سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تنزیل نور


ساعت 10:14 صبح سه شنبه 87/11/29

شرح دعای مکارم الاخلاق(4 )

پیغمبر فرموده: هر کس سلطان ستمگرى را ببیند و رفتار او را انکار نکند و با او مبارزه ننماید، همانند او معذب و محشور مى‏شود. 

این روایت را مى‏خوانند و درباره‏ى اهمیت آن فریاد مى‏زنند و شعار مى‏دهند، اما وقتى گفته مى‏شود: اسلام نماز آورده، روزه آورده، حج و زکات آورده، اسلام شرب خمر را حرام کرده، بى‏عفتى را ممنوع نموده، به اینها اعتنا نمى‏کنند، فقط و فقط اسلام انقلابى مى‏خواهند، نه انقلاب اسلامى. این گروه، دم از مسلمانى مى‏زنند ولى به «جمیع ما انزل الله» باور ندارند، اینان را هم مى‏گویند مسلمان ولى فاقد ایمان. 

بنابراین دو تفاوت بین اسلام و ایمان ذکر شد: یکى اسلام منافقین که فاقد ایمان معنوى و عقد قلبى است، و آن دیگر اسلام کسانى که مى‏گویند: 

نومن ببعض و نکفر ببعض. 

به جمیع ما انزل الله ایمان ندارند، پاره‏اى از احکام الهى را مى‏پذیرند و قسمتى از دستورهاى خداوندى را رد مى‏کنند. واضح است که در مقام تسلیم، این دو گروه با مومنین واقعى تفاوت بسیار دارند، تسلیم اینان قبل از ایمان است و تسلیم مومنین واقعى بعد از ایمان به خداست. ارزش مهم براى آن تسلیمى است که یک نفر، آگاهانه، به خدا و تعالیم الهى و دستورهاى پیمبران ایمان آورده و از صمیم قلب معتقد شده و سپس بى‏قید و شرط، مطیع آن اوامر مى‏گردد. آن تسلیم است که بسیار ارزنده و مهم است. نمونه‏ى آن تسلیم در مورد 

ابراهیم و اسماعیل است. وقتى در عالم منام به ابراهیم الهام شد که فرزند خود را قربانى کند، الهام الهى را با فرزندش در میان گذارد و فرزند هم با کمال صمیمیت الهام خداوندى را که به پدرش رسیده بود پذیرفت و آماده شد که به دست پدر قربانى شود. در اینجا قرآن شریف مى‏گوید: 

فلما اسلما و تله للجبین. 

وقتى هر دو به امر خداوند گردن نهادند، در مقام تهیه‏ى مقدمات قربانى برآمدند. این تسلیم بهت‏آور و حیرت‏زا نشانه‏ى کمال ایمان واقعى پدر و پسر است. کسى که به چنین مقام ایمان مى‏رسد در مقابل امر خدا تسلیم بى‏قید و شرط است، چون و چرا نمى‏کند، عقل خود را به میان نمى‏آورد، و نمى‏گوید من باید فکر کنم که آیا چنین عملى بر وفق عقل است یا نه. حضرت على بن موسى الرضا علیهماالسلام مى‏فرماید: 

و اعلموا ان راس طاعه الله سبحانه التسلیم لما عقلناه و ما لم نعقل. 

سرآمد تمام شرایط اطاعت و فرمانبردارى از خداوند این است که ما تسلیم بدون قید و شرط خدا باشیم، چه در امورى که عقل ما آنها را درک مى‏کند و چه آن امورى که عقل ما به عمق آنها راه ندارد و حقیقت آن را درک نمى‏نماید. 

براى آنکه معناى تسلیم و اطاعت بى‏چون و چرا در امورى که حاوى مصلحت است هر چه بهتر روشن شود و شنوندگان محترم بیشتر به عمق آن واقف گردند، لازم است در اینجا حدیثى را از رسول گرامى صلى الله علیه و آله ذکر کرده و سپس در مورد آن توضیح لازم 

معروض گردد. 

