شرح دعای مکارم الاخلاق(8 )
از آنچه معروض افتاد معنى نیت خوب و خوبتر یا نیت حسن و احسن روشن شد. در اینجا به موقع است که براى مزید آگاهى شنوندگان محترم، این مطلب تذکر داده شود که بعضى از علماى عامه و خاصه مىگویند عبادت صحیح و خالص آن است که فقط براى خداوند باشد و بس و جز اطاعت حضرت بارى انگیزهى دگرى در آن نباشد، بنابراین اگر عبادت به منظور دست یافتن به بهشت جاودان یا مصون ماندن از عذاب الهى باشد آن عبادت صحیح نیست و طبق موازین انجام نگرفته است. بیشتر علماى محقق و اسلامشناس این نظریه را نادرست و غیر قابل اعتنا تلقى نمودهاند. علامهى بزرگ و فقیه عالىمقام مرحوم آیت الله محمدمهدى نراقى در کتاب جامع السعادات در رد این قول چنین مىگوید: و لا تصغ الى قول من ذهب الى بطلان العباده اذا قصد بفعلها الثواب او الخلاص من العقاب زعما منه ان هذا القصد مناف للاخلاص الذى هو اراده وجه الله وحده و ان من قصد ذلک انما قصد جلب النفع الى نفسه و دفع الضرر عنها لا وجه الله سبحانه فان هذا قول من لا معرفه له بحقائق التکالیف و مراتب الناس فیها بل و لا معرفه له بمعنى النیه و حقیقتها.
گوش فرا نده به گفتهى آن کس که گمان دارد اگر عبادت به قصد جلب ثواب یا خلاص از عقاب انجام شود باطل است و آن را با اخلاص ناسازگار مىداند. این قول کسى است که عارف به حقایق تکالیف و مراتب و درجات مردم نیست، بلکه معناى نیت و حقیقت آن را هم نمىداند. سپس در بیان تفاوت مردم در شناخت تکالیف و انجام عبادات بدون امید به ثواب و خوف از عذاب چنین مىگوید: و اکثر الناس تتعذر منهم العباده ابتغاء لوجه الله و تقربا الیه لانهم لا یعرفون من الله تعالى الا المرجو و المخوف و غایه مرتبتهم ان یتذکروا النار و یحذروا انفسهم عقابها و یتذکروا الجنه و یرغبوا انفسهم ثوابها قلما یفهم العباده على نیه اجلال الله تعالى لاستحقاقه الطاعه و العبودیه فضلا عمن یتعاطاها و لو کلف لکان تکلیفا بما لا یطاق.
بیشتر مردم از اینکه خدا را لوجه الله و براى تقرب به او عبادت کنند معذورند، زیرا اینان از خداوند آن را که مىدانند امید به رحمت و ترس از عذاب اوست و بالاترین مرتبهى اطاعت و عبادت آنان این است که متذکر آتش دوزخ شوند و نفس خود را از عقاب آن برحذر دارند و به یاد بهشت جاودان باشند و نفس خویش را براى نیل به آن ترغیب نمایند. مردم مسلمان به استثناى عدهى معدودى از اولیاى بزرگ خدا معنى عبادت را به نیت اجلال الهى و به قصد طاعت و عبودیتش نمىفهمند، چه رسد به آنکه در مقام عمل، آن را انجام دهند و اگر این قبیل افراد را به چنین تکلیفى مکلف نمایند، تکلیف فوق توان و طاقت به عهدهى آنان گذارده شده است.
امید به ثواب روز جزا و ترس از عذاب شدید قیامت که در قرآن شریف مکرر و با عبارات مختلف خاطرنشان گردیده، بزرگترین محرک مسلمانان در اطاعت از اوامر الهى و اجتناب از منهیات باریتعالى بوده و هست و نیتى اینچنین از نظر علمى منافى با خلوص و قصد قربت نیست و از نظر روایات مورد تایید ائمهى معصومین علیهمالسلام است و در اینجا در مورد هر دو قسمت بحث مىشود.
