تنزیل نور


ساعت 10:42 صبح دوشنبه 87/12/12

شرح دعای مکارم الاخلاق( 145)

بسم الله الرحمن الرحیم 

و لا تفتنى بالسعه، و امنحنى حسن الدعه، و لا تجعل عیشى کدا کدا. 

 

امام سجاد علیه‏السلام در این قطعه از دعاى شریف «مکارم الاخلاق»، سه درخواست از پیشگاه بارى تعالى مى‏نماید. اول: بار الها! با سعه و گشایش مالى مرا امتحان منما. دوم: بار الها! گذرانى خالى از رنج به من عطا فرما. سوم: بار الها! زندگیم را آمیخته به تعب و مشقت پى در پى قرار مده. 

به خواست خداوند توانا، این سه جمله‏ى دعا موضوع بحث و سخنرانى امروز است. اراده‏ى حکیمانه‏ى بارى تعالى بر این تعلق گرفته است که به ادعاى ایمان کسانى که مى‏گویند «ایمان آورده‏ایم» اکتفا نکند، بلکه آنان را آزمایش نماید تا راستگویان از دروغگویان تمیز داده شوند و این برنامه در ادیان قبل از اسلام به موقع اجرا گذارده شده و در دین مقدس اسلام نیز ادامه یافته و همچنان ادامه خواهد داشت. قرآن شریف در این باره فرموده: 

احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لایفتنون. و لقد فتنا 

الذین من قبلهم فلیعلمن الله الذین صدقوا و لیعلمن الکاذبین. 

مردم گمان مى‏کنند که تنها به ادعاى ایمان آوردن واگذارده خواهند شد و آزمایش نمى‏شوند. چنین نیست. ما کسانى را که قبل از اسلام بودند امتحان نموده‏ایم تا گروه راستگو از دروغگو جدا شود. 

الفتنه ما یتبین بها حال الانسان من الخیر و الشر. یقال: فتنت الذهب فى النار اذا جربته بها لتعلم انه خالص او مشوب. 

«فتنه» عملى است که به وسیله‏ى آن حالت آدمى از خیر و شر آشکار مى‏گردد، «فتنه‏ى طلا به آتش» وقتى گفته مى‏شود که آن را با آتش بیازمایى تا بدانى خالص است یا مشوب. 

پیمبران الهى براى انسان‏سازى مبعوث شده‏اند و کسانى به مقام انسانیت نایل مى‏گردند که به آنان ایمان بیاورند و به دستورشان عمل کنند. کسى که به دستور پیمبر مبعوث عمل نمى‏کند و فقط به زبان مى‏گوید: من به او ایمان آورده‏ام، همانند بیمارى است که به دستور پزشک متخصص عمل نمى‏کند، فقط از مراتب علمى او تمجید مى‏نماید و مى‏گوید: «من به این طبیب عالى قدر اعتقاد کامل دارم.». با این سخنان میان‏تهى و گفته‏هاى بدون عمل، نه مرض بیمار درمان مى‏شود و نه مدعى ایمان به مقام انسانیت مى‏رسد. اظهار ایمان به زبان آسان است و اطاعت عملى از دستور پیمبران مشکل، زیرا اطاعت عملى از دستور آنان مستلزم این است که مدعى ایمان، بسیارى از تمایلات نفسانى خود را واپس زند و از لذایذ متعددى که ناروا و غیرمشروع است، چشم‏پوشى نماید و این کار بسى دشوار و سنگین است. در اسلام فرقه‏اى به نام «مرجئه» به وجود آمد که مى‏گفتند: 

«ایمان فقط اقرار به زبان است و بس و با وجود ایمان، ترک فرایض و ارتکاب گناهان، زیان و ضررى نمى‏رساند.» 

قیل «المرجئه فرقه من المسلمین یقولون الایمان قول بلا عمل، یریدون انهم لو لم یصلوا و لم یصوموا لنجاهم ایمانهم. 

گفته شده: مرجئه فرقه‏اى از مسلمین هستند که مى‏گویند ایمان، قول بدون عمل است و اراده‏ى آنان از این سخن آن است که اگر مومنین نماز نخوانند و روزه نگیرند، همان ایمان لفظى موجب نجاتشان خواهد شد. 

المرجئه یعتقدون انه لا یضر مع الایمان معصیه کما انه لا ینفع مع الکفر طاعه. کانت المرجئه یقولون من لم یصل و لم یصم و لم یغتسل من جنابه و هدم الکعبه و نکح امه فهو على ایمان جبرئیل و میکائیل. 

