تنزیل نور


ساعت 11:50 صبح سه شنبه 87/11/29

شرح دعای مکارم الاخلاق(12 )

با استفاده از بعضى آیات و روایات، راجع به قدر و منزلت یقین در اسلام توضیح داده شد و در اینجا نیز به اختصار پاره‏اى از روایات ذکر مى‏شود: 

عن النبى صلى الله علیه و آله: الا ان الناس لم یوتو فى الدنیا شیئا خیرا من الیقین و العافیه فاسالوهما الله. 

رسول اکرم فرمود: آگاه باشید که مردم دنیا از چیزى بهتر از یقین و عافیت برخوردار نشده‏اند پس همواره آن دو نعمت را از خداوند درخواست نمایید. 

عن على علیه‏السلام قال: افضل الایمان حسن الایقان. 

امام على (ع) مى‏فرماید: برترین و بالاترین مراتب ایمان، حسن یقین مومنین است، یعنى اگر افراد با ایمان داراى یقین باشند واجد عالیترین مقام ایمان‏اند. 

عن ابیعبدالله علیه‏السلام قال: ما من شى‏ء اعز من الیقین. 

امام صادق (ع) مى‏فرماید: هیچ چیزى عزیزتر و گرانقدرتر از یقین مومنین نسبت به مراتب ایمان نیست. ضمن حدیث مفصلى آمده است که رسول گرامى از جبرئیل امین سوال کرد: 

فما تفسیر الیقین. قال: الموقن یعمل بالله کانه یراه. 

پیغمبر گرامى از جبرئیل سوال کرد که تفسیر یقین چیست. جبرئیل در پاسخ گفت: افرادى که داراى یقین‏اند خدا را عبادت مى‏کنند و براى ذات اقدس او عمل مى‏نمایند به طورى که گویى 

پروردگار را مى‏بینند و معبود بزرگشان مشهود آنان است. بین دنیا و آخرت، حجابهاى متعددى وجود دارد و اهل دنیا تا در این جهان‏اند عالم آخرت را نمى‏بینند. موقعى که پرده‏ى مرگ و پرده‏ى برزخ کنار برود و قیام قیامت شود، عالم آخرت مشهود مى‏گردد، بنابراین افراد با ایمان در این جهان هر قدر به آخرت یقین داشته باشند با مشاهده‏ى قیامت بر یقینشان افزوده مى‏شود، ولى على (ع) در مقام یقین نسبت به جمیع شئون دینى، از آن جمله قیامت، آنقدر نیرومند و قوى است که مى‏فرماید: 

لو کشف الغطاء ما ازددت یقینا. 

اگر تمام پرده‏ها از مقابل من بر کنار برود و تمام حقایق پنهان آشکار گردد، بر یقین من افزوده نمى‏شود. 

در کتب اسلامى براى یقین، علائمى ذکر شده است که در اینجا به بعضى از آنها اشاره مى‏شود. 

عن النبى صلى الله علیه و آله و سلم قال: یا على! ان من الیقین الا ترضى بسخط الله احدا. 

پیمبر گرامى به على (ع) مى‏فرماید: از جمله علائم یقین این است که خداى را براى راضى کردن و خشنود نمودن یک انسان به غضب نیاورى. یعنى افراد با ایمان و یقین، رضاى مخلوق را با غضب خالق معامله نمى‏کنند و خویشتن را در معرض عذاب عظیم قرار نمى‏دهند. 

یکى دیگر از علائم یقین ناچیز شمردن امور مادى و رهایى از قید و بندهایى است که دنیاپرستان خود را اسیر آنها نموده و از درک 

کمالات واقعى محروم مانده‏اند. 

عن على علیه‏السلام قال: اصل الزهد الیقین و ثمرته السعاده. 

على (ع) مى‏فرماید: زهد در دنیا و بى‏اعتنایى به مادیات به منزله‏ى درختى است که ریشه‏ى آن یقین است و میوه‏ى آن سعادت. یعنى اگر انسانى داراى یقین واقعى و معتقد به اجر الهى در قیامت است خود را اسیر و پاى بست امور مادى نمى‏نماید، به حداقل زندگى قناعت مى‏کند و عمر خود را در تعالى و تکامل معنوى مصروف مى‏گرداند، و این معناى زهد واقعى است: ریشه‏ى اصلیش یقین است و میوه‏ى آن سعادت. 

