شرح دعای مکارم الاخلاق(167 )
بسم الله الرحمن الرحیم
و سهل الى بلوغ رضاک سبلى، و حسن فى جمیع احوالى عملى.
حضرت على بن الحسین علیهماالسلام در این قطعه از دعاى شریف «مکارمالاخلاق»، دو درخواست از پیشگاه بارى تعالى مىنماید: اول، بار الها! راههاى مرا براى وصول به رضا و خشنودیت آسان فرما. دوم، بار الها! در تمام حالاتم کارهاى مرا پسندیده و نیکو گردان.
به خواست خداوند توانا، این دو جمله از دعاى امام علیهالسلام موضوع بحث و سخنرانى امروز است.
نیل به خشنودى و رضاى حضرت بارى تعالى عالىترین مقامى است که تمام اولیاى بزرگ الهى در تمناى آن هستند، جایگاه مردان و زنان باایمان در قیامت طبق وعدهى خداوند، بهشت جاودان است، پاداش انبیا و صدیقین و شهدا و دیگر اولیاى بزرگ الهى جنات عدن است، و جنات عدن داراى مزایاى اختصاصى است و گروههاى معینى در مساکن طیبهى آن جاى دارند، و رضوان الهى از آن دو بهشت بزرگتر و افضل است. خداوند در قرآن شریف، این سه مرحله را در یک آیه، از پى هم، ذکر فرموده است: وعد الله المومنین و المومنات جنات تجرى من تحتها الانهار خالدین فیها و مساکن طیبه فى جنات عدن و رضوان من الله اکبر ذلک هو الفوز العظیم. خداوند به مردان و زنان باایمان باغها و جناتى را وعده داده است که از زیر درختانش نهرهاى آب جارى است و آنان براى همیشه در آن باغها مىمانند و همچنین خداوند وعدهى مسکنهاى پاک و مطهر را در جنات عدن داده است، ولى رضوان الهى از این دو بهشت سراسر نعمت و رحمت بزرگتر و برتر است و نیل به رضوان الهى پیروزى و موفقیتى است بزرگ.
همانطور که وصول به جنات خلد و دست یافتن به مساکن طیبه و جنات عدن راههایى دارد که افراد باایمان باید آنها را بپیمایند تا به نتیجه برسند، قطعا براى نیل به رضوان خداوند هم باید راههایى را که مایهى خشنودى و رضاى ذات اقدس اوست، طى نمود تا به آن پیروزى بزرگ و پاداش اکبر نایل گردند. امام سجاد (ع ) در جملهى اول دعاى مورد بحث امروز، به طور اجمال از راههاى رضوان خداوند نام مىبرد و از پیشگاه مقدسش درخواست مىکند که موجباتى را فراهم نماید که از آن طرق به آسانى بگذرد: و سهل الى بلوغ رضاک سبلى. بار الها! راههاى مرا براى وصول به رضا و خشنودیت آسان فرما.
براى آنکه طرق وصول به رضوان خداوند را بشناسیم، باید از زبان وحى و به وسیلهى رسول اکرم (ص) و ائمهى معصومین علیهمالسلام از آنها آگاهى یابیم و در روایات اولیاى دین، طرق متعددى براى وصول به رضا و خشنودى خداوند رسیده و در اینجا قسمتى از آنها به عرض شنوندگان محترم مىرسد. در بعضى از آیات قرآن شریف، رضاى خداوند از گروهى اعلام گردیده که آنان نیز از خداوند خشنود و راضى هستند.
رضى الله عنهم و رضوا عنه اولئک حزب الله الا ان حزب الله هم المفلحون. خداوند از آنها راضى و آنان نیز از خداوند رضایت دارند، این گروه حزب اللهاند و آگاه باشید که اعضاى حزب خداوند از رستگارى و سعادت واقعى برخوردارند. در بعضى از روایات آمده که یکى از راههاى رسیدن به رضوان بارى تعالى این است که آدمى، خود، به قضا و مقدرات الهى راضى و خشنود باشد. ان موسى علیهالسلام قال: یا رب! دلنى على عمل اذا انا عملته نلت به رضاک. فاوحى الله تعالى الیه: ان رضاى فى رضاک بقضائى. حضرت موسى بن عمران علیهالسلام عرض کرد: بار الها! مرا راهنمایى فرما به عملى که چون انجام دادم به وسیلهى آن به رضاى تو نایل گردم. خداوند به وى وحى فرمود که رضاى من در رضاى تو به قضاى من است. عن على علیهالسلام قال: کن راضیا تکن مرضیا. على (ع) فرمود: به قضاى الهى دربارهى خودت راضى باش تا مشمول رضوان بارى تعالى باشى.
و عنه علیهالسلام قال: علامه رضا الله سبحانه عن العبد رضاه بما قضى به سبحانه له و علیه. و نیز فرموده است: علامت رضاى خداوند سبحان از بنده، رضاى بنده است به آنچه خداوند دربارهى او مقدر فرموده است، خواه مقدر الهى به نفعش باشد یا به ضررش.