مرجئه عقیده دارند که با وجود ایمان، گناه مضر نیست همانطور که با وجود کفر، طاعت نفعى ندارد. مرجئه مى‏گویند: کسى که نماز نخواند، روزه نگیرد، از جنابت غسل نکند، کعبه را ویران نماید، با مادر خود بیامیزد، او با ایمان آوردن به زبان، همانند ایمان جبرئیل و میکائیل خواهد بود. 

آل‏امیه که مى‏خواستند مستبدانه بر مردم حکومت کنند، تمام گناهان را بى‏پروا مرتکب شوند، به همه‏ى منویات ظالمانه‏ى خود جامه‏ى عمل بپوشانند، با این همه بر کرسى خلافت تکیه زنند، خویشتن را جانشین پیمبر اسلام (ص) و فرمانرواى مسلمین بدانند، از وجود فرقه‏ى ضاله‏ى مرجئه استفاده نمودند، مورد حمایتشان قرار دادند، و همانند آنان 

به زبان اظهار ایمان مى‏نمودند و در عمل از هیچ جنایتى فروگذار نمى‏کردند. عقیده‏ى ضد اسلامى مرجئه که با هواى نفس و شهوات غریزى مرد هماهنگ بود، براى دین مقدس اسلام خطر بزرگى به حساب مى‏آمد، زیرا مى‏توانست مسلمانان ناآگاه از تعالیم الهى یا افراد سست عقیده را به خود جلب کند و رفته‏رفته تعالیم اسلام در معرض خطر واقع شود. از این رو، ائمه‏ى معصومین علیهم‏السلام براى جلوگیرى از آن فکر مسموم، کوشش بسیار نمودند و پیوسته توصیه مى‏کردند که احادیث ما را به فرزندان و نوجوانان خویش بیاموزید قبل از آنکه فرقه‏ى مرجئه در آنان اثر بگذارند و موجبات انحراف و ضلالتشان را فراهم آورند. 

عن على علیه‏السلام قال: علموا صبیانکم من علمنا. ما ینفعهم الله به، لا تغلب علیهم المرجئه برایها. 

على (ع) فرمود: به فرزندان خود از علم ما بیاموزید آن را که خداوند از آن راه به آنان نفع مى‏رساند. مبادا که مرجئه با راى خود بر آنان پیروز گردد. 

عن ابیعبدالله علیه‏السلام قال: بادروا احداثکم بالحدیث قبل ان یسبقکم الیه المرجئه. 

امام صادق (ع) فرمود: شما براى آموختن حدیث به نوجوانانتان سبقت بگیرید، قبل از آنکه مرجئه بر شما پیشى گیرد و آنان را گمراه نماید. 

به فضل الهى، سخنان ائمه‏ى معصومین علیهم‏السلام و مجاهدات اصحاب عالیقدر و بزرگوارشان اثر مفید گذارد و با حمایتهایى که زمامداران قدرتمند بنى‏امیه از مرجئه مى‏نمودند نتوانستند 

در پیروان قرآن شریف نفوذ کنند و افکار آنان را از مسیر حق بگردانند. هم اکنون پس از گذشت قرون متمادى، مسلمانان دین‏شناس مى‏دانند که عمل صالح در شرع مقدس تا چه حد مورد توجه است، آگاهند که خداوند پیوسته مردم را با اعمالشان امتحان مى‏نماید و درستکاران را از نادرستان تمیز مى‏دهد. آزمایش و اختیار مردم مجارى متعددى دارد. یکى از آن مجارى، قدرت است: قدرت مال، قدرت مقام، قدرت جاه، قدرت کلام، و دیگر قدرتهایى از این قبیل. به طور کلى، به دست آمدن قدرت بیش و کم در مردم موثر است و تحولى در افکار و اعمالشان به وجود مى‏آورد، بعضى بر اثر پاکى نفس و کرامت خلق، افرادى شایسته و لایق‏اند و بر اثر قدرت پاکتر و بهتر مى‏شوند و خوب امتحان مى‏دهند، و بعضى سرافکنده از امتحان بیرون مى‏آیند. قرآن شریف درباره‏ى قدرت مالى فرموده است: 

ان الانسان لیطغى. ان رآه استغنى. 

آدمى بر اثر تمکن مالى از صراط مستقیم منحرف مى‏گردد و به سرکشى و طغیان گرایش مى‏یابد. 

عن على علیه‏السلام قال: المال ماده الشهوات. 

على (ع) فرموده: مال، منشا و ماده‏ى شهوات است، یعنى آدمى با تمکن مالى در مسیر شهوات و لذت‏گرایى قدم مى‏گذارد و در آن راه پیشروى مى‏کند و ممکن است به گناهانى بسیار بزرگ آلوده گردد. 

