تنزیل نور


ساعت 10:23 صبح دوشنبه 87/12/12

شرح دعای مکارم الاخلاق( 137)

بسم الله الرحمن الرحیم 

و اصلحنى بکرمک، و داونى بصنعک. 

 

در این دو جمله از دعاى شریف «مکارم الاخلاق»، امام زین‏العابدین (ع) دو حاجت به پیشگاه الهى عرض مى‏کند و درخواست اجابت آن را مى‏نماید. اول: بار الها به کرم و بزرگوارى خود، مرا اصلاح کن. دوم: بار الها! با وسایل نیکو و ثمربخش خود، مرا مداوا فرما. 

به خواست خداوند بزرگ، این دو جمله از دعاى امام سجاد (ع)، موضوع بحث و سخنرانى امروز است. 

در جمله‏ى اول کلام امام، دو لغت آمده که لازم است معناى آنها روشن گردد. یکى «اصلاح» است و آن دیگر «کرم». 

الاصلاح اعاده ما فسد الى الصلاح، و الکرم افاده ما ینبغى لا لغرض. 

«اصلاح» عبارت است از برگرداندن چیزى که فاسد شده به صلاح و سلامت، و «کرم» انجام دادن کار شایسته‏اى است، 

بدون توقع مادى. 

گاهى یک فرد بر اثر ضربه‏اى که به دستش وارد مى‏شود استخوان بازویش مى‏شکند و به صورت چند قطعه‏ى کوچک و بزرگ استخوان در عضله مى‏ماند و دست از کار مى‏افتد . او به دکتر متخصص مراجعه مى‏کند و دکتر با عمل جراحى، وضع استخوان شکسته را مرتب مى‏نماید، دست را گچ مى‏گیرد تا از حرکت بازماند، و تدریجا استخوانهاى شکسته به هم بپیوندند و پس از مدتى که استخوان وضع عادى به خود گرفت، جراح دست را باز مى‏کند و رفته رفته فعالیت دست آغاز مى‏گردد. بنابراین، شکستن استخوان به معناى فاسد شدن دست است و عمل جراحى طبیب متخصص به معناى اصلاح آن فساد است. یکى از طرق اصلاح و برطرف ساختن فساد، وجود افراد لایق در سرپرستى گروه یا فرمانروایى اجتماع است. گاهى سرپرست گروه، فرد لایق و بافضیلتى است، اما در بین آنان عناصر فاسد و منحرفى وجود دارد و بر اثر آن مجاهدتهاى سرپرست آنطور که باید به ثمر نمى‏رسد. هارون برادر حضرت موسى بن عمران (ع) فردى بود که براى سرپرستى و رهبرى شایستگى داشت. قرآن شریف در زمینه‏ى رسالت و نبوت حضرت موسى (ع) راجع به هارون فرموده است: 

و وهبنا له من رحمتنا اخاه هرون نبیا. 

ما رحمت خود را به موسى ارزانى داشتیم و برادرش هارون را نبى قرار دادیم. 

حضرت موسى (ع) طبق مواعده‏ى الهى، عازم میقات شد. 

و قال موسى لاخیه هرون اخلفنى فى قومى و اصلح و لا تتبع سبیل 

المفسدین. 

به برادرش هارون فرمود: بین مردم جانشین من باش، به اصلاح امور بپرداز، و از منحرفین و اخلالگران تبعیت منما. 

موسى (ع) رفت، چند روزى برگشتن موسى (ع) به تعویق افتاد. سامرى با حمایت و پشتیبانى افراد مفسد، بتى طلایى به صورت گوساله ساخت و مجاهدتهاى هارون در مبارزه با این عمل، به نتیجه نرسید. موقعى که حضرت موسى (ع) برگشت، از مشاهده‏ى این اوضاع بشدت ناراحت شد و برادر خود هارون را سخت مورد موآخذه قرار داد و به او تعرض کرد. هارون گفت: 

ان القوم استضعفونى و کادوا یقتلوننى. 

مردم مرا با دیده‏ى استضعاف نگریستند، به سخن من اعتنا نکردند و در خطر کشته شدن قرار گرفتم. هارون مرد الهى بود و شایسته‏ى رهبرى و اصلاح، اما وجود افراد فاسد که در راه باطل خویش مصر و پابرجا بودند، سد راه سعادت مردم مى‏شدند و با وسوسه و اخلال، افکار آنان را از مسیر حق مى‏گرداندند و خودشان نیز به نصایح خیرخواهانه‏ى او اعتنا نمى‏کردند. 

