شرح دعای مکارم الاخلاق( 157)
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل على محمد و آله، و صن وجهى بالیسار، و لا تبتذل جاهى بالاقتار.
على بن الحسین علیهماالسلام در این قطعه از دعاى شریف «مکارمالاخلاق» از خداوند مىخواهد که بر محمد و آلش درود فرستد، سپس دو تمنى از پیشگاه مقدسش مىنماید: اول، بار الها! آبروى مرا در جامعه با معیشت سهل و آسان محافظت فرما. دوم، بار الها! قدر و منزلتم را نزد مردم، با تنگدستى سبک و خوار مگردان.
به خواست خداوند بزرگ، این دو جمله از کلام امام سجاد (ع) موضوع بحث و سخنرانى امروز است.
مال داشتن و فاقد مال بودن، درجات و مراتب متفاوتى دارد: سرمایهدارى، تمکن مالى، غنى و بىنیازى از خلق، برخوردارى از کفاف، گذران در حد قناعت، فاقد بودن حداقل معاش، و بین این درجات نیز تفاوتهایى وجود دارد. این درجات به اعتبار شان دینى، اجتماعى، اخلاقى، دنیوى و اخروى، در نظر شرع مقدس، داراى ابعاد مختلفى است که در قرآن مجید و احادیث خاطرنشان گردیده است.
حضرت زینالعابدین (ع) بعضى از آنها را در قطعات مختلف دعاى «مکارمالاخلاق» ذکر فرموده و دربارهى هر یک، به مناسبت، توضیح داده شد. در قطعه دعاى مورد بحث امروز، امام (ع) گذران معاش را با سهولت و آسانى، یا در مضیقه و سختى، از نظر مصون ماندن قدر و منزلت اجتماعى، یا کاهش وزن و ارزش در افکار عمومى، مورد توجه قرار داده و در جملهى اول به پیشگاه خداوند عرض مىکند: و صن وجهى بالیسار.
بار الها! آبروى مرا با گذران سهل و آسان در جامعه محافظت فرما.
در قرآن شریف و روایات اولیاى گرامى اسلام، کلمهى «وجه» دربارهى خداوند و دربارهى اعمالى که مردم باایمان براى خدا انجام مىدهند و همچنین دربارهى دیگر امور به کار رفته است و از آن معانى متعددى اراده شده که در اینجا شرح و تفصیل آن ضرورت ندارد، اما کلمهى «وجه» که در دعاى امام (ع) آمده، وجههى عمومى است که در فارسى به «آبرو» تعبیر مىشود. به گفتهى شاعر:
دست طمع که پیش کسان مىکنى دراز
پل بستهاى که بگذرى از آبروى خویش
جالب آنکه «ماء الوجه» در بعضى از اخبار آمده و معنایش همان «آبرو» در لغت فارسى است.
عن على علیهالسلام قال: بذل ماء الوجه فى الطلب اعظم من قدر الحاجه و ان عظمت و انجح فیها الطلب.
على (ع) فرموده: قدر و ارزش آبرویى را که آدمى براى
درخواست چیزى صرف مىکند، بالاتر از حاجت مورد درخواست است، هر چند آن خواسته مهم باشد و با صرف آبرو برآورده شود.
و عنه علیهالسلام قال: افضل المروءه استبقاء الرجل ماء وجهه.
و نیز فرموده است: برترین مردانگى آن است که آدمى در ابقاى آبروى خویش کوشا و جدى باشد.
از وظایف دینى پیروان قرآن شریف این است که همواره مراقب عز خویش و عز برادران ایمانى خود باشند، نه قدمى بردارند که مایهى ذلت خودشان شود و نه به آبروى برادران دینى خود آسیب برسانند، و این مطلب، ضمن روایات متعددى از رسول اکرم (ص) و ائمهى طاهرین علیهمالسلام خاطرنشان گردیده است و در اینجا به ذکر دو روایت اکتفا مىشود:
عن النبى صلى الله علیه و آله: لیس للمومن ان یذل نفسه.
رسول اکرم (ص) فرمود: مومن نباید موجبات خوارى و ذلت خود را فراهم آورد.
عن ابیعبدالله علیهالسلام قال: من حقر مومنا مسکینا او غیر مسکین لم یزل الله عز و جل حاقرا له ماقتا حتى یرجع عن محقرته ایاه.
