تنزیل نور


ساعت 10:38 صبح دوشنبه 87/12/12

شرح دعای مکارم الاخلاق(144 )

خداوند درباره‏ى منافقین دروغگو فرموده است: 

یقولون بافواههم ما لیس فى قلوبهم و الله یعلم بما یکتمون. 

به زبان چیزى را مى‏گویند که در دلشان نیست و خدا مى‏داند آنچه را که اینان کتمان مى‏نمایند. 

بموقع است در اینجا توضیحى را به عرض شنوندگان محترم برساند. اگر کسى طبق علم و اعتقاد خویش سخن بگوید و علمش مطابق با واقع و نفس الامر باشد، کلام او صدق تام و تمام است. 

صدق التام هو المطابقه للخارج و الاعتقاد معا. 

صدق و راستى تام و کامل آن است که سخن گوینده مطابق با واقع و همچنین موافق با علم و اعتقاد وى باشد. اگر کسى سخن بگوید طبق علم و اعتقادى که دارد، ولى علمش مطابق با واقع نباشد، او در سخن صادق است اما صدقش تام و کامل نیست. اگر کسى سخنى بگوید مطابق با واقع و نفس الامر، اما به گفته‏ى خویش اعتقاد نداشته باشد، او دروغگوست و این مطلب صریحا در قرآن شریف آمده است. 

اذا جاءک المنافقون قالوا نشهد انک لرسول الله و الله یعلم انک لرسوله و الله یشهد ان المنافقین لکاذبون. 

وقتى منافقین نزد تو آمدند و گفتند: شهادت مى‏دهیم که تو رسول خدایى و خدا مى‏داند که تو رسول او هستى و خداوند شهادت مى‏دهد که منافقین دروغ مى‏گویند. 

منافقین به نبوت پیمبر گرامى (ص) که امرى است واقعى، شهادت مى‏دهند و خداوند نیز رسالت آن حضرت را تایید مى‏نماید، اما چون منافقین برخلاف اعتقاد خود سخن مى‏گویند، پروردگار آنان را دروغگو خوانده است. 

امام سجاد (ع) در جمله‏ى سوم دعاى مورد بحث امروز، به پیشگاه الهى عرض مى‏کند: 

وهب لى صدق الهدایه. 

بار الها! مرا از موهبت هدایت صادقانه برخوردار فرما. 

مقصود امام (ع)، هدایت مردم به تعالیم قرآن شریف و ارائه‏ى راه خودسازى و نیل به مقام شامخ انسانیت است. از آنچه مذکور افتاد به این نتیجه مى‏رسیم که هدایت مردم با صدق تام و کامل، زمانى تحقق مى‏یابد که حتما واجد دو شرط اصلى و اساسى باشد: اول، کسى که واضع مقررات و تعالیم هدایت است باید خود، تمام حقایق نجات‏بخش و سعادت آفرین را آنطور که هست بداند و همه‏ى مواد هدایتش طبق واقع و نفس‏الامر باشد تا بتواند مردم را به سرمنزل انسانیت برساند و ایصال به مطلوب بنماید. دوم، آن کس که مى‏خواهد برنامه‏ى هدایت واقعى را بین مردم نشر دهد و به آنان ابلاغ نماید، باید خود به آن مومن باشد تا بر وفق عقیده سخن بگوید و هر چه بیشتر و بهتر در جامعه اثر بگذارد و این هر دو شرط در هدایت تشریعى دین مقدس اسلام وجود دارد. اما شرط اول، واضع قوانین و مقررات هدایت در شرع اسلام، ذات اقدس الهى است، آن کس که خود آفریدگار بشر و خالق تمام عوالم هستى است، او که علم نامحدودش به حقایق اشیاء احاطه دارد و از کوچکترین موجود جهان هستى آگاه است. 

و ما یعزب عن ربک من مثقال ذره فى الارض و لا فى السماء. 

از علم پروردگار تو، ذره و کوچکتر از ذره در زمین و آسمان پنهان نیست. 

پس آنچه در اسلام براى هدایت مردم به عنوان روا یا ناروا معرفى شده، از ناحیه‏ى بارى تعالى و طبق واقع و نفس الامر است و بر اثر تخلف هر یک از آن دو، به نسبت یا خیرى از دست مى‏رود یا آنکه شرى به بار مى‏آید. پس هدایت نجات‏بخش یعنى هدایتى که تعالیمش مطابق با واقع است و کمترین دستور انحرافى در آن راه ندارد، هدایت حضرت بارى تعالى است و این آیه در قرآن شریف، مبین این حقیقت است: 

قل ان هدى الله هو الهدى. 

پیمبر گرامى! به مردم بگو هدایت الهى است که هدایت واقعى و منطبق با حقیقت و نفس الامر است. 