قسمت اول: مسلمانى براى خواندن نمازهاى قضا شدهى متوفى اجیر مىشود، مبلغى را از فرزند او دریافت مىنماید که نمازهاى فوت شدهى او را بخواند. آیا از اجیر با توجه به اجرتى که دریافت مىکند قصد قربت متمشى است و مىتواند نمازها را براى خدا انجام دهد؟ آقایان فقها به این پرسش پاسخهایى دادهاند و مرحوم سید اعلى الله مقامه در کتاب عروهالوثقى در بحث صلوه استیجارى پس از ذکر پارهاى از آن جوابها چنین مىگوید: و لکن التحقیق ان اخذ الاجره داع بداعى القربه کما فى صلوه الحاجه و صلوه الاستسقاء حیث ان الحاجه و نزول المطر داعیان الى الصلوه مع القربه.
تحقیق در مطلب این است که گرفتن اجرت براى نمازهاى قضا شدهى متوفى داعى نمازگزار است براى داعى قربت همانند نماز حاجت و نماز استسقاء از این نظر که حاجت صاحب حاجت و باریدن باران محرک نمازگزار بوده و نمازها را به قصد قربت انجام داده است.
براى روشن شدن مطلب لازم است راجع به این دو مثال توضیح مختصرى داده شود. جوانى را در نظر بگیرید که سخت بیمار است. مادر متدینش مىخواهد براى شفاى او در پیشگاه خدا دعا کند. وضو مىگیرد، دو رکعت نماز حاجت به قصد قربت مىخواند، سپس تمناى خود را به حضرت باریتعالى عرض مىکند و شفاى فرزند را از خدا مىخواهد. این مادر نماز حاجت را به قصد قربت خوانده است، اما محرک او در خواندن نماز، شفاى فرزند بیمارش بوده و اگر فرزندش مریض نمىبود نماز حاجت نمىخواند. آیا انگیزهى شفاى بیمار با قصد قربت در نماز حاجت منافات دارد؟ هرگز. در محیطى خشکسالى مىشود، باران نمىآید و اهالى از جهات متعدد در مضیقه واقع مىشوند و تنها راه نجات خود را نماز استسقا و دعا در پیشگاه الهى مىدانند. تمام مردم از زن و مرد، صغیر و کبیر، پیر و جوان، با پاى برهنه راه صحرا در پیش مىگیرند، حتى مادران اطفال شیرخوار را با خود مىآورند، در بیابان اجتماع مىکنند و در کمال خضوع و تذلل با قصد قربت نماز استسقا مىخوانند و از درگاه خدا باران رحمت طلب مىکنند. نماز اینان به قصد قربت واقع شده و در کمال خلوص تحقق یافته، ولى محرکشان در این عبادت طلب باران بوده و اگر خشکسالى نمىبود هرگز با این وضع به بیابان نمىآمدند و نماز استسقا نمىخواندند. آیا انگیزهى طلب باران با نیت قربت و خلوص در نماز استسقا منافات دارد؟ هرگز. مرحوم سید مىخواهد بفرماید که اجرت گرفتن اجیر براى خواندن نمازهاى قضا شدهى متوفى نظیر نماز حاجت مادر براى شفاى فرزند و نماز استسقا براى طلب باران داعى بر داعى است و با قصد قربت منافات ندارد. آیا به انگیزهى شفاى بیمار و دیگر حوائج مشروع دنیوى مىتوان با قصد قربت نماز حاجت خواند؟ آیا براى رهایى از عذاب خشکسالى و نیل به باران رحمت مىتوان نماز استسقا خواند؟ ولى فرایض یومیه را به قصد قربت و به منظور اطاعت امر الهى به انگیزهى رسیدن به بهشت و رحمت الهى و رهایى از عذاب شدید قیامت نمىتوان خواند؟ و اگر خوانده شود عبادت باطل است؟ پس این همه آیات وعده و وعید در قرآن شریف براى چیست؟ و چرا خداوند اینقدر در کتاب آسمانى از بشارت و انذار سخن گفته است؟ قرآن شریف دربارهى زکریا و همسر و حضرت یحیى فرزندش فرموده است: انهم کانوا یسارعون فى الخیرات و یدعوننا رغبا و رهبا و کانوا لنا خاشعین.
