شرح دعای مکارم الاخلاق(173 )
بسم الله الرحمن الرحیم
و انهج لى الى محبتک سبیلا سهله، اکمل لى بها خیر الدنیا و الاخره.
حضرت زینالعابدین علیهالسلام در این قطعه از دعاى شریف «مکارمالاخلاق»، دو درخواست از پیشگاه مقدس بارى تعالى مىنماید: اول، بار الها! براى نیل به دوستى و محبتت راهى آسان به روى من بگشا. دوم، بار الها! با سرمایهى گرانقدر محبتت خیر دنیا و آخرت را براى من تکمیل و تتمیم فرما.
به خواست خداوند توانا، شرح و تفسیر این دو جمله از دعا موضوع بحث و سخنرانى امروز است.
یکى از آیات حکیمانهى حضرت بارى تعالى در نظام خلقت، کشش حیرتزاى علاقه و محبت است. محبت در وجود انسان و حیوان همانند نیروى جاذبه در کهکشانها و اجرام سماوى است، محبت و دوستدارى، عامل موثر در ابقاى فرد و نوع انسان و حیوان است، همانطور که نیروى جاذبه مایهى پایدارى کارگاه عظیم آفرینش و منشا نظم و انضباط در مجموعهى اجرام کوچک و بزرگ کیهان است. علم امروز تاکنون به حقیقت محبت در موجودات زنده و به حقیقت جاذبه
در جرمهاى نامحدود در فضاى بیکران پى نبرده و این هر دو براى دانشمندان بشر همچنان ناشناخته و مجهول باقى مانده است. حب ذات و علاقهى جنسى دو محبت اصلى و اساسى بسیار قوى است که آفریدگار حکیم به طور یکسان به انسان و تمام انواع حیوانات برى و بحرى اعطا فرموده و با سرشتشان آمیخته است. حب ذات یا خوددوستى عامل بقاى فرد است و علاقهى جنسى مایه ابقاى نوع، حب اولاد که از عوامل بقاى فرد است و علاقهى جنسى مایه ابقاى نوع، حب اولاد که از عوامل ابقاى نوع است، بر اساس محاسبهى حکیمانه، اندازهگیرى شده و فقط به حیواناتى اعطا گردیده است که فرزندانشان در دوران کودکى براى غذا و حفظ حیات و سایر نیازها به مادر یا به پدر و مادر احتیاج دارند و در مواردى که این احتیاج نیست، محبت اعطا نشده است. حشرات و ماهیها به بچههاى خود علاقه ندارند، زیرا پس از آنکه تخمریزى نمودند و بچهها از تخم درآمدند، خودشان به طور طبیعى و بدون نیاز به والدین از پى غذا مىروند و به حیات خویش ادامه مىدهند، اعطاى حب اولاد به این حیوانات، لغو و منافى با نظام حکیمانه است. اما محبت و علاقهى حیواناتى که فرزندانشان در ایام کودکى به حمایت نیاز دارند، متفاوت است و به همین مناسبت، محبت نیز به طور متفاوت اعطا گردیده است. در حیوانات پستاندار مانند گربه و سگ، فقط مادرها هستند که نسبت به بچههاى خود محبت شدید ابراز مىکنند و پدرها کمترین علاقهاى ندارند، زیرا مادر به تنهایى بچههاى خود را غذا مىدهد، از آنها دفاع مىکند و تمام نیازهایى را که دارند، برآورده مىسازد. در پرندگان، گروههایى هستند که پدرها و مادرها با هم از بچههاى خود حمایت مىنمایند، یکى براى حفظ جان فرزندان در آشیانه مىماند و آن دیگر از پى غذا مىرود، مواد لازم را در چینهدان خود جمع مىکند و پس از آماده شدن با منقار در
