تنزیل نور


ساعت 10:22 صبح سه شنبه 87/11/29

شرح دعای مکارم الاخلاق(5 )

بسم الله الرحمن الرحیم 

و بلغ بایمانى اکمل الایمان و اجعل یقینى افضل الیقین 

 به خواست خداوند، موضوع بحث در سخنرانى امروز شرح این دو جمله از دعاى شریف «مکارم‏الاخلاق» است: اول راه نیل به ایمان کامل و دوم قدر و منزلت «یقین» در اسلام. مطالعه در آیات الهى و دقت در نظام منظم آفرینش ما را به وجود خداوند دانا و حکیم، مومن و معتقد مى‏نماید ولى باید توجه داشت که تنها اعتقاد به وجود آفریدگار، ایمان کامل نیست، بلکه لازم است اندیشه و افکار ما و همچنین گفتار و رفتار ما بر وفق رضاى حضرت باریتعالى باشد تا به مقام شامخ ایمان کامل نایل شویم، و براى شناخت رضاى او باید نسبت به تمام آنچه رسول گرامیش از راه وحى الهى فرا گرفته و به مردم ابلاغ نموده است عقد قلبى داشته باشیم و بر طبق آنها عمل نماییم. راه وصول به ایمان کامل در حدیثى از امام موسى بن جعفر علیهماالسلام ارائه شده است:  عن الکاظم علیه‏السلام قال: وجدت علم الناس فى اربع: اولها ان  تعرف ربک و الثانى ان تعرف ما صنع بک و الثالث ان تعرف ما اراد منک و الرابع ان تعرف ما یخرجک من دینک. 

در بعضى از کتب، این حدیث از امام صادق (ع) هم نقل گردیده است. اما ترجمه‏ى حدیث:  موسى بن جعفر علیهماالسلام مى‏فرماید: من علم مردم را در چهار چیز یافته‏ام: اول آنکه خدایت را بشناسى، دوم آنکه بدانى در تو چه صنایعى را به کار برده، سوم آنکه بدانى در آفرینش تو چه اراده‏اى داشته، چهارم آنکه بدانى چه چیز ترا از دینت بیرون مى‏برد. 

مى‏توان گفت که این چهار علم، چهار آگاهى و معرفت واجب است که تمام مردم دنیا در همه‏ى ادوار باید فراگیرند و عملا از آنها استفاده کنند تا بتوانند خویشتن را انسان بسازند و زمینه‏ى سعادت ابدى و کمال واقعى خود را مهیا نمایند. 

اولها ان تعرف ربک. 

علم اول، معرفت بارى‏تعالى و ایمان به وجود خالق حکیم است. شناخت خداوند به صورت معرفت فطرى با سرشت تمام انسانها آمیخته و بیشتر مردم جهان در تمام ادوار با کشش آن معرفت متوجه آفریدگار شده و به الهیون پیوسته‏اند، اما این ایمان آن نیست که به تنهایى در انسان ایجاد مسئولیت کند و به انجام وظایف انسانیش وادار سازد. این ایمان آن نیست که پیمبران الهى فقط براى آن مبعوث شده باشند و در پیشبردش با خطرات عظیم مواجه گردند و بعضى از آنان، سرانجام، حیات خود را براى آن از دست بدهند. این ایمان فقط مى‏تواند شخص مومن را از صف مادیون جدا کند و در  صف الهیونش قرار دهد. ایمان مورد نظر پیمبران الهى آن ایمانى است که حس مسئولیت را در نهاد انسانها بیدار مى‏کند و آنان را بر نیک و بد اعمال خویش مکلف و مواخذ مى‏سازد، نه آنکه با مطالعه در آیات الهى و نظام حکیمانه‏ى خلقت، تنها به آفریدگار حکیم مومن شوند ولى منفعل از کنار آن ایمان بگذرند و کمترین اثر عملى در آنان نگذارد. ایمانى که رسول معظم اسلام بر آن مبعوث گردیده و ماموریت دارد مردم را بر طبق آن بسازد ایمانى است که قرآن شریف درباره‏ى کسانى که واجد آن گردیده و از آن عقیده‏ى مهم برخوردارند فرموده است :  انما المومنون الذین اذا ذکر الله و جلت قلوبهم. 