اینان در انجام خوبیها و خیرات، جدى و سریع بودند و ما را از روى بیم و امید با خشوع و تذلل مىخواندند و بدین وسیله انجام وظیفه مىنمودند.
در آیهى دیگر مىفرماید: و ادعوه خوفا و طمعا ان رحمت الله قریب من المحسنین. خدا را از روى خوف و از روى طمع بخوانید، خوف از عذاب و طمع در رحمت، چه آنکه رحمت پروردگار به گروه نیکوکاران و مردمانى که عمل صالح انجام مىدهند نزدیک است.
تفوه به بطلان عبادت با قصد قربت و به انگیزهى نیل به بهشت و رهایى از دوزخ مایهى یاس و دلسردى مسلمانان از انجام بسیارى از اعمال نیک و فعالیتهاى اسلامى است و باید از گفتن چنین سخن غیرعلمى و خلاف واقع خوددارى نمود و موجبات یاس و نومیدى مسلمانان را فراهم نیاورد. نتیجه آنکه از نظر علمى انجام عبادت به انگیزهى پاداش قیامت و نجات از کیفر الهى با نیت اطاعت و قصد قربت منافات ندارد و به فرمودهى سید اعلى الله مقامه همانند نماز حاجت و صلوه استسقا داعى بر داعى است. از نظر روایات پیشوایان دین علیهمالسلام نیز انجام عبادت به قصد قربت و براى دستیابى به جنت و خلاص از عذاب الهى صحیح و مشروع است و در اینجا سه روایت را که مضامینشان با مختصر تفاوت شبیه به هم است ذکر مىکنیم و سومین را با نقل متن حدیث ترجمه مىکنیم و مختصر توضیحى دربارهى آن مىدهیم. حدیث اول از على (ع) در نهجالبلاغه (کلمهى 237) است. حدیث دوم از حضرت حسین بن على علیهماالسلام در کتاب تحفالعقول (صفحهى 246) است، و حدیث سوم از امام صادق (ع) است که به این مضمون آمده: عن ابیعبدالله علیهالسلام قال: ان العباد ثلاثه: قوم عبدوا الله عز و جل خوفا فتلک عباده العبید، و قوم عبدوا الله تبارک و تعالى طلب الثواب فتلک عباده الاجراء، و قوم عبدوا الله عز و جل حبا له فتلک عباده الاحرار و هى افضل العباده.
امام (ع) مىفرماید: عبادتکنندگان حضرت باریتعالى سه گروهاند: گروهى خدا را از ترس عذاب بندگى مىکنند، این عبادت بردگان است که اطاعتشان از ترس کیفر مولى است. گروهى خدا را به منظور دستیابى به پاداش، عبادت مىکنند و این، عبادت اجیران و مزدبگیران است. و گروهى خدا را به انگیزهى محبت و دوستى باریتعالى عبادت مىکنند و این، عبادت آزادگان و برترین و بالاترین عبادات است.
ملاحظه مىشود که امام علیهالسلام عبادت گروه اول و گروه دوم را عبادت خوانده و در ردیف عبادت گروه سوم ذکر فرموده است ولى عبادت گروه سوم را که به انگیزهى محبت و دوستى خداوند انجام دادهاند بهترین و برترین بندگى معرفى نموده و عباد این عبادت را گروه آزادگان و احرار خوانده است. تردید نیست که بندگى گروه سوم آنقدر عالى و رفیع است که نمىتوان عبادت آنان را با عبودیت گروههاى اول و دوم مقایسه نمود، ولى با اینکه بندگى گروه سوم در عالیترین مراتب بندگى و عبودیت قرار دارد امام (ع) عبادت گروههاى اول و دوم را باطل تلقى نفرموده و عمل آنان را مشرکانه نخوانده است. به موجب این روایت و روایات دگرى نظایر اینها که در کتب حدیث آمده اگر کسى به قصد قربت و با نیت اطاعت امر باریتعالى به انگیزهى رسیدن به بهشت یا رهایى از دوزخ خدا را عبادت کند و نماز بخواند عبادتى صحیح و مشروع انجام داده است.
