تنزیل نور


ساعت 10:22 صبح دوشنبه 87/12/12

شرح دعای مکارم الاخلاق( 135)

بسم الله الرحمن الرحیم 

اللهم صل على محمد و آله، و ادرا عنى بلطفک، و اغذنى بنعمتک. 

 

امام سجاد علیه‏السلام در این قطعه از دعاى شریف «مکارم الاخلاق»، پس از آنکه درود مى‏فرستد به حضرت محمد و آلش، دو مطلب را از پیشگاه مقدس حضرت بارى تعالى درخواست مى‏نماید. اول: بار الها! به لطف و عنایت خود هر آنچه زیانبار و مضر است، از من دفع کن. دوم: بار الها! با نعمت خود به من قوت و غذا اعطا فرما. 

به خواست خداوند توانا، این دو جمله از کلام حضرت زین‏العابدین (ع) موضوع بحث و سخنرانى امروز است. در آغاز لازم است معناى کلمه‏ى «درا» و همچنین کلمه‏ى «لطف» که در دعاى امام (ع) آمده است روشن شود. علامه سید على‏خان مى‏گوید: 

درا الشى‏ء درا دفعه. اللطف الرفق و البر. 

«درا» به معناى دفع کردن چیزى است، و «لطف» به معناى 

«مدارا و نیکى نمودن» است. 

فى اسماء الله تعالى اللطیف، هو الذى اجتمع له الرفق فى الفعل و العلم بدقائق المصالح و ایصالها الى من قدرها له من خلقه. 

«لطیف» از اسماء حضرت بارى تعالى است. او کسى است که در ذات مقدسش مداراى در عمل، با علم و آگاهى به دقایق مصلحتها جمع شده تا آن را به فردى از مخلوق خود که درباره‏اش مقدر فرموده است، برساند. 

اگر سئوال شود که چرا امام (ع) از بلاهایى که دفع آنها را خواستار شده است نام نبرده و تنها به اداى یک جمله‏ى کوتاه «و ادرا عنى بلطفک» اکتفا فرموده است؟ در پاسخ مى‏توان گفت: بلایایى که ممکن است در طول زندگى دامنگیر انسانها شود به قدرى زیاد است که به شمار نمى‏آید. اما به طور کلى و نوعى مى‏توان قسمتى از آنها را به عنوان بلایاى ارضى و سماوى، طبیعى و مصنوعى، تدریجى و ناگهانى، روحى و جسمى، حکومتى و مردمى، همگانى و فردى، و از این قبیل ذکر نمود. با مطالعه در یک آیه و حدیثى که ذیل آن آمده است تا اندازه‏اى متوجه مى‏شویم که بلایا چقدر وسیع و گسترده است. 

قل هو القادر على ان یبعث علیکم عذابا من فوقکم او من تحت ارجلکم او یلبسکم شیعا و یذیق بعضکم باس بعض. 

اى پیمبر گرامى! به مردم بگو: خداوند قادر است که عذابى را از بالاى سر شما فروفرستد یا از زیر پا معذبتان نماید یا شما را به تفرق و پراکندگى مبتلا کند و بعضى را به بلاى بعض دیگر گرفتار 

سازد. 

عذاب از بالاى سر، مانند فرستادن بارانهاى شدید و به جریان افتادن سیلهاى سنگین بنیان کن که مردم را هلاک کند و منازل و مزارع و دامهاى آنان را با سرعت نابود نماید، یا طوفانهاى شدید و سریعى را در فضا به جریان اندازد، ساختمانها را فروریزد و مردم زیادى را مقتول و مجروح نماید، یا صاعقه فرستد و امواج آن مایه‏ى هلاکت افراد و از بین بردن اموالشان گردد، یا کوههاى آتشفشان از بالاى سر مردم فوران کند و با مواد مذاب و سنگهاى گداخته که از دهانه‏ى آن خارج مى‏شود، روستاها و قراء اطراف آن را ویران نماید و مردمى را که نتوانستند فرار کنند، طعمه‏ى مرگ سازد. 

