تنزیل نور


ساعت 10:50 صبح دوشنبه 87/12/12

شرح دعای مکارم الاخلاق( 150)

بت‏پرستان در عبادت مشرک بودند و غیر خدا را پرستش مى‏نمودند، اما در خالقیت مشرک نبودند و عقیده داشتند که آفریدگار جهان ذات اقدس الهى است و این مطلب در قرآن شریف مکرر آمده است: 

و لئن سالتهم من خلق السموات و الارض لیقولن الله. 

اگر از اینان سئوال کنى آفریننده‏ى آسمانها و زمین کیست؟ در پاسخ مى‏گویند خداوند است. 

در یک آیه از قرآن شریف که شاید تبیین کننده‏ى عقیده و عمل مشرکین عصر جاهلیت درباره‏ى غذاى بتها باشد، راجع به زراعت و دامدارى آنان سخن گفته شده، اما قبل از آنکه از بتها به عنوان شرکاى زراعت و دام نام ببرد، از خداوند بزرگ نام برده و به طورى که از آیه استفاده مى‏شود، مشرکین بین سهم خداوند و سهم بتها تفاوتى قائل بودند و چون مطلب آیه و چگونگى عقیده‏ى مشرکین بر گوینده مجهول است، در اینجا فقط اصل آیه ذکر مى‏شود و از ترجمه و تفسیر آن خودارى مى‏گردد تا اهل تحقیق به تفاسیر مختلف و دیگر منابع مراجعه 

کنند، شاید به واقع و از چگونگى اندیشه و عمل مشرکین آگاه گردند و به هدف آیه‏ى شریفه دست یابند: 

و جعلوا لله مما ذرا من الحرث و الانعام نصیبا فقالوا هذا لله بزعمهم و هذا لشرکائنا فما کان لشرکائهم فلا یصل الى الله و ما کان لله فهو یصل الى شرکائهم ساء ما یحکمون. 

از آنچه مذکور افتاد، تا حدى روشن شد که مشرکین و معتقدین به آلهه‏ى موهوم عقیده داشتند که خدایان نیاز به غذا دارند و هر گروهى به گونه‏اى مخصوص معبود خویش را غذا مى‏دادند و به شرحى که ذکر شد، روش آفتاب‏پرستان بسیار خشن بود و انسانها را مى‏کشتند و مى‏گفتند غذاى نیروبخش به خورشید، قلب انسانهاست. قرآن شریف براى آنکه آفریدگار جهان را از نیاز به طعام تنزیه نماید و در ضمن راه عاقلانه را به مردم جهان ارائه فرماید، خداوند آن آیات را که حاوى چند مطلب آموزنده است بر نبى معظم خود (ص) نازل فرمود تا مسلمین و مشرکین از محتواى آن آیات بهره‏مند شوند. اول به مسلمانان فهماند خدایى را که قرآن شریف معرفى مى‏کند و پیمبر اسلام (ص)، مردم را به او دعوت مى‏نماید، غنى بالذات از جمیع جهات است، از آن جمله به غذا نیاز ندارد. 

یطعم و لا یطعم. 

او به همه‏ى آفریده‏هاى زنده‏ى روى زمین غذا مى‏دهد و خود به طعام احتیاج ندارد. 

دوم، کسانى که تازه قبول اسلام مى‏نمایند و خداوند را با معرفت صحیح نمى‏شناسند، این آیات را با دقت بخوانند و به غناى 

بارى تعالى از غذا آگاه گردند تا سخنان مشرکین در ضمیرشان اثر بد نگذارد و کمترین تصورى در نیازمندى خداوند به غذا در ضمیرشان راه نیابد. 

روى ان فى الجاهلیه کانوا اذا نحروا لطخوا البیت بالدم فلما حج المسلمون ارادوا مثل ذلک فنزلت: لن ینال الله لحومها و لا دماوها. 

روایت شده است که در جاهلیت وقتى مشرکین نحر مى‏نمودند و قربانى مى‏کردند، از خون قربانى به حرم مى‏مالیدند. چون مسلمانان به اداى فریضه‏ى حج قیام نمودند، خواستند همانند مشرکین از خون قربانى به حرم بمالند، خداوند آیه فرستاد که گوشت و خون قربانى به خداوند نمى‏رسد و آنان را از این عمل ناروا منع نمود. 