امام صادق (ع) فرمود: کسى که مومنى را تحقیر نماید، خواه مسکین باشد یا غیرمسکین، با این عمل، پیوسته مورد تحقیر و دشمنى بارى تعالى خواهد بود تا از روش نادرست خود برگردد و او را با دیدهى یک مسلمان مورد احترام بنگرد.
علل و عوامل متعددى مىتواند مسلمانى را در نظر افراد، حقیر و کوچک جلوه دهد، و «فقر» یکى از آن عوامل است، و این عامل از
دیگر عوامل بیشتر چشمگیر است، لذا امام صادق (ع) در حدیثى که ذکر شد از «مسکین» نام برده و سپس غیرمسکین را نیز در کنارش ذکر نموده است. با توجه به اینکه بضاعت کم یا تهیدستى در نظر افراد کوتهبین عامل بزرگ تحقیر است، در بعضى روایات از این دو گروه نام برده شده و مجازات کسانى که آنان را با دیدهى تحقیر مىنگرند، خاطرنشان گردیده است.
عن ابیعبدالله علیهالسلام: من استذل مومنا و استحقره لقله ذات یده و لفقره شهره الله یوم القیامه على رووس الخلایق.
امام صادق (ع) فرمود: کسى که مومنى را خوار بشمرد و با دیدهى تحقیرش بنگرد، براى بضاعت کم یا فقرش، خداوند او را در قیامت به جمیع خلایق معرفى مىکند و بدین صفت مذموم توصیفش مىنماید.
افراد مستطیع که حج بیتالله بر آنان واجب مىشود، از نظر تمکن مالى درجات و مراتبى دارند، بعضى ثروتشان بسیار است و مىتوانند هزینهى سنگینى را تحمل نمایند و بعضى متوسطاند و باید در صرف مال میانهرو باشند. در روزگار گذشته براى سفر حج به طور معمول، چند نفر با هم رفیق راه و هم خرج مىشدند تا در منزلها با کمک یکدیگر کارها را مرتب کنند و نیازها را برطرف سازند و سفر را در رفتن و برگشتن بخوبى طى کنند. تذکرات مکرر ائمهى معصومین علیهمالسلام در لزوم حفظ احترام و عز مسلمین و اجتناب از تحقیر آنان موجب شده بود که گاهى فرد مسلمان متوجه به وظایف دینى، به امام (ع) مراجع کند و سئوال نماید: آیا با کسى که از نظر مالى همانند
من نیست، در سفر حج رفیق راه باشم و هم خرج بشوم یا نه؟ و او طبق فرمودهى امام (ع) عمل مىنمود.
عن شهاب بن عبد ربه قال: قلت لابیعبدالله علیهالسلام: قد عرفت حالى و سعه یدى و توسعى على اخوانى فاصحب النفر منهم فى طریق مکه و اوسع علیهم. قال لا تفعل یا شهاب. ان بسطت و بسطوا اجحفت بهم و ان هم امسکوا اذللتهم، فاصحب نظائرک.
شهاب عبد ربه به امام صادق (ع) عرض کرد: شما از حال من آگاهید، مىدانید که سعهى مالى دارم و دستم در مقابل برادرانم باز است. آیا در سفر حج با چند نفر رفیق راه شوم و با آنان گشادهدست باشم؟ امام (ع) فرمود: اى شهاب! چنین کارى مکن، زیرا اگر تو با دست باز خرج کنى و آنان نیز چنین کنند، به هم سفریها ستم نمودهاى و اگر امساک کنند و همانند تو صرف مال ننمایند، موجب خوارى و ذلتشان شدهاى، برو کسانى را که همانند خودت هستند برگزین و با آنان رفیق راه باش.
امام (ع) نظیر این جواب را دربارهى کسى فرمود که از نظر مالى، تمکن وافى نداشت و مىخواست رفیق راه و هم خرج افراد متمکن شود.
عن ابىبصیر قال، قلت لابیعبدالله علیهالسلام: یخرج الرجل مع قوم میاسیر و هو اقلهم شیئا فیخرج القوم النفقه و لا یقدر هو ان یخرج مثل ما اخرجوه. فقال علیهالسلام: ما احب ان یذل نفسه و لیخرج مع من هو مثله.