مردمان با ایمان و پیوستگان واقعى به قرآن کسانى هستند که وقتى نام خدا ذکر مى‏شود از ابهت و عظمت باریتعالى دلهاى آنان مى‏لرزد و دچار حالت خشیت درونى مى‏گردند. این ایمان است که مردم را از گناه و سرپیچى باز مى‏دارد و آنان را به صراط مستقیم سوق مى‏دهد و وادارشان مى‏کند که اوامر الهى را بى‏چون و چرا به کار بندند و کوچکترین ظلم و ستمى را درباره‏ى بندگان خدا روا ندارند. براى نیل به ایمان انسان‏ساز و دست یافتن به چنین عقیده‏ى مقدسى آدمى باید از مرحله‏ى اول علم چهارگانه‏اى که حضرت موسى بن جعفر فرموده است بگذرد و به مرحله‏ى دوم آن برسد و در این مرحله عقل خود را به کار اندازد و در خویشتن مطالعه نماید. 

و الثانى ان تعرف ما صنع بک. 

علم دوم آن است که بدانى آفریدگار بزرگ در وجود تو چه  صنایعى را به کار برده و چه ودایع گرانقدرى را به تو سپرده و تو را واجد چه سرمایه‏هاى عظیمى ساخته است. علم دوم، آن علمى است که آدمى را از خواب غفلت بیدار مى‏کند، پرده‏ى ناآگاهى و بى‏خبرى را مى‏درد، انسان را به وادى دیگرى مى‏برد و وامى‏دارد که آدمى در کتاب خلقت خود دقت کند و خویشتن را به قدر قابلیت و لیاقت خود بشناسد. در علم دوم، آدمى متوجه این نکته مى‏شود که من و جمیع حیوانات و کلیه‏ى جهان هستى مخلوق آفریدگار حکیمیم، خداوند به من و همه‏ى حیوانات برى و بحرى صفات و تمایلات حیوانى از قبیل: شهوت و غریزه‏ى جنسى، غضب، حب خواب و میل به استراحت، حب غذا، حب اولاد، حب ذات، حس دفاع، انتقامجویى، تفوق طلبى و برترى خواهى و دیگر تمنیات حیوانى را بخشیده است. 

تمام این صفات، مشترک بین حیوانات و انسان است، ولى در کنار این صفات حیوانى خداوند به انسان عقل و هوش سرشار داده، وجدان اخلاقى و تمایلات عالیه‏ى انسانى عطا فرموده، آزادى عمل و قدرت تکامل نامحدود بخشیده، نطق و بیان براى شرح افکار خود به او ارزانى داشته، و این جهان با عظمت و محتویات کره‏ى زمین را محکوم و مقهور و مسخر او ساخته، این انسان قدرى که فکر کند از خود مى‏پرسد که آیا این همه سرمایه را بى‏حساب به من داده، آیا لغو و بیهوده اینقدر مرا مهم ساخته، آیا ممکن است در این جهان منظم، من یک عضو زاید و بى‏حسابى باشم که در خلقت من دقت نشده باشد، هرگز! بلکه او داراى عقل و تفکر است و خداوند درباره‏ى انسانى که داراى خرد است و تعقل مى‏کند فرموده:  ان فى خلق السموات و الارض و اختلاف اللیل و النهار لایات لاولى الالباب. الذین یذکرون الله قیاما و قعودا و على جنوبهم و یتفکرون فى‏ خلق السماوات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلا. 

در آفرینش آسمان و زمین و اختلاف شب و روز آیاتى است براى صاحبان عقل و درایت، آنانکه در حال قیام و قعود و در حالى که به پهلو دراز کشیده‏اند به یاد خدا هستند، در خلقت آسمانها و زمین مى‏اندیشند و مى‏گویند: بار الها! این ساختمان عظیم خلقت را باطل و بیهوده نیافریدى. 