حلق بچههاى خود مىریزد. جالب آنکه محبت شدید گربههاى ماده به بچههاى خود، در زمان شدت ضعف و ناتوانى آنهاست، به هر نسبت که نیرومند مىشوند، محبت گربهى ماده نیز کاهش مىیابد و موقعى که بچهها به راه افتادند و توانستند خودشان از پى غذا بروند، محبت از ضمیر گربهى ماده بکلى زایل مىگردد. در این موقع، اگر یکى از بچه گربهها مزاحم طعمهى مادر شود، بشدت او را مورد حمله قرار مىدهد. گرچه انسان به اعتبار بعد حیوانى، در گروه پستانداران به حساب مىآید و در بسیارى از غرایز و تمایلات همانند آنهاست، اما در بعد انسانى، آفریدهى بزرگ الهى است و از جهت محبت با گروه پستانداران تفاوتهاى زیاد دارد که بعضى از آنها در اینجا ذکر مىشود. در پستانداران، محبت فرزند مخصوص مادر است و پدر دوستدار وى نیست، اما فرزندان بشر مورد علاقه و محبت پدران و مادران هستند، در حیوان به نسبت رشد کودک محبت مادر کم مىشود تا بکلى زایل گردد و در انسان رشد فرزند نه تنها محبت والدین را کاهش نمىدهد، بلکه تشدید مىکند، حبشان به فرزندان افزایش مىیابد و تا پایان عمر والدین، محبوبیت فرزندان در ضمیر آنان پایدار است، ایام طفولیت حیوانات کوتاه است، موقعى که بچهها توانستند از پى غذا بروند کودکى آنها پایان مىیابد و از مادران جدا مىشوند و براى شناخت سود و زیان خود نیاز به آموزش ندارند، بلکه راه و رسم زندگى که صراط مستقیم آنهاست به قضاى حکیمانهى الهى به طور غریزى در وجودشان شکوفا مىگردد و در تمام مدت عمر همان راه را مىپیمایند، اما دوران طفولیت بچههاى انسان طولانى است، آنها باید در دامن پدر و مادر خوب و بدها را بشناسند، رواها را از نارواها تمیز دهند، ادب و اخلاق را یاد بگیرند، لغات و حرف زدن را بیاموزند، با آداب و رسوم اجتماعى
آشنا شوند، و خلاصه به گونهاى بار آیند که بتوانند با وضعى شایسته در جامعه قدم بگذارند، زندگى مادى خود را با حسن معاشرت بخوبى تامین کنند و تمنیات حیوانى خویش را در حدود مشروع اقناع نمایند. نکتهى شایان ملاحظه این است که محبت و علاقهى حیوانات فقط نسبت به چیزهایى است که مربوط به شان حیوان است و از آنها فراتر نمىروند، اما انسان علاوه بر محبتهاى حیوانى مىتواند به چیزهایى دل بندد و علاقهمند شود که شناخت آنها مخصوص انسان است و حیوان آن محبوبها را درک نمىکند. راغب در تبیین معناى محبت، ضمن سه مثال، محبت حیوانى و انسانى را در کنار هم ذکر نموده است:
المحبه اراده ما تراه او تظنه خیرا و هى على ثلثه اوجه: محبه للذه کمحبه الرجل المراه، و محبه للنفع کمحبه شىء ینتفع به، و محبه للفضل کمحبه اهل العلم بعضهم لبعض لاجل العلم.
«محبت» اراده نمودن چیزى است که آن را خوب بدانى یا دربارهاش گمان خوب داشته باشى و آن سه گونه است: محبت به منظور لذت مانند محبت مرد به زن، و محبت به منظور سود بردن، مثل محبت به چیزى که به وسیلهى آن یا از خود آن نفع عاید مىشود، و محبت براى فضل و کمال مانند محبتى که بعضى از اهل علم و دانش نسبت به بعض دیگر دارند، براى فضیلت علم.