عن النبى صلى الله علیه و آله قال: یا عبادالله! انتم کالمرضى و رب العالمین کالطبیب فصلاح المرضى فیما یعلمه الطبیب و تدبیره به لا فیما یشتهیه المریض و یقترحه، الا فسلموا الله امره تکونوا من الفائزین. 

رسول اکرم فرموده است: اى بندگان خدا! شما همانند بیماران هستید و خداوند همانند طبیب معالج. صلاح مرضى در آن چیزى است که طبیب از نظر علم پزشکى مى‏داند و تدبیر درمان خود را بر آن استوار مى‏سازد، نه آن چیزى که هواى نفس مریض طلب مى‏کند و خواهش غریزى خود را درخواست مى‏نماید. پس تسلیم امر بارى‏تعالى باشید تا به فوز و پیروزى موفق گردید و از خطرات و مهالک نجات یابید. مریض که به طور طبیعى داراى حب ذات و عشق به زندگى است براى اینکه خود را از گرفتارى بیمارى برهاند و درد خود را درمان نماید بى‏قید و شرط، خویشتن را تسلیم طبیب مى‏کند و به تمام وجود مطیع فرمان او مى‏شود. اگر مثلا نیاز به جراحى دارد و باید کلیه‏ى او تعویض شود، یا زخم معده دارد و باید قسمتى از معده‏اش برداشته شود، در آغاز، طبیب دستورهایى مى‏دهد و مى‏گوید خون مریض را تجزیه کنند تا وضع مزاجى او را بفهمد، هر گاه مقتضى بداند قبل از عمل جراحى به او دوا بدهد، و به طور خلاصه تمام مقدمات کار را فراهم کند و بیمار هم به تمام معنى در مقابل دستور پزشک مطیع است، هر چه بگوید عمل مى‏کند، چون مى‏داند بر وفق مصلحت است. روز عمل فرا مى‏رسد، با میل و رغبت یکسره روى 

تخت جراحى مى‏خوابد. با اینکه در دل مضطرب است و این کار سنگین است، اما یک قدم از اطاعت طبیب سر باز نمى‏زند و به آنچه پزشک مى‏گوید عمل مى‏کند، بیهوشش مى‏نمایند، شکم را باز مى‏کند، کلیه را برمى‏دارد، کلیه‏ى سالمى را پیوند مى‏زند، یا نصف معده را قیچى مى‏کند و به دور مى‏اندازد، سپس بخیه مى‏کند، مریض به هوش مى‏آید، به اطاقش مى‏برند. باز هم مطیع مطلق آقاى پزشک است، هر چه بگوید اطاعت مى‏کند به این امید که در پى این اطاعتها به سلامتى نایل گردد، بیماریش درمان شود، رفاه زندگى پیدا کند و تمام آنچه را که صلاح زندگى اوست به دست آورد. این است مقام تسلیم و رضاى یک بیمار در مقابل طبیب عالم درمان. 

رسول گرامى مى‏فرماید: مردم! شما مانند مریضید و خداوند مانند طبیب. همانطورى که بیمار از پزشک عالم خود بدون چون و چرا اطاعت مى‏کند، تنها به این دلیل که هر چه مى‏گوید و عمل مى‏کند به مصلحت بیمار است، مردمان با ایمان هم باید بى چون و چرا امر خدا را اطاعت کنند و تسلیم بى قید و شرط فرمان الهى باشند تا به صلاح و سعادت نایل گردند. جالب آنکه مریض مى‏داند که این آقاى پزشک با آنکه درس خوانده و عالم است، با آنکه انسانى داراى فضیلت است و کوچکترین انحرافى را عمدا از مسیر علم پزشکى نمى‏نماید، باز در عمق جان احتمال مى‏دهد که در این مورد اشتباه کرده باشد، شاید به دقایق مرض واقف نشده باشد، ممکن است در حین جراحى و تعویض کلیه یک اشتباه کوچک بنماید و در نتیجه، بیمار به آن مصلحتى که باید برسد توفیق نیابد. اما مومنین واقعى در اوامر الهى چنین احتمالاتى را نمى‏دهند. اینان مى‏دانند که خدا به تمام حقایق و دقایق واقف است، یقین دارند که تمام مصلحتهاى 

مردم را مى‏داند، مطمئن‏اند که خداوند طالب سعادت انسانها و تعالى و تکامل آنان است. از این رو با اطمینان خاطر تسلیم امر او مى‏شوند و بى چون و چرا اوامرش را اطاعت مى‏نمایند و در نتیجه به سعادت ابدى و کمال واقعى نایل مى‏گردند. 

