شرح دعای مکارم الاخلاق(140 )
امام زینالعابدین (ع) در جملهى اول دعاى مورد بحث امروز، به پیشگاه خداوند عرض مىکند:
و اظلنى فى ذراک.
بار الها! مرا در سایهى خودت قرار ده. سایهاى که پوشش آن مستند به ذات اقدس تو باشد.
به شرحى که توضیح داده شد، بعید نیست گفته شود: امام سجاد (ع) در این جملهى دعا از خداوند مىخواهد که همواره در ظل او و در پوشش رضوان ذات اقدسش مستقر باشد.
حضرت على بن الحسین علیهماالسلام در جملهى دوم دعاى مورد بحث امروز عرض مىکند:
و جللنى رضاک: بار الها! تمام وجود مرا با جامهى رضا و خشنودیت بپوشان.
جلله غطاه، و منه جلل المطر الارض اذا عمها و طبقها فلم یدع شیئا الا غطى علیه.
«جلله» یعنى او را پوشاند و بر همین اساس وقتى که باران ببارد و تمام زمین را فراگیرد، گفته مىشود: «جلل المطر»، یعنى باران هیچ جاى زمین را فروگذار نکرد جز اینکه آنرا پوشاند و فراگرفت.
اولیاى گرامى اسلام در سخنان خود مکرر کلمهى «رضا» را به کار برده و در دو مقام، دو معنى از آن اراده فرموده و به پیروان خود توصیه نمودهاند. اول آنکه در گفتار و رفتار خود مراقب رضاى الهى باشند و براى خشنودى مخلوق، خداى را به غضب نیاورند.
عن النبى صلى الله علیه و آله قال: من طلب رضا مخلوق بسخط الخالق سلط الله عز و جل علیه ذلک المخلوق.
رسول اکرم (ص) فرموده: هر کس رضایت مخلوقى را به سخط بارى تعالى طلب نماید، خداوند آن مخلوق را بر وى مسلط خواهد نمود.
دوم آنکه قضاى الهى را با رضایت خاطر و حسن قبول تلقى نمایند، خواه بر وفق میلشان باشد یا برخلاف میلشان.
عن ابیعبدالله علیهالسلام قال: راس طاعه الله الصبر و الرضا عن الله فى ما احب العبد او کره.
امام صادق (ع) فرمود: سرلوحهى طاعت بارى تعالى صبر و رضاى بنده از خداوند است در آن چیزى که آن را دوست دارد یا نسبت به آن بىرغبت است.
جوارح به اعضایى گفته مىشود که فعالیتشان در اراده و اختیار ماست. کسى که مىخواهد در تمام اعمال ارادى خود طبق راى بارى تعالى قدم بردارد و همچنین مىخواهد تمام مقدرات خداوند را هر چند برخلاف خواستهى اوست، راضى و تسلیم باشد، باید همواره در افکار و اعمال خویش مراقبت نماید و مجاهده کند که به انحراف گرایش نیابد و برخلاف رضاى او نیندیشد و عملى انجام ندهد، و این پیروزى بزرگ نصیب افرادى مىشود که خود در این کار تصمیم قاطع دارند و از خداوند نیز درخواست توفیق مىنمایند. حضرت على بن الحسین علیهماالسلام، آن بندهى مطیع خدا و رسول (ص)، براى نیل به این هدف مقدس، در جملهى دوم دعاى موضوع بحث امروز، به پیشگاه الهى عرض مىکند:
و جللنى رضاک.
بار الها! کلیهى اندیشهها و افکارم را از درون و همهى گفتار و رفتارم را از برون و خلاصه، تمام وجودم را در پوشش کامل رضا و خشنودى خودت قرار ده.
اگر کسى با حضور مردم لب فرومىبندد و حرف نمىزند تا زبانش به گناه آلوده نشود و برخلاف رضاى خداوند سخنى نگوید، اما همان موقعى که ساکت است فکر گناه در سر مىپرورد و به تعدى و تجاوز به حقوق این و آن مىاندیشد، اگر کسى دستى به ترازو دارد تا به مردم کم ندهد و حق دگران را تضییع ننماید، اما همان موقع به غیبت مسلمان گوش فرا داده و سخنان غیرمشروع را استماع مىنماید ، این قبیل افراد در مقام عمل، خوب و بد را به هم آمیختهاند و خشنودى و خشم خداوند درباره آنان نسبى است. اما ائمهى معصومین علیهمالسلام و همچنین اولیاى بزرگ الهى، طالب رضاى مطلق او هستند و در جمیع شئون زندگى، حتى در امور بسیار عادى، خشنودى و رضاى خداوند را رعایت مىنمایند.
