شرح دعای مکارم الاخلاق( 162)
ممکن است کسى سئوال کند که آیا مىشود تمام اوقات سلامت یک انسان در عبادت مصروف گردد که حضرت زینالعابدین (ع) تندرستى و صحتى اینچنین را از پیشگاه الهى درخواست مىنماید؟ امام (ص) یک انسان زنده است و انسان زنده آب و
غذا مىخواهد، خواب و استراحت لازم دارد و خلاصه، شخص زنده باید نیازهاى طبیعى خویش را برآورده سازد تا زنده بماند و بتواند قسمتى از اوقات سلامت خویش را در عبادت و بندگى خداوند بگذراند. در پاسخ چنین سئوالى گفته مىشود: اگر عبادت را منحصر به نمازها و روزههاى واجب و مستحب و دیگر فرایض عبادى از این قبیل، که تحققشان منوط به قصد قربت است بدانیم، سئوال سائل بجاست. اما اگر عبادت را به معناى وسیعى که در شرع مقدس آمده در نظر بگیریم، انسان مسلمان مىتواند تمام نیازهاى طبیعى و دیگر کارهایى را که مرضى خداوند است، به قصد قربت و به منظور جلب رضاى او انجام دهد و بدین وسیله خداى را عبادت نماید. قدر و منزلت اعمال مردم، وابسته به نیتهاى آنان است و در این باره روایات زیادى از اولیاى گرامى اسلام رسیده است و براى روشن شدن بحث، در اینجا پارهاى از روایات ذکر مىشود: عن النبى صلى الله علیه و آله قال: انما الاعمال بالنیات و انما لکل امرىء ما نوى، فمن کانت هجرته الى الله و رسوله فهجرته الى الله و رسوله و من کان هجرته الى دنیا یصیبها او امراه یتزوجها فهجرته الى ما هاجر الیه.
رسول اکرم (ص) فرمود: اعمال مردم تابع نیات آنهاست، اگر به قصد خدا و به قصد رسول خدا هجرت نموده، هجرتش در حساب بارى تعالى و پیمبر است و اگر هجرتش براى این بوده که از دنیا نصیبى عایدش گردد، یا زنى را به همسرى خود درآورد، هجرتش براى چیزى است که به انگیزهى آن هجرت نموده است.
خالق توانا بشر را آفریده، او را به خواب و غذا نیازمند ساخته و در حفظ حیات و سلامت بدن مکلفش نموده است و اداى این تکلیف، بدون غذا خوردن و خوابیدن میسر نیست. اگر غذا بخورد و استراحت بنماید، به قصد حفظ حیات و سلامت تن یا به نیت لذت بردن یا براى نیرومند شدن، وظیفهى طبیعى انجام گردیده است. اما اگر نیتش این باشد که خداوند مرا به حفظ حیات و سلامتم مکلف نموده و من با قصد قربت و به منظور اطاعت از حضرت احدیت غذا مىخورم و استراحت مىنمایم، این عمل طبیعى از چنین انسان باایمانى که به نیت قربت انجام داده، به حساب عبادات او محسوب مىشود. رسول اکرم صلى الله علیه و آله در عبارت کوتاهى به ابوذر غفارى این دستور را فرموده و او را به اداى این عمل ایمانى و انسانى متوجه نموده است:
یا اباذر! لیکن لک فى کل شىء نیه حتى فى النوم و الاکل.
اى اباذر! به گونهاى باش که در هر کارى با نیت قدم بردارى، حتى در خوابیدن و غذا خوردن.
کان صلى الله علیه و آله جالسا مع اصحابه ذات یوم فنظر الى شاب ذى جلد و قوه و قد بکر یسعى. فقالوا له: ویح هذا لو کان شبابه و جلده فى سبیل الله. فقال صلى الله علیه و آله: لا تقولوا هذا، فانه ان کان یسعى على نفسه لیکفها عن المساله و یغنیها عن الناس فهو فى سبیل الله، و ان کان یسعى على ابوین ضعیفین او ذریه ضعاف لیغنیهم و یکفیهم فهو فى سبیل الله و ان کان یسعى تفاخرا و تکاثرا فهو فى سبیل الشیطان.
روزى رسول اکرم (ص) با چند نفر از اصحاب خود در
نقطهاى نشسته بودند. حضرت جوانى را دید چابک و قوى که اول صبح مشغول کار و فعالیت شده است. اصحاب گفتند: کاش او چابکى و جوانى خود را در راه خداوند صرف مىنمود. حضرت فرمود: این سخن را نگویید، اگر این مرد کار مىکند که نان به دست آورد و خویشتن را از این و آن بىنیاز نماید، عملش در راه خداوند است، اگر پدر و مادر پیر یا کودکان ضعیفى دارد و براى تامین زندگانى آنان کار مىکند، عملش در راه خداوند است، اما اگر کار مىکند تا مالى به دست آورد براى ثروتاندوزى یا فخرفروشى، در راه شیطان قدم برمىدارد.