سوم، گذاردن غذا نزد بت جماد یا کشتن انسانها در زمین براى غذاى خورشید در آسمان عملى بود احمقانه و ضد عقل. نزول آن آیات در بى‏نیازى خداوند از غذا توانست بیش و کم در افکار مشرکین اثر بگذارد، عقل خفته‏ى آنان را تا حدى بیدار کند، و طرفداران تغذیه‏ى خدایان جماد را از جهل و خرافات رهایى بخشد. یکى دیگر از نادانیهایى که در روزگار گذشته وجود داشته و قرآن شریف با آن به مبارزه برخاسته، این بود که مردمانى پیمبران الهى را مورد استهزا و تحقیر قرار مى‏دادند، از این جهت که اینان مانند سایر مردم غذا مى‏خوردند، با این حال مدعى رسالت از طرف حضرت بارى تعالى بودند. براى آنکه منشا این عقیده‏ى باطل روشن شود و بدانیم چرا کسانى چنین مى‏گفتند و به پیمبران اسائه‏ى ادب مى‏نمودند، توضیح مختصرى به 

عرض شنوندگان محترم مى‏رسد. بشر اگر بخواهد به کمال انسانى نایل شود و به سعادت واقعى دست یابد، باید طبق برنامه‏ى دقیق، قدم بردارد تا بتواند استعدادهاى انسانى خویش را تدریجا از قوه به فعلیت بیاورد و انجام این امر نیاز به هدایت تشریعى جامع و کامل دارد و انجام این مهم فقط درخور ذات اقدس الهى است که انسانها را آفریده و به تمام ابعاد وجود آنها واقف و آگاه است. خداوند این راهنمایى پرارج و سعادت‏آفرین را به عهده گرفته و در قرآن شریف فرموده: 

ان علینا للهدى. 

بى‏گمان هدایت انسانها در عهده‏ى ماست. 

براى آنکه هدایت تشریعى خود را به مردم ابلاغ فرماید و راه تعالى را به آنان ارائه دهد، در هر عصر، از بین هر قوم، افراد شایسته‏اى را که از هر جهت لایق مقام رفیع رسالت بودند، انتخاب مى‏فرمود و با اعطاى معجزات و بینات، آنان را بین جامعه مى‏فرستاد تا دستور الهى را ابلاغ نمایند و به صراط مستقیمشان رهبرى کنند، و چون بشر بودند و همانند دگران، مردم به آسانى با آنان انس مى‏گرفتند، به سخنانشان توجه مى‏نمودند، و افراد آزاد و بى‏غرض از هدایتشان برخوردار مى‏شدند. اما وسوسه‏گران بذر مسمومى در دلها افشاندند و این سخن غیر واقعى را القا کردند که بشر شایسته‏ى مقام نبوت نیست و نمى‏تواند از طرف بارى تعالى به رسالت مبعوث گردد و پیمبران خداوند باید یا از فرشتگان باشند یا لااقل در حمایت فرشتگان. 

و ما منع الناس ان یومنوا اذا جاءهم الهدى الا ان قالوا ابعث الله بشرا رسولا. 

 

چیزى سد راه مردم نمى‏شد موقعى که هدایت الهى مى‏رسید، جز آنکه مى‏گفتند: آیا خداوند بشرى را به رسالت مبعوث فرموده است. 

قالوا لو شاء ربنا لانزل ملائکه فانا بما ارسلتم به کافرون. 

مى‏گفتند: اگر پروردگار اراده مى‏فرمود، ملائکه را به رسالت فرومى‏فرستاد و ما به رسالت شما که مدعى ماموریت آن هستید، ایمان نداریم. 

عن ابیمحمد الحسن العسکرى عن ابیه على بن محمد علیهماالسلام قال: کان رسول‏الله صلى الله علیه و آله قاعدا ذات یوم بفناء الکعبه اذا ابتدء عبدالله بن ابى‏امیه المخزومى فقال یا محمد! لقد ادعیت دعوى عظیمه و قلت مقالا هائلا زعمت انک رسول‏الله رب العالمین و ما ینبغى لرب العالمین و خالق الخلق اجمعین ان یکون مثلک رسوله، بشرا مثلنا و لو کنت نبیا لکان معک ملک یصدقک و نشاهده، بل لو اراد الله ان یبعث الینا نبیا لکان انما یبعث الینا ملکا لا بشرا مثلنا، ما انت یا محمد الا مسحورا و لست بنبى. 