محبت اول و دوم مشترک بین حیوان و انسان است، اما محبت سوم به آدمى اختصاص دارد و حیوان از درک برترى و فضل علم عاجز است و نمىتواند کمال دانش را درک کند تا نسبت به آن ابراز علاقه و محبت نماید. کرایم اخلاق و سجایاى انسانى، مانند فضیلت علم، از
جملهى امورى است که مورد محبت انسانهاست و حیوانات از درک ارزش و اهمیتشان عاجزند و نسبت به آنها محبت و علاقه ندارند مانند عدل و انصاف، تعاون و ایثار، سخاوت و احسان، وفاى به عهد و اداى امانت، و دیگر صفات حمیدهاى از این قبیل. مسلمانان طبق دستور اولیاى دین مکلف و موظفاند که فرزندان خردسال خویش را با صفات حمیده و خصال پسندیده بار آورند و به موازات تعالیم لازم براى نظافت و بهداشت و ادارهى زندگى دنیا، آنان را انسان بسازند، به اخلاق انسان متخلفشان نمایند، و به راه خداپرستى و عبادت تمرینى و اطاعت از اوامر او سوق دهند.
عن النبى صلى الله علیه و آله قال: مروا صبیانکم بالصلوه اذا بلغوا سبع سنین.
رسول اکرم (ص) فرمود: وقتى فرزندانتان به هفت سال رسیدند، به آنان امر کنید که نماز بخوانند.
مسلمانان وظیفه دارند در دوران کودکى حرام و حلال خداوند را تدریجا به فرزندان خویش بیاموزند، بذر محبت دین و متدینین را در ضمیرشان بیفشانند، آنان را دوستدار اتقیا و پاکان بسازند، و در راس تمام محبتها باید حب خداوند و رسول اکرم (ص) و ائمهى معصومین علیهمالسلام باشد. اگر سئوال شود چطور مىتوان دیگران را دوستدار خداوند ساخت و حب الهى را در اعماق وجودشان نفوذ داد، پاسخ این پرسش در حدیث آمده است که در اینجا عینا نقل مىشود:
عن ابیجعفر علیهالسلام قال: اوحى الله تعالى الى موسى علیهالسلام احببنى و حببنى الى خلقى. قال موسى یا رب انک لتعلم انه لیس
احد احب الى منک. فکیف لى بقلوب العباد. فاوحى الله الیه فذکرهم نعمتى و آلائى فانهم لا یذکرون منى الا خیرا.
امام باقر (ع) فرمود: خداوند به حضرت موسى (ع) وحى نمود: مرا دوست بدار و مردم را نیز دوستدار من بنما. عرض کرد: بار الها! تو مىدانى احدى نزد من محبوبتر از تو نیست، اما چگونه مىتوانم در دلهاى مردم اثر بگذارم و آنان را علاقهمند به تو نمایم. خداوند وحى فرمود: نعمتهاى مرا به مردم یادآورى کن که آنها با توجه به نعماى من که اعطا نمودهام، مرا جز به خیر و خوبى یاد نمىکنند.
بشر دوستدار کسى است که به او احسان مىنماید، اگر مردم متوجه شوند که حیات و سلامتشان، قواى بدن و ارزاقشان، ستر عیوب و مغفرت گناهانشان، و خلاصه، تمام نعمتهایى که از آنها برخوردارند متعلق به ذات اقدس الهى است، قهرا دوستدار او مىشوند و جز بخوبى از وى یاد نمىکنند. اگر طفلى که چند مدت تحت مراقبتهاى دینى قرار گرفته و بیش و کم به تعالیم اسلام عمل نموده، از والدین خود سئوال کند: من از کجا بفهمم که دوستدار خدا شدهام یا نه؟ والدین مىتوانند به او بگویند که قرآن شریف به این پرسش یک پاسخ به همهى کودکان و جوانان، میانسالان و کهنسالان داده و فرموده است:
قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونى یحببکم الله و یغفر لکم ذنوبکم و الله غفور رحیم.
پیمبر گرامى! به مردم بگو: اگر دوستدار خدا هستید، از من پیروى کنید تا مورد محبت بارى تعالى قرار گیرید و گناهانتان را ببخشد که او بخشندهى مهربان است.
از این آیه استفاده مىشود که متابعت از رسول گرامى (ص) نشانهى حب خداوند است. این متابعت، انسان را محبوب حضرت حق مىسازد و گناهانش مشمول عفو پروردگار مهربان قرار مىگیرد. بعضى حب بندگان به خداوند را اطاعت از ذات اقدس او که پیروى از رسول اکرم (ص) است مىدانند و بعضى براى آن معناى دیگر ذکر کردهاند.