ابىبصیر به امام صادق (ع) عرض کرد: مردى با افراد ثروتمند
رفیق راه و هم خرج مىشود و او تمکنش از همهى آنها کمتر است، آنان با دست باز خرج مىکنند و او قادر نیست مثل آنها صرف مال نماید. امام (ع) فرمود: دوست ندارم با همسفرى ثروتمندان موجبات ذلت خویش را فراهم آورد، با کسانى همسفر شود که در مالدارى همانند خودش باشند.
از چند حدیث مذکور روشن شد که مسلمانان طبق وظیفهى شرعى مکلفاند مراتب عز و احترام افراد بىبضاعت یا کم بضاعت را رعایت کنند و مراقب باشند قولا و عملا موجبات هتک و تحقیر آنان را فراهم نیاورند، حتى امام صادق (ع) به ثروتمند اجازه نمىدهد با افرادى که از نظر مالى متوسطاند در سفر حج رفیق راه و هم خرج گردد، و همچنین راضى نیست فردى که از نظر مالى متوسط است، با اشخاص متمکن و مالدار هم خرج و رفیق راه شود، زیرا در هر دو صورت براى افراد متوسط، زمینهى احساس ذلت و حقارت فراهم مىآید. به موازات دستورى که اولیاى گرامى دین به عموم مسلمین در تکریم فقرا دادهاند، به فقرا نیز اکیدا سفارش کردهاند راز تهیدستى خویش را پنهان نگاه دارند و سر نهانى خود را فاش نکنند، چه با گفتن به این و آن، اجر بردبارى و صبر خود را در فقر از میان مىبرند، بعلاوه خویشتن را در نظر مردم خوار و حقیر مىنمایند.
عن ابیعبدالله علیهالسلام قال: قال رسولالله صلى الله علیه و آله: یا على! ان الله جعل الفقر امانه عند خلقه، فمن ستره اعطاه الله مثل اجر الصائم القائم.
امام صادق (ع) از رسول اکرم (ص) حدیث نموده که فرمود:
اى على! فقر، امانت خداوند است نزد مردم، کسى که آن را پنهان نگاه دارد، اجر روزهدارى را که اقامه کنندهى نماز است به وى اعطا مىفرماید.
قال لقمان لابنه: اعلم اى بنى: انى قد ذقت الصبر و انواع المر، فلم ار امر من الفقر، فان افتقرت یوما فاجعل فقرک بینک و بین الله و لا تحدث الناس بفقرک فتهون علیهم.
لقمان حکیم به فرزندش فرمود: بدان اى فرزند، من صبر و انواع تلخى را چشیدهام و از فقر تلختر ندیدهام. اگر روزى فقیر شدى، آن را امرى بین خود و خداوند قرار ده و به مردم مگو که در نظر آنان خوار و خفیف خواهى شد.
اولیاى گرامى اسلام که راهنمایان رستگارى و سعادتاند، حداکثر سعى و کوشش را در هدایت و تربیت مردم براى تکریم و احترام افراد بىبضاعت اعمال نمودند ، ولى مردم، آن دستور مقدس را کم به کار بستند، فقط کسانى که تعالیم الهى در اعماق وجودشان راه یافته، این وظیفهى مقدس را در گذشته و حال رعایت نموده و مىنمایند. ناگفته نماند که تحقیر افراد بىبضاعت به علت فقرشان همانقدر مذموم و قبیح است که ثروتمندان به علت دارایى و تمکنشان مورد احترام و تکریم قرار گیرند. حضرت زینالعابدین (ع) این دو عمل ناروا را در کنار یکدیگر آورده و از پیشگاه الهى نسبت به هر دو درخواست مصونیت نموده است:
و اعصمنى من ان اظن بذى عدم خساسه او ان اظن بصاحب ثروه فضلا.
بار الها! مرا مصون بدار از اینکه دربارهى نادارى گمان پستى و بىوزنى برم یا نسبت به صاحب ثروتى گمان برم که داراى برترى و فضیلت است.
امام سجاد (ع) براى آنکه از جهت تهیدستى مورد تحقیر واقع نشود و به وزن و ارزش اجتماعیش آسیبى نرسد و براى هدایت و ارشاد مردم همچنان نافذالکلمه باقى بماند، از خداوند مىخواهد در گذران زندگى و امرار معاش به گونهاى باشد که هرگز با تنگدستى و سختى مواجه نگردد و این مدلول جملهى اول دعاى مورد بحث امروز است.