عذاب از زیر پا مانند زلزله که گاهى منازل را بکلى ویران مى‏نماید، عده‏ى زیادى از زن و مرد و کودک زیر سقفها و دیوارهاى فروریخته جان مى‏سپارند، عده‏اى مجروح مى‏شوند و آنان که زنده مى‏مانند، اغلب تهیدست و بى‏بضاعت گشته و در شدت مضیقه به حیات خود ادامه مى‏دهند. گاهى دریا از زیر پاى مردم پیشروى مى‏نماید و منزلهاى اطراف را خراب مى‏کند، اهالى را متوارى مى‏نماید، و آنان را در زندگى به بلایا و شداید گوناگون مبتلا مى‏سازد. گاهى مردم در جامعه گرفتار اختلاف عقیده‏ى دینى و سیاسى مى‏شوند، دسته‏بندیها در آن موقع آغاز مى‏گردد، گروهها در مقابل یکدیگر مى‏ایستند، و در نتیجه آتش فتنه و فساد که عذاب بزرگ الهى است، بین آنان مشتعل مى‏گردد و به بلاهاى عظیم مبتلا مى‏شوند. 

عذابهایى که مذکور افتاد و مى‏توان از این آیه برداشت نمود، اغلب بلایاى طبیعى و مربوط به نظام آفرینش است، ولى در روایتى 

که ذیل این آیه آمده، امام (ع) از عذابهاى غیرطبیعى نام برده است. 

عن ابیعبدالله علیه‏السلام قال: من فوقکم من السلاطین الظلمه و من تحت ارجلکم العبید السوء و من لا خیر فیه، «او یلبسکم شیعا» یضرب بعضکم ببعض بما یلقیه بینکم من العداوه و العصبیه و یذیق بعضکم باس بعض هو سوء الجوار. 

امام صادق (ع) فرمود: عذاب از بالاى سر یعنى معذب بودن از ناحیه‏ى سلاطین و زمامداران ظالم، و از زیر پا یعنى عذاب دیدن از افراد فرومایه و پست اجتماع و آنان که فاقد خیر و خوبى هستند، و گرفتار انشعاب شدن و تجاوز بعضى به بعض دیگر بر اثر القاى عداوت و عصبیت، و ابتلاى بعضى به عذاب بعض دیگر مانند مبتلا بودن آدمى به همسایه‏ى بد است. در کنار مصائب جمعى و گروهى، بلایاى فردى و شخصى وجود دارد که نه قابل پیش‏بینى است و نه قابل پیشگیرى، بى‏خبر و به طور ناگهان مى‏آید و برق‏آسا به زندگى خاتمه مى‏دهد. در روزگار گذشته، این قبیل وقایع بسیار روى داده که بعضى از آنها در تاریخ ثبت گردیده و برخى به دست فراموشى سپرده شده است، و در اینجا یک مورد از حوادث فردى ذکر مى‏شود: 

یعقوب بن داود، وزیر مقتدر و نافذ الکلمه‏ى مهدى عباسى بود. برادرى داشت به نام عمر بن داود که او نیز به اعتبار برادرش مورد توجه مردم بود. روزى عمر تصمیم گرفت با جمعى از دوستان و بستگان خود به گردش بروند. وسایل آسایش فراهم آمد و مقدار لازم خوراک و میوه‏هاى گوناگون آماده شد. اما در آن روز به طور ناگهانى عمر درگذشت و همه‏ى بستگان به شگفت آمدند. علت مرگ این بود 

که سبدى از انگور نزد وى بردند، او دو حبه از خوشه‏اى برگرفت و به دهان افکند. بدون اینکه بر حبه‏ها دندان بزند و پوستشان را بشکافد، به پایین فرستاد، اما حبه‏ها در گلو ماندند، نه فرورفتند و نه بیرون آمدند تا نفس عمر قطع شد و از دنیا رفت. برادرزاده‏اش داود بن على در عزاى او ضمن اشعارى گفت: عمر صبح در کمال سلامتى و خوشى با دوستان و بستگان به سر برد، اما اکنون میت خانواده است و در قبرى نزد آرامگاه پدرش که از توده‏هاى سنگ و ریگ پوشیده شده، آرمیده است. 

