شرح دعای مکارم الاخلاق( 154)
روى عن امیرالمومنین علیهالسلام دخل سوق البصره فنظر الى الناس یبیعون و یشترون، فبکى بکاء شدیدا. ثم قال: یا عبید الدنیا و عمال اهلها! اذا کنتم بالنهار تحلفون و باللیل فى فراشکم
تنامون و فى خلال ذلک عن الاخره تغفلون، فمتى تجهزون الزاد و تفکرون فى المعاد.
روایت شده که على (ع) وارد بازار بصره شد. دید مردم مشغول خرید و فروشاند. حضرت بشدت گریست، همانند پدر مهربانى که بر بدبختى فرزند خود گریه کند. سپس فرمود: اى بندگان دنیا و خدمتگزاران اهل دنیا! شما که روزها سرگرم معامله نمودن و قسم خوردنید و شبها در بستر به خواب مىروید و در بین کارهاى خود از آخرت غافلید، پس چه وقت براى عالم دیگر توشه مهیا مىکنید و براى قیامت مىاندیشید؟
گروه دوم کسانى هستند که دنیا را ترک گفته، از فعالیتهاى تجارى و اقتصادى دست کشیده و تمام توجه خویش را به عبادت و امور اخروى معطوف ساختهاند. عمل این گروه نیز مرضى خداوند و اولیاى گرامى اسلام نیست و در سخنرانى گذشته حدیثى از رسول اکرم (ص) نقل شد که حضرت با تندى، مخالفت خود را با روش این گروه ابراز نمود و در اینجا نیز حدیث دیگرى به عرض شنوندگان محترم مىرسد:
عن على بن عبدالعزیز قال قال لى ابوعبدالله علیهالسلام: ما فعل عمر بن مسلم؟ قلت جعلت فداک، اقبل على العباده و ترک التجاره. فقال: ویحه، اما علم ان تارک الطلب لایستجاب له؟
على بن عبدالعزیز مىگوید: امام صادق (ع) به من فرمود: عمر ابنمسلم چه کرد؟ گفتم: فدایت شوم، به عبادت روى آورد و تجارت را ترک گفت. حضرت فرمود: واى بر او، مگر نمىداند کسى
که از طلب روزى دست بکشد، دعاى او مستجاب نمىشود؟
گروه سوم کسانى هستند که مطیع اوامر الهى و مجرى برنامههاى اسلاماند. این گروه، جمع بین دنیا و آخرت مىنمایند: از یک طرف قسمتى از وقت خود را صرف کسب و کار و تامین معاش مىنمایند و از طرف دیگر قسمتى از اوقات خود را در کمال خلوص براى بندگى خداوند و اطاعت از او مصروف مىدارند. قرآن شریف دربارهى این گروه مىفرماید:
رجال لاتلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکر الله و اقام الصلوه و ایتاء الزکوه یخافون یوما تتقلب فیه القلوب و الابصار.
مردانى هستند که تجارت و داد و ستد، آنان را از یاد خداوند و اقامهى نماز و اداى زکوه غافل نمىنماید و از روزى که دلها و دیدهها در اضطراباند، ترسان و خائفاند.
بین این گروه سعادتمند، بعضى از افراد یافت مىشوند که بر اثر کسب و کار دنیوى به عالىترین نعمتها و لذایذ مادى دست یافته و بر اثر ایمان و تقوى در آخرت نیز از عالىترین درجات بهرهمند خواهند بود. على (ع) دربارهى اینان چنین فرموده است:
و اعلموا عباد الله ان المتقین ذهبوا بعاجل الدنیا و آجل الاخره فشارکوا اهل الدنیا فى دنیاهم و لم یشارکهم اهل الدنیا فى آخرتهم. سکنوا الدنیا بافضل ما سکنت و اکلوها بافضل ما اکلت فحظوا من الدنیا بما حظى المترفون، و اخذوا منها ما اخذه الجبابره المتکبرون. ثم انقلبوا عنها بالزاد المبلغ و المتجر الرابح. اصابوا لذه زهد الدنیا فى دنیاهم، و تیقنوا انهم جیران الله غدا
فى آخرتهم.