خرامیدن لاجوردى سپهر            همى گرد گردیدن ماه و مهر 

مپندار از روى بازیگریست            سراپرده‏اى اینچنین سرسریست 

در این پرده یک رشته بیکار نیست    سر رشته بر ما پدیدار نیست 

نه زین رشته سر مى‏توان تافتن       نه سر رشته را مى‏توان یافتن 

انسان عاقلى که مى‏گوید: پروردگارا! خلقت آسمانها و زمین بى‏حساب نیست، این انسان عاقل چطور مى‏تواند بگوید خلقت من با این مزایا و سرمایه‏هاى پرارزش بى‏حساب است، چطور مى‏تواند به این مطلب تفوه کند که خداى خالق فرموده است:  خلق لکم ما فى الارض جمیعا. 

سخر لکم ما فى السموات و ما فى الارض جمیعا. 

من تمام محتویات زمین را براى شما آفریده‏ام و همه‏ى آنچه را که در آسمانها و زمین است براى شما مسخر و مقهور ساخته‏ام، تفوه کند به اینکه این انسان لغو آفریده شده، هرگز، این سرمایه‏ها بیهوده به وى داده شده است، هرگز. باید قدم به قدم روى هر سرمایه‏اى دقت کند و روى هر یک از ودایع الهى فکر کند و دنبال هر فکرى به مسئولیتى متوجه گردد و خود را براى صراط مستقیم و پیمودن راه  سعادت آماده نماید. 

در این موقع، علم سوم آغاز مى‏شود که موسى بن جعفر علیهماالسلام فرموده:  و الثالث ان تعرف ما اراد منک. 

علم سوم این است که آدمى بداند خداوند از خلقت انسان چه اراده فرموده و از او چه مى‏خواهد. اگر مقصود باریتعالى را درک نماید و به هدف حکیمانه‏ى ذات اقدس الهى پى برد آن وقت وارد شان اساسى انسانیت مى‏شود، خود را در اعمال خویش مسئول مى‏یابد و باید آن خطى را بپیماید که خدا اراده فرموده و از وى خواسته است. 

شناخت اراده‏ى الهى در مورد انسان جز به وحى باریتعالى و اخبار ذات اقدس او نمى‏شود، یعنى ما اگر بخواهیم بدانیم که خدا در خلقت ما چه اراده دارد و از ما چه مى‏خواهد باید خودش بفرماید و باید از راه وحى به ما الهام نماید. اگر انسان بزرگى، خود لایق مقام نبوت است و خداوند وحى خود را براى او مى‏فرستد او از راه وحى الهى وظیفه‏ى خود را تشخیص مى‏دهد و اراده‏ى خدا را درباره‏ى خودش مى‏یابد. اما مردمانى که داراى این صلاحیت نیستند و وحى الهى مستقیما بر آنان نازل نمى‏شود ناچار براى شناخت اراده‏ى الهى باید به انبیا مراجعه نمایند و از راه پیمبران به اراده خدا پى ببرند و دستورهاى بارى‏تعالى را از فرستادگان خدا بگیرند، و این برنامه در طول قرون متمادى در بین نسلهاى مختلف بشر در سراسر کره‏ى زمین معمول بوده و هر قومى پیمبرى داشته که خداوند به وسیله‏ى او اراده‏ى الهى و مقصود حکیمانه‏ى خود را در خلقت بشر، به آن انسانها ابلاغ فرموده است. 

این منطقى است که در مواقعى، بعضى از صحابه‏ى ائمه‏ى معصومین علیهم‏السلام در مقام احتجاج با بعضى از مخالفین خود  بحث نموده و از آن راه به هدف تعلیم و تربیت دینى رسیده‏اند. یکى از آن افراد، مرد عالم و دانایى است به نام منصور بن حازم. او از اصحاب امام صادق (ع) است و در مقام مناظره با گروهى از همین منطق استفاده نموده، با آنان بحث کرده و سپس گفته‏ى خود را براى امام صادق (ع) شرح داده و مورد تایید قرار گرفته است. منصور بن حازم به امام عرض کرد:  قلت: من عرف ان له ربا ینبغى له ان یعرف لذلک الرب رضى و سخطا و انه لا یعرف رضاه و سخطه الا بوحى او رسول، فمن لم یاته الوحى فقد ینبغى له ان یطلب الرسل، فاذا لقیهم عرف انهم الحجه و ان لهم الطاعه المفترضه. 