ائمهى طاهرین علیهمالسلام براى آنکه پیروان خود را در رضاى به قضاى الهى که یکى از راههاى وصول به رضوان بارى تعالى است آگاه بار بیاورند و با منطقى نافذ قانعشان نمایند، ضمن روایات متعددى، مطالب آموزندهاى را تذکر دادهاند که در اینجا بعضى از آنها ذکر مىشود. عن ابیعبدالله علیهالسلام قال: ان اعلم الناس بالله ارضاهم بقضاء الله. امام صادق (ع) فرمود: عالمترین مردم به صفات کمال حضرت بارى تعالى، راضىترین آنان به قضاى خداوند است.
مثلا کسى که با چهرهى نامطبوع، اندامى ناموزون، و بدنى ضعیف آفریده شده است، یا در طول زندگى همواره درآمدش کم و بضاعتش محدود بوده، اگر به خداوند و صفات کمالش ایمان داشته باشد، با خود مىاندیشد که آفریدگار در خلقت من نه بخیل بوده و نه عاجز، نه از من غافل بوده و نه نسبت به من ظالم، اعمال او حکیمانه است، اگر مرا اینچنین آفریده یا مقدر مرا در امر مال، محدود قرار داده، حتما بر وفق مصلحتى است که من از آن بىخبرم. این طرز تفکر که لازمهى ایمان به خداوند است، اگر نگرانى و تشویش خاطر او را بکلى زایل ننماید، قطعا به مقدار قابل ملاحظهاى کاهش مىدهد و در چند روز زندگى، از اندوه جانکاه و طاقتفرسا تا حدى رهایى مىیابد.
قال الراوى قلت لابیعبدالله علیهالسلام باى شیئى یعلم المومن بانه مومن؟ قال بالتسلیم لله و الرضا فى ما ورد علیه من سرور او سخط.
راوى حدیث مىگوید: به امام صادق (ع) عرض کردم: با چه چیز ایمان واقعى مومن شناخته مىشود؟ در پاسخ فرمود: با تسلیم در مقابل بارى تعالى و رضا از آنچه بر او از سرور و خشم وارد مىشود. یکى درد و یکى درمان پسندد یکى وصل و یکى هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد
اگر به قضاى الهى راضى نشود و با نیروى ایمان به ضمیر آشفتهى خود تسکین نبخشد، قادر نیست مکروهات و ناملایمهایى را که به آنها مبتلاست برطرف نماید، ولى ممکن است با جزع و بىصبرى به عوارض روحى و بیمارى عصبى نیز مبتلا شود، مصیبت تازهاى را بر مصائب دنیاى خویش بیفزاید و در آخرت از پاداش و صبر و رضا محروم گردد.
عن ابیجعفر علیهالسلام قال: من رضى بالقضاء اتى علیه القضاء و عظم الله اجره و من سخط القضاء مضى علیه القضاء و احبط الله اجره.
امام باقر (ع) فرمود: کسى که به قضاى الهى راضى باشد، قضا و مقدرات بر او وارد مىشود و خداوند به وى اجر عظیم عطا
مىفرماید و کسى که به قضاى حق خشمگین باشد، آنچه مقدر است بر او مىگذرد و خداوند اجر قیامتش را از میان مىبرد.
خلاصه، یکى از راههاى رسیدن به رضوان بارى تعالى، رضاى به قضاء و مقدرات اوست، خواه آن مقدر مطبوع طبع و مقبول آدمى باشد یا مورد بىرغبتى و کراهت.
راه دیگرى که در روایات ارائه شده و موجب نیل به رضوان خداوند است، اطاعت و فرمانبرى از ذات مقدس اوست.
عن على علیهالسلام قال: رضا الله سبحانه مقرون بطاعته.
على (ع) فرموده: رضاى خداوند و طاعت او به هم پیوستهاند.
عن ابیعبدالله علیهالسلام: من سره ان یعلم ان الله یحبه فلیعمل بطاعه الله و لیتبعنا.
امام صادق (ع) در پایان نامهاى که براى اصحاب خود نوشته، فرموده است: کسى که خوشحال مىشود از اینکه بداند خدا او را دوست دارد، البته باید اوامرش را به کار بندد، او را اطاعت نماید و از ما پیروى کند.
با توجه به اینکه مردم به اوامر و نواهى خداوند دسترسى ندارند و از آنها ناآگاهاند و باید از راه وحى و به وسیلهى پیمبر او ابلاغ گردد، بنابراین اطاعت از بارى تعالى ایجاب مىکند که مردم از پیمبر گرامیش اطاعت نمایند و در قرآن شریف این امر خاطرنشان گردیده است.
من یطع الرسول فقد اطاع الله.
کسى که از پیغمبر خدا اطاعت مىکند، تحقیقا از ذات اقدس الهى اطاعت نموده است.