بندگان خدا! بدانید اهل تقوى به نعمتهاى نقد دنیا دست یافته و به نعمتهاى آیندهى آخرت نیز نایل خواهند شد. با اهل دنیا در دنیاى آنان شرکت نمودند و اهل دنیا در آخرت اینان شرکت ندارند. در بهترین مسکن دنیا سکونت نموده و از بهترین خوردنیها بهرهمند شدهاند. در دنیا از حظى که سرمایهداران عیاش مىبرند محظوظ گشته و آن را که جباران متکبر در دنیا به دست مىآورند، اینان نیز به آن دست یافتهاند، و چون از دنیا مىروند، توشهى وافى دارند و تجارتى سودآور نمودهاند، و از این جهت که به دنیا دلبستگى نداشته و با بىاعتنایى به آن مىنگریستند، لذت زهد را چشیدهاند، و یقین دارند که فرداى قیامت، همسایگان خدا هستند.
کسانى که برنامهى اعمالشان در طول زندگى بر وفق شرع مقدس است، به طور عادى در هر شبانهروز قسمتى از عمرشان براى تامین معاش و بدست آوردن رزق و روزى از مجارى مشروع طى مىشود، قسمتى از عمرشان براى اداى فرایض و سنن دینى و اطاعت از اوامر الهى اختصاص دارد، و قسمتى را براى استراحت و تفریح حلال و رسیدگى به کارهاى ضرورى و نیازهاى زن و فرزندان خود صرف مىکنند. این گروه پیروان دین الهى هستند و به موجب وعدهاى که خداوند در قرآن شریف داده، آنان که داراى ایمان و عمل صالحاند، در قیامت مشمول فیض الهى هستند و جایگاهشان در بهشت رحمت است. مىدانیم با آنکه بهشتیان در دار تکلیف براى دنیا و آخرت کار مىکردند و همه از نعمت و رحمت الهى برخوردارند، اما جایگاه و
مقاماتشان یکسان نیست و هر گروهى حدى متناسب با خود دارند، این تفاوت ناشى از علل و عوامل متعددى است، از آن جمله این است که همت بلند بعضى از آنان در دار تکلیف معطوف به امور دنیا بوده و همت بلند بعضى متوجه امور آخرت و همین تفاوت همت در دنیاى آنان اثر داشته و در آخرتشان نیز اثر مىگذارد و این مطلب محتواى حدیثى از امام معصوم (ع) است:
عن ابیعبدالله علیهالسلام قال: من اصبح و امسى و الدنیا اکبر همه جعل الله تعالى الفقر بین عینیه و شتت امره و لم ینل من الدنیا الا ما قسم الله له، و من اصبح و امسى و الاخره اکبر همه جعل الله الغنى فى قلبه و جمع له امره.
امام صادق (ع) فرمود: کسى که شب را به صبح و صبح را به شب آورد و دنیا بزرگترین همتش باشد، خداوند فقر را بین دو چشم او قرار مىدهد، کارش را پراکنده مىکند و از دنیا چیزى به دست نمىآورد، جز همان که خداوند روزیش فرموده است. کسى که صبح را به شب و شب را به صبح آورد و همت عالى و بلندش آخرت باشد، خداوند به وى غناى نفس عنایت مىکند و امرش را از پراکندگى و تفرق مصون مىدارد.
این قطعه از دعاى حضرت زینالعابدین (ع) نشان مىدهد که همت بلند و عالى امام (ع) تا چه حد معطوف به امر عبادت و توجه به عالم آخرت است. در جملهى اول عرض مىکند: بار الها! سختیها و مشقتهاى کسب را از من کفایت کن. در جملهى دوم عرض مىکند: به من از جایى رزق برسان که امید ندارم. در جملهى سوم عرض مىکند:
فلا اشتغل عن عبادتک بالطلب.