من به آنان گفتم کسى که مى‏داند خداوند او را آفریده و ذات اقدس الهى مالک اوست باید بداند و سزاوار است بداند که براى آن مالک و خالق خشنودى و خشمى است و اینکه رضا و سخطش جز از راه وحى یا به وسیله‏ى فرستادگانش شناخته نمى‏شود. کسى که بر وى وحى نازل نمى‏شود شایسته است از پى رسولان الهى برود و اراده‏ى بارى‏تعالى را از گفته‏ى آنان بفهمد و در مقام عمل به کار بندد. موقعى که فرستادگان خدا را ملاقات مى‏کند از راه شواهد و دلایلى که در آنها و در سخنان آنها است متوجه مى‏شود که اینان حجت الهى هستند و اطاعتشان بر مردم واجب و لازم است. آن کس که فرستاده‏ى خدا را شناخت و به وى ایمان آورد باید بدون قید و شرط مطیع اوامر او باشد و تعالیمش را بدون چون و چرا به کار بندد، زیرا اطاعت از او اطاعت از خداوند است و دستورهایش چیزى جز اراده و  خواسته‏ى حضرت بارى‏تعالى نیست. قرآن شریف مى‏فرماید:  من یطع الرسول فقد اطاع الله. 



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: تنزیل نور

    نوشته های دیگران ( )

    خانه
    وررود به مدیریت
    پست الکترونیک
    مشخصات من
     RSS 
     Atom 

    :: بازدید امروز ::
    31
    :: بازدید دیروز ::
    95
    :: کل بازدیدها ::
    188123

    :: درباره من ::

    تنزیل نور

    تنزیل نور
    دراین وبلاگ مطالبی در مورد قران ،دین اسلام وائمه اطهار(ع) ارائه خواهد شد.

    :: لینک به وبلاگ ::

    تنزیل نور

    ::پیوندهای روزانه ::

    :: دسته بندی یادداشت ها::

    تفسیر[2] . ابن غضائرى[2] . ابو الحسن[2] . امام حسن عسگری علیه السلام[2] . شعرانی[2] . شیخ صدوق[2] . مجمع البیان[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شعبان . آشتی . محدث نوری . محمد تقی فلسفی . مشایخ . مظلوم . مقاوم . مولامان و صاحبمان . نعمات . شکر . صاحب الزمان . صبر وفرج . صله رحم . صهیونیست . غزه . فضیلت ماه‏های سه گانه . قدر شناسی . گذشت . متن . متن رساله حقوق امام سجاد (ع) . امام رضا . امام سجاد (ع) . انقلاب . بستگان . ترجمه . اختلاف . الطاف خدا . الْمُحَرِّفینَ . ثنای الهی . جمعه . حدیث . حدیث پیامبر(ص) . حضرت بقیةاللَّه . حق آزاد کننده و آزاد شده . حق اذانگو . حق الله . حق اندرزخواه و اندرزگو . حق بدهکار . حق برادر . حق پا . حق پیشنماز . حق پیشوا . حق چشم . حق دارایى . حق دانش آموز . حق رعیت . حق زبان . حق زکات . حق زیردست . حق سائل ومسؤول . حق سالخورده وخردسال . حق شریک . حق شکم . حق طرفت که بر تو ادعایىدارد . حق طرفت که تو براوادعایى دارى . حق عورت . حق فرزند . حق قربانى‏ . حق کافران . حق گوش . حق مادر . حق مشورت کننده و شونده . حق ندیم . حق نمازوروزه‏ . حق نیکى کننده . حق همسایه‏ . حق همکیش . حق همنشین . حمد . خطبه غدیر . دست کاری . دعاى مکارم الاخلاق . دعای مکارم الاخلاق . رجب . رساله حقوق . رمضان . رهبرمعظم انقلاب . سیار . شب .

    :: آرشیو ::

    پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
    دوازده معصوم علیهم السلام
    آذر 1387
    دی 1387

    :: خبرنامه وبلاگ ::

     

    :: موسیقی ::