روى انه لما حمل على بن الحسین علیهماالسلام الى یزید هم بضرب عنقه. فوقفه بین یدیه و هو یکلمه لیستنطقه بکلمه یوجب بها قتله و على علیهالسلام یجیبه حیثما یکلمه و فى یده سبحه صغیره یدیرها باصابعه و هو یتکلم. فقال له یزید لع: انا اکلمک و انت تجیبنى و تدیر اصابعک بسبحه فى یدک فکیف یجوز ذلک؟ فقال حدثنى ابى عن جدى صلى الله علیه و آله انه کان اذا صلى الغداه و انفتل لا یکلم حتى یاخذ سبحه بین یدیه فیقول: اللهم انى اصبحت اسبحک و احمدک و اهللک و اکبرک و امجدک بعدد ما ادیر به سبحتى و یاخذ السبحه فى یده و یدیرها و هو یتکلم بما یرید من غیر ان یتکلم بالتسبیح و ذکر ان ذلک محتسب له، فعلت هذا اقتداء بجدى. فقال
له یزید مره بعد اخرى: لست اکلم احدا منکم الا و یجیبنى بما یفوز به.
در روایت است که وقتى حضرت زینالعابدین (ع) نزد یزید برده شد، تصمیم به قتل آن حضرت گرفت. او را به حضور طلبید و مقابل خود نگاه داشت تا با حضرت سخن بگوید، شاید بین کلماتش به چیزى برخورد نماید که مستمسک قتلش شود. امام (ع) به سئوالات او پاسخ داد و همان موقع تسبیح کوچکى در دست داشت که با انگشتان خود مىگرداند. یزید گفت: من با شما سخن مىگویم، به من جواب مىدهید و در همان حال با انگشتانت تسبیح را مىگردانى، این چیست؟ امام (ع) فرمود: پدرم از جدم رسول اکرم (ص) حدیث نمود که وقتى نماز صبح را مىخواند و فراغت مىیافت، بدون اینکه با کسى سخنى بگوید، تسبیحى را که مقابلش بود برمىداشت و مىگفت: بار الها! صبح کردم ترا تسبیح مىگویم، حمد مىنمایم، به کلمهى توحید یادت مىکنم، تکبیرت مىگویم، و تمجیدت مىنمایم به عدد دانههاى تسبیحى که مىگردانم. سپس تسبیح را به دست مىگرفت و مىگرداند، در حالى که سخنان عادى خود را مىگفت بدون اینکه تسبیح بارى تعالى را بگوید و مىفرمود: این گرداندن تسبیح، ذکر خدا محسوب مىشود، و من این کار را به پیروى از جدم رسول اکرم (ص) انجام مىدهم. یزید چند بار گفت: من با هیچ یک از شماها سخن نگفتم، مگر آنکه به من پاسخى پیروزمندانه دادید.
قواى بدن را طبق رضاى الهى و اوامر حکیمانهاش به کار بستن، حاوى ثمرات و فواید بسیارى از نظر فردى و اجتماعى است.
کسى که حرکات و سکناتش بر وفق رضاى بارى تعالى انجام مىشود، گناه نمىکند و دامنش به پلیدى معصیت آلوده نمىگردد. چنین انسانى از عذاب الهى در امان است و از رحمت واسعهى او برخوردار.
عن على علیهالسلام قال: امره قضاء و حکمه و رضاه امان و رحمه.
على (ع) فرموده: امر پروردگار جهان، فرمان است و حکمت و رضاى خداوند توانا، امان است و رحمت.