بر سیه دل چه سود خواندن وعظ 

نرود میخ آهنین بر سنگ 

على (ع) در دوران زمامدارى خود، با این قبیل افراد فاسد مواجه بود. در موقعى که جنگ با دشمنان اسلام ضرورت داشت، به عناوین مختلف از شرکت در جبهه شانه خالى مى‏کردند و مردم را نیز از اجابت دعوت بازمى‏داشتند و در نتیجه، روز به روز فساد گسترش مى‏یافت. على (ع) ضمن سخنان تند و آتشین خود، آینده‏ى تیره‏ى مسلمین 

را گوشزد مى‏نمود، از آن جمله در یکى از خطبه‏ها فرمود: 

و الذى نفسى بیده لیظهرن هولاء القوم علیکم لیس لانهم اولى بالحق منکم و لکن لاسراعهم الى باطل صاحبهم و ابطائکم عن حقى، و لقد اصبحت الامم تخاف ظلم رعاتها و اصبحت اخاف ظلم رعیتى. 

قسم به آن کس که جان على در دست اوست، این قوم بر شما غلبه خواهند نمود، نه از این جهت که آنان در حق از شما برتر و بالاترند، بلکه از این جهت که آنها در اجراى باطل زمامدار خود سریع‏اند و شما در اجراى دستور حق من بطى‏ء و سستید. امتها صبح مى‏کردند در حالى که از ستم فرمانروایان خویش خائف بودند و من صبح کرده‏ام در حالى که از ظلم مردم خود خائفم. 

قرآن شریف درباره‏ى منافقین افسادگر فرموده است: 

و اذا قیل لهم لاتفسدوا فى الارض قالوا انما نحن مصلحون. الا انهم هم المفسدون و لکن لایشعرون. 

وقتى به اینان گفته مى‏شود در زمین افساد نکنید، مى‏گویند ما مصلح و برقرارکننده‏ى صلاح جامعه هستیم. آگاه باشید اینان مفسدند و نمى‏دانند با اعمال نارواى خویش افساد مى‏نمایند. 

پیمبران الهى و خلفاى بر حقشان علاقه‏مند بودند که مفاسد اجتماعى را براندازند و مردم را به راه صلاح و رستگارى سوق دهند، ولى در هر عصر، افراد مخالف و مزاحم وجود داشتند که سد راه اصلاح جامعه مى‏شدند و پیمبران مى‏دانستند که در نیل به هدف انسان‏سازى خود موفقیت کامل نخواهند داشت، ولى از فعالیت دست 

نمى‏کشیدند و زبان حال همه‏ى آنان مانند زبان قال حضرت شعیب بود که مى‏فرمود: 

ان ارید الا الاصلاح ما استطعت. 

من به قدر تواناییم اراده دارم در اصلاح جامعه مجاهده کنم. 

ولى با همه‏ى مزاحمتها که مخالفین به وجود آوردند، پیمبران الهى به پیروزیهاى شایان ملاحظه‏اى نایل آمدند و در اخلاق و اعمال بسیارى از مردم اثر گذاردند و آنان را به راه پاکى و درستى سوق دادند. آنچه از خلقیات حمیده و سجایاى انسانى در جهان مشاهده مى‏شود، منشا اصلاح آنها پیمبران بوده‏اند. در دنیاى مادى امروز که لذت‏گرایى بر جهان حاکم شده و به قول یکى از غربیها، انسانیت پیش پاى بت اقتصاد قربانى گردیده، هنوز هم عده‏ى زیادى متوجه مکتب پیمبران‏اند و مى‏خواهند خویشتن را با تعالیم آسمانى آنان منطبق نمایند. خلاصه، پیشوایان دین و فرستادگان خداوند مجراى فیض الهى در اصلاح مفاسد بوده‏اند، کوشش داشتند تا جایى که قادرند افکار مردم را بسازند و آنها را مهیاى قبول فیض اصلاح بارى تعالى بنمایند و در مواردى که فعالیتهاى بشرى جوابگوى مفاسد نباشد و نتواند وضع موجود را دگرگون سازد، باید براى رفع فساد از قدرت رفع قیوم استفاده نمود و این قبیل مفاسد گاهى جنبه‏ى عمومى دارد و مربوط به همه‏ى مردم است و گاه جنبه‏ى خصوصى دارد و هدف، اصلاح مفاسد شخص معین است و این هر دو، قسمت در ادعیه‏ى ائمه‏ى معصومین علیهم‏السلام آمده است. در دعاى معروفى که مسلمانان در ماه رمضان مى‏خوانند، ضمن درخواستهاى متعدد عرض مى‏کنند: 

اللهم اصلح کل فاسد من امور المسلمین. 

بار الها تمام مفاسدى را که مسلمانان جهان گرفتار آنها هستند با قدرت لایزال خود اصلاح فرما. 