با گسترش تمدن صنعتى و پیشرفت اختراعات، مرگهاى ناگهانى به شکلهاى مختلف افزایش یافته و هر روز در گوشه و کنار دنیا وقایع ناگوارى روى مى‏دهد، گاه طیاره سقوط مى‏کند و عده‏اى کشته مى‏شوند، گاه بر اثر واژگون شدن ماشین یا تصادف قطار، عده‏اى بى‏خبر و به طور ناگهانى از دنیا مى‏روند، گاه گروههاى مختلف براى ارعاب مردم یا ایجاد اختلال در گذرگاههاى پرجمعیت بمبهایى را کار مى‏گذارند و موقعى که زنان براى خرید لوازم منزل به محل مى‏روند، ناگهان بمب منفجر مى‏شود و عده‏اى زن با کودکانى که همراه برده بودند، کشته مى‏شوند. آیا کسى جز خداوند دانا از آفات و بلاهاى ناگهانى که هر لحظه ممکن است دامنگیر انسانها شود، اطلاع دارد؟ آیا جز ذات اقدس الهى کسى مى‏تواند بلاهاى گوناگون را بگرداند و آدمى را از خطر برهاند؟ پاسخ این پرسشها واضح است و ملجا و پناهى جز پروردگار دانا و توانا وجود ندارد. امام سجاد (ع) در جمله‏ى اول این قطعه‏ى دعا، از خداوند دفع بلایا را با عبارتى کوتاه 

 

درخواست نموده و عرض مى‏کند: 

و ادرا عنى بلطفک. 

بار الها! آفات و خطرات را به لطف خود از من بگردان و دفع فرما. 

امام (ع)، متعلق دفع را توضیح نداده، زیرا اگر نوع بلایا را مى‏گفت، باعث تطویل کلام مى‏گردید و اگر مى‏خواست بعضى از بلایا را توضیح دهد، قابل احصاء نبود، از این رو، حضرت على بن الحسین علیهماالسلام دفع آفات را خواسته و متعلق دفع را به علم الهى محول نموده است، مثل اینکه ضمن دعاى تعقیبات مشترکه آمده است: 

اللهم انى اسالک من کل خیر احاط به علمک و اعوذ بک من کل شر احاط به علمک. 

بار الها! از هر خیرى که علمت به آن احاطه دارد، از تو خواهانم، پروردگارا! از هر شرى که علمت به آن محیط است، به تو پناه مى‏برم. 

مى‏توان گفت دعاى امام سجاد (ع) نیز در اینجا چنین مى‏شود: 

و ادرا عنى بلطفک کل شر احاط به علمک. 

بار الها! هر شرى را که علمت به آن احاطه دارد، با لطف خود از من دفع فرما. 

دوستداران حضرت زین‏العابدین (ع) به پیروى از مولاى خود، شایسته است روزى چند بار، ولو به فارسى، یا به هر زبان که مى‏دانند، به پیشگاه الهى عرض کنند: بار الها! به لطف خود هر شرى را که علم 

تو به آن احاطه دارد، از من بگردان و دفع فرما. امام سجاد (ع) در این جمله‏ى کوتاه، دو تقاضا از پیشگاه خداوند نموده است: اول آنکه بلایا و آفات را از وى دفع نماید، دوم آنکه دفع آفات از ناحیه‏ى بارى تعالى با لطف و رفق انجام شود. معاشرت و مواجهه با مردم به رفق و مدارا از عوامل پیروزى و موفقیتهاى اجتماعى است و اولیاى گرامى اسلام، ضمن روایات متعددى، ارزش این خلق پسندیده را به پیروان خود خاطرنشان ساخته‏اند. 

عن النبى صلى الله علیه و آله: ان الرفق لم یوضع على شى‏ء الا زانه، و لا نزع من شى‏ء الا شانه. 