در روایات خاطرنشان گردیده که بعضى از تمایلات درونى از قبیل حرص و طمع یا پاره‏اى از اعمال برونى مانند جدل نمودن در بحثهاى دینى یا آمیزش زیاد با دنیاپرستان موجب تضعیف یقین مى‏گردد و اولیاى گرامى اسلام پیروان خود را از آنها برحذر داشته‏اند و در اینجا به یک روایت فقط اشاره مى‏شود: 

عن على علیه‏السلام: خلطه ابناء الدنیا تشین الدین و تضعف الیقین. 

على (ع) مى‏فرماید: مخلوط شدن و همنشینى کردن زیاد با اهل دنیا چهره‏ى دین را تیره مى‏کند و موجب تضعیف یقین مى‏گردد. 

امام سجاد (ع) براى مصون ماندن از خطرات یقین متوجه حضرت حق مى‏شود و از ذات اقدسش استمداد مى‏نماید و به زبان دعا مى‏گوید: 

و صحح بما عندک یقینى. 

بار الها! با علم و قدرتى که نزد توست یقین مرا تصحیح نما. 

امام سجاد (ع) در جمله‏ى سومى که مورد بحث این سخنرانى است به پیشگاه بارى‏تعالى عرض مى‏کند و از ذات اقدسش درخواست مى‏نماید: 

و استصلح بقدرتک ما فسد منى. 

بار الها! هر چه در وجود من از وضع صحیح و مستقیمش خارج شده و به فساد گراییده است، توبه قدرت لایزال خود آنرا اصلاح فرما. 

«استصلاح» در مقابل «استفساد» است. استصلاح به معناى خواستن صلاح و اصلاح است و استفساد همت گماردن در افساد و از پى فساد رفتن است. امام سجاد (ع) در این جمله‏ى دعا، گویى مى‏خواهد عرض کند: بار الها! مرا هرگز به خودم وامگذار و همواره عنایت و تفضل تو در جمیع شئون مادى و معنوى شامل حال من باشد. این عبارت کوتاه مى‏تواند تمام اوضاع و احوال نامتعادل جسم و جان را دربر گیرد و همه‏ى آنها را شامل شود، از قبیل ناتوانى بدن، ضعف اعصاب، کم یا زیاد شدن فشار خون، ناموزونى ضربان قلب، پریشان فکرى، اضطراب روان، و به طور خلاصه تمامى آنچه نظیر آنهاست مشمول کلمه‏ى فساد است و امام (ع) اصلاح همه‏ى آنها را از پیشگاه خداوند بزرگ درخواست مى‏نماید. 

توجه به حضرت باریتعالى براى رفع مفاسد و بلایا و اعاده‏ى نعمتها و عطایاى الهى مخصوص ائمه‏ى طاهرین علیهم‏السلام نیست، بلکه تمام مردم باید رفتارى اینچنین داشته باشند و همانند پیشوایان بزرگ دینى در حل مشکلات و برطرف ساختن مصائب از خداوند استمداد نمایند. على (ع) در این باره فرموده است: 

و لو ان الناس حین تنزل بهم النقم و تزول عنهم النعم فزعوا الى ربهم بصدق من نیاتهم و وله من قلوبهم لرد علیهم کل شارد و اصلح لهم کل فاسد. 

على (ع) فرموده: اگر مردم در موقعى که نقمت بر آنان وارد مى‏شود و نعمت از دستشان مى‏رود متوجه خدا شوند و با صدق نیت و از صمیم قلب او را بخوانند خداوند نعمتهاى از دست رفته را به آنان بر مى‏گرداند و همه‏ى مفاسدشان را اصلاح مى‏نماید. 

اگر پروردگار عنایت فرماید و دعاى دعاکنندگان را در اصلاح مفاسد اجابت کند فسادهاى واقعى از میان مى‏رود و صلاح و سعادت جایگزین آنها مى‏گردد، زیرا خداوند به تمامى حقایق واقف است و صلاح و فساد واقعى را مى‏داند. اما اگر بشر بخواهد این مهم را به عهده بگیرد، فساد را براندازد و صلاح را به جاى آن برقرار نماید همیشه و همه جا به انجام این کار موفق نمى‏شود زیرا ممکن است در پاره‏اى از مواقع هواى نفس یا نارسایى علم، او را از درک واقع بازدارد، فساد در نظرش صلاح جلوه کند، جامعه را به مسیر باطل سوق دهد و موجبات بدبختى آنان را فراهم آورد. دنیاى امروز در مورد زنان به این انحراف گرایید و هم اکنون از عوارض آن رنج مى‏برد. گردانندگان کشورهاى غرب تصور کردند که آزادى بیش از حد به زنان دادن بر وفق مصلحت اجتماع است، به این کار ناروا دست زدند، بر اثر آن، بى‏عفتى شایع شد، بیماریهاى آمیزشى گسترش یافت، باعث تیره‏روزى و اختلاف خانواده‏ها گردید و مردم را به صور مختلف گرفتار نمود. بعضى از انسانها در مواقعى صلاح و فساد واقعى 

