تنزیل نور


ساعت 10:21 صبح دوشنبه 87/12/12

شرح دعای مکارم الاخلاق( 134)

عن النبى صلى الله علیه و آله قال: امسک لسانک فانها صدقه تتصدق بها على نفسک. ثم قال: و لا یعرف عبد حقیقه الایمان حتى یخزن لسانه. 

رسول اکرم (ص) فرمود: زبانت را نگهدار، بى‏گمان حفظ زبان، صدقه‏اى است که براى خودت مى‏پردازى. سپس فرمود: هیچ بنده‏اى به حقیقت ایمان عارف نمى‏شود، مگر آنکه زبان را از سخن بازدارد. 

عن ابیجعفر علیه‏السلام قال: ان هذا اللسان مفتاح کل خیر و شر، فینبغى للمومن ان یختم على لسانه کما یختم على ذهبه و فضته، فان رسول‏الله صلى الله علیه و آله قال: رحم الله مومنا امسک لسانه من کل شر. 

امام باقر (ع) فرمود: زبان، کلید هر خیر و شرى است. شایسته است که افراد باایمان زبان خود را مهر کنند، همانطور که محفظه‏ى طلا و نقره‏ى خویش را مهر مى‏نمایند. رسول اکرم (ص) فرموده است: رحمت خداوند شامل مومنى باد که زبان را از گفتن هر سخن شرى نگاه مى‏دارد. 

عن ابى‏الحسن الرضا علیه‏السلام قال: من علامات الفقه الحلم و العلم و الصمت. ان الصمت باب من ابواب الحکمه، ان الصمت یکسب المحبه، انه دلیل على کل خیر. 

حضرت رضا (ع) فرمود: از علائم مردم فقیه و دانا حلم است و علم است و سکوت. بى‏گمان سکوت یکى از درهاى حکمت است، سکوت جلب محبت مى‏کند، و سکوت راهنماى انسان به هر خوبى و خیر است. 

سخن گرچه هر لحظه دلکش‏تر است 

چو بینى خموشى از آن بهتر است 

در فتنه بستن، دهان بستن است 

که گیتى به نیک و بد آبستن است 

پشیمان ز گفتار دیدم بسى 

پشیمان نگشت از خموشى کسى 

قال امیرالمومنین علیه‏السلام: ما من شى‏ء احق بطول السجن من اللسان. 

على (ع) فرموده: هیچ چیز براى زندانى شدن در مدت طولانى شایسته‏تر از زبان نیست. 

کسانى که بر زبان خود حاکم‏اند و عنان سخن را در اختیار دارند، مى‏توانند با اراده و عمد، لب فروبندند و از عز و بزرگى ناشى از سکوت بهره‏مند شوند. برعکس، کسانى که زبان بر آنان حاکم است و خود اسیر شهوت کلام‏اند، با پر گفتن و سخنانى بى‏حساب 

به زبان آوردن، ارج و ارزش خود را از دست مى‏دهند، خویشتن را در بند ذلت و خوارى اسیر مى‏نمایند. 

عن على علیه‏السلام قال: هانت علیه نفسه من امر علیها لسانه. 

على (ع) فرموده: دچار حقارت و ذلت نفس است، آن کس که زبانش را بر دل حکومت دهد. 

قدرت سخن گفتن انسان و ظاهر ساختن آنچه را که در باطن دارد، از مزایاى اختصاصى انسان و از نعمتهاى گرانقدرى است که آفریدگار حکیم به بشر اعطا فرموده است. على (ع) نعمت تکلم را در کنار نعمت عقل ذکر نموده و فرموده است: 

للانسان فضیلتان: عقل و منطق، فبالعقل یستفید و بالمنطق یفید. 

آدمى داراى دو فضیلت و برترى است: یکى نیروى خرد و آن دیگر قدرت تکلم، با عقل حقایق را درک مى‏کند و بهره‏مند مى‏شود، و با سخن مدرکات خود را آشکار مى‏نماید و دگران را بهره‏مند مى‏سازد. 