امتحانات مالى به قدرى سنگین است که امام معصوم، حضرت على بن الحسین علیهماالسلام، در جمله‏ى اول دعاى مورد بحث امروز، به پیشگاه خداوند عرض مى‏کند: 

 

و لا تفتنى بالسعه. 

بار الها! با گشایش و سعه‏ى مالى، مرا مورد آزمایش قرار مده. 

امتحان خداوند در زمینه‏ى سعه‏ى مال، حتمى و اجتناب‏ناپذیر است. امام (ع) براى آنکه در معرض امتحانات سنگین قرار نگیرد، از خداوند مى‏خواهد که به او سعه‏ى مالى و ثروت زیاد ندهد تا با آزمایشهاى سخت بارى تعالى مواجه نگردد. این جمله‏ى دعا براى عموم مردم بسیار آموزنده است. آن حضرت با آنکه معصوم است و از خطایا منزه، براى آنکه در مضیقه‏ى امتحان واقع نشود، از خداوند مى‏خواهد به او سعه‏ى مالى ندهد، اما بعضى از افراد عادى در حال تهیدستى مى‏گویند: اگر خداوند به ما ثروت عنایت کند، چنین و چنان مى‏نماییم و بخوبى انجام وظیفه مى‏کنیم. ممکن است در آن موقع از روى خلوص و پاکى سخن بگویند، اما نمى‏دانند ثروت افکارشان را عوض مى‏کند، آنان را دگرگون مى‏سازد و ممکن است بر اثر امتحان مالى سقوط کنند و براى همیشه دچار بدبختى و سیه‏روزى گردند. به شرحى که توضیح داده مى‏شود، ثعلبه بن حاطب که از انصار بود، به این آزمایش سخت مبتلا گردید و از عهده‏ى امتحان برنیامد، زیرا بر اثر حب مال از پرداخت زکات واجب سر باز زد و خداوند درباره‏ى تخلف وى آیه نازل فرمود. او در ایام تهیدستى شرفیاب محضر رسول اکرم (ص) شد. 

فقال للنبى صلى الله علیه و آله: ادع الله ان یرزقنى مالا. فقال یا ثعلبه: قلیل تودى شکره خیر من کثیر لا تطیقه، امالک فى رسول الله اسوه حسنه؟ ثم اتاه بعد ذلک. فقال یا رسول‏الله! ادع الله ان یرزقنى مالا و الذى بعثک بالحق لئن رزقنى الله مالا لاعطین کل ذیحق حقه. فقال صلى الله علیه و آله: اللهم ارزق ثعلبه مالا. قال فاتخذ غنما فنمت کما ینمو الدود. فضاقت علیه المدینه فتنحى 

عنها. فنزل وادیا من اودیتها. ثم کثرت نموا حتى تباعد عن المدینه. فاشتغل بذلک عن الجمعه و الجماعه و بعث رسول‏الله (ص) الیه المصدق لیاخذ الصدقه فابى و بخل و قال ما هذه الا اخت الجزیه. فقال رسول‏الله: یا ویح ثعلبه و انزل الله تعالى: و منهم من عاهد الله لئن آتانا من فضله لنصدقن و لنکونن من الصالحین. فلما آتاهم من فضله بخلوا به و تولوا و هم معرضون. 

به حضرت عرض کرد: از خداوند بخواهید که به من ثروت بدهد. حضرت فرمود: اى ثعلبه! مال قلیلى که بتوانى شکرش را ادا کنى بهتر از مال زیاد است که طاقت و تحملش را نداشته باشى. دفعه‏ى دیگر باز شرفیاب محضر آن حضرت شد و درخواست خویش را تکرار نمود و عرض کرد: به خدایى که شما را براستى مبعوث نموده است، من قسم یاد مى‏کنم که اگر خداوند به من مالى بدهد، حق هر صاحب حقى را عطا خواهم نمود. در آن موقع پیمبر گرامى اسلام (ص) در پیشگاه الهى براى او دعا کرد و درخواست مال نمود. خداوند دعاى حضرت را مستجاب کرد. ثعلبه گوسفنددارى را آغاز نمود. خداوند به مالش برکت بسیار داد و با سرعت گوسفندان افزایش یافت تا جایى که دیگر نمى‏توانست در شهر مدینه بماند. از مدینه دور شد و در یکى از وادیهاى اطراف مدینه مسکن گزید و گوسفندان را نگاهدارى مى‏کرد. طولى نکشید که در آنجا نیز دچار مضیقه شد. ناچار به نقطه‏ى دوردستى رفت تا در آنجا بتواند گوسفندان را نگاهدارى کند. از طرف بارى تعالى امر گرفتن زکات صادر شد. پیمبر اکرم (ص) مامورینى به اطراف فرستاد، من جمله مامور پیغمبر نزد ثعلبه آمد. او از اداى زکات ابا کرد و 