کلام را با فاء تفریع آغاز نموده و درخواست سوم را متفرع بر تمناى اول و دوم ساخته و در واقع مىخواهد عرض کند: بار الها! مقصودم از دو تمناى قبل این است که موجباتى را فراهم آورى که وقت زیادى در راه کسب معاش صرف ننمایم و فرصتم از دست نرود تا بتوانم به بندگى و اطاعتت که بزرگترین همت روحى و خواستهى درونى من است بپردازم و براى نیل به معاش دنیوى، از فیض بزرگ اخروى بازنمانم. کسانى که به عوالم بعد از مرگ و روز جزا عقیده ندارند، فقط دنیا را مىبینند و بس، تمام سعى و همشان مصروف این جهان گذران مىشود، و هدفشان فقط دست یافتن به ذخایر دنیوى و لذایذ مادى است. کسانى که به عالم آخرت معتقدند اما مجذوب مال و ذخایر دنیا هستند، براى آخرت قدمهایى برمىدارند، اما همت بلندشان معطوف به شئون مادى و نیل به امور مربوط به دنیاست. اینان مشمول قسمت اول حدیث امام صادق علیهالسلام هستند، پیوسته براى دنیاى خود کار مىکنند ولى همیشه احساس فقر و کمبود مىنمایند و با تمام جهد و کوششى که دارند، بیش از آنچه مقدر الهى بوده، نصیبشان نمىگردد. کسانى همت بلند و عزم راسخشان به شئون معنوى و امور عبادى معطوف است که دنیا و آخرت را از دیدگاه وى مىنگرند و متوجهند که جایگاه اصلى انسانها عالم آخرت است و دنیا کلاس خودسازى و مهیا نمودن خویش براى رسیدن به درجات رفیعهى آن عالم جاودان است.
عن على علیهالسلام قال: ففیها اختبرتم و لغیرها خلقتم.
على (ع) فرموده: در این عالم آزمایش مىشوید و براى غیر این عالم آفریده شدهاید.
اولیاى بزرگ خداوند کسانى هستند که از نور وحى استضائه نموده و حقیقت را آنطور که هست یافتهاند، بینش آنان نسبت به دنیا آگاهانه و از روى بصیرت است و با نگاه سطحى دنیاپرستان و لذتگرایان تفاوت بسیار دارد. رسول اکرم (ص) تفاوت این دو گروه را ضمن حدیثى بیان فرموده است:
عن انس بن مالک قال: قالوا: یا رسولالله! من اولیاء الله الذین لا خوف علیهم و لا هم یحزنون؟ فقال: الذین نظروا الى باطن الدنیا حین نظر الناس الى ظاهرها فاهتموا باجلها حین اهتم الناس بعاجلها، فاماتوا منها ما خشوا ان یمیتهم و ترکوا منها ما علموا ان سیترکهم.
انس بن مالک مىگوید: کسانى حضور رسول اکرم (ص) عرض کردند: اولیاء خداوند کیاناند، آنها که قرآن شریف در حقشان فرموده: آگاه باشید، اولیاء الهى کسانى هستند که نه بر آیندهى آنها خوفى است و نه بر گذشتهى خویش اندوهى دارند. در پاسخ فرمود: اینان کسانى هستند که در باطن دنیا مىنگریستند موقعى که مردم ظاهر آن را مىدیدند، اولیاء خدا همت بلند خویش را به آیندهى دنیا معطوف ساختند موقعى که مردم همت خود را به نعمتهاى موجود آن معطوف داشتند، چیزهایى را از دنیا اماته نمودند که خائف بودند موجب مرگ انسانى آنان شوند، و چیزهایى را از دنیا ترک گفتند که مىدانستند عنقریب ترکشان مىنمایند.
براى آنکه متوجه شویم دنیا در نظر اولیاء خداوند چگونه است، مىتوانیم آن را از سخنان حضرت مولى الموحدین على علیهالسلام بشناسیم و بدانیم آن حضرت به دنیا با چه دیدهاى مىنگرد و از چه بعدى آن را مىبیند.
ان الدنیا دار صدق لمن صدقها و دار عافیه لمن فهم عنها و دار غنى لمن تزود منها و دار موعظه لمن اتعظ بها. مسجد احباء الله و مصلى ملائکه الله و مهبط وحى الله و متجر اولیاء الله، اکتسبوا فیها الرحمه و ربحوا فیها الجنه.
دنیا خانهى صدق و راستى است براى کسى که صادقانه با آن عمل کند، خانهى عافیت و سلامت است براى آن کس که بفهمد، و دار غنى و بىنیازى است براى کسى که از آن توشه برگیرد، و خانهى موعظه و اندرز است براى کسى که پندپذیر باشد، و مسجد دوستان خدا و نمازخانهى ملائکهى الهى است، مهبط وحى پروردگار و تجارتخانهى اولیاء بارى تعالى است که در اینجا کسب رحمت نمودند و بهشت جاودان منفعت کسبشان بود.