روایاتى که از اولیاى اسلام در اهمیت و ارزش تکلم رسیده، ناظر به شان تکوینى و نگرشى است از دیدگاه تعالى و تکامل. روایاتى که در اهمیت و ارزش سکوت رسیده، ناظر به شان اجتماعى و نگرشى است از دیدگاه تربیت. اگر سخن و سکوت، منزه از گناه باشد، البته ارزش سخن بمراتب بالاتر از سکوت است و این مطلب را حضرت زین‏العابدین (ع) ضمن روایتى بیان فرموده است: 

سئل على بن الحسین علیهماالسلام عن الکلام و السکوت ایهما افضل؟ فقال لکل واحد منهما آفات، فاذا سلما من الافات فالکلام افضل من السکوت. قیل کیف ذلک یابن رسول‏الله؟ قال 

لان الله عز و جل ما بعث الانبیاء و الاوصیاء بالسکوت، انما بعثهم بالکلام، و لا استحقت الجنه بالسکوت و لا استوجب ولایه الله بالسکوت و لا توقیت النار بالسکوت، انما ذلک کله بالکلام. ما کنت لاعدل القمر بالشمس. انک تصف فضل السکوت بالکلام و لست تصف فضل الکلام بالسکوت. 

از امام سجاد (ع) درباره‏ى سخن و سکوت سئوال شد، و اینکه کدام یک از این دو بر دگرى برترى و مزیت دارد. حضرت در پاسخ فرمود: براى هر یک از این دو آفتهایى است، اگر از آفت، سالم و مصون باشند کلام افضل و برتر از سکوت است. از علت برترى کلام سئوال شد. فرمود: براى اینکه خداوند هیچ یک از پیمبران و اوصیاى آنان را به سکوت مبعوث نفرموده، بلکه ماموریت داشتند با مردم سخن بگویند و با بیان خود، آنان را به راه فلاح و صلاح دعوت نمایند. همچنین هیچ کس با سکوت مستحق بهشت نمى‏شود. سکوت مستوجب ولایت الهى نمى‏گردد، هیچ کس با سکوت از عذاب دوزخ مصون نمى‏ماند. نیل به رحمت و ولایت الهى و محفوظ ماندن از عذاب او بر اثر کلام است. من هرگز ماه را عدیل و نظیر آفتاب قرار نمى‏دهم و در پایان سخن فرمود: شما خود فضل سکوت را با کلام توصیف مى‏نمایى و هرگز فضل کلام را با سکوت توصیف نمى‏کنى. 

امام سجاد (ع) در جمله‏ى اول این قسمت از دعا که موضوع بحث امروز است، کلمه‏ى «معره» را به کار برده و به پیشگاه بارى تعالى عرض مى‏کند: 

و اکفنى موونه معره العباد. 

بار الها! عوارضى را که از عیبجویى مردم نسبت به من در جامعه پدید مى‏آید، تو کفایت فرما. 

علامه سید على‏خان مى‏گوید: 

عر فلان فلانا اذا ساءه و الحق به عیبا. 

«معره» در موردى به کار برده مى‏شود که فردى نسبت به فرد دیگرى مرتکب بدى شود و عیبى را به او نسبت دهد، بدگویى و نسبت عیب دادن از آفات زبان است. امام (ع) در مورد زبان گناهکار از خداوند درخواست هدایت و حسن ارشاد مى‏نماید. هدایت و ارشاد خوب و بجا براى اصلاح چنین زبان گناهکارى از سه راه میسر است: اول، بیان فواید و نتایج سکوت از نظر دینى و توضیح روایات اولیاى اسلام که در این باره رسیده است. دوم، تفهیم این مطلب که اگر کسى بخواهد باایمان باشد، مومن زندگى کند، و مومن از دار دنیا برود، لازم است حتما مراقب زبان خود باشد، زیرا زبان بى‏قید و بند، باایمان واقعى و بستگى به ذات اقدس الهى سازگار نیست. سوم، بیان گرفتارى و عذاب قیامت براى کسانى که در سخن گفتن و تجاوز به عرض و شرافت مردم باک ندارند و هر چه به زبانشان آمد بى‏پروا مى‏گویند. قسمت اول راجع به سکوت و نفع آن که در پاره‏اى از روایات رسیده است توضیح کافى داده شد. قسمت دوم درباره‏ى رابطه‏ى ایمان و زبان به استناد بعضى از روایات است. 