و محبه العبد لله تعالى قیل هى ارادته لطاعته و امتثال اوامره و نواهیه و قال المحققون هى کیفیه روحانیه مترتبه على تصور الکمال المطلق الذى فیه على استمرار.
گفته شده است که محبت بنده نسبت به خداوند، عبارت از تصمیم وى به طاعت و امتثال از اوامر و نواهى حضرت بارى تعالى است و اهل تحقیق گفتهاند: محبت بنده به خداوند، عبارت است از کیفیت روحانى که بر اثر تصور کمال مطلق پدید مىآید، کمالى که در ذات اقدس او دائمى است و هرگز زایل نمىشود.
در هر صورت، لازمهى حب خداوند اطاعت از اوامر و نواهى اوست که از راه وحى به رسول اکرم (ص) ابلاغ گردیده است. به هر نسبت که حب الهى در دل مومن قوىتر باشد، به همان نسبت اطاعت و فرمانبریش بیشتر خواهد بود و اگر بعضى از دوستداران الهى در مواقعى دچار لغزش شدند و مرتکب گناه گردیدند، به عفو الهى امیدوار باشند و همچنان به تبعیت پیمبر اسلام (ص) ادامه دهند.
یکى از نشانههاى حب حضرت بارى تعالى، علاقه به عبادت و بندگى اوست.
قال رسولالله صلى الله علیه و آله: افضل الناس من عشق العباده
فعانقها و احبها بقلبه و باشرها بجسده.
رسول اکرم (ص) فرمود: افضل و برتر مردم کسى است که به عبادت عشق ورزد و با آن معانقه کند، در دل دوستدارش باشد و با جسم در انجام آن بکوشد.
سال رجل رسولالله صلى الله علیه و آله فقال: احب ان اکون من احباء الله و رسوله. قال: احب ما احب الله و رسوله و ابغض ما ابغض الله و رسوله.
مردى به رسول اکرم (ص) عرض کرد: دوست دارم از دوستان خدا و رسول باشم. فرمود: دوست بدار آن را که خداوند و پیمبرش دوست دارند و دشمن بدار آن را که خدا و پیمبرش دشمن دارند.
باید توجه داشت که در شرع مقدس، کسى واجد ایمان کامل و خالص است که حب خداوند در ضمیرش از حب هر چیزى غیر خدا قوىتر باشد و این مطلب با تعبیرهاى مختلف ضمن بعضى از آیات و اخبار آمده است.
عن ابیعبدالله علیهالسلام قال: لا یمحض رجل الایمان بالله حتى یکون الله احب الیه من نفسه و ابیه و امه و ولده و اهله و ماله و من الناس کلهم.
امام صادق (ع) فرمود: ایمان کسى خالص است که حب خداوند در ضمیر او از حب خودش، از حب پدر و مادرش، از حب فرزند و خانوادهاش و از حب مال و تمام مردم بیشتر و فزونتر باشد.
اگر پدر و مادر، زن و فرزند، و دیگر بستگان، مومن به خدا هستند، افرادى که واجد ایمان خالصاند آنان را دوست دارند، ولى به
فرمودهى امام (ع) دوستى خداوند در ضمیرشان قوىتر از تمام محبوبهاى آنان است. اما اگر ارحام و بستگان دشمنان خدا باشند، مومنین راستین هرگز با آنان پیوند محبت برقرار نمىنمایند و این مطلب صریحا در قرآن شریف آمده است:
لا تجد قوما یومنون بالله و الیوم الاخر یوآدون من حاد الله و رسوله و لو کانوا آباءهم او ابناءهم او اخوانهم او عشیرتهم.
اى رسول معظم! هرگز نمىیابى کسانى را که ایمان به خداوند و روز جزا آوردهاند دوستدار دشمنان خدا و رسول شوند، هر چند آن دشمنان پدران یا فرزندان آنان باشند یا برادران یا فامیلشان.
خلاصه، مسئلهى حب و بغض در اسلام مورد کمال توجه است، حتى در روایات متعددى خاطرنشان گردیده که دین چیزى جز حب و بغض نیست.