از آنچه تا اینجا بیان شد، قسمت اول این بحث یعنى فرق بین اسلام و ایمان واضح گردید و روشن شد که تسلیم قبل از ایمان ناشى از ترس است یا طمع، و تسلیم بعد از ایمان ناشى از معرفت باریتعالى و به منظور نیل به صلاح و سعادت است. اسلام، فرمانبردارى ظاهرى و تسلیم برونى است، ایمان عقد قلبى و تسلیم درونى است. گردن نهادن به اوامر خداوند و تسلیم قبل از ایمان فقط در حضور مردم صورت مى‏گیرد و در خلوت تسلیم و اطاعتى وجود ندارد. اما تسلیم بعد از ایمان همیشه و همه جا وجود دارد و افراد مومن واقعى، هم در خلوت فرمانبردار اوامر بارى‏تعالى هستند و هم در جلوت و حضور مردم. 

قسمت دوم بحث امروز توضیح درجات و مراتب ایمان است. امام سجاد (ع) عرض مى‏کند: بار الها! ایمان مرا به کاملترین مدارج آن برسان. براى آنکه بالاترین مراتب و درجات ایمان را بشناسیم، لازم است در روایاتى که از اولیاى گرامى اسلام راجع به کمال ایمان رسیده و حاوى نشانه‏ها و علائم آن است دقت نماییم و منتهاى توجه خود را مبذول داریم تا با راهنمایى آن روایات به بالاترین مراتب ایمان واقف گردیم و در اینجا براى مزید آگاهى شنوندگان محترم بعضى از آن احادیث ذکر مى‏شود. 

عن النبى صلى الله علیه و آله: ثلاثه من کن فیه یستکمل الایمان: رجل لا یخاف فى الله لو مه لائم و لا یرائى بشى‏ء من عمله و اذا عرض 

علیه امران احدهما للدنیا و الاخر للاخره اختار امر الاخره على الدنیا. 

رسول اکرم فرموده است: سه چیز است که اگر در کسى باشد ایمان خود را کامل نموده است: اول آن مردى که در راه خدا و براى اعلاى حق از ملامت هیچ ملامت‏کننده‏اى نترسد. دوم آن کس که هیچیک از اعمال خود را به ریا آلوده نکند. سوم شخصى که وقتى دو امر به او عرضه شد یکى مربوط به دنیا و آن دیگر مربوط به آخرت، آن را که مربوط به آخرت است برگزیند و بر امر دنیا مقدم دارد. 

و عنه صلى الله علیه و آله فى جواب رجل ساله فقال: احب ان یکمل ایمانى. قال: حسن خلقک یکمل ایمانک. 

مردى به رسول اکرم عرض کرد: یا رسول الله! دوست دارم ایمان من کامل شود. در جواب فرمود: اخلاق خود را نیکو و پسندیده کن، بر اثر این عمل ایمانت کامل مى‏شود. 

عن ابیجعفر (ع) قال: ثلاث من کل فیه استکمل الایمان: من اذا رضى لم یدخله رضاه فى الباطل و اذا غضب لم یخرجه غضبه من الحق و من اذا قدر لم یتعاط ما لیس له. 

امام باقر (ع) فرموده: سه چیز است که اگر در کسى باشد ایمان خود را کامل نموده است: انسانى که چون به امرى راضى شد رضاى او، او را در باطل وارد نکند، و وقتى خشمگین گردید خشم او وى را از حق منحرف و منصرف ننماید، و زمانى که قدرت پیدا کرد به چیزى که شایسته‏ى او نیست دست نگشاید. 