کسى که دنیا را از دیدگاه على (ع) مىنگرد، متوجه است که عمرش سرمایهى نقد او در تجارتخانهى دنیاست، باید از این سرمایه به نفع عالم آخرت استفاده کند و براى سفرى که در پیش دارد، توشه تهیه نماید. سرمایهى عمر به جبر مصرف مىشود و در هر نفس یک واحد از سرمایهى عمر کاهش مىیابد و در یک شبانهروز به مقدار قابل ملاحظهاى از عمرش صرف مىگردد. تاجرى که با محاسبه، عمل مىکند باید در مقابل سرمایهاى که از دست مىدهد سودى به دست
آورد و چون مردم از این نظر با یکدیگر متفاوتاند، بعضى سود مىبرند و بعضى زیان مىبینند. امام (ع) در حدیثى تفاوتهاى افراد را از جهت نتیجهى کار بیان فرموده است:
عن ابیعبدالله (ع) قال: من استوى یوماه فهو مغبون، و من کان آخر یومیه خیرهما فهو مغبوط، و من کان آخر یومیه شرهما فهو ملعون، و من لم یر الزیاده فى نفسه فهو الى النقصان، و من کان الى النقصان فالموت خیر له من الحیوه.
امام صادق (ع) فرموده: کسى که دو روزش از نظر کمال انسانى و تجارت اخروى یکسان باشد، او در زندگى مغبون است، زیرا به قدر یک روز عمرش از کف رفته و در عوض چیزى به دست نیاورده است، کسى که روز بعدش از روز قبل بهتر باشد، او سود برده و مورد غبطهى دیگران است، کسى که روز بعدش بدتر از روز قبل باشد، او مطرود درگاه بارى تعالى است، کسى که از جهت رشد معنوى و تجارت روحانى متوقف مانده و افزایشى در کمال خود نمىبیند، او در نقص و کاهش است و در مسیر کمى و کاستى است و کسى که عمرش در جهت نقصان طى مىشود، براى او مرگ از زندگى بهتر است.
امام زینالعابدین (ع) که دعا مىکند خداوند سختى و مشقت کسب معاش را از او کفایت نماید و رزق من حیث لایحتسب نصیب وى گرداند، به منظور تحقق یافتن جملهى سوم دعاست:
فلا اشتغل عن عبادتک بالطلب.
براى آنکه در طلب روزى از عبادتت بازنمانم و ساعاتى که باید در بندگى تو مصروف گردد در راه کسب معاش طى نشود و از قرب
روحانى و تعالى معنویم نکاهد.
حضرت على بن الحسین علیهمالسلام در جملهى چهارم دعا که موضوع آخرین قسمت بحث امروز است، به پیشگاه خداوند عرض مىکند:
و لا احتمل اصر تبعات المکسب.
بار الها! کسب و کار براى معاش پىآمدهایى دارد، اگر دعاى اول و دومم مقبول درگاه مقدست افتد و مستجاب شود، اولا وقت عبادتم کاهش نمىیابد و به اداى وظایف بندگیت موفق مىگردم، و ثانیا دوشم متحمل بار سنگین تبعات کسب نمىشود و از عوارض نامطلوب آن مصون مىمانم.
افراد عادى که به کسب اشتغال دارند، اما احکام الهى را دربارهى آن بدرستى نمىدانند یا مىدانند، ولى براى دست یافتن به درآمد بیشتر نمىخواهند طبق آن عمل کنند، ممکن است در خلال داد و ستد مرتکب گناهانى شوند، دروغ بگویند، خیانت کنند، مشترى را اغفال نمایند، کم بدهند، قسمهاى ناروا یاد کنند، و خلاصه، در جریان کسب مرتکب اعمالى شوند که مرضى بارى تعالى نباشد. این قبیل اعمال درخور افرادى است که دینشان ضعیف است و نمىتواند آنان را از گناه بازدارد. اما براى امام معصوم (ع) چه چیزهایى مىتواند بار سنگین تبعات کسب باشد که حضرت سجاد (ع) از آن نام برده و از تحملش ابا دارد؟ شاید بتوان گفت جواب دادن به سئوالات بیهودهى اشخاص، زیاد حرف زدن، بىمورد نفى و اثبات نمودن، و خلاصه، عمر شریف را در سخنان غیرلازم صرف کردن از تبعات کسب است، و حضرت زینالعابدین (ع) آن را براى خود بار سنگین مىداند.