رسول اکرم (ص) فرمود: هر چیزى که رفق و نرمى بر آن قرار داده شود، مایه‏ى جمال و زیباییش مى‏گردد، و رفق و ملایمت از هر چیزى که برداشته شود، او را زشت و معیوب مى‏نماید. 

آموزگارى که به نوآموز درس مى‏دهد، اگر رفق و ملایمت را رعایت نماید، به فرموده‏ى رسول گرامى (ص)، آن تدریس از جمال و زیبایى برخوردار مى‏شود، نوآموز به درس خواندن دلگرم و علاقه‏مند مى‏گردد و به قول شاعر: 

درس معلم ار بود زمزمه‏ى محبتى 

جمعه به مکتب آورد طفل گریز پاى را 

برعکس، اگر آموزگار با طفل رفتار تند و خشن داشته باشد، بچه را دلسرد و بى‏علاقه به درس مى‏نماید. پیمبر گرامى اسلام (ص) خود معلم جامعه بود. خداوند او را مبعوث فرمود که مردم را از جهل برهاند، بلاى عظیم بت‏پرستى را که معلول نادانى بود، دفع نماید و موجبات سعادت جامعه را فراهم آورد. براى آنکه در این راه به 

پیروزى نایل گردد، خداوند به وى دستور داد که در تبلیغ دین حق با لطف و مدارا عمل نماید، به نرمى و ملایمت سخن گوید و از این راه پیروزى بزرگى نصیب آن حضرت گردید. 

عن ابیعبدالله علیه‏السلام قال: قال رسول‏الله صلى الله علیه و آله، امرنى ربى بمداراه الناس کما امرنى باداء الفرائض. 

امام صادق (ع) از رسول اکرم (ص) حدیث نموده که فرمود: خداوند مداراى با مردم را به من امر فرمود، همانطور که اداى واجبات و فرایض را. 

خداوند مسبب‏الاسباب اگر بخواهد بلایى را از کسى دفع نماید و او را از خطر محفوظ دارد، مى‏تواند وسیله‏ى نامطبوع و خشونت‏آمیزى را مقدمه‏ى دفع بلا قرار دهد و مى‏تواند از راه پیشامد و رویدادى بسیار مطبوع و لطیف، به آن هدف مقدس جامه‏ى تحقق بپوشاند و بلا را بگرداند. مثلا در میدان فروش میوه و سبزى بمب نیرومندى کار گذارده شده که طبق محاسبه بیست دقیقه‏ى دیگر منفجر خواهد شد. مرد محترمى در میدان، کار لازمى دارد و باید به آنجا برود. فاصله‏ى منزلش تا میدان به قدر پنج دقیقه پیاده رفتن است. از منزل خارج مى‏شود. اگر در راه با مانعى برخورد ننماید، موقعى به میدان مى‏رسد که چند دقیقه بیشتر به لحظه‏ى انفجار باقى نمانده است، اما خداوند اراده فرمود که بلا را از وى دفع نماید. چند قدمى از منزل دور نشده به مردى برمى‏خورد که با او در امر معامله‏اى اختلاف حساب دارد. آن دو در رهگذر توقف مى‏کنند، مطلب اختلاف حساب را به میان مى‏آورند، کلماتى را با هم رد و بدل مى‏نمایند و هر یک به 