امام عسکرى (ع) از پدرش حضرت هادى (ع) حدیث نموده که فرمود: روزى رسول اکرم (ص) پشت دیوار کعبه نشسته بود. عبدالله بن ابى‏امیه مخزومى حضور حضرت آغاز سخن نمود و گفت: اى محمد! ادعاى بزرگ و فوق‏العاده‏اى نموده‏اى، گمان کردى که رسول خداوندى، و سزاوار نیست براى پروردگار عالم و آفریدگار همه‏ى مخلوقات، مثل تو که بشرى هستى همانند ما، رسول او باشى، اگر هم نبى مى‏بودى، باید با تو ملکى باشد که تو را تصدیق کند و ما او را ببینیم، بلکه اگر اراده فرمود نبى بفرستد، فرشته مى‏فرستاد نه بشرى 

مثل ما، تو اى محمد انسانى هستى از حق دور افتاده، نه آنکه پیمبر خدا باشى. 

سخنان بى‏اساس جهال را که مى‏گفتند: رسول الهى باید فرشته باشد، قرآن شریف مردود شناخته و خداوند فرموده است: 

و لو جعلناه ملکا لجعلناه رجلا. 

اگر به فرض محال، ملکى را رسول قرار مى‏دادیم، او را به صورت انسان مبعوث مى‏نمودیم تا مردم بتوانند با وى مانوس شوند و از تعالیمش بهره‏مند گردند. 

رسول اکرم (ص) و تمام پیمبران الهى بشر بودند مانند سایر مردم. قرآن شریف به پیشواى اسلام دستور داد: 

قل انما انا بشر مثلکم یوحى الى. 

پیمبر گرامى! به مردم بگو: من همانند شما بشرم و چون از طرف بارى تعالى براى تبلیغ دین حق ماموریت دارم، خداوند تعالیم خود را به من وحى مى‏فرماید. 

یکى از دلایل آن مردم نادان براى تکذیب نبوت پیمبر این بود که مى‏گفتند چرا غذا مى‏خورد. قرآن شریف در این باره فرمود: 

و قالوا ما لهذا الرسول یاکل الطعام و یمشى فى الاسواق. 

اگر این مرد به راستى پیمبر الهى است، پس چرا غذا مى‏خورد و در کوى و برزن راه مى‏رود. 

خداوند در رد سخنان جاهلانه‏ى مردم فرمود: نه تنها پیشواى اسلام غذا مى‏خورد، بلکه همه‏ى پیمبران که در طول قرون و اعصار مبعوث شده بودند غذا مى‏خوردند. 

و ما ارسلنا قبلک من المرسلین الا انهم لیاکلون الطعام و یمشون فى الاسواق. 

نبى معظم! هیچ پیمبرى را قبل از تو مبعوث ننمودیم مگر آنکه آنان نیز غذا مى‏خوردند و در کوچه و بازار راه مى‏رفتند. 

خداوند ضمن آیات متعدد فرمود: پیمبران بشرند و مانند سایر انسانها زندگى مى‏کنند. براى اینکه به نادانها بفهمانند سخنشان در مورد اعتراض به غذا خوردن پیمبران تا چه حد جاهلانه و بى‏اساس است، فرمود: 

و ما جعلناهم جسدا لا یاکلون الطعام. 

ما پیمبران را جسد مرده قرار نداده‏ایم که غذا نخواهند، بلکه انبیا مانند دیگر انسانهاى زنده، داراى حیات‏اند و جسم حى غذا مى‏خواهد. 