را مى‏شناسد و حقیقت را درک مى‏کنند ولى بر اثر سوء نیت و اطاعت از هوى و تمایلات نفسانى حقیقت را وارونه جلوه مى‏دهند، صلاح را فساد و فساد را صلاح مى‏خوانند و موجب تحیر مردم و احیانا گمراهى آنان مى‏گردند. منافقین صدر اسلام چنین بودند و براى آنکه نگذارند تعالیم الهى گسترش یابد به این قبیل اعمال دست مى‏زدند و خداوند در قرآن شریف درباره‏ى اینان فرموده: 

و اذا قیل لهم لا تفسدوا فى الارض قالوا انما نحن مصلحون. الا انهم هم المفسدون و لکن لا یشعرون. 

وقتى به منافقین گفته مى‏شد: در زمین افساد منمایید مى‏گفتند ما اصلاح طلبیم. خداوند فرموده است که اینان مفسدند اما نمى‏فهمند. 

امروزه نیز در بعضى از جوامع بشرى بیش و کم منافقینى هستند که جریان صحیح و اوضاع مفید و ثمربخش را بر وفق تمایل شخصى و هواى نفس خود نمى‏دانند، براى اینکه آن را متوقف نمایند و جریان را از کار بیندازند افساد مى‏کنند، سمپاشى مى‏نمایند و کارهاى نادرست خود را اصلاح مى‏خوانند. گاهى انسانهاى شریف و بزرگوار به فساد واقعى افراد مفسد واقف‏اند و مى‏دانند که وجود آنان در جامعه تا چه حد مضر و مایه‏ى بدبختى است. این گروه جز با زبان قاطع شمشیر اصلاح نمى‏شوند و اگر انسانهاى شریف بخواهند آنان را اصلاح کنند باید خود به تندروى و فساد عمل گرایش یابند. از این رو از اصلاح آنان چشم مى‏پوشند و خوددارى مى‏کنند، اما آنان را به تسلط افراد ظالم و به آینده‏ى خطرناک و تیره‏اى که در پیش دارند تهدید 

مى‏نمایند. على (ع) موقعى که از رفتار نادرست مردم کوفه و سستیهاى آنان در امر جهاد سخت آزرده‏خاطر گردید، به آنان فرمود: 

اتریدون ان اضربکم بسیفى اما انى اعلم الذى تریدون و یقیم اودکم و لکن لا اشترى صلاحکم بفساد نفسى بل یسلط الله علیکم قوما فینتقم لى منکم فلا دنیا استمتعتم بها و لا آخره صرتم الیها فبعدا و سحتا لاصحاب السعیر. 

آیا مى‏خواهید با شمشیرم شما را بزنم و به حیاتتان خاتمه دهم؟ من از نیتتان آگاهم و مى‏دانم که چه چیز شما را از کجروى و اعوجاج باز مى‏دارد ولى هرگز صلاح شما را به فساد خود معامله نمى‏کنم بلکه آگاهتان مى‏سازم که بر اثر روش نادرستى که در پیش گرفته‏اید خداوند قومى را بر شما مسلط خواهد نمود که انتقام مرا از شما بگیرد، در نتیجه نه از دنیا بهره‏مند مى‏شوید و نه به آخرت مرضى خداوند راه مى‏یابید. پس کوبیده و مطرود باشید اى جهنمیها! 

نتیجه آنکه امام سجاد (ع) در سومین جمله‏اى که موضوع بحث این سخنرانى بود در مقام دعا به پیشگاه ربوبى عرض مى‏کند: 

و استصلح بقدرتک ما فسد منى 

بار الها! آنچه در جسم و جان من به فساد گراییده و از راه مستقیم خود خارج شده است تو با قدرت لایزال خود آنرا اصلاح فرما. 

پیروان امام سجاد (ع) باید این روش سعادت بخش را از آن حضرت بیاموزند و همه روزه این مهم را از خدا بخواهند و عرض 

کنند: 

و استصلح بقدرتک ما فسد منى 

بار الها! تو به تمام عیوب و نقائص برون و درون من واقف و آگاهى، تفضل فرما و با قدرت خود آن عیوب را اصلاح کن و مرا از آن نقائص نجات بخش. 