نفع خود سخن مى‏گوید و تند مى‏شود. این تبادل کلام چند دقیقه به طول مى‏انجامد که ناگهان صداى مهیب انفجار به گوش مى‏رسد. مردم از پى صدا مى‏روند. خداوند براى حفظ جان آن مرد باایمان و محترم که عازم میدان بود، مانع ایجاد نمود، با مرد طرف معامله‏ى خود مواجه گردید، در رهگذر توقف نمودند، آنقدر با هم سخن گفتند که بمب منفجر شد و بلا از جان آن مرد دفع گردید. گاهى همان مرد شریف و باایمان که عازم میدان است، از منزل خارج مى‏شود، چند قدمى بیشتر نرفته که در راه با یکى از دوستان قدیمى بسیار محترمش برمى‏خورد، یکدیگر را در آغوش مى‏گیرند و به هم ابراز محبت مى‏کنند. مرد باایمان از دوست قدیمى خود درخواست مى‏کند به منزلش بیاید تا از وى پذیرایى کند. دوست قدیمى مى‏گوید کار فوت شدنى دارم، باید حتما بروم، اما به احترام دعوت شما به قدر نیم ساعت در منزلتان توقف مى‏کنم. صاحب منزل میوه و شیرینى مى‏آورد. با هم گرم صحبت مى‏گردند که ناگاه صداى انفجار بمب شنیده مى‏شود. گویى خداوند آن دوست قدیمى مرد باایمان را مامور نموده بود که در موقع معین از آن رهگذر عبور نماید، دعوت صاحبخانه را بپذیرد، در منزلش قدرى توقف کند، و در خلال آن ملاقات آمیخته به لطف و رفق، بمب منفجر شود و مرد باایمان از خطر مرگ رهایى یابد. امام (ع) در جمله‏ى کوتاه دعاى خود، از خداوند دو تقاضا مى‏نماید. اول مى‏گوید: 

و ادرا عنى. 

بار الها! مرا مشمول فیض و عنایت خود فرما و بلایا را از من بگردان. 

دوم عرض مى‏کند: 

بلطفک. 

بار الها! بلایایى را که بر سر راه دارم با لطف و رفق از من دفع فرما. 



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: تنزیل نور

    نوشته های دیگران ( )

    خانه
    وررود به مدیریت
    پست الکترونیک
    مشخصات من
     RSS 
     Atom 

    :: بازدید امروز ::
    49
    :: بازدید دیروز ::
    31
    :: کل بازدیدها ::
    188046

    :: درباره من ::

    تنزیل نور

    تنزیل نور
    دراین وبلاگ مطالبی در مورد قران ،دین اسلام وائمه اطهار(ع) ارائه خواهد شد.

    :: لینک به وبلاگ ::

    تنزیل نور

    ::پیوندهای روزانه ::

    :: دسته بندی یادداشت ها::

    تفسیر[2] . ابن غضائرى[2] . ابو الحسن[2] . امام حسن عسگری علیه السلام[2] . شعرانی[2] . شیخ صدوق[2] . مجمع البیان[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شعبان . آشتی . محدث نوری . محمد تقی فلسفی . مشایخ . مظلوم . مقاوم . مولامان و صاحبمان . نعمات . شکر . صاحب الزمان . صبر وفرج . صله رحم . صهیونیست . غزه . فضیلت ماه‏های سه گانه . قدر شناسی . گذشت . متن . متن رساله حقوق امام سجاد (ع) . امام رضا . امام سجاد (ع) . انقلاب . بستگان . ترجمه . اختلاف . الطاف خدا . الْمُحَرِّفینَ . ثنای الهی . جمعه . حدیث . حدیث پیامبر(ص) . حضرت بقیةاللَّه . حق آزاد کننده و آزاد شده . حق اذانگو . حق الله . حق اندرزخواه و اندرزگو . حق بدهکار . حق برادر . حق پا . حق پیشنماز . حق پیشوا . حق چشم . حق دارایى . حق دانش آموز . حق رعیت . حق زبان . حق زکات . حق زیردست . حق سائل ومسؤول . حق سالخورده وخردسال . حق شریک . حق شکم . حق طرفت که بر تو ادعایىدارد . حق طرفت که تو براوادعایى دارى . حق عورت . حق فرزند . حق قربانى‏ . حق کافران . حق گوش . حق مادر . حق مشورت کننده و شونده . حق ندیم . حق نمازوروزه‏ . حق نیکى کننده . حق همسایه‏ . حق همکیش . حق همنشین . حمد . خطبه غدیر . دست کاری . دعاى مکارم الاخلاق . دعای مکارم الاخلاق . رجب . رساله حقوق . رمضان . رهبرمعظم انقلاب . سیار . شب .

    :: آرشیو ::

    پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
    دوازده معصوم علیهم السلام
    آذر 1387
    دی 1387

    :: خبرنامه وبلاگ ::

     

    :: موسیقی ::