اما شرط دوم: تبلیغ کننده و نشر دهنده‏ى برنامه‏ى هدایت بارى تعالى حضرت محمد بن عبدالله صلى الله علیه و آله، رسول معظم اسلام است و او خود به تمام دقایق وحى و برنامه‏ى هدایت پروردگار ایمان قطعى دارد. قرآن شریف در این باره فرموده است: 

آمن الرسول بما انزل الیه من ربه. 

پیشواى اسلام به آنچه از طرف بارى تعالى بر وى نازل شده است، ایمان دارد. 

بنابراین، او در تبلیغ اسلام بر اساس ایمان و به انگیزه‏ى اعتقاد سخن مى‏گوید و این معناى صدق تام و تمام است، زیرا از طرفى اصل 

تعالیم شرع اسلام مربوط به خداوند عالم به واقعیتها و حقایق است و از طرف دیگر گوینده‏ى آن از روى اعتقاد واقعى سخن مى‏گوید. براى نیل به هدایت راستین هداه الهى باید مشکلات بسیارى را تحمل نمود و منازل سخت و راههاى صعب‏العبورى را پیمود تا به هدف عالى انسانیت دست یافت. غلبه بر هواى نفس و مهار کردن غرایز کور و بیشعور یکى از موانعى است که به دشوارى مى‏توان از آن گذشت، زیرا هوى و غرایز به کشش طبیعى، طالب آزادى بى‏قید و شرطاند و مى‏خواهند هیچ مانعى سد راهشان نشود. اما پیمودن مدارج کمال و رسیدن به مقام رفیع انسانیت ایجاب مى‏کند که مردم پیروى هوى را ترک گویند، دعوت راهنماى الهى را اجابت نمایند، و غرایز را در حدود مصلحت و طبق هدایت خداوند اقناع نمایند وگرنه دچار ضلالت و گمراهى مى‏شوند و از اوج انسانیت به حضیض حیوانیت سقوط خواهند نمود. قرآن شریف در این باره فرموده: 

فان لم یستجیبوا لک فاعلم انما یتبعون اهواءهم و من اضل ممن اتبع هواه بغیر هدى من الله. 

پیمبر گرامى! اگر دعوتت را اجابت ننمایند، بدان که اینان پیرو هواى نفس خویش هستند و کدام انسان گمراهتر از کسى است که از هواى نفس خود تبعیت کند، بدون آنکه از راهنمایى خداوند استفاده نماید. 

آفریدگار توانا به مشیت حکیمانه‏ى خود، هواى نفس و غرایز را که عامل موثر بقاى فرد و نوع است، در وجود انسان و حیوانات مستقر فرموده، با این تفاوت که حیوانات به هدایت تکوینى خداوند مجازند 

غرایز خود را آزادانه و بدون قید و شرط اعمال نمایند، اما انسان موظف است هواى نفس و غرایز خویش را با هدایت تشریعى بارى تعالى تعدیل کند و آنها را با اندازه‏گیرى صحیح و در حدود مصلحت اقناع نماید، زیرا حیوان موجودى است یک بعدى، حیوان ساخته شده، به غرایز حیوانى مجهز گردیده، و در دوران حیات کارى جز اعمال غرایز و بروز دادن خلق و خوى حیوانى ندارد. اما انسان موجودى است دو بعدى و با دارا بودن جنبه‏ى حیوانى، واجد مزایاى انسانى و حامل روح الهى است. او داراى ودایع اختصاصى و ذخایر الهامى است، قابلیت و استعدادش براى پیمودن مدارج کمال، نامحدود است. خداوند، زمین و محتویاتش را مسخر او ساخته و به وى اجازه‏ى بهره‏بردارى داده است، صفات عالى انسانى از قبیل اداى امانت، وفاى به عهد، انصاف، راستگویى، و دیگر مزایا را به وى الهام فرموده و به طور فطرى مجذوب آنهاست، اگر بخواهد غرایز را بى‏قید و شرط اقناع نماید باید در مواقعى که با گناه مواجه مى‏شود، براى ارضاى غریزه‏ى جنسى، حب مال، میل به مقام، دست یافتن به تمنیات، و دیگر امورى از این قبیل به انسانیت و سجایاى انسانى پشت پا بزند، برخلاف انصاف عمل کند، در امانت خیانت نماید، مرتکب نقض عهد شود، دروغ بگوید، فریب دهد، و دیگر اعمالى از این قبیل. ارضاى غرایز از مجارى خلاف فطرت، حرکتى ضد انسانى و منافى با تعالى و تکامل شایسته‏ى مقام رفیع انسان است. بنابراین، کسى که مى‏خواهد انسان باشد و با صفات انسانى زیست کند، انسان بمیرد، و در قیامت انسان محشور گردد، باید بر هوى و تمنیات نفسانى خویش حاکم گردد، غرایز را تعدیل نماید، خواهشهاى نفسانى را در حدود مصلحت و با رعایت شان انسان برآورده سازد، هواى نفس را با هدایت تشریعى بارى تعالى تطبیق دهد، از 

راهنماییهاى رجال الهى و مردان صادق‏القول پیروى کند، چنین انسانى مصداق واقعى این حدیث شریف خواهد بود: 

عن على علیه‏السلام قال: طوبى لمن غلب نفسه و لم تغلبه و ملک هواه و لم یملکه. 