ناگفته نماند که اصلاح مفاسد و عیوب شخصى یا نوعى را از خدا خواستن و در پیشگاه او دعا نمودن موجب رفع تکلیف دینى از مسلمانان نمى‏شود و مسئولیت آنان را برطرف نمى‏نماید. 

اسلام، پیروان خود را موظف نموده است که در اصلاح مفاسد یکدیگر بکوشند و با زبانى نرم، عیوب موجود در افراد را به یکدیگر تذکر دهند و از این راه زمینه‏ى سعادت و رستگارى جامعه را فراهم آورند. 

عن النبى صلى الله علیه و آله: المومن مرآه اخیه یمیط عنه الاذى. 

رسول اکرم فرموده: مومن براى برادر خویش همانند آیینه است، عیوب و بدیهاى او را تذکر مى‏دهد و لکه‏هاى اخلاقى وى را برطرف مى‏سازد. 

در آیین مقدس اسلام تا بدان درجه به رفع عیوب و نقائص اهمیت داده شده و اولیاى گرامى اسلام در این باره تاکید نموده‏اند که خوددارى از انجام این وظیفه نوعى خیانت تلقى شده است. 

عن ابیعبدالله علیه‏السلام قال: من رآى اخاه على امر یکرهه و لم یرده عنه و هو یقدر علیه فقد خانه. 

امام صادق (ع) فرموده: کسى که برادرش را در وضعى ببیند 

که آن را ناپسند مى‏داند و با آنکه قدرت اصلاح آن را دارد به او تذکر ندهد به وى خیانت نموده است.

  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: تنزیل نور

    نوشته های دیگران ( )

    خانه
    وررود به مدیریت
    پست الکترونیک
    مشخصات من
     RSS 
     Atom 

    :: بازدید امروز ::
    23
    :: بازدید دیروز ::
    95
    :: کل بازدیدها ::
    188115

    :: درباره من ::

    تنزیل نور

    تنزیل نور
    دراین وبلاگ مطالبی در مورد قران ،دین اسلام وائمه اطهار(ع) ارائه خواهد شد.

    :: لینک به وبلاگ ::

    تنزیل نور

    ::پیوندهای روزانه ::

    :: دسته بندی یادداشت ها::

    تفسیر[2] . ابن غضائرى[2] . ابو الحسن[2] . امام حسن عسگری علیه السلام[2] . شعرانی[2] . شیخ صدوق[2] . مجمع البیان[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شعبان . آشتی . محدث نوری . محمد تقی فلسفی . مشایخ . مظلوم . مقاوم . مولامان و صاحبمان . نعمات . شکر . صاحب الزمان . صبر وفرج . صله رحم . صهیونیست . غزه . فضیلت ماه‏های سه گانه . قدر شناسی . گذشت . متن . متن رساله حقوق امام سجاد (ع) . امام رضا . امام سجاد (ع) . انقلاب . بستگان . ترجمه . اختلاف . الطاف خدا . الْمُحَرِّفینَ . ثنای الهی . جمعه . حدیث . حدیث پیامبر(ص) . حضرت بقیةاللَّه . حق آزاد کننده و آزاد شده . حق اذانگو . حق الله . حق اندرزخواه و اندرزگو . حق بدهکار . حق برادر . حق پا . حق پیشنماز . حق پیشوا . حق چشم . حق دارایى . حق دانش آموز . حق رعیت . حق زبان . حق زکات . حق زیردست . حق سائل ومسؤول . حق سالخورده وخردسال . حق شریک . حق شکم . حق طرفت که بر تو ادعایىدارد . حق طرفت که تو براوادعایى دارى . حق عورت . حق فرزند . حق قربانى‏ . حق کافران . حق گوش . حق مادر . حق مشورت کننده و شونده . حق ندیم . حق نمازوروزه‏ . حق نیکى کننده . حق همسایه‏ . حق همکیش . حق همنشین . حمد . خطبه غدیر . دست کاری . دعاى مکارم الاخلاق . دعای مکارم الاخلاق . رجب . رساله حقوق . رمضان . رهبرمعظم انقلاب . سیار . شب .

    :: آرشیو ::

    پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
    دوازده معصوم علیهم السلام
    آذر 1387
    دی 1387

    :: خبرنامه وبلاگ ::

     

    :: موسیقی ::