حفظ مصالح اجتماعى با رعایت موازین دینى یکى از شاخههاى شجرهى طیبهى رضاى الهى در اعمال قواى برونى و درونى بدن است و این مطلب در خلال روایات زیادى خاطرنشان گردیده است. پس اگر کسى بخواهد گفتار و رفتارش بر اساس رضاى الهى انجام شود، نمىتواند از کنار مصالح و مفاسد اجتماع بىتفاوت بگذرد و آنها را نادیده انگارد. بر همین اساس امام زینالعابدین علیهالسلام با حضور یزید به خطیب گناهکار و دروغگوى او بشدت اعتراض نمود و سخنان ظالمانهاش را سخت مورد نکوهش قرار داد.
و دعا یزید لعنه الله بالخاطب و امره ان یصعد المنبر و یذم الحسین و اباه صلوات الله علیهما. فصعد و بالغ فى ذم امیرالمومنین و الحسین الشهید و المدح لمعاویه و یزید. فصاح زینالعابدین (ع) ویلک اشتریت مرضات المخلوق بسخط الخالق.
یزید دستور داد خطیب او منبر برود، از حضرت حسین (ع) و پدرش مذمت کند. منبر رفت و به امام امیرالمومنین (ع) و حضرت حسین شهید (ع) بدگویى زیاد کرد و معاویه و یزید را مورد تمجید بسیار
قرار داد. در این موقع امام سجاد علیهالسلام به صداى بلند خطیب را مخاطب ساخت و فرمود: واى بر تو! رضاى مخلوق را به غضب خالق خریدارى کردى.
خلاصه، اولین قسمتى که باید زیر پوشش رضاى الهى قرار گیرد و دعاى امام سجاد (ع) شامل آن مىشود، جوارح و قواى بدن انسان است که با اراده و اختیار آدمى انجام وظیفه مىنماید، باید فعالیت آنها بر وفق رضاى الهى باشد و در مسیر خشنودى بارى تعالى به کار افتد و این همان است که على (ع) در «دعاى کمیل» به پیشگاه الهى عرض مىکند:
یا رب! قو على خدمتک جوارحى و اشدد على العزیمه جوانحى.
بار الها! جوارحم را در خدمت خودت نیرومند کن و تصمیم را در اداى وظیفهى بندگى محکم نما.
دومین قسمتى که باید زیر پوشش رضاى بارى تعالى قرار گیرد و دعاى امام سجاد (ع) شامل آن مىشود، راضى بودن به قضاى الهى و مقدرات بارى تعالى است. خداوند انسانها را متفاوت آفریده و حظ و نصیب آنان را نیز متفاوت قرار داده است. اختلاف مردم در مراتب عقل و هوش، درک و فهم، حافظهى یادگیرى و یادآورى، تفاوت در چهره و اندام، آهنگ و صدا، حظ و نصیب، رزق و روزى، و دیگر امورى از این قبیل، همه بر اساس مصلحتهاى حکیمانه و ادارهى امور جوامع بشرى است.
عن محمد بن على الرضا عن آبائه علیهمالسلام قال: قال امیرالمومنین علیهالسلام: لایزال الناس بخیر ما تفاوتوا و اذا استووا
هلکوا.
حضرت عبدالعظیم الحسنى از امام جواد (ع) روایت نموده از پدرانش که على (ع) فرموده: مردم پیوسته در خیر و صلاح به سر مىبرند، مادام که با هم تفاوت دارند و اگر متساوى شوند، هلاک خواهند شد.