مردم زیادى در جهان رهبران دینى خود را با چشم غلو مى‏نگرند و آنان را واجد مزایاى غیر واقعى مى‏پندارند. علاقه‏مندان به سعادت بشر تا جایى که مى‏توانند باید از این فکر باطل جلوگیرى کنند و مردم را از خطر گمراهى مصون دارند. پیمبر گرامى اسلام (ص) از دنیا رفت. بعضى این کلمه را بین مردم القا کردند که پیمبر نمرده و نمى‏میرد. این سخن، مطبوع طبع علاقه‏مندان آن حضرت بود. 

خوشبختانه آیه‏ى: 

انک میت و انهم میتون. 

جلو این سخن بى‏اساس را گرفت و خداوند در حیات رسول اکرم (ص) فرموده بود: تو مى‏میرى و مردم نیز مى‏میرند. اگر این آیه نمى‏بود، شاید 

امروز فرقه‏ى خاصى بین مسلمین وجود داشت که به این غلو معتقد بودند و مى‏گفتند: پیامبر نمرده و نمى‏میرد. 

به شرحى که توضیح داده شد، جمله‏ى دوم دعاى امام سجاد (ع) موضوع بحث امروز «و حصن رزقى من التلف» بار الها روزى مرا از تباهى و تلف شدن مصون بدار، و همچنین احادیث بسیارى که از اولیاى اسلام راجع به غذا خوردن پیامبر (ص) و ائمه‏ى طاهرین علیهم‏السلام رسیده، از جهات متعددى آموزنده است، یکى از آن جهات این است که هم اکنون بین مسلمین کسى نیست که گرفتار این غلو در عقیده باشد و بگوید: «پیامبر و ائمه به غذا احتیاج نداشتند.». 



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: تنزیل نور

    نوشته های دیگران ( )

    خانه
    وررود به مدیریت
    پست الکترونیک
    مشخصات من
     RSS 
     Atom 

    :: بازدید امروز ::
    2
    :: بازدید دیروز ::
    31
    :: کل بازدیدها ::
    187999

    :: درباره من ::

    تنزیل نور

    تنزیل نور
    دراین وبلاگ مطالبی در مورد قران ،دین اسلام وائمه اطهار(ع) ارائه خواهد شد.

    :: لینک به وبلاگ ::

    تنزیل نور

    ::پیوندهای روزانه ::

    :: دسته بندی یادداشت ها::

    تفسیر[2] . ابن غضائرى[2] . ابو الحسن[2] . امام حسن عسگری علیه السلام[2] . شعرانی[2] . شیخ صدوق[2] . مجمع البیان[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شعبان . آشتی . محدث نوری . محمد تقی فلسفی . مشایخ . مظلوم . مقاوم . مولامان و صاحبمان . نعمات . شکر . صاحب الزمان . صبر وفرج . صله رحم . صهیونیست . غزه . فضیلت ماه‏های سه گانه . قدر شناسی . گذشت . متن . متن رساله حقوق امام سجاد (ع) . امام رضا . امام سجاد (ع) . انقلاب . بستگان . ترجمه . اختلاف . الطاف خدا . الْمُحَرِّفینَ . ثنای الهی . جمعه . حدیث . حدیث پیامبر(ص) . حضرت بقیةاللَّه . حق آزاد کننده و آزاد شده . حق اذانگو . حق الله . حق اندرزخواه و اندرزگو . حق بدهکار . حق برادر . حق پا . حق پیشنماز . حق پیشوا . حق چشم . حق دارایى . حق دانش آموز . حق رعیت . حق زبان . حق زکات . حق زیردست . حق سائل ومسؤول . حق سالخورده وخردسال . حق شریک . حق شکم . حق طرفت که بر تو ادعایىدارد . حق طرفت که تو براوادعایى دارى . حق عورت . حق فرزند . حق قربانى‏ . حق کافران . حق گوش . حق مادر . حق مشورت کننده و شونده . حق ندیم . حق نمازوروزه‏ . حق نیکى کننده . حق همسایه‏ . حق همکیش . حق همنشین . حمد . خطبه غدیر . دست کاری . دعاى مکارم الاخلاق . دعای مکارم الاخلاق . رجب . رساله حقوق . رمضان . رهبرمعظم انقلاب . سیار . شب .

    :: آرشیو ::

    پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
    دوازده معصوم علیهم السلام
    آذر 1387
    دی 1387

    :: خبرنامه وبلاگ ::

     

    :: موسیقی ::