شرح دعای مکارم الاخلاق( 139)
بسم الله الرحمن الرحیم
و اظلنى فى ذراک، و جللنى رضاک.
در این قطعه از دعاى شریف «مکارم الاخلاق»، حضرت زینالعابدین علیهالسلام دو خواستهى مهم از پیشگاه الهى دارد که با دو جملهى کوتاه، آن را ادا نموده است. اول: پروردگارا با پوششى که وابسته به ذات اقدس توست، بر من سایه افکن. دوم: پروردگارا! تمام وجود مرا با جامهى رضا و خشنودیت بپوشان.
به خواست خداوند، این دو جمله از دعاى امام سجاد (ع) موضوع بحث و سخنرانى امروز است.
الظل الفىء الحاصل من الحاجز بینک و بین الشمس اى شىء کان.
ظل سایهاى است که از وجود چیزى حاصل مىشود که بین تو و آفتاب، فاصله است، و آن چیز هر چه باشد، از درخت و دیوار یا خیمه و سقف یا چیزهایى از این قبیل.
کسانى که در مناطق گرمسیر زندگى مىکنند، یا در نقاطى
هستند که تابش آفتاب تابستان به سر و صورتشان زننده و ناراحت کننده است، به خوبى مىدانند که سایه و سایبان تا چه حد ارزشمند و مهم است. اگر کسى در فصل تابستان در این قبیل مناطق، پیاده در بیابان بماند و با تابش آفتاب مواجه گردد و به سایه و سایبان دسترسى نداشته باشد، بر اثر اشعهى آفتاب حداقل به آفتابزدگى مبتلا مىشود و دچار عارضهى پوستى مىگردد و ممکن است در مواقعى دچار وضعى شود که حیاتش از دست برود. سایه براى مردم این سرزمینها نعمتى است بسیار بزرگ و رحمتى است توصیف ناشدنى و چون سایه، حافظ سلامت و بهداشت و مایهى تامین آسایش و رفاه است، مردم این سرزمینها پذیرفتهاند که خدمات پرارج علمى و عملى افراد نافع و مفید را به سایه تشبیه کنند و در مقام دعا، بقا و دوام ظلشان را از پیشگاه خداوند درخواست نمایند. عرب زبانها دربارهى کسانى که وجودشان از جهت خدمت علمى و مالى بسیار نافع است، مىگویند: «مد ظله»، «دام ظله»، «ادام الله ظله» و از این قبیل. فارسى زبانان نیز دربارهى آنان مىگویند: «سایهاش مستدام باد»، «سایهى شما از سر ما کم نشود»، «امید است همیشه زیر سایهى شما باشیم» و از این قبیل. در بعضى از کشورهاى غربى وضع طبیعى به گونهاى است که در اغلب ایام سال ابر، فضا را پوشانده و مردم آفتاب نمىبینند. گاهى که آفتاب ظاهر مىشود، حرارتى بسیار مطبوع و دلپذیر دارد. اگر در یکى از روزهاى تابستان هوا آفتابى باشد، آن روز مردم جشن دارند و براى آنکه بدنشان از نور خورشید بهرهمند شود، بسیارى از افراد کار خود را ترک مىگویند، کنار دریا مىروند، جامه را از بدن بیرون مىآورند، و برهنه روى شنهاى کنار دریا مىخوابند تا بتوانند از پرتو خورشید استفاده کنند و اگر کسى آنقدر در آفتاب خوابید که پوستش قهوهاى رنگ شد، بسیار
خوشحال است از اینکه توانسته به قدر کافى از خورشید بهره بگیرد و ذخیرهى بهداشتى براى خود تامین نماید. در چنین مملکتى، اگر یک دانشجوى ایرانى براى تشکر و قدردانى از استاد خود، جملهى «خداوند سایهى بلندپایهى استاد را بر سر من پایدار و مستدام بدارد» به زبان خود استاد ترجمه کند و در مقابل او و دیگر دانشجویان اهل همان کشور بخواند، استاد و دانشجویان معناى کلام او را نمىفهمند، بهتزده به وى مىنگرند، چه مىخواهد بگوید؟ زیرا در نظر آنان سایه افکندن بر سر کسى که مىخواهد آفتاب بگیرد و سلامت خود را تامین نماید، نه تنها نعمت و رحمت نیست بلکه مایهى محروم ماندن از نعمت نور و مانع تامین بهداشت و سلامت اوست. بنابراین، مردمانى که در مناطق سرد و ابرى جهان زندگى مىکنند و در سراسر تابستان آرزوى دیدن چند روز آفتاب را دارند، معناى جملهى فارسى «خداوند سایهى شما را مستدام بدارد» یا جملهى عربى «ادام الله ظلکم» را نمىفهمند و نعمت سایه براى مناطق گرمسیر یا جاهایى است که آفتاب تابستانش سوزان و طاقتفرساست. با توجه به اینکه رسول اکرم صلى الله علیه و آله و ائمهى معصومین علیهمالسلام در منطقهى گرم متولد شدهاند و با در نظر گرفتن این مطلب که اغلب مسلمانان صدر اسلام موالید مناطق گرم بودهاند و قدر و منزلت سایه را مىدانستند، اولیاى گرامى اسلام به منظور توجه دادن مسلمانان به اهمیت پارهاى از امور دینى، کلمهى «ظل» را مورد استفاده قرار داده و آن را در متن کلام خود آوردهاند، از آن جمله:
فى الحدیث: الجنه تحت ظلال السیوف.