با تفاوت در چهره و قیافه، زن شوهر را و شوهر زن را مىشناسد، پدر و مادر فرزندان را و فرزندان والدین را، دائن مدیون را و مدیون دائن را، فروشنده خریدار را و خریدار فروشنده را تشخیص مىدهند، و اگر این تفاوت نمىبود و اشخاص با نگاه به یکدیگر شناخته نمىشدند، قطعا نظام جامعه دچار اختلالى عظیم و اختلافى شدید مىگردید و مفاسدى بزرگ و غیرقابل جبران به بار مىآمد. این مشکل در موارد دوقلوهاى یک سلولى مشاهده شده و گاه مادر در تمیز هر یک از فرزندان خود دچار اشتباه گردیده است. مملکت مهندس ساختمان، پزشک جراح، مهندس کشاورزى و دامپزشک و دیگر افراد تحصیلکرده از این قبیل در رشتههاى مختلف علمى لازم دارد، ولى دستور علمى مهندس ساختمان را بنا و کارگر ساختمان اجرا مىکند، دستور جراح و رسیدگى به حال بیمار را پرستار اجرا مىکند، دستور مهندس کشاورزى و دامپزشک را کشاورز و دامدار اجرا مىکند. اگر بنا بود همهى مردم در عقل و استعداد مانند بوعلى سینا مىبودند و همه در دانشگاهها شرکت مىکردند و به مدارج عالى علمى دست مىیافتند، مملکت مملو از مهندس و پزشک بود و کسى حاضر نمىشد کشاورزى و دامدارى نماید یا پرستار بیمارستان شود یا کارگر ساختمان گردد، و
در نتیجه، جامعه فلج مىشد. تفاوت ساختمان درونى و برونى مردم یک ضرورت اجتنابناپذیر است که به قضاى حکیمانهى بارى تعالى برقرار گردیده و خشنودى و خشم مردم در وضع طبیعى خودشان کمترین اثرى در نظام آفرینش نمىگذارد. با توجه به تفاوتهایى که در استعدادها و نیروى فهم و درک انسانها وجود دارد و طبعا ارزش کار و مقدار درآمدشان متفاوت خواهد بود، اگر ظلم و ستم در جامعه نباشد و جهانخواران زورگو مردم ضعیف را به استثمار نکشند، هر فردى کار مىکند و به قدر استعداد خود روزى به دست مىآورد و ارتزاق مىنماید و مصائب زندگى افراد عاجز و معلول و از کار افتاده به عهدهى بیتالمال مسلمین است. بنابراین، هر کس معرفتش به ذات اقدس الهى بیشتر و علم و آگاهیش به نظام آفرینش فزونتر باشد، رضا و تسلیمش در مقابل قضاى حکیمانهى الهى فزونتر است.
عن ابیعبدالله علیهالسلام قال: ان اعلم الناس بالله ارضاهم بقضاء الله تعالى عز و جل.
امام صادق (ع) فرموده است: عالمترین مردم به خداوند، راضىترین آنان به قضاى بارى تعالى است.
کسانى که از نظر معنوى مدارج عالى کمال را پیموده و به ایمان واقعى دست یافتهاند، در تمام جزر و مدهاى زندگى و رویدادهاى مطلوب و نامطلوب ایام عمر به قضاى الهى راضى و به مقدرات ذات اقدسش تسلیماند و هرگز جملهاى نمىگویند که از آن استشمام عدم رضایت شود. رسول گرامى اسلام (ص) این گروه را بسیار محترم شمرده و آنان را مومنین واقعى خوانده است.
عن النبى صلى الله علیه و آله: سال طائفه من اصحابه ما انتم؟ فقالوا مومنون. فقال ما علامه ایمانکم؟ فقالوا: نصبر على البلاء و نشکر عند الرخاء و نرضى بمواقع القضاء. فقال: مومنون و رب الکعبه.
رسول اکرم صلى الله علیه و آله از گروهى از اصحاب خود سئوال نمود: شما کیستید؟ پاسخ دادند که جمعى هستیم مومن به خداوند. فرمود: علامت ایمان شما چیست؟ گفتند: در مصیبت و بلا صبر مىکنیم، در رفاه و گشایش شکر مىنماییم، و در مواقع قضاى الهى راضى هستیم. حضرت فرمود: به خداوند کعبه قسم، اینان افراد باایماناند.
نتیجه آنکه امام سجاد (ع) در جملهى دوم دعاى موضوع بحث امروز، به پیشگاه خداوند عرض مىکند:
و جللنى رضاک.
بار الها! تمام وجود مرا با جامهى رضا و خشنودیت بپوشان.
به شرحى که توضیح داده شد، شجرهى طیبهى رضاى الهى دو شاخهى بزرگ دارد: یکى آنکه انسان با ایمان، همواره مراقبت کند تمام جوارح و قواى بدنش که با اراده و اختیار او انجام وظیفه مىنماید بىقید و شرط در اختیار اوامر الهى باشد و طبق رضاى بارى تعالى آنها را به کار بندد. دوم آنکه به مقدرات بارى تعالى راضى و خشنود باشد، هر چند مقدرات او بر وفق خواسته و میل او نباشد، و دعاى حضرت زینالعابدین علیهالسلام شامل هر دو قسمت است و پیروان واقعى آن حضرت باید در مقام دعا آنچنان باشند و در مقام عمل اینچنین.