عن النبى صلى الله علیه و آله قال: لا یستقیم ایمان عبد حتى یستقیم قلبه، و لا یستقیم قلبه حتى یستقیم لسانه. 

رسول اکرم (ص) فرمود: هیچ بنده‏اى از تعادل و توازن ایمان برخوردار نمى‏شود تا قلبش متعادل باشد، و قلب کسى به تعادل نمى‏رسد تا زبانش موزون و متعادل باشد. 

و عنه صلى الله علیه و آله قال: نجاه المومن فى حفظ لسانه. 

و نیز فرموده است: نجات مومن از عذاب الهى در این است که زبان خود را از سخنان غیرمشروع محافظت نماید. 

عن على علیه‏السلام قال: من استطاع منکم ان یلقى الله تعالى و هو نقى الراحه من دماء المسلمین و اموالهم، سلیم اللسان من اعراضهم فلیفعل. 

کسى از شما که مى‏تواند با دستى منزه از خون و مال مسلمین خدا را ملاقات کند، همچنین زبانش از تجاوز به عرض آنان سالم باشد، البته باید این عمل سعادت‏بخش را جدا انجام دهد. 

جاء رجل الى النبى صلى الله علیه و آله فقال یا رسول‏الله! اوصنى. فقال احفظ لسانک. قال یا رسول‏الله! اوصنى. قال احفظ لسانک. قال یا رسول‏الله! اوصنى. قال احفظ لسانک. ویحک! و هل یکب الناس على مناخرهم فى النار الا حصائد السنتهم. 

مردى حضور نبى معظم شرفیاب شد. عرض کرد: یا رسول‏الله! به من سفارشى بنما. حضرت فرمود: زبانت را نگاهدار. او دوباره درخواست توصیه نمود. فرمود: زبانت را نگاهدار. مرتبه‏ى سوم درخواست سفارش کرد. گویى توقع داشت که رسول اکرم (ص ) چیز دیگرى را جز حفظ زبان به وى سفارش فرماید. حضرت همان دستور 

اول و دوم را تکرار نمود و فرمود: زبانت را نگاهدار. سپس با تندى او را مخاطب ساخت و فرمود: واى بر تو! مگر چیزى جز محصول زبان موجب عذاب مردم مى‏گردد و آنان را به رو در آتش دوزخ مى‏افکند؟ 

بسط و توسعه‏ى گناه هر یک از جوارح اندازه‏اى دارد. گناه چشم و گوش در شعاع محدودى گسترش مى‏یابد، گناه دست و پا نیز داراى حد محصورى است، و همچنین گناه سایر جوارح، ولى گناه زبان مى‏تواند در بعضى از مواقع عالمگیر شود، امواج فتنه و فسادش در سراسر جهان پخش گردد، شرق و غرب را تحت تاثیر قرار دهد، مردم جهان را دچار ضلالت و عقاید باطل نماید، یا مصائب سنگین و بدبختیهاى غیر قابل جبران به بار آورد و این مهم ضمن حدیثى آمده است: 

عن ابیعبدالله علیه‏السلام قال: قال رسول‏الله صلى الله علیه و آله: یعذب الله اللسان بعذاب لا یعذب به شیئا من الجوارح فیقول: اى رب! عذبتنى بعذاب لم تعذب به شیئا. فیقال له: خرجت منک کلمه فبلغت مشارق الارض و مغاربها فسفک بها الدم الحرام و انتهب بها المال الحرام و انتهک بها الفرج الحرام و عزتى و جلالى لاعذبنک بعذاب لا اعذب به شیئا من جوار حک. 

امام صادق (ع) از رسول اکرم (ص) حدیث نموده که فرمود: خداوند در قیامت زبان را به عذابى معذب مى‏کند که دیگر جوارح بدن را آنچنان کیفر نمى‏دهد. زبان عرض مى‏کند: بار الها! مرا به عذابى معذب نمودى که سایر جوارح به آن عذاب مبتلا نشدند. به 

زبان گفته مى‏شود: از تو کلمه‏اى صادر شد که به شرق و غرب عالم رسید، بر اثر آن کلمه خون حرام ریخته شد، مال محترم به غارت رفت، موجبات بى‏عفتى و تجاوز فراهم آمد. قسم به عزت و جلالم، تو را عذابى خواهم داد که هیچ یک از جوارح تو را آنچنان معذب نخواهم نمود. 