ملاحظه مىکنید که یک عمل با تفاوت نیت مىتواند براى خدا باشد و مىتواند براى شیطان. پس امام زینالعابدین (ع) که خود معلم مکتب انسانسازى اسلام است، قدرت دارد در کارها به گونهاى نیت کند که همهى اعمالش، حتى خوابیدن و غذا خوردنش، براى خداوند باشد و همهى آنها نزد بارى تعالى در حساب عبادات امام ( ع) محسوب گردد.
حضرت على بن الحسین علیهماالسلام در جملهى دوم دعاى مورد بحث امروز، به پیشگاه الهى عرض مىکند:
و فراغا فى زهاده.
بار الها! فراغت بالى عطا فرما که با بىاعتنایى به علایق دنیوى و امور مادى طى شود.
در این عبارت دو کلمه آمده است که باید معناى آنها از جهت لغت روشن گردد، یکى «فراغ» و آن دیگر «زهد».
الفراغ خلاف الشغل و الفراغ من العمل الخلاص منه.
فراغ، نقطهى مقابل شغل است و فراغ از کار به معناى خلاص شدن از آن عمل است.
الزهاده الزهد و هو فى اللغه ترک المیل الى الشیئى لعدم الرغبه فیه.
«زهاده» که در کلام امام سجاد (ع) آمده، به معناى زهد است و «زهد» در لغت، اظهار بىمیلى نسبت به چیزى است که بر اثر نداشتن رغبت درونى به آن پدید مىآید.
ساعات فراغت در روز یا ایام فراغت در سال از ادوار گذشته تا کنون مورد توجه جوامع بشرى بوده و افراد فارغ از کار، آن اوقات را به صور مختلف و با انجام کارهاى متفاوت مىگذراندند، بعضى نصیبشان از اوقات فراغت بهرههاى عقلانى و انسانى و فواید مادى و معنوى بوده و برخى بر اثر کارهاى ناروایى که در اوقات فراغت مرتکب مىشدند، چیزى جز ضررهاى مادى و معنوى و زیانهاى جسمى و روحى عایدشان نمىگردید. در تعالیم اسلام راجع به اوقات فراغت روایات متعددى رسیده و اولیاى دین دربارهى آن از ابعاد مختلف سخن گفته و تذکرات لازم را به پیروان خود دادهاند و در اینجا بعضى از آن احادیث ذکر مىشود:
عن الرضا علیهالسلام قال: و اجتهدوا ان یکون زمانکم اربعه ساعات: ساعه لله لمناجاته و ساعه لامر المعاش و ساعه لمعاشره الاخوان الثقات و الذین یعرفونکم عیوبکم و یخلصون لکم فى الباطن و ساعه تخلون فیها للذاتکم و بهذه الساعه تقدرون على الثلاث الساعات.
حضرت رضا (ع) فرمود: کوشش کنید که زمانتان چهار ساعت باشد: ساعتى براى عبادت و خلوت با حضرت بارى تعالى و ساعتى براى کار و کوشش و تامین معاش و ساعتى براى مصاحبت و مجالست برادران دینى مورد اعتماد و کسانى که شما را به عیوبتان متوجه مىکنند و با خلوص به شما تذکر مىدهند و ساعتى را به تفریحات و لذایذ خود اختصاص دهید، چه این ساعت تفریح و نشاط به شما نیرو مىبخشد و به قدرتى مجهزتان مىنماید که بتوانید اعمال سه ساعت دیگرى را که مذکور افتاد، هر چه بهتر و نیکوتر انجام دهید.
اوقات فراغت اگر در مجارى صحیح به کار گرفته شود، موجب نشاط و مایهى نیرومندى در سایر فعالیتهاست و اگر در کارهاى نادرست و گناهان صرف شود، مىتواند خطرات بزرگ و مفاسد غیرقابل جبران به بار آورد. بیشتر جرایم و جنایاتى که در دنیا به وقوع پیوسته، با دست افراد سالم و در اوقات فراغتشان واقع شده است. از این رو، پیشواى بزرگ اسلام (ص) براى آگاهسازى پیروان خود، این مهم را تذکر داده تا در ساعات فراغت راه انحرافى در پیش نگیرند و خویشتن را گرفتار فتنه و بلا ننمایند.
عن النبى صلى الله علیه و آله قال: نعمتان مفتون فیهما کثیر من الناس: الفراغ و الصحه.
رسول اکرم (ص) فرمود: دو نعمت است که بسیارى از مردم در آن دو به گمراهى و فساد گرایش یافتهاند: یکى فراغت است و آن دیگر سلامت.
حضرت زینالعابدین (ع) خطر ساعات فراغت را از زبان
عموم، با عبارت دعا به پیشگاه الهى چنین عرض مىکند:
فان قدرت لنا فراغا من شغل فاجعله فراغ سلامه لا تدرکنا فیه تبعه و لا تلحقنا فیه سامه.