پیشواى بزرگ اسلام (ص) در طول ایام رسالت خود، به دو اطاعت از طرف بارى تعالى ماموریت یافت: اول، به عنوان یک مسلمان موظف بود از تمام اوامر و نواهى خداوند که در شرع اسلام مقرر فرموده است، اطاعت کند و عملا آنها را به کار بندد. دوم، به عنوان رسول خدا موظف بود اوامر الهى را در تبلیغ رسالت اطاعت کند، دین حق را به مردم برساند و جامعه را به صراط مستقیم هدایت نماید. در اطاعت اول، وظیفهى مسلمانى را در کمال خوبى و شایستگى انجام داد و به رضوان الهى نایل گردید. در اطاعت دوم، یعنى تبلیغ رسالت، با مصائبى سخت و جانکاه از ناحیهى دشمنان مواجه گردید، ولى ضعف و سستى به خود راه نداد، در کمال جدیت مسیر خویش را پیمود و دین حق را بخوبى ابلاغ نمود، بر اثر اطاعت از انجام این وظیفهى بسیار سنگین در امواج رضوان الهى غوطهور شد و از حداکثر قرب بارى تعالى برخوردار گردید. على علیهالسلام در یکى از خطبهها از رضوان بارى تعالى و آزار شدید مردم نام برده است.
و نشهد ان محمدا عبده و رسوله خاض الى رضوان الله کل غمره و تجرع فیه کل غصه.
شهادت مىدهیم که حضرت محمد صلى الله علیه و آله بنده و رسول خداوند است. او با تمام وجود در رضوان خداوند فرورفت و مصائبى را که از خلق در راه تبلیغ دید، تحمل نمود.
بندگان باایمان و خالص در مقام فرمانبرى از اوامر الهى و جلب رضاى خداوند، بالاترین مراتب اطاعت را از خود بروز دادهاند. عمار یاسر که از تربیت شدگان ممتاز مکتب اسلام است، در جنگ
صفین پیش از آنکه به عرصهى پیکار قدم بگذارد، در پیشگاه خداوند عرض کرد:
اللهم انک تعلم انى لو اعلم ان رضاک فى ان اقذف بنفسى هذا البحر لفعلت، اللهم انک تعلم انى لو اعلم ان رضاک فى ان اضع ظبه سیفى فى بطنى ثم انحنى علیه حتى یخرج من ظهرى لفعلت، اللهم انى اعلم مما علمتنى انى لا اعمل عملا الیوم هذا هو ارضى لک من جهاد هولاء الفاسقین.
بار الها! تو مىدانى اگر بدانم رضاى تو در این است که خود را در این دریا بیفکنم مىافکنم، بار الها! تو مىدانى اگر بدانم رضاى تو در این است که نیش شمشیر را بر شکمم بگذارم و آنقدر فشار دهم که از پشتم به در آید این کار را انجام مىدهم، بار الها! از دینى که به من آموختهاى مىدانم امروز هیچ عملى بیش از جهاد با این مردم گناهکار، مرضى ذات اقدس تو نیست.
خلاصه، به موجب روایاتى که مذکور افتاد، یکى از راههاى نیل به رضوان حضرت بارى تعالى اطاعت و فرمانبرى از ذات اقدس اوست و باید این مهم را مورد کمال توجه قرار داد.
عن ابیجعفر عن آباءه عن امیرالمومنین علیهمالسلام قال: ان الله تبارک و تعالى اخفى اربعه فى اربعه: اخفى رضاه فى طاعته فلا تستصغرن شیئا من طاعته فربما وافق رضاه و انت لا تعلم...
امام باقر علیهالسلام از آباء بزرگوارش از امیرالمومنین علیهمالسلام حدیث نموده که فرموده است: خداوند چهار چیز را در چهار چیز پنهان داشته: رضاى خود را در اطاعت خویش مخفى نموده،
پس هیچ چیز از اطاعت الهى را کوچک نشمرید، چه بسا رضاى او با آن اطاعت توافق یابد و شما ندانید.
از جملهى راههاى وصول به رضوان الهى دوست داشتن کسانى است که خداوند آنها را دوست دارد و دشمن داشتن کسانى که مبغوض بارى تعالى هستند. با توجه به اینکه حب و بغض خداوند بر اساس حق و عدل است و اگر کسى واجد چنین صفتى باشد ، از نعمت تشبه به کامل برخوردار شده است، بعلاوه معیار حب و بغض نیز از خلال روایات استفاده مىشود.
روى ان موسى علیهالسلام قال یا رب! اخبرنى عن آیه رضاک. فاوحى الله تعالى الیه اذا رایت نفسک تحب المساکین و تبغض الجبارین فذلک آیه رضاى.
روایت شده است که حضرت موسى بن عمران علیهالسلام عرض کرد: پروردگارا! نشانهى رضاى خود را به من بگو. از بارى تعالى به او وحى شد: وقتى در نفس خود یافتى که دوستدار مساکین و دشمن جباران و ستمگران هستى، این نشانهى رضاى من است.
راههاى دیگرى براى نیل به رضوان الهى در روایات بیان شده است و در اینجا به آنچه مذکور افتاد، اکتفا مىشود.