بهشت زیر سایهى شمشیرهاست.
براى آنکه مردم، ارزش جهاد اسلامى را بفهمند و در انجام این وظیفهى خطیر ترغیب شوند، از سایهى شمشیر سخن گفته شده و خاطرنشان گردیده است که بهشت عزت و آزادى در دنیا و بهشت جاودان در عالم آخرت، زیر سایهى شمشیر به دست مىآید و مردم با فداکارى و از خودگذشتگى در راه خداوند مىتوانند به آن نایل گردند.
فى الحدیث انه خطب آخر یوم من شعبان فقال: ایها الناس! قد اظلکم شهر عظیم.
در حدیث است که پیشواى اسلام (ص)، روز آخر ماه شعبان خطبه خواند و فرمود: اى مردم! ماه عظیم بر شما سایه افکنده است.
در این حدیث هم از کلمهى «ظل» استفاده شده، براى آنکه مردم به ارزش این ماه مقدس واقف گردند و آنطور که باید و شاید وظایف دینى خود را انجام دهند، این ماه را سایهى نعمت و رحمت معرفى نموده و بدین وسیله، افراد را به وظیفهشناسى تشویق فرموده است.
کلمهى «ظل» در احادیث مربوط به آخرت نیز آمده است و اولیاى دین مژده دادهاند کسانى که در دنیا به مردم خدمت مىکنند و عقدهى روحى آنان را مىگشایند یا در اطاعت پروردگار جدى و کوشا هستند، در قیامت از سایهى رحمت حضرت بارى تعالى برخوردار مىگردند.
عن النبى صلى الله علیه و آله قال: من اراد ان یظله الله فى ظل عرشه یوم لا ظل الا ظله فلینظر معسرا او لیدع له عن حقه.
رسول اکرم (ص) فرمود: کسى که مىخواهد خداوند او را در
سایهى عرشش جاى دهد، در روزى که جز سایهى او ظلى نیست، به مدیون تنگدست خود مهلت دهد یا از طلب خود چشمپوشى نماید.
عن على علیهالسلام قال: ظل الله سبحانه فى الاخره مبذول بمن اطاعه فى الدنیا.
على (ع) فرموده: سایهى خداوند سبحان در عالم آخرت براى کسانى است که او را در دنیا اطاعت نموده و بىقید و شرط، فرمانش را به کار بستهاند.
خلاصه، سایه از نظر جسمى و روحى، مادى و معنوى، دنیوى و اخروى داراى ابعاد مختلف و هر بعدى به نوبهى خود جالب و شایان ملاحظه است. امام سجاد (ع) در جملهى اول دعاى مورد بحث امروز، به پیشگاه الهى عرض مىکند:
و اظلنى...
بار الها! مرا در سایهى رحمت خود قرار ده.
ولى حضرت زینالعابدین (ع) سایهى رحمت الهى را به طور مطلق نخواسته، بلکه آن را با قید مخصوصى درخواست نموده است. عرض مىکند:
و اظلنى فى ذراک.
الذرى بالفتح کل ما استترت به.
«ذرى» در لغت عرب به هر چیزى گفته مىشود که اشیاء دیگر را به وسیلهى آن مىپوشانى.
پس معناى کلام امام (ع) چنین مىشود: بار الها! مرا در سایهى رحمت خود قرار ده، اما با پوششى که انتسابش فقط به ذات اقدس تو
باشد و بس.
براى آنکه کلام حضرت زینالعابدین (ع) روشن شود، لازم است مقدمهى کوتاهى را به عرض شنوندگان محترم برساند. در خلال بحثهاى قبل اشاره شد که خداوند، این عالم را دار وسایل و اسباب قرار داده و فیض بارى تعالى از مجارى مقرر به مردم مىرسد. مثلا «رازق» خداوند است، اما فیض رزق بارى تعالى از راه کشاورزى به دست مىآید. «شافى» خداوند است، اما فیض شفاى او از راه طبیب و دوا نصیب بیمار مىگردد. در قرآن شریف آمده:
انا لننصر رسلنا.