از آنچه معروض گردید روشن شد که نیتهاى مردم در عباداتى که انجام مىدهند متفاوت است و ارزش عبادت هر فردى به تناسب ارزش نیت اوست.
عن النبى صلى الله علیه و آله و سلم قال: انما الاعمال بالنیات و لکل امرىء ما نوى.
رسول اکرم فرموده است: اعمال مردم تابع نیتهاى آنان است و نصیب هر فرد از عملى که انجام داده آن چیزى است که در نظر داشته است. ناگفته نماند که نه تنها عبادات مردم تابع نیتهاى آنان است بلکه اعمال عادى و روزمرهى افراد با تصمیمى که محرک آنان شده و به فعالیتشان وادار نموده سنجیده مىشود.
مر على النبى صلى الله علیه و آله رجل فراى اصحاب رسول الله من جلده و نشاطه فقالوا یا رسول الله لو کان هذا فى سبیل الله. فقال صلى الله علیه و آله: ان کان خرج یسعى على ولده صغارا فهو فى سبیل الله و ان کان خرج یسعى على ابویه شیخین کبیرین فهو فى سبیل الله و ان کان خرج یسعى على نفسه یحبها فهو فى سبیل الله و ان کان خرج یسعى على نفسه یحبها فهو فى سبیل الله و ان کان خرج یسعى ریاء و مفاخره فهو فى سبیل الشیطان.
مردى بر رسول اکرم گذر کرد. اصحاب آن حضرت او را مردى فعال و قوى یافتند، به حضرت عرض کردند: چه خوب بود این شخص، نیرو و نشاطى را که دارد در راه خدا مصرف مىنمود و براى او فعالیت مىکرد. حضرت در پاسخ فرمود: اگر سعى و عمل او براى فرزندان صغیرش باشد کار او در راه خداوند است، اگر سعى و عمل او براى پدر و مادر پیرش باشد کار او در راه خداوند است، اگر سعى و عملش براى تامین زندگى شرافتمندانه و آبرومند خودش باشد کارش براى خداوند است. اما اگر کار و کوشش مىنماید و انگیزهى او در عمل ریاکاریى و فخر نمودن بر دگران باشد کار او براى شیطان است.
ملاحظه مىفرمایید که نیت مردم نه فقط در عباداتشان موثر است، بلکه در کارهاى عادى و اعمالى هم که در جامعه انجام مىدهند نیز اثر دارد و با تفاوت نیت، ارزش معنوى عمل متفاوت مىگردد، و در قیامت که روز پاداش و کیفر است اعمال هر فرد بر اساس نیتى که در دنیا داشته و بر طبق آن عمل نموده است محاسبه مىشود.
عن النبى صلى الله علیه و آله: یحشر الناس على نیاتهم. پیغمبر فرموده است: مردم، در قیامت، بر طبق نیاتشان محشور مىشوند.
از مجموع آنچه بیان شد این نتیجه به دست آمد که نیتهاى خوب و مرضى خداوند، چه در عبادات و چه در امور عادى زندگى، درجات و مراتبى دارد و امام سجاد علیهالسلام از پیشگاه الهى درخواست مىکند:
و انته بنیتى الى احسن النیات.
بار الها! نیت مرا به بهترین و برترین مدارج نیتها منتهى کن، یعنى آن را به عالیترین درجات نیت برسان و مرا از مزایاى آن برخوردار بفرما.