على (ع) فرموده: خیر و امنیت براى کسى است که بر نفس خود غلبه کند و مغلوب نفس نشود، مالک هواى خویشتن باشد و مملوک هوى نگردد. 

برعکس، کسانى که مطیع هواى نفس و اسیر غرایز خویشتن هستند، عالیترین کوشش و سعیشان در خوردن و ارضاى غریزه‏ى جنسى به کار مى‏رود و به تعالى معنوى و شان روحانى خود توجهى ندارند، از مقام شایسته‏ى انسان محروم‏اند، و از فیض و رحمت بارى تعالى دور. 

عن ابیعبدالله علیه‏السلام قال: ابعد ما یکون العبد من الله عز و جل اذا لم یهمه الا بطنه و فرجه. 

امام صادق (ع) فرمود: بزرگترین عاملى که موجب دورى بنده از خداوند مى‏شود، این است که از خود همت بلند و عالى نشان ندهد، مگر در مورد شکم و شهوت جنسى. 

نتیجه آنکه: امام سجاد (ع) در جمله‏ى سوم درخواست خود، از خداوند تقاضاى هدایت صادقانه‏ى مردم را مى‏نماید. و اگر مردم بخواهند از هدایت صادقانه که هدف رسول اکرم (ص) و ائمه‏ى معصومین علیهم‏السلام بوده، برخوردار گردند باید موانع را از ضمیر خود برطرف کنند و بالاترین مانع در وجود آنها پیروى از هواى نفس و ارضاى غرایز بى‏قید و شرط است. 

کسانى که بنده‏ى هوى و مطیع غرایزند، نمى‏توانند از هدایت صادقانه‏ى راهنمایان الهى برخوردار گردند و این محرومیت ناشى از خود آنهاست.



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: تنزیل نور

    نوشته های دیگران ( )

    خانه
    وررود به مدیریت
    پست الکترونیک
    مشخصات من
     RSS 
     Atom 

    :: بازدید امروز ::
    57
    :: بازدید دیروز ::
    31
    :: کل بازدیدها ::
    188054

    :: درباره من ::

    تنزیل نور

    تنزیل نور
    دراین وبلاگ مطالبی در مورد قران ،دین اسلام وائمه اطهار(ع) ارائه خواهد شد.

    :: لینک به وبلاگ ::

    تنزیل نور

    ::پیوندهای روزانه ::

    :: دسته بندی یادداشت ها::

    تفسیر[2] . ابن غضائرى[2] . ابو الحسن[2] . امام حسن عسگری علیه السلام[2] . شعرانی[2] . شیخ صدوق[2] . مجمع البیان[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شعبان . آشتی . محدث نوری . محمد تقی فلسفی . مشایخ . مظلوم . مقاوم . مولامان و صاحبمان . نعمات . شکر . صاحب الزمان . صبر وفرج . صله رحم . صهیونیست . غزه . فضیلت ماه‏های سه گانه . قدر شناسی . گذشت . متن . متن رساله حقوق امام سجاد (ع) . امام رضا . امام سجاد (ع) . انقلاب . بستگان . ترجمه . اختلاف . الطاف خدا . الْمُحَرِّفینَ . ثنای الهی . جمعه . حدیث . حدیث پیامبر(ص) . حضرت بقیةاللَّه . حق آزاد کننده و آزاد شده . حق اذانگو . حق الله . حق اندرزخواه و اندرزگو . حق بدهکار . حق برادر . حق پا . حق پیشنماز . حق پیشوا . حق چشم . حق دارایى . حق دانش آموز . حق رعیت . حق زبان . حق زکات . حق زیردست . حق سائل ومسؤول . حق سالخورده وخردسال . حق شریک . حق شکم . حق طرفت که بر تو ادعایىدارد . حق طرفت که تو براوادعایى دارى . حق عورت . حق فرزند . حق قربانى‏ . حق کافران . حق گوش . حق مادر . حق مشورت کننده و شونده . حق ندیم . حق نمازوروزه‏ . حق نیکى کننده . حق همسایه‏ . حق همکیش . حق همنشین . حمد . خطبه غدیر . دست کاری . دعاى مکارم الاخلاق . دعای مکارم الاخلاق . رجب . رساله حقوق . رمضان . رهبرمعظم انقلاب . سیار . شب .

    :: آرشیو ::

    پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
    دوازده معصوم علیهم السلام
    آذر 1387
    دی 1387

    :: خبرنامه وبلاگ ::

     

    :: موسیقی ::