البته ما پیمبران خود را یارى مىکنیم.
در این آیه، خداوند یارى را منتسب به خود نموده، اما در آیهى دیگر رسول گرامى اسلام (ص) را مخاطب ساخته و فرموده است:
هو الذى ایدک بنصره و بالمومنین.
اوست خداوندى که ترا به نصرت خود و به نصرت مومنین تایید نموده.
ملاحظه مىکنید که در این آیه قسمتى از فیض نصرت بارى تعالى به طور مستقیم شامل حال پیمبر گرامى اسلام (ص) شده و قسمت دیگر از مجراى یارى و فداکارى اهل ایمان، نصیب آن حضرت گردیده است. فیض عفو و مغفرت حضرت بارى تعالى نیز مانند سایر فیضهاى او از مجارى خاصى نصیب گناهکاران مىشود. در دنیا که دار تکلیف است، مجراى دست یافتن به عفو الهى توبه است. گناهکارى که به خود مىآید، از خواب غفلت بیدار مىشود، با نیت
خالص و ضمیر پاک به سوى خداوند بر مىگردد، و از گناهان خویش در پیشگاه الهى اظهار ندامت و شرمندگى مىنماید و خواستار عفوش مىگردد، پروردگار مهربان توبهى او را مىپذیرد و لکههاى گناه را از صفحهى اعمالش مىزداید و آنچنان مىشود که گویى اصلا گناه نکرده است.
عن النبى صلى الله علیه و آله قال: لا شفیع انجح من التوبه.
رسول اکرم (ص) فرموده: هیچ شفیعى براى نجات گناهکاران همانند توبه پیروزمند و موفق نیست.
مجراى دوم براى نیل به مغفرت بارى تعالى، شفاعت شفعاء در عرصهى قیامت است. کسانى که در دنیا نتوانسته یا نخواستهاند با توبه، خویشتن را مشمول عفو الهى نمایند و از فیض مغفرتش برخوردار گردند، ممکن است در قیامت با اذن بارى تعالى از شفاعت کسانى که حق شفاعت دارند بهرهمند شوند، به عفو و بخشش خداوند دست یابند، و به عذاب گناهانشان معذب و مبتلا نگردند.
«ظل الله» یا سایهى خداوند یکى از فیضهاى بسیار مهم حضرت بارى تعالى است. این فیض ممکن است از راه اطاعت و بندگى او به دست آید یا از مجراى خدمت به انسانها و دستگیرى از افتادگان و کارهایى نظیر اینها. در واقع وسیلهى پوشش و عامل «ظل» کارهایى است که براى خداوند انجام مىشود، ولى امام سجاد (ع) در دعاى خود این قبیل «ظل» را که سایبانش عمل مخلوق باشد، درخواست نمىنماید بلکه سایهاى را مىخواهد که سایبانش فقط مستند به ذات اقدس او باشد و بس. مىتوان گفت: مصداق درخواست امام
زینالعابدین (ع) ظلى است که سایبانش رضوان الله باشد. رضوان خداوند فقط وابسته به ذات اقدس اوست، رضوان خداوند آنقدر بلندپایه و رفیع است که قرآن شریف آن را از عالیترین درجات بهشت و تمام محتویاتش بزرگتر خوانده و فرموده است:
وعد الله المومنین و المومنات جنات تجرى من تحتها الانهار خالدین فیها و مساکن طیبه فى جنات عدن و رضوان من الله اکبر ذلک هو الفوز العظیم.
خداوند به مردان و زنان باایمان بهشت را وعده فرموده که از زیر درختانش نهرها جارى است و در آن به طور جاودان مستقرند و در بهشت عدن که عالیترین مقام است، جایگاههایى براى سکونت وجود دارد که زندگى در آنها بسیار مطبوع و گواراست، اما خشنودى و رضاى حضرت بارى تعالى بزرگتر است و این عطایا براى افراد باایمان پیروزى و موفقیتى است عظیم.
روى عن النبى صلى الله علیه و آله انه قال: عدن دار الله التى لم ترها عین و لم تخطر على قلب بشر، لا یسکنها غیر ثلاثه: النبیین و الصدیقین و الشهداء .
از رسول اکرم (ص) روایت شده که فرمود: «عدن» خانهى خداوند است، خانهاى است که نه چشم آن را دیده و نه به قلب بشر خطور نموده است. در بهشت عدن جز سه گروه سکونت ندارند. پیمبران و صدیقین و شهدا.