بار الها! اگر براى ما ساعت فراغتى از شغل را مقدر فرمودهاى، آن را فراغتى سالم قرار ده که نه گرفتار پىآمدها و تبعات رنجآور آن باشیم و نه به خستگى و کوفتگى آن مبتلا شویم.
در قرون پیشین، یعنى روزگار قبل از انقلاب صنعتى، اوقات فراغت مردم کم بود، زیرا کارهاى مورد نیاز جامعه با دست انجام مىشد و تمام وقت افرادى را که عهدهدار کارى بودند مىگرفت، کسى که شغلش بافندگى بود و با دستگاهى ساده پارچه مىبافت، وقتى مشغول کار مىشد، دست و پا و چشم و تمام بدنش با هم فعالیت مىکردند، جالب آنکه او از اول صبح تا مقارن شب با این وضع دشوار کار مىکرد و محصول کارش بسیار ناچیز بود. موقعى که از کار دست مىکشید، با خستگى و فرسودگى بسیار به منزل مىرفت، لقمهى غذایى مىخورد و براى رفع خستگى در بستر مىخوابید، او نه ساعات فراغت داشت و نه نیروى ذخیرهاى که در آن ساعات با کارهاى تفریحى آزاد نماید، اما در دنیاى امروز با وجود ماشینهاى خودکار، وضع کار و کارگرى بکلى دگرگون شده است، کارگر بافندگى امروز در کنار ماشین خودکار ایستاده و دستگاه بافندگى با نیروى برق و سرعتى عجیب حرکت مىکند و پارچه مىبافد. کارگر امروز فعالیت بدنى ندارد، فقط در کنار ماشین نظارت مىکند و گاهى که نقصى در عمل ماشین مشاهده مىنماید برطرف مىسازد، و بر اثر سرعت عمل ماشین و ازدیاد
محصول، ساعات کار تقلیل یافته و اوقات فراغت فزون شده است. موقعى که کارگر از کار دست مىکشد، اولا وقت فراغتش زیاد است و ثانیا نیروها در وجودش باقى مانده و آنها را با اعمالى که در اوقات بیکارى انجام مىدهد آزاد مىسازد. ازدیاد ساعات فراغت، مواد مخدر، نوشابههاى الکلى، مناظر مهیج و خلاف عفت فیلمهاى سینمایى، و آزادى بیش از حد مصلحت، دنیاى غرب امروز را به راه فساد و تباهى کشانده و انسانیت و سجایاى انسانى را پایمال نموده است. به موجب نشریههاى آمارى، جرایم و جنایات هر سال نسبت به سال قبل فزونى دارد. خلاصه، فراغت زیاد و لذتگرایى از یک طرف و بىاعتنایى به مسئولیت در پیشگاه الهى از طرف دیگر، جهان را به انحطاط سوق مىدهد.
فى الحدیث: ان الله تعالى یبغض کثره الفراغ.
در حدیث آمده است که خداوند زیادى فراغت را دشمن دارد.
شاید سوء نظر خداوند به کثرت ساعات فراغت از جهت توسعه و ازدیاد جرایم و جنایات باشد. خلاصه، فراغت زیاد، دنیاى صنعتى امروز را با مشکلى بزرگ مواجه ساخته، نسل جوان را به سیهروزى و بدبختى سوق داده و زمینهى سقوط و انحطاط بشر را فراهم آورده است.
امام سجاد (ع) در جملهى دوم دعاى مورد بحث امروز، به پیشگاه الهى عرض مىکند:
و فراغا فى زهاده.
بار الها! فراغتى را عطا فرما که در زهد و بىاعتنایى به مادیات طى شود.
چه بسیار از امور مادى و دنیوى است که از پى آنها رفتن مباح است، ولى انسان زاهد نمىخواهد وقت گرانقدرش در ساعات فراغت حتى براى نیل به آن مباحات صرف گردد. در اوقات فراغت، اسبسوارى، تیراندازى، شنا، پیادهروى، کوهنوردى، تماشاى گلها و زیباییهاى طبیعت، مجالست با افراد پاک و باارزش، مطالعهى کتب مفید، و دیگر کارهایى از این قبیل ممد سلامت تن و کمال روح است و با زهد منافات ندارد.
در پایان بحث، یک روایت آموزنده را در تبیین معناى زهد به عرض شنوندگان محترم مىرساند:
فى الحدیث سئل عن الزهد فى الدنیا فقال: هو ان لا یغلب الحلال شکره و لا الحرام صبره.
در حدیث آمده، از زهد سئوال شد که چیست؟ فرمود: زهد آن است که حلال بر شکر زاهد غلبه نکند و محرمات بر صبرش پیروز نگردد.
یعنى زاهد کسى است که شکرش در حلالهاى الهى که به وى عطا نمود دچار عجز نشود و صبرش در ترک محرمات الهى ناتوان نگردد.