بخل نمود، گفت: زکات چیزى جز خواهر جزیه نیست و من جزیه نمى‏دهم. وقتى خبر این کلام به پیمبر اکرم (ص) رسید، فرمود: واى بر ثعلبه. سپس وحى آسمانى آمد: کسانى از مسلمانان با خداوند عهد و پیمان مى‏بندند که اگر بارى تعالى از فضل خود به ما عطا نمود، صدقه مى‏دهیم و از بندگان صالح خواهیم بود و چون فضل الهى به آنان رسید، بخل نمودند و از اداى وظیفه رویگردان شدند. 

پس از نزول آیه، بعضى از دوستان ثعلبه نزد وى رفتند، او را مورد ملامت و سرزنش قرار دادند که چرا زکات واجب را که امر الهى بود پرداخت ننمودى؟ درباره‏ى تو و عمل ناروایت آیه نازل گردید. ثعلبه سخت مضطرب شد، مقدارى از گوسفندان را با خود برداشت و به مدینه آمد و حضور رسول اکرم (ص) رسید. حضرت تا او را دید فرمود: یا ویل ثعلبه، واى بر او! ثعلبه با شرمسارى گفت: یا رسول‏الله! زکات آورده‏ام، بفرمایید از من تحویل بگیرند. حضرت فرمود: درباره‏ات آیه آمده، آیه را که نمى‏توان از قرآن شریف حذف نمود. به این جهت زکات تو پذیرفته نمى‏شود و او را رد کرد. بعد از آنکه رسول اکرم (ص) از دنیا رفت، زکات را نزد ابى‏بکر برد، و بعد نزد عمر، هیچ یک از آن دو صدقه‏ى او را قبول نکردند. و سرانجام با همان وزر و وبال و آلودگى به گناه از دار دنیا رفت.



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: تنزیل نور

    نوشته های دیگران ( )

    خانه
    وررود به مدیریت
    پست الکترونیک
    مشخصات من
     RSS 
     Atom 

    :: بازدید امروز ::
    52
    :: بازدید دیروز ::
    31
    :: کل بازدیدها ::
    188049

    :: درباره من ::

    تنزیل نور

    تنزیل نور
    دراین وبلاگ مطالبی در مورد قران ،دین اسلام وائمه اطهار(ع) ارائه خواهد شد.

    :: لینک به وبلاگ ::

    تنزیل نور

    ::پیوندهای روزانه ::

    :: دسته بندی یادداشت ها::

    تفسیر[2] . ابن غضائرى[2] . ابو الحسن[2] . امام حسن عسگری علیه السلام[2] . شعرانی[2] . شیخ صدوق[2] . مجمع البیان[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شعبان . آشتی . محدث نوری . محمد تقی فلسفی . مشایخ . مظلوم . مقاوم . مولامان و صاحبمان . نعمات . شکر . صاحب الزمان . صبر وفرج . صله رحم . صهیونیست . غزه . فضیلت ماه‏های سه گانه . قدر شناسی . گذشت . متن . متن رساله حقوق امام سجاد (ع) . امام رضا . امام سجاد (ع) . انقلاب . بستگان . ترجمه . اختلاف . الطاف خدا . الْمُحَرِّفینَ . ثنای الهی . جمعه . حدیث . حدیث پیامبر(ص) . حضرت بقیةاللَّه . حق آزاد کننده و آزاد شده . حق اذانگو . حق الله . حق اندرزخواه و اندرزگو . حق بدهکار . حق برادر . حق پا . حق پیشنماز . حق پیشوا . حق چشم . حق دارایى . حق دانش آموز . حق رعیت . حق زبان . حق زکات . حق زیردست . حق سائل ومسؤول . حق سالخورده وخردسال . حق شریک . حق شکم . حق طرفت که بر تو ادعایىدارد . حق طرفت که تو براوادعایى دارى . حق عورت . حق فرزند . حق قربانى‏ . حق کافران . حق گوش . حق مادر . حق مشورت کننده و شونده . حق ندیم . حق نمازوروزه‏ . حق نیکى کننده . حق همسایه‏ . حق همکیش . حق همنشین . حمد . خطبه غدیر . دست کاری . دعاى مکارم الاخلاق . دعای مکارم الاخلاق . رجب . رساله حقوق . رمضان . رهبرمعظم انقلاب . سیار . شب .

    :: آرشیو ::

    پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
    دوازده معصوم علیهم السلام
    آذر 1387
    دی 1387

    :: خبرنامه وبلاگ ::

     

    :: موسیقی ::