اما مفاسدى که از جهت خصوصى مورد دعا و درخواست واقع مى‏شود مانند بیمارى که اصلاح مفاسد مزاجى خود را درخواست مى‏کند یا تاجرى که در امر کسب دچار اختلال گردیده و از بارى تعالى اصلاح آن را مى‏طلبد، یا پدرى که فرزندش به فساد اخلاق مبتلا شده و اصلاحش را از خداوند مى‏خواهد و این نیز در ادعیه‏ى ائمه‏ى معصومین علیهم‏السلام آمده است و جمله‏ى اول دعاى امام سجاد (ع) موضوع بحث امروز از این قبیل است. حضرت زین‏العابدین (ع) اصلاح خود را به کرم پروردگار کریم درخواست نموده است. ولى ملاحظه مى‏نمایید که امام متعلق اصلاح را در دعا ذکر نکرده و به زبان نیاورده است. اگر این دعا را یک فرد مسلمان غیرمعصوم به پیشگاه خدا عرض مى‏کرد احتمال داده مى‏شد که درخواستش براى اصلاح پاره‏اى از عقاید فاسد و اخلاق بد باشد یا مى‏خواهد اندیشه‏ها و افکارش، یا گفتار و رفتارش اصلاح شود، یا دیگر مفاسد جسمى و روحى از این قبیل. ولى در مورد امام معصوم که منزه از انحرافهاى اعتقادى و اخلاقى و مبرى از نقایص قولى و عملى است، چنین احتمالاتى راه ندارد و باید بگوییم که از اراده‏ى امام در این قطعه از دعا ناآگاهیم و نمى‏دانیم اصلاح چه امورى را از پیشگاه الهى خواسته و در گفته‏ى خود اراده نموده است. به طور اجمال در حادثه‏ى خونین کربلا و در واقعه‏ى بسیار سنگین و دردناک روز عاشورا و همچنین در طول ایام اسارت اهل‏بیت علیهم‏السلام در سفر کوفه و شام، افرادى پست و فرومایه براى جلب توجه یزید و راضى ساختن آل‏امیه، مفاسدى بزرگ به بار آوردند، ظلمها و ستمهایى 

جبران‏ناپذیر درباره‏ى خانواده‏ى معظم رسول اکرم (ص) مرتکب شدند و پس از مراجعت به مدینه، اذیتها و آزارها به شکلهاى مختلف از ناحیه‏ى عمال حکومت نسبت به حضرت على بن الحسین علیهماالسلام کم و بیش ادامه داشت. آن همه اعمال ناروا از ناحیه‏ى آن عناصر فاسد و دنیاپرست، آثارى بسیار تلخ و خاطراتى رنج‏آور و فراموش ناشدنى در روح امام (ع) به جاى گذارد و با یاد آنها همواره در عذاب روحى به سر مى‏برد، تنها خداوند است که با قدرت لایزال خود مى‏تواند آن ویرانیهاى درونى و آن ضایعات روحى و معنوى را زایل فرماید. با توجه به اینکه منشا تمام ناگواریها، سیاست ظالمانه‏ى خلیفه‏ى وقت بود، و با در نظر گرفتن اختناقى که از ناحیه‏ى دولت بنى‏امیه بر مردم حکومت مى‏کرد، حضرت زین‏العابدین (ع) نمى‏توانست وقایع تلخ گذشته را شرح دهد و نمى‏شد متعلق اصلاح را حتى به صورت دعا به زبان آورد، به همین جهت در کلام خود از متعلق اصلاح نام نبرده و تنها از پیشگاه خداوند کریم اصلاح را درخواست نموده است. در تتمیم بحث راجع به جمله‏ى اول دعاى «مکارم‏الاخلاق» موضوع سخنرانى امروز، لازم است درباره «کریم» که در سخن امام (ع) آمده توضیح مختصرى داده شود. 

فى اسماء الله تعالى الکریم هو الجواد المعطى الذى لاینفد عطاوه و هو الکریم المطلق و الکریم الجامع لانواع الخیر و الشرف و الفضائل. 

از جمله‏ى اسماء حضرت بارى تعالى، «کریم» است. او جوادى است بخشنده که هرگز عطایش پایان نمى‏یابد، او کریم مطلق است، 

او کریمى است که جامع انواع خوبى و شرف و فضایل است. 

در قرآن شریف، لغت کریم در موارد متعدد و براى موجودات مختلف به کار رفته است. راجع به کتاب مجید فرموده: 

انه لقرآن کریم اى کثیر النفع لاشتماله على اصول العلوم المهمه فى المعاش و المعاد. 

بیگمان این قرآن کریم است، زیرا نفعش بسیار و دانستنیهاى مهم راجع به امور معاش و معاد را در بر دارد. 