خلاصه، امام سجاد (ع) در جمله‏ى سوم دعا عرض مى‏کند: 

و امنحنى حسن الارشاد. 

بار الها! براى نجات مردم بدزبان و عیبجو نعمت حسن ارشاد را به من عطا فرما تا بتوانم آن مردم منحرف را هدایت کنم، مسیر صحیح را به آنان ارائه نمایم و زبانشان را به درستگویى و صراط مستقیم سوق دهم. براى نیل به این هدف مقدس، باید امام سجاد (ع) روش تربیتى جد گرامیش رسول اکرم (ص) را به کار بندد، اول ارزش سکوت را از نظر دینى به مردم بفهماند و آنان را به خاموشى تشویق نماید. دوم رابطه‏ى زبان و ایمان را توضیح دهد و خاطرنشان کند که زبان نامتعادل، موازنه و تعادل ایمان را بر هم مى‏زند. سوم کیفر اخروى بدزبانى را شرح دهد و آگاه سازد که افراد بدزبان عذاب سنگینى در پیش دارند. 



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: تنزیل نور

    نوشته های دیگران ( )

    خانه
    وررود به مدیریت
    پست الکترونیک
    مشخصات من
     RSS 
     Atom 

    :: بازدید امروز ::
    58
    :: بازدید دیروز ::
    31
    :: کل بازدیدها ::
    188055

    :: درباره من ::

    تنزیل نور

    تنزیل نور
    دراین وبلاگ مطالبی در مورد قران ،دین اسلام وائمه اطهار(ع) ارائه خواهد شد.

    :: لینک به وبلاگ ::

    تنزیل نور

    ::پیوندهای روزانه ::

    :: دسته بندی یادداشت ها::

    تفسیر[2] . ابن غضائرى[2] . ابو الحسن[2] . امام حسن عسگری علیه السلام[2] . شعرانی[2] . شیخ صدوق[2] . مجمع البیان[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شعبان . آشتی . محدث نوری . محمد تقی فلسفی . مشایخ . مظلوم . مقاوم . مولامان و صاحبمان . نعمات . شکر . صاحب الزمان . صبر وفرج . صله رحم . صهیونیست . غزه . فضیلت ماه‏های سه گانه . قدر شناسی . گذشت . متن . متن رساله حقوق امام سجاد (ع) . امام رضا . امام سجاد (ع) . انقلاب . بستگان . ترجمه . اختلاف . الطاف خدا . الْمُحَرِّفینَ . ثنای الهی . جمعه . حدیث . حدیث پیامبر(ص) . حضرت بقیةاللَّه . حق آزاد کننده و آزاد شده . حق اذانگو . حق الله . حق اندرزخواه و اندرزگو . حق بدهکار . حق برادر . حق پا . حق پیشنماز . حق پیشوا . حق چشم . حق دارایى . حق دانش آموز . حق رعیت . حق زبان . حق زکات . حق زیردست . حق سائل ومسؤول . حق سالخورده وخردسال . حق شریک . حق شکم . حق طرفت که بر تو ادعایىدارد . حق طرفت که تو براوادعایى دارى . حق عورت . حق فرزند . حق قربانى‏ . حق کافران . حق گوش . حق مادر . حق مشورت کننده و شونده . حق ندیم . حق نمازوروزه‏ . حق نیکى کننده . حق همسایه‏ . حق همکیش . حق همنشین . حمد . خطبه غدیر . دست کاری . دعاى مکارم الاخلاق . دعای مکارم الاخلاق . رجب . رساله حقوق . رمضان . رهبرمعظم انقلاب . سیار . شب .

    :: آرشیو ::

    پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
    دوازده معصوم علیهم السلام
    آذر 1387
    دی 1387

    :: خبرنامه وبلاگ ::

     

    :: موسیقی ::