‏ . حق همکیش . حق همنشین . حمد . خطبه غدیر . دست کاری . دعاى مکارم الاخلاق . دعای مکارم الاخلاق . رجب . رساله حقوق . رمضان . رهبرمعظم انقلاب . سیار . شب .

    :: آرشیو ::

    پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
    دوازده معصوم علیهم السلام
    آذر 1387
    دی 1387

    :: خبرنامه وبلاگ ::

     

    :: موسیقی ::