درباره‏ى ارزش انسان فرموده: 

و لقد کرمنا بنى‏آدم. 

ما انسان را از کرامت و بزرگوارى برخوردار ساخته‏ایم. 

کرامت انسان براى دارا بودن عقل، نطق، وجدان اخلاقى، تمایلات عالى انسانى، هوش سرشار، صورت زیبا، اندام معتدل، سلطه بر تمام منابع ارضى، قدرت بهره‏بردارى از ذخایر طبیعى، و دیگر مزایایى از این قبیل است. کرامتى که خداوند به انسان اعطا فرموده، مزیتى است تکوینى و عطیه‏اى است الهى که در آفرینش او به کار برده، اما کرامت اکتسابى انسان در پیشگاه خداوند از راه تقوى و پاکى به دست مى‏آید و هر کس تقواى بیشترى دارد، نزد بارى تعالى از کرامت فزونترى برخوردار است. قرآن شریف فرموده: 

ان اکرمکم عند الله اتقیکم. 

کریمترین و پرارجترین شما نزد بارى تعالى، کسانى هستند که واجد تقواى بیشترند. 

بعضى از سعادتمندان علاوه بر کرامت طبیعى انسان و کرامت  اکتسابى تقوى، از کرامتهاى دیگرى نیز بهره‏مندند و حضرت یوسف صدیق از جمله‏ى آنان است. 

فى الحدیث: ان الکریم ابن الکریم یوسف بن یعقوب لانه اجتمع له شرف النبوه. و العلم. و الجمال. و العفه. و کرم الاخلاق. و العدل. و ریاسه الدنیا و الدین. 

کریم و پسر کریم، یوسف فرزند یعقوب است، زیرا در وجود او برتریهاى متعددى جمع شد: شرافت پیمبرى، علم و زیبایى، عفت و کرامت خلق، عدل و ریاست دنیا و دین. 



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: تنزیل نور

    نوشته های دیگران ( )

    خانه
    وررود به مدیریت
    پست الکترونیک
    مشخصات من
     RSS 
     Atom 

    :: بازدید امروز ::
    76
    :: بازدید دیروز ::
    31
    :: کل بازدیدها ::
    188073

    :: درباره من ::

    تنزیل نور

    تنزیل نور
    دراین وبلاگ مطالبی در مورد قران ،دین اسلام وائمه اطهار(ع) ارائه خواهد شد.

    :: لینک به وبلاگ ::

    تنزیل نور

    ::پیوندهای روزانه ::

    :: دسته بندی یادداشت ها::

    تفسیر[2] . ابن غضائرى[2] . ابو الحسن[2] . امام حسن عسگری علیه السلام[2] . شعرانی[2] . شیخ صدوق[2] . مجمع البیان[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شعبان . آشتی . محدث نوری . محمد تقی فلسفی . مشایخ . مظلوم . مقاوم . مولامان و صاحبمان . نعمات . شکر . صاحب الزمان . صبر وفرج . صله رحم . صهیونیست . غزه . فضیلت ماه‏های سه گانه . قدر شناسی . گذشت . متن . متن رساله حقوق امام سجاد (ع) . امام رضا . امام سجاد (ع) . انقلاب . بستگان . ترجمه . اختلاف . الطاف خدا . الْمُحَرِّفینَ . ثنای الهی . جمعه . حدیث . حدیث پیامبر(ص) . حضرت بقیةاللَّه . حق آزاد کننده و آزاد شده . حق اذانگو . حق الله . حق اندرزخواه و اندرزگو . حق بدهکار . حق برادر . حق پا . حق پیشنماز . حق پیشوا . حق چشم . حق دارایى . حق دانش آموز . حق رعیت . حق زبان . حق زکات . حق زیردست . حق سائل ومسؤول . حق سالخورده وخردسال . حق شریک . حق شکم . حق طرفت که بر تو ادعایىدارد . حق طرفت که تو براوادعایى دارى . حق عورت . حق فرزند . حق قربانى‏ . حق کافران . حق گوش . حق مادر . حق مشورت کننده و شونده . حق ندیم . حق نمازوروزه‏ . حق نیکى کننده . حق همسایه‏ . حق همکیش . حق همنشین . حمد . خطبه غدیر . دست کاری . دعاى مکارم الاخلاق . دعای مکارم الاخلاق . رجب . رساله حقوق . رمضان . رهبرمعظم انقلاب . سیار . شب .

    :: آرشیو ::

    پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
    دوازده معصوم علیهم السلام
    آذر 1387
    دی 1387

    :: خبرنامه وبلاگ ::

     

    :: موسیقی ::