در کتابهاى دینى روایات متعددى از رسول گرامى اسلام و ائمه‏ى معصومین علیهم‏السلام درباره‏ى کمال ایمان رسیده و مجموع آن روایات ناظر به خلوص نیت و چگونگى گفتار و رفتار مومنین است و تمامیت ایمان هر فرد به نسبتى است که آن اعمال را انجام مى‏دهد و آن وظایف مهم و سنگین را عملا رعایت مى‏نماید. عده‏ى معدودى از اولیاى خدا هستند که تمام نشانه‏هاى ایمان تام و کامل را عمل مى‏کنند و آنها را به کار مى‏بندند. اینان واجد کاملترین درجات ایمان‏اند و امام سجاد (ع) چنین ایمانى را از درگاه خداوند متعال درخواست مى‏نماید. ناگفته نماند که دعاى شریف «مکارم الاخلاق» خود مجموعه‏اى است که قسمت اعظم نشانه‏هاى ایمان کامل را در بر دارد. امید است که با توفیق حضرت بارى‏تعالى تمامى این دعا در سخنرانیهاى آینده شرح داده شود و شنوندگان محترم نیز با اراده‏ى جدى آنها را فراگیرند و عملا به کار بندند. 



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: تنزیل نور

    نوشته های دیگران ( )

    خانه
    وررود به مدیریت
    پست الکترونیک
    مشخصات من
     RSS 
     Atom 

    :: بازدید امروز ::
    22
    :: بازدید دیروز ::
    82
    :: کل بازدیدها ::
    188679

    :: درباره من ::

    تنزیل نور

    تنزیل نور
    دراین وبلاگ مطالبی در مورد قران ،دین اسلام وائمه اطهار(ع) ارائه خواهد شد.

    :: لینک به وبلاگ ::

    تنزیل نور

    ::پیوندهای روزانه ::

    :: دسته بندی یادداشت ها::

    تفسیر[2] . ابن غضائرى[2] . ابو الحسن[2] . امام حسن عسگری علیه السلام[2] . شعرانی[2] . شیخ صدوق[2] . مجمع البیان[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شعبان . آشتی . محدث نوری . محمد تقی فلسفی . مشایخ . مظلوم . مقاوم . مولامان و صاحبمان . نعمات . شکر . صاحب الزمان . صبر وفرج . صله رحم . صهیونیست . غزه . فضیلت ماه‏های سه گانه . قدر شناسی . گذشت . متن . متن رساله حقوق امام سجاد (ع) . امام رضا . امام سجاد (ع) . انقلاب . بستگان . ترجمه . اختلاف . الطاف خدا . الْمُحَرِّفینَ . ثنای الهی . جمعه . حدیث . حدیث پیامبر(ص) . حضرت بقیةاللَّه . حق آزاد کننده و آزاد شده . حق اذانگو . حق الله . حق اندرزخواه و اندرزگو . حق بدهکار . حق برادر . حق پا . حق پیشنماز . حق پیشوا . حق چشم . حق دارایى . حق دانش آموز . حق رعیت . حق زبان . حق زکات . حق زیردست . حق سائل ومسؤول . حق سالخورده وخردسال . حق شریک . حق شکم . حق طرفت که بر تو ادعایىدارد . حق طرفت که تو براوادعایى دارى . حق عورت . حق فرزند . حق قربانى‏ . حق کافران . حق گوش . حق مادر . حق مشورت کننده و شونده . حق ندیم . حق نمازوروزه‏ . حق نیکى کننده . حق همسایه‏ . حق همکیش . حق همنشین . حمد . خطبه غدیر . دست کاری . دعاى مکارم الاخلاق . دعای مکارم الاخلاق . رجب . رساله حقوق . رمضان . رهبرمعظم انقلاب . سیار . شب .

    :: آرشیو ::

    پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
    دوازده معصوم علیهم السلام
    آذر 1387
    دی 1387

    :: خبرنامه وبلاگ